در ادامه بازنشر نوشته استاد شهاب مرادی که در اردیبهشت سال 91 منتشر شده است را میخوانید
[divider]
شاید اولین باری که یک دانشجو لینکی را برایم ایمیل کرد تا آتش شور انقلابیام را شعله ور کند و مرا به واکنش وادار کند، خیلی نگذشته بود که دیدم ایمیلهای گروهی دست به دست میچرخد و لحظه به لحظه دامنهٔ مخاطبش افزوده میشود؛
ایمیلی که حکایت از توهین یک هتاکِ بی دین، به یکی از مقدسات در یک صفحه از بیکرانهٔ اینترنت میکرد و تشویق برخی از جوانان پاک و مؤمن که جوًیی احساسی و عاطفی در دفاع از مقدسات در فضای مجازی علی الخصوص در فیس بوک به راه انداخته بودند و به تدریج خبرش با به به و چَه چَه در وبلاگها و سایتها منتشر شد.
با دیدن این اتفاقات نگران تر میشدم چون معلوم بود که این فضا و یادآوری و تکرار توهین و دفاع مستقیم! و دامن زدن به ماجرا یعنی زمینه ای برای تکثیر و تشدید توهینها و تغییر روشهای ملحدان و بیماران سخت روانی که فزادهم الله مرضا.
این نکته را نمیخواستم اینجا و یا در تلویزیون و منابر به صورت عمومی بگویم لذا در کلاسهایم نظرم را همان موقع گفتم و اجمالاً مخالفتم را بیان کردم اما ظاهراً ناچاریم این تذکر لازم و ضروری را صورت عمومی بیان کنیم.
این که مُد شده؛ هر کس از جدیدترین بیانات یک دیوانهٔ بی خرد، زودتر اطلاع داشته باشد، از سایرین، مؤمن تر و انقلابی تر است، از یک سو، مؤمنین را در مسابقه زودتر باخبرشدن و سریع اعلام کردن موارد مشابه میاندازد و از سویی بهترین فرصت و قویترین رسانهٔ رایگان را برای چهره شدن و جهانی شدن یک دیوانه مهیا میکند.
وقتی اروپا تمام ظرفیت تبلیغی خود را پای دفاع از یک زن بدکارهٔ قاتل میآورد، پس جا برای چند دیوانهٔ بی دین هم هست!… البته اگر ما دست به دست هم دهیم و نام او را بر سر زبانها بیاندازیم و به سرعت از یک ناشناسِ بیمار -تاکید میکنم- یک چهرهٔ معروفِ مخالف جمهوری اسلامی و مخالف شیعه بسازیم. و چالشی به چالشهایمان اضافه کنیم.
در زمان تهدید آن کشیش دیوانه امریکایی در برنامه زنده این شبها نظرم را بیان کردم؛ و درخواست کردم از رسانه ملی و کارشناسان که «نام این فرد را نیاورید. او را عَلَم و معروف جلوه ندهید -چون معروف نیست- و آدرس کلیسای کوچک او را ندهید.
چون تمام این بازی موهن را درآورده فقط برای دیده شدن و کسب امتیاز در امریکا و غرب. او را تحقیر کنید و از دانستن نامش یا فامیلی او تجاهل کنید! برای او گزارش خبری نسازید.» اما شهوتِ عجیب و غریب “خود برتر” جلوه دادن و خود را آشنا به ۷ میلیارد سکنه زمین نشان دادن،
در بسیاری از چهرهها هست و به مدد همین گوگلِ کذا و کذا تمام جزییاتی که خودشان میخواهند، را فرد به دست میآورد و با مباهات بیان میکند و خلق الله هم می گویند به به چقدر این فلانی دشمن شناس است. واقعاً باید از این بی تدبیریها احساس خطر کرد.
کسی انکار نمیکند “دفاع نادرست و روشهای ناصحیح و هیجانی” راه کاری مناسب و مدبرانه ای برای مقابله نیست اما مشکل اینجاست که از کجا معلوم که این روش درست است یا آن روش؟ و ظاهراً فقط چاره آزمون و خطاست! و متاسفانه هزینهٔ این آزمون و خطاها را که قابل محاسبه هم نیست، کسی به عهده نمیگیرد و اگر به عهده بگیرد آیا قابل جبران است؟
متحیرم که چرا همه سربازان این خط “آتش به اختیار” عمل میکنند و از دیگران انتظار پیروی و تأیید و همراهی دارند مگر اهالی این جبهه با فرماندهٔ خود قطع ارتباطاند؟! اگر گروهی از لشکر توحید از فرمانده خود و سلسله مراتب فرماندهی انتظار تبعیت و همراهی داشته باشند سابقه تاریخی ما آنها را نهروانی مینامد، نه شُرطَةُ الخَمیس!
چرا این نوع واکنشهای ناصحیح تقبیح نمیشود؟! آیا این روشها مثلاً همین اطلاع رسانیهای سایتهای تحلیلی خبری یا ایمیلهای گروهی فوری و یا همین دهه گرفتنهای اینترنتی در کنترل این موارد تأثیر داشته؟؟
جسارتا پیشنهاد میکنم:
۱. خوب است ماده ۵۱۳ قانون مجازات اسلامی را بخوانید: [هرکس به مقدسات اسلام و یا هر یک از انبیاء عظام یا ائمه طاهرین (ع) یا حضرت صدیقه طاهره (س) اهانت نماید اگر مشمول حکم ساب النبی باشداعدام میشود و در غیر این صورت به حبس از یک تا پنج سال محکوم خواهد شد.] و فهرست محتوای مجرمانه؛ موضوع ماده ۲۱ قانون جرائم رایانه ای را هم ببینید.همهٔ تمهیدات قانونی برای کنترل و مدیریت این موارد در قانون پیش بینی شده فقط باید سطح انتظار و توقع اجتماعی از دستگاههای نظارتی و قضایی ارتقاء پیدا کند.
۲. اگر این نوع موارد را که کم نیستند درجایی دیدید آدرس مطلب آن را برای دوستانتان ارسال نکنید.
۳. اگر کسی برای شما ارسال کرد از مراجعه و دیدن لینک آن مطلب خودداری کنید حتی اگر دوست صمیمی شما برایتان نوشته باشد: «ببین چه توهینهایی کرده و یا حتی چه شبهاتی وارد میکنند» جدا خودداری کنید. جنگ کلیکها و امتیارات فیس بوکی و الِکسایی و… است و کسب رنکینگهای مجازی و سیاسی-اجتماعی پیاده نظام صف دشمن است!
۴. و حتماً آدرس آن صفحه را جهت پیگیری و اقدام قضایی خردمندانه و دور از هیاهو به مراجع قانونی از طریق این لینک گزارش کنید و بدانید که بعد از آن هیچ مسئولیتی در قبال اطلاع رسانی ندارید!
۵. اگر در جمع خانواده و دوستان در این خصوص صحبت شد، تجاهل و تغافل کنید و با ذکر تبری از دشمنان اسلام و بی اهمیت دانستن این اتفاقات، محترمانه درخواست کنید موضوع گفتگو عوض شود.
۶. فراموش نکنیم انتشار این نوع اخبار از مصادیق اشاعه فحشاست و معصیت است.
۷. هرچند همهٔ دلایلم را بیان نکردم اما از شما درخواست میکنم دراین باره دقیق تر تأمل و تفکر کنید.
۸. مراقب سلامت روح لطیف و پاک خودتان باشید و اگر چنین مواردی را دیدهاید یا خواندهاید، خود را دلداری بدهید که هرچند خدا همیشه دشمن داشته و دارد اما الاسلام یَعلو و لا یُعلی علیه و بدانید که سالها و قرنها بدترین جسارتها به انبیاء و ائمه سلام الله علیهم اجمعین شد اما اسلام زنده است و رو به گسترش و توسعه. چه جسارتی بالاتر از شهادت امام حسین و اسارت اهل بیتش اما ببینید این اسلام و امام حسین است که زنده است و حیات بخش!
چند نکته کوتاه و بدون شرح در مورد زمینههای بروز این نوع رفتارها:
– نقش اختلالات حاد روانی در این گونه رفتارهای هنجارشکن باید جدی تر تلقی شود. ارتباط روشن برخی اختلالات سایکوتیک با برخی معضلات سیاسی-اجتماعی و اجتماعی-فرهنگی را نمیشود انکار کرد و لزوم توجه و بررسی موضوع از ناحیه نظام خیلی ضروری به نظر میرسد.
تا همه با هم بتوانیم با تحلیلی روشن و غیر ژورنالیستی از زمینههای بروز این نوع رفتارهای خشم آلودِ ملحدانه، به مدیریت زمینههای بروز آن پرداخته شود.
– توجه و اهمیت دادن به “تشخیص، درمان و مراقبت” از بیماران حاد روانی مسئله مهمی است. و این مسئله پیش از آن که به حوزه سلامت و درمان مربوط شود حوزه مسائل اجتماعی و فرهنگی را درگیر میکند.
هیچ می دانید در تهران تخت خالی در بیمارستانهای روانی به سختی پیدا میشود و برخی روانپزشک ها -از جمله همکارانم در زندگی بهتر- برای بستری کردن یک بیمار اورژانس چند روزی تا دوهفته باید معطل باشند. این شرح حال بیمارانی سایکوتیکی است که خود یا خانواده آنها برای درمان اقدام میکنند.
– تأثیر کش مکشهای والدین و اختلافات ادامه دار خانوادگی در بروز رفتارهای ناهنجار ریز و درشت مؤثر است.
– قبلاً هم ابراز نگرانی کردم که باید برای حفظ سلامت روانی کودکانمان و سلامت و تعادل هیجانی جوانان تدابیری علمی و عملیاتی طراحی کرد؛ تدابیری غیر فضایی، خداپسندانه و غیر تبلیغاتی.
از این حرفها بگذریم؛ اجازه بدهید دو نکته ساده هیئتی عرض کنم:
الف) شما روضهٔ ماهیانه دارید؟ مجالسی که در قدیم خیلی رایج بود و یک روحانی در کمتر از یک ساعت، چند مسئله شرعی و اعتقادی را بیان میکرد با کمی موعظه و خودش یا یک مداح با ذکر توسل، روضه ای میخواند و چشمها تر میشد و امن یجیب و دعا و جلسه با یک چای ساده تمام میشد.
نه لازم بود مداح و سخنران کشوری باشند و مشهور و نه لازم بود برای جلسه تدارکات پیچیده و سختی در نظر گرفت؛ فقط یک اعلام ساده به در و همسایه و فامیل که ما مثلاً سوم ماه قمری ساعت ۶ بعداز ظهر روضه داریم.
به این نوع جلسات بسیار نیازمندیم. مخالف جلسات عمومی گسترده نیستم اما تأثیر این نوع مجالس روضهٔ خانگی را بسیار بیشتر از مجالس چند ده هزار نفری می دانم و هر دو را لازم. اگر چنین رسمی ندارید امتحان کنید.
ب) هیئت هفتگی چطور دارید؟ مثلاً ما از زمانی که با دوستانمون -که امروز اغلب روحانی هستند- هیئت متوسلین به حضرت امام هادی علیه السلام را در دهه ۶۰ -دهه دوم زندگی مان- تأسیس کردیم، همه خانوادگی تعلق خاطر و عشقی به آن داریم و نذر و نیازها و توسلات مان اغلب درآن جاست.
منبع : سایت استاد شهاب مرادی