کسی که در راه کمال و پیشرفت خود میکوشد، از شنیدن نقص و عیب خویش برنمیآشوبد. اگر به مسافری بفهمانند که در راهی اشتباه حرکت میکند، راهنمای دل سوز خود را سپاس خواهد گفت. آنان که عیب ما را از خودمان میپوشانند و ما را از خطایمان آگاه نمیکنند، به ما خدمتی نمیرسانند.
البته اگر از روی نیرنگ نیز تعریف و تحسین بیهوده کنند، بی شک خیانت کارند. سعدی چه زیبا گفته است:
مشو غره بر حسن گفتار خویش
به تحسین نادان و پندار خویش
نگاهی به آموزههای اخلاقی در نهج البلاغه
میانه روی در مصرف
اسراف از گناهان کبیره است و شگفتا که این حرکت ناشایست، میان انسانها و حتی مؤمنان نیز کم نیست. یکی از نمونههای اسراف، زیادهروی در خوردن و آشامیدن است، چنان که در قرآن کریم میخوانیم:
کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفینَ. (اعراف: 31)
بخورید و بیاشامید، ولی زیادهروی نکنید که خدا اسراف کاران را دوست ندارد.
خداوند، اسراف را از اخلاق فرعونی میداند و در آیه ای یادآور میشود:
وَ اِنّ فِرْعَوْنَ لَعالٍ فِی اْلأَرْضِ وَ إِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفینَ. (یونس: 83)
فرعون در آن سرزمین برتری جوی و از اسراف کاران بود.
جاده اسراف جز به دوزخ پایان نمییابد و عاقبتی جز عقاب ندارد. در قرآن آمده است: «وَ أَنَّ الْمُسْرِفینَ هُمْ أَصْحابُ النّارِ؛ و اهل اسراف، اصحاب آتشاند.» (غافر: 43) ناپسندی اسراف تا آن جاست که حتی در بخشش و کمک مالی به دیگران نیز چنین عملی جایز نیست. پیشوای بزرگواری چون علی بن ابی طالب علیهالسلام که خود، مظهر کامل انفاق بود، میفرماید:
بخشنده باش، نه با تبذیر و اندازه نگه دار و بر خود سخت مگیر.
کُن سَمْحاً ولا تَکُنْ مُبَذِّراً وَ کُنْ مُقْتَصِداً ولاتَکُن مُقَتِّراً.
آن حضرت همچنین فرمود:
فَدَعِ الاْسْرافَ مُقْتَصِداً وَاذْکُرْ فی الیوم غَدَاً وَ أَمسِکْ مِنَ المالِ به قدرِ ضَرُورَتِکَ وَ قَدِّمِ الفَضلَ لِیَومِ حاجَتِکَ.
میانه رو باش و از زیادهروی دست بدار! و امروز و فردا را به خاطرآر. از مال نگاه دار، چندان که تو را کارساز است و زیادت را پیشاپیش فرست، برای روزی که تو را بدان نیاز است.
علی علیهالسلام را الگوی خویش قرار میدهد که: مرا به نیکی مستایید تا از عهده حقوقی که مانده است، برآیم و واجبها که بر گردنم باقی است، ادا کنم. پس با من چنان که با سرکشان سخن گویند، سخن مگویید و چونان که با تیز خویان کنند، از من کناره مجویید و با ظاهر آرایی رفتار نکنید و شنیدن حق را بر من سنگین مپندارید و نخواهم که مرا بزرگ انگارید؛ که من نه برتر از آنم که خطا کنم و نه در کار خویش از خطا ایمنم
تغافل و چشم پوشی
چشم پوشی از اشتباه دیگران، رفتاری آگاهانه به منظور حفظ شخصیت فرد خطاکار و متوجه ساختن او به کار نادرست خویش است. انسان مدبّر، کسی است که برخی دشواریهای زندگی را نادیده بگیرد و از بعضی خطاهای دیگران چشم بپوشد.
البته در اموری که در دایره امر به معروف و نهی از منکر قرار میگیرد، انسان وظیفه شرعی دارد تا برخورد کند و در مورد آنها نباید چشم پوشی کرد؛ زیرا در این صورت، سامان اجتماع به هم میریزد. از این رو، با خردمندی و دوراندیشی باید از برخی امور چشم پوشید، چنان که علی علیهالسلام میفرماید: «اِنَّ العاقِلَ نِصْفُهُ اِحْتِمالٌ و نِصفُهُ تَغافُلٌ؛ نیمی از کار خردمند، توجه کردن است و نیم دیگرش، چشم پوشی».
همچنین فرمود:
مَن لا یَتَغافَلُ عَنْ کَثیرٍ مِن الاُْمورِ تَنَغَّضَتْ عَیْشُهُ.
هر کس بسیاری از چیزها را نادیده نگیرد، زندگی و آسایش خویش را تباه کرده است.
پس بهتر است هیچ گاه این پند قرآنی را از یاد نبریم که:
وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذینَ یَمْشُونَ عَلَی اْلأَرْضِ هَوْنًا وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلامًا… وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِرامًا. (فرقان: 63 و 72)
بندگان واقعی خدای رحمان، کسانی هستند که با فروتنی بر زمین راه میروند و چون نادانان (به شیوه ای ناروا) با آنها روبه رو شوند، با مسالمت و آرامش، سلام گویند و چون (گفتار یا کردار) بیهوده ببینند، بزرگوارانه از کنار آن میگذرند.
لزوم شناخت ریشههای نقد
کسی که در راه کمال و پیشرفت خود میکوشد، از شنیدن نقص و عیب خویش برنمیآشوبد. اگر به مسافری بفهمانند که در راهی اشتباه حرکت میکند، راهنمای دل سوز خود را سپاس خواهد گفت.
آنان که عیب ما را از خودمان میپوشانند و ما را از خطایمان آگاه نمیکنند، به ما خدمتی نمیرسانند. البته اگر از روی نیرنگ نیز تعریف و تحسین بیهوده کنند، بی شک خیانت کارند. سعدی چه زیبا گفته است:
مشو غره بر حسن گفتار خویش
به تحسین نادان و پندار خویش
خردمند، کسی است که در اوج کمال و قدرت و هیبت نیز مشتاق نقد خویش است و با سینه ای گشاده، این فرموده مولا علی علیهالسلام را الگوی خویش قرار میدهد که:
مرا به نیکی مستایید تا از عهده حقوقی که مانده است، برآیم و واجبها که بر گردنم باقی است، ادا کنم. پس با من چنان که با سرکشان سخن گویند، سخن مگویید و چونان که با تیز خویان کنند، از من کناره مجویید و با ظاهر آرایی رفتار نکنید و شنیدن حق را بر من سنگین مپندارید و نخواهم که مرا بزرگ انگارید؛ که من نه برتر از آنم که خطا کنم و نه در کار خویش از خطا ایمنم.
در اموری که در دایره امر به معروف و نهی از منکر قرار میگیرد، انسان وظیفه شرعی دارد تا برخورد کند و در مورد آنها نباید چشم پوشی کرد؛ زیرا در این صورت، سامان اجتماع به هم میریزد. از این رو، با خردمندی و دوراندیشی باید از برخی امور چشم پوشید، چنان که علی علیهالسلام میفرماید: «اِنَّ العاقِلَ نِصْفُهُ اِحْتِمالٌ و نِصفُهُ تَغافُلٌ؛ نیمی از کار خردمند، توجه کردن است و نیم دیگرش، چشم پوشی»
بلندنظری
کوته نظری، نخستین و بزرگترین دلیل شکست و ناتوانی آدمی است. سزاوار است همه ما در زمینههای مادی و معنوی، بلندنظر باشیم و با اراده قوی به پیش رویم، حتی اگر به مقصود نرسیم، چنان که علی علیهالسلام میفرماید: «قَدْرُ الرَّجُلِ عَلی قَدرِ هِمَّتِهِ؛ ارزش مرد به اندازه همت اوست.»
دورترین مقصدها نیز با برداشتن گامهای کوتاه و هدفمند سرانجام پیموده خواهند شد، ولی آن کس که سست اراده و کوتاه همت است، از پیمودن آسانترین راهها برای رسیدن به کمترین هدفها نیز ناتوان است. همت بلند را باید از پیامبر بزرگ اسلام آموخت که برای اصلاح جهان، تنها به پا خاست؛ جهانی که در تاریکی و جهل و جنایت فرورفته بود.
به تعبیر امام خمینی رحمهالله: «عزم، جوهره انسانیت و میزان امتیاز انسان است و تفاوت درجات انسان، به تفاوت درجات عزم اوست».
وقتی عزم آدمی جزم و همت او بلند باشد، در رویارویی با سختیها طاقت از کف نمیدهد، بلکه با بردباری و درنگ، راه برون رفت از آن را پیدا میکند. امام علی علیهالسلام میفرماید:
الحِلْمُ والأَناةُ توأمان یُنتِجُهُما علوُّ الْهِمَّةِ.
بردباری و درنگ، هم زادند و هر دو از همت بلند زاده شدهاند.
سیرت زیبا
پرداختن به ظاهر و بی توجهی به باطن، برازنده خداباوران و معاد پذیران نیست، بلکه دست کم به اندازه ظاهر، در فکر آراستن چهره باطنی خود نیز هستند. بیاییم این سخن مولای پاک طینتمان علی علیهالسلام را از یاد نبریم که فرمود:
اللهمانی اَعوذُبِکَ منان تَحسُنَ فی لامِعَةِ العُیونِ عَلانِیَتی و تَقبُحَ فیما اُبطِنُ لَکَ سریرتی، مُحافظاً عَلی رِئاءِ النّاسِ مِن نفسی به جمیع ما اَنْتَ مُطَّلِعٌ علیهِ مِنّی فَأُبْدِیَ للِنّاسِ حُسنَ ظاهری و اُفضِیَ الَیکَ به سوءِ عَمَلی تَقَرُّباً اِلی عبادِکَ و تَباعُداً مِن مَرضاتِکَ.
خدایا! به تو پناه میبرم که برونم در دیدهها نیکو نماید و درونم در آنچه از تو نهان میدارم، به زشتی گراید. سپس خود را نزد مردم به ریا و خودنمایی بیارایم که تو بهتر از من بدان دانایی. پس ظاهرِ نکویم را برای مردمان آشکار دارم و بدی کردارم را نزد تو آرم تا خود را به بندگان تو نزدیک گردانم و از خشنودی تو برکنار مانم.