وزیر محترم نفت، در یک سخنرانی به تحلیل شرایط گازی در زمان «هوخشتره» پرداختند و با مقایسه دستاوردهای دولت یازدهم با اقداماتی که از زمان هوخشتره تا قبل از این دولت انجام شده، تلویحاً کلهم اجمعین را به کمکاری (یا شاید خودشان را به پرکاری!) متهم کردند.
آقای بیژن زنگنه فرمودند: «از زمان هوخشتره تا شروع دولت یازدهم به ۱۴ هزار روستا گازرسانی شده بود. در سه سال اخیر به ۹۰۰۰ روستای دیگر گازرسانی شد.»
بیژن زنگنه، نقطه عطف تاریخ
البته ایشان احتمالاً شکسته نفسی کردهاند و خواستهاند ریا نشود، وگرنه حتماً میگفتند که از آن 14 هزار مورد، سیزده هزار و نهصدتایش هم در شش دوره وزارت قبلی خودشان انجام شده است. حالا درست است که بعضی از وزارتخانههایی که قبلاً وزیرش بودهاند ربطی به موضوع نداشته، اما همین نفس حضور ایشان در کابینه، انرژی مثبت به دولت میداده و به یُمن حضور ایشان کارها پیش میرفته!
در حقیقت با این نظریه ایشان، تاریخ ایران به دو دوره تقسیم میشود: دوره قبل از آقای بیژن زنگنه ، دوره بعد از آقای زنگنه! یک همچین پدیدهای هستند ایشان.
واژه وزیر را بایگانی کنیم
به اعتقاد بنده وزارت همه وزیرها تا قبل از بیژن زنگنه ، سوءتفاهم بود! بعد از ایشان هم (که انشالله 120 دورهای بشوند) باید به احترام این اَبَرمرد، یا بهتر بگویم: «اَبَروزیر»، واژه وزیر را بایگانی کنیم و دیگر به کسی وزیر نگوییم. البته یکی دو نفر در همین دولت به رکورد آقای زنگنه نزدیک شدند، اما در نهایت هیچکس به رتبه ایشان نرسید و نخواهد رسید!
قبل از هوخشتره وضع خوب بود
حالا اینکه چرا ایشان به هوخشتره اشاره کرده و قبل از او را نادیده گرفتهاند، شاید به این علت بوده که قبل از هوخشتره اوضاع چندان هم بد نبود و در حد بضاعت برای مردم کار میکردند. اما هوخشتره که آمد اوضاع عوض شد و مسئولان به جای خدمترسانی، به کارهای دیگری مثل تفریح و شکار و اختلاس و کاسبی مشغول شدند. بعضاً برای خودشان حقوق و مزایای آنچنانی تعیین میکردند و از بیتالمال خرج اوقات فراغت و خوشگذرانی بچههایشان میکردند.
قبل از هوخشتره با وجود مشکلات، مردم احساس همبستگی با مسئولان داشتند و به نوعی با شرایط کنار میآمدند، اما بعد از روی کار آمدن هوخشتره، هنگامی که سوءاستفادههای بعضی از مسئولان را دیدند و از آن بدتر حمایت و همراهی نزدیکان هوخشتره را مشاهده کردند، تحمل شرایط برایشان سخت شد و اوضاع به هم ریخت و هرج و مرج به وجود آمد.
حالا هرچه هوخشتره قسم میخورد و تلاش میکرد تا وضع را برگرداند دیگر امکان نداشت و مردم میگفتند تو که بار اولت نیست قسم میخوری و ما قبلاً به تو اعتماد کردیم، اما به جای کار و خدمت، سرت گرم درگیریهای بیفایده خودت با این و آن بود و ندیدی دور و بریهایت خون مردم را توی شیشه کردهاند!
خلاصه این شد که وضع مملکت از آن زمان خراب شد و کاری برای مردم نشد تا همین اواخر که آقای بیژن زنگنه ظاهر شد و ورق را برگرداند. دستش درد نکند.
بخاطر همین آقای زنگنه از هوخشتره تا شروع وزارت خودش در دولت یازدهم را یک دوره به حساب آورده و بعد از خودش را یک دوره مجزا.
قراردادهای ننگین هوخشتره
شاید بعضیها بپرسند مگر در زمان هوخشتره، «گاز» وجود داشت که آن مادرمُرده به روستاها برساند؟ باید در جواب بگوییم: بله، البته که وجود داشت. در حقیقت گاز طبیعی از اول، یعنی از زمان دایناسورها وجود داشت. اما یکی از اقدامات غلط هوخشتره همین بود که قرارداد ننگینی با خارجیها بست و گاز را مفت و مجانی تقدیم آنها کرد.
البته به خاطر اینکه هوخشتره لزومی نمیدید به کسی جواب پس بدهد، قرارداد را محرمانه امضا کرد. بنابراین کسی اعتراض نکرد و هوخشتره که زمینه را مساعد میدید، چندین قرارداد ننگین دیگر هم بست. دیگر کارش شده بود که قرارداد ننگین پشت قرارداد ننگین ببندد تا جایی که در تاریخ معروف شد به قراردادننگینبند! اینطوری بود که فشار گاز کم شد و دیگر به روستاها نرسید. این وضع ادامه داشت تا وقتی که دوره آقای بیژن زنگنه شروع شد.
زنگنه آفت اقتصاد کشور را ریشهکن میکند
یکی از کارهای مهمی که زنگنه کرد این است که قرارداد مهمی را با شرکت معتبر «کلشواسماست» بست که در اسرع وقت، تتمه نفت و گاز و سایر مواد بدبو و کثیف را از کشور خارج کنند. او میخواهد نفت و گاز را که به گفته کارشناسان، آفت اصلی اقتصاد ایران است، به کلی از صحنه حذف کند تا اقتصاد ایران شکوفا شود! جالب اینکه خارجیها در ازای این خدمت بزرگ و کار طاقتفرسا، هیچ پولی هم از ما نمیخواهند! این یکی از معجزاتی است که جناب مهندس بیژن زنگنه با اتکا به اعتبار خود و توان مدیریتی و تجربه شخصیاش به سرانجام رسانده که از آن به عنوان برجامِ گازی و برجام نفتی هم نام میبرند.
نیت روحانیِ وزیر نفت
البته خود جناب بیژن زنگنه ، که انسان وارستهای هستند، هدف غاییشان از این اقدام، به مسائل دنیوی محدود نمیشد. بلکه میخواستند با این کار خدمت بزرگی به اسلام و مسلمین بکنند. خودشان رسماً اظهار داشتند: «قرارداد توتال اسلام را تقویت میکند.» بنابراین ایشان که از مهمترین وزرای تاریخ اسلام هستند، اینجا هم نقش خودشان را به خوبی ایفا نموده و قراردادی منعقد کردند که تا قیام قیامت موجبات تقویت امت را فراهم میکند.
به طوریکه هرگاه آیندگان به آنچه که به موجب این قرارداد بر کشور رفت نگاه کنند، درسهای بزرگی بگیرند. بالاخره یک روز میرسد که دانشآموزان مجبور نخواهند بود درسهای سخت و تحقیرآمیز قرارداد گلستان و ترکمانچای و هوخشتره را بخوانند، بلکه میتوانند قراردادهای توتال (یا همان کلشواسماست) و کرسنت را بخوانند و افتخار کنند… که در آن دوره نبودهاند!
از طرف دیگر خارجیها که منابع طبیعی ما را میبرند، بالاخره یک فاتحهای، خدابیامرزی چیزی نثار اموات ملت میکنند که خودش موجب تقویت ارواح مؤمنان در آن دنیاست. اگر هم فاتحه نفرستند، لااقل یک دقیقه سکوت میکنند. با این خیرات، ارواح درگذشتگان ملت شاد میشود و اسلام و مسلمین تقویت میشوند. چی از این بهتر؟!
منبع: ضمیمه کدخدا روزنامه جوان(30مرداد95)