دسته‌ها
گزارش

سالروز شهادت نور علی شوشتری در انفجار تروریستی پیشین

[box type=”info” align=”” class=”” width=””]

از این پس در این مجموعه از مطالب به بررسی و انتشار «روایت حضرت امام خامنه ای از وقایع تاریخی » می پردازیم . انتشار تصاویر و فیلم های مربوط به وقایع مهم تاریخ ایران و جهان و همچنین برگ هایی از زندگی نامه امام خامنه ای محتوای این مجموعه مطالب را تشکیل می دهد . شما می توانید با پیگیری برچسب « روایت امام خامنه ای از وقایع تاریخی » مطالب رو دنبال کنید و بخوانید[/box]

شهادت نور علی شوشتری
شهادت نور علی شوشتری

26 مهر 1388؛
سالروز انفجار تروریستی در پیشین سیستان و شهادت جمعی از برادران شیعه و سنی و شهادت سردار پرافتخار اسلام، منادی وحدت شهادت نور علی شوشتری  (رضوان الله علیه)

«جنایت تروریستهای خونخوار در بلوچستان چهره‌ی اهریمنی دشمنان امنیت و وحدت را که از سوی سازمانهای جاسوسی برخی دولتهای استکباری حمایت میشوند، بیش از پیش آشکار ساخت.

به شهادت رساندن مؤمنان فداکاری همچون سردار شجاع و با اخلاص شهید نورعلی شوشتری و دیگر فرماندهان آن بخش از کشور و دهها نفر از برادران شیعه و سنی و فارس و بلوچ، جنایتی در حق ملت ایران و بخصوص منطقه‌ی بلوچستان است که این انسانهای شریف، همت خود را بر امنیت و آبادی آن نهاده و مخلصانه برای آن تلاش میکردند.

 

دشمنان بدانند که این ددمنشیها نخواهد توانست عزم راسخ ملت و مسئولان را در پیمودن راه عزت و افتخار که همان راه اسلام و مبارزه با جنود شیطان است، سست کند و به وحدت و همدلی مذاهب و اقوام ایرانی خدشه وارد سازد.مزدوران حقیر و پلید استکبار نیز یقین داشته باشند که دست قدرتمند نظام اسلامی در دفاع از امنیت آن منطقه‌ی مظلوم و آن مردم وفادار، لحظه‌ئی کوتاهی نخواهد کرد و متجاوزان به جان و مال و امنیت مردم را به سزای اعمال خیانتکارانه خواهد رسانید.

 

»۱۳۸۸/۰۷/۲۷

پیام تسلیت در پی شهادت دهها نفر از برادران شیعه و سنّی و تعدادی از فرماندهان #سپاه

دسته‌ها
اخبار

شهادت آیت الله عطاالله اشرفی اصفهانی؛شهید چهارم محراب

[box type=”info” align=”” class=”” width=””]

از این پس در این مجموعه از مطالب به بررسی و انتشار «روایت حضرت امام خامنه ای از وقایع تاریخی » می پردازیم . انتشار تصاویر و فیلم های مربوط به وقایع مهم تاریخ ایران و جهان و همچنین برگ هایی از زندگی نامه امام خامنه ای محتوای این مجموعه مطالب را تشکیل می دهد . شما می توانید با پیگیری برچسب « روایت امام خامنه ای از وقایع تاریخی » مطالب رو دنبال کنید و بخوانید[/box]

آیت الله عطاالله اشرفی اصفهانی
آیت الله عطاالله اشرفی اصفهانی

23 مهر 1361

ترور و شهادت آیت الله عطاالله اشرفی اصفهانی، امام جمعه کرمانشاه و شهید چهارم محراب

«اين پيرمرد كهن‌سال و اين عالم دينى و اين مردى كه زندگى او نمايشگر زهد اسلامى بود؛ در آتش كينه‌ى خباثت‌آميز #منافقين و عناصر مزدور و در ميان خشم كور و جاهلانه و خباثت‌آميز استكبار جهانى از انقلاب ما، به شهادت رسيد.

البته شهيد عزيز ما، مرحوم آیت الله عطاالله اشرفی اصفهانی ضرر نكرد، بعد از هشتاد سال عمر و بعد از عبادت و دعا و نياز و درس خواندن و درس دادن و زندگى زاهدانه گذراندن و جهاد در راه خدا كردن و در پيرى لباس رزم پوشيدن و به ميدانهاى جنگ رفتن و جوانها را تشويق كردن، خداى متعال پاداش اين زحمات را به او داد؛ با اجل طبيعى از دنيا نرفت.

 

فضيلت شهادت هم بر ديگر فصائل او افزوده شد. پس شهيد عزيز ما ضرر نكرد و دنياى اسلام هم از اين‌كه ستاره‌ى درخشانى مثل اين شهيد عزيز پيدا كرد، سود برد؛ اما منافقين و ضدانقلاب حقا ضرر كردند. خونى كه آن جسم مظلوم و شهيد را پوشاند، داغ ننگى بر پيشانى سياه منافقين براى هميشه زد.

يك انسان فداكار، بى‌طمع، خدمتگزار، زحمتكش، كسى كه آزارش به هيچ انسانى نرسيده، از زندگى مادى هيچ بهره‌اى نخواسته و نبرده و ساليان دراز دهها سال نام خدا و ذكر قرآن بر زبان او جارى بوده و راه او راه خدا، راه پيغمبر و راه عباد صالحين خدا بوده، اين را چرا بايد اينجور مورد خشم و كين كور و جاهلانه‌شان قرار بدهند؟ به‌هرحال ما خاطره‌ى اين حادثه‌ى بزرگ را گرامى مى‌داريم.»

بیانات در خطبه‌هاى نماز جمعه، 20/07/1363

 

دسته‌ها
مقاله

شکست حصر آبادان در عملیات غرورآفرین ثامن‌ الائمه

[box type=”info” align=”” class=”” width=””]

از این پس در این مجموعه از مطالب به بررسی و انتشار «روایت حضرت امام خامنه ای از وقایع تاریخی » می پردازیم . انتشار تصاویر و فیلم های مربوط به وقایع مهم تاریخ ایران و جهان و همچنین برگ هایی از زندگی نامه امام خامنه ای محتوای این مجموعه مطالب را تشکیل می دهد . شما می توانید با پیگیری برچسب « روایت امام خامنه ای از وقایع تاریخی » مطالب رو دنبال کنید و بخوانید[/box]

شکست حصر آبادان
توضیح تصویر: یکی از یگان های ارتش در جریان عملیات شکست حصر آبادان

 

5 مهر 1360: شکست حصر آبادان در عملیات غرورآفرین ثامن‌ الائمه

«این روزها، روزهای شکست حصر آبادان است. حادثه‌ی عجیبی بود. آن روزهایی که دشمن از کارون عبور می‌کرد و مقدمات حصر آبادان را فراهم می‌نمود، روزهای عجیبی بود.

آن وقت من غالباً در اهواز بودم. فضای غم‌آلودی بود؛ فراوانی مشکلات، فرماندهی غلط و ناقص، بی‌پناهی نیروهای مؤمن و مخلص، تجهیزات در حداقل لازم، نه مهماتی، نه سلاحی…. #امام (ره) فرمودند: حصر آبادان باید شکسته بشود.

به دنبال این فرمان، برای شکست حصر آبادان تلاش شد. حصر آبادان، در خلال یک فداکاری بزرگ شکسته شد و حرف امام تحقق پیدا کرد. کسانی در دنیا بودند که از دور فکر می‌کردند که قضیه‌ی جنگ با از دست رفتن آبادان حل خواهد شد و قضیه‌ی جمهوری اسلامی هم حل خواهد گردید! جمهوری اسلامی که نتواند آبادان خود – یعنی شهر صنعتی و چشم و چراغ آن منطقه از کشور – را نگه بدارد، دیگر چه‌طور حکومت و دولتی است!؟

معلوم بود که اگر آبادان می‌رفت، روحیه‌ها هم با این شهر می‌رفت و دیگر اهواز هم قابل دفاع نبود.آن روز دشمن در ده، دوازده کیلومتری اهواز بود و خمپاره‌های ۶۰ او در این شهر به زمین می‌خورد. یعنی دشمن جلو می‌آمد، تا حدی که اهواز در بُرد خمپاره‌های ۶۰ او قرار می‌گرفت و می‌زد و هیچ‌چیز باقی نمی‌ماند. امام(ره) آن نقطه‌ی اصلی را پیدا کردند و گفتند که حصر آبادان باید شکسته بشود، و شکسته شد.»

بیانات در دیدار مسئولان نهضت سوادآموزی ۱۳۶۹/۷/۴

دسته‌ها
مقاله

محمدحسین بهجت تبریزی متخلص به «شهریار»

از این پس در این مجموعه از مطالب به بررسی و انتشار «روایت حضرت امام خامنه ای از وقایع تاریخی » می پردازیم . انتشار تصاویر و فیلم های مربوط به وقایع مهم تاریخ ایران و جهان و همچنین برگ هایی از زندگی نامه امام خامنه ای محتوای این مجموعه مطالب را تشکیل می دهد . شما می توانید با پیگیری برچسب « روایت امام خامنه ای از وقایع تاریخی » مطالب رو دنبال کنید و بخوانید[/box] 

محمدحسین بهجت تبریزی
محمدحسین بهجت تبریزی

#۲۷ شهریور ۱۳۶۷

درگذشت محمدحسین بهجت تبریزی متخلص به «شهریار»، شاعر و غزلسرای نامی معاصر

امام خامنه ای : 

«وقتی انقلاب پیروز شد، او [شهریار] با همان روحیهٔ دینی و ذهنیت صاف و روشن خودش، از انقلاب استقبال بسیار خوبی کرد. شاید در آن یکی دو سال اول انقلاب، کسی از ما به یاد شهریار [ محمدحسین بهجت تبریزی ] نبود. یعنی گرفتاری‌ها آن‌قدر زیاد بود که مجالی برای این یادها پیش نمی‌آمد. یک وقت دیدیم صدای شهریار [ محمدحسین بهجت تبریزی ] ، در ستایش انقلاب، از تبریز بلند شد.

دیدیم همهٔ جزئیات انقلاب را او تعقیب می‌کند. در همهٔ مواقع حساس انقلاب، اونقش موثری ایفا کرد. یک جنگ هشت ساله بر ما تحمیل شد که یکی از سخت‌ترین تجربه‌های ما بعد از انقلاب بود. تعداد شعرهایی که شهریار [ محمدحسین بهجت تبریزی ] برای جنگ گفته؛ حضوری که او در مراکز مربوط به جنگ، مثل کنگره‌های مربوط به جنگ و شعر جنگ پیدا کرده و مدحی که او از بسیج عمومی مردم یا از سپاه یا ارتش کرده، به قدری زیاد است که اگر انسان نمی‌دید و نمی‌شنید و خودش لمس نمی‌کرد، به دشواری می‌توانست آن را باور کند.

مردی در حدود هشتاد سال سن – بلکه بیش از هشتاد سال – در مجامع شعری حضور پیدا کند و برای هر مراسمی، شعر یا شعرهایی بگوید! این در حالی بود که از مثل او، چنین توقعی هم نبود. این، نشان‌دهندهٔ نهایت اخلاص و صفا و بزرگواری آن مرد بود.

به‌هرحال، بود. من خبر داشتم در همان اوقاتی که شهریار [ محمدحسین بهجت تبریزی ] برای انقلاب می‌سرود، یک عده از روشنفکران وابسته به رژیم گذشته که با او سابقهٔ دوستی داشتند، مرتب فشار می‌آوردند، نامه برایش می‌نوشتند و شعر در هجوش می‌گفتند.

حتی اطلاع داشتم که رفته بودند و او را ملامت کرده بودند که «تو چرا برای انقلاب_اسلامی، این‌طور دل می‌سوزانی!؟» و او مثل_کوه ایستاده_بود. من حقیقتاً تعجب می‌کردم.

من بعضی از کسانی را که به ایشان فشار می‌آوردند، از نزدیک می‌شناختم و شعر و سابقهٔ ذهنیشان را می‌دانستم. بعضی از آن‌ها وابسته به رژیم سابق بودند. مستقیماً مربوط به آن جناح بودند، و جزو #دربار_پهلوی و آن دستگاه محسوب می‌شدند.

بعضی دیگر هم توده ای و کسانی بودند که جیره‌خور شوروی سابق به حساب می‌آمدند. همهٔ این‌ها، با این‌که به لحاظ مبنا و منطق، به ظاهر بینشان فاصله‌ای وجود داشت، در وارد آوردن فشار روی شهریار [ محمدحسین بهجت تبریزی ]  شریک بودند، و شهریار [ محمدحسین بهجت تبریزی ] ، محکم و قرص ایستاده بود.»

بیانات در دیدار اعضای کنگره بزرگداشت استاد شهریار / ۱۳۷۱/۰۹/۱۱ 

شهریار ( محمدحسین بهجت تبریزی ) ، شاعری مخلص و متواضع

شهریار [ محمدحسین بهجت تبریزی ] شاعر متواضعی بود. دنبال نام و نشان نبود و برای خدا و وظیفه کار می‌کرد، و حالا خدای متعال، پاداش او را می‌دهد. امروز شهریار [ محمدحسین بهجت تبریزی ] در داخل کشور ما یک چهرهٔ بسیار نورانی است. چند شب پیش، سیما مراسمی را به مناسبت هفتهٔ بسیج نشان می‌داد، که شهریار در آن مراسم بود.

این چند روزه، هفتهٔ بسیج بود و در یکی از مراسم بسیج، شهریار [ محمدحسین بهجت تبریزی ] شعر می‌خواند و در سیما او را نشان می‌دادند. من مطمئنم که آن بخش از برنامه را همهٔ مردم؛ یعنی هرکس که توانست تماشا کرد.

من خودم می‌خواستم بخوابم، دیدم در اتاق بچه‌ها تلویزیون روشن است و صدای شهریار می‌آید. رفتم تماشا کنم، دیدم بچه‌ها همه‌شان ایستاده‌اند و تماشا می‌کنند. این، محبوبیت عجیبی است که شهریار [ محمدحسین بهجت تبریزی ] پیدا کرده. این، به خاطر خدمات و کار برای خدا بود، که او انجام داد.

شهریار [ محمدحسین بهجت تبریزی ] قطعاً ماندنی است. از آن شعرایی است که مثل سعدی و حافظ و از این قبیل، در دوران‌های بعد از دوران خودش، معروف‌تر و بزرگ‌تر خواهد شد.۱۳۷۱/۰۹/۱۱

شهریار ( محمدحسین بهجت تبریزی )؛ شاعری مأنوس با قرآن و معنویات

شهریار [ محمدحسین بهجت تبریزی ] در دوران مهمی از زندگیاش – در حدود شاید سیسال آخر زندگیاش – دوران عرفانی و معنوی بسیار زیبایی را گذراند و به انس با قرآن و انس با معنویات و خودسازی پرداخت. یعنی به خودش رسید و سعی کرد باطن و معنویت خودش را صفایی ببخشد.

خود او در اشعار بیست، سی سال اخیر، این معنا را به روشنی بیان کرده است. حتی آن‌طور که شنیدم – شاید از خودش شنیدم؛ الان درست یادم نیست – ایشان یک قرآن هم به خط خودش نوشت. شاید هم تمام نکرده … به‌هرحال، این در ذهنم هست که مشغول نوشتن قرآنی بوده است.۱۳۷۱/۰۹/۱۱

دسته‌ها
مقاله

پیمان کمپ دیوید و آغاز روند سازش اعراب با خیانت انور سادات

از این پس در این مجموعه از مطالب به بررسی و انتشار «روایت حضرت امام خامنه ای از وقایع تاریخی » می پردازیم . انتشار تصاویر و فیلم های مربوط به وقایع مهم تاریخ ایران و جهان و همچنین برگ هایی از زندگی نامه امام خامنه ای محتوای این مجموعه مطالب را تشکیل می دهد . شما می توانید با پیگیری برچسب « روایت امام خامنه ای از وقایع تاریخی » مطالب رو دنبال کنید و بخوانید[/box]

پیمان کمپ دیوید
پیمان کمپ دیوید

26 شهریور 1357، 17 سپتامبر 1978 م:

انعقاد پیمان کمپ دیوید و آغاز روند سازش اعراب با خیانت انور سادات معدوم

امام خامنه ای : «فلسطین از ده‌ها سال پیش، محوری‌ترین مساله این منطقه است و درهم‌تنیدگی مسائل این منطقه چنان است که هیچ کشوری و هیچ ملتی در آن، نمی‌تواند سرنوشت خود را جدا از مساله فلسطین تصور کند. دو جبهه بیشتر هم وجود ندارد: یا حمایت از فلسطین و از مبارزات عادلانه آن، و یا قرار گرفتن در جبهه مقابل. ملت‌های منطقه از ابتدا موضع خود را روشن کرده‌اند، لذا وقتی دولتی به حمایت از فلسطین می‌پردازد از حمایت ملت خود و ملت‌های عرب و مسلمان برخوردار می‌شود.

این را مصر در سالهائی از دهه ۶۰ و ۷۰ آزموده است اما وقتی خود را در جبهه دیگری تعریف کند، ملت از او روی برمی‌گرداند. در مصر از پیمان ننگین کمپ دیوید این شکاف میان دولت و ملت مصر پدیدار شد.

ملت مصر که در ۶۷ و ۷۳ با جان و مال خود به کمک فلسطین رفته بود، بتدریج دید که حاکمان چنان در سرسپردگی و اطاعت از آمریکا افراط کرده‌اند که مصر به هم‌پیمان وفادار دشمن صهیونیستی و غاصب تبدیل شده است.

سیطرهٔ آمریکا بر حاکمان مصر همهٔ زحمات گذشتهٔ آنان در حمایت از فلسطین را بر باد داد و مصر به بزرگ‌ترین دشمن فلسطین و بزرگ‌ترین حامی #صهیونیست‌ها تبدیل شد. و این در حالی بود که سوریه شریک مصر در جنگ ۶۷ و ۷۳ با وجود فشارهای شدید آمریکا توانست مواضع مستقل خود را حفظ کند.

کار نظام سرسپردهٔ مصر به جائی رسید که مردم مصر برای نخستین بار در تاریخ دیدند که در جنگ اسرائیل علیه برادرانشان در غزه دولتشان در جبههٔ اسرائیل قرار گرفته است و نه تنها کمک نمی‌کند بلکه در جبههٔ دشمن بشدت فعال است.

تاریخ هرگز فراموش نخواهد کرد که حسنی‌مبارک همان کسی است که در محاصرهٔ وحشتناک مردم غزه و در ۲۲ روز کشتار زن و مرد و کودک غزه، همکار و امین و شریک اسرائیل و آمریکا بود.»

خطبه‌های نماز جمعه تهران + ترجمه خطبه عربی / ۱۳۸۹/۱۱/۱۵

دسته‌ها
مقاله

شیخ فضل الله نوری و نتیجه استیلای غرب زدگی

شیخ فضل الله نوری
شیخ فضل الله نوری

بی شک یکی از مهم‌ترین و تأثیر گذارترین وقایع تاریخ معاصر ایران که اثرات آن و تقابل‌های برخواسته از آن، تا هم اکنون نیز در فضای فکری، سیاسی و اجتماعی ایران دیده می‌شود، حادثه مشروطه و رخدادهای پیش و پس از آن است.

 

در این میان، نقش، حضور و اثرگذاری روحانیت اصیل معتقد به حضور مؤثر دین در مناسبات اجتماعی به وضوح دیده می‌شود. جریان اصیلی که در دوران مشروطه و به ویژه در رخدادهای پس از آن، توسط روحانیونی همچون آیت الله شیخ فضل الله نوری و آیت الله حاج ملأ محمد خمامی نمایندگی و راهبری می‌شد.

 

نقش شیخ فضل الله نوری ـ چه در پیشبرد نهضت عدالتخانه و چه در تشخیص انحراف مشروطیت و حوادث پس از آن ـ از اهمیت به سزایی برخوردار است.

 

امروزی که از ما گذشت (۱۱ مرداد) مصادف با سالروز شهادت مظلومانه این شیخ شهید است. حادثه ای که در روزهای اخیر و به ویژه در سالروز شهادت این شهید مظلوم، متاسفانه از کمترین بازخورد در رسانه‌های کشور برخوردار بوده و هست ـ حداقل پیگیری و جستجوی سطحی من، خبر از این موضوع می‌داد ـ چرایی‌اش را من نمی‌دانم، اما انگار مظلومیت، موضوعی جاودانه است.

 

از بعد از شهادت شیخ شهید، خط تحریفِ مشروطه، تلاش گسترده ای را برای کمرنگ نشان دادن نقش وی در حوادث منجر به مشروطه آغاز نمود که این خط تا هم اکنون نیز ادامه دارد. تلاشی که با همهٔ گستردگی و هجمه، هرگز نتوانست آن طور که می‌خواست، این نقش را کمرنگ کند.

 

بی شک، شخص شیخ فضل الله نوری، بیشترین تأثیر را در پیروزی نهضت عدالتخانه و پس از آن، در پیروزی مشروطه داشت. همراهی وی با علمای تهران ـ طباطبایی و بهبهانی ـ در خروج از تهران و تحصن در قم، بیشترین اثر را در همراهی عموم مردم با این نهضت داشت، به نحوی که پس از همراهی شیخ فضل الله با علمای راهی تحصن، شاهد اوج گیری پیوستن مردمی به این نهضت بودیم.

 

شیخ فضل الله علاوه بر این همراهی، بخش اعظم هزینه‌های مربوط به تحصن علما را بر دوش می‌گیرد. بعدتر در نوشته‌های به جای مانده از او دیده می‌شود که اشاراتی به اخذ وام و گرفتن قرض جهت تأمین هزینه‌های نهضت می‌کند.

 

نقش وی در پیش برد اهداف نهضت آن قدر پررنگ و دارای اهمیت است که مشروطه نگارانِ خطِ تحریفی همچون آقا خان کرمانی ازلی مسلک و کسروی نیز نتوانستند بر آن چشم بپوشند.

 

پس از تشکیل مجلس ملی، تلاش شیخ فضل الله و علمای همراه وی هرچند منجر به تصویب نظارت علما بر مصوبات مجلس شد، اما تا پایان دوره پهلوی، هیچ گاه شاهد اجرایی شدن این مصوبه نبودیم.

 

ریزبینی و نکته سنجی شیخ فضل الله و توانایی فهم و درک حرکت جریان‌های مختلف، سبب شد تا وی با تشخیص صحیح مسیر حرکت مدعیان مشروطه خواهی، تمام تلاش خود را برای جلوگیری از استقرار حکومتی لائیک در پوشش مشروطه به کار گیرد و البته جانش را هم در این راه فدا کرد.

 

شیخ فضل الله در ۱۱ مرداد ۱۲۸۸ ه.ش مصادف با ۱۳ رجب ۱۳۲۷ ه.ق به دستور دادگاه فاتحان تهران و با حکم روحانی فراماسونری چون زنجانی، به دار آویخته شد تا برای همیشهٔ این مرز و بوم، ـ به قول آل احمد ـ نعشش بر بام سرای این مملکت به عنوان نتیجه استیلای غرب زدگی برافراشته باشد.

 

در لحظه قبل از اجرای حکم، یکی از رجال وقت با عجله برای او پیغام آورد که شما این مشروطه را امضا کنید و خود را از کشتن برهانید.

 

ایشان در جواب گفت: «دیشب رسول خدا را در خواب دیدم فرمودند: فردا شب مهمان منی» … «من چنین امضایی نخواهم کرد».

 

دسته‌ها
اخبار

آتش سوزی سینما رکس آبادان در سال 57

از این پس در این مجموعه از مطالب به بررسی و انتشار «روایت حضرت امام خامنه ای از وقایع تاریخی » می پردازیم . انتشار تصاویر و فیلم های مربوط به وقایع مهم تاریخ ایران و جهان و همچنین برگ هایی از زندگی نامه امام خامنه ای محتوای این مجموعه مطالب را تشکیل می دهد . شما می توانید با پیگیری برچسب « روایت امام خامنه ای از وقایع تاریخی » مطالب رو دنبال کنید و بخوانید

آتش سوزی سینما رکس
آتش سوزی سینما رکس

توضیح تصویر: فضای عزا و سوگواری در یکی از محله‌های شهر آبادان برای کشته‌شدگان حادثه آتش سوزی در سینما رکس

۸مرداد۱۳۵۷
آتش سوزی سینما رکس آبادان

حضرت امام خامنه ای : «امام در هرجایی که یک مسأله‌ای پیش می‌آمد حضور داشت، هیچ جا نبود که انسان را دچار سردرگمی بکند. مثلاً قضیه‌ی سینما رِکس آبادان پیش آمده، حالا همه سردرگم‌اند که قضیه چیست؟ چه موضعی باید گرفت؟ چه کار باید کرد؟ آیا دولت این کار را کرده؟ آیا – نمی‌دانم – عراقیها کردند؟ خرابکارها کردند؟ ناگهان زودتر از همه اعلامیه‌ی امام می‌آمد.

هنوز دیگرانی که در ایران بودند، حتّی مبارزین اعلامیه نداده، اعلامیه‌ی امام در دست مردم بود. اتّفاقاً همین مثالی که زدم من، فراموش نمی‌کنم ما جیرفت بودیم آن وقت، تبعید بودیم در جیرفت در این جریان سینما رکس.

بنده بودم، آقای مرحوم ربّانی شیرازی رحمةاللَّه‌علیه ایشان بودند، آقای ربانی املشی بودند، عدّه‌ای بودند از دوستان. [خبر] قضیه‌ی سینما رکس به ما رسید. ما نشستیم با هم مشورت کردیم گفتیم بیائیم ما یک اعلامیه درست کنیم؛ البته اعلامیه‌ی مخفی، یعنی شبنامه نه به امضا؛ -به نظرم اینجوری می‌رسد- که اعلامیه را منتشر کنیم و با یک امضای -مثلاً – کلی بفرستیم قم و اینها چاپ بشود که مردم در جریان قرار بگیرند.

نشستیم و اعلامیه‌ای با نظر همدیگر تهیه کردیم و فراهم کردیم و بعد مثلاً گفتند این جایش اشکال دارد، آن جایش را درست کردیم و آن جایش عیب دارد، آن جایش مثلاً عیبش را برطرف کردیم، یکی دو روز طول کشید تا آمدیم اعلامیه را بدهیم تایپ کنند؛ پلی‌کپی کنند؛ اعلامیه‌ی امام رسید دستمان؛ به کجا؟ به جیرفت.

یعنی مثلاً چهار روز، پنج روز از حادثه نگذشته امام حاضر بود، در جیرفت حاضر بود.»

منبع+

دسته‌ها
اخبار

بازگرداندن محمدرضا پهلوی با کودتای آمریکایی

 

از این پس در این مجموعه از مطالب به بررسی و انتشار «روایت حضرت امام خامنه ای از وقایع تاریخی » می پردازیم . انتشار تصاویر و فیلم های مربوط به وقایع مهم تاریخ ایران و جهان و همچنین برگ هایی از زندگی نامه امام خامنه ای محتوای این مجموعه مطالب را تشکیل می دهد . شما می توانید با پیگیری برچسب « روایت امام خامنه ای از وقایع تاریخی » مطالب رو دنبال کنید و بخوانید

بازگرداندن محمدرضا پهلوی
بازگرداندن محمدرضا پهلوی

توضیح تصویر: پاک کردن دیوارها از شعارهای ضد شاه و آمریکا به دستور دولت زاهدی. در این عکس شخصی در حال پاک کردن شعار «یانکی به خانه برگرد» است. 1 شهریور 1332

بیست و هشت مرداد ۱۳۳۲
کودتای آمریکایی برای بازگرداندن محمدرضا پهلوی

⌛️ حضرت امام خامنه ای : « انگلیسیها نفت ایران را ملک شخصی خود به حساب آورده بودند و دهها سال استفاده‌ی غاصبانه می‌کردند و مال ملت ایران را تقریبا مفت مفت می‌بردند و دربار سلطنت هم برای این‌که چهار روز بیشتر به حکومت ننگین خود ادامه دهد، با انگلیسیها همکاری می‌کرد… از سی تیر ۱۳۳۱ که مرحوم آیت الله کاشانی توانست ملت ایران را آن‌طور به صحنه بیاورد، تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که عوامل امریکا در تهران توانستند مصدق را سرنگون و تمام بساط او را جمع کنند و مردم هیچ حرکتی از خود نشان ندادند، یک سال و یک ماه بیشتر طول نکشید.

در این یک سال و یک ماه، با وساطت ایادی ضد استقلال این کشور و با توطئه‌ی دشمنان این ملت، دکتر مصدق مرتب فاصله‌ی خود را با آقای کاشانی زیاد کرد، تا این‌که مرحوم آیت الله کاشانی چند روز قبل از ماجرای ۲۸ مرداد نامه نوشت – همه‌ی این نامه‌ها موجود است – و گفت من می‌ترسم با این وضعی که دارید، علیه شما کودتا کنند و مشکلی به وجود آورند.

دکتر مصدق گفت: من مستظهر به پشتیبانی مردم ایران هستم! اشتباه او همین‌جا بود. ملت ایران را سرانگشت روحانیت – کسی مثل آیت الله کاشانی – وادار می‌کرد که صحنه‌ها را پر کند و به میدان بیاید و جان خود را به خطر بیندازد. در ۲۸ مرداد که کاشانی منزوی و خانه‌نشین بود – و در واقع دولت مصدق او را منزوی و از خود جدا کرده بود – عدم حضور او در صحنه موجب شد که مردم نیز در صحنه حضور نداشته باشند؛ لذا کودتاچیهای مامور مستقیم امریکا توانستند بیایند و به‌راحتی بخشی از ارتش را به تصرف درآورند و کودتا کنند.

یک مشت اوباش و الواط تهران را هم راه انداختند و مصدق را سرنگون کردند… ملی شدن صنعت نفت هم در واقع هیچ و پوچ گردید؛ چون همان نفت را به کنسرسیومی دادند که امریکاییها طراحی آن را کردند. هرچه دشمن خواست، همان شد؛ به خاطر جدا شدن از روحانیت و دین.»

بیانات در دیدار مردم کاشان و آران و بیدگل‌ / ۱۳۸۰/۰۸/۲۰