محمدباقر قالیباف، شهردار پیشین تهران در ماههای ابتدایی سال جاری بار دیگر با کلیدواژه نواصولگرایی و مجلس نو به میدان گام گذاشت و در نهایت به پشتوانه ماهها و شاید به بیان بهتر، سالها کار تشکیلاتی و بهادادن به جوانان انقلابی و پرانگیزه، آذرماه برای ثبتنام در انتخابات مجلس یازدهم به ساختمان وزارت کشور رفت.
رسانههای رقیب برای ایجاد افتراق در جریان انقلابی، از او بهعنوان بالقوهترین سرلیست یاد میکنند؛ هرچند خود قالیباف تمامی این شایعههای بیاساس را رد و عمده هدف خود برای حضور را لزوم تغییر در شاکله و شالوده مجلس آینده عنوان کرده است.
5 مردادماه، بی بی سی فارسی در برنامه «صفحه دو آخرهفته» ماجرای نواصول گرایی را سوژه خود قرارداد و درصدد بود تا رویکرد نواصول گرایی را غیرممکن جلوه دهد و از سویی دیگر تلاش کرد تا مردم را رویگردان از اصول گرایی معرفی کند!
برنامه «صفحه دو آخرهفته» بی بی سی هم به این موضوع اختصاص داشت و آقای محمدحسین جعفریان، روزنامه نگار و مستندساز از مشهد، علی حاجی قاسمی، مدیر دپارتمان علوم سیاسی و سیاستگذاری اجتماعی در دانشگاه سودرتورن سوئد و همچنین حسین باستانی روزنامه نگار و تحلیلگر سیاسی بی بی سی فارسی درباره نواصول گرایی سخن گفتند.
اصول گرایان، سنگرهای خود را از دست دادهاند
مهدی پرپنجی، مجری بی بی سی فارسی برنامه «صفحه دو آخرهفته» را با مقدمهای درباره سرنوشت اصول گرایی از سال 92 تا کنون آغاز کرد و گفت: « از سال 92 به بعد اصولگرایان سنگرهای انتخابی خود در نظام را یکی یکی از دست دادند. کرسی ریاست جمهوری در سال 92 از دست این جناح خارج شد و در انتخابات ریاست جمهوری اخیرهم نتوانستند آب رفته را به جوی بازگردانند و تردید نیست اصولگرایان در پنج سال گذشته توان رقابت با جبهه اعتدال و اصلاحات را در جلب آرای عمومی از دست دادهاند.پرپنجی، همچنین این سؤال را مطرح کرد که آیا « نواصولگرایی که آقای قالیباف به دنبال آن است، میتواند به نوش داروی احیای این جریان سیاسی تبدیل شود؟»
بازنگری در جریان اصول گرایی لازم است
جعفریان درباره ضرورتهایی که باعث صحبت از تغییر و بازنگری در مواضع اصول گرایی شده است، گفت: «اصول واقعی اصول گرایی بر پایه صحیفه نور امام خمینی؟ره؟ و منویات مقام معظم رهبری است؛ همان اصولی که از سال 42 آغاز شد و تا بهمن 57 و در سالهای پس از انقلاب وجود داشت. آرمانهایی که کوخ نشینان را ارباب میدانست و به آنها افتخار میکرد. امروزه بزرگانی که مدعی جریان اصول گرایی هستند از اصول اصلی آن تهیاند و شیر بی یال و دمی هستند که نسبتی با اصول گرایی ندارند، فلذا لازم است در این جریان بازنگری صورت گیرد.»
وی ادامه داد: «دلسوزان واقعی نسل بعدی انقلاب معتقدند که آنچه امروزه به عنوان اصول گرایی مطرح شده، نسبتی با صحیفه نور ندارد اما لزوم تغییر در جریان اصول گرایی دیر به ذهن و زبان بزرگان این جریان رسید؛ اما این تغییر اصول نباید فقط به تعویض نام منتهی شود؛ چرا که این جریان تخصص ویژهای در تغییر نام دارد؛ از جناح راست و ائتلاف خط امام و رهبری گرفته تا اصول گرایان و جمنا؛ از نظر من جریان اصول گرایی باید کاملاتغییر کند.»
مشکل اصول گرایان، نبود استراتژی است
حاج قاسمی اما معتقد است که سردرگمی امروز اصول گرایان به دلیل فقدان دیدگاه منسجم و استراتژی در این جریان است و در این باره میگوید: « اصول گرایان ارزشها و اصول خود را بهطور دقیق تعریف و تبیین نکردند که همین امر سبب سردرگمی این جریان شده است؛ در واقع هر اصولگرایی در ظن خود یار اصولگرا میشود.»
ضرورت مرزبندی سیاسی بین نو اصول گرایی و اصول گرایی
باستانی هم در سخنانش به اسامی متفاوت جریان اصول گرا اشاره و تاکید کرد: «بحث بازنگری در جریان اصول گرایی بارها مطرح شده است. برای مثال بعد از انتخابات دوم خرداد در لایههای متفاوت جناح محافظه کار حتی عدهای برای ایجاد گفتمان جدید به میدان آمدند. در انتخابات ریاست جمهوری هشتم ما شاهد بودیم که تعداد قابل توجهی از کاندیداهای محافظه کار آمدند و شعارهایی متفاوت از شعارهای جریانشان مطرح کردند.»
وی افزود: « هر طیف سیاسی بخواهد جریان جدید در خود ایجاد کند باید به چندین سؤال پاسخ دهد؛ اینکه چه موضوعاتی را مطرح کرده و قرار است چه رویکردی را در پیش بگیرد. همچنین باید مرزبندی سیاسیاش را با بقیه اصول گرایان مشخص کرده وخط قرمزهایش را اعلام کند اما اگر این موارد تعیین نشوند، نمیتوان گفت که درباره یک جریان جدید صحبت میکنیم.»
در واقع، جعفریان فاصله گرفتن اصول گرایان از آرمانهای ابتدای انقلاب را مشکل اصلی میداند و حاج قاسمی معتقد است که آرمانهای این جریان شفاف نیستند و ابهامهای بسیاری دارند. همچنین باستانی مرزبندی روشن با دیگر جریانهای اصول گرایی را یکی از مهمترین لازمه تشکیل نواصول گرایی ذکر میکرد.
پس از آن اما این سه میهمان برنامه «صفحه دو آخرهفته» درباره نظرات یکدیگر سخن گفته و پاسخ دادند.
جعفریان روزنامه نگار تاکید کرد: « #نواصول گرایی یعنی بازگشت به 30 سال قبل و ارزشهایی که براساس آن فرد تشنه خدمت باشد و نه تشنه قدرت. تغییر در روشهای ارتباط با مردم و روشهای ارتباط با وابستگان جریان اصول گرایی، یعنی #نواصول گرایی.»
همچنین باستانی تحلیلگر سیاسی معتقد است که سخنان آقای قالیباف برای نو اصول گرایی درواقع تنها تغییر در روشهاست نه تجدیدنظر در اصول و معتقد است که «تغییر در روشها جز با نقد گزنده روشهای موجود ممکن نیست. تغییر روش در اصول گرایی لازم است امّا نباید این تغییر رفتار یا تغییر روش به همراهی با تتلو بیانجامد.»
از نظر باستانی «در احزاب اصلاح طلب و اصول گرا تغییر روشها نه تنها شفاف بیان نمیشوند بلکه توام با نقد گزنده نیست و هرجا که این فضا غالب باشد، امکان تغییر بنیادین در روشها خیلی ممکن نیست.»
پس از این سخنان اما مجری بی بی سی تلاش کرد تا آقای قالیباف را فردی شکست خورده معرفی کند که لایق هدایت پرچم نو اصول گرایی نیست، اما جعفریان، درباره این سخنان گفت: این روزها اصول گرایانی که دم از اصول گرایی میزنند، به رهنمودهای امام خمینی و منویات مقام معظم رهبری عمل نمیکنند؛ نواصول گرایی که آقای قالیباف درباره آن سخن میگوید، در واقع بازگشت به ارزشها و اصول است و پرچمداری این جریان از نظر من در توان آقای قالیباف هست.»
حاج قاسمی مدیر دپارتمان علوم سیاسی و سیاستگذاری اجتماعی در دانشگاه سودرتورن سوئد هم تاکید کرد: «اصول گرایان نباید دایره اصول گرایی را بیشتر از این تنگ کنند. در این 40 سال شاهد بودیم که اصول گرایان نیروهای وفادار به جمهوری اسلامی را یک به یک از جریان اصول گرایی بیرون انداختند، فلذا نباید طیفهایی که در اصول خود و روشها بازنگری انجام میدهند، از اصول گرایی اخراج کنیم که این عمل بزرگترین آفت برای نوگرایی است.»
پس از آن، باستانی درباره انتخابات 96 و چرایی پرچمداری نواصول گرایی از سوی قالیباف گفت: « قالیباف در جریان اصول گرایی قابل حذف شدن نیست. او میتوانست در انتخابات ریاست جمهوری آرای بیشتری را نسبت به آقای ابراهیم رئیسی کسب کند، زیرا میتوانست غیر از اصول گرایان، افراد غیر اصول گرا را نیز بهسوی خود جلب کند. درجریان اصول گرایی، ابراهیم رئیسی پرچم دار نوگرایی نیست زیرا که حامی اصلی وی بخشی از حکومت بود و نه جریانات اصول گرا.»
در بخش پایانی این برنامه، جعفریان خاطرنشان کرد: بلاهایی که این روزها بر سر اصول گرایی آمده، زیر سر اصول گرایی نیست؛ اصولی که باید در مملکت انقلابی حاکم باشد، از دوران سازندگی منکوب شد و امروز به مرحله منفوریت رسیده است.
همچنین حاج قاسمی معتقد بود: «نوگرایی، انطباق دادن اصول گرایی و مبانی اصول گرایی با شرایط واقعی جامعه و مطالبات واقعی مردم است که اجتناب ناپذیر است و با این کار میشود گوهر ارزشمند اصول گرایی را هم حفظ کرد.»
دکتر محمدباقر قالیباف در نامهای خطاب به جوانان انقلابی ایران اسلامی به مهمترین مساله پیش روی کشور اشاره کرد و نوشت: «این انقلاب با تکیه بر شور و انگیزه جوانان پیروز شد و این نظام با فداکاری آنها بقای خود را تضمین کرد. در ادامة راه نیز چارهای جز تکیه بر جوانان در انجامِ کارهای بزرگ و ماندگار نیست و یکی از کارهای بزرگ جسارت «خودانتقادی» و متحوّل کردن اصولگرایی، بدونِ تضعیفِ این جریان در مقابل رقیبی است که اصلیترین هنر آن تزریق ترس مصنوعی به جامعه، به قصد فراموش کردن وعدهها و ناکارآمدیهایش است.»
مشروح بیانیه تاریخی دکتر محمدباقر قالیباف بدین شرح است:
نامه دکتر قالیباف به جوانان انقلابی و دلسوز ایران اسلامی
بسم الله الرّحمن الرّحیم
جوانان انقلابی و دلسوز ایران عزیز
در ماههای گذشته بسیاری از شما به صورت حضوری و غیرحضوری با من از دغدغههای جدی خود دربارة آینده کشور و انقلاب سخن گفتید. این شور و شوق و احساسِ مسئولیتِ تحسینبرانگیزِ شما مرا برآن داشت که دست به قلم برده و برخی نگرانیهای خودم را با شما و مردم عزیزمان در میان بگذارم. پایانِ رقابتهایِ انتخاباتی به معنایِ فراموش کردنِ ناکارآمدیهایِ دولتِ مستقر یا نادیدهگرفتن برخی خطاهایِ دوستانِ جبهة انقلاب نیست.
ناکارآمدی در حلِ معضلاتِ اقتصادی، گذرانِ زندگیْ همراه با آرامشِ خاطر را برای بسیاری از مردم، روز به روز دشوارتر میکند و این در حالی است که عدهای میخواهند برای فرار از مسئولیت و پاسخگویی، هرگونه انتقادی را با نسبت دادن به رقابتهایِ انتخاباتی نادیده گرفته و کم اهمیت جلوه دهند؛ هر زمان که به سودشان باشد به رقابتهایِ انتخاباتی ارجاع میدهند و هر زمان که به ضررشان باشد میگویند رقابت تمام شده است.
این برخورد دوگانه خطر هدررفتن سرمایه اجتماعی و ملّی را به همراه دارد؛ گویی دولت خود را بی نیاز از سایر مردمی میداند که به هر دلیلی به رئیسجمهورِ مستقر رای ندادهاند. کیست که نداند دعواهایِ سیاسیِ غیرِ ضروری چند هفتة گذشته برای آن بوده که معضلات و ناکارآمدیِ اقتصادی به حاشیه برده شود.
در حالی که خبرِ تعطیلیِ بنگاههایِ تولیدی و بیکار شدنِ کارگرانْ یکی پس از دیگری شنیده میشود و مردم، نگرانِ عواقبِ سیاستهایِ بانکی و تداومِ رکود هستند، رئیسجمهورِ محترم حرف از پایانِ دورانِ رکود میزند. این تناقض را ای بسا تنها با راهاندازیِ جنجالهایِ سیاسی بتوان حل کرد؛ وگرنه مردم به چشم خود میبینند که دولتِ مستقر به جای حلِ مشکلاتِ کلانِ اقتصادیِ کشور، بر طبل حاشیهسازی و ایجادِ شکاف در حاکمیت و ادارة کشور میکوبد.
در برابر این نگرانیهای دلسوزانه، دو پرسش بیش از هر چیز، ذهن من را به خود مشغول کرده است: پرسش اول این که ناکارآمدیِ دولت زمینه را برای تغییر در وضع موجود در افکارعمومی کاملا مهیا کرده بود، چه عواملی باعث شد که ما این فرصت بزرگ را هم مانند گذشته از دست بدهیم و در عمل اجازه بدهیم با تثبیت مدیریت خسته، بسته و زاویهدار با گفتمان انقلاب اسلامی و منافع ملی، زندگیِ جاریِ مردم و آرمانهایِ انقلابِ اسلامی چهار سال دیگر در بیم و نگرانی سپری شود؟
و در پی این سوال، پرسش بعدی مطرح می شود که برای اصلاح این روندی که سالهاست ادامه دارد و باعث شده جمهوری اسلامی نتواند در دوران پس از دفاع مقدس حتی یک دولت کارآمد در حل نیازهای مادی و معنوی مردم و نزدیک به افق آرمانهای انقلابِ اسلامی را تشکیل دهد، چه باید کرد؟
در گفتگو با شما جوانانِ مؤمن، دلسوزِ انقلاب و نظام و کشور، جوابهایِ متعددی در پاسخ به این دغدغهها شنیدهام که نشان میدهد بسیاری از شما دلیلِ شکستهای اخیرِ جریانِ اصولگرایی، در جلبِ نظرِ مردم در انتخابات را، نتیجة اشکالاتِ ساختاری، رویکردی و عملکردیْ در سطوحِ کلان و خُرد میدانید.
لذا به این باور رسیدم که «تغییرِ اساسی در نحوة کنشِ جریانِ اصولگرایی» یکی از مطالباتِ اصلیِ امروزِ شما جوانانِ مومن و دلسوزِ انقلاب و کشور است. امروز دیگر روشن است که اصولگرایی باید با حفظِ مبانی و ارزشهایِ انقلابیِ جمهوریِ اسلامی، در نگرش و شیوة سیاستورزی خودْ متحوّل شود و با گفتمان و چهرههایی نو، حرکت در راستایِ «نواصولگرایی» را هرچه زودتر آغاز کند.
برادران و خواهران عزیزم
این انقلاب با تکیه بر شور و انگیزه جوانان پیروز شد و این نظام با فداکاری آنها بقای خود را تضمین کرد. در ادامة راه نیز چارهای جز تکیه بر جوانان در انجامِ کارهایِ بزرگ و ماندگار نیست و یکی از کارهای بزرگْ جسارتِ «خودانتقادی» و متحوّل کردن اصولگرایی، بدونِ تضعیفِ این جریان در مقابل رقیبی است که اصلیترینِ هنر آنْ تزریقِ ترسِ مصنوعی به جامعه، به قصدِ فراموش کردنِ وعدهها و ناکارآمدیهایش است.
امیدوارم دیگر دوستانِ مسئول و اثرگذار در جبهه اصولگراییْ این پیام و درخواستِ شما را، برای ایجادِ این تحولِ بزرگ و ضروری، بشنوند و بدانند «خودانتقادی» و تغییر نشانه قوت است و نه ضعف.
این مهم زمانی اتفاق خواهد افتاد که شما امیدوارانه، فعالانه و آتشبهاختیار وارد صحنه شده، منتظرِ اقداماتِ از بالا به پایین در جریانِ اصولگرایی نباشید؛ زیرا تحلیلِ رفتارهایِ پس از انتخاباتِ برخی دوستانْ نشان میدهدْ تصمیمگیری در این مورد در رأسِ جریانْ همچنان دچارِ اختلال است.
بدون شک نخستین گام در انجام این رسالتِ مهم و به سر منزل مقصود رساندنِ آن، ترسیم ویژگیها و مبانیِ «نواصولگرایی» است و لذا برآنم که در همین باب چند پرسش و دغدغة جدی را با شما درمیان بگذارم و شما را دعوت کنم در عرصة عمومی، و در صورت تمایل به صورت خصوصی، جواب آنها را به بحث و گفتگو بگذارید:
۱. از یک منظر آسیبشناسانه، «اصولگرایی» چه ضعفهای ساختاری، عملکردی و رویکردی دارد که باید آنها را اصلاح کرد؟ «نواصولگرایی» در این سه مورد کدام دغدغه ها را باید مورد توجه قرار دهد؟ چتر نواصولگرایی باید شامل کدام گروههای جامعه باشد؟
۲. چگونه و با چه روشی میتوان از اصولگرایی به سمت نواصولگرایی حرکت کرد؟ و چهرههای جدیدی که میتوانند این کار را انجام دهند باید چه خصایصی داشته باشند و نقش جوانان در این روند چیست؟
۳. جایگاه مردم در نواصولگرایی چگونه باید باشد؟ آیا ما نیازمند بازگشت به مردم و توجه به مطالبات و نقش آنها در اداره همه امور نیستیم؟ چگونه میتوان بدون چشم پوشی از آرمانها با واقعیتِ تغییرِ سبکِ زندگیِ طبقة متوسط کنار آمد؟
۴. شیوه تعامل نواصولگرایی با دولت چگونه باید باشد؟
۵. نسبت نواصولگرایی با رهبری انقلاب، نهادهای حاکمیتی و جریانهایِ سیاسیِ رقیب چگونه باید باشد؟
دکتر قالیباف : ما باید در 29 اردیبهشت به این روند پایان دهیم و مردم را در عرصه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی وارد کنیم. کسانی که وقتی با مردم سخن می گویند حرف از تحول 100 روزه در اقتصاد می زنند اما بعد از 4 سال وقتی سوال می شود، می گوید که چه کسی گفته 100 روزه! این مسائل 100 سال وقت می خواهد. باید گفت این مردم نه صبر ایوب دارند و نه عمر نوح. گردهم آیی حامیان (12اردیبهشت)
🌿 حمایت مالی از «رسانه بنیانا» به منظور استمرار فعالیتها…
🚀 شما میتوانید با شرکت در این پویش ، پیش از دوم آذر ماه با حمایت خود، هزینه لازم برای تمدید سرویس هاستینگ وبسایت [ و ماندگاری فایلها ] را تامین کنید. اطلاعات تکمیلی در این لینکhttps://nahzat.onblog.ir درج شده است… – ❤️ موقعیت کسانی که اموالشان را در راه خدا هزینه میکنند، مِثل موقعیت دانهای است که هفت خوشه از آن بروید و در هر خوشه صد دانه باشد! تازه، خدا برای هرکه لایق ببیند، چندین برابرش میکند! آخر، خدا روزیگسترِ داناست. قرآن کریم. سوره البقره