مجموعه فرهنگی شهدای انقلاب اسلامی «سرچشمه» از جمله مراکزی است که حضور فعالی در برگزاری کلاسهای اخلاقی، اعتقادی، روانشناسی و … دارد.
مجموعه فرهنگی سرچشمه در سال 94 نیز برنامه جلسات هفتگی خود را پی گرفته است و به صورت منظم این جلسات براساس برنامه زمان بندی برگزار می شود.
جدول زمانبندی کلاسها در سال جاری به شرح زیر است:
1 شرح صحیفه سجادیه حجتالاسلام حاج علیاکبری دوشنبهها 2 آشنایی با اصول کافی حجتالاسلام محمدرضا زائری سه شنبهها 3 آشنایی با نهجالبلاغه محسن اسماعیلی چهارشنبهها
علاقهمندان میتوانند در روزهای یادشده از ساعت 19 تا 20 برای حضور در این کلاسها به نشانی: تهران، میدان بهارستان، نرسیده به چهارراه سرچشمه، انتهای خیابان صیرفیپور، مجموعه فرهنگی شهدای انقلاب اسلامی مراجعه کنند. کسب اطلاعات بیشتر در سایت سرچشمه : (سرچشمه)
بسم الله الرحمن الرحیم امام محمد باقر علیه السلام : «یَأْتِی عَلَی النّاسِ زَمانٌ یَغِیبُ عَنْهُمْ اِمامُهُمْ فَیاطُوبی لِلثّابِتِینَ عَلی اَمْرِنا فِی ذلِکَ الزَّمانِ اِنَّ اَدْنی ما یَکُونُ لَهُمْ مِنَ الثّوابِ اَنْ یُنادِیَهُمُ الْبارِی ءُ عَزَّ وَجَلَّ عِبادِی آمَنْتُمْ بِسِرّی وَصَدَّقْتُمْ بِغَیْبی فَأَبْشِرُوا بِحُسْنِ الثَّوابِ مِنّی» «بر مردم زمانی می آید که امامشان از منظر آنان غایب می شود. خوشا به حال آنان که در آن زمان در امر [ولایت] ما اهل بیت ثابت قدم و استوار بمانند . کمترین پاداشی که به آنان می رسد، این است که خدای متعال خطابشان می کند و می فرماید: بندگان من! شما به #حجت پنهان من ایمان آوردید و غیب مرا تصدیق کردید. پس بر شما مژده باد که بهترین پاداش من در انتظارتان است.» کمال الدین، ج 1، ص 330. حلول ماه رجب و میلاد امام محمدباقر علیه السلام بر شما مبارک باد . شماره 24 نشریه افسران منتشر شد .
ان شاء الله مطالب بسیار خوب و مختلفی که توسط اعضا محترم گروه نشریه ارسال شده است مورد توجه و استفاده کاربران گرامی قرار گیرد .
در این شماره می خوانیم : سرمقاله : • سال 94 ؛ فرصت یا تهدید ؟ سیاسی : • سکوت لطفاً ؛ مذاکرات در جریان است! • عاصفة العمی علی آل سعود • کاش انقلاب می کردیم فرهنگی و مذهبی : • سیزده بدر و چهارشنبه سوری از دیدگاه اسلام • نور ولایت • برگی از بهشت • احکام ( اعتکاف) تاریخ : • کودتای شیلی (غرب وحشی) • صدر انقلاب • نابغه شهید ادبی : • برای حضرت باران • اسید ( داستانک) • مادر (دلنوشته) مصاحبه : • مصاحبه با سید مسعود شجاعی (کاریکاتوریست ، برگزار کننده مسابقه بین المللی هولوکاست) طنز: • علی مطهری و امتحان رفع حصر مقاومت : • خاکیان افلاکی (شهید کاظمی) • وصیتنامه شهید حسن نوفلاح چندرسانه ای : • اینفوگرافیک • نگارستان • کلیپ های صوتی و تصویری • کاتور
#مصاحبه این شماره با آقای سید مسعود شجاعی کاریکاتوریست انقلابی و مدیر خانه کاریکاتور ایران است که توصیه میشود حتما آن را بخوانید .
«ما در مسئلهی زن، از غرب طلبگاریم؛ ما مدعی غربیم؛ آنها هستند که دارند به زن ظلم میکنند، زن را تحقیر میکنند، جایگاه زن را پائین میآورند؛ به اسم آزادی، به اسم اشتغال، به اسم مسئولیت دادن، آنها را مورد فشارهای روحی، روانی، عاطفی و اهانت شخصیتی و شأنی قرار میدهند؛ آنها باید جواب بدهند.»
این سخنی است که تاکنون بارها از رهبر انقلاب اسلامی در رابطه با موضوع حقوق زنان شنیده شده است. از نظر ایشان این موضوع مانند بسیاری موضوعات دیگر همچون حقوق بشر، دموکراسی و آزادی، در زمرهی«مفاهیم شریف» است که مورد سوء استفاده سردمداران تمدن غرب قرار گرفته و با آنها برخوردی کاملاً دوگانه صورت میگیرد. از سوی دیگر نگاه جمهوری اسلامی به موضوع زن و الگویی که از زن مسلمان ایرانی ارائه میکند را باید در زمره سخنان نو جمهوری اسلامی دانست که به بشر سرخورده از فضای گفتمانی تمدن غرب ارائه میشود.
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR پیشخوان زیر را برای مطالعهی بیشتر دربارهی « نگاه انقلاب اسلامی به مسئله زن » پیشنهاد میکند:
برای دریافت جزوه بیانات در قالب پی.دی. اف اینجا را کلیک کنید.
بیانات امام خامنه ای در دیدار جمعی از زنان
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم الحمدللَّه ربّ العالمین. والصّلاة والسّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم محمّد و علی آله الأطیبین الأطهرین المنتجبین. الهداة المهدیّین. ولادت باسعادت کوثر نور و معرفت، حضرت صدّیقه طاهره مرضیّه مطهّره، فاطمه زهرا سلاماللَّه علیها را به همه شما حضّار گرامی و به همه مردم مسلمان، بخصوص بانوان کشور اسلامی تبریک عرض میکنم. این ولادت بزرگ، یکی از بزرگترین عیدهای اسلامی است؛ چون فاطمه زهرا سلاماللَّه علیها یک شخصیت برجسته و بزرگ و طراز اوّل اسلامی است؛ در حقیقت یک شخصیت طراز اوّل در طول تاریخ بشر است.
همچنان که از قول نبىّاکرم علیهوعلیآلهالصّلاةوالسّلام گفته شده است که به فاطمه زهرا فرمودند: «اما ترضی عن تکونی سیّدة نساء العالمین» (۱)؛ تو سیّده و بانوی همه زنان جهان در طول تاریخ هستی. خودِ فاطمه زهرا سلاماللَّه علیها سؤال میکند: «فکیف مریم»؛ چگونه مریم سیّده نساء است، که در قرآن هم تصریح شده است؟ حضرت میفرمایند مریم سیّده زنان زمان خود بود و تو سیّده زنان همه تاریخ هستی.
[one_half]
اگر شخصیت فاطمه زهرا سلاماللَّه علیها برای ذهنهای ساده و چشمهای نزدیکبین ما آشکار میشد، ما هم تصدیق میکردیم که فاطمه زهرا سلاماللَّهعلیها سرور همه زنان عالم است؛ بانویی که در سنین کم و در عمر کوتاه، به مقامات معنوی و علمی و معرفتی و به مرتبهای برسد که برابر مرتبه انبیا و اولیاست. در واقع فاطمه زهرا فجر درخشانی است که از گریبان او، خورشید امامت و ولایت و نبوّت درخشیده است؛ آسمان بلند و رفیعی است که در آغوش آن، ستارههای فروزان ولایت قرار گرفته است. همه ائمّه علیهمالسّلام برای مادر بزرگوار خود تکریم و تجلیلی قائل بودند که برای کمتر کسی این همه احترام و تجلیل را از آن بزرگواران میشود دید.[/one_half][one_half_last]
بنابراین، این یک عید اسلامی و یک عید بشری است و بخصوص برای مردم ما نکته اساسیتری دارد و آن اینکه زنان کشور ما، با آشنایی با زندگی فاطمه زهرا سلاماللَّه علیها و معرفت و مبارزات و سخنان حکمتآمیز آن بزرگوار، راهی را در مقابل خود ترسیم کردهاند، از آن راه حرکت کردهاند و بیشتر هم بایستی پیش بروند. لذا من امروز صحبتی که در این مجمع عظیم شما بانوان گرامی میخواهم عرض کنم، درباره مسائل بانوان و مسأله زن در کشور ما و در زمان ما و در منطق اسلام است.[/one_half_last] البته از بعد از پیروزی انقلاب، درباره مسأله زن و تلاش برای دفاع از حقوق زنان، فعّالیتهای زیادی شده است. در حقیقت باید گفت که بعد از انقلاب، از زن ایرانی تجلیل شده است.
پیشقراول این تجلیل هم امام بزرگوار بود که با همه وجود برای زن ایرانىِ مسلمان ارزش و احترام قائل بود. همین بینش بود که موجب شد زنان کشور در انقلاب اسلامی سهم بزرگی را ایفا کردند؛ به طوری که اگر حضور زنان در نهضت انقلابی ملت ایران نمیبود، به احتمال زیاد این انقلاب به این شکل پیروز نمیشد؛ یا اصلاً پیروز نمیشد، یا مشکلات بزرگی در سر راه آن پدید میآمد.
بنابراین، حضور زنان مشکلگشا بود. در جنگ هم همین طور بود، در مسائل دیگر از اوّل انقلاب تا بهحال هم همینگونه بوده است. بنابراین، تلاش زیادی شده است؛ لیکن در عین حال درباره مسألهی زن، حقوق زن، رفع ستم از زنان و فراهم کردن زمینههای مناسب برای زنان کشورمان، لازم است کار فرهنگی بزرگی انجام گیرد. من امروز با این نیّت این بحث را میکنم که به ایجاد این فضای فرهنگی کمک شود.
[one_half]
اگر فضای فرهنگی جامعه در زمینه مسائل زن، شفّاف شود و احکام اسلامی و نظرات قرآنی در این زمینه روشن گردد، راه هموار خواهد شد، برای این که بانوان کشور ما بتوانند به آن نقطهای که برای یک زن، آرمانی و غایت مطلوب است، برسند. اگر چه بحث است، سخن است، گفتن است، اما در واقع عمل است؛ زیرا این گفتن، فضای فرهنگی جامعه را شفّاف خواهد کرد و ذهنها را روشن خواهد نمود.[/one_half][one_half_last]
در این سالهای اخیر، در فضای فکری و فرهنگی کشور و در زمینه مسائل زنان، تلاش قابل تقدیری را مشاهده میکنیم؛ اما یک سؤال اساسی وجود دارد: ما که برای حقوق زنان یا برای فراهم کردن زمینههای تکامل و رفع ستم از زنان و درباره آنان صحبت میکنیم، هدفمان چیست؟ هدف از این تلاشها، از این نوشتنها و گفتنها و فعّالیتهای قانونی چیست؟ این یک سؤال است که حتماً باید به آن جواب داده شود.[/one_half_last] سؤال دوم این است: برای این که در جامعه، زن به جایگاه حقیقی خود نائل شود، ما چه شعارهایی را میخواهیم مطرح کنیم و از چه وسایلی میخواهیم استفاده کنیم؟ چون امروز در کشورهای غربی و همچنین در کشورهایی که با فرهنگ غربی و در حال و هوای کشورهای غربی حرکت و زندگی میکنند، چیزی به نام نهضت حقوق زنان وجود دارد؛
آن جا هم زنگرایی، نهضت به اصطلاح فمینیسم و زنگرایی با نیّت و هدف دفاع از حقوق زنان امروز مطرح است. آیا آنچه ما امروز در ایران اسلامی مشاهده میکنیم، همان است؟ این شبیه آن است، یا با آن متفاوت است؟ باید سؤال جدّیای نسبت به این مسأله بشود و پاسخی جدّی نیز به آن داده شود. من امروز در این زمینه قدری صحبت میکنم و آنچه را که نظر اسلام در این باره است، به صورت خلاصه و مختصر عرض خواهم کرد. برای تلاش فرهنگی و حقوقی در راه رسیدن زن به نقطه مطلوب، از لحاظ اجتماعی و از لحاظ فردی دو گونه هدف میشود تصویر کرد: [one_half]
یک هدف این است که ما برای رسیدن زن به کمال وجودی خود تلاش کنیم، به مبارزه بپردازیم و بنویسیم و بگوییم. یعنی زن در جامعه، اوّلاً به حقّ انسانی و حقیقی خود برسد؛ ثانیاً استعدادهای او شکوفا شود و رشد حقیقی و انسانی پیدا کند و در نهایت به تکامل انسانی نائل گردد. زن در جامعه به صورت انسان کامل در آید؛ انسانی که میتواند به پیشرفت بشریّت و جامعه خود کمک کند و در محدوده تواناییهای خود، دنیا را به بهشت برین و زیبایی مبدّل سازد.[/one_half][one_half_last]
یک نوع هدف دیگر این است که ما از این گفتن و تلاش کردن و احیاناً به مبارزه پرداختن بخواهیم یک نوع حالت تخاصم و جدایی و رقابت خصمانه میان دو جنس زن و مرد به وجود آوریم و دنیایی بر اساس رقابت بسازیم؛ کانّهُ در جامعه بشری، مردان یک طرف قرار دارند، زنان هم در طرف دیگر و اینها بر سر دستاوردی با هم نزاع میکنند و زن میخواهد در این قسمت بر مرد غالب و فائق شود! آیا هدف این است؟[/one_half_last] پس، دو دیدگاه در مورد هدف این تلاش و این حرکت – یا اگر تعبیر کنیم این نهضت – میتواند ترسیم شود: هدف اوّل، هدف اسلامی است؛ هدف دوم، هدف کوتهبینانه است، که در تلاشهایی که در کشورهای غربی میشود، ما ردّ پای هدف دوم را بیشتر مشاهده میکنیم. در خلال صحبت، توضیح بیشتری در این زمینه داده خواهد شد. این یک سؤال است که باید روشن شود؛ هدف از این تلاش برای زن یا برای حقوق زنان چیست؟ سؤال دوم – که آن هم به همین اندازه دارای اهمیت است – این است که ما وقتی به نام زن سخن میگوییم و به دفاع از زن میپردازیم، چه شعارهایی را مطرح میسازیم، چه چیزی را مطالبه میکنیم و برای چه چیزی تلاش مینماییم؟ این هم خیلی مهمّ است. در اینجا هم روش اسلامی – یعنی آن چیزی که از مباحث اسلامی درباره زن و تعاریف اسلامی و معارف اسلامی میشود فهمید – با آن چیزی که امروز در غرب وجود دارد، متفاوت است. آنچه در غرب با عنوان شعار وجود دارد، در درجه اوّل آزادی زن است. آزادی، معنای وسیعی را شامل میشود؛ هم شامل آزادی از اسارت است، هم شامل آزادی از اخلاق است – چون اخلاق هم یک قید و بند است – هم آزادی از نفوذ مبنی بر سوء استفاده کارفرمایی است که زن را با مزد کمتری به کارگاه میکشد و هم شامل آزادی از قوانینی است که زن را در مقابل شوهر، متعهّد میکند.
آزادی، به همه این معانی میتواند باشد. کمااینکه در همین شعارهایی که نسبت به زن وجود دارد، طیف وسیعی از این مطالبات و درخواستها هست، که بعضی با یکدیگر بهکلّی مناقضند. این آزادی معنایش چیست؟ متأسفانه در دنیای غرب، بیشتر متفاهم از این آزادی، آزادی به معنای نادرست و مضرّ آن است – یعنی آزادی از قید و بندهای خانوادگی، آزادی از نفوذ مطلق مرد، آزادی از حتّی قید ازدواج و تشکیل خانواده و پرورش فرزندان در آنجایی که هدف شهوانی زودگذری در مقابل قرار گیرد – نه آزادی به معنای صحیح آن.
لذا شما میبینید جزو حرفهایی که در دنیای غرب زده میشود، مسأله آزادی سقط جنین است، که این نکته بسیار مهمّی است و با این که ظاهرساده و کوچکی دارد، اما باطن بسیار خطرناک و سهمگینی در این سخن مضمر و مندرج است.
این، وسیله و شعار و مطالبهای است که در غرب غالباً مطرح میشود؛ لذا میگویند نهضت آزادی زنان. در نظام صحیح، در یک مطالبه و مبارزه صحیح، هدف نمیتواند این معنای وسیعی باشد که یک بخش آن قطعاً مضرّ است؛ اگر چه ممکن است بخشهای مفیدی هم در آن باشد. باید به دنبال شعارهایی بهتر، مناسبتر، صحیحتر و گره گشاتر گشت. نقطه اصلی سخنم به شما بانوان عزیز، مخصوصاً خانمهای جوان است که هم سالهای طولانیای را در این دنیا زندگی خواهید کرد و هم باید از امکاناتی که خداوند متعال در این عالم برای تکامل انسان به وجود آورده است، بهره ببرید؛ باید آن را درست بشناسید و راه آن را درست بدانید؛ پس احتیاج به فکر کردن دارید.
همچنین برای شما مسأله مبارزه جهت رفع ستم از زنان مطرح خواهد شد؛ لذا باید بدانید که آنچه مطرح میشود چیست؟ آنچه لازم است چیست؟ آنچه مضرّ است چیست؟ بنابراین این نکته برای شما مهمّ است. در هر حرکت اجتماعی، آن وقتی حرکت درست خواهد بود و به نتایج درست خواهد رسید که مبنی بر خرد و تأمّل و تشخیص و مصلحت و مبتنی بر پایههای درست و عقلانی باشد.
در هر حرکتی که به قصد احقاق حقّ زنان انجام میگیرد، عیناً باید همین معنا ملاحظه شود؛ یعنی باید هر گونه حرکتی، بر اساس یک بینش خردمندانه، مبتنی بر حقایق هستی – شناسایی طبیعت و فطرت زن و طبیعت و فطرت مرد، مسؤولیتها و مشاغل اختصاصی زن، مسؤولیتها و مشاغل اختصاصی مرد و آنچه میتواند مشترک بین اینها باشد – انجام گیرد و از روی انفعال و تقلید نباشد. اگر حرکت، حرکتی از روی انفعال و تقلید و تصمیم کورکورانه و چشم بسته باشد، حتماً مضرّ خواهد بود. اگر در کشور ما و جامعه ایرانی، کسانی نام زن و حقوق زن را از این جهت بیاورند که مجلّات غربی، یا گزارشهای غربی، یا سیاسیون غربی، ایران اسلامی را متّهم کردهاند به این که به حقوق زن نمیرسد، این غلط است. با این هدف نباید وارد این میدان شد؛ چون به انحراف و اشتباه خواهد انجامید.
اگر ما با این قصد، وارد این میدان دفاع از زن شویم که از غربیها عقب نیفتیم، اشتباه خواهیم کرد. اگر به این قصد وارد شویم که آنها به ما نظر بد و منفی نداشته باشند، اشتباه خواهیم کرد. اگر با این تصوّر و توهّم وارد این میدان شویم که خیال کنیم آنها در این زمینه راه صواب پیمودهاند و راه درست را پیدا کردهاند، بهشدّت اشتباه خواهیم کرد. با این هدفها و با این نیّتها وارد این میدان نباید شد؛ چون مبتنی بر اشتباه است. متأسفانه امروز من میبینم بعضی از مقالاتی که به عنوان دفاع از زن نوشته میشود و بعضی از سخنانی که به عنوان احقاق حقوق بانوان بر زبان جاری میگردد، کاملاً از موضع انفعال است؛ چون غربیها این طور گفتهاند، چون اروپاییها این گونه نوشتهاند، چون به ما این طور نسبت دادهاند.
اگر ما هم در مقام دفاع حرفی بزنیم و راهی را بپیماییم، این کاملاً منحرف کننده و اغواکننده است. ما باید ببینیم حقایقی که در عالم وجود دارد – که بیشترینِ این حقایق هم در تعالیم اسلامی نهفته است – چیست؟
[one_half]
اسلام طرفدار تکامل بشر است. برای اسلام، زن و مرد هیچ فرقی ندارد. برای اسلام، جنس زن یا جنس مرد مطرح نیست؛ تکامل انسانی مطرح است. یک جا سخن از مرد گفته میشود، یک جا سخن از زن. به یک مناسبت از زن تجلیل میشود، به یک مناسبت از مرد؛ چون دو حصّه پیکره بشرند، دو بخش وجود بشری هستند. از لحاظ جنبهی بشری و جنبه الهی، هیچ تقاوتی با همدیگر ندارند. لذا در قرآن آن وقتی که میخواهد راجع به انسانهای خوب یا انسانهای بد مثل بزند، از زن مثل میآورد: «وضرباللَّه مثلاً للذین کفروا امرأة نوح و امرأة لوط» (۲). در مورد کسانی هم که مؤمن هستند، مثال میزند؛ «امرأة فرعون» (۳). در هر دو جا، مثال و نمونه کامل راه خطا و راه صواب را از زن ذکر میکند؛ یک جا هم راجع به مردان سخن میگوید.[/one_half][one_half_last]
برای اسلام، جنس – زن بودن و مرد بودن – مطرح نیست؛ تعالی بشری مطرح است، اخلاق بشری مطرح است، بروز استعدادها مطرح است، انجام وظایفی که به هر کسی یا هر جنسی از جنسهای بشری متوجّه است، مطرح است، که برای این باید طبعاً طبیعتها را شناخت. اسلام، طبیعت زن و طبیعت مرد را هم بهخوبی میشناسد. در اسلام آنچه که مطرح است، عبارت است از تعادل؛ یعنی رعایت عدالت محض میان افراد بشر، از جمله میان جنس زن و جنس مرد. برابری در حقوق مطرح است، اما در جایی ممکن است احکام زن با احکام مرد متفاوت باشد؛ همچنان که طبیعت زن با طبیعت مرد در بعضی از خصوصیات متفاوت است. بنابراین، بیشترین حقایق و بیشترین واقعیتهای فطرت و طینتبشری در مورد زن و مرد، در معارف اسلامی است.[/one_half_last] اگر ما امروز بخواهیم برای زنان کشورمان، یک حرکت حقیقی و اساسی بکنیم، تا زنان بتوانند به وضع مطلوب خودشان برسند، باید به احکام اسلامی نظر داشته باشیم و از آن الهام بگیریم. برای ما، روش را احکام اسلام معیّن میکند. هر روش خردمندانه عقلایی را هم اسلام میپسندد و قبول دارد.
اگر تجربهای در جایی باشد، مورد قبول است؛ اما تقلید نه. استفاده خردمندانه از تجربیّات دیگران درست؛ اما تقلید، غلط. لذا امروز کسانی که برای حقوق زن و برای رشد و شکوفایی استعدادهای زنان در کشور ما تلاش میکنند – که البته هم باید این تلاش انجام بگیرد – باید بدانند چه هدفی را دنبال میکنند و چه شعارهایی را باید مطرح نمایند.
اوّل من نکتهای را در مورد گرفتاریهای غربیان و فرهنگ غربی در این زمینه عرض کنم، بعد به نظر اسلام اشاره نمایم. غربیها در زمینه شناخت طبیعت زن و چگونگی برخورد با جنس زن، دچار افراط و تفریط بودهاند.
اساساً نگرش غربی نسبت به زن، یک نگرش مبنی بر عدم برابری و عدم تعادل است. شما به شعارهایی که در غرب داده میشود، نگاه نکنید؛ این شعارها پوچ است و حاکی از واقعیت نیست.
فرهنگ غربی را از این شعارها نمیشود فهمید. فرهنگ غربی را باید در ادبیّات غربی جستجو کرد. کسانی که با ادبیّات اروپایی، با شعر اروپایی، با رمان و داستان و نمایشنامههای اروپایی آشنا هستند، میدانند که در چشم فرهنگ اروپایی، از دوران قرون وسطی و بعد از آن تا اواسط قرن فعلی، زن موجود درجه دوم بوده است! هر چه بر خلاف این ادّعا کنند، خلاف میگویند.
شما به نمایشنامههای معروف شکسپیر انگلیسی نگاه کنید، ببینید با چه نفسی و با چه زبانی و با چه دیدی در این نمایشنامهها و سایر ادبیّات غربی به زن نگاه میشود! مرد در ادبیات غربی، سرور و ارباب زن و اختیاردار اوست، که بعضی از نمونههای این فرهنگ و آثار آن، امروز هم باقی است. امروز هم وقتی زنی با مردی ازدواج میکند و به خانه شوهر میرود، حتّی نام خانوادگی او عوض میشود و نام خانوادگی مرد را بر خود میگذارد. زن تا وقتی نام خانوادگی خود را دارد که شوهر نکرده است؛ وقتی شوهر کرد، نام خانوادگی زن به نام خانوادگی مرد تبدیل میشود. این رسم غربیهاست؛ در کشورما این طور نبوده، هنوز هم نیست. زن هویّت خانوادگی خودش را با خودش حفظ میکند؛ ولو بعد از ازدواج. آن، نشانه همان فرهنگ قدیمی غربی است که مرد سرور زن است. در فرهنگ اروپایی، وقتی زن با همه موجودی و املاک خود ازدواج میکرد و به خانه شوهر میرفت، نه فقط جسم او در اختیار شوهر قرار میگرفت، بلکه تمام اموال و املاک و داراییهای او هم که از پدر و خانوادهاش به او رسیده بود، متعلّق به شوهر میشد! این حقیقتی است که غربیها نمیتوانند آن را انکار کنند.
این در فرهنگ غربی بود. در فرهنگ غربی، زن وقتی به خانه شوهر میرفت، شوهر در واقع اختیار جان او را هم داشت! لذا شما در داستانهای غربی و در اشعار اروپایی بسیار میبینید که شوهر به خاطر یک اختلاف اخلاقی، همسر خود را میکشد و کسی هم او را ملامت نمیکند! دختر در خانه پدر هم حقّ هیچ گونه گزینشی را نداشت. البته در همان زمان هم در میان غربیها معاشرتهای زن و مرد تا حدودی آزاد بود، ولی اختیار ازدواج و اختیار انتخاب شوهر، یکسره به دست پدر بود. در همان نمایشنامههایی که اشاره کردم، آنچه که شما میبینید، همین است: دختری است که مجبور به ازدواج شده است؛ زنی است که از طرف شوهر خود به قتل رسیده است؛ خانوادهای است که زن در آن در نهایت فشار است. آنچه که هست، از همین قبیل است. این، ادبیّات غربی است. تا اواسط قرن فعلی، همین فرهنگ ادامه داشته؛ اگرچه از اواخر قرن نوزدهم میلادی، حرکتهایی به نام آزادی زنان شروع شده است. بانوان گرامی؛ بخصوص زنان جوان که میخواهند در این زمینهها فکر بیندیشند، درست توجّه کنند. نکته مهم این است که حتّی وقتی در اروپا برای زن حقّ مالکیت معیّن شد – طبق بررسی موشکافانه جامعهشناسان خودِ اروپا – به خاطر این بود که کارخانهها که تازه بساط فناوری مدرن و صنعت در غرب را گسترده بودند، احتیاج به کارگر داشتند؛ اما کارگر کم بود و احتیاج به کارگرِ زیاد احساس میشد.
لذا برای این که زنان را به کارخانجات بکشانند و از نیروی کارشان استفاده کنند – که البته مزد کمتری هم همیشه به زنان میدادند – اعلان شد که زن دارای حقّ مالکیت است! در اوایل قرن بیستم بود که اروپاییان حقّ مالکیت را به زن دادند. این، آن نگرش افراطی و غلط و ظالمانه نسبت به زن در غرب و در اروپاست. یک افراطِ اینچنین، در مقابل تفریط هم دارد. وقتی نهضتی به نفع زنان در چنان فضایی به وجود میآید، طبعاً دچار تفریطهایی از طرف مقابل میشود. لذا شما میبینید در طول چند ده سال، آنچنان فساد و بیبند و باری در غرب به وسیله آزادی زنان به راه افتاد و رواج پیدا کرد که خود متفکّران غربی را دچار وحشت کرد! امروز دلسوزان و مصلحان، انسانهای خردمند و باانگیزه در کشورهای غربی، از آنچه پیش آمده است، متوحّش و ناراحتند و البته نمیتوانند هم جلوِ آن را بگیرند.
به عنوان این که میخواهند به زن خدمت کنند، بزرگترین ضربه را به زندگی او وارد آوردند. چرا؟ بهخاطر این که با بیبندوباری، با اشاعه فساد و فحشا و با آزادی بیقید و شرطِ معاشرت زن و مرد، بنیان خانواده متلاشی شد. مردی که میتواند آزادانه در جامعه اطفای شهوت کند و زنی که میتواند بدون هیچ ایراد و اشکالی در جامعه با مردان گوناگون تماس داشته باشد، هرگز در خانواده، همسران خوب و شایستهای نخواهند بود. لذا بساط خانواده متلاشی شد. امروز یکی از بزرگترین بلاهایی که گریبان کشورهای غربی را بهشدّت گرفته و آنها را به وضعیت نامطلوب شدیدی دچار کرده، مسأله خانواده است. لذا هر مردی که شعار خانواده بدهد، از نظر غربیها و بخصوص از نظر زنان در غرب، یک فرد مطلوب و یک مرد محبوب است. چرا؟ چون از تزلزل بنیاد خانواده رنج میبرند؛ به خاطر این که متأسفانه غرب، خانواده؛ یعنی کانونی را که برای مرد و زن و بخصوص برای زن محیط امن و آرامش است، از دست داده است.
بسیاری از خانوادهها متلاشی شدهاند. بسیاری از زنان تا آخر عمر تنها زندگی میکنند. بسیاری از مردان، زنِ مورد علاقه و مورد نظر خود را نمییابند و بسیاری از ازدواجها در اوّلین سالهای پیدایش از بین میرود. خانوادهها آن ریشهها و پایههای عمیق را که در کشورهای ما وجود دارد، امروز کمتر در غرب دارند. آن خانوادهای که پدربزرگ، مادربزرگ، نوهها، خویشاوندان، پسرعموها، دخترعموها و سایر شعبش با هم باشند، هم را بشناسند و با هم ارتباط داشته باشند، امروز در غرب بسیار بسیار کمیاب است. زن و شوهر هم با یکدیگر صمیمیّت لازم را ندارند. این بلایی است که با کارهای غلط، با حرکت افراطی از آن طرف که در مقابل افراطهای قبلی انجام گرفت، بر جامعه بشری نازل شد و بیشتر از همه بر سرِ زن غربی آمد. در حقیقت، نهضت دفاع از زنان در غرب، یک حرکت دستپاچه، یک حرکت بیمنطق، یک حرکت مبتنی بر جهالت، بدون تکیه به سنّتهای الهی و بدون تکیه به فطرت و طینت زن و مرد بود که در نهایت به ضرر همه تمام شد؛ هم به ضرر زنان، هم به ضرر مردان، و بیشتر به ضرر زنان. این قابل تقلید نیست. این فرهنگی نیست که در کشور اسلامی کسی به آن نگاه کند و بخواهد از آن چیزی یاد بگیرد؛ این را باید طرد کرد. آری؛ حرکت در جهت احقاق حقوق زنان در جوامع اسلامی و در جامعه ما حتماً باید انجام گیرد؛ منتها بر مبنای اسلامی و با هدف اسلامی. یک عدّه نگویند که این چه نهضتی است، این چه حرکتی است؛ مگر زن در جامعه ما چه کم دارد؟ متأسفانه ممکن است بعضی اینگونه فکر کنند. این، ظاهربینی است. زن در همه جوامع – از جمله در جامعه ما – گرفتار ستم و دچار کمبودهایی است که بر او تحمیل میشود؛
اما این کمبود، کمبود آزادی به معنای بیبندوباری نیست؛ این کمبود، کمبود میدانها و فرصتها برای علم و معرفت و تربیت و اخلاق و پیشرفت و شکوفایی استعدادهاست. این را باید تأمین و جستجو کرد. این همان چیزی است که اسلام بر روی آن تکیه کرده است.
[one_third]
اگر جامعه اسلامی بتواند زنان را با الگوی اسلامی تربیت کند – یعنی الگوی زهرایی، الگوی زینبی، زنان بزرگ، زنان باعظمت، زنانی که میتوانند دنیا و تاریخی را تحت تأثیر خود قرار دهند – آن وقت زن به مقام شامخِ حقیقی خود نائل آمده است. اگر زن در جامعه بتواند به علم و معرفت و کمالات معنوی و اخلاقیای که خدای متعال و آیین الهی برای همه انسانها – چه مرد و چه زن – به طور یکسان در نظر گرفته است، برسد، تربیت فرزندان بهتر خواهد شد، محیط خانواده گرمتر و با صفاتر خواهد شد، جامعه پیشرفت بیشتری خواهد کرد و گرههای زندگی آسانتر باز خواهد شد؛
[/one_third][one_third]
یعنی زن و مرد خوشبخت خواهند شد. برای این باید تلاش کرد؛ هدف این است. هدف، صفآرایی زن در مقابل مرد نیست. هدف، رقابت خصمانه زن و مرد نیست.
هدف این است که زنان و دختران بتوانند همان سیر و همان حرکتی را انجام دهند که وقتی مردان آن حرکت را انجام دهند، به صورت یک انسان بزرگ در خواهند آمد؛ زنان انسان بزرگ شوند. این ممکن است و در اسلام تجربه شده است.
[/one_third][one_third_last]
خواهران من! دختران من! بانوان کشور اسلامی! بدانید، در هر زمانی، در هر محیط کوچکی و در هر خانوادهای که زنی با این تربیت توانست رشد کند، همان عظمت را پیدا کرد.
مخصوصِ صدر اسلام نبود؛ حتّی در دوران اختناق، حتّی در دوران حاکمیت کفر هم این ممکن است. اگر خانوادهای توانستند دختر خودشان را درست تربیت کنند، این دختر یک انسان بزرگ شد.
[/one_third_last]
ما در ایران هم داشتیم، در زمان خودمان هم داشتیم، در خارج از ایران هم داشتیم. در همین زمان ما، یک زن جوانِ شجاعِ عالمِ متفکّرِ هنرمندی به نام خانم «بنتالهدی» – خواهر شهید صدر – توانست تاریخی را تحت تأثیر خود قرار دهد، توانست در عراقِ مظلوم نقش ایفا کند؛ البته به شهادت هم رسید. عظمت زنی مثل بنتالهدی، از هیچیک از مردان شجاع و بزرگ کمتر نیست. حرکت او، حرکتی زنانه بود؛ حرکت آن مردان، حرکتی مردانه است؛ اما هر دو حرکت، حرکت تکاملی و حاکی از عظمت شخصیت و درخشش جوهر و ذات انسان است. اینگونه زنهایی را باید تربیت کرد و پرورش داد. در جامعه خودمان هم از این قبیل زنان زیاد داشتیم. در دوران اختناق هم کموبیش داشتیم. در دوران مبارزات، بعد در دوران نظام اسلامی، زنان بزرگ؛ این زنانی که توانستند شهیدانی را پرورش دهند؛ این زنانی که توانستند شوهران یا فرزندان خود را به صورت انسانهای فداکاری درآورند که بروند و از کشور و انقلاب دفاع کنند؛ از هستی ملت و از آبروی ملت دفاع کنند. اینها زنان بزرگی هستند. این زنان بودند که توانستند این کار بزرگ را بکنند، و من موارد متعدّدی را شاهد بود. خیلی از کسانی که امروز به اصطلاح سنگ حقوق زن را به سینه میزنند، در واقع سنگ آزادی غربی و بیبندوباری را به سینه میزنند و از غربیها تقلید میکنند؛ همینهایی که گاهی چیزهایی هم مینویسند.
اینها از آن افتخارات سهمی نداشتند؛ از آن عظمتی که زن ایرانی در این هجدهساله بعد از پیروزی انقلاب نشان داده و آفریده است، سهمی نداشتند و کار بزرگی نکردند. خیلی از اینها به فکر جیب خود، درآمد خود، کیف خود و وسایل آرایش و زینت خود بودند. اینها هیچ عظمتی ندارند. آن نسخه، نسخه غلطی است. اگر نسخه غربی در مورد زن درست بود، غربیها مجبور نمیشدند دوباره بعد از هفتاد، هشتاد سال، صد سال، مجدّداً یک نهضت حقوق زنان راه بیندازند. مقصود، نهضتی است که سالهای اخیر به راه انداختند. الان ده، بیست سال است که مجدّداً نهضتهای دیگری به عنوان نهضت دفاع از حقوق زن و دفاع از آزادی زن به راه انداختهاند. چرا؟ اگر آزادی غربی برنامه موفّقی بود، اگر دفاع از حقوق زن حقیقی بود، احتیاج به این نبود که بعد از صد سال دوباره عدّهای بیایند نهضت به راه بیندازند و جنجال کنند. پس، آن نسخه غلط بود؛ نسخه فعلیشان هم غلط است و جز به بدبختی و مشکلتراشی برای زن و مرد – بخصوص برای زن – به چیزی نخواهد انجامید. اما روش اسلامی این نیست. هدف اسلام در دفاع از حقوق زنان – همانطور که گفته شد – این است که زن تحت ستم نباشد و مردْ خود را حاکم بر زن نداند. در خانواده، حدود و حقوقی هست.
مرد حقوقی دارد، زن هم حقوقی دارد و این حقوق بهشدّت عادلانه و متوازن ترتیب داده شده است. آنچه به نام اسلام است و غلط است، آنها را نمیگوییم و از آنها دفاع نمیکنیم. آنچه متعلّق به اسلام است، بیّنات اسلام و مسلّمات اسلام است. اینها چیزهایی است که میان حقوق زن و مرد در داخل خانواده توازن قائل است. شما بینید این آیهی شریفه در مورد زن و مرد – عمدتاً در داخل خانواده – چه میفرماید. «و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا» (۴). یعنی از جملهی نشانههای قدرت الهی یکی این است که برای شما انسانها، از نوع خودتان و از جنس خودتان همسرانی قرار داد؛ برای شما مردان، زنان را و برای شما زنان، مردان را.
از خودتان هستند؛ «من انفسکم»، جنس جداگانهای نیستند، در دو رتبه جداگانه نیستند؛ همه یک حقیقتند، یک جوهر و یک ذاتند. البته در بعضی از خصوصیات، با هم تفاوتهایی دارند؛ چون وظایفشان دو تاست. بعد میفرماید: «لتسکنوا الیها» (۵). یعنی زوجیّت و دو جنسی در طبیعت بشر، برای هدف بزرگی است.
آن هدف، عبارت است از سکون و آرامش، تا شما در کنار جنس مخالف خودتان در درون خانواده – مرد در کنار زن، زن در کنار مرد – آرامش پیدا کنید. برای مرد هم آمدن به داخل خانه، یافتن محیط امن خانه، زن مهربان و دوستدار و امین در کنار او، وسیله آرامش است؛ برای زن هم داشتن مرد و تکیهگاهی که به او عشق بورزد و برای او مانند حصن مستحکمی باشد – چون مرد جسماً قویتر از زن است – یک خوشبختی است؛
مایه آرامش و سعادت است. خانواده این را برای هر دو تأمین میکند. مرد برای پیدا کردن آرامش، به زن در محیط خانواده احتیاج دارد؛ زن هم برای یافتن آرامش، به مرد در محیط خانواده نیازمند است – «لتسکنوا الیها» – هر دو برای سکون و آرامش، به هم احتیاج دارند.
مهمترین چیزی که بشر به آن احتیاج دارد، آرامش است. سعادت انسان در این است که از تلاطم و اضطراب روحی در امان و آرامش روحی داشته باشد. این را خانواده به انسان میدهد؛ هم به زن و هم به مرد. جمله بعدی بسیار جالب و زیباست. میفرماید: «و جعل بینکم مودّة و رحمة» (۶).
رابطه درست زن و مرد این است: مودّت و رحمت، رابطه دوستی، رابطه مهربانی؛ هم یکدیگر را دوست بدارند و به هم عشق بورزند و هم با یکدیگر مهربان باشند. عشق ورزیدن همراه با خشونت مورد قبول نیست؛ مهربانی بدون محبّت هم مورد قبول نیست. طبیعت الهىِ زن و مرد در محیط خانواده، طبیعتی است که برای زن و برای مرد رابطهای فیمابین به وجود میآورد که آن رابطه، رابطه عشق و مهربانی است: «مودّة و رحمة». اگر این رابطه تغییر پیدا کرد، اگر مرد در خانه احساس مالکیت کرد، اگر به چشم استخدام و استثمار به زن نگاه کرد، این ظلم است، که متأسفانه خیلی از مردان این ظلم را میکنند.
در محیط بیرون خانواده نیز همینطور است. اگر زن محیط امن و توأم با امنیتی برای درس خواندن، برای کار کردن، برای احیاناً کسب درآمد و برای استراحت نداشته باشد، این ظلم و ستمکاری است. هر کس که موجب این ظلم شود، باید قانون و جامعه اسلامی با او مقابله کند. چنانچه نگذارند زن به تحصیلات صحیح و به علم و معرفت دست پیدا کند، این ظلم است. اگر شرایط طوری باشد که زن فرصت پیدا نکند به خاطر زیادی کار و فشار کارهای گوناگون، به اخلاق خود، به دین خود و به معرفت خود برسد، این ظلم است. اگر زن امکان پیدا نکند که از مایملک خود به طور مستقل و با اراده خود استفاده کند، این ظلم است.
اگر به زن در هنگام ازدواج، شوهری تحمیل شود – یعنی خود او در انتخاب شوهر نقشی نداشته باشد و اراده و میل او مورد اعتنا قرار نگیرد – این ظلم است. اگر زن، چه آن وقتی که داخل خانه با خانواده زندگی میکند و چه در صورتی که از شوهر جدا میشود، نتواند از فرزند خود بهره عاطفی لازم را ببرد، این ظلم است. اگر زن استعدادی دارد – مثلاً استعداد علمی دارد، استعداد برای اختراعات و اکتشافات دارد، استعداد سیاسی دارد، استعداد کارهای اجتماعی دارد – اما نمیگذراند از این استعداد استفاده کند و این استعداد شکوفا شود، ظلم است. ممکن است انواع ظلمها در جامعه وجود داشته باشد، که باید این ظلمها برداشته شود؛ اما درعینحال به مسؤولیت زن و مسؤولیت مرد که در قبال هم هر دو مسؤولیتی به عنوان تشکیل خانواده دارند، باید به چشم اهمیت نگریسته شود؛ چون خوشبختی زن و خوشبختی مرد در این است. بعضی خیال میکنند زن کمبودش این است که مشاغل بزرگ و سروصدادار ندارد! خیر؛ مشکل زن این نیست.
حتّی آن زنی هم که شغل بزرگی دارد، به محیط امنی در خانواده، به یک شوهر مهربانِ بامحبّت، به یک تکیهگاه مطمئن عاطفی و روحی – که شوهر و مرد اوست – نیازمند است. طبیعت و نیاز عاطفی و روحی زن این است؛ باید این نیاز برآورده شود. مسأله شغل هم مسأله دیگری است؛ البته مسأله درجه اوّلی نیست. اگرچه اسلام مانع مشاغل و مسؤولیتهای زنان نیست – مگر در موارد استثنایی، که بعضی مورد اتّفاق بین فقهاست، بعضی هم مختلفٌفیه است، و در این زمینهها هم البته باید کار شود – لیکن مسأله اصلی زن این نیست که آیا شغلی دارد یا ندارد.
مسأله اصلی زن، آن مسأله اساسی است که امروز در غرب متأسفانه از بین رفته است، و آن همان احساس آرامش و احساس امنیت و احساس امکان بروز استعداد و مورد ستم قرار نگرفتن در جامعه و در خانواده و در خانه شوهر و در خانه پدر و امثال اینهاست. کسانی که در خصوص مسأله زن تلاش میکنند، باید در این زمینهها تلاش کنند. حال چند نکته اساسی را که باید مورد توجّه باشد، عرض میکنم: اوّلاً فکر رشد زنان از لحاظ معنوی و اخلاقی، بایستی یک فکر رایج در میان خودِ زنان باشد. خودِ بانوان باید بیشتر به این مسأله بیندیشند. خودِ آنها به معارف، به معلومات، به مطالعه و به مسائل اساسی زندگی رو کنند. همان تربیت غلط غربی موجب شد که در دوران حکومت طاغوت در این کشور، زنان به آرایش، تجمّلات، زینتهای بیخودی، تبرّج و خودنمایی تمایل پیدا کنند، که این هم از نشانههای مردسالاری است.
یکی از نشانههای مردسالارىِ غربیها همین است که زن را برای مرد میخواهند؛ لذا میگویند زن آرایش کند، تا مرد التذاذ ببرد! این مردسالاری است، این آزادی زن نیست؛ این در حقیقت آزادی مرد است.
میخواهند مرد آزاد باشد، حتّی برای التذاذ بصری؛ لذا زن را به کشف حجاب و آرایش و تبرّج در مقابل مرد تشویق میکنند! البته این خودخواهی را بسیاری از مردان در جوامعی که از دین خدا بهرهمند نبودند، از دورانهای قدیم هم داشتند، امروز هم دارند؛ غربیها هم مظهر اعلای این بودند. پس، این مسأله که زن به سمت معرفت، علم، مطالعه، آگاهی، کسب معلومات و معارف حرکت کند، باید در میان خودِ بانوان خیلی جدّی گرفته شود و به آن اهمیت بدهند. دوم، اصلاح قوانین است. بعضی از قوانین در برخورد با زن و با مرد احتیاج به اصلاح دارد. باید کسانی که اهل این کارها هستند، مطالعه کنند، بررسی کنند و آن قوانین را درست کنند. یک مسأله دیگر که باز از کارهای لازم است، این است که نظر اسلام در مورد حقوق زن و حقوق مرد باید تبیین شود. خودِ بانوان هم در این زمینه باید کار کنند؛ اما بیشتر باید کسانی که در معارف اسلامی آگاهی دارند، تلاش کنند و بتوانند نظر اسلام را در آنجاهایی که حقوق زن و مرد متفاوت است، درست تبیین نمایند، تا هر کسی تصدیق کند که این دقیقاً براساس طبیعت و فطرت انسانی زن و مرد و بر طبق مصالح جامعه است.
البته کارهای خوبی هم شده است؛ امروز هم باید با زبان امروز این کار بشود، والّا در گذشته هم در این زمینه کارهای خوبی انجام گرفته است و اگر کسی مطالعه و توجّه کند، به همین اذعان و تصدیق هم خواهد رسید. نکته بعدی این است که از بحثهای انحرافی در این زمینهها باید اجتناب شود. بعضی کسان به عنوان این که از زن دفاع میکنند، به بحثهای انحرافی کشانده میشوند و بعضی از مسائل از قبیل دیه و امثال اینها را مطرح میکنند؛ در حالی که اینها بحثهای انحرافی است. نظر اسلام در مورد زن و مرد واضح و روشن است.
همانطور که بیان شد، نظر اسلام در مورد خانواده کاملاً روشن است. این که کسی بیاید اینطور مسائل را مطرح کند، جز دور کردن راه و منحرف کردن ذهنها هیچ فایدهای ندارد و کار صحیح و منطقی نیست. بحثهای انحرافی نباید مطرح شود. این به نفع حرکت صحیح دراینباره نیست. [one_third]
یک نکته دیگر که باید مورد توجّه باشد، دفاع اخلاقی و قانونی از زن، بخصوص در داخل خانواده است. دفاع قانونی با اصلاح قوانین – همانطور که گفته شد – و ایجاد قوانین لازم و دفاع اخلاقی با طرح این مسأله و مواجهه با کسانی که این را درست نمیفهمند و زن را در خانه، مستخدمِ مورد ستمِ مرد، بدون تمکّن از خودسازی معنوی تلقّی و اینگونه هم عمل میکنند. باید با این فکر با قوّت و شدت مقابله شود؛ البته به شکل کاملاً منطقی و عقلانی.
[/one_third][one_third]
مسأله بعد، مسأله اهمیت دادن به عفاف در زن است. هر حرکتی که برای دفاع از زنان انجام میگیرد، باید رکن اصلی آن رعایت عفاف زن باشد. همانطور که عرض کردم، در غرب به خاطر اینکه به این نکته توجّه نشد – یعنی مسأله عفت زنان مورد اهتمام قرار نگرفت و به آن اعتنایی نکردند – کار به این بیبندو باریها کشید. نباید بگذارند عفّت زن – که مهمترین عنصر برای شخصیت زن است – مورد بیاعتنایی قرار گیرد. عفّت در زن، وسیلهای برای تعالی و تکریم شخصیت زن در چشم دیگران، حتّی در چشم خودِ مردان شهوتران و بیبندوبار است. عفّت زن، مایه احترام و شخصیت اوست.
[/one_third][one_third_last]
این مسأله حجاب و مَحرم و نامَحرم و نگاه کردن و نگاه نکردن، همه به خاطر این است که قضیه عفاف در این بین سالم نگهداشته شود. اسلام به مسأله عفاف زن اهمیت میدهد. البته عفاف مرد هم مهمّ است. عفاف مخصوص زنان نیست؛ مردان هم باید عفیف باشند. منتها چون در جامعه، مرد به خاطر قدرت جسمانی و برتری جسمانی، میتواند به زن ظلم کند و برخلاف تمایل زن رفتار نماید، روی عفّت زن بیشتر تکیه و احتیاط شده است.
[/one_third_last]
شما امروز هم که در دنیا نگاه کنید، میبینید یکی از مشکلات زنان در دنیای غرب، بخصوص در کشور ایالات متّحده امریکا، همین است که مردان با تکیه به زورمندی خودشان، به عفّت زن تعدّی و تجاوز میکنند. آمار منتشر شده از سوی مقامات رسمی خود امریکا را من دیدم که یکی مربوط به دادگستری امریکا و یکی هم مربوط به یک مقام دیگری بود.
آمارها واقعاً وحشتانگیز است. در هر شش ثانیه، یک تجاوز به عنف در کشور امریکا صورت میگیرد! ببینید چقدر مسأله عفّت مهمّ است و وقتی بیاعتنایی کردند، قضیه به کجا میرسد. هر شش ثانیه، یک تجاوز به عنف! برخلاف تمایل زن، مردِ زورگو، ظالم، بیبندوبار و بیعفّت بتواند به حریم عفّت زن تعدّی و تجاوز کند.
اسلام اینها را ملاحظه میکند. مسأله حجاب که این همه مورد توجّه اسلام است، به خاطر اینهاست. پس، مسأله حفظ عفاف و اهمیت دادن به حجاب و عفاف هم مسأله دیگری است. یک مسأله هم مسأله تعلیم و تربیت بانوان است. من بر این همیشه تأکید کردهام. خوشبختانه امروز در جامعه ما، تعلیم و تربیت زنان رایج است؛ اما در عین حال هنوز خانوادههایی هستند که دختران خودشان را از تحصیل منع میکنند.
اگر یک روز محیطهای تحصیلی، محیطهای ناسالمی بود، امروز بحمداللَّه در دوران اسلامی آن گونه نیست. باید اجازه بدهند که دختران درس بخوانند، مطالعه کنند، کتاب بخوانند، با معارف دینی و با معارف انسانی آشنا شوند و ذهن و مغزشان قوّت و قدرت پیدا کند. این، کارِ بسیار لازمی است که باید انجام گیرد. نکته آخر این که جامعه، هم از لحاظ قانونی و هم از لحاظ اخلاقی، باید با کسانی که تعدّی به زن را حقّ خودشان میدانند، برخورد سخت بکند؛ قانون هم باید در این زمینه مجازاتهای سختی را پیشبینی کند. باز همین جا من عرض کنم، در کشورهای غربی علی رغم این همه شعاری که میدهند، هنوز نتوانستهاند این را تأمین کنند.
یعنی در داخل خانوادهها، زنانی که از دست شوهرانشان کتک میخورند و دخترانی که از دست پدرانشان صدمه میبینند و مجروح میشوند، فراوانند. آمارهای تکاندهنده و وحشتآوری هم در این زمینه وجود دارد. منتها در آنجا یک چیز دیگر هم هست و آن قتلِ نفس است. راحت خون میریزند، راحت میکُشند. کُشتن، آن قبحی را که در محیط اسلامی دارد، در آن محیطهایی که از معارف الهی بویی نبردهاند – متأسفانه – ندارد.
کشتن زنان، یکی از بلیّههای بسیار زشت و نفرتانگیزی است که در کشورهای غربی – بهویژه امریکا – رایج است. این کارها خوشبختانه در کشور ما به آن شدّت نیست و جز موارد استثنایی، دیده نمیشود؛ اما به هر حال هر گونه ستم و هرگونه تعدّی جسمانیای نسبت به زن، باید با برخورد بسیار سختی مواجه شود، تا در این زمینه جامعه اسلامی ما به آن سطحی که اسلام خواسته است، برسد. اگر کشور بتواند جامعه زنان را با تکیه بر تعلیمات اسلامی، با همان معارفی که اسلام خواسته است، آشنا کند، من تردیدی ندارم که پیشرفت و ترقّی و تعالی کشور مضاعف و چند برابر خواهد شد. در هر میدانی که بانوان مسؤولانه وارد شوند، پیشرفت در آن میدان چند برابر خواهد شد.
خصوصیت حضور خانمها در میدانهای مختلف این است که وقتی زن خانواده وارد میدان میشود، یعنی همسر و فرزندان او هم واردند. حضور مرد به این معنا نیست، اما حضور زن به این معناست. در هر میدانی که زن وارد شود – زنی که خانم و کدبانوی یک خانه است – درحقیقت همه آن خانه را در آن میدان وارد میکند. حضور زنان در بخشهای مختلف بسیار مهمّ است. امیدواریم که خداوند متعال به مسؤولان کشور، به قانونگذاران، به برنامهریزان مسائل زنان و به کسانی که در زمینه مسائل زنان فعّالیت میکنند، کمک کند و توفیق دهد، تا بتوانند راه درست اسلامی و صحیح را بدون تمایل و انعطاف به روشهای غلطِ بیگانه و تحمیلی بیابند و انشاءاللَّه در آن راه حرکت کنند، و بانوان کشور ما بتوانند به آن وضع و سطحی که اسلام برای آنها خواسته است – که شامل خوشبختی مادّی و معنوی و خوشبختی دنیا و آخرت است – برسند. پروردگارا! تو را به فاطمه زهرا سلاماللَّهعلیها و زینب کبری علیهاسلام و مکتب روحبخش فاطمی و زینبی سوگند میدهیم، بانوان کشور ما را به اهداف اسلامی و والایشان نائل فرما. پروردگارا! موانع رشد و تعالی بانوان را از سر راه بردار. پروردگارا! همه ما را مشمول ادعیه زاکیّه حضرت بقیةاللَّهالاعظم قرار بده. امیدواریم که خداوند متعال همه شما را موفق و به سلامت بدارد. والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته ۱) امالی شیخ صدوق، ص ۲۴۸ ۲) تحریم: ۱۰ ۳) تحریم: ۱۱ ۴) روم: ۲۱ ۵) روم: ۲۱ ۶) روم: ۲۱
1 پدر و مادرم، پدر و مادر خیلی خوبی بودند. مادرم یک خانم بسیار فهمیده، باسواد، کتابخوان، دارای ذوق شعری و هنری، حافظ شناس – البته حافظ شناس که میگویم، نه به معنای علمی و اینها، به معنای مأنوس بودن با دیوان حافظ – و با قرآن کاملاً آشنا بود و صدای خوشی هم داشت.
2 وقتی بچه بودیم، همه مینشستیم و مادرم قرآن میخواند؛ خیلی هم قرآن را شیرین و قشنگ میخواند. ما بچهها دورش جمع میشدیم و برایمان به مناسبت، آیههایی را که در مورد زندگی پیامبران است، میگفت. من خودم اوّلین بار، زندگی حضرت موسی(ع)، زندگی حضرت ابراهیم(ع) و بعضی پیامبران دیگر را از مادرم – به این مناسبت – شنیدم. قرآنکه میخواند، به آیاتی که نام پیامبران در آن است میرسید، بنا میکرد به شرح دادن.
3 بعضی از شعرهای حافظ که هنوز – بعد از سنین نزدیکِ شصت سالگی – یادم است، از شعرهایی است که آن وقت از مادرم شنیدم. از جمله، این دو بیت یادم است:
سحر چون خسرو خاور عَلَم در کوهساران زد به دست مرحمت یارم در امّیدواران زد دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
4 (مادرم) خانمی بود خیلی مهربان، خیلی فهمیده و فرزندانش را هم – البته مثل همهی مادران – دوست میداشت و رعایت آنها را میکرد. پدرم عالِم دینی و ملّای بزرگی بود. برخلاف مادرم که خیلی گیرا و حرّاف و خوش برخورد بود، پدرم مردی ساکت، آرام و کم حرف مینمود؛
که این تأثیرات دوران طولانی طلبگی و تنهایی در گوشهی حجره بود. البته پدرم تُرک زبان بود – ما اصلاً تبریزی هستیم؛ یعنی پدرم اهل خامنهی تبریز است – و مادرم فارس زبان. ما به این ترتیب از بچگی، هم با زبان فارسی و هم با زبان ترکی آشنا شدیم و محیط خانه محیط خوبی بود. البته محیط شلوغی بود؛ منزل ما هم منزل کوچکی بود. شرایط زندگی، شرایط باز و راحتی نبود و طبعاً اینها در وضع کار ما اثر میگذاشت.
5
چیزی که حتماً میدانم برای شما جالب است، این است که من همان وقت، معمّم بودم؛ یعنی در بین سنین ده و سیزده سالگی – که ایشان سؤال کردند – من عمامه به سرم و قبا به تنم بود! قبل از آن هم همینطور. از اوایلی که به مدرسه رفتم، با قبا رفتم؛ منتها تابستانها با سرِ برهنه میرفتم، زمستان که میشد، مادرم عمامه به سرم میپیچید.
مادرم خودش دختر روحانی بود و برادران روحانی هم داشت، لذا عمامه پیچیدن را خوب بلد بود؛ سرِ ما عمامه میپیچید و به مدرسه میرفتیم. البته اسباب زحمت بود که جلوِ بچهها، یکی با قبای بلند و لباس نوع دیگر باشد. طبعاً مقداری حالت انگشتنمایی و اینها بود؛ اما ما با بازی و رفاقت و شیطنت و اینطور چیزها جبران میکردیم و نمیگذاشتیم که در این زمینهها خیلی سخت بگذرد.
6 دورانهای کلاس اوّل و دوم و سوم را که اصلاً یادم نیست و الان هیچ نمیتوانم قضاوتی بکنم که به چه درسهایی علاقه داشتم؛ لیکن در اواخر دورهی دبستان – یعنی کلاس پنجم و ششم – به ریاضی و جغرافیا علاقه داشتم.
خیلی به تاریخ علاقه داشتم، به هندسه هم – بخصوص – علاقه داشتم. البته در درسهای دینی هم خیلی خوب بودم؛ قرآن را با صدای بلند میخواندم – قرآنخوانِ مدرسه بودم – یک کتاب دینی را آن وقت به ما درس میدادند – به نام تعلیمات دینی – برای آن وقتها کتاب خیلی خوبی بود؛ من تکّههایی از آن کتاب را که فصل، فصل بود، حفظ میکردم.
7 بههرحال، گاهی انسان به فکر آینده میافتد؛ اما من از اینکه چه زمانی به فکر آینده افتادم، هیچ یادم نیست. اینکه در آیندهی زندگی خودم، بنا بود چه شغلی را انتخاب کنم، از اوّل برای خود من و برای خانوادهام معلوم بود. همه میدانستند که من بناست طلبه و روحانی شوم. این چیزی بود که پدرم میخواست و مادرم به شدّت دوست میداشت. خود من هم علاقهمند بودم؛ یعنی هیچ بیعلاقه به این مسأله نبودم.
اما اینکه لباس ما را از اوّل، این لباس قرار دادند، به این نیّت نبود؛ به خاطر این بود که پدرم با هر کاری که رضاخان پهلوی کرده بود، مخالف بود – از جمله، اتّحاد شکل از لحاظ لباس – و دوست نمیداشت همان لباسی را که رضاخان به زور میگوید، بپوشیم. میدانید که رضاخان، لباس فعلی مردم را که آن زمان لباس فرنگی بود و از اروپا آمده بود، به زور بر مردم تحمیل کرد. ایرانیها لباس خاصی داشتند و همان لباس را میپوشیدند. او اجبار کرد که بایستی اینطور لباس بپوشید؛ این کلاه را سرتان بگذارید!
پدرم این را دوست نمیداشت، از این جهت بود که لباس ما را همان لباس معمولی خودش که لباس طلبگی بود، قرار داده بود؛ اما نیّت طلبه شدن و روحانی شدن من در ذهنشان بود. هم پدرم میخواست، هم مادرم میخواست، خود من هم میخواستم. من دوست میداشتم و از کلاس پنجم دبستان، عملاً درس طلبگی را در داخل مدرسه شروع کردم. گفت و شنود با جمعی از نوجوانان و جوانان 76/11/14
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR روایت حضرت آیتالله خامنهای از انجام اعمال روز عرفه در کنار خانواده در ایام نوجوانیشان را منتشر کرد. این خاطره در قالب کلیپ صوتی «عرفهای در کنار مادرم» تهیه و تدوین شده است. رهبر انقلاب این خاطره را در جریان گفتوشنود با جمعی از جوانان و نوجوانان در تاریخ ۱۳۷۶/۱۱/۱۴ بیان کردهاند.
یادم است هنوز بالغ نبودم که اعمال روز عرفه را بجا آوردم. اعمال آن روز، طولانی هم هست – لابد آشنا هستید؛ خیلی از جوانان با آن اعمال آشنا هستند – چند ساعت طول میکشد. اعمال، از بعد از نماز ظهر و عصر شروع میشود و اگر انسان بخواهد به همه آن اعمال برسد، شاید تا نزدیک غروب – روزهای نه چندان بلند – به طول میانجامد.
آن وقت من یادم است که با مادرم – چون مادرم هم خیلی اهل دعا و توجّه و اعمال مستحبّی بود – میرفتیم یک گوشه حیاط که سایه بود – منزل ما حیاط کوچکی داشت – آنجا فرش پهن میکردیم – چون مستحب است که زیر آسمان باشد – هوا گرم بود؛ آن سالهایی که الان در ذهنم مانده، یا تابستان بود، یا شاید پاییز بود، روزها نسبتاً بلند بود. در آن سایه مینشستیم و ساعتهای متمادی، اعمال روز عرفه را انجام میدادیم. هم دعا داشت، هم ذکر و هم نماز. مادرم میخواند، من و بعضی از برادر و خواهرها هم بودند، میخواندیم. دوره جوانی و نوجوانی من اینگونه بود؛ دوره اُنس با معنویات و با دعا و نیایش.
مجموعه سخنرانی های استاد رائفی پور درباره مسائل معنوی در ماه مبارک رمضان سال نود وسه از پرطرفدارترین سخنرانی های ایشان در دوازده ماه گذشته بوده است .مجموعه شش قسمتی چگونه گناه نکنیم که توسط سایت مصاف منتشر شده است . در این نوشته لینک دانلود این مجموعه شش قسمتی بعلاوه متن (خلاصه) این مجموعه سخنرانی در دوازده قسمت را برای شما مردم عزیز گرد آورده ایم ؛ در ادامه مطلب همراه بنیانا باشید
علیرضا قزوه شاعر انقلاب اسلامی، در جدیدترین سروده خود با عنوان «عقاب و جعبه ی کبریت!» که سروده ایست متفاوت، مسائل روز را با ادبیاتی شنیدنی به تصویر کشیده است:
می شد با یک مشت گوجه فرنگی لهیده در دست
با چند سنگ و چند تخم مرغ بدبو
به استقبال مردی رفت
که آمد و رفت
مردی که سه شنبه های مرا غمگین کرد
می خواستم قی کنم بر فرش قرمز دیپلماسی
که پهن شد به خاطر اردوغان
تنها به خیابان زدم
در اعتراض تک نفره
پیاده راه افتادم به سمت خیابان
و فکر می کردم به روز قدس
به بیست و دوم بهمن
و فکر می کنم
به شرم الشیخ تا ژنوو لوزان
و فکر می کنم به اسلام
که پر شده است از زخم و بمباران
از کمربندهای انفجار اسرائیلی و سعودی
از سوسمار و اف شانزده
از قرص آرام بخش و خیانت
و فکر می کردم به اردوغان و شاه قطر
به سرنوشت مصر و محمد المرسی
به السیسی
که حس می کند کسی ست
که می تواند خطابه بخواند
و نقش جمال عبدالناصر را بازی کند!
و فکر می کنم که شمر تعزیه
لباس سبز اتقیا را
دزدیده است
حال آن که او گماشته ی چاقو است
و فکر می کنم
اصلا چه اتفاق می افتاد در جهان عرب؟
در اسلام
در مکه و مدینه و استانبول
اگر کسی به نام ملک سلمان
در ریاض نبود
اگر پاچه ورمالیده ای به نام اردوغان
اصلا وجود نداشت
چه اتفاق می افتاد در جهان
اگر سر در شورای سازمان ملل
بالای یک میخانه بود
یا یک فاحشه خانه
که در آن توله های ملک عزیز می لولند
کاش یکی از گارسون ها بودم در هتلی در لوزان
و می زدم زیر همه چیز
از شرم الشیخ تا لوزان و تا ژنو
انگشتم را می گذاشتم بر ماشه های گوجه فرنگی های له شده
و شلیک می کردم
به صورت کلاغی به نام اردوغان
به مخرج ملک سلمان مرده و سیسی گازدار
به صورت خلیفه ای به نام منصور هادی
و پرت می کردم
به چشم پنج بعلاوه ی یک
و این منم هنوز
حنظله ای به نام شعر
گنجشکی در لباس احرام
مخالف قورباغه هایی که هر روز
در صدر اخبار جهان نق می زنند
در الجزیره و بی بی سی
خرخاکیان و سوسک های وطن فروش
که فارسی را
به لهجه ی پاریسی
پارس می کنند
قلم به مزدهایی که تحلیل سیاسی می کنند
در من و تو ی گوگوش
در صدای امریکا
جاسوس هایی با ریش های حنایی
در انگلستان و شانزه لیزه
که در حدیث های تحریف
دنبال اتهام تازه می گردند
برای فاطمه (س) و علی(ع)!
و فکر کرده اند که تهران
جایی برای مسجد ضرار وهابی هاست!
و آخرین رفراندم شان
تا هنوز همان سقیفه است!
طوفان قاطع!
بادی بدبو
که ول شده است
از معده ی گشاد ملک وهابی!
یمن…
صدای ناگهان بلال
بوی خوش اویس قرن
و انصارالله
خارچشم امپراطوری عثمانی
برادران مالک اشتر
عمار یاسر علی(ع)
باران ناگهان خداوند…
**
در چارشنبه های آخر سال
ده هزار کیلو اورانیوم غنی شده را آتش زدند
تا از رویش بپرند
جان کری
خانوم شرمن
آقای فابیوس
به شرط آن که چهارشنبه سوری را
به رسمیت بشناسند!
سلام و عرض ادب
به بز
به سال بز!
ای کاش ماهواره ها و دیپلماسی نبود
ما در غار می زیستیم
و در امان بودیم
از سرطان و نطق پریزیدنت ها
از شاخ و شانه کشیدن های بزمچه ها
باختیم،
همان شبی که به گرگ ها دست دادیم
باختیم
نه با کم و زیادی سانتریفیوژها
با خنده ها و مغازله ها و لبخندپرانی ها
باختیم
وقتی که از یمن نگفتیم و دشمن ما
از اسرائیل گفت
نه طعنه نیست
بگو بنوازند
بگو به خیابان بریزند
حتی تمام مرغ ها و خروس ها
تمام بوقلمون ها و غازها
به اردوغان خوشامد بگویند
بگو به خانه بیایند با بفرما شام
با تریپ خفن فراک و به لهجه ی امریکایی
با تریپ من و تو و بی بی سی و وی او آ
و دور بریزیم
شبکه ی افق را و باران را!
شاید اگر سپاه نبود
موشک های بالستیک را
با رقص های باله عوض می کردند!
تمام شد و رفت
فروختیم پول نقد را
به تخفیف تحریمی!
دماوند را
به جقجقه ای کوکی!
فردو و فردوسی را به قطعنامه ای
عجب زنده کردی زبان انگلیسی و پاریسی را…
شما فروختید
باران های موسمی را
به آبنبات و قیچی و ناخن گیر!
ستاره را
نگاه نگران شهید آوینی را
به یک بسته آدامس خارجی !
شما فروختید اشک های آرمیتا و علی رضا را
به روبانی بنفش
ما در ژنو
سی و پنج بر هیچ باختیم
حتی خیال کنید سه بر یک
مثل بازی سوئد با ما
یا سیصد بر یک
چه فرق می کند وقتی
در منطق شما
یک بزرگتر از سیصد است!
حالا ما مانده ایم
عقابانی در جعبه های کبریت!
باید از بیست درصد آگاهی خود
هفده درصد را دور بریزیم!
باید به انتظار پوست تخم مرغ اسرائیلی بنشینیم
تا سوخت هسته ای ما
از تل حبیب برسد لابد…
حبیبی آه حبیبی!
شما را به پوست هندوانه ی اتمی بشارت می دهم
حبیبی آه حبیبی!
اجر شما با شرکت حاج حسین سوهانی و ظریف
حبیبی آه حبیبی!
مگر که بود دلواپس نخست؟
غیر از امام خمینی!
مگر دلواپسان عشق که بودند؟
غیر از شهیدان؟
حالا چرا دلواپسی فحش می شود؟
و می نشیند در دهان مفتی و
می نشیند بر دهان جماعت انیستیتو گوگوش!
و ما یادمان می رود
که نام شهیدان هسته ای چه بود؟
و ما فقط به کلیدهای شکسته فکر می کنیم
در پشت درهای باز!
و ما فقط به تویتر فکر می کنیم
به فیس بوک و اینیستاگرام
و یادمان رفته ست
هنوز روح الله
عظیم ترین نام است
و نام این چند وزیر خارجه و
این چند دور و بری هایش
از یاد می روند
بعد از کشیدن این همه هورا برای فتحعلی شاه قاجار!
ظهور یک حسن علی منصور!
حراج عشق و پپسی
دوباره قطعنامه ی پانصد و نود و هشت
دوباره کشتی ها را بار کردند
اراک و فردو و باران را با هم
برادران معمرالقذافی!
و بار کشتی تان کنید
قبر شهید شهریاری را…
و بار کشتی تان کنید
پاهای قطع شده را…
و بار کشتی تان کنید
شعر را و انقلاب خمینی را؟
و بار کشتی تان کنید
دلواپسان زخم خورده ی این انقلاب را
و پر کنید انبارهاتان را
از پس مانده های بی خیالی و بشکن بشکن
و یادتان باشد
این ها صاحب دارند
و قهوه های فرانسوی ژنو
شکلات های انگلیسی لوزان
قیمت نان سنگک را پایین نمی کشند
دارد چرخ مردم ما می چرخد
دارد چرخ های پورشه ها می چرخند
در سال همزبانی و همدلی!
سکوت نمی کنم
در برابر این همه ترکمان چای
این همه ترکمان قهوه و نسکافه
**
تنها به خیابان می زنم
با گوجه فرنگی های له شده
و می کوبم
به صورت اردوغانها
به صورت روزنامه های سازشکار
به صورت آقاخان های نوری و
امیرکبیرهای قلابی…
و این منم هنوز
حنظله ای به نام شعر
و آمده ام دوباره بوق بزنم که: آی ی ی مردم!
مواظب باشید
می خواهند با چند آب نبات قیچی
کدخدا را خدا کنند
و شیطان را
برای همیشه با خدا آشتی بدهند!
**
عصر پنجشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۴- بعد از زیارت قبر شهید آوینی
تهرانی ها موجودات سفیدی که اواخر بهار سال گذشته در آسمان دیده می شدند را خوب به یاد دارند؛ این حشرات در مدت کوتاهی تبدیل به بحث روز تاکسی ها، ادارات، فروشگاه ها، مهمانی ها، رسانه ها و حتی مجلس شورای اسلامی گردیدند.
در آن زمان شایعات زیادی در مورد این حشرات به گوش می رسید؛ برخی می گفتند این ها عامل بیماری های جدید هستند؛ عده ای آنها را سرطان زا می دانستند و بعضی ها هم این موجودات را حاصل فاضلاب شهری تهران می خواندند.
حالا گزارش شده که این حشرات با گرم شدن هوا قصد بازگشت به تهران را دارند. اگر می خواهید در مورد مگس سفید اطلاعات بیشتری را کسب نمایید در ادامه همراه دیجیاتو بمانید.
مگس سفید (Whitefly)، سفیدبالک یا عسلک گلخانه ای حشره ای در خانواده سفیدبالکان است که هم قبل از بلوغ و هم در آن دوران، از شیره گیاهی تغذیه می کند و سبب ضعف عمومی گیاهان می گردد.
سفیدبالک ها از آفات مهم و پلیفاژ برای طیف وسیعی از محصولات کشاورزی مهم در بسیاری از نقاط جهان به ویژه در مناطق گرمسیری محسوب می گردند. این حشرات در مناطق گرمسیری و نیمه گرمسیری و به ویژه در شرایط گلخانه ای روی گیاهان زینتی و محصولات گلخانه ای در جمعیت های بالا دیده می شوند.
اندازه سفیدبالک ها کوچک و سطح بدن و بال های آنها به وسیله پودر سفید رنگی پوشیده شده که در ظاهر شباهت بسیاری به پروانه ها اما در مقیاسی بسیار کوچکتر دارند.
در واقع شما آنها را در آسمان شبیه به ریزگردهای کمی درشت مشاهده می کنید نه مانند مگس و حتی می توان گفت پشه ها نیز کمی از سفید بالک ها بزرگترند.
دلایل افزایش
مهم ترین علت افزایش حشرات مذکور در طبیعت و شهرها را می توان تغییر اکوسیستم موجود دانست. حشرات شکارچی که خوراکشان سفید بالک است و در ادامه به آنها اشاره می کنیم، در اثر استفاده بیش از حد و نامناسب از سم های شیمیایی و همچنین آلودگی های بوجود آمده در محیط زیست از بین می روند و نتیجه آن افزایش تعداد مگس های سفید می شود.
خطرات و مضرات
به اعتقاد کارشناسان و مسئولان این حشرات برای انسان ها خطری ندارند و حساسیت زا نیستند، مگر اینکه وارد چشم یا دهان انسان شوند.
علیرضا نادری مسئول بخش حشرات دفتر موزه تاریخ طبیعی و ذخایر ژنتیک سازمان حفاظت محیط زیست در این باره اظهار کرد: مگس های سفید آفت محصولات زراعی و گیاهان تزئینی هستند و افزایش جمعیت آنها خطری برای انسان نداشته و فقط به گیاهان و خوراک انسان آسیب می زند.
وی تاکید کرد: چنانچه این آفت روی محصولات کشاورزی یا گیاهان تزئینی بشیند نوعی بیماری تولید می کند که باعث خشکیدگی گیاه شده و خطری را برای خود انسان در بر ندارد مگر اینکه به خوراک گیاهی اش آسیب بزند.
همچنین معاوت خدمات شهری شهرداری تهران درباره سفید بالک ها اظهار کرد: این حشره آلرژی زا نیست و تهدیدی برای سلامت شهروندان محسوب نمی گردد.
همانطور که بیان شد مگس های سفید مضرراتی را برای گیاهان در بر داردند و عموما پشت برگ ها دیده می شوند که خسارت غیر مستقیم این آفت به دو صورت زیر است:
۱- به دلیل داشتن قطعات دهانی مکنده ، ناقل انتقال بیماری ویروسی مثل موزائیک خیار هستند.
۲- در اثر تغذیه، عسلک فراوانی تولید نموده که روی این عسلک ها قارچ های دوده ای یا فوماژین ها به راحتی رشد کرده و سطح فتوسنتز را کاهش داده و به طور کلی سبب ایجاد مشکل در تولید و عملکرد آنها می شود.
راه های جلوگیری و کنترل
راه های متعددی برای کنترل یا مبارزه با سفید بالک ها یا همان مگس ها سفید وجود دارد. این راه ها عبارتند از :
استفاده از توری های ضد حشره
از بین بردن علف های هرز اطراف گلخانه
آفت کش های شیمیایی
استفاده از شکارگرها
شستشوی برگ درختان به ویژه قسمت پشت آنها
استفاده از برچسب های زرد رنگ (این حشرات کشش زیادی به رنگ یاد شده دارند و می توان با استفاده از برچسب های زرد رنگ آنها را به دام انداخت)
وکیوم کردن بخش های آسیب دیده گیاهان و جداسازی آنها از قسمت های سالم
آفت کش های شیمیایی
برای از بین بردن هر آفتی لازم است که از سم مرتبط با آن استفاده شود و مگس سفید (Whitefly) نیز از این قاعده مستثنی نیست. حتما در نظر داشته باشید که آفت کش انتخابی شما نباید باعث از بین رفتن شکارگرهای طبیعی این موجود گردد و گفته شده که برای اثرگذاری بهتر روش های بیولوژیکی، بهتر است که پس از استفاده از سموم شیمیایی، برگ درختان را با آب بشویید.
سم مورد استفاده برای از بین بردن این آفت ها شامل ترکیبات نئونیکوتینوید از قبیل کلوتیانیدین، دیوتهفوران، ایمیداکلوپرید و تیامتوکسام می شود. در نظر داشته باشید که خوردن تصادفی این سم می تواند برای برخی از موجودات از قبیل زنبورهای عسل بسیار خطرناک باشند.
متأسفانه پس از استفاده از یک نوع آفت کش خاص برای مبارزه با مگس سفید، حشره نسبت به آن مقاومت پیدا می کند و به همین دلیل بهتر است که به صورت گردشی از سموم مختلفی برای این منظور استفاده شود.
در نظر داشته باشید که با قرار دادن برخی گیاهان در مجاورت درختان که هدف مگس های سفید قرار می گیرند هم می توانید از حمله آنها خودداری نمایید که از آن جمله می توان به گل لادن اشاره کرد.
شکارگرها
برخی از حشرات از مگس های سفید به عنوان غذای خود استفاده می کنند و دشمن اصلی سفیدبالک ها به حساب می آیند. این حشرات عبارتند از:
بالتوری سبز: دارای توان شکارگری بالایی بوده و به عنوان یکی از عوامل موثر در برنامه های مدیریتی و کنترل آفات محصولات کشاورزی به کار می رود.
کفشدوزک های ۷نقطه ای: این حشرات علاوه بر قابلیت شکار آفات از مشخصاتی چون سرعت رشد و نمو بالا، توانایی ایجاد چندین نسل پی در پی و سازگاری سریع با شرایط مختلف اقلیمی برخوردارند.
مگس: ۵ نوع مگس در طبیعت موجودند که دشمن سفید بالک ها به شمار می روند و بیشترین راندمان را در کنترل این موجودات دارند که نقش A.formosus و D.manihoti به خاطر تغذیه تخم های سفید عسلک گلخانه ای بیش از بقیه شکارگرهاست.
سن های شکارگر: ۲۱ گونه از این دسته شکارگرها جزو دشمنان طبیعی مگس های سفید محسوب می شوند.
بازگشت مگس های سفید به تهران
رئیس کمیسیون سلامت، محیط زیست و خدمات شورای شهر تهران دیروز در این باره اعلام کرد: بر اساس پیش بینی کارشناسان احتمال بازگشت مگس سفید از نیمه اردیبهشت امسال در تهران وجود دارد.
رحمت اله حافظی با اشاره به برخوردهای صورت گرفته در سال گذشته در تهران توضیح داد: در سال گذشته اقدامات مختلفی برای کاهش جمعیت و تراکم مگس سفید انجام شد که از آن جمله می توان به آب شویی برگ درختان و استفاه از چسب محیط زیستی بر تنه درختان اشاره کرد که منجر به کاهش تعداد این آفات شدند.
وی افزود: تخم گذاری هایی که در سال های گذشته توسط مگس سفید در مناطق غربی استان تهران انجام شده است هم اکنون به بار نشسته و حضور گسترده این آفت در پایتخت دیده خواهد شد که در صورت تغییرات آب و هوایی و بارندگی تعدادشان به حداقل می رسد.
استاد علی آهی فرزند حاج قربانعلي آهي در روز دوشنبه ۲۱ جمادي الاول ۱۳۴۶ هجري قمري مطابق با ۱۴ آبان ماه ۱۳۰۷ هجري شمسي در تهران، بازارچه پامنار به دنیا آمد
استاد علی آهی فرزند حاج قربانعلي آهي در روز دوشنبه 21 جمادي الاول 1346 هجري قمري مطابق با 14 آبان ماه 1307 هجري شمسي در تهران، بازارچه پامنار كه يكي از محله هاي قديم پایتخت به شمار می رود و مركز مبارزه سيدالمجاهدين حضرت آيت الله حاج سيد ابوالقاسم كاشاني ( رضوان ا… تعالي) بود، در يك خانواده مذهبي قدم به دنیا آمد. البته . پدر وي از اهالي آبعلي بود كه به تهران رفته و مقيم پايتخت گرديده بود از اين رو حاج علي آهي اصالتا اهل آبعلي است.
وي پس از پايان رساندن دوره ابتدايي، ضمن اشتغال به كسب، به تحصيل علوم حوزوي پرداخت.
حاج علی آهی نزد چه کسانی دروس حوزوی و ادبی را فرا گرفت؟
آهی دروس ادبيات صرف و نحو، منطق و فقه، اصول، تفسير، علم كلام، رجال، علم حديث را از محضر اساتيد بزرگواري همچون حجن الاسلام والمسلمين مرحوم حاج سيد علي اصغر ميردامادي ، حجة الاسلام والمسلمين حاج شيخ احمد مجتهدي، حجة الاسلام والمسلمين حاج سيد محمد ضياء آبادي و منظومه سبزواري را در نزد حضرت آيت الله حاج سيد رضي شيرازي و نهج البلاغه را از محضر مجاهد خستگي ناپذير حضرت آيت الله حاج سيد محمود طالقاني اولين امام جمعه تهران فرا گرفت.
وی همچنین علم كلام را از حضرت آيت الله حاج ميرزاحسن لواساني و اخلاق وعلوم اعتقادي در شعر و شاعري و نقدو تحليل آن را با استفاده از كتابهاي معتبر اسلامي و ماخذ شيعي ازمحضر علماء بزرگواري همچون حضرت آيت الله حاج شيخ محمدجواد خراساني در تهران و مرحوم حضرت آيت الله العظمي حاج سيد ابوالقاسم خوئي مرجع تقليد شيعيان در نجف اشرف و به ویژه مرحوم حضرت آيت الله العظمي حاج سيد محمد هادي ميلاني مرجع تقليد شيعيان جهان در مشهد رضوي و مرحوم حضرت آيت الله حاج ميرزا جواد آقا تهراني، زاهد زمان در مشهد رضوي و مرحوم حضرت آيت الله العظمي سيد محمدرضا گلپايگاني مرجع تقليد قم، مرحوم حضرت آيت الله حاج شيخ علي نمازي شاهرودي در مشهد رضوي، حضرت آيت الله العظمي حاج سيد محمد وحيدي مرجع تقليد در قم، حضرت آيت الله العظمي حاج شيخ حسين وحيد خراساني مرجع تقليد در قم، حضرت آيت الله العظمي حاج سيد عبدالحسين دستغيب شهيد مكتب تشيع در شيراز آموخت.
همچنين علي آهي از نوجواني تحت تعلیم و ترتیب حضرت آيت الله حاج سيد ابوالقاسم كاشاني بود و به دستور ايشان عليه رژيم ستمشاهي مبارزات فراواني داشت؛ همچنین عضو جمعيت فدائيان اسلام به رهبري شهيد حجت الاسلام والمسلمين سيد مجتبي نواب صفوي بود.
استاد آهی نقش مهمی در شكل گيري نظام انقلاب اسلامي به رهبري حضرت امام خميني داشت به گونه ای که دو فرزند او به نام های حسين ابن آهي و حسن آهی مورد بازداشت و ضرب و شتم نیروهای رژیم ستمشاهی قرار گرفتند. علي آهي پس از پيروزي انقلاب دوشادوش خدمت گزاران نظام در مسئوليت هاي متعدد منشاء اثر بود كه ازجمله فعاليت هايش می توان به شركت در جبهه هاي جنگ تحميلي و شركت در كميته انقلاب اسلامي تا سطح فرماندهي استان اشاره کرد.
از دیگر فعالیت های علی آهی مديريت كاروانهاي حج بيت ا… الحرام بوده که وی در این را حدود هفتاد مرتبه به زيارت حج بيت ا… الحرام و عمره مفرده توفيق پيدا كرد و سالهاي متمادي به زيارت عتبات مقدسه مشرف شده است.
قابل فهم و صمیمی بودن ویژگیهای شعری این مداح بزرگ به شمار میرود
شعر آهي چون مصداق کامل شعر آیینی به شمار می رود؛ روان، قابل فهم، ساده و صميمي است، در حقیقت آهي كوشيده است خودرا از نازك انديشي ها و خيالپردازي هاي نا متعادل برهاند چرا كه مي كوشد شعرش ترجمان آيات و احاديث و سيره نوراني آن بزرگواران باشد.
از ویژگی های شعری شعر آهی را می توان رعایت اصل ادبي كه آشنايي، تسلط و مهارت بر علوم ادبي، شعري و بلاغي را می طلبد تاريخی بودن كه مبتني بر واقعيات و حقايق است و مبتنی برعقايد و كلام؛ كه ريشه اي و بنيادين دارد را برشمرد. به عبارت دیگر از نگاه او شعر اييني باید داراي شاخصه هايي چون، ولايي و اهل بيتي و قرآنی بودن، نزدیکی ادبيات شعر به ادبيات امامت و ولايت، اخلاق گرا و حماسي و سلحشور پرور باشد.
آیتالله مجتهدی شاگرد استاد علی آهی
از جمله شاگردان ايشان درس حوزوي در مسجد ديني آيت الله مجتهدي است، همچنین مرحوم آهی حدود يكصد نفر از مداحان سنتي آئيني را طبق موازين شرعي تربيت کرد كه جز 10 نفر از آنان بقيه به رحمت خداوند پيوستند.
وی در وصیتنامه بلند خود توصیهها و مطالب مهمی را بیان کرده است که به بهانه در گذشت این پیرغلام آستان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) منتشر میشود.
حاج علی آهی در وصیتنامهاش چه گفته است؟
در ادامه بخشی از وصیتنامه مرحوم حاج علی آهی را میخوانیم:
«عَنِ النَّبی (ص): مَنْ ماتَ عَلی وصِیّهٍ حسنه مات شهیدا پیغمبر (ص) فرمود: کسیکه بمیرد وصیت نیکو نموده باشد شهید مرده است.
ما از او هستیم و بازگشت ما بسوی اوست ز حکمت نموده خلق و به رحمت روند خلق
تهی دستی شرمنده، بسوی کریمی بخشنده ، رهسپار گردید، که بردن زاد و توشه در نزد آن کریم بسیار ناپسند بود . او را نا خواسته به جایگاه ابدیش روانه ساختند.
آن ذره ای که هیچ نبود است در حساب بردش حسابگر بسوی عالم مآب
او از فرط شرمساری دلش پذیرای این سفر نبود ، زیرا دستش خالی از زاد و توشه ای بود که امیرالمومنین علی (ع) فرمود: آه آه مِنْ قِلَّه الزّاد وَ بُعْدِ الَّسفَرْ که چنین گفته اند:
به قیامت در بار همه را بگشایند
آنچه خواهی که نبینند در آن بار منه
بنده رو سیاهی که دین او اسلام و کتاب او قرآن و قبله او کعبه و معتقد به مذهب جعفری یعنی شیعه امامیه بود و خداوند متعال را از دو حد تشبیه و تعطیل خارج دانسته و بیزار از جبر و تفویض بوده ، و بِما اَنْزَلَ الله و بِما جاءَ بِهِ النَّبی (ص) و ولایت ائمه معصومین (ع)اعتقاد داشته و پروانه وش گرد شمع خوف و رجا می سوخت و هراسان از اشدالمعاقبین و عفو و رحمت واسعه ارحم الراحمین که لاتَقْنَطوا مِنْ رَحْمَتِ الله تنها توشه او بود امیدوار ، و اعتقاد به سوال قبر و برزخ و معاد معتقد به بهشت و دوزخی بود که کلید آن بدست اول مظلوم عالم خلقت امام موحدان یعنی امیرالمومنین علی (ع) سپرده شده است و چنین یقین او بود علیٌ حُبُهُ جُنَّه ، قسیم النارِ و الجَنَّه ، وَصِیِّ المصطقی حَقَاً، امام الانس و الجِنَّه ، « دوستی علی سپر است ، اوست تقسیم کننده بهشت و دوزخ ، حقیقتاً وصی پیغمبر اسلام است ، امام جن و انسان است».
“او” به فضل و کرم الهی و شفاعت اهل بیت (ع)امیدوار بود، و نیز همواره در آرزوی ظهور منجی عالم بشریت حضرت بقیه الله الاعظم حجه بن الحسن العسکری (عج) چشم به راه و دل نگران ، و معتقد به رجعت آل محمد (ع) بود امیدوار است که خداوند متعال به فضل و کرم خویش او را جزء یاران امام عصر (عج) و ائمه معصومین قرار دهد ، “او” او دوستان وبستگان را به رعایت تقوی و پرهیزکاری توصیه می نماید ، برادری و شفقت را به شیعیان آل محمد (ص) خواستار است .
صله رحم را ولو به پیام دادن و رسیدگی نمودن به کار آنان لازم و زیارت اهل قبور را لازم الاجرا که حضرت امیرالمومنین علی (ع) فرمود: «زوُروُا مَوْتاکُمْ فَاِنَّهُمْ یَفْرَحونَ لِزیارَتِکُمْ».به زیارت قبر خویشاوندان بروید بدرستیکه آنان از دیدن شما خوشحال می شوند و زیارت اهل قبور را توصیه می نماید، امید عفو و رحمت واسعه الهی را داشته و ندای یا ارحم الراحمین را در گوش جان دارد، و با این احوال، عالم قبر و برزخ و قیامت را پیش رو:«اَلا اُخْبِرْکُمْ بِیَوْمِ فَقْری یُومَ اوُضَعُ النّاسْ فی قَبْری» آیا خبر ندهم شما را از فقر و بیچارگی ام آن روزی است که مردم مرا در قبرم می گذارند.
خداوندا آن روزی که مردم و خویشاوندان و فرزندان و آشنایان مرا در قبرم تنها می گذارند و همگی فوق الارض در پی کارهای روزانه خویش به شادمانی روانه و مشغول استراحت و غذا خوردن و به آسایش و رفاه ، عمر خود را می گذرانند ، همزمان در همان ساعت است که من در تحت الارض باید پاسخگوی رسولان الهی نکیر ومنکر باشم ،
خداوندا من در آن حال فریاد رسی ندارم و با تهی دستی که دارم فقط گناهانم را به تو عرضه می کنم و جز تو امیدوار به کسی نیستم ، وامید مغفرت و بخشش ، فقط از تو دارم و همواره می گویم اَلّلهُمَّ اغْفِرْلی عَظیمِ ذُنُوبی بِعَظیمِ عَفْوِکْ وَ کَثیرَ تَفریطی بِظاهِرِ کَرَمِکْ « خدایا گناهان بزرگ مرا به عفو و بخشش بزرگت ببخش ، و بسیاری خودداری کردن مرا ” از انجام کارهای نیک ” به فضل و کرم آشکارت در گذر » شایان ذکر است بنا به وصایای پیغمبر اسلام حضرت محمد (ص) که به امیرالمومنین(ع)فرمودند : یا علی لَیْسَ عَلَی النِّساء جُمْعَهٌ « اِلی اَنْ قال» و لا اِِتّْباعُ جَنازَه ( یا علی . . . بر زنان تشییع جنازه جایز نیست)
نماز شب را فراموش نفرمائیدکه پیغمبر اسلام به امیرالمومنین(ع)فرمود : عَلَیْکَ بِالصَّلوه الَیْلْ. قابل تذکر است اگر مراسم ازدواج کسی در حال برگزاری بود اعم از فامیل و غیره و به تقدیر الهی عمر من به پایان رسید مبادا بگذارید بر آن دو فامیل خسارتی وارد شود و امر نکاح آنان به تأخیر افتد و لو به یک ساعت (اگر چه لیله الدفن هم باشد) در امر خیر آنان کمک نموده و شرکت نمائید چون رضایت خداوند متعال و رسول اکرم (ص) و ائمه معصومین (ع)در تسریع امر نکاح است.
در خاتمه از دوستان و آشنایان و اهل محل و مسجدیان بویژه فرزندان و اقوام محترم و خویشاوندان معزز و همکاران گرامی تمنای بخشش و عفو نمودن از قصوراتش را دارد و چنین تقاضامند است به بزرگواری خویش پوزش و عذرخواهی او را پذیرا باشند و برای او طلب مغفرت نمایند والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.
چهارشنبه مورخ سیزدهم رجب المرجب 1424 روز میلاد حضرت امیرالمومنین علی (ع) مطابق با 1382/6/19
پادکست رادیو مسیر 83 شامل برنامه هایی همچون جلباب , ورق های طللایی ,باران رحمت و یاد شهدا است,در ادامه فهرستی از برنامه های این پادکست را مشاهده می کنید.
— یک بیست و چهارم از سال رفت!
— دولت رو نقد بکنیم ؟ نکنیم؟
*سری جدید جلبــــاب (پیر ما گفت که جنگ است … قلم بردارید…/ به روح بدم نفتک یا سیدنا و مولانا/ هر کی اهل جنگ بیاد بریم…./ مادران عزیز این کار شماهاست… / ایرانیها تروریستن!!! )
* یادشـــهدا: چرا توهین می کنی؟! به یاد شهید سید مرتضی آوینی به همراه صحبتهای بسیار بسیار شنیدنی حاج حسین یکتا
* برنامه باران رحــمت … سخنان گهربار آقا مجتهدی (رحمه الله ) —خدایا تو نزدیکی…
*** سری جدید برنامه دیدار(ترس عاشق شدن) همین که دور باشی …
مهمترین هدف رادیو صدای میقات ارتقا و رشد اخلاق دینی و انقلابی در میان فرزندان نسل سوم انقلاب هست و هدف اصلی دشمنان اسلام از بین بردن همین اخلاق است، که اگر اخلاق را ریشه کن کنند، مراحل بعدی تخریب را خیلی سریعتر تمام میکنند
ان شا الله با صدای میقات و صداهای دیگری که در آینده به این راه خواهند پیوست، هیچگاه به هدف شومشان نخواهند رسید
حجت الاسلام پناهیان پس از وقایع اخیر یمن یادداشتی با عنوان «فراخوانی برای فریاد استغاثه» در پایگاه اطلاع رسانی بیان معنوی منتشر کرد. متن این یادداشت را در ادامه میخوانید:
بسم الله الرحمن الرحیم
فراخوانی برای فریاد استغاثه
بر اساس آنچه از متون دینی دربارهٔ آخرالزمان برداشت میشود، فرج در زمانی رخ خواهد داد که دو ویژگی مهم در میان امت اسلامی ایجاد شده باشد: یکی اوج معرفت و اقتدار مؤمنان که ناشی از آمادگی آنان برای یاری ولی خدا و اقامهٔ حق است، و دیگری اوج مظلومیت و اضطرار آنان به فرج، که ناشی از دشمنیهای فراوان نسبت به آنهاست که ایشان را به دعا و تضرع بیسابقه وامیدارد و موجب نهایت استغاثهٔ آنان برای فرج و پیروزی حق علیه باطل میشود.
ما از آغاز انقلاب اسلامی بر اساس فرمایشات و پیشبینیهای امام و رهبری انتظار میکشیدیم که انقلاب ما سرآغاز بیداری و اقتدار امت اسلامی در جهان گردد، امری که به تدریج تحقق یافته است و فراتر از حد انتظار ناباورانه شاهد آن هستیم. ما هم اکنون بسیار بهتر از اول انقلاب علت دشمنیها و کینهتوزیهای استکبار با انقلاب اسلامی ایران را درک میکنیم.
امروز که امواج بیداری تمام امت اسلامی، به اقتدار مؤمنان منجر شده است، بهتر از هر زمانی میشود فهمید چرا هشت سال با ما جنگیدند تا یک ملت را نابود کنند که ریشهٔ این بیداری را بخشکانند. اقتدار امروز مؤمنان امید مستضعفان جهان شده است و به اذعان دوست و دشمن طلیعهٔ نابودی مستکبران گردیده است.
اما من همیشه از خودم میپرسیدم، با توجه به اینکه روز به روز شاهد اقتدار بیشتر مؤمنان هستیم آیا شاهد مظلومیت و اضطراری بسیار بیشتر از آنچه تاکنون جاری بوده است نیز خواهیم بود؟ آیا از این حالت دعای عادی برای فرج، به اوج استغاثه، که تصور میشود در آستانهٔ ظهور پدید میآید، خواهیم رسید؟ چگونه و چه بنبستهایی ما را به این اوج استغاثه و نهایت مظلومیت خواهد رساند؟
اگرچه طی این سالها، همواره مبارزهٔ مومنان، بهویژه در دوران دفاع مقدس و سالهای اخیر، با مظلومیتها و محرومیتهای فراوان همراه بوده است، اما بدون آنکه بخواهم فال بد بزنم و منفیبافی کنم، میگفتم مبادا بناست شرایط بسیار سختتری پیش بیاید که بخواهد ما را در اوج اقتدار، به اوج مظلومیت هم برساند.
تصور میکنم امروز آن وضعیت پدید آمده است و ما وارد دوران دشواریهای تازهای شدهایم. اگرچه با آغاز جریان بیداری اسلامی و جنایتهای فراوان تروریستهای خونآشام در منطقه، بهویژه در سوریه و عراق، امت اسلامی وارد دور جدیدی از مظلومیت شده بود، ولی با شروع حرکت یمن در نجات از سلطهٔ ایادی مستکبران و تجلّی بیش از پیش اقتدار مؤمنان، و آغاز پیروزیهای چشمگیر مقاومت علیه تروریستها، هرگونه مدارای جبههٔ کفر پایان یافت.
به گونهای که امروز شاهد دو عملکرد بیسابقه در جبههٔ استکبار هستیم: یکی جنایتهای آشکار و دیگری خیانتهای پنهان. امروز حداقل مدارای استکبار با حقوق مردم در جبههٔ حق پایان یافته است، و میخواهند حتی کمترین فرصتی به قدرت یافتن حق ندهند.
به حدی که حتی حاضر نیستند ظاهر را حفظ کنند و از طریق فشارهای سیاسی عمل کنند و یا جنایات خود را طبق الگوهای پیشین به وسیلهٔ جریانهای تروریستی انجام دهند. میبینید که تمامی ایادی استکبار بدون هرگونه توافق ظاهر اصلاح بینالمللی چگونه بر سر مردم یمن بمب میریزند. گویی یمن را میدان تمرین هجوم همه جانبه علیه جبههٔ حق یافتهاند.
از سوی دیگر با خیانتهای پشت پرده و انواع تهدیدها و تطمیعها، جبههٔ مقاومت مردمی مقابل تروریستها را در جبهههای عراق و شام به عقبنشینیهای مظلومانه وامیدارند، و جامهای زهر را از هر سو به سوی افراد ذینفوذ در جبههٔ حق روانه ساختهاند. به حدی که هرکجا عقبنشینی یا توقّفی در جریان نابودی تروریستها شاهد هستیم، باید آن را ناشی از فشارهای پنهان و پیدای جریان استکبار بدانیم.
این دو وضعیت بیسابقه، شامل تهدیدهای آشکار و پنهان بینهایت علیه مؤمنان مقتدر، حاکی از غایت مظلومیت امت اسلامی است؛ و اگر ادامه پیدا کند و لطف خدا مدد نکند و دعای حضرت ولی عصر (عج) نباشد، تمام امیدها را به یأس مبدل خواهد کرد و بازگشتی بسیار خونبار برای جبههٔ حق به دنبال خواهد داشت. در این میان دائماً ایران اسلامی مظلوم را متهم و محکوم میکنند، به گونهای که دیگر حتی به دنبال عوامفریبی هم نیستند و از رسوایی خود نمیهراسند.
از یاوهسراییهای وابستگان استکبار در منطقه و تهدیدهای آنان علیه ایران اسلامی بوی خون به مشام میرسد. پردههای نفاق برافتاده است و کینههای دیرین رو آمده است و دشمنان به عملیات انتحاری علیه جبههٔ حق رو آوردهاند. دیگر دوران زندگی روزمره و عادی امت اسلامی به پایان رسیده است. هم اکنون این ما هستیم و تقویت اقتدار امت اسلامی از سویی و اضطرار و استغاثه به محضر پروردگار برای ظهور حضرت صاحب الزمان (عج) از سوی دیگر.
جبههٔ باطل در تمامی جبهههای نبرد برای شکستن خطوط مقدم و یورش به مرکز انقلاب جهانی اسلام، یعنی ایران اسلامی لحظهشماری میکند. ما باید در این لحظههای حساس تاریخی با حفظ آمادگی و افزایش روزافزون آن از هر حیث، و کمک به مجاهدان خط مقدم در تمامی جبههها به هر نحو که میتوانیم، به استغاثه برای فرج بپردازیم.
این استغاثه ما را لایق فتح خواهد کرد و یک ضرورت برای رشد امت اسلامی است. ما میتوانیم با فریادهای استغاثه تمام اسباب معنوی را برای پیروزی درنهایت غربت و مظلومیت فراهم آوریم. خدا با ماست و اجابت او منتظر به اوج رسیدن دعاهای ماست. اقتدار رزمندگان امت اسلامی نباید ما را مغرور کند، بلکه تنها باید امید و تمنای ما را برای فرج افزایش دهد. مظلومیتهای فراوان نیز نباید یأس و رعبی در ما ایجاد کند، بلکه باید ایمان و استعانت ما را از درگاه پروردگار عالم روزافزون نماید.
بیایید در محافل مذهبی و مساجدمان، همراه با تبیین آنچه هماکنون بر امت اسلامی مظلوم میگذرد، فراتر از آنچه در رسانههای رسمی قابلبیان است، به برگزاری محافل دعا برای فرج اقدام کنیم و رزمندگان جبههٔ حق را با دعاهایمان یاری کنیم و الا باید شاهد قتلعامها و جنایتهای بیشمار در کوچهپسکوچههای شهرهایمان باشیم. همانگونه که تحمل و مدارای جبههٔ کفر در برابر کمترین حقوق امت اسلامی مطلقاً به پایان رسیده است و قصد نابودی مطلق امت اسلامی را نمودهاند، بیایید ما هم تحملمان را برای دوران طولانی غیبت به پایان برسانیم.
نشست لوزان هم فعلا به کار خودش پایان داد و یک بیانیه منتشر شد شبیه توافق نامه ژنو فارغ از اینکه بیانیه مذکور که مبنای توافق آینده خواهد بود، چه اشکالاتی دارد و اگر اجرایی شود چقدر خسارت بار است به چند نکته حاشیه ای می پردازم :
1- در بحث احکام ، خوک یک حیوان حرام گوشت و نجس است و لمس آن موجب نجس شدن دست بوده و باید دست را آب بکشیم . این حکم برای یک فرد کافر که اعتقادی به ایدئولوژی و احکام دین ندارد محلی از اعراب نخواهد داشت و ما هم انتظار نداریم او اهل رعایت باشد اما این حکم را برای مومنین به دین اسلام و احکام فقهی لازم الاجرا می دانیم .
اگر یک فرد مومن احکام مربوط به این حیوان نجس را رعایت نکند به خوک نمی گوییم چرا تو نجسی ؟! چرا پاک نبودی تا این فرد نجس نشود ؟!! بلکه به فرد مومن می گوییم تو که می دانی این خوک نجس است و می دانی اسلام گفته اگر به او دست بزنی دستت نجس میشود ؛ پس انتظار داریم رعایت کنی و موجب انتقال این پلیدی به دیگران نشوی .
حالا داستان ما و جریان مذاکرات با آمریکا و عده ای صلح_کل همین است ! مترصد نشسته اند تا نقدی از سمت منتقدین مذاکرات ببینند و مچشان را بگیرند و با استناد به حمایت های رهبری از دولت محکومشان کنند که چرا به جای انتقاد از شیطان بزرگ دولت و تیم دیپلماسی را نقد کردید ؟! خاصیت شیطان تبلیس (1) است و ذاتش پلید .
تعجب از فرزندان ملت است که چرا به احکام صادر شده از سوی رهبر و توصیه های مکرر ایشان مبنی بر بی فایده بودن مذاکره با این موجود توجه نکردند و کشور را با خطر خسران مواجه می کنند ؟ بنابراین مجبوریم آنها را نقد کنیم . نتیجه نشست ها با دشمن پلید همین شده که نیویورک تایمز با لحن تمسخرامیز به تحقیر ملت ایران میپردازد : « مقامات آمریکایی متعجبند که ایران میخواهد 1000 سانتریفیوژ بیهوده در فردو بچرخد تا صرفا غرور ملی حفظ شود» ایا نباید انتظار داشته باشیم فرزندان ملت دست شان را تطهیر کنند ؟!!
چرا حامیان فصلی ! سخنان رهبر در این مورد از زیرپا ماندن احکام ایشان ناراحت نمیشوند و به رگ غیرتشان بر نمی خورد ؟! خدا نکند این برخوردهای گزینشی از روی عافیت_طلبی نباشد .. وظیفه ما حفظ چارچوب های نقد است اما این به معنای سکوت و عدم حمایت از مطالبات رهبر و نادیده انگاشتن عزت فروشی نیست .
2- تا الان هربار بعد از انتشار محتوای گام های طی شده در مذاکرات ، رژیم صهیونیستی از متن توافقات ابراز نارضایتی کرده و عده ای نیز با خوشحالی تمام آن را نشانه موفقیت و پیروزی تیم_دیپلماسی دانسته اند و در فرصت های گوناگون این خشم و ناراحتیِ نمایش داده شده را چماقی بر سر منتقدین کرده اند و دلواپسان را همنوا با اسراییل منحوس دانسته اند ! اولا در خود اسراییل نیز نظرات مختلفی مربوط به نتایج مذاکرات دیده میشود .
به عنوان مثال هاآرتص که یکی از پر نفوذترین رسانه های اسراییلی است همین بیانیه اخیر را خوب و به نفع اسراییل تعبیر کرده است : « هرکسی با خواندن متن توافق براحتی به این نتیجه میرسد که حداقل برای بیست سال، امنیت اسرائیل تضمین شده و خطری از جانب ایران، تل آویو را تهدید نمیکند»!! ثانیا برهیچکس پنهان نیست که اعضای تیم مذاکره کننده آمریکایی بطور مرتب درباره محتوای نشست ها به رژیم صهیونیستی گزارش میدهند . این موضوع بارها در گفته های سران امریکایی تکرار شده از جمله اخیرا اوباما در یک کنفرانس خبری گفته : « ما به طور منظم کنگره، مقامات اسرائیل و دیگر شرکایمان در کشورهای منطقه و جهان را در جریان مذاکرات با ایران می گذاریم.» 15 / 1 / 1394
یا سخنگوی کاخ سفید تاکید کرده «آمریکا توافقی که امنیت اسراییل را تهدید کند امضا نخواهد کرد.» 15 / 1 /1394 پس چطور میتوان خشم نتانیاهو و مخالتفتش را باور کرد ؟ مسلما این یک بازی برای فریب ساده لوحانِ موجود است یا تلاشی برای ایجاد ابزار فشار روی منتقدان داخلی !
3- آقای رییس جمهور در گفتگوی تلویزیونی خود در رابطه با مذاکرات لوزان گفتند : «یکی از وعدههای دولت به مردم این بود که سانتریفیوژ بچرخد اما زندگی مردم هم بچرخد، چرخش سانتریفیوژها زمانی برای ما ارزشمند است که چرخ اقتصاد هم در کنار آن در چرخش باشد. » و تاکید کردند به تحقق این وعده بسیار نزدیک شده ایم . ایشان چرخیدن زندگی مردم را معادل تعامل سازنده با جهان ( بخوانید امریکا !) دانسته اند. رهبری بارها در سخنانشان تاکید کردند مسئله آمریکا برنامه هسته ای ایران نیست و اگر ملت و دولت ایران می خواهند پیروز میدان باشند باید توجه به ظرفیت های داخلی را مد نظر قرار دهند. نباید نیازمندی های کشور و برخی مسایل همچون تحریم ها، به مذاکره گره زده شود( 1393/2/12)
اگر رییس جمهور از توصیه های رهبری استفاده می کنند نباید زندگی مردم را به رابطه با استکبار متصل کنند . ما مخالف تعامل با جهان نیستیم و این را طی 36 سال پس از انقلاب نشان دادیم اما این روزها طوری صحبت میشود که انگار همیشه در حال جنگ با دنیا بوده ایم و به همین جهت چرخ زندگی مردم از کار افتاده و این اعتدال است که جنگ را تمام کرده است !! درحالیکه این یک دروغ بزرگ است و ایران با تمام کشورهای دنیا غیر از چند کشور مستکبر روابط بسیار خوبی داشته است .
4- اشاره مجدد رییس جمهور به مسئله انتخابات (علاوه بر پیام نوروزی) در گفتگوی تلویزیونی مربوط به مذاکرات ، به صراحت نشان داد دولت می خواهد میوه مذاکرات را در انتخابات بچیند به همین جهت احتمالا جریان مذاکرات تا زمان انتخابات طول بکشد . بعلاوه ممکن است در یک رابطه چرخشی ، درصورت حصول مجلس مطلوبش ، میوه مصوبات مجلس آینده را نیز برای مذاکرات سریالی دستچین کند و نتایج حاصل از آن را برای اهداف بعدی بکار ببرد . فعلا از شرح اهداف احتمالی بعدی میگذریم .
5- نکته آخر اینکه چه توافق بشود چه نشود ، چه چرخ سانتریفیوژها بچرخد چه نچرخد ، دشمنی ما با استکبار تمام نخواهد شد و این هیچ ربطی به برنامه هسته ای ندارد بلکه ماهیت نظام اسلامی ِ منتخب ملت ایران است . همین ماهیت ضد استکباری نظام موجب خواهد شد در هر صورت حمایت از مظلومان جهان بویژه ملت منطقه و فلسطین ادامه پیدا کند و ملت انقلابی تا نابودی کامل ظالمان از پای ننشیند .
و دقیقا به دلیل همین ماهیت است که آمریکا و اسراییل اینهمه تلاش میکنند برای در بند کردن همیشگی ایران در بین بندهای توافقنامه های فلان و بهمان!
اما باید خوب بدانند که به لطف وجود ولایت فقیه و عنایت پروردگار با هیچ امضا و تعهدی نمی توانند آرمان نابودی اسراییل و استکبار را از ملت بگیرند و هیچگاه و به هیچ وجه امنیت آنها تامین نخواهد شد . پس هرچقدر می خواهند مذاکره کنند و شرط بگذارند و امضا بگیرند و توافق کنند !
(1) تبلیس یعنی خدعه و مبهم کردن امور و صحیح جلوه دادن هرچیز غلط
متن بیانه لوزان که وزارت امورخارجه آمریکا منتشر نموده است در پایان همین متن در دسترس خواهد بود، لذا می توانید متن فارسی آن را ذیلاً مطاعه نمایید: ( متن بیانیه لوزان انگلیسی و فارسی حاوی مهمترین بخش ها می باشد)
غنیسازی
– تعداد سانتریفیوژهای ایران از ۱۹۰۰۰ کنونی به ۶۱۰۴ دستگاه میرسد، که در ۱۰ سال آینده تنها ۵۰۶۰ عدد از آنها اورانیوم غنیسازی خواهد کرد. تمامی سانتریفیوژها از نوع IR-1 خواهد بود.
– ایران موافقت کرده دستکم به مدت ۱۵ سال، بالای ۳٫۶۷درصد غنیسازی نکند.
– ایران موافقت کرده است که به مدت دستکم ۱۵ سال، ذخایر اورانیوم غنیشده خود را از مقدار ۱۰۰۰۰ کلیوگرم کنونی، به ۳۰۰ کیلوگرم کاهش دهد.
– تمامی سانتریفیوژهای اضافی ایران تحت نظارت آژانس ذخیره شده و تنها برای جایگزینی سانتریفیوژهای فعال مورد استفاده قرار میگیرند.
– ایران موافقت کرده است که تا ۱۵ سال هیچ تأسیسات غنیسازی تازهای نسازد.
– زمابندی گریز ایران (زمانی که طول میکشد ایران مواد غنیشده کافی برای یک سلاح داشته باشد) در حال حاضر بین ۲ تا ۳ ماه ارزیابی میشود. این زمانبندی ذیل این چارچوب، برای دستکم ۱۰ سال، به دستکم یک سال افزایش مییابد.
ایران تأسیسات خود در فردو را تبدیل میکند، به نحوی که دیگر برای غنیسازی اورانیوم به کار نرود
– ایران موافقت کرده تا به مدت دستکم ۱۵ سال در تأسیسات فردو غنیسازی اورانیوم انجام ندهد.
– ایران موافقت کرده تا تأسیسات فردو را به نحوی تبدیل کند که تنها برای اهداف صلحآمیز به کار گرفته شود (به مرکز تحقیقات هستهای، فیزیک، فناوری)
– ایران موافقت کرده تا دستکم به مدت ۱۵ سال در فردو تحقیقات و توسعه مرتبط با غنیسازی اورانیوم انجام ندهد.
– ایران به مدت دستکم ۱۵ سال هیچ مواد شکافتپذیری در فردو نخواهد داشت.
– تقریبا دو سوم سانتریفیوژها و زیرساختهای فردو حذف خواهد شد. سانتریفیوژهای باقیمانده نیز اورانیوم غنی نخواهد کرد. تمامی سانتریفیوژها و زیرساختهای مربوطه تحت نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار میگیرد.
ایران برای ۱۰ سال، تنها در تأسیسات نطنز و با تنها ۵۰۶۰ سانتریفیوژ نسل اول (IR-1) اورانیوم غنیسازی میکند.
– ایران موافقت کرده تا برای ۱۰ سال، تنها با استفاده از سانتریفیوژهای نسل اول خود (IR-1) در نطنز غنیسازی کرده و تمامی سانتریفیوژهای پیشرفته خود را برمیدارد.
– ایران ۱۰۰۰ سانتریفیوژ IR-2M خود را که در حال حاضر در نطنز نصب شده، برداشته و به مدت ۱۰ سال آنها را در انبار تحت نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار میدهد.
– ایران برای دستکم ۱۰ سال از مدلهای IR-2، IR-4، IR-5، IR-6 یا IR-8 برای تولید اورانیوم غنیشده استفاده نمیکند. ایران بر اساس یک زمانبندی و مولفههایی که با ۱+۵ مورد توافق قرار میگیرد، با سانتریفیوژهای پیشرفته خود، فعالیتهای تحقیقات و توسعه خواهد داشت.
– برای ۱۰ سال، غنیسازی و تحقیقات و توسعه غنیسازی محدود خواهد بود، تا از زمان گریز یک ساله اطمینان حاصل شود. پس از ۱۰ سال، ایران به طرح غنیسازی و تحقیقات و توسعه غنیسازی که به آژانس بینالمللی انرژی اتمی ارائه شده و مطابق با برنامه اقدام مشترک جامع و ذیل پروتکل الحاقی مقید خواهد بود، که منجر به محدودیتهای مشخص بر ظرفیت غنیسازی میشود.
بازرسی و شفافیت آژانس بینالمللی به تأسیسات هستهای ایران، از جمله به تأسیسات غنیسازی این کشور در نطنز و تأسیسات غنیسازی پیشین آن در «فوردو» دسترسی منظم خواهد داشت و در این راستا از پیشرفتهترین و مدرنترین فناوریهای نظارتی استفاده خواهد کرد.
– بازرسها به زنجیره تأمین که پشتیبان برنامه هستهای ایران است، دسترسی خواهند داشت. سازوکارهای بازرسی و شفافیت جدید با نظارت دقیق بر اجزا و مواد هستهای ایران از انحراف این برنامه به سمت برنامهای مخفیانه جلوگیری خواهد کرد. بازرسها به زنجیره تأمین که پشتیبان برنامه هستهای ایران است، دسترسی خواهند داشت. سازوکارهای بازرسی و شفافیت جدید با نظارت دقیق بر اجزا و مواد هستهای ایران از انحراف این برنامه به سمت برنامهای مخفیانه جلوگیری خواهد کرد.
– بازرسها به معاون اورانیوم دسترسی خواهند داشت و در کارخانههای اورانیوم که ایران به مدت ۲۵ سال اقدام به تولید کیک زرد کرده پایش مستمر انجام خواهد داد.
– بازرسها از روتورهای سانتریفیوژ ایران نظارت مستمر به عمل خواهند آورد و تأسیسات تولید و ذخیره اورانیوم ایران را برای ۲۰ سال در معرض نظارت قرار خواهند داد. پایگاه ساخت سانتریفیوژ ایران متوقف شده و تحت نظارت مستمر قرار خواهد گرفت.
– تمامی سانتریفیوژها و زیرساختهای برداشته شده از فوردو و نطنز تحت نظارت مستمر آژانس بینالمللی انرژی اتمی قرار خواهند گرفت.
– یک کانال تدارکاتی انحصاری به منظور نظارت و تأیید تک تک موارد مربوط به تأمین، فروش و انتقال مواد و فناوریهای هستهای و مواد دارای استفادههای دوگانه به ایران ایجاد خواهد شد.
– ایران با اجرای پروتکل الحاقی آژانس بینالمللی انرژی اتمی موافقت کرده که به آژانس امکان اطلاعات و دسترسی بیشتر به برنامه هستهای ایران، هم در تأسیسات اعلام شده و هم در تأسیسات اعلامنشده فراهم میآورد.
– ایران ملزم خواهد بود به آژانس دسترسیهای لازم برای تحقیق درباره تأسیسات مشکوک این کشور یا تحقیق درباره ادعاهای وجود تأسیسات غنیسازی پنهان، تأسیسات تبدیل (اورانیوم)، تأسیسات تولید سانتریفیوژ یا تأسیسات تولید کیک زرد در هر نقطه از آن کشور فراهم کند.
– ایران موافقت کرده کد اصلاحی ۳٫۱ که مستلزم اطلاعرسانی زودهنگام درباره ساخت تأسیسات جدید است را اجرا کند.
– ایران اقدام به اجرای مجموعهای مورد توافق از اقدامات برای پرداختن به نگرانیهای آژانس بینالملل انرژی اتمی درباره جنبههای نظامی احتمالی برنامه هستهای خود خواهد کرد.
رآکتورها و بازفرآوری
– ایران موافقت کرده رآکتور تحقیقاتی آب سنگین در اراک را بر اساس طراحی مورد توافق با ۱+۵، بازطراحی و بازسازی کند، به نحوی که دیگر پلوتونیوم سطح تسلیحاتی تولید نکرده و تحقیقات و تولید رادیو ایزوتوپ را امکانپذیر کند.
– هسته اصلی رآکتور که میتوانست مقادیر قابل توجه پلوتونیوم سطح تسلیحاتی تولید کند، نابود شده یا از کشور خارج میشود.
– ایران در طول عمر رآکتور، تمام سوخت مصرفشده رآکتور را به خارج از کشور منتقل میکند.
– ایران به صورت نامحدود، متعهد شده است که دست به بازفرآوری یا تحقیق و توسعه بازفرآوری بر سوخت هستهای مصرفشده، انجام ندهد.
– ایران به مدت ۱۵ سال، فراتر از نیازهای رآکتور اصلاحشده اراک، آب سنگین انباشت نکرده و تمامی آب سنگین باقی مانده را در بازارهای بینالمللی به فروش میرساند.
– ایران به مدت ۱۵ سال، هیچ رآکتور آب سنگین دیگری نمیسازد.
تحریمها
– ایران در صورتی که به صورتی قابل راستیآزمایی به تعهدات خود پایبند باشد، تخفیف تحریمی دریافت خواهد کرد.
– آمریکا و اتحادیه اروپا زمانیکه آژانس تائید کند ایران تمام گامهای کلیدی مرتبط با هستهای را برداشته، تحریمهای مرتبط با هستهای را تعلیق خواهند کرد. در هر زمان که ایران به تعهدات خود عمل نکند، این تحریمها فورا به جای خود باز میگردند.
– معماری تحریمهای مرتبط با هستهای ایالات متحده در بخش اعظم دوره توافق حفظ شده و امکان بازگشت فوری آنها درصورت بروز مورد جدی عدم-کارایی را فراهم میکند.
– تمامی قطعنامههای پیشین شورای امنیت سازمان ملل مرتبط با مسئله هستهای ایران همزمان با تکمیل اقدامات مرتبط با هستهای که نگرانیهای کلیدی (غنیسازی، فردو، اراک، ابعاد احتمالی نظامی و شفافیت) را پاسخ دهد، برداشته میشود.
– با این حال، مجوزهای اصلی در قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل (آنهایی که مربوط به انتقال فعالیتها و فناوریهای حساس است)، با یک قطعنامههای جدید شورای امنیت سازمان ملل که برنامه اقدام مشترک جامع را تائید میکند، بار دیگر برقرار میشوند. این (قطعنامه) همچنین کانال اکتساب فوقالذکر را ایجاد میکند، که یک تمهید شفافسازی کلیدی به شمار میآید. در این قطعنامه، محدودیتهای مهم بر تسلیحات متعارف و موشکهای بالستیک و همچنین مجوزهایی که اجازه بازرسی محمولهها و بلوکه داراییها را میدهد، وجود خواهد داشت.
– یک روند حل مناقشه تعریف میشود که تمامی طرفهای برنامه اقدام مشترک جامع را قادر میسازد برای حل اختلاف نظرها در مورد اجرای برنامه اقدام مشترک جامع، تلاش کنند.
– در صورتی که یک مسئله عدم-کارایی قابل توجه را نتوان از طریق آن روند حل کرد، آنوقت تمامی تحریمهای پیشین سازمان ملل میتوانند بار دیگر اعمال شوند.
– ذیل توافق، تحریمهای ایالات متحده مرتبط با مسئله تروریسم، نقض حقوق بشر و موشکهای بالستیک پابرجا خواهند بود.
زمابندی
– به مدت ۱۰ سال، ایران ظرفیت غنیسازی و تحقیق و توسعه خود را محدود میکند، که این امر زمان گریز دستکم یک ساله را تضمین میکند. فراتر از آن، ایران به طرحهای غنیسازی بلندمدت و تحقیق و توسعه غنیسازی که با ۱+۵ به اشتراک گذاشته شده، مقید خواهد بود.
– به مدت ۱۵ سال، ایران عناصر اضافی برنامه خود را محدود خواهد کرد. به عنوان نمونه، ایران تأسیسات غنیسازی جدید یا رآکتورهای آب سنگین نساخته و ذخایر اورانیوم غنیشده خود را محدود کرده و فرآیندهای پیشرفته شفافیت را میپذیرد.
– تمهیدات مهم بازرسی و شفافسازی پس از ۱۵ سال نیز ادامه خواهد داشت. پایبندی ایران به پروتکل الحاقی آژانس بینالمللی انرژی انمی، از جمله دسترسی قابل توجه و تعهدات شفافسازی، دائمی خواهد بود. بازرسیهای قدرتمند زنجیره تأمین اورانیوم ایران برای دستکم ۲۵ سال، ادامه خواهد داشت.
– حتی پس از دوره سختترین محدودیتهای برنامه هستهای ایران، ایران همچنان عضوی از پیمان منع گسترش هستهای است، که ایران را از توسعه و دستیابی به تسلیحات هستهای منع کرده و اعمال پادمانهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی بر این برنامه را ضروری میکند.
ارج نهادن به نماز جماعت و نماز اول وقت مایه نزول خیرو برکات فراوانی می باشد.به همین میزان بی توجهی به نمازباعث خسارات فراوان دنیوی و اخروی می باشد.
سایت فرهنگ نیوز در اقدامی فرهنگی و متفاوت تصمیم به ایجاد چالشی با موضوع اقامه نماز در روز طبیعت ( هرجا هستی نمازت را بخوان ) گرفته است.
مخاطبین فرهنگ می توانند با حمایت از طریق بازنشر پوستر و طرح این جنبش و همچنین تصویر شخصی نماز در محیط شبکه های اجتماعی از جمله اینستاگرام قدمی در راه اعتلای فریضه نمازبردارند.
با انتشارتصاویرخود از نماز روز طبیعت فرهنگ اقامه نماز راارج نهیم.
برای تبلیغ و ترویج این فرهنگ و هم افزایی ، علاوه بر تصاویر نمازخوانی خود در طبیعت از پوستر و تگ های زیر استفاده کنید.
#نماز
#نماز_در_طبیعت
#نماز_سیزدهم
#هر_جا_هستی_نمازت_را_بخوان
پوستر در سایز بزرگ را از سایت فرهنگ نیوز دریافت کنید