«در دنیای امروزی تحصیلات و سوادآموزی از نان شب هم واجبتر است و اکثر مسئولان کشورهای توسعهیافته یا در حال توسعه تمام سعی خود را دارند تا بیسوادی را در جامعه خود از بین برده یا کاهش دهند.
پس اکثر انسانهای امروزی افرادی باسواد با تحصیلات عالیه هستند، اما با پیشرفت تکنولوژی و تغییراتی که در سبک زندگی امروزی رخ داده دیگر سواد دانشگاهی داشتن کافی نیست و مدارک دانشگاهی دیگر ملاک باسوادی افراد نیست.
در دنیای امروزی برای باسواد بودن باید سوادهای دیگری داشته باشیم تا بتوانیم باسواد به معنای کاربردی آن شناخته شویم. سوادهایی که برای یک زندگی بهتر، دانستن آنها ضروری و لازم است.
همه افراد جامعه به خصوص والدین برای تربیت بهتر فرزندان خود باید سواد زندگی را داشته باشند و اگر بیسواد باشند قطعاً در برخورد با فرزندان خود دچار مشکلاتی میشوند، اما ظاهراً تنها مکانی که میتواند این نوع سواد را آموزش دهد مدارس هستند.
بیتردید آموزش صحیح هر نوع سوادی باید در مکان درست آن صورت گیرد، اما آیا نظام آموزش و پرورش ما که در بسیاری از جهات میلنگد آمادگی آموزش این سوادهای جدید را دارد؟ آیا اولیا و مربیان مدارس خود افرادی باسواد هستند یا خیر؟»
محمدصادق دهنادی دکترای مدیریت رسانه و مدرس کارگاههای سبک زندگی با بیان عبارات فوق، در گفتوگو با ما به طرح و بررسی انواع لازم سواد در زندگی امروزی پرداخته است. ماحصل نظرات و دیدگاههای این کارشناس را میخوانید.
بدون این سوادها دکترا هم داشته باشی، بیسوادی!
امروزه برخورداری از سواد خواندن و نوشتن ملاک باسوادی افراد نیست. هر یک از افراد باید سوادهای دیگری را بلد باشند که انسان باسوادی به حساب بیایند. در واقع افراد باید سواد زیستن امروزی را بلد باشند.
یونسکو برای قرن ۲۱ انواع سواد زندگی را در شش دسته سواد عاطفی، سواد ارتباطی، سواد مالی، سواد رسانهای، سواد تربیتی و سواد رایانهای تقسیمبندی کرده است. هریک از افراد جامعه اگر مدرک دکترا هم داشته باشند، ولی این سوادهای ششگانه را نیاموخته باشند در دنیای امروزی باسواد به حساب نمیآیند.
در واقع خیلی از ما باسوادهای بیسواد زندگی امروز هستیم. اگر بخواهیم تعریفی برای هر یک از این سوادها داشته باشیم باید گفت: سواد عاطفی یعنی توانایی برقراری روابط عاطفی با خانواده، همسر، فرزندان و دوستان به نحو شایسته.
سواد ارتباطی یعنی توانایی برقراری ارتباط و تعامل با تمامی اعضای جامعه که همان آداب معاشرت و روابط اجتماعی است. سواد مالی یعنی توانایی مدیریت اقتصادی درآمد، چگونگی پسانداز، سرمایهگذاری و مدیریت خرج.
سواد رسانه یعنی اینکه بدانیم کدام رسانهها معتبر و کدام نامعتبر هستند و توانایی تشخیص اخبار درست از اخبار نادرست و دیگر پیامهای رسانهای را داشته باشیم.
سواد تربیتی همان توانایی تعلیم و تربیت فرزندان به نحو شایسته است.
سواد رایانه نیز توانایی استفاده از مهارتهای رایانه ICDL))، مفاهیم پایه فناوری اطلاعات و ارتباطات، استفاده از رایانه و مدیریت فایلها و واژهپردازی است.
برای داشتن سواد زندگی امروزی آموختن هر کدام از این سوادها لازم و ضروری است به خصوص سواد رسانهای و شناختی.
موضوع سوادی که در قرن ۲۱ توسط یونسکو مطرح شده و توسط سازمانهای بینالمللی هم بسیار دنبال میشود به عنوان تحول سواد مطرح است، لیکن هم از لحاظ فرهنگی ریشههای عمیقی در فرهنگ ما دارد و هم از جهت دین و مذهب اسلام مورد توجه است، ولی چون ما هیچ وقت فرآوردهسازی از فرهنگ و منابع خود نمیکنیم قاعدتاً در این حوزه نیز خوشهچین کارهای دیگران هستیم.
سواد زندگی مطرح شده توسط یونسکو برای ما یک مفهوم بیسابقه نیست که حالا بخواهیم بگوییم خیلی حرف جدیدی است.
جای خالی ۶ سواد در آموزش و پرورش
مشکل اساسی ما به بلاتکلیفی والدین در تربیت فرزندانشان و عدم تحول در نظام آموزش و پرورش برمیگردد. هر جامعهای برای اینکه مسائلش حل شود ناچار است مشکلاتش را در این حوزه حل کند.
بزرگترین مشکل ما در جامعه امروزی فقدان سوادهای ششگانه و سوادهای فکری است که افراد برای زندگی امروزی به آنها به شدت نیاز دارند، ولی هیچ جایگاهی در نظام آموزش و پرورش ما ندارد و چون در نظام آموزش و پرورش موضوعی با این عناوین نداریم هر کاری که ما در رسانهها انجام دهیم و همه سخنرانیهایی که برای خانوادهها انجام میدهیم بیفایده است و به جایی نمیرسد.
من به عنوان دورههای ضمن خدمت، برای معلمان مدارس جلسهای برگزار کردم و متأسفانه بسیاری از آموزگاران ما این سوادها را ندارند و حتی برخوردی متعجبانه یا موضعگیرانه دارند.
نه تنها این سواد را ندارند بلکه در اجتماعی که خود معلمان بخواهند این را آموزش بدهند نمیتوانند، زیرا بهخاطر مشکلات مالی و فقدان انگیزه، معلمان آموزش و پرورش هیچ تمایلی برای یاد گرفتن آن ندارند. مجموع این اتفاقات مانند یک دور باطل است و تنها با اصلاح نظام آموزش و پرورش و همچنین آموزش معلمان میتوانیم به نتایج خوبی برسیم.
وقتی صحبت از سواد و سوادآموزی به میان میآید فقط نظام آموزش و پرورش مطرح میشود. شما وقتی قلبتان خون را خوب پمپاژ نکند، این پمپ را شما در هر قسمت از بدنتان نصب کنید که جایگاهش خون نباشد بیفایده است.
ما هر جا اصلاحات انجام بدهیم به جز آنجایی که باید و شاید باشد به نظر میرسد نتیجه مطلوبی نخواهد گرفت و حتی در بعضی موارد ایجاد تعارض هم میکند.
مثلاًَ یک اصلاحاتی را انجام بدهیم و یک سوادی را به دانشآموز یاد بدهیم در حالی که دانشآموز ما چیزی را بلد است که معلم در واقع از آن بیخبر است و این موضوع بیشتر ایجاد تعارض میکند؛ بنابراین اگر ما آموزشی را به بچهها بدهیم که معلم و خانوادهها از آن بیخبر باشند این خود ایجاد تعارض میکند.
اول باید معلمان و والدین آموزش ببینند؟
شروع این قصه فقط با آموزش و پرورش است. البته آموزش و پرورش هم نباید برای آموزش این سواد، به معلمانی که از حقوق خود راضی نیستند به اجبار بگوید شما باید این را یاد بگیرید تا به دانشآموزان هم آموزش بدهید.
در این صورت قطعاً نتیجه خوبی نمیگیریم و کاملاً بیفایده است. اما اگر با شرط تمام ملاحظاتی که باید در نظر گرفته شود هوای تازهای در مورد این موضوع به آموزش و پرورش دمیده شود به نظرم این کار انجام شدنی است.
الان در یکی از پایههای دبیرستان، یکی دو سال است که درسی را به مجموع دروس اضافه کردهاند با عنوان تفکر و سواد رسانهای. اساساً میخواستند این موضوع و مهارت رسانهای که یکی از مباحث سواد در قرن ۲۱ است را آموزش بدهند.
شما فقط کافی است یک پرسوجوی ساده انجام بدهید که معلمهایی که این درس را آموزش میدهند قبلاً چه درسی را تدریس میکردند و الان با استناد به چه تحصیلات جدیدی و در چه فضای جدیدی این را درس میدهند. اگر معلم حرفه و فن را گذاشتید برای آموزش این درس نباید انتظار داشته باشید بچهها چیز جدیدی یاد بگیرند.
ما وقتی درباره تفکر و سواد رسانهای به عنوان یک درس صحبت میکنیم اینهمه فارغالتحصیلان رشتههای حوزه مدیریت یا ارتباطات در کشور وجود دارد که اصلاً از آنها در آموزش و پرورش استفاده نشده است و میتوان از آنها بهره گرفت البته به دلیل محدودیتهای استخدامی که دارند اکثراً معلمهای دروس دیگری که به هر دلیل دوست نداشتند در دروس دیگر از آنها استفاده شود برای تدریس این درس به این مهمی انتخاب شدهاند.
این فضا و این نوع برخوردها در مورد آموزش سواد زندگی این نکته را میرساند که تمام صحبتها و تلاشهایی که انجام میشود بیفایده است و به نقطه درستی ختم نمیشود و این فقط یک دور باطل است.
مریم ترابی ؛ سرویس سبک زندگی روزنامه جوان
[su_note]
در ادامه بخوانید » معنای دفاع از آزادی تلگرام چیست ؟ + ویدیوی بررسی امنیت تله گرام
[/su_note]
یکی از سوادهایی هم که نادیده گرفته میشود سواد دینی و سواد دینداری است که البته تفاوت هم دارند.
احسنت