«من نتونستم دیشب بخوابم و نتونستم در امتحان متمرکز بشم»، «سردرد شدید داشتم و نتونستم درست متقاعدش کنم»، «وقت نبود که تمرین کافی برای مسابقه انجام بدم» و….ما آدمها بعضی وقتها بهطور ناخودآگاهی بامزه هستیم!
گاهی هنگامی که در یک موقعیت چالشی قرار میگیریم، بهدنبال یک راهِ فرار با کارکرد کوتاهمدت میگردیم؛ راهی که ما را از آنچه میخواهیم باشیم دور نکند. به این خاطر است که گاهی پیشبینی میکنیم که در موقعیت خاصی شکست خواهیم خورد و قبل از رسیدن به موقعیت دلایلی جور میکنیم تا بعد از شکست، به آن دلایل برای شکست استناد کنیم!
مثلا من فکر میکنم که در کنکور موفق نمیشوم، پس تلاش نمیکنم و بعدا برای اینکه احساس خوب نسبت بهخودم خراب نشود، بهخودم و دیگران میگویم که من تلاش نکرده بودم و به همین دلیل شکست خوردم. مشخص است که این کار یک نوع عذرتراشی مخرب است که کارکرد مثبتش حفظ آبروست! به این کار، در اصطلاح روانشناسی خود ناتوان سازی میگویند.
در این موقعیت ما برای اینکه احساس شرمندگی نکنیم، موانعی را بر سر راه موفقیت ایجاد میکنیم تا درصورت مواخذه برای شکست، پاسخی برای آن داشته باشیم.
یک مثال روشن درباره خود ناتوان سازی
فریده، یکی از دوستانم قصهای برایم تعریف کرد. او مدتها به کلاس کارگردانی میرفت و دورههای مختلفی را با موفقیت گذرانده بود تا اینکه از طریق دوستان از آگهی استخدام یک دستیار کارگردان از میان هنرجویان مطلع شد. او گفت که این کار را واقعا دوست داشته و فکر میکرده که بهترین چالش برای اوست تا مهارتهایش را افزایش دهد و در حرفهاش پیشرفت کند. کار در آن فیلم برای او یکرؤیا بوده است.
اما او در ادامه توضیح داد که چرا برای مصاحبه آن کار اقدام نکرده است. او فکر میکرد که در ایام مصاحبه، حال جسمی خوبی نداشته و بهعلت اینکه شب قبل خواب خوبی نداشته نمیتوانسته در مصاحبه خوب حاضر شود، از طرف دیگر در آن زمان لازم بوده که مادرش را بهخاطر شرایط روحی به مسافرت ببرد و همینطور او کسی را نداشته تا او را به تیم فیلمساز توصیه کند.
فریده معتقد بود که ملاکهای ظاهری و کلامی لازم را هم در حال حاضر برای تحتتأثیر قرار دادن مصاحبهگران ندارد. بنابراین او با اینکه فکر میکرد اگر از فیلتر مصاحبه رد شود، در آن کار بسیار موفق است، برای استخدام در آن کار اقدامی انجام نداد. لذا او این آگهی را به نسرین، یکی از همکلاسیهای سابقش میدهد و او را ترغیب میکند که ثبتنام کند و نسرین استخدام میشود.
افراد بااستعداد زیادی مثل فریده هستند که دچار خود ناتوان سازی اند. این افراد با پیشگویی یک مانع خیالی یا واقعی که ممکن است سد راه موفقیت شود، مسیر را امتحان نمیکنند و از آن مانع بهعنوان عذر استفاده میکنند. اما دلایل و عذرهای ساختهشده حقیقی نیستند و شانس برد را از ما گرفتهاند. به این صورت ما موقعیتهای بسیاری را در زندگی از دست میدهیم و در این موضوع هیچکس و هیچ مانع بیرونی به جز ذهن ما وجود ندارد. ما سد پیشرفت خود شدهایم.
چرا ما خود ناتوان سازی میکنیم؟
ما معمولا از این کار بهعنوان یک مکانیسم دفاعی برای حفظ خود استفاده میکنیم و آن را ناخودآگاه انجام میدهیم. همه ما نیاز داریم که عزت نفسمان (یعنی ارزشی که برای خود قائل هستیم) را حفظ کنیم و برای نگه داشتن آن تلاش میکنیم. اما نکته اینجاست که گاهی روش مورد استفاده برای حفظ عزت نفس، ما را از مسیری که باید در آن حرکت کنیم دور میکند یا ما را در آن متوقف میسازد.
بهطور خلاصه خود ناتوان سازی موجب میشود تا خودمان را از رنج ناشی از پذیرش مسئولت شکست رها کنیم. اما جای نگرانی نیست! همین عمل ناآگاهانه را با تامل و تمرکز روی احساسات و افکار میتوان اصلاح کرد.
چطور خود ناتوان سازی راکنترل کنیم؟
1- مواظب نشانهها باشیم: وقتی داریم تلاشهایمان را دستکم میگیریم و لیستی از موانع موجود و عذرها را سر هم میکنیم و ذهنمان را به چیزی غیراز هدف مدنظر منحرف میسازیم، زنگ هشدار را برای افتادن به ورطه خود ناتوان سازی بهصدا درآوردهایم. همه به استراحت و انقطاع از کار نیاز دارند اما اگر میبینیم در حال زیادهروی در آن هستیم احتمال روی آوردن خود ناتوان سازی هست. پس ذهن و باورمان را درباره آن موضوع و توانایی خود یکبار مرور کنیم.
2- به جای «عذرها»، «اگر بشود»ها را جایگزین کنیم: امید، منشأ حرکت و پیروزی است. همیشه روزنهای پرنور برای شدن هست. امامعلی(ع) در غررالحکم، ناامیدی را قاتل صاحب خودش میدانند. پیامبر خدا (ص) هم در کنزالعمال گفتهاند هر کس به خدا توکل کند، خداوند هزینه او را کفایت میکند و از جایی که گمان نمیبرد به او روزی میدهد. پس «از جایی که گمان نمیکنیم» را دستکم نگیریم!
3- عزت نفسمان را فراموش نکنیم: عزت نفس همان ارزشی است که ما بهخودمان میدهیم؛ یعنی اینکه چقدر برای خودمان حرمت قائلیم. احساساتی که درباره موفقیتها و شکستهای زندگیمان داریم به این موضع وابسته است. عزتنفس داشتن به این معنا نیست که فکر کنیم ما همیشه موفقیم بلکه بدانیم با وجود اینکه گاهی اوضاع آنطور که ما میخواهیم پیش نمیرود و موفق نمیشویم، باز هم انسان ارزشمندی هستیم و شایستگی این را که دیگران دوستمان داشته باشند و ما را بپذیرند، داریم! پس اگر و احتمالا با وجود تلاش، به میزان لازم موفق نشویم، چیزی از ارزشهای ما کم نمیشود!
4- راههای موفقیت پیشین را مرور کنیم: یک عامل بالقوه در خود ناتوان سازی این است که عوامل بیرونی به غیراز خودمان را منشأ اثر ببینیم. برگردیم و به موفقیتهای پیشینمان در زمینههای مشابه نگاه کنیم و عوامل درونی که باعث پیشروی شدهاند را پیدا کنیم. تمرکز ما باید روی این عوامل باشد.
5- روی بازخورد دیگران خط بکشیم: «اگر همکلاسیها بگویند چقدر خنگه چی؟» تلاش زیاد برای فرار از بازخورد منفی از عوامل خود ناتوان سازی است. پس بهجای پیگیری مداوم نظر انتقادی دیگران، بهدنبال پیشرفت در حیطهای باشیم که به آن اهمیت میدهیم. بهدنبال چیزی بگردیم که دغدغه آن را داریم و از ذهنمان و مشورت دیگران برای پیشروی در آن استفاده کنیم. انگیزههای درونی کار خودش را میکند. فرازها و فرودها، جزو جداییناپذیر هر راهی است.
6- پیشرفت، فقط صفر و یک نیست: موفقیت و شکست، دو سر یک طیف است و راه زیادی را در میان دارد. بنابراین موفقیت معمولا فقط یک نقطه معین نیست و پس از شروع تلاش در هر نقطهای که متوقف شویم، بخشی از راه را رفتهایم و این به معنای پیشرفت است. مهم این است که بتوانیم پرانرژی و با انگیزه تلاشمان را بکنیم و تابآوری لازم را نسبت به قسمتهایی که ممکن است آنطور که ما میخواهیم جلو نرود داشته باشیم.
نویسنده : نرجس لاری (سوم آبان در همشهری دو)
سلام . عالی بود 🙂 کمکم کرد