هزینههای تولید فیلم یکی از مهمترین مسائل مورد بحث سینمای ایران بوده و هست و مدعای غالب فیلمسازان است که دخل و خرجشان یکی نیست.
در شرایطی که متوسط دستمزد سوپراستارهای سینمایی بین 350 تا 700 میلیون تومان است، طبیعی است که رقم تولید یک اثر سینمایی، میلیاردی خواهد شد. حالا در این وضعیت هستند فیلمسازانی که میگویند در شرایط مستقل فیلم میسازند.
بهرام توکلی امسال با فیلم موفق «تنگه ابوقریب» در سیوششمین جشنواره فیلم فجر حضور داشت.
کارگردان «تنگه ابوقریب» در نشست خبری و در پاسخ به سوالی درمورد سینمای مستقل و حمایتهای دولتی از فیلمش گفت: «سینمای مستقل در ایران وجود ندارد. این مساله دلایل پنهانی دارد که مشخص نیست. چرایی دارد که مفصل است اما در ایران سینمای مستقل نداریم.»
اظهارنظری که با واکنش برخی فیلمسازان که مدعای سینمای مستقل دارند، مواجه شد.
ابراهیم حاتمیکیا، کارگردان «به وقت شام» هم در مراسم اختتامیه جشنواره فیلم فجر و در اعتراض نسبت به برخی واژهسازیها در فضای رسانهای، جمله مشهور این روزها را بیان کرد و گفت «من فیلمساز وابستهام» و با اشاره به مجری برنامه «هفت» تاکید کرد: «متاسفم که میشنوم برخی از همکاران ازجمله ایشان واژهسازی میکنند و به فیلمها ارگانی و نهادی و سازمانی میگویند.»
طرح بحثهای اینچنینی، مختص این روزهای سینمای ایران نیست و پیش از جشنواره فیلم فجر، در فضای رسانهای کلیدواژههای سینمای مستقل و وابسته، قوت گرفتند و آثاری همچون «تنگه ابوقریب» و «به وقت شام» که با حمایت موسسه اوج تولید شدند، در حصار واژه فیلم وابسته قرار گرفتند؛
اما سایر آثار جشنواره فیلم فجر با چه سرمایهای و سرمایهگذاری تولید شدند. فارغ از جدلهایی که در تمام این سالها درمورد چرایی عدم امکان تحقق سینمای مستقل در ایران وجود دارد، میتوان درمورد مدعای سینمای مستقل در جشنواره فیلم فجر بحث کرد.
اگرچه مجرای تزریق سرمایه در سینمای ایران وضعیت شفافی ندارد و به غیر از بنیاد سینمایی فارابی که بهخاطر ارائه بیلان کاری خود لیست فیلمهای حمایتیاش را معرفی میکند، سایر آثار، سرمایهگذارانشان را بنا به دلایلی که ذکر خواهد شد، اعلام نمیکنند.
بنیاد سینمایی فارابی بهعنوان بازوی اجرایی معاونت سینمایی در طرح و اجرای سیاستهای هدایتی و حمایتی در دورههای مختلف فراز و فرودهایی در تولید داشته است.
در سالهای اخیر این نهاد دولتی کمرمقتر از گذشته در حمایت از آثار سینمایی ورود کرده و شاید همین مساله باعث ورود اشخاص و سازمانهای خصوصی به حوزه فیلمسازی شده است.
امسال بنیاد سینمایی فارابی تنها با 6 فیلم «امپراطور جهنم»، «سرو زیر آب»، «شعلهور»، «فیلشاه»، «کار کثیف» و «ماهورا» در سیوششمین جشنواره فیلم فجر حضور داشت.
با جدایی بخشهای دولتی از سرمایهگذاری در فیلم، نئوسرمایهگذاران وارد سینمای ایران شدند. شاید در میان اینها تنها نمونه معروف این سالها در سرمایهگذاری سینمایی، سیدمحمد امامی است.
او با تهیهکنندگی سریالهای «شاهگوش» و «شهرزاد» و سرمایهگذاری در تولید آثار سینمایی همچون «تابو»، «خوب بد جلف» و «ابد و یک روز» بین سینماگران مطرح شد اما خبر دستگیری و بازداشت او و اتهام دخالت در فساد مالی صندوق فرهنگیان باعث شهرت بیشتر او در فضای رسانهای و مردم شد.
سیدمحمد امامی امسال با چهار فیلم سینمایی در جشنواره فیلم فجر حضور داشت.
نکته جالب اینکه نام او فقط در انتهای فیلم «مصادره» عنوان شد در حالی که شنیده میشود فیلمهایی همچون «بمب: یک عاشقانه» به کارگردانی پیمان معادی و تهیهکنندگی مانی حقیقی و «مغزهای کوچک زنگ زده» به کارگردانی هومن سیدی و تهیهکنندگی سعید سعدی هم با سرمایهگذاری سیدمحمد امامی تولید شدهاند.
البته امامی چهار فیلم اصطلاحا بفروش و کمدی هم در نوبت اکران عمومی دارد و فیلم «خوک» از مانی حقیقی که در جشنواره برلین رونمایی میشود هم با سرمایهگذاری او تولید شده است.
البته پیش از امامی نام بابک زنجانی هم بهعنوان یکی دیگر از متهمان فساد مالی که این روزها در زندان بهسر میبرد بهعنوان سرمایهگذار سینمایی مطرح شده بود. فیلمهایی همچون «نقش نگار» از علی عطشانی و «سیزده» به کارگردانی هومن سیدی ازجمله موارد سرمایهگذاری بابک زنجانی هستند.
البته هومن سیدی سال پیش در گفتوگویی در موضوع سینمای مستقل از فساد اقتصادی بابک زنجانی اظهار بیاطلاعی کرده بود ولی نکته جالب و عجیب همین گفتوگو، تاکید سیدی بر «مستقل بودن» در حالی است که سرمایه فیلم «سیزده» را از کسی گرفته بود که از قِبَل فروش نفت و منابع دولتی، سرمایهدار شده بود. حال باید پرسید سینمای ایرانا فاسد تر است یا هالیوود ؟
شکل دیگر مرسوم سرمایهگذاری برای فیلمها توسط موسسات و بانکها صورت میگیرد که بهخاطر مجموعه فعالیتهایی که در فرآیند تولید یک اثر سینمایی انجام میدهند، میتوانند از قوانین مشمول معافیت مالیاتی بهره ببرند.
برای همین در جشنواره فیلم فجر شاهد آثاری بودیم که با سرمایهگذاری بانکها و موسسات مالی تولید شده بودند. پس اگر فیلمسازی در نشست خبری از عدم استفاده از رانت صحبت میکند با نگاهی به تیتراژ فیلمش متوجه سرمایهگذاران بانکی فیلم او خواهید شد.
بین اهالی سینمای ایران مشهور است که بخش عمدهای از سرمایه فیلم باید حین تولید و حتی پیش از تولید تامین شود چون وضعیت اکران نمیتواند تضمینی برای تامین هزینهها باشد.
نمونه دیگری از جذب سرمایه حین تولید فیلم، نقشفروشی در سینمای ایران است. سرمایهدارانی که به عشق بازیگر شدن، پولهای هنگفتی خرج میکنند و تهیهکنندگانی که برای تامین بخشی از هزینههایشان، عشقفیلمها را به کارگردان تحمیل میکنند.
وضعیت آشفته در سرمایهگذاری سینمایی و عدم شفافیت در اعلام سرمایهگذاران، باعث شده سیکل معیوبی در فرآیند تولید تا اکران در سینمای ایران شکل بگیرد.
نویسنده : معین احمدیان
[su_note]
حتما بخوانید »»
سبک زندگی بازیگران سینما و الگوهای غلط جامعه
سلمان خان به قلب داعش میزند، ما همچنان اشتباه میزنیم! [درباره فیلم تایگر زنده است]
[/su_note]