یادداشتی که در ادامه می خوانید به قلم آقای محمد پدرام (mimpedram) در شبکه های اجتماعی نوشته شده است :
1-در دین اکیداً توصیه شده
برای خواستههای کوچیک و بزرگتون از خدا طلب کنین. ظاهراً کاری که ماها میکنیم همینه،
اما این توصیه دینی، عمیقاً اشتباه فهمیده میشه و تبدیل به رفتار شرطی و کاسبکارانه
میشه: اگه حاجتمو بدی نمازمو میخونم، اگه ندی میذارمت کنار!
2-حکمت این توصیه اینه که آدما در اثر مراجعه مکرر به خداوند باهاش احساس صمیمیت کنن. بدونن که قوانین هستی رو نوشته و ادارهش میکنه.
در اثر بینش حسی که نسبت بهش پیدا میکنن به توحید برسن. درک کنن که در کائنات رها نشدن و خداوند محرمتر، صمیمیتر و نزدیکتر از اون چیزیه که فکرشو بکنن
3-وقتی آدم به این درک رسید، برکات معرفتی و ایمانی زیادی از رهگذر این نگاه نصیبش میشه: آرامش و سکینه در اتفاقات تلخ مولود همین نگاهه! حیا و آزرم که از زیباترین مکارم اخلاقیه مولود همین حسه.
تقوا و عفاف درونی مولود همین درک عمیقه. نوعدوستی و شفقت نسبت به آدما مولود همین نگاهه…
4-اما چیزی که از این توصیه فهمیده میشه فقط یه برداشت سطحیه. این که همیشه طلبکار باشیم و وظیفه خداست که از مشکلات ما کارگشایی کنه!
این نگاه هیچ تکامل روحی برامون به ارمغان نمیاره. چون نه از سر شوق، که از روی ناچاری به خدا توجه میکنیم و بعدش عهدها و قولهایی که دادیم فراموشمون میشه
5-و این نه تنها مسئله ما بلکه مسئله ”انسان”
بوده. اونقدر که خدا از آدمها در این مورد نجیبانه گله کرده: ”هر وقت در دریا گرفتار
شوید و موجهای کوهآسا شما را دربرگیرند عارفانه و خالصانه دعا میکنید! اما همین که
پایتان به ساحل سلامت رسید همه چیز را فراموش میکنید!” (عنکبوت/19 _ لقمان/31)
6-اهلبیت فقط برای حاجتخواهی نیستن بلکه
به مثابه الگوی زیست_معرفتند. جمله بینظیر امیرالمومنین در دعای کمیل(صبرت علی عذابک
فکیف اصبر علی فراقک) برای اینه که آدما بدونن قله دینداری جاییه که نه از سر گرفتاری
و نه تمنای بهشت و ترس جهنم بلکه از روی عشق و معرفت دعا به درگاه خدا ببرن
7-مناجاتهای دلکش ائمه آیا بیشتر به حاجت
خواستنهای طلبکارانه شبیهه یا به درددلهای عاشقی زار و خسته با محبوبی سراسر ناز
و کرشمه؟!
8-مشکل ما آدمها اینه که طلبکار بودن و
حاجت روا شدن خیلی راحتتر از اینه که رنج سلوک و معرفت رو به جان بخریم و فقط به خاطر
مهری که در دل داریم بندگی کنیم
در روز عرفه که روز دعا و نیایش است، فرهنگ دعا کردن باید خیلی بهتر از همیشه در دلها ایجاد شود. خیلیها بهخاطر اجابتنشدن دعاهایشان ناامید میشوند و از خدا دوری میکنند. اما میشود نگاه دقیقتری به دعا داشته باشید تا آداب دعا کردن را بهتر و منطقیتر یاد بگیرید و به تعبیر ائمه، به دعا که سلاح پیامبران است مجهز شوید و برای نتیجه اجابت دعا هم صبور بمانید.
دعای مستجاب دعایی نیست که هر کس در هر زمانی و بدون شرایط لازم آن را طلب کند و هرچه از خدا بخواهد به اجابت رسد، دعاکننده باید به شرایط بیان شده در معارف آراسته باشد و دعای او هم دعای صحیح و مناسب با شأن او و مصلحت دنیا و آخرتش باشد.
? دعا باید با چهارچوبهای عقلی و شرعی منطبق باشد. اگر دعاکننده در خانه بنشیند و دعا کند که حقوقش بیشتر شود یا بدون ارتباط با جمعهای خوب و سالم، صله رحم و… دعا کند که همسر دلخواهش را پیدا کند یا مثلا فرد پیری دعا کند که مثل بیستسالهها جوان شود و…. این دعاها شرایط اجابت را ندارد.
دعای مستجاب دعایی است که شرایط لازم برای اجابت در خود دعا وجود داشته باشد؛ دعایی که صلاح و خیر دنیا و آخرت عبد را تأمین کند و به رشد و هدایت و کمال او کمک دهد، و زندگی و حیات او را حیات طیبه سازد. با این حال بزرگان به ما یاد دادهاند که نحوه دعا کردن هم مهم است و زمانها و مکانها در آن اثر دارد. چند اصل مهم قبول شدن دعاهایتان را بهتر بشناسید؛ در ادامه مطلب چگونه دعا کنیم همراه بنیانا باشید :
1⃣ نسبت به اوقات شریفه و ویژه چون روز عرفه ، ماه رمضان، روز جمعه، هنگام سحر، زمان نزول باران، وقت اقامه نمازهای واجب و پس از نماز، بین اذان و اقامه، هنگام روزه و ساعتی پس از نیمه شب مواظبت و مراقبت داشته باشد که در چنین ساعتی دعا مطلوب و دارای زمینه استجابت است.
2⃣ تلاش برای ترککردن گناهانی که داریم که به تعبیر دعایکمیل مانع برآورده شدن حاجات میشود.
3⃣ در حالتهای ظاهری لحظه دعاکردن، بلندکردن دستها هم مهم است. امامصادق(ع) میفرمایند در این لحظه خدا حیا میکند که دستهای آن بنده را خالی برگرداند.
4⃣ خدا حاجتی که حرام باشد را برآورده نمیکند.
5⃣ به خدا مطمئن باشید تا اجابتتان قطعی شود. این اطمینان و وکالت دادن به خدا، یعنی قلبا قبول کنید که شکل برآوردهشدن خواستهتان با خدا باشد.
6⃣ خواستهتان را با یادآوری نعمتهای قبلی که خدا به شما داده است شروع کنید و قبل و بعد از دعا صلوات بفرستید. این شکر اولیه، با ادب بودن پیش خداست و صلوات مثل تهیه یک بستهبندی بینقص برای ارسال دعاست.
7⃣ از روشهای بیان دعای امامان که در نهجالبلاغه، صحیفهسجادیه، مفاتیح و دیگر جاها آمده است استفاده کنید.
8⃣ اگر گروهی دعا کنید یا در میان جمع باشید و خواستهتان را از خدا بخواهید به اجابت نزدیکترید.
9⃣ حواستان را جمع کنید و به نسخههای دعانویسان کوچه و بازار دلخوش نشوید که اعتبارش زود از دستتان میرود.
0⃣1⃣ برای دیگران دعا کنید و خیر آنها را از خدا بخواهید. به این ترتیب دیگران هم برای شما دعا خواهند کرد. این دعاها به اجابت نزدیکتر است.
پایان
؛
به گزارش بنیانابه نقل از پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در آستانه فرارسیدن روز عرفه، روایت حضرت آیتالله خامنهای از انجام اعمال روز عرفه در کنار خانواده در ایام نوجوانیشان را منتشر کرد. این خاطره در قالب کلیپ صوتی «عرفهای در کنار مادرم» تهیه و تدوین شده است.
رهبر انقلاب این خاطره را در جریان گفتوشنود با جمعی از جوانان و نوجوانان در تاریخ ۱۳۷۶/۱۱/۱۴ بیان کردهاند.
یادم است هنوز بالغ نبودم که اعمال روز عرفه را بجا آوردم. اعمال آن روز، طولانی هم هست – لابد آشنا هستید؛ خیلی از جوانان با آن اعمال آشنا هستند – چند ساعت طول میکشد. اعمال، از بعد از نماز ظهر و عصر شروع میشود و اگر انسان بخواهد به همه آن اعمال برسد، شاید تا نزدیک غروب – روزهای نه چندان بلند – به طول میانجامد.
آن وقت من یادم است که با مادرم – چون مادرم هم خیلی اهل دعا و توجّه و اعمال مستحبّی بود – میرفتیم یک گوشه حیاط که سایه بود – منزل ما حیاط کوچکی داشت – آنجا فرش پهن میکردیم – چون مستحب است که زیر آسمان باشد – هوا گرم بود؛ آن سالهایی که الان در ذهنم مانده، یا تابستان بود، یا شاید پاییز بود، روزها نسبتاً بلند بود. در آن سایه مینشستیم و ساعتهای متمادی، اعمال روز عرفه را انجام میدادیم. هم دعا داشت، هم ذکر و هم نماز. مادرم میخواند، من و بعضی از برادر و خواهرها هم بودند، میخواندیم. دوره جوانی و نوجوانی من اینگونه بود؛ دوره اُنس با معنویات و با دعا و نیایش.
دعای امام حسین در روز عرفه از بی نظیرترین مناجات ها و دعاهایی است که در روز عرفه و در صحرای عرفات (در ۲۰ کیلومتری مکه) توسط امام حسین (ع) و همراهانش در بیرون خیمهها خوانده شد. این دعا از اعمال مهم شیعیان در روز عرفه است که پس از نماز ظهر و عصر تا غروب خوانده میشود
( نوای دعای عرفه در روز در امامزادگان سراسر کشور طنینانداز میشود و مردم ساکن شهرهای ایران هم این دعا را به صورت دسته جمعی می خوانند )
از دعای عرفه یاد بگیریم
اگر میخواهید دعای عرفه بخوانید و نکتههای آن را درک کنید تا اثرش بر شما بیشتر شود، میتوانید استخوانبندی و بخشهای ساخت این دعا را بدانید تا با دقت بیشتری شروع به خواندن کنید. آنچه میخوانید بخشهایی از صحبتهای حاجآقا قرائتی است که چهارچوب دعای عرفه را در 4بخش روشن کرده است در ادامه همراه بنیانا باشید :
در ذکر نعمتها ریزبین باشید
فراز اول دعای عرفه ، ذکر نعمتهای خدا و حمد و شکر از آنهاست. آیا شما تا به حال بهخاطر غلتیدن در خواب تشکر کردهاید؟ اگر خدا این نعمت را از بشر بگیرد همه انسانها صبح که از خواب بیدار میشوند فلج هستند. اگر گوش ما مثل پیشانی صاف بود و چین و چروک نداشت، ما نمیتوانستیم تشخیص بدهیم که صدا از کدام طرف است. آیا شما به خاطر نعمت چین و چروکهای گوش تشکر کردهاید؟
آیا شما از خدا تشکر کردهاید بهخاطر اینکه در لبتان استخوان وجود ندارد یا چشمهایتان در گودی است؟ آیا به خاطر سایبان بودند ابرو تشکر کردهاید؟ ما باید بهخاطر چیزهایی که نمیفهمیم الحمدلله بگوییم. خوب است که تعبیرهای ما الهی باشد؛ مثلا وقتی هواپیما میخواهد بنشیند بگوییم: انشاءالله تا لحظات دیگر هواپیما به زمین مینشیند. هنگام خوردن نگویید: بفرمایید، بگویید: بسمالله. هنگام نشستن رو به قبله بنشینید و هنگام شستن صورت قصد وضو کنید تا برای شما عبادت بهحساب بیاید.
من کجا و خدا کجا
فراز دوم دعای عرفه ، اقرار به ربوبیت خداست. به تعبیری امام حسین(ع) فرمودند که ما را از خاک آفریدی و ما را در تاریکی رحم نقاشی کردی (به فرموده قرآن) و وقتی به دنیا آمدیم هیچچیزی نمیدانستیم. این انسان وقتی چند سالی درس میخواند میگوید که فلسفه نماز چیست؟
اگر خدا بخواهد شما نام خودتان را هم فراموش خواهید کرد، پس در فراز دوم از تکامل خودش میگوید که از یک موجود تکسلولی بهوجود آمد. دعا برای این است که انسان گردنکلفت نشود و خشوع کند. کسانی که نماز نمیخوانند خشوع ندارند. خشوع یعنی نرمی. شمردن نعمتها، انسان را نرم میکند. اگر پدر نعمتهای خودش را به فرزند بگوید، فرزند نرم میشود. دعا انسان را نرم میکند. اول عظمت خدا و بعد ضعف خودمان را میگوییم.
نعمت روی نعمت
در فراز سوم دعا عرفه ، امامحسین(ع) به شکر، ذکر، عبادت، اطاعت، ایمان و رضا اشاره میکند. در ضمن نعمتها روی نعمتهاست؛ یعنی قدرت داشتن علم دادی و بعد از علم، قدرت هم دادی یعنی خدا چیزی را از ما نمیگیرد و بعد نعمت دیگر را بدهد. امام میفرمایند که نعمت روی نعمت به من دادی. قرآن میفرماید: حتی شما نمیتوانید یک نعمت را هم بشمارید. نان یک نعمت است. ما میگوییم کشاورز گندم تولید کرد و نانوا هم نان پخت و به مراحل آن توجهی نداریم.
افرادی که فقط گِله میکنند، آیا میتوانند نعمتهایی که خدا به آنها داده را بشمارند؟ خدا نعمتهایی به شما داده که به کس دیگری نداده است. اگر پلک ما میخواست با تصمیم ما باز و بسته بشود، کار سخت بود. اگر نعمتها جابهجا بود، باز کار سخت میشد. آیا شما برای اینکه پوست بدنتان بو نمیدهد از خدا تشکر کردهاید؟ آیا شما بهخاطر نهنگها از خدا تشکر کردهاید؟
بیمه خدا
فراز چهارم دعای عرفه ، در مورد نعمتهایی است که از لابهلای خطرها میگذرد. در قرآن داریم: کره زمین در مدار خودش در نظم است. و ما میتوانیم حتی دقیقه و ثانیه سال تحویل را مشخص کنیم؛ یعنی خطرهایی از ما رد میشود. این نفسی که ما میکشیم از لابهلای هزاران نعمت است که بدون خطر از آنها رد میشود. هستی مدیریت میشود تا ما راحت زندگی کنیم.
پایان
[box type=”download” align=”” class=”” width=””]
دانلود صوت دعای عرفه
دعای عرفه صدای حاج سید مهدی میرداماد | دانلود صوت (10مگابایت)
دعای عرفه صدای حاج منصور ارضی | دانلود صوت (40مگابایت)
دعای عرفه صدای حاج شیخ حسین انصاریان | دانلود صوت (13مگابایت)
حاج میثم مطیعی (صحرای عرفات سال89) | دانلود صوت (31مگابایت)
صوت دعای عرفه حاج مهدی سماواتی | دانلود صوت (30مگابایت)
هرکس از ماه رمضان جامانده است و حس میکند نتوانسته از بخشش خداوند نصیبی ببرد، هنوز روز عرفه را برای جبران، فرصت دارد.
با عرفه میشود راه یکساله را بهجای یکماه در یک روز رفت. تلاش کنید از رمز و راز برکات این روز که به روز نیایش معروف است باخبر شوید تا بتوانید به خوبی از این نعمت بهرهمند شوید؛ چرا که خداوند خود نشانی این راه را که به بخشش و سعادت منتهی میشود به بندههایش داده است و ناامیدی از آن را بزرگترین گناه میداند. اگر دلتان برای بهتر بودن و یک شروع جدید در زندگی معنوی تنگ شده است از فرصت روز عرفه اینگونه بهرهبرداری کنید:
سوار کشتی امام حسین(ع) شوید
یاد امام حسین(ع) با عرفه گره خورده است. چرا؟ وقتی امامحسین(ع) دعای عرفه را در صحرای عرفات خواندند بهجای حرکت به سمت مکه از ترس بیاحترامی یزید به منطقه امن خانه خدا با ریختن خونشان، به سمت سرزمین کربلا راهی شدند. در روایات مختلفی آمده است که خداوند در روز عرفه، اول به زائران امامحسین(ع) نگاه میکند و آنها را میبخشد و بعد افرادی که در سرزمین عرفات هستند.
با این حال همین خدا هم به ما یاد داده است که اگر آرزوی انجام کار خیری را داشته باشیم از آن گروه حساب میشویم. پس روز عرفه وقتی است که اگر در کربلا نیستیم، باید از تهدل حسرت و آرزوی آنجا بودن را داشته باشیم. شاید سؤال کنید چرا وصلشدن به امامحسین(ع) خاصیت درمان روح و رشد معنوی بینظیری به ما میدهد و همیشه به این امر توصیه میشود؟ روز عرفه زمانی است که اسلام ایشان را بهعنوان یک الگوی تمام قد بندگی معرفی میکند.
داشتن چنین الگویی هدف چطور بندگی کردن، میزان گذشت از خود برای خدا، نحوه تحمل سختیها، ارزش دینداری و… را نشان میدهد و استعداد ما را برای رشد معنوی چند برابر میکند. وقتی انسان پای دعای عرفه مینشیند که امامحسین(ع)چطور با وجود آن همه خوبی باز هم به همراه گریههای شدید خدا را شکر میکند، عذر میخواهد و… انتظارش از خودش بیشتر میشود.
برای ترقی معنوی در روزی مثل عرفه وقت آن است که انتظارات جدی، روشن و قابل انجامی برای خودتان مشخص کنید و نوع بندگی امامحسین(ع) را بهعنوان یک تلنگر دائمی برای پایبندی به قرارهای خودمانیتان بهکار ببرید.
روزانه شکرگزار باشید
بندههای شاکر، راه انس با خدا و یاد او را بهتر از بقیه درک میکنند. اینکه به هرچه نگاه کنند رد پای خدا را در آن ببینند و بهانه شکری به آنها بدهد، فرصتهای لحظه به لحظهای برای یادآوری حضور و حمایت خدا به آنها میدهد که در پناه آن رشد معنوی چشمگیری دارند.
دومین برکت شکر، در صاحب ندیدن خودتان است. وقتی فردی در دل اتفاقهای خوب و در داشتههایش فقط خدا را ببیند نه غرورش را، همهچیز آماده میشود تا بتواند بستری مناسب را برای زندگی و تلاش خود فراهم کند. برای یک شروع خوب در روز نیایش به تقویت روحیه شکرگزاری از خدا و قدردانی از مردم بیشتر فکر کنید.
فردی که پرتوقع نباشد و لطف دیگران را پای وظیفه آنها نگذارد؛ قدردان است و از بیان تشکر و سپاس ترسی ندارد. به عنوان نمونه کوچک شکرگزاری از خدا، تمرین کنید تا خوبیهای اطرافیانتان را باارزش بدانید و اهل ابراز نکات مثبت به آنان باشید. این قدردانی بهخود شما هم کمک میکند تا با ایجاد انگیزه در مخاطبتان به اصلاح عادتهای ناپسند آنان نیز کمک کنید.
میتوانید کمی به غریبهها هم فکر کنید مثلا اگر از یک برنامه تلویزیونی درس گرفتهاید، یک مقاله روزنامه روی شما اثر گذاشته است، یک پله برقی که شهرداری در جایی گذاشته و به شما کمک کرده است و… با آنها تماس بگیرید و برای ادامه روند خوبشان به آنها انگیزه بدهید و به خاطر کمکشان به شما از آنها قدردانی کنید.
قدردانی بزرگترهای خانه از دیگران به روحیه قناعت و شکر بچهها از تلاشهای والدین و نعمتهای خدا هم اثر زیادی میگذارد. با این حساب بهخاطر ارتباط تنگاتنگ اعضای خانواده با هم، خانه شما بهترین محل تمرین شکرگزاری از خدا و قدردانی از بندههای خداست.
با دعای روز عرفه با معرفت زندگی کنید
عرفه به معنی شناخت و معرفت است. اگر قرار باشد از بین جملههای مختلف دعای عرفه امامحسین(ع)، 2جمله را برای همه سال خودتان ذخیره کنید تا شاخص عملکردتان در زندگی باشد میتوانید درباره این دو فراز دعای عرفه بیشتر از قبل تفکر کنید:
امامحسین(ع) یک جمله بسیار زیبا در دعای عرفه دارند. «ما ذا وَجَد مَن فَقدک و ما ذا فَقَد مَن وجدک؛ آن کس که تو را دارد چه ندارد و آن کس که تو را ندارد چه دارد؟» خیلیها به ظاهر چیزی ندارند ولی خدا را دارند و همه عالم را دارند. برای پیشرفت در هر زمینهای که وارد شوید، احساس دارایی و حامی داشتن شرط موفقیت است.
کسی که فکر کند تلاشش ارزش دارد، به نتیجه میرسد و امید پیدا میکند. کسی که اعتبار داراییهای مختلف را یکسان نبیند و بداند چه چیزهایی ارزش دارد و سرمایه واقعی بهحساب میآید خیلی از دلواپسیهایش حذف میشود. این ضربالمثل با خدا باش و پادشاهی کن اشاره به همین تعبیر دعای عرفه دارد.
اگر میخواهید با تکیه بر دعای عرفه شناخت بندگیتان چندبرابر شود تا سایه آن روی همه زندگیتان بماند، به قدرت خدا بیشتر فکر کنید.در هرکجا که هستید دنبال نشانههای قدرت خدا بگردید. فهم قدرت خدا که در وجودتان باشد، بهدنبال آن ضعف و ناتوانی خودتان هم برایتان مصور میشود که این نقطه تولد بنده بودن است.
«خدایا چنانم ترسان خودت کن که گویا میبینمت و به پرهیزکاری از خویش خوشبختم گردان و به واسطه نافرمانیت بدبختم مکن»
من بدبختم و او خوشبخت. کی من خوشبخت میشوم و… این جملهها را زیاد شنیدهاید یا حتی بیان کردهاید! اما وقتی معیارخوشبختی در دسترس نباشد نه میتوان برای رسیدن به آن تلاش کرد و نه میتوان در سایه آن تلاش، نشاطی بهدست آورد. با عیار دعای عرفه ، فردی که بگوید دنیا محضر خداست و همیشه خدا را مراقب خودش بداند یک سرمشق جدی سبک زندگی پیدا کرده است.
با این حساب، بداخلاقیها و بیقانونیها به هیچ قیمتی شدنی نیست. دوست داشتن و رحمت خدا مجوز این نمیشود که من هر حقی از خدا را نادیده بگیرم به این دلیل که خدا بخشنده است. یعنی مرز در دعای عرفه ، زندگی در حد عشق به خدا و همزمان پروا و ترس از خداست. با این نوع برداشت از دعای امامحسین(ع) در روز عرفه ، نگاه به حضور خدا همه جای زندگیتان میتواند جاری باشد. آن وقت طعم بندگی به جانتان مینشیند. درک سختیهای قیام عاشورا بهخاطر همین لذتبخش بودن طعم بندگی، برای خانواده و خود ایشان میسر شد.
بچهها را با دعا کردن آشنا کنید
سیره اهلبیت(ع) به ما میآموزد که بچهها را به دعا دعوت کنیم. برای دعاهای آنها آمین بگوییم و برای دعاهای خودمان بخواهیم تا آمین بگویند؛ درست دعا کردن را به آنها یاد بدهید.
به بچهها بگویید که خداوند دوست دارد آدمها برای هم دعا کنند؛ مثلا برای دوستات دعا کن. یا برای پدر و مادر و خاله و عمو و… با این کار خدا دعای تو را هم مستجاب میکند.
به آنها یاد بدهید که دعا در بعضی از مکانها احتمال بیشتری برای استجابت دارد. چون آن مکان و آن زمان برای خداوند خاص است و ارزش بیشتری دارد؛ مثلا در حرم ائمه و امامزادهها و… یا در زمانهای خاصی مثل لحظات سحر و اذان و… .
1 پدر و مادرم، پدر و مادر خیلی خوبی بودند. مادرم یک خانم بسیار فهمیده، باسواد، کتابخوان، دارای ذوق شعری و هنری، حافظ شناس – البته حافظ شناس که میگویم، نه به معنای علمی و اینها، به معنای مأنوس بودن با دیوان حافظ – و با قرآن کاملاً آشنا بود و صدای خوشی هم داشت.
2 وقتی بچه بودیم، همه مینشستیم و مادرم قرآن میخواند؛ خیلی هم قرآن را شیرین و قشنگ میخواند. ما بچهها دورش جمع میشدیم و برایمان به مناسبت، آیههایی را که در مورد زندگی پیامبران است، میگفت. من خودم اوّلین بار، زندگی حضرت موسی(ع)، زندگی حضرت ابراهیم(ع) و بعضی پیامبران دیگر را از مادرم – به این مناسبت – شنیدم. قرآنکه میخواند، به آیاتی که نام پیامبران در آن است میرسید، بنا میکرد به شرح دادن.
3 بعضی از شعرهای حافظ که هنوز – بعد از سنین نزدیکِ شصت سالگی – یادم است، از شعرهایی است که آن وقت از مادرم شنیدم. از جمله، این دو بیت یادم است:
سحر چون خسرو خاور عَلَم در کوهساران زد به دست مرحمت یارم در امّیدواران زد دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
4 (مادرم) خانمی بود خیلی مهربان، خیلی فهمیده و فرزندانش را هم – البته مثل همهی مادران – دوست میداشت و رعایت آنها را میکرد. پدرم عالِم دینی و ملّای بزرگی بود. برخلاف مادرم که خیلی گیرا و حرّاف و خوش برخورد بود، پدرم مردی ساکت، آرام و کم حرف مینمود؛
که این تأثیرات دوران طولانی طلبگی و تنهایی در گوشهی حجره بود. البته پدرم تُرک زبان بود – ما اصلاً تبریزی هستیم؛ یعنی پدرم اهل خامنهی تبریز است – و مادرم فارس زبان. ما به این ترتیب از بچگی، هم با زبان فارسی و هم با زبان ترکی آشنا شدیم و محیط خانه محیط خوبی بود. البته محیط شلوغی بود؛ منزل ما هم منزل کوچکی بود. شرایط زندگی، شرایط باز و راحتی نبود و طبعاً اینها در وضع کار ما اثر میگذاشت.
5
چیزی که حتماً میدانم برای شما جالب است، این است که من همان وقت، معمّم بودم؛ یعنی در بین سنین ده و سیزده سالگی – که ایشان سؤال کردند – من عمامه به سرم و قبا به تنم بود! قبل از آن هم همینطور. از اوایلی که به مدرسه رفتم، با قبا رفتم؛ منتها تابستانها با سرِ برهنه میرفتم، زمستان که میشد، مادرم عمامه به سرم میپیچید.
مادرم خودش دختر روحانی بود و برادران روحانی هم داشت، لذا عمامه پیچیدن را خوب بلد بود؛ سرِ ما عمامه میپیچید و به مدرسه میرفتیم. البته اسباب زحمت بود که جلوِ بچهها، یکی با قبای بلند و لباس نوع دیگر باشد. طبعاً مقداری حالت انگشتنمایی و اینها بود؛ اما ما با بازی و رفاقت و شیطنت و اینطور چیزها جبران میکردیم و نمیگذاشتیم که در این زمینهها خیلی سخت بگذرد.
6 دورانهای کلاس اوّل و دوم و سوم را که اصلاً یادم نیست و الان هیچ نمیتوانم قضاوتی بکنم که به چه درسهایی علاقه داشتم؛ لیکن در اواخر دورهی دبستان – یعنی کلاس پنجم و ششم – به ریاضی و جغرافیا علاقه داشتم.
خیلی به تاریخ علاقه داشتم، به هندسه هم – بخصوص – علاقه داشتم. البته در درسهای دینی هم خیلی خوب بودم؛ قرآن را با صدای بلند میخواندم – قرآنخوانِ مدرسه بودم – یک کتاب دینی را آن وقت به ما درس میدادند – به نام تعلیمات دینی – برای آن وقتها کتاب خیلی خوبی بود؛ من تکّههایی از آن کتاب را که فصل، فصل بود، حفظ میکردم.
7 بههرحال، گاهی انسان به فکر آینده میافتد؛ اما من از اینکه چه زمانی به فکر آینده افتادم، هیچ یادم نیست. اینکه در آیندهی زندگی خودم، بنا بود چه شغلی را انتخاب کنم، از اوّل برای خود من و برای خانوادهام معلوم بود. همه میدانستند که من بناست طلبه و روحانی شوم. این چیزی بود که پدرم میخواست و مادرم به شدّت دوست میداشت. خود من هم علاقهمند بودم؛ یعنی هیچ بیعلاقه به این مسأله نبودم.
اما اینکه لباس ما را از اوّل، این لباس قرار دادند، به این نیّت نبود؛ به خاطر این بود که پدرم با هر کاری که رضاخان پهلوی کرده بود، مخالف بود – از جمله، اتّحاد شکل از لحاظ لباس – و دوست نمیداشت همان لباسی را که رضاخان به زور میگوید، بپوشیم. میدانید که رضاخان، لباس فعلی مردم را که آن زمان لباس فرنگی بود و از اروپا آمده بود، به زور بر مردم تحمیل کرد. ایرانیها لباس خاصی داشتند و همان لباس را میپوشیدند. او اجبار کرد که بایستی اینطور لباس بپوشید؛ این کلاه را سرتان بگذارید!
پدرم این را دوست نمیداشت، از این جهت بود که لباس ما را همان لباس معمولی خودش که لباس طلبگی بود، قرار داده بود؛ اما نیّت طلبه شدن و روحانی شدن من در ذهنشان بود. هم پدرم میخواست، هم مادرم میخواست، خود من هم میخواستم. من دوست میداشتم و از کلاس پنجم دبستان، عملاً درس طلبگی را در داخل مدرسه شروع کردم. گفت و شنود با جمعی از نوجوانان و جوانان 76/11/14
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR روایت حضرت آیتالله خامنهای از انجام اعمال روز عرفه در کنار خانواده در ایام نوجوانیشان را منتشر کرد. این خاطره در قالب کلیپ صوتی «عرفهای در کنار مادرم» تهیه و تدوین شده است. رهبر انقلاب این خاطره را در جریان گفتوشنود با جمعی از جوانان و نوجوانان در تاریخ ۱۳۷۶/۱۱/۱۴ بیان کردهاند.
یادم است هنوز بالغ نبودم که اعمال روز عرفه را بجا آوردم. اعمال آن روز، طولانی هم هست – لابد آشنا هستید؛ خیلی از جوانان با آن اعمال آشنا هستند – چند ساعت طول میکشد. اعمال، از بعد از نماز ظهر و عصر شروع میشود و اگر انسان بخواهد به همه آن اعمال برسد، شاید تا نزدیک غروب – روزهای نه چندان بلند – به طول میانجامد.
آن وقت من یادم است که با مادرم – چون مادرم هم خیلی اهل دعا و توجّه و اعمال مستحبّی بود – میرفتیم یک گوشه حیاط که سایه بود – منزل ما حیاط کوچکی داشت – آنجا فرش پهن میکردیم – چون مستحب است که زیر آسمان باشد – هوا گرم بود؛ آن سالهایی که الان در ذهنم مانده، یا تابستان بود، یا شاید پاییز بود، روزها نسبتاً بلند بود. در آن سایه مینشستیم و ساعتهای متمادی، اعمال روز عرفه را انجام میدادیم. هم دعا داشت، هم ذکر و هم نماز. مادرم میخواند، من و بعضی از برادر و خواهرها هم بودند، میخواندیم. دوره جوانی و نوجوانی من اینگونه بود؛ دوره اُنس با معنویات و با دعا و نیایش.