مطالبی که در ادامه میخوانید و اسکرینشات ها توسط کاربر سروش sorosh37 در توییتر منتشر شده است و به بررسی صفحات رسانه های ضد اسلام در شبکه اینستاگرام می پردازد . برای شناخت بیشتر و افزایش آگاهی درباره اینستاگرام این شبکه ها پیشنهاد می کنیم ادامه مطلب را بخوانید ..
برچسب: شبکه غیر اخلاقی اینستاگرام
ویدیو »» درباره فحشار رسان اینستاگرام … حتما تماشا کنید …
ویدیو در دیدستان | ویدیو در روشنگری
#دقایقی_با_کتاب
در ادامه مطلب بخشی از متن کتاب «شاخه نبات، راهکارهای مدیریت نگاه و شهوت برای آقا پسرها» صفحه ۵۰ الی ۵۲ را میخوانیم … شما می توانید این کتاب را با تخفیف 40 درصدی از کانال کتاب های ساندویچی در سروش http://splus.ir/targolbook خرید کنید
جلوی آینه ایستاده بود و در حالتهای مختلف با گوشی موبایل از خودش عکس میانداخت. بعد از گذشت مدتی، گوشی موبایل را به کناری گذاشت و چشم و ابروی خود را برانداز کرد. بعد از چشم و ابرو رفت سراغ بینی و گونه و لب و خلاصه با کمی مکث، به این نتیجه رسید که قیافه بدی ندارد.
ولی اگر بینی و گونه و چانه را هم به دست یک جراح زیبایی بسپارد بهتر هم میشود. این کار را هم کرد ولی زیباتر که نشد هیچ، یک قیافه عجیب بین دختر و پسر پیدا کرده بود. چهره دختری را تصور کنید که ریش هم دارد.
ولی خودش این حس را اصلاً نداشت و معتقد بود خیلی جذابتر از قبل شده است! کلاً این آدم در طول زندگی بیست و چند سالهاش، آدم خودشیفتهای بود و همیشه تصور میکرد چهره بسیار جذاب و گیرایی دارد و همه برایش میمیرند. در حالی که این توهمی بیش نبود.
این خودشیفتگی و توهم جذاب بودن، به کمک شبکه اجتماعی اینستاگرام، شکل دیگری به خود گرفته است. با عکسهای هر روزه و هر ساعتی که از خود با ژستهای مختلف در صفحه اینستاگرام میگذارد اکنون به یکی از شاخهای اینستا تبدیل شده است.
در ادامه مطلب همراه بنیانا باشید
حمله ایرانیها به صفحه مجازی بازیکن تیم ملی فرانسه
در دقایق ابتدایی بازی فینال جام ملتهای اروپا، دیمیتری پایت، بازیکن تیم ملی فرانسه خطایی را روی کریستیانو رونالدو پرتغالی انجام میدهد. این خطا باعث مصدومیت شدید رونالدو میشود و چند دقیقه بعد ستاره تیم فوتبال پرتغال با چهرهای گریان زمین بازی را ترک میکند.
با وجود اینکه در نهایت پرتغال بازی را به نفع خود به پایان برد، اما همین خطای ورزشی ابتدای بازی باعث شد تا لشکری از وندالهای مجازی که متأسفانه بیشتر آنها ایرانی هستند تشکیل شود و به صفحه «پایت» در اینستاگرام حمله کنند؛ حملهای که ظرف چند دقیقه با چند صدهزار پیام توهینآمیز به زبانهای فارسی، انگلیسی و فرانسوی، طوفانی را به راه انداخت. این حرکت جمعی نابخردانه حتی در گزارش تلویزیونی مسابقه نیز بازتاب پیدا میکند و عادل فردوسی پور میگوید: مردم به پیج پایت رفته و از خجالت اون دراومدن؛ این چهکاریه آخه؟!
سؤال کنایهآمیز فردوسی پور را تا امروز کسی به صورت دقیق و صحیح پاسخ نداده است. هیچ کس هم نمیداند قربانی بعدی این رفتارهای غیرمتمدنانه چه کسی است و قرار است صفحه مجازی کدام بخت برگشتهای آماج انواع توهینها و الفاظ رکیک شود. مسئله وقتی بدتر میشود که بعد از موج حمله، موج دومی نیز به وجود میآید و این بار حملهکنندگان سعی در عذرخواهی از صاحب صفحه دارند!
کسانی که با نامهای حقیقی و مجازی در اینستاگرام، فیسبوک و دیگر شبکههای اجتماعی صفحه دارند و بدون اینکه دعوتنامه برای حضور حمله یا هماهنگی گروهی برای انتخاب طعمه وجود داشته باشد، به صفحه افراد خاصی حمله میکنند که در آن روز به نحوی از انحا نامش بر سر زبانها افتاده است.
حملهکنندگان هیچ علامت مشخصهای ندارند و حتی در صفحههای شخصی خودشان از سخنان بزرگان و پندهای حکیمانه استفاده میکنند و خود را شخصیتی بافرهنگ جلوه میدهند، اما در زمان حمله شبیه سربازان چنگیزخان همه آثار تمدنی پیش رویشان را تخریب میکنند!
آیا همه این افراد مشکل روانی دارند یا اینکه جامعه دچار یک بیماری حاد شده است که در شبکههای مجازی بروز و ظهور پیدا میکند؟! سابقه این رفتارها قدیمیتر از امسال و پارسال است، ولی هر بار آبروریزیهای بینالمللی جدیدتری از سوی این جماعت رخ میدهد که باعث میشود از داور بازی ایران و آرژانتین در جام جهانی گرفته تا لیونل مسی، بازیگران سینمای امریکا، سیاستمدارهای خارجی و حتی افراد مشهور ایرانی هم از دامنه این حملات در امان نمانند و بعد از هر حمله به صفحهای اجتماعی، صاحب آن صفحه از رفتار ایرانیها ابراز تعجب و تأسف کند.
آمار حملهها آنقدر بالا رفته است که دیگر جمشید مشایخی نیز پیشقدم عذرخواهی نمیشود. هنوز نه روانشناسان و نه جامعهشناسان ایرانی راه درمانی برای این رفتارهای بیمارگونه پیدا نکردهاند. حتی عدهای هنوز باور ندارند این رفتارها بیماری است و بعضاً به خاطر برخی از این هجومها که مطابق با سیاستهای دولت یا منافع ملی بوده است به طور غیرمستقیم آن را تشویق نیز کردهاند.
تنها واژهای که امروزه بر سر استفاده از آن برای حملهکنندگان به صفحههای اجتماعی و نویسندگان توهینها در این صفحات میتوان به کار برد «وندالهای مجازی» است. وندالها در شهرها به آثار فرهنگی حمله میکنند، روی دیوارها شعارهای غیراخلاقی، نژادپرستانه و اعتراضی مینویسند و نظم و زیبایی شهری را از بین میبرند، همان کار امروز در فضای مجازی و به نحو دیگری توسط برخی از هموطنان ما در حال رواج یافتن است.
کسانی که تلاش میکنند تا اینترنت خیلی ارزانتر و در دسترستر در اختیار افراد قرار گیرد، فکر اینجای کار را نکردهاند که حضور برخی از افراد در فضاهای مجازی تا چه حد میتواند از نظر اخلاقی و رفتاری خطرناک باشد. دولت اینترنت را گسترش میدهد و پهنای باند را پهنتر میکند، ولی کسی جلوی وهن شدن فرهنگ ملتی که خود را به واسطه حضور ادبا و عرفای نامیاش جزو برترین تمدنهای جهان میداند، نمیگیرد.
همه میخواهند به راحتی به اینترنت دسترسی داشته باشند و با هیچ فیلتری روبهرو نشوند و داشتن اینترنت را به عنوان حقی انسانی قلمداد میکنند، ولی در عمل غیرانسانیترین اعمال را در فضای مجازی انجام میدهند، این روزها بیشتر از اینکه راه درمان این بیماری جمعی محل بحث باشد، پیدا کردن قربانی بعدی وندالها سوژه حضور در شبکههای اجتماعی شده است.
نویسنده: محمدصادق عابدینی
منبع : روزنامه جوان
تلگرام بستری برای عقده گشایی؟ !
حتماً تا به حال فکر کردهاید که میتوانید از ظرفیت فضای مجازی برای جبران فاصلهها و دیدار دیر به دیر دوستان و خویشان استفاده کنید. چرا نه؟!
فناوریها اگر کار انسان را راحت نکنند و در خدمت او نباشند، به چه درد میخورند؟! امتداد روابط خویشاوندی یا دوستی حقیقی تا فضای مجازی، اگرچه فرصتی برای بیشتر با هم بودن و فرار از دوری است، میتواند چالشهایی را نیز در پی داشته باشد. عاقل کسی است که از این فرصت، نهایت بهره را ببرد و با آگاهی ازچالشهای پیشرو، آسیبها را به حداقل برساند.
حضور مجازی به ز غیبت حقیقی!
راستش را بگویید! چند وقت است که به دیدن خاله، عمه، عمو و دایی خود نرفتهاید یا با دوستانتان یک دورهمی کوچک ترتیب ندادهاید؟! مشغله، بُعد مسیر، ترافیک، کمبود وقت و… میتواند بهانه یا توجیه شما باشد.
به هر حال دلیل نمیشود که ماهبهماه از دوست و فامیل خود بیخبر باشید! ایجاد گروه در شبکههای اجتماعی و پیامرسان و عضویت خانوادهها یا دوستان در آنها اگر به قصد افزایش صمیمیت باشد، خیلی هم پسندیده است و خیر دنیا و آخرت را بهدنبال دارد؛
در این دورهزمانه شلوغ، شاید بتوان گفت صلهرحم مجازی بهتر از غیبت حقیقی و طولانیمدت است! در فضای مجازی میتوان آشنایان حقیقی خود را هم بهتر شناخت؛ چون ارتباط رو در رو نیست و افراد، راحتتر «خودِ واقعی» شان را به نمایش میگذارند. ضمناً شاید بتوان در همین گروههای مجازی دورهمی، از مشکل عزیزی آگاه شد و برای حل و فصلش چارهای اندیشید که خیر شما در آن است!
حضور نیمهتمام، صراحت کلام!
شاید افراد خجالت بکشند یا جرأت نکنند رو در رو حرفی را به دوست یا فامیل خود بگویند اما در فضای چت خصوصی یا گروهی آن را مینویسند. این بدترین راه برای بیان مسئله است. نخستین آتش این روش، از گور کمبودها و محدودیتهای فضای چت و متن بلند میشود که سوءتفاهمهای ناجوانمردانه و برداشتهای نادرست را افزایش میدهد.
قطعاً حرف و حس فرد در چند کاراکتر متنی خلاصه نمیشود و لحن کلام و حالت چهره، آن را کامل میکند. شما میتوانید یک حقیقت تلخ را همراه با لحن مهربانانه و لبخندی عمیق، تحویل دوستتان بدهید و تلخی کلامتان را با مهربانی و لبخند، تلطیف کنید تا زیاد نرنجد! اما در فضای چت، نه لحن مهربان شما پیداست، نه لبخند عمیقتان؛ بلکه فقط تلخی گزنده حقیقت موردنظرتان را به جان مخاطب بیپناه میریزید!
شاید فکر کنید با چند آیکن و استیکر میتوانید کمبودهای فضای مجازی را جبران کنید اما موضوع جدیتر از این حرفهاست و تلاش این برچسبها، برای انتقال کامل پیام شما، معمولاً مذبوحانه و بیفایده خواهد بود! یادتان باشد چه در فضای مجازی و چه در فضای حقیقی، هنوز و همیشه، بخش عظیمی از پیام و کلام آدمها را باید در جایی غیراز کلماتشان جستوجو کرد و این مفهوم «ارتباط غیرکلامی» است!
فضایی برای قربت، نه جسارت!
وقتی برای تجمع دوستان یا خویشان خود، یک گروه مجازی میسازید، آن را دقیقاً به چشم یک جلسه دورهمی عصرانه نگاه کنید! مراقب باشید چه مطلبی را در این جمع مطرح میکنید. درست است که در آن لحظه، در گروه مجازی، همدیگر را نمیبینید؛ اما ارتباط شما با اعضای این گروه به فضای مجازی خلاصه نمیشود و سرانجام، دیر یا زود با هم روبهرو میشوید.
مطلبی را بنویسید و منتشر کنید که بعداً باعث خجالت یا شرمندگیتان نشود. خصوصاً در گروههای خانوادگی و فامیلی که افراد از طیفهای سنی متفاوت در آن حضور دارند، مطالبی را که مناسب کمسن و سالهاست به اشتراک نگذارید و با توجه به حضور بزرگترها، در عین صمیمیت، ادب را بیش از همیشه رعایت کنید.
زیادی روشنفکربازی درنیاورید. ساختار ذهنی و بافت فکری همه آدمها شبیه به هم نیست. به عقاید و احساسات دیگران احترام بگذارید. این «دیگران»، عزیزان شما در دنیای حقیقی هستند که فعلاً بهصورت مجازی با آنها در ارتباط هستید؛ گاهی هم مهمان منزلشان میشوید و با هم ناهار میخورید!
اجازه ندهید ارتباط مجازی با خویشان و دوستان، هنگام کدورت، شما را نسبت به آنها جسور کند و اصطلاحاً روی شما به روی هم باز شود! در غیراینصورت، کشاندن روابط حقیقی به فضای مجازی، نهتنها به خدمت گرفتن ابزارهای تکنولوژیک برای افزایش کیفیت روابط دوستانه و خویشاوندی محسوب نمیشود که حتی ممکن است از همگسیختگی روابط و دور شدن انسانها از همدیگر در فضای حقیقی را نیز رقم بزند.
بستری برای عقدهگشایی؟!
وقتی کسی در یک گروه مجازی خویشاوندی یا دوستی، به دیگری توهین میکند یا حرف ناجوری به او میزند، تمام اعضای گروه میتوانند آن را بخوانند؛ یعنی در یک لحظه، شخصیت طرف مقابل را در حضور عده زیادی خرد میکند و خوب است از ابتدا بدانید راه برگشتی وجود ندارد! چون اغلب نمیتوان گروه یا حداقل آن پیام دردسرساز را حذف کرد. پس مراقب کلماتتان باشید و بدانید که در زندگی پرمشغله و پردغدغه امروز، بیشتر آدمها علاقهای به درگیر شدن در مسائل و کدورتهای شخصی دیگران (که گاهی حتی نمیشود دلیل درست و درمانی برایش پیدا کرد) ندارند. پس دیگران را درگیر مسائلی که برایشان آموزه یا فایدهای ندارد، نکنید.
ضمن اینکه وقتی کسی در گروههای خانوادگی یا دوستی به گلایه و بیان مشکلات شخصیاش با فرد دیگری میپردازد، جسارتا شبیه کسانی میشود که وسط خیابان، دعوا راه میاندازند و معرکه میگیرند و عدهای ناباورانه به تماشا میایستند اما نمیدانند دخالت کنند یا نه؟! بنابراین سعی کنید چالشهایتان را با دیگران، رو در رو و در فضای صلح و آرامش حل کنید، نه در فضای مجازی و نه خصوصاً در فضای مجازی گروهی!
بمانیم، اما چگونه؟!
خیالتان نیمهراحت! بحث کردن و سعی بر قانع کردن دیگری در فضای چت، اگر ضرر نداشته باشد و باعث سوءتفاهم و کدورت نشود، معمولاً فایده چندانی هم ندارد؛ نه اینکه کاملاً بیفایده باشد! اما فایده چندانی ندارد! جایی که نیاز به روشنگری هست، سکوت نکنید؛ اما بحث بیخود را کنار بگذارید. قبل از اینکه در مورد مطلبی با اعضای گروه وارد بحث شوید، در مورد صحت و سقم آن جستوجوی کوتاهی کنید.
همین کار ساده، مانع بروز خیلی از وقتکشیها و بحثها و بهدنبالش کدورتها میشود. بین روشنگری بهموقع و بحث بیفایده مرز باریکی هست که تشخیصش سخت نیست. امامهادی (ع) میفرمایند: «مجادله کردن، دوستی را از بین میبرد و پیوند استوار را از هم میگسلد. کمترین چیزی که در مجادله هست، چیرهجویی است و چیرهجویی، خود، عامل اصلی قطع رابطه است».
نکته دقیقاً همینجاست! مراقب باشید بحث و روشنگری، تبدیل به مجادله، کدورت پراکنی و تلاش برای چیرگی بر مخاطب نشود. مراقبت از روابط خانوادگی و حفظ دوستان، از پیروزی ظاهری در این بحثها بسیار مهمتر و ارزشمندتر است. پس هر جا دیدید کار دارد خراب میشود، قبل از نزدیک شدن به جاهای باریک، صلوات بفرستید و بحث را عوض کنید! به هر حال، باید اولویتها را شناخت؛ اختلاف سلیقه سیاسی، مذهبی، فرهنگی و… نباید روابط خویشاوندی و دوستی را در فضای مجازی، دچار تلاطم و خدایناکرده، بحران کند. حیف است آدمهایی را که در فضای حقیقی به آنها تعلقخاطر داریم، در فضای مجازی برنجانیم و از خود برانیم!
نویسنده: مینا فرقانی
سوگنامهای برای حیا!
شاید اولش قرار نبود که اینطور بشود! حداقل در پهنه ذهنی ما! فکرش را هم نمیکردیم! اصلاً عدهای بند پوتینها رامحکم کرده بودند تا بیایند در این جبههای که حتی جهاد اکبر نیز میدانستندش سربازی و یا حتی سرداری کنند!
آرمان همه هم یکی بود و همه در یک مسیر مشخص عزم طی طریق داشتند! اما یک دفعه در جبهه خودمان هم اوضاع بهم ریخت!
حافظهام دوران پر رنگ و باکلاس وبلاگ داری را به خوبی بخاطر دارد! غرض ذکر خاطره نیست اما خالی از لطف نیست یادآوری آن روزها، که حتی برای بحث مطروحه هم مفید خواهد بود!
روزگاری بود که عرصه جهادِ فرهنگیِ مجازیِ به وسعت الان نبود و این همه سرباز و سردار خودخوانده هم وجود نداشت!
آن روزها بیشتر جو قالب فضای وب بود و طبعاً وبلاگ نویسی به ابزار قابل توجهی برای گسیل نیروهای ارزشی به این جنگ تبدیل شده بود! آن موقع البته امکانات نسبت به الان محدود تر بود و هرکسی نه تواناییاش را داشت و نه حالش را که ساعتی از روز را پشت مانیتور سپری کند! آن موقع شاید قلت نیرو زیاد بود اما، اما حداقل کثرت سربازان و سرداران خودخوانده کم بود!
خلاصه آنکه آن موقع مثل حالا نبود که هر بزرگواری روی کاناپه منزل لَم بدهد و شروع کند به سربازی و سرداری در جبهه جنگ نرم!
راستی چه اسم پر مسمایی! جنگ نرم! ینی نرم و راحت میجنگی مثلاً! روی همان کاناپه نرم!
اصلاً کار از همان جایی خراب شد که دیگر نیازی نبود برای سربازی در جنگ نرم تا پشت صفحه مانیتور بروی و به خود زحمت بدهی!
نیازی نبود که دیگر قبل انتشار مطالب که همان موشکها و گلولههایت در جنگ نرم هستند فکر کنی و بالا و پایین کنی آن حرفها را! خیلی راحت و در لحظه هرچه به ذهنت میرسید را با یک کلیک تأیید میکردی و انتشار میدادی!
این شد که حالا متاسفانه هر خانم چادری میخواهد که مروج #حجاب_زهرایی باشد و همه را محجبه کند! آن #صور_عمومی هم که آوردم مقید به این نکته است که هرکی هرکی شده! از دختری که همین دیروز گوشی هوشمندش را برا جشن تکلیف هدیه گرفته تا فلان خانمی که در فضای مجازی دستی بر آتش دارد!
ایضاً هر آقا پسر مسجدی که چند تاری مو روی صورتش روییده هم میخواهد مروج اسلام ناب محمدی باشد! توضیحات عطف به همان توضیحات بالا! خلاصه آنکه خوشبختانه یا بدبختانه همه به میدان آمدهاند با تمام ظرفیت باطری گوشیهایشان!
این وسط هم کسی نیست که به داد #حیایی برسد که در این توهم حضور در جنگ نرم دوستان #ذبح شده است!
بله ذبح شده است چون آن خانمهای گرامی به فکر خودشان دارند سیل مشتاقان به حجاب را اغنا و تشویق میکنند اما با بد تبلیغ کردن حجاب با یک چاقوی خیار خوری سر حیا را ذبح میکنند!
چون آن پسرهای پر دغدغه، دارند با ضد تبلیغهایشان نمک میپاشند روی زخمهایی که خانمها به گردن حیا وارد کرده کردهاند!
ذکر مصادیق دون شأن این یادداشت است اما قسم به خدا که نمایش و عرض اندام با چادر این را به مخاطب القا نمیکند که چادر مصونیت است نه محدودیت! بلکه نشان میدهد که با #پوشش هم میتوان جلوه گری کرد!
به خدا تحسین حجاب زهرایی فلانی مروج حجاب نیست بلکه مروج بی بند و باری و شکسته شدن حرمتهاست برادر من!
من نمیخواهم خدای ناکرده بگویم که چمیدانم مثلاً حس دیده شدن برای خانمها و یا حس علاقه داشتن به کسی برای آقا پسرهاست که این بازار را گرم میکند بلکه فقط میگویم از سر نادانی و نابلدی است این آشفته بازار!
از سر آشنا نبودن به فوت و فنهای این عرصه است!
غرض آنکه کاری نکنیم که فردا روزی از کردههای خود پشیمان شویم…
دلمان برای حیا میسوزد…
؛
؛
مهدی قاسم خانی، فعال دانشجویی ؛ SSN.IR
رسانهای شدن تصاویر اینستاگرام قاتل چه پیامی برای مدیران دارد؟
صفحه مجازی قاتل ستایش، مهر تأییدی بر یادداشت رجانیوز/ خون و سکس، دو فاکتور اصلی شخصیتی قاتل 17ساله/ انعکاس تأثیر ماهواره و اینترنت آزاد را در عکس های اینستاگرام شخصیت اول تراژدی ببینید
با نگاهی بر حسابهایی که وی دنبال میکند (فالوئینگ) مشخص میشود سرمنشاء این شهوت و خشونت چگونه از مسیر اینترنت آزاد به دست هر نوجوانی میرسد. بخش قابلتوجهی از صدها حساب اینستاگرامی که از سوی قاتل ستایش دنبال میشد، مربوط است به مدلها و مانکنهای اروپایی و آمریکایی، بازیگران و خوانندههای خارجی و برخی بدکارهها که در شبکههای مجازی صفحات رسمی دارند و تصاویر برهنه و محرک خود را به رخ کاربران دیگر میکشند!
به دنبال انتشار مطلبی در سایت رجانیوز مبنی بر این که طرح «اینترنت آزاد» و در دسترس بودن «بیقید و بند و بدون چارچوب» اینترنت یکی از عوامل پایین آمدن سن مجرمین تجاوز به عنف، قتل عمد و خشونت است، تهاجم مطبوعاتی گستردهای علیه این مطلب به راه افتاد. عدهای طرح این مسئله را سیاسیکاری و سوءاستفاده تبلیغاتی برای اهداف جناحی دانستند و عدهای دیگر این ارتباط را به کلی انکار کردند.
رسانهای شدن عکس های اینستاگرام قاتل ستایش اما مهری تأییدی بر مطلب رجانیوز بود؛ این که دسترسی آزاد کودکان و نوجوانان به ماهواره و محتوای اینترنتی فاسد، اعم از سایتهای پورن، شبکههای اجتماعی، دنیای بیپایان یوتیوب و… یکی از عوامل اصلی بروز جرم و جنایت اینچنینی در سنین پایین –حتی پیش از سن قانونی- است.
[box type=”warning” align=”” class=”” width=””]
بررسی اجمالی عکس های اینستاگرام شخصیت اول تراژدی ستایش نشان میدهد دو محور سکس (شهوت) و خون (خشونت) زیربنای اغلب تصاویری است که در این حساب وجود دارد؛ دو محوری که در فاجعه غمانگیز ستایش بسیار پررنگ بودند و البته برای نوجوان 17ساله انباشت چنین حجم از خشونت و شهوت بسیار حیرتآور است، مگر آن که با محتوای فاسد «اینترنت آزاد» و «ماهواره» تغذیه شود.
[/box]
[box type=”info” align=”” class=”” width=””]
با نگاهی بر حسابهایی که وی دنبال میکند (فالوئینگ) مشخص میشود سرمنشاء این شهوت و خشونت چگونه از مسیر اینترنت آزاد به دست هر نوجوانی میرسد.
بخش قابلتوجهی از 1100 حساب اینستاگرامی که از سوی قاتل ستایش دنبال میشد، مربوط است به مدلها و مانکنهای اروپایی و آمریکایی، بازیگران و خوانندههای خارجی و برخی بدکارهها که در شبکههای مجازی صفحات رسمی دارند و تصاویر برهنه و محرک خود را به رخ کاربران دیگر میکشند! ماحصل امر آن است که نوجوانی که هنوز به سن قانونی و بلکه به سن بلوغ نرسیده، با دسترسی کامل به آرشیو غنیای از تصاویر مفسدهآور، به مسیر گناههای فردی و جرمهای اجتماعی کشیده خواهد شد.
[/box]
ممکن است این سؤال پیش بیاید که قبلاً که چنین ابزارهایی نظیر اینترنت، تبلت و گوشی با سیستم عامل اندروید وجود نداشت هم جنایات فجیعی از این قبیل به وقوع میپیوست و اشخاصی همچون خفاش شب و اصغر قاتل هم در تاریخ این کشور وجود داشتند.
نکته ماجرا در آن است که این افراد هیچ کدام در سنین کودکی و نوجوانی دست به جنایات فجیع خود نزدند و در واقع در شرایطی بودند که نسبت به جرم خود شناخت داشتند. این که نوجوانی با 16 و خردهای سال سن که به طور طبیعی باید در حال آمادگی برای کنکور باشد، مرتکب چنین قتل فجیعی شود (که حتی با جنایات اصغر قاتل و خفاش شب هم قابلقیاس نیست) بیانگر آن است که درک و فهم او از محتوایی تأمین شده که در فضای مجازی وجود دارد و باز گذاشتن بدون چارچوب این فضا معادل است با افزایش احتمال تکرار «تراژدی ستایش»!
علاوه بر این، باید توجه داشت که در پدیدههای اجتماعی از این قبیل، شرایط «مطلق» یا به عبارت دیگر «صفر و صد» حاکم نیست. نه بدون اینترنت آزاد و ماهواره، آمار تجاوز و شکنجه و قتل در نوجوانان به صفر میرسد و نه با وجود این ابزارها، آمار جرم و جنایت نوجوانها صد میشود. بلکه این دو با هم رابطه مستقیم و شدیداً تأثیرگذاری و تأثیرپذیری دارند.
البته همان طور که گفته شده بود دسترسی کودکان و نوجوانان به محتوای فاسد ماهواره و اینترنت آزاد، تنها عامل جرمهایی همچون ضایعه ستایش نیست، بلکه یکی از عوامل آن است که البته اهمیت زیادی هم دارد. عواملی نظیر میزان پایبندی شخص به دین و مسائل اخلاقی و تربیت خانوادگی فرد هم در بروز تجاوز، قتل و جنایت در سنین نوجوانی تأثیر بهسزایی دارد، اما هیچ کدام از این عوامل باعث نمیشود آثار سوء و فوقالعاده خطرناک دسترسی بیقید و بند نوجوانان به اینترنت و ماهواره از بین برود.
وقتی برای مصارف انتخاباتی، چشم بر رشد قارچی کانالهای پورن تلگرام بسته شد؛
آقایان وزارت ارتباطات! مسئول مستقیم تراژدی « ستایش قریشی » شما هستید/ آن روزی که به اسم «اینترنت آزاد» و برای مصارف انتخاباتی چشم بر کانالهای مستهجن تلگرام بسته شد؛ باید منتظر این روزها مینشستیم!/
قطعاً رئیس جمهور، وزیر ارتباطات و وزیر اطلاعات در مساله کشته شدن نونهال 6 ساله – آن هم با این صورت فجیع – سهل انگاری کردهاند؛ چرا که وقتی دسترسی به اینترنت آزاد و کانالهای پورن و … را به دلیل استفادههای انتخاباتی آزاد میگذارند و هر کودک نابالغی میتواند به سهولتِ خریدن یک سیم کارت پنج هزار تومانی، به آنها دسترسی داشته باشد، نتیجه قطعاً همین تراژدی تلخی است که این روزها شاهد آن هستیم.
همان روزی که آقای رئیسجمهور در حال سخنرانی بود و از اعتماد به جوانان در زمینه استفاده از اینترنت و لزوم رفع محدودیتها و فیلترینگ در این زمینه صحبت میکرد، یک نوجوان 15-16 ساله یک گوشی اندرویدی خرید و «تلگرام» را روی آن نصب کرد و به دریای کانالهای مستهجن افتاد؛ دریایی که حالا به رنگ سرخ درآمده؛ سرخی خونِ « ستایش قریشی .»
دختری شش ساله پس از تجاوز، کشته شده و جنازهاش با اسید سوزانده شده است. این تراژدی هولناک زمانی تبدیل به یک کابوس فراموش نشدنی میشود که بدانیم که همه این اقدامات توسط یک نوجوان صورت گرفته است؛ آن هم در منطقه محرومی مانند جنوب تهران و شهرستان ورامین. ریشه این جنایت را در کجا باید یافت؟ شاید بد نباشد دو سه سالی به عقب بازگردیم.
از ابتدای روی کار آمدن دولت یازدهم، بسیاری از کارشناسان نسبت به بیتوجهی مقامات ارشد دولت درباره مساله اینترنت و کنترل مجاری غیراخلاقی آن هشدار دادند؛ هشدارهایی که البته همگی با پاسخ تند حسن روحانی روبرو شد.
به عنوان مثال، رئیسجمهور در یکی از سخنرانیهای خود با انتقاد از فیلترینگ اینترنت و با بیان اینکه چرا به جوانانمان اعتماد نمیکنیم، اظهار داشت: «در سالهای اول انقلاب دغدغه ما این بود مبادا یک دستگاه ویدئویی وارد کشور شود و این که چگونه ایمان و هویت جوانان را حفظ کرد؛ دیدیم ویدئو آمد و وارد خانهها هم شد اما در ایمان جوانان اثری نگذاشت بلکه حضور آنها در مساجد و محافل و راهپیماییهای انقلابی بیشتر شد و در جبههها نیز افتخار آفریدند… امروز ظاهراً قصه دیگری به پا شده و آن اینکه با اینترنت و جوان کاربر و ایمیل و موبایل چه کنیم؟ من به همه دوستان عرض میکنم به جوانانمان اعتماد کنیم؛ جوانان ما با فطرت پاک هستند و ایرانشان را با همه وجود دوست دارند و به اسلام خاندان ائمه واهل بیت عشق میورزند. حال اگر در گوشهای روزی خطایی شود، میشود آن را باز گرداند.»
و حالا خانواده ستایش قریشی ، دختر معصوم شش ساله از رئیسجمهور میخواهند که این خطا را به عقب بازگرداند تا آنها دوباره بتوانند خندههای شیرین دخترشان را تماشا کنند.
ای کاش آن روزی که آقای رئیسجمهور به کنایه گفت «ما حق ارتباط با شبکه اطلاعات جهانی به عنوان یک حق شهروندی را در کشورمان به رسمیت میشناسیم و امروز سواد به معنای ورود آسان به جامعه بزرگ اطلاعاتی و اینترنت است»، یکی از مشاوران ایشان به وی گوشزد میکرد که 25 درصد از محتوای این جامعه بزرگ اطلاعاتی، تولیدات مطلق پورن و سکس است. بنا برگزارش سایت Covenanteyes به عنوان مرجع مانیتورینگ اینترنت، در سال 2002 میلادی نزدیک به 11300 فیلم پورن ساخته شده است؛ درحالیکه محصولات تولیدی هالیوود تنها 470 فیلم بوده است. (اینجا)
کاش آقای رئیسجمهور میدانست که تلگرام حالا دیگر فقط یک پیغامرسان ساده نیست؛ در نظر داشته باشید نوع استفاده و کاربری شما از این نرمافزار، تعیینکننده لحظه آشناییتان با این کاربریهای مخفی خواهد بود. مثلاً اگر اهل پیوستن به کانالهای جدی خبری هستید یا اگر به گروههای شعر و ادب و سینما پیوستهاید، زمان درازی صرف میشود تا کانالهای مستهجن شما را بهعنوان یک کاربر پیدا کنند اما اگر در گروههای جوکهای غیراخلاقی عضویت دارید یا به کانالهای فشن و دختران امروز پیوستهاید، این زمان ممکن است به یک روز تقلیل پیدا کند.
شیوه عضوگیری کانالهای مستهجن تلگرام استفاده از امکان گروههای تلگرامی است؛ هر گروهی که امکان تبلیغ لینک این کانالهای مستهجن را داشته باشد، هر شب پر میشود از عکسها و لینکهایی که با لمسکردنشان، شما را به دنیای خود فرامیخوانند.
اگر در فیسبوک یک پست یا عکس غیراخلاقی منتشر کنید، میتوان با گزارشکردن صفحه شما به مدیریت فیسبوک، خواهان حذف پست یا بلاککردن صفحه شما شد، اما تلگرام مثل یک فرستنده عمل میکند که گیرنده روی محتوای آن نظارتی نمیتواند داشته باشد.
[box type=”warning” align=”” class=”” width=””]
البته محتوای غیراخلاقی، تنها مشکل اینترنت نیست؛ بلکه انتشار محتوای ضد دینی و ضد عقاید مذهبی هم یکی دیگر از کارکردهای اصلی فضای مجازی است که زمینه را برای سست شدن باورهای اعتقادی جوانان فراهم میکند و نهایتاً نوجوانان و جوانان در اثر محرکهای جنسی در اینترنت و به دلیل عدم توانایی در پاسخگویی صحیح به آن، مرتکب جنایاتی نظیر ماجرای ستایش میشوند.
[/box]
قطعاً رئیس جمهور، وزیر ارتباطات و وزیر اطلاعات در مساله کشته شدن نونهال 6 ساله – آن هم با این صورت فجیع – سهل انگاری کردهاند؛ چرا که وقتی دسترسی به اینترنت آزاد و کانالهای پورن و … را به دلیل استفادههای انتخاباتی آزاد میگذارند و هر کودک نابالغی میتواند به سهولتِ خریدن یک سیم کارت پنج هزار تومانی، به آنها دسترسی داشته باشد، نتیجه قطعاً همین تراژدی تلخی است که این روزها شاهد آن هستیم.
متاسفانه باید اذعان کرد که با ادامه این وضعیت، ستایش تنها قربانی پمپاژ شبانهروزی محتوای غیراخلاقی و ضداعتقادی نخواهد بود و این، آغاز مسیری است که کشورهای غربی تا انتهای آن رفتند و حالا قرار است با شعارهای شبهروشنفکری و وعدههای انتخاباتی بر سر ما نیز بیاید.
آقای رئیسجمهور باید بداند که آزادی اینترنت یعنی یکی از محوریترین سؤالات مردم از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در میتینگهای تبلیغاتی، برنامه آنها برای جلوگیری از موج وحشتناک تجاوز به دختران در دانشگاههای این کشور است. (اینجا)
منبع : رجانیوز