دسته‌ها
مقاله

شناخت انتقاد وانتقاد پذیری در جامعه


شناخت انتقاد وانتقاد پذیری در جامعه
نویسنده :روح اله عابدی جزی[1]

چکیده

سخن با کلمه آغازشد؛چنانکه«درازل کلمه بود،کلمه با خدا بودوکلمه خود خدابود»(انجیل یوحنا1991)وکلمه با مخلوق معنای متعهدانه یافت. پیشینه گفتگو به گاه واپسین اَحبَبتُ بر می گردد.وخلقت آدم(ع) اوج دیالوگی است که بین خداوند وفرشتگان بروزنموده وفرشتگان از مقام ربوبی سوالی انتقادی پرسدندو خداوند پس ازوصول علم اراده نموده وازحضرت آدم خواست تا محتوای وجودی خود را با سخن «اسماء کلها» (بقره2/30) به ظهور رساند.خداوند جل جلاله بری ازهرگونه نقص می باشدوتدریج را برای خلق آدم برگزید «من طین الازب» (صافات 37/11)اما نقص کمال ملائک باعث انتقاد«یَسفِکُ الدِّما»وارائه پیشنهاد «نَحنُ نُسَبحُ بِحمدک ونُقَدسُ لَک»(بقره2/30) گردید.ازبازبینی صورت فعل خداوندی لزوم جواب،ارائه آگهی واطلاع؛ آن هم درسطح کلام وفعل و… همه نشان ازجایگاه روش مند پاسخ به انتقاد را نشانگراست [به سبب خلط مبحث به مباحث فلسفی آن ورورد پیدا   نمی کنیم].

انتقاد در دو سوی اتفاق می افتد یک سوی گوینده ای که با بررسی تطبیقی به این نتیجه رسیده که عدم مقایسه ذهنی خود را به طرف مقابل اعلام نماید- بدون در نظرگرفتن نیت گوینده- و”انتقاد شونده” شخص دومی است که با سخنی چالشی مواجه می شود.

منبع ذهنی وصحت آبشخور مقایسه ای منتقد،چگونگی بروزانتقاد،خصوصیات شنونده، بررسی اغراض،سنجش شرایط محیطی،نحوه چینش وگویش انتقاد، هدف غایی وگاه هدف پنهانی انتقاد،رسد نمودن رشد انتقادات در جامعه و تعیین درصد برای هر مرحله از انتقاد و… از مسائلی است که در انتقادات فردی ، اجتماعی و حکومتی موثر می باشد.

اهمیت نشر علم واطلاع رسانی صحیح راه را برخطا بسته واصالت نقد بر مبنای حصول آگاهی افراد می باشد وکلیدی ترین واساسی ترین مبانی اصلاحی بر وجود داده واطلاع رسانی به هر طریق ممکن تا حصول اطمینان  می باشد.

جایگاه تمدن ها ونبوت از دیگر مولفه های تاریخی است که در رفتارهای اجتماعی کنونی جامعه قابل موشکافی وتجزیه می باشد.شیوه های پیامبری و روشهای حاصله ازآن در بکار بردن جامعه ضروری می نمایاند.

مقدمه:

وقتی سخن ازانتقاد به میان می آید به بازشناسی سره از ناسره،خرده گزینی وبه گزینی(معین1388) اشاره می گردد. در ریشه یابی انتقاد و پیشینه مکتوب ومستند آن می توانیم به آیات قرآن کریم اشاره نماییم.

اگر قرآن به عنوان مهم ترین مستند علمی وتاریخی مورد پذیرش قرار گیرددر می یابیم در ابتدای خلقت حضرت آدم(ع) بروز انتقادفرشتگان ودیگر موجودات ناشی از عدم آگاهی«انی اعلم ما لا تعلمون»(بقره2/30)اتفاق می افتد. علام واعلم بودن خداوند ونیزمطلق بودن ویکتایی و بری بودن ذات مقدس او ازخدشه ؛باعث نمی شود به این انتقاد یا سوال جواب ندهد.اینجا به معنای تاریخی دیالوگ اتفاق می افتد وکلمه خود را نشان می دهد. خداوند داننده سوال وخود پرسنده سوال در فکر ودهان هر کس است«هوالاول والاخر والظاهر والباطن وهو بکل شی علیم»(حدید57/3) اما اجازه می دهد این سیر تاریخی دیالوگ محقق گردد.دیالوگی که حضرتش می خواهد با انجام آن مقام حضرت آدم(ع) وپس از آن انسان شناخته شود.

وقتی انتقاد مطرح می گردد دو سوی دارداول فاعل یا صانع پس از آن شخص سوال شونده. لازم است در اینجا جهت شناخت نقد به محتوای علمی بحث ورود نماییم.

1-    استناد به پاسخ گویی ربوبی در مقام طرح مساله

عمده ترین مساله ای که برای بحث استناد به مفاهیم مطرح شده مد نظر قرار گرفته در بدو امر بیان و بازگویی اطلاعات مکفی وقابل دسترس برای همه اقشار جامعه می باشد.اگر برای این بحث بخواهیم وارد مصداقی شویم می توانیم به خشونت و ناهنجاری در برخی جوانان اشاره کنیم.ارائه اطلاع نسبت به همراه داشتن سلاح سرد واستفاده از آن امکان قتل را به همراه دارد.اگر منبع آگاه نسبت به ارائه هشدارهای قضایی همت گماشت ومنتقد سخن تکمیلی درباره این عمل بیان نمود چرخه انتقاد واصلاح زود تر به هدف رسیده است.

ما اساس بازشناسی نقد را برمقام ربوبی تقدم می دانیم وازاین روی مهم ترین عامل پذیرش اجتماعی نقد را اطلاع رسانی می دانیم.شاهد آنکه حضرتش خواست آنچه خود می داند وملائکه نمی دانند را بازگو نماید.

خداوند می فرماید:«وَاِذقالَ رَبُّکَ لِلمَلائِکهِ اِنّی جاعِلٌ فِی الارضِ خَلیفَهً قالواَتَجعَلُ فیهامَن یُفسِدُ فیها ویَسفِکُ الدّماءَ وَنَحنُ نُسَبِحُ بِحَمدِکَ وَنُقَدِسُ لَکَ قالَ اِنّی اَعلَمُ ما لا تَعلَمونَ»(بقره2/30)؛این آیه از لحاظ ساختاری به سبب یافتن چرایی سوال فرشتگان وجواب خداوندقابل تفکیک است.

وَاِذقالَ رَبُّکَ: ازظاهر آیه استفاده می گرددکه داستان خلقت اولین پیامبر(ع) برای آخرین پیامبر(ص) درحال طرح می باشدوپیامبرخاتم نسبت به شئون بحث برتری داردچرا که در مقام شاهدروایت است وشاهدی که خداوندبرگزیده ارجحیت دارد.

لِلمَلائِکهِ: منبع خبر خداوند است یعنی آگاه به نا آگاه خبر می دهد وآگاه روایت گر واپسین نیز هست.

اِنّی: درمقام وحدت ویکتایی ویگانگی که مبری از مشورت است چون علم خداوند غایی است واز سوالی که در آینده پرسیده می شود اطلاع دارد وتاکید بر من بی انتهاومطلق است.

جاعِلٌ: امام صادق علیه السلام درباره عمر دنیا می فرمایند:عمردنیا پنجاه هزار سال است.ده هزار سال خالی وبی گیاه بود.ده هزار سال بعد موجودی در آن بود که نه جن بود نه فرشته ونه انسان.ده هزار سال بعدخالی وبی گیاه.ده هزار سال چهارم جن ساکن زمین شد وده هزار سال آخر انسان.هرگاه موجودات ساکن زمین ازطرف خدا امر به دگرگونی ونابودی می شدندخون ریز وفاسد می شدند(بحرانی1388).جَعَلَ به معنای جایگزین شدن انسان نسبت به موجودات قبلی؛و نقد فرشتگان بر مبنای مقایسه با ماقبل بشر               (pere human)[2] می باشد.

فِی الارضِ: خاصیت انسان چنین است که روح او ازعالم امرمنتج شده وخلقتش فرایندی تدریجی را در بر داشته است«انّاخَلَقناهُم مِن طینِ لازِب» (صافات 37/11)و یا«انّا خِلَقنَاالاِنسان مِن نُطفة اَمشاجِ نَبتَلیه»(دهر76/2) وشان عالم امر تفرع به عالم خلق است«اِنَّمااَمرُه اِذا اَرادُشیئا اَن یَقولُ لَه کُن فَیَکون»(یس 36/82) وبا توجه به آگاهی فرشتگان ازمراتب وسعادت گرایی آنان باعث شد دریابندارضیت به زودی در افعال (آدم وخلیفه)تاثیر می گذارد(طباطبایی1378)وخاصیت زمین تاکنون[زمان خلقت آدم] جزخون ریزی به خود ندیده وصفت بارز زمین در نزدفرشتگان چنین نمود.

خَلیفَهً: حال تفویض تمام امور وتعین جانشین در زمین کمی سوال به همراه داشت. عدم تطابق با اطلاعات آماری باعث بروزپرسشی منتقدانه به همراه پیشنهادمی باشد.

قالواَتَجعَلُ فیهامَن یُفسِدُ فیها ویَسفِکُ الدّماءَ وَنَحنُ نُسَبِحُ بِحَمدِکَ وَنُقَدِسُ لَکَ: باتوجه به حصول علم خداوند نزد فرشتگان؛باید گفت که خداوند صاحب فعلی نمی شود که نقصی درآن راه یافته باشداما صفات رحمانی خداوند وتامل با موجودات مخلوق باعث می گردد فرشتگان فرضیه خود را مطرح نمایندوتسبیح خود را برای تقدس خداوندی ارائه نمایندوبا تاکید«نُقَدِسُ لَکَ» سعی می کنند خداوند را ازآنچه سزاوار نیست مبرا بدانند    (  مخلوف1388).

کلمه قالَ به پرسش ها پایان داده وگوشزد می کند من عالم هستم به چیزی که شما نمی دانید.

درمباحث انتقادی همیشه دو استراتژی پاسخ وجود دارد،اول اینکه نقد خوب شنیده شود وخوب پاسخ داده شوددوم آنکه خوب یا بد شنیده شود وپاسخی به آن داده نشود.

الزام پاسخ خداوند به فرشتگان چگونه است؟

–       ذات قدسی مبرا از شک است اماجواب فرشتگان علم را اصالت بخشیده ولزوم اعلمیت را در بر دارد.

–       جسارت فرشتگان ازاین سوال با تندی وتوبیخ قرین نیست هرچندگمان آنان بر طبق مقایسه ذهنی با گذشته باشد.

–       جواب با اعلم می آید و تاکید بر شناخت وآگاهی

–       جواب محترمانه وقانع کردن فرشتگان با «ما لا تَعلَمونَ»

–       اگر«ما لا تَعلَمونَ» به حد کفایت پاسخ گوی شبهه یا انتقادنبود به مرحله بعدی یعنی بروز فعل خواهد رسید«عَلَّم ءادَمَ الاَسماءَ کُلَها»

–       پس ازعَرَضَهُم خداوند برای فهم بیشتر از فرشتگان می خواهد ازحقیقت نامها سخن بگویند که فرشتگان از نیاموخته ها شان به خدا پناه می برندو نکته استنباطی تبین مرحله به مرحله تارسیدن به ثبوت وجواب قاطع است.

–       اَلَم اَقُل لَکُم ترسیم مراحل ثبوتی به فرشتگان است؛قابل استناد به مصادیق نقد سازنده تاحصول قطعیت

–       پس از قطعیت وجواب گرفتن انتقاد وسوال خضوع عادلانه از پس این پرده بی خبری واجب می گردد که تمامی ملائک سر به سجده می گذارند مگر شیطان که عنادیت اوبا مقایسه از منطق استکبار وغرور او را به سرکشی وا می دارد.

تسلسل این روابط ربوبی روشنگر تلاش برای اطلاع رسانی وآگاهی مستمر در جامعه می گردد. همواره ارائه شایستگی ها وارائه خطرات ناشایست می تواند به سطح آگاهی جامعه کمک نموده وعامل راهنما بوده ومنابع مطمئن مقایسه ای در افکار جامعه تجسم نماید.

گام دیگر در سخن انتقاد پرسش است.انتقاد ماهیت پرسشی نیز دارد.وقتی خداوند می فرماید:«یاآدم اَنبئهُم» مقام آگاه برای گامی شفاف تر وملموس تر در اقدامی عملی از حضرت آدم(ع) می خواهدفرشتگان را از تمامی اسماء الهی-همان اسم پیامبران،حضرت محمد(ص) واهل بیت(ع) می باشد(بحرانی1389) –  آگاه سازد.

2-    جایگاه انبیاء وانتقاد از انحرافات تمدن بشری

تمدن ها بیشترین خواستگاه فعالیتهای تربیتی وفرهنگی را به خود اختصاص داده اندونقش دین در این حوزه قابل رهیافت است.در برخی از تمدن ها دین چیزی جزجواب گویی عوام فریبانه به احساسات الهی بشری نبوده است. همواره پیامبران محور اصلی هر تمدن بودند،هرچند شکل گیری تمدن ها بعضا وابسته به پیامبران نبوده است اما تمدن ها چون حلقه های سال یابی درختان قیاس شده ومرکزیت این حلقه ها به نام پیامبران مزین گردیده است.

«وَما اَرسَلنا قَبلَکَ ِالّا رِجالاًنوحیَ اِلًیهم فَاسئلواَهلَ الذِّکراِن کنتم لاتَعلَمون»(انبیاء21/7) این آیه بالا بردن آگاهی جامعه با حضور پیامبران را نشان می دهدوحتی شاهد تاریخی آن اهل ذکراند(بحرانی1388).

پیامبران الهی با انذاروتبشیرو بازنگری اصلاحی به دنبال برطرف نمودن انحراف در تمدن هابوده واگر صاحب قدرت در تمدن پیامبری را حذف می کردپیامبری دیگرمی آمد وبازهم چنین.

«إِذْ أَرْسَلْنا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُما فَعَزَّزْنا بِثالِثٍ فَقالُوا إِنّا إِلَيْكُمْ مُرْسَلُونَ»(یس36/14). ماهیت ارسال پیامبران الهی به غیر از آموزش های تربیتی لازم،انتقادبه صاحبان قدرت ومنحرفان در اجتماع می باشد.پیامبران با نقد حاکمیت موجودبه تبیین اهداف الهی پرداخته و جامعه را از داده های اطلاعاتی الهی سر شار می نمودند.

3-    نقش مردم در نقد پذیری و ایراد انتقاد به جامعه

عناصری چون شناخت، مهربانی به یکدیگر،ترویج اخلاق نیک و… همگی در بالا بردن اعتماد اعضای جامعه به یکدیگر قابل اهمیت است.ترویج فرهنگ تعهد نسبت به یکدیگر و بالا بردن مهارت های اجتماعی افراد در مواجه با مسائل مختلف از راهکار هایی است که می تواندبه بهبود انتقاد ودرراس همه امر به معروف ونهی ازمنکر سازنده باشد.امام علی علیه السلام می فرماید:بدانید که امر به معروف ونهی ازمنکرنه مرگ کسی را نزدیک کرده ونه روزی کسی را قطع[می کند][3].

اگر به شیوه جامعه نگاری امروز با مفاهیم متعالی اسلام سعی در نزدیکی روش های انتقادی در جامعه باشیم قطعا جامعه (با تسلسل فرهنگی مداوم) ازنقدحمایت می کند و نقد برجای اصالت وجایگاه شایسته خود استوار         می گردد.

قانون در جامعه به محل سوال موجهی تبدیل گردیده وهر جا صدق آمردر صحت قول وفعل مشهود بود به رونق بیشتری دست پیدا می کند.

از سوی دیگر ازهر فرد جامعه بتواندنقد خود را به سیستم یا روش بیان دارددرابتدا چرخه اصلاحی نیازهای قانونی رفع گردیده و انتقاد وجوابگویی در همه لایه ها وطبقات صاحب شئون گردیده وجامعه احساس تبلور وظیفه را در متن خود احساس می نماید.

4-    عوامل عدم نقد پذیری

مهم ترین عامل عدم نقد پذیری فردی،اجتماعی وحکومتی هوای نفس می باشد. حضرت محمد(ص) می فرماید: شجاع‏ترين مردم کسي است که بر هواي نفس خويش چيره گردد.[4]

در بیان روزجامعه کنونی امام خمینی(قدس سره) می فرماید:منشاء خوشامد ما از مدح وثنا ها و بد آمدنمان از انتقاد ها وشایعه افکنی ها حب نفس است که بزرگترین دام ابلیس لعین است(میرشکاری1390)

خود شیفتگی وحب نفس به عجب تبدیل می شودو تعابیری چون«الرضاعن الانفس» و«اعجاب بالنفس» را در بر دارد. امام صادق علیه السلام از شر این آفت به خدا پناه می برند ودست به دعا برداشته و می فرمایند:«اللهم واستغفرک واتوب الیک من… لاعجاب بالنفس»(میرشکاری1390).چنانکه مولای متقیان نیزمی فرماید:«الاعجاب یمنع من الازیاد»(نهج البلاغه/167)؛خود پسندی مانع رسیدن به فزونی است. با بررسی برخی دلایل شناختی که ارائه شدبه عاملهای عدم نقد پذیزی می پردازیم.

الف) خود خواهی: باعث می گردد شخص خود را بالاتر ازدیگران دانسته وپرسش یاپیشنهادکسی را جواب ندهد.به گفته سعدی:«همه کس را عقل خودبه کمال نماید وفرزند خود به جمال»(گلستان)ودر مجموع اثرات زیر را به همراه دارد.

–       مانع رشد

–       آشکار شدن معایب

–       دشمنی دیگران

–       باعث حقارت شدن

–       مانع از دانشجویی

ب) نقد را حمله ای به خود می داند وسعی در دفاع از آن دارد.

ج)ازنقد انجام شده احساس خطر می کند واین احساس خطر یا به خطر افتادن غرور ، حیثیت ومنافع اجتماعی باعث بروز خشم در فرد می گردد.

د) فرد مقابل را کوچکتر ازحد انتقادکننده می داند.

در جامعه کنونی ما که رشد تکنولوژی رو به افزایش است و سرعت تغییر یا تبدیلات فرهنگی روز افزون ، بیان کلمات حق درشتاب این غفلت ها وظواهر قرار می گیرد.افراد جامعه در صورتی که نقد پذیر نباشنددر مواجه با نقدواکنشهایی بروز می دهند که عبارتند از:

الف)انکار

ب)انگیزه خوانی منتقد

ج)انتقادمتقابل

د)تحقیر منتقد

ه)دلیل تراشی

و)کوچک جلوه دادن انتقاد

ز)قهر وغضب

ح)فرافکنی

ط)دیگران را مقصر دانستن

ی) استفاده از عبارات و قالب های کلیشه ای جهت ارائه جواب وفرار ازپذیرش نقد

نتیجه گیری

جامعه همواره باید سرشار از اطلاع رسانی صحیح وحیانی باشد تا وفور داده های ایمن راه را نشان دهد.درمرحله بعد جامعه باید برای ساختن آماده شود.حال این ساختن از اخلاق وروابط انسانی شروع شده، خواه ازقوانین وبررسی علت ها ورسیدن به روح قوانین الهی

منابع

–       قرآن کریم

–       نهج الفصاحه

–       نهج البلاغه

–       انجیل یوحنا(1991)

–       معین،محمد،(1388)،فرهنگ فارسی،تهران،امیرکبیر، چاپ 25

–       مخلوف،حسنین محمد(1388)،تفسیر وتوضیح کلمات قرآن،مشهد،آستان قدس رضوی

–       طباطبایی،محمد حسین،(1378)،انسان ازآغازتا انجام،قم، بوستان کتاب

–       بحرانی،هاشم بن سلیمان،(1388)ترجمه تفسیر روایی البرهان ج 2، تهران، کتاب صبح

–       مددپور محمد،(1389)،مبانی نظری تاریخ وفرهنگ،تهران،منادی تربیت،چاپ چهارم

–       میرشکاری ، اصغر،(1390)،راه ورسم منزلها،مفاهیم اخلاقی در سیره امام خمینی(ره)،تهران، ستادبزرگداشت ارتحال امام

[1] – نوسنده مقاله :کارشناس باستان شناسی،مسوول کانون فرهنگی مسجد امام صادق علیه السلام گزبرخوار

[2] – اشاره به داده های باستان شناسی وتشخیص نمونه هاوالگوهای قبل از انسان با حجم مغزهای مختلف؛ازاسترالوپیته کوس تاهوموساپین ساپین(هوشمند)

[3] – اصول کافی ج 5ص 57

[4] – نهج الفصاحه1943

نویسنده مقاله: جناب آقای روح اله عابدی جزی [1]
شناخت انتقاد وانتقاد پذیری در جامعه


عباس رازی

از عباس رازی

پنج دهه از عمر من می‌گذرد و در تمام این سال‌ها دنبال رضای خدا و راه انداختن کار مردم بودم .بیشتر مطالبی که از من توی سایت بنیانا می‌خوانید در حوزه قرآن و سبک زندگی اسلامی هست.

رخداد از
guest

0 نظرات
قدیم ترین
جدیدترین بیشترین امتیاز
Inline Feedbacks
نمایش همه نظرات