دسته‌ها
حجاب و عفاف

حجاب در زمان محمدرضا پهلوی منحوس [ چگونه شیطان قصد نابودی اسلام را داشت؟ ]


در این مقاله ، گزارشی تحلیلی- تاریخی  از وضعیت حجاب قبل از انقلاب اسلامی و دوران حکومت پهلوی می‌خوانیم . این مقاله به همت پایگاه حیات برتر گردآوری شده است .


برای درک بهتر موضوع لازم است لینک های زیر را هم بخوانید »

چگونه حجاب داشته باشیم ؟ [بایدها و نبایدهای پوشش صحیح برای پسران و دختران با زبان تصویر] + 15 نکته مهم

چرا غربی ها مخالف حجاب زنان هستند ؟ کدام الگو مناسب است ؟ [در شماره 166 نشریه خط حزب الله بخوانید]

برای درک بهتر موضوعات درباره حجاب ، لینک های زیر را بخوانید

حریم من حجاب من در گرما و تابستان [بخش اول]

حریم من حجاب من در دانشگاه [بخش دوم]

حریم من حجاب من در بازار [بخش سوم]

حریم من حجاب من در استخدام [بخش چهارم]

حریم من حجاب من در محل کار [بخش پنج]

حریم من حجاب من در تفریح [بخش شش]

حریم من حجاب من در جشن ها [بخش هفتم و نهایی]

لینک های بالا مطالب بهم پیوسته هستند. که باید همه را گوش کنید و بخوانیم تا مسئله به خوبی درک کنیم و دچار سوء برداشت نشویم


بخش اول

ابتدا نگاهی اجمالی خواهیم داشت به وضعیت حجاب در قبل از انقلاب ( سال‌های پایانی حکومت محمد رضا شاه) و تلاش رژیم پهلوی در نابودی حجاب. یکی از دلایل مخالفت مردم با رژیم گذشته، مبارزهٔ شاه با ارزش‌های ناب دینی، از جمله حجاب، بوده است.

 حجاب در زمان محمدرضا پهلوی

درباره تاریخ حجاب در ایران، از جمله مسئله کشف حجاب در دوره رضاشاه و نیز وضعیت حجاب در دوره پهلوی دوم، کتاب‌های بسیاری نوشته شده است، اما یکی از مباحثی که به دلایلی مغفول مانده، وضعیت زنان است.

و از باب «چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند»، اظهار نظرهای متفاوت و بعضاً متناقضی در این خصوص دیده می‌شود. 

وضعیت پوشش زن ایرانی پیش از انقلاب اسلامی

یکی از پدیده‌های بسیار مؤثر بر فرهنگ و آداب و رسوم مردم ایران مسئله کشف حجاب بود؛ مسئله ای که شاید بتوان آن را در نوع خود یک اقدام منحصر به فرد در تاریخ این کشور دانست که توسط رضا شاه بعد از دیدار از ترکیه اجرا شد.

پس از اعلام کشف حجاب، علما و عامهٔ مردم به مخالفت شدید با آن برخاستند:

در حومه تهران و شهرهای بزرگ مقاومت بسیار زیاد بود. در خراسان تظاهراتی علیه رفع حجاب برپا گردید. مردم در صحن حضرت رضا علیه السلام متحصن شدند و ( قتل عام معروف مسجد گوهرشاد اتفاق افتاد) آیت الله شیخ عبدالکریم حائری، زعیم حوزه علمیه قم، مطلب را با وحشت تلقی کردند و از غصه این موضوع بیمار گردیدند و حدود یک سال پس از کشف حجاب از همان بیماری از دنیا رفتند. (مؤسسه فرهنگی قدر ولایت. ۱۳۷۳، ص۱۲۵)

بسیاری از زن‌ها تا آخر سلطنت رضاخان از خانه خارج نشدند. در بسیاری از خانه‌ها حمام ساخته شد تا زن‌ها برای استحمام مجبور نباشند از خانه خارج شوند و … . ( استاد ملک ، ۱۳۶۷، ص ۱۴۲ و ۲۴۱)

این نقشه را کسانی طراحی کردند که رضاشاه را به قدرت رسانده بودند و قرار بود وی مجری آن باشد؛ چنان که مستر همفر (جاسوس انگلیسی) در خاطرات خود می‌نویسد:

در مسئله بی حجابی زنان، باید کوشش فوق العاده به عمل آوریم تا زنان مسلمان به بی حجابی و رها کردن چادر، مشتاق شوند… پس از آنکه حجاب زن با تبلیغات وسیعی از میان رفت، وظیفهٔ مأموران ما آن است که جوانان را به عشق بازی و روابط جنسی نامشروع با زنان تشویق کنند و بدین وسیله فساد را در جوامع اسلامی گسترش دهند. (همفر، ۱۳۷۷، ص۸۴)

میشل هولباک، نویسندهٔ اسلام ستیز فرانسوی نیز که اخیراً دین اسلام را «حماقت» و «خطرناک» توصیف کرده، در جدیدترین اظهارات خود گفته است:

برای غلبه بر مسلمانان باید آن‌ها را به فساد کشید. ما از راه زور نمی‌توانیم افراط گرایی دینی را متوقف سازیم، پس بهتر است مسلمانان را به فساد بکشانیم.جنگ بر ضد افراط گرایی اسلامی با کشتن مسلمانان فایده ای ندارد، فقط با فاسد کردن آن‌ها می‌توان به این پیروزی دست یافت. باید به جای بمب، دامن‌های کوتاه و تعدادی گوشواره فرو بریزیم؛ چون ضعف واقعی مسلمانان در همین جاست. (سروش بانوان، آذر۱۳۸۰، ص۱۰)

پس از روی کار آمدن محمدرضا، گروهی از زنان که از فشار حکومت پدرش سخت به ستوه آمده بودند در مخالفت با کشف حجاب، در معابر عمومی با چادر ظاهر شدند و مأموران حکومتی هم علی رغم وجود قانون کشف حجاب چندان که باید با آنان مقابله نمی‌کردند.

در مهرماه ۱۳۲۰ آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی طی نامهٔ شدید اللحنی به نخست وزیر وقت خواهان کم کردن فشار بر زنان محجبه شد.

در سال ۱۳۲۳ نیز آیت الله سید حسین طباطبایی قمی از مراجع وقت، نامه ای به شاه جدید نوشت و از وی خواست کشف حجاب اجباری را الغا کند. سرانجام با مخالفت علما و مقاومت مردم، قانون کشف حجاب لغو گردید.

پس از لغو قانون، بسیاری از زنان مسلمان به حجاب روی آوردند، اما بر خلاف دورهٔ پیش از کشف حجاب که زنان چادر و روبندهٔ مشکی می‌پوشیدند، از این زمان به بعد استفاده از چادر رنگی بیشتر متداول گردید.

البته برخی از زنان هم که چند سال طعم آزادی به سبک غربی را چشیده بودند دیگر حاضر به بازگشت به فرهنگ حجاب نبودند. مهم‌ترین تفاوت کشف حجاب در عصر پهلوی اول و دوم این بود که کشف حجاب در عصر رضا شاه به زور سر نیزه و در عصر محمدرضا به پشتیبانی تبلیغات گسترش یافت. (زیبابی نژاد و سبحانی، ۱۳۷۹، ص۱۶۳).

در واقع، پهلوی دوم با برنامه‌های حساب شده تلاش کرد تا زنان را به بی حجابی و برهنگی تشویق نماید و از طریق رسانه‌های گروهی، مراکز آموزشی، ادارات و سینماها در دین زدایی متمرکز شد.

محمد رضا با این کار دو هدف را دنبال می‌کرد: اول رواج بی حجابی و بی عفتی؛ و دوم نشان دادن چهره ای طرفدار حقوق زنان از خود.

وی می‌خواست با وارد کردن زنان به صحنه‌های اجتماعی، خود را مدافع حقوق آنان جا بزند، حال آنکه زنان نیز همانند مردان از ابتدایی‌ترین حقوق انسانی مانند حق انتخابات آزاد محروم بودند.

امام خمینی رحمه الله در توصیف وضعیت فرهنگی بانوان در دوران شاهنشاهی می‌فرماید:

در رژیم سابق شأن و مرتبت عبارت از آرایش مهوع و لباس‌های کذا و کذا بود… آن روز بانوان اسلامی خجالت می‌کشیدند که با لباس اسلامی و لباسی که در آن مراعات شده باشد، [ظاهر بشوند] طبقات ضعیف هم اگر این کار را می‌کردند خجالت می‌کشیدند در بین قشرهای فاسد و مرفه بودند. (امام خمینی، ۱۳۶۲، ج۱۴، ص۱۹۸ به نقل از: شیدائیان، ۱۳۸۳، ص۳۵)

به طور کلی، باید گفت: عشرت طلبی، مدگرایی وتقلید از فرهنگ منحط غرب زمینه حضور گسترده غرب را، هم به لحاظ فکری و هم فیزیکی، در ایران فراهم کرد و همان گونه که خانم رایت نویسنده آمرکیایی گفته، در زمان شاه آمریکایی‌ها در همه جای ایران حضور داشتند:

ایران در آن زمان کشوری بود که برای زنان آمریکایی جاذبه داشت. من در سفر به آن کشور، خود را در یک کشور اروپایی حس می‌کردم. همه جا می‌توانستم بروم، عملاً هر کاری می‌توانستم بکنم، می‌توانستم با هر کسی صحبت کنم و هر لباسی که می‌خواستم بپوشم. دامن‌های کوتاه مد بود… گاهی خارجی‌ها بیشتر از ایرانیان احساس آسودگی می‌کردند. (رایت، ۱۳۸۲، ص۱۲-۱۳)

حجاب در زمان محمدرضا پهلوی
حجاب در زمان محمدرضا پهلوی

بخش دوم

در این بخش، تلاش دولت پیش از انقلاب اسلامی برای تفکیک مفهوم چادر و حجاب را می‌خوانیم که فوق العاده جالب خواهد بود…

خانم رایت به خوبی چهره آن روز ایران را به تصویر می‌کشد. آری، خارجی‌ها بیشتر از ایرانیان احساس آسودگی می‌کردند؛ زیرا تمام برنامه‌های فرهنگی- آموزشی و حتی سیاسی- اقتصادی بر اساس منافع و خواست‌های آن‌ها تنظیم شده بود.

البته مردم ایران در برابر این وضعیت، بی تفاوت نبودند. بلکه همچون آتشی زیر خاکستر بودند که به دنبال روزنه ای برای زبانه کشیدن می‌گشتند و هر چه زمان می‌گذشت و حکومت محمد رضا بیشتر خواسته‌های اجانب را دنبال می‌کرد، این آتش بیشتر شعله ور می‌شد.

سال ۱۳۵۵ اوج سیاست‌های ضد حجاب پهلوی به شمار می‌رود. در این سال رسماً دولت طرحی را در زمینه کشف حجاب تدوین کرد و بلافاصله بخشنامه آن را برای اجرا به ادارات مربوط ارسال نمود. در اینجا به دلیل اهمیت طرح مزبور، بخش‌هایی از آن بخشنامه دولت پهلوی آورده می‌شود:

«برای مبارزه با این پوشش حقیر کننده این راه‌ها پیشنهاد می‌شود:

۱- اقداماتی که در دراز مدت مؤثر خواهد بود

الف) ایجاد هماهنگی لازم بین رسانه‌های گروهی و متون کتاب‌های درسی برای دگرگونی باورداشت های فعلی در زمینه ارتباط چادر با معتقدات اخلاقی و مذهبی؛

ب) ایجاد هماهنگی کامل بین برنامه‌های تلویزیون، رادیو، محتوای مطبوعات با متون کتب درسی در تغییر تصویر ذهنی زن…؛

ج) بهره گیری از سهم تلویزیون در بزرگداشت پوشاک محلی و نشان دادن جنبه‌های دست و پا گیر چادر.

۲٫ استفاده از نفوذ روحانیون و سپاهان دین:

الف) انتشار مقالات و نشریات مخصوص و اشاعه محتوای این نشریات توسط روحانیون معتبر و سپاهیان دین؛

ب) بهره گیری از نفوذ کلام روحانیون دانشمند و شناخته شده در جهت تفکیک مفهوم حجاب از چادر.

۳٫ بهره گیری از فعالیت سازمان‌های اجتماعی و آموزشی :

الف) استفاده از خدمات سازمان‌های اجتماعی و آموزشی در دگرگونی بنیادی باورداشت همگان از رابطه بین چادر و معتقدات مذهبی و اخلاقی؛

ب) بهره گیری از فعالیت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در تهیه متون کتب و فیلم‌ها در جهت دگرگونی‌های ذکرشده؛

ج) آموزش غیر مستقیم کودکان در مدارس به منظور انتقال این دریافت‌ها به بزرگ ترها؛

د) گنجاندن مواد خاص در آموزش‌های جنبی کانون‌ها.

۲- اقداماتی که در کوتاه مدت مؤثر خواهد بود

با استفاده از روند گسترش همه جانبهٔ خدمات بخش عمومی برای همگان و افزایش گروه‌های استفاده کننده از خدمات مزبور می‌توان به اتخاذ تدابیر مطلوب، تعداد استفاده کنندگان از چادر را در گروه‌هایی مانند دانش آموزان، کارمندان، کارگران کاهش داد.

۱-۲٫ ممنوع بودن چادر برای دانش آموزان و دانشجویان؛

۲-۲٫ استفاده از پوشاک متحد الشکل در مدارس؛

۳-۲٫ اجرای کامل قانون تعلیمات اجتماعی اجباری در مورد خانواده‌هایی که از مدرسه رفتن دختران خود جلوگیری می‌کنند؛

۴-۲٫ ممنوعیت بانوان کارمند از استفاده از چادر؛

۵-۲٫ محرومیت زنان کارمندی که از چادر استفاده می‌کنند، از دسترسی به مقام‌ها و موقعیت‌ها و همچنین از تشویق؛

۶-۲٫ تشویق کارمندان زن به برگزیدن لباس متناسب با کار و شرایط؛

۷-۲٫ صدور بخشنامه به کلیه کارخانجات و ملزم کردن کارگران به پوشیدن لباس متحدالشکل، متناسب با کار و شرایط محیط؛

۸-۲٫ تشویق کارگران زن به استفاده از لباس متناسب با لباس متحدالشکل خود؛

۹-۲٫ ممنوعیت زنان چادری از مراجعه به وزارت خانه‌ها و سازمان‌های دولتی؛

۱۰-۲٫ ممنوعیت زنان چادری از مسافرت با شرکت هواپیمایی ملی ایران؛

۱۱-۲٫ ممنوعیت زنان چادری از استفاده از اتوبوس‌های شرکت واحد؛

۱۲-۲٫ ممنوعیت ورود زنان چادری به سینماها؛

۱۳-۲٫ ممنوعیت ورود زنان چادری از خرید در فروشگاه‌های شرکت‌های تعاونی شهر و روستا؛

۱۴-۲٫ ممنوعیت زنان چادری در استفاده از خدمات اجتماعی مانند جمعیت بهزیستی و آموزش فرح پهلوی، جمعیت شیر و خورشید سرخ ایران و انجمن ملی حمایت کودکان؛

۱۵-۲٫ ممنوعیت ورود کودکان و نوجوانان چادر به سر به کتابخانه‌ها؛

۱۶-۲٫ محرومیت از شرکت در هر گونه مجامع عمومی.

۳- اقدامات جنبی

اجرای مطلوب تصمیمات کوتاه مدت مستلزم اقداماتی به شرح زیر است:

۱-۳٫ همکاری وسایل ارتباط جمعی در توجیه مقام زن و برداشت همه جانبه در این زمینه؛

۲-۳٫ همکاری وسایل ارتباط جمعی در ارائه جنبه‌های منفی چادر و ارتباط آن با عقب ماندگی؛

۳-۳٫ همکاری وسایل ارتباط جمعی در ایجاد برداشت صحیح از لباس متناسب؛

۴-۳٫ تحقیق، نگارش و چاپ مقالات مستند در زمینه‌های مربوط؛

۵-۳٫ توسعهٔ کارخانجات پوشاک و در دسترس قرار دادن لباس‌های ارزان قیمت همراه با روسری که جایگزین چادر گردد.» ( به نقل از : نشریه ۱۵خرداد . زمستان ۱۳۷۴، ص۶۴-۶۵ )

همان گونه که مشاهده می‌شود، مبارزه علیه چادر در تمام جملات مزبور به چشم می‌خورد. حتی رژیم برای اینکه به مقصود خود برسد تلاش می‌کرد تا از طریق استفادهٔ ابزاری از روحانیت، مفهوم چادر را از مفهوم حجاب تفکیک کند.

(جالب اینجاست که روشن فکران و طرفداران حقوق زنان امروزه نیز همان خطر فکری را دنبال کرده و در تلاش‌اند تا مفهوم چادر را از حجاب جدا سازند).

به دنبال اعلام این سیاست نظام شاهنشاهی، جامعه اسلامی نیز واکنش مناسبی از خود نشان داد.

اگر چه از سال ۱۳۵۴ به بعد تقریباً همه سازمان‌های مخفی و مبارز، یا از بین رفتند و یا به انزوا کشیده شدند، اما درست در همان زمان که هر صدایی در نطفه خفه می‌شد، صدای ملت در دی ماه ۱۳۵۶ ( یک سال بعد از ابلاغ سیاست مزبور ) از حلقوم مردم قم بلند شد.

این دستورالعمل که دو سال پیش از پیروزی انقلاب اسلامی صادر شد نه تنها نتوانست حجاب را در جامعه از بین ببرد، بلکه موجب شد تا صف آرایی در مقابل دولت کثیف پهلوی آشکارتر و محکم تر از گذشته خود را نشان دهد.

دستورالعملی که توسط حکومت شیطانی و نحس پهلوی نوشته شده بود به آسانی و روشنی ضد اسلام بودن آنان را آشکار میکند. دستورالعمل هایی که سال 2020 تنها اجرایی شدن یکی دو مورد از آنها در کشور طاغوتی فرانسه باعث اعتراض همه مردم دنیا و سازمان ها به فرانسه شده است…

بخش سوم

 اوضاع به طوری پیش می‌رفت که جامعه دو تکه شد: کسانی که می‌خواستند حجاب داشته باشند و کسانی که نمی‌خواستند…

تشدید تضاد آشکار در وضعیت پوشش زنان

هر چه از اجرای برنامه‌های ضد حجاب محمدرضا شاه می‌گذشت صف بندی موافقان و مخالفان آشکارتر می‌شد تا حدی که در آخرین سال‌های حکومت شاه، در ظاهر و رفتار زنان در شهرهای ایران، به ویژه در تهران، ناهمگونی شدیدی پدید آمد. این مسئله حتی از دید خارجی‌ها نیز مخفی نماند. خانم دلال عباسی در این خصوص می‌نویسد:

چادرهایی سیاه یا رنگی در مناطق فقیر نشین که اغلب جامعه ایرانی را تشکیل می‌داد، و بی حجابی تا مرز برهنگی در مناطق مرفه نشین همراه با آرایش بیش از حدّ و بی دینی آشکار. (دلال عباسی، ۱۳۸۴، ص۱۵۹)

نویسنده دیگری نیز که شاهد حجاب مردم تهران در قبل از انقلاب بوده می‌نویسد:

حجاب زنان را در قبل از انقلاب اسلامی در تلویزیون دیده بودم. بعدها شنیدم در آن زمان حجاب در ایران خیلی کم رنگ تر شده بود و زنان سنتی فقط آن را رعایت می‌کردند. (پلنگی، ۱۳۸۴، ص۱۸۸-۱۸۹)

البته این وضعیت منحصر به تهران نبود، بلکه زنان در شهرهای کوچک، روستاها و مناطق فقیرنشین شهرهای بزرگ همچنان بر رعایت حجاب خود اصرار می‌ورزیدند.

هر چه به روزهای پایانی عمر رژیم شاه نزدیک می‌شدیم جریان رواج حجاب شدن می‌گرفت و اقشار گوناگون به انگیزه‌های متفاوت به پوشش اسلامی روی می‌آوردند.

برای مثال، حجاب در محیط دانشگاهی عاملی بر حفظ اصالت‌ها و مقاومت در برابر فرهنگ غرب شمرده می‌شد و چون استفاده از چادر در محیط دانشگاه ممنوع بود برخی از دانشجویان چادری به جلوی دانشگاه که می‌رسیدند چادر را در کیف دستی خود مخفی می‌کردند. (مصاحبه نگارنده با دکتر صدیق سروستانی، عضو هیئت علمی دانشکده)

در این زمان تأکید بر حجاب سیاسی با تأکید بر حجاب آگاهانه و قرار دادن آن در مقابل حجاب کورکورانه، به حجاب رنگ و بوی ایدئولوژیک بخشید. او در سخنرانی‌هایش تأکید می‌کرد که حجاب از دو نوع انگیزه برمی خیزد:

[نوع اول] تقلید از گذشتگان و وارث حجاب گذشتگان بودن، به عنوان یک عادت سنتی. این نوع حجاب نشانه هیچ ارزشی نیست و خود نیز ارزش ندارد. اینان حجاب بی ریشه ای دارند که در برخورد با دنیای جدید آن را از دست خواهند داد.

اما نوع دیگر حجاب برای نسل آگاهی است که به پوشش اسلامی برمی گردد و آگاهانه آن را انتخاب می‌کند. او مظهر یک فرهنگ خاص، یک مکتب خاص، یک حزب فکری خاص، یک جناح و یک جبهه خاص است و این ارزشمند است. این افراد علاوه بر تحصیلات، راهشان را، زندگی‌شان را، طرز فکرشان را، بودنشان را خودشان انتخاب می‌کنند ( نشریه زن روز: ش ۱۶۹۵، ص۷۷ )

این جریان هر چه به روزهای پایانی عمر رژیم نزدیک می‌شد بر شدت آن افزوده می‌گشت. به گونه ای که زنان مرفه طبقه بالای جامعه که بی حجاب بودند سعی می‌کردند به رنگ زنان مذهبی درآیند.

**********

برای مثال، خانم پی یربلانشه خبرنگار خارجی که آن زمان در تهران حضور داشت می‌گوید:

یک شب پس از ساعت منع عبور و مرور، با یک خانم چهل ساله [ایرانی] که کاملاً غربی شده و در لندن زندگی کرده بود و در شمال تهران خانه داشت، بیرون رفتم.

یک شب در ایام قبل از محرم بود و او به محل اقامت ما در یک مرحله پایین شهر آمده بود.

از همه طرف صدای تیراندازی می‌آمد.

ما او را به کوچه پس کوچه‌ها بردیم تا نظامی‌ها و مردم و فریادهای روی پشت بام‌ها را ببیند.

این نخستین بار بود که پای پیاده به این محله می‌آمد و نخستین بار بود که با مردم فقیر کوچه و خیابان که فریاد می‌زدند “الله اکبر”، صحبت می‌کرد.

او از اینکه چادر بر سر نداشت کاملاً پریشان و سراسیمه بود، نه به این دلیل که می‌ترسید اسید روی صورتش بپاشند، بلکه می‌خواست مثل زنان دیگر باشد، مسئله چادر آن قدرها هم مهم نبود، بلکه آنچه اهمیت داشت حرف‌هایی بود که مردم برایمان بازگو می‌کردند.

آنان به شیوه ای مذهبی صحبت می‌کردند و همیشه در پایان می‌گفتند: “خدا حفظتان کند” و بسیاری از عبارت‌های تا حدودی عرفانی. (فوکو، ۱۳۸۰، ص۶۴)

**********

آری، به تصریح خانم پی یربلانشه ، در کوران مبارزه با شاه مسئله چادر آن قدر اهمیت پیدا کرده بود که شعار مبارزه محسوب می‌شد. گویی همان گونه که رژیم تمام همّ و غمّ خود را صرف نابودی چادر کرده بود اینک این چادر بود که تمام سعی خودش را در نابودی رژیم و برنامه‌های – به اصطلاح- مدرنیزاسیون او به کار می‌گرفت.

پوشش اسلامی زنان شرکت کننده در تظاهرات میلیونی، اسلامی بودن انقلاب و نفی فرهنگ ناسیونالیستی و وارداتی غربی را که هر دو در پی محو اسلام از اندیشه و حیات ایرانی‌ها بودند نشان می‌داد.

از این رو، چادر بعدها نماد و پوشش رسمی همه زنان ایرانی شد و کسانی که به خصوص در حکومت مناصب بالا را عهده دار می‌شدند، از الگوی چادر پیروی می‌کردند. (دلال عباس، ۱۳۸۴، ص۱۵۹-۱۶۰)

انقلاب اسلامی و حجاب

با توجه به مطالبی که بیان گردید، این سؤال به ذهن می‌رسد که آیا انقلاب اسلامی موجب رونق گرفتن حجاب شد یا بالعکس، این حجاب بود که انقلاب کرد؟

به عبارت دیگر، آیا جمعی اقتدارگرا که خواهان نقش‌های سنتی برای زنان و اختفای آنان از سر انحصار طلبی بودند، به قدرت رسیدند یا نه، مردم، اعم از زن و مرد، به خاطر سیاست‌های ضد دینی و ضد حجاب رژیم شاه، برای حفظ و زنده کردن ارزش‌های معنوی از جمله حجاب، علیه شاه شوریدند؛ یعنی به خاطر حجاب انقلاب کردند؟

اگر مورد اول را بپذیریم، پس اجباری کردن حجاب نوعی خودخواهی مردان و انقلاب ایران نوعی انقلاب مردسالار است که جنبش‌های دفاع از حقوق زنان حق دارند با آن مبارزه کنند.

اما در خصوص مورد دوم، یعنی اینکه به خاطر فراگیری فرهنگ دینی و حفظ معنویات از جملعه حجاب این انقلاب صورت گرفته باشد. در این صورت، طبیعی است که مردم تا حد امکان در راه گسترش آرمان‌هایی که به خاطر آن انقلاب کرده‌اند تلاش نمایند و سعی کنند فرهنگ انقلاب را فراگیر سازند و چنانچه موفق به این کار نشوند انقلاب شکست خورده است.

بسیاری از نویسندگان خارجی علاقه مندند به نوعی ثابت کنند که رابطه انقلاب و حجاب در ایران از نوع اول بوده است. یکی از روزنامه‌های اتریشی در اول خرداد سال ۲۰۰۰ نوشت:

غرب به مدت ۲۰سال حجاب را نشانهٔ فشار بر زن ایرانی می‌دانست. (همان)

نشریه انگلیسی «میدل الیت» نیز در این باره می‌نویسد:

انقلاب به دخترانش خیانت کرد… چند روز پس از پیروزی کامل علیه رژیم شاه، زنان را از ادارات بیرون ریختند و امر به سر کردن چادر به آن‌ها نمودند. ( به نقل از: راغبی، ۱۳۸۴، ص۱۲۰)

روزنامه «کانبرا تایمز» چاپ استرالیا هم در تاریخ ۹/۶/۱۹۸۲ نوشت:

حجاب در میان وحشی گری و تهدیدها به ایران باز می‌گردد. به زنان طبقه متوسط که زمانی خود شیک پوش ترین زنان خاورمیانه به حساب می‌آمدند دستور پوشیدن چادر داده می‌شود. ملاهای ایران و پیروانشان طوری با زنان رفتار نمی‌کنند که آن‌ها بتوانند در مورد لباسشان تصمیم بگیرند. (همان)

برخی دیگر از نویسندگان خارجی که کمی معتدل ترند، معتقدند که انقلاب اسلامی در زنان تحول ایجاد کرد و موجب شد تا آن‌ها حجاب کنونی را که نمونه کامل آن چادر است، برگزینند.

برای مثال، خانم شیخ نورالاسلام بنگلادشی معتقد است:

انقلاب اسلامی زندگی زنان مسلمان ایرانی را کاملاً عوض کرده است. از روش کنونی زندگی آن‌ها هیچ کس نمی‌تواند تصور کند که آن‌ها در گذشته مقلّد اروپاییان بوده‌اند… انقلاب اسلامی زنان را با حجاب پوشانده ولی آن‌ها را به سطح جامعه کشانده است.

آن‌ها همه جا کار می‌کنند؛ در ادارات، دادگاه‌ها، مغازه‌ها، هتل‌ها، بیمارستان‌ها، خطوط هوایی و… حتی دختران پنج ساله حجاب دارند. ( به نقل از: همان. ص۱۲۱)

اما در مقابل، بسیاری از نویسندگان که از نزدیک شاهد ماجرا بوده‌اند معتقدند: این انقلاب نبود که زنان را محجبه کرد، بلکه این حجاب بود که انقلاب آفرید. به عبارت دیگر، به خاطر دفاع از حجاب و سایر ارزش‌های دینی، انقلاب توسط مردم به وقوع پیوست. خانم دلال عباس در همین زمینه می‌نویسد:

پوشش اسلامی زنان شرکت کننده در تظاهرات میلیونی، اسلامی بودن انقلاب و نفی فرهنگ ناسیونالیستی و فرهنگ وارداتی غربی را که هر دو در پی محو اسلام از اندیشه و حیات ایرانی‌ها بودند، نشان می‌داد. از این رو، چادر بعدها نماد و پوشش رسمی همه زنان ایرانی شد. (دلال عباس. ۱۳۸۴، ص۳-۵)

خانم محبوبه امی نیز معتقد است:

اقطاب استکبار جهان اسلام را تنها مانع خود یافتند و حجاب زنان را نیز آشکارترین نماد تظاهر مذهبی دیدند.

تنها حجاب آشکار زن مسلمان بود که هنوز بر حفظ حیثیت ایدئولوژیک کشورش اشعار داشت و از اینجا بود که حجاب سیاسی محض نیز به عرصه درآمد و در الجزایر بیش از همه غوغا کرد و از آن پس از تاکتیک‌های مؤثر مبارزه علیه استکبار در میان انقلابیون مسلمان شد.

و آنگاه در ایران با حجاب مذهبی درهم آمیخت و اصالتی دینی یافت و در عرصه نبرد با طاغوت به فرم رزم مبدل شد و جهانی شد. (امی، ۱۳۷۰، ص۲)

همان گونه که پیش تر اشاره گردید، پیش از انقلاب افرادی همچون دکتر شریعتی به حجاب شکل سیاسی داده بودند؛ یعنی حجاب به یک ایدئولوژی مبارزه و به هدفی برای انقلاب تبدیل شده بود که می‌توانستند توسط آن به جهان غرب «نه» بگویند. از این رو، طبیعی است که بعد از انقلاب نیز انقلابیون درصدد ترویج آن باشند

منبع ؛ بخش حجاب سایت حیاب برتر : http://hijab.hayatebartar.ir
در این وبسایت صدها مقاله درباره حکم الهی حجاب گردآوری شده است.


در ادامه دانلود کنید » پازل کامل – شماره یک « حجاب در زمان پهلوی »


حتما بخوانید »»

 چرا دانشگاه های آمریکا با برهنگی به پیشرفت رسیدند؟

دانلود مستند محیط امن ,درباره استراحتگاه دانشجویان دختر و حجاب دانش‌آموزان

دختران کره ای علیه آرایش شورش کردند [کمپین لوازم آرایشت را خرد کن]


با دکمه‌های زیر این صفحه را برای دیگران ارسال کنید
زهرا .

از زهرا .

نویسنده جدید و پرکار سایت بنیانا هستم . . . |
چه صبحی باشد آن صبحی
که تو در قنوتت دعای
" اللهم عجل لولیک الفرج "
می خوانی
و فرشته یک به یک آمین می گویند.... |

اللهم أصلح کل فاسد من امور المسلمین.

رخداد از
guest

1 دیدگاه
قدیم ترین
جدیدترین بیشترین امتیاز
Inline Feedbacks
نمایش همه نظرات
شناس
شناس
3 سال قبل

خیلی جالب هست که حتی عوضی ترین آدم های دنیا یعنی همین پهلوی هم نتونستن اعتقادات مردم رو تخریب کنند با دست کم 30 سال تلاش برای نابودی حجاب و حیا و….
بالاخره ماه پشت ابر نمیمونه. همه دختران و پسران دنیا در روزهای حکومت باشکوه و زیبا و دوست داشتنی امام مهدی علیه السلام حجاب و حیا و پوششی الهی و خدایی و دینی خواهند داشت ان شاالله.