سال اول هجرت، زمانی که اولین مسجد ساخته شد، آن را پایگاه مسلمین قرار دادند تا به آیندگان بفهمانند که دین و سیاستمان یکی است و وحدت آن دو، حتی در مظاهرشان یعنی دیوان و معبد نیز رعایت شده است. دیوان، که دادگستری و دولت آن موقع بود، مرکزش مسجد بود و معبد نیز، مسجد.
محل عبادت و مکان خاکسار شدن در برابر معبودی که به تازگی پیامبرِ آخرین را برای هدایت بشر فرستاده بود و کنیسه و کلیسا را به مسجد، مبدل ساخته بود. این همزیستی و وحدت بین دستگاه حکومت و دستگاه عبادت، پیامهایی را به ما قرن بیست و یکمیها منتقل میسازد که به مدد آن، میتوانیم در برابر خصم و مخالفِ عینیت سیاست و دیانت در اسلام، احتجاج کنیم و حجت آوریم.
ساختار فکری مسلمانان قرون ابتدایی نیز این بود. همان طور که در همان اوایل امر، “دارالخلافه” مسجد بود و “دارالقضاء” نیز مسجد. مردم برای مهمترین ارکان زندگی اجتماعیشان، یعنی قضاء و اجرا، به مسجد پناه میبردند؛ مسجدی که پنج نوبت در آن نماز میگذاردند و به عبادت خالقشان میپرداختند. و حال همان مسجد، مأمن آرامش و نظم اجتماعیشان نیز بود.
در ادوار تاریخی، این اعتقاد و بنیان، با تلاشِ افزون بنی امیه و بنی عباس دگرگون شد و باعث شد تا دارالخلافه و مسجد جدای از یکدیگر به کار خود ادامه دهند. با این حال هنوز آن حالت وحدت تا حدودی حاکم بود. هنوز امت واحدهٔ اسلام، دستگاه حکومت و عبادت را یکی میخواست. هنوز هم مسجد بیش از آنی که حاکمان میطلبیدند، در سیاست بود و سر رشتهٔ خیلی اتفاقات را میشد در مسجد جست.
***
آنچه که قصد بررسی آن را داریم، بحث این تغییر و تحول در قرن معاصر، البته به طور اجمال و خلاصه است. یعنی نقش مسجد، در ارتباط برقرار کردن میان دیوان و معبد. دورانی که تقابل فکری بین دو نظریهٔ سکولاریزم (دینزدایی) و عینیت دین و سیاست، باعث چند دستگی میان امت اسلامی گردیده است. البته اگر با تیزبینی بنگریم، همین تقابل نیز در آن سوی دنیا و در میان ملل غرب نیز چند دستگی ایجاد کرده است و این میتواند به ما یاری کند تا در این بازی میان نظریات، پیروز گردیم و عینیتِ دین و سیاست را در جهان غالب کنیم.
مطلع را مشروطه قرار میدهم. مطلعی که مبدأ تغییرات شگرفی در تاریخ ایران گردید. بنابراین مقاله را در چهار مقطع زمانی پیگیری میکنیم؛
۱٫ از مشروطه تا سال ۱۳۴۲
۲٫ از ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۷
۳٫ از ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۷
۴٫ از ۱۳۶۷ تا حال
قابل تأمل است که این تقسیم بندی مطلق نبوده و از باب نزدیکی و اعتبار وقایع مهم، اینچنین تاریخ را برش دادهایم.
۱٫ از مشروطه تا سال ۱۳۴۲
در تاریخ مشروطه، می توان موارد متعددی را نام برد که برجستگی نقش مسجد را در وقایع سیاسی روز، نمایان میسازد. در آنچه که از تاریخِ مشروطه برایمان به یادگار مانده است و نگاشته شده است، میتوانیم سر رشتهٔ مشروطهخواهی را از “مسجد” پیدا کنیم؛
«بعد از چوب خوردن تجار در عمارت حکومتی، هیجانی بین تجار و اهالی پیدا شد. متوسل به مرحومِ طباطبایی مجتهد سنگلجی شدند. آقا دستور دادند که چند روزی را بیصدا مشغول کار خودتان باشید. پس از آن که اقدامات من انجام شد، به شما اطلاع میدهم. انشاء الله کار بزرگی را از پیش برمیداریم. این واقعه در سنه ۱۳۲۴ قمری واقع شد …. انقلاب ایران از اینجا شروع شد.» (مقدمات مشروطیت، هاشم محیط وافی، ج۱، ص۸۸ (
پس از این است که مرحوم طباطبایی در مسجد چاله حصار تهران، سخنرانیهای خود را آغاز میکنند و سنگِ بنای حرکتی را میگذارند که تا چندی بعد به یکی از مهمترین انقلابهای ایران تبدیل میشود. پس از این واقعهها نیز مسجد نقشی فرای آنچه که عبادتِ فردیست، بر عهده داشته است، به خصوص زمانی که مسجد در کنارِ بارگاهِ امام یا امامزادهای هم واقع شده باشد. نقشِ حرم شاه عبدالعظیم حسنی و حرم حضرت معصومه سلام الله علیها در مشروطه بر کسی پنهان نیست.
۲٫ از ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۷
در این دوران بود که تعریف مسجد به عنوانِ پایگاه اصلی و اساسی مسلمین نمود و جانی تازه و نوین یافت. روحانیون و اصحاب حوزه، توانستند با نفوذی که در مساجد داشتند، اقشار مختلف مردم را در جریان مسائل و اخبار روز قرار دهند. در آن زمان به دلیل تحریم تلویزیون از طرف اقشار مذهبی، مسجد، وظیفهٔ نشر اخبار را نیز در برنامهٔ خود قرار داده بود. بدین شکل که اجتماع نمازگزاران در مسجد، اخبار را خود به خود و سینه به سینه منتقل میکرد. گاه نیز امامان جماعت در حین سخنرانیهای خود این اخبار را به اطلاع مأمومین میرساندند.
پس از تبعید امام (رحمه الله) از ایران، مسجد و مسجدیون، یکی از مهمترین اخبار خود را اخبار مربوط به این شخصیت سیاسی ـ مذهبی قرار میدادند. در این دوران، حلقههای مبارزه در زیر چتر مساجد شکل گرفت. بهانههای متفاوتی جهت جذب اقشار مختلف مردم، به خصوص جوانان به سوی روند مبارزه با رژیم، در مسجد به وجود آمد که از آنها میتوان به کانونهای قرآن اشاره کرد.
آموزش قرآن نه فقط بر اسلامی بودن حرکتِ مردمی مهرِ صحت میگذاشت و نه تنها باور مذهبی را در میان ملّت که میرفت بدل به امّت شود تقویت میکرد، که چتر و نقاب بسیار مناسبی بود تا همراه آموزش معارف قرآنی به جوانان، ایشان را با روند مبارزه نیز آشنا نمود.
این حلقهها که در سراسر کشور به صورت پراکندهای شکل گرفته بود، چندی بعد و در پی انتشار بیانیهها و اعلامیههای حضرت امام (رحمه الله) وظیفهٔ پخش و نشر این اعلامیهها را نیز عهدهدار شد. درآن زمان، این اعلامیهها دارای اهمیت فراوانی بود و رژیم با کسانی که این اعلامیهها را پخش میکردند به شدت مقابله میکرد و مسجدیون که اینک خود را وارد عرصهٔ نوینی از زیست اجتماعی کرده بودند، این وظیفه را داخل در فعالیتهای دیگر خود در مسجد کرده بودند.
البته در این جا نقش سازهٔ مسجد را میتوان به عنوان یک دژ و سنگر در یارگیری، بیشتر نمایان دید. به نحوی که اشخاص گوناگون در مسجد حضور پیدا میکردند و پس از جذب توسط مذهبیون، در مسیر فعالیتهای سیاسی قرار داده میشدند. یعنی مساجد کانونی قرار گرفته بودند جهت شناسایی و یارگیری اشخاصی که پای در عرصه و دستگاه عبادی اسلام میگذاشتند و پیشبرد ایشان در دستگاه سیاسی و حکومتی اسلام در این مکان روحانی پیریزی و پیگیری میشد.
به اعتراف تاریخ، مساجد در این دوران وظیفهٔ خویش را به خوبی انجام داد. در این دوران بود که اهمیت مساجد به فعالیتهای سیاسی کسانی بود که در آن مسجد نماز میخواندند. در این دوران بود که مساجد با امامان جماعت خود شناخته شد و مردم مساجد را با عنوان و نامی بر خلاف اسم سر در آن مسجد میشناختند. چونان که از مسجد هدایت، که پایگاه آیت الله طالقانی بود میتوان به عنوانِ یکی از پر رنگترینِ مساجد در این روند بود. مسجد قبا، الجواد از نمونههای فراوانِ دیگری است که شاخصهٔ مشترک همهٔ آنها فعالیت جدّی امامان جماعت آنها در مبارزه با رژیم و شرکت در نهضت امام خمینی (رحمه الله) بوده است.
[su_note]
همچنین بخوانید »»
ایده های مسجدی ؛ برگ برنده امت حزب الله در انتخابات
مدیری که مسجدی نباشد , نجومی می شود
[/su_note]
۳٫ از ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۷
این سالها به عنوان سالهای سرنوشت ساز برای شروع حرکت حکومتی و در عین حال انقلابی مردم ایران، حساسیت ویژهای را در خود داشت. در این مرحله و در پی تثبیت نظامی که آرمان اقشار مختلف مردم و به خصوص مسلمانان بود، مساجد به عنوان محلی برای اطلاع مردم از روند انقلاب شناخته میشد. به همان شکل که پیش از آن و در سالهای پیش از ۵۷ نیز بود.
البته اینبار و در پی تصرف مراکز خبری از جمله رادیو و تلویزیون، مساجد باید به دنبال نقشی جدیدتر میگشتند که متناسب با آن بتوانند در روند شکلگیری نظامی که به گمان بسیاری نظام متصل به قیام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بود، دخیل و شریک باشند. در پی فعالیت روحانیون در مساجد در دورهٔ قبل، برخی از مساجد به نام ایشان شناخته میشد؛ نه به نام مسجد. مثلاً مسجد آیت الله طالقانی و …. و به همین ترتیب نسبت به سایر شخصیتها.
این ویژگیها باعث میشد تا مردم به جهت ملاقات با این روحانیون که حال در کسوتی متفاوت و در قالب مقامات حکومتی نیز شناخته میشدند، به این مساجد رقبت خاصی نشان بدهند. اینجا نیز نقش حکومت و دین با هم نسبتی دیگر پیدا کرد. تا قبل از این، مسجدیها که رویاروی حکومت، تلفیق حکومت و سیاست را منجر شده بودند، میبایست در مرکز عبادی خویش به یاری حکومت میشتافتند و این جنبهای دیگر را از وحدت سیاست و عبادت نمایان میکرد.
تا آن که همسایهٔ ایران به وسیلهٔ قدرتی دیکتاتوری، که بعدها به همسایگان دیگرش نیز یورش برد، به ایران حمله کرد و باعث گردید تا مراکز دینی مسلمین، علاوه بر نقش هدایتگری به عنوان مراکز جهاد نیز شناخته شوند. مساجد به عنوان مناسبترین و بهترینِ مرکز جهت سازماندهی نیروهای انقلاب، اکنون به مرکزی جهت اعزام نیرو به صحنهٔ رویارویی حق و باطل تبدیل گردید.
شور و شوق ایجاد شده در پی فرمان جهاد ولی امر مسلمین و شوق به جانبازی و جاننثاری در راه اسلام، دستگاه عبادی اسلام را به همان دستگاهی مبدل کرد که در دوران طلایی حکومت و مبارزهٔ خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله و سلم) بود.
مسجد، در دوران خاتم الانبیاء (صلی الله علیه و آله و سلم)، گاه مکانی بود برای جهاد و سازماندهی نیروها در غزوات و نبردهای صدر اسلام. اکنون و پس از این همه سال، این مساجد به دوران طلایی خود باز میگشتند و به دامان صدر اسلام پناه میبردند تا بگویند که این اسلام و این نبرد در برابر باطل، همان است که در صدر اسلام نیز بود.
جدای از این همه، امام خمینی (رحمه الله) نیز اقامتگاهش را در جنب مکانی به سیاقِ مسجد قرار داد تا به دیگران بفهماند که دستگاه عبادی و سیاسی در اسلام، یکی است و غیر از مسجد را بر نمیتابد. و از همین مکان بود که پیامش را به همهٔ جهانیان ابلاغ میکرد و غرب و شرق را به تحیر وا میداشت.
شاید بتوان از قرار داشتن مکان نماز جمعه در میان دانشگاه تهران نیز برداشت کرد همچنان که در صدر اسلام اینچنین بود که مسجد، مَدرَس نیز بود، دانشکدههای کنونی، جلوهای هستند از حلقههای آموزشیای که در مساجد سالهای اول ظهور اسلام بر پا بود. حلقههایی که تفسیر و قرائت قرآن در آنها بر قرار بود.
۴٫ از ۱۳۶۷ تا حال
در سالهای بعد از جنگ، دورهای قرار داشت که یاوران رهبر کبیر انقلاب، پس از جنگی فرسایشی اما ارزشی، به مأمن سابق خود، مسجدها پناه ببرند. حال و هوای سالهای مقاومت در پوست و خون این ملت نفوذ کرده بود و نمیتوانست در مأمنی به غیر از مسجد آرام بگیرد.
امام خمینی (رحمه الله) اما در آغاز این مقطعِ زمانی، دنیا را بدرود گفته و آن را به خلف پس از خود، خامنهای (مد ظله العالی) سپردند. مدفنش را نیز مسجدوار قرار دادند تا بگویند که این انقلاب، از نوع انقلاب صدر اسلامی است و رهبرش چون رهبر آن انقلاب، در مدفنی به سیاقِ مسجد است که آرام خواهد گرفت.
از طرف دیگر بسیجیان بازگشته از جنگ، به دامن همان مکانی رو آوردند که از آن به جبهه اعزام شده بودند. اینان بهتر آن دیدند تا با تشکیل منظم پایگاههای بسیج در مساجد، تا حد امکان خاطرهٔ آن سالها را زنده نگه دارند. لذا چنین شد که پایگاههای بسیج پس از ساخت هر مسجد به عنوان اولین دستگاه و مرکز در مسجد مستقر شدند.
این همه رفت تا مسجد، این باور را تقویت کند که هر چه باید باشد، آغازینهاش مسجد باید باشد و مسجد چون کلیسا و معبد نیست که فقط عباداتِ فردی را بطلبد، که اسلام، دینی نه فقط در عرصهٔ خصوصی، که اجتماعی است.
منبع : وبلاگ هابیل (یادداشتی از میثم رمضانعلی)