متاسفانه شبکههای انفرادی جای شبکههای اجتماعی را گرفته است
شبکههای انفرادی جای شبکههای اجتماعی را گرفته است همیشه و همهجا و در تمام مقالات اجتماعی، از هجوم تکنولوژی و پیشرفتهای هر روزه آن که روی زندگی امروزی سایه انداخته است، داد سخن میدهند و از آن به عنوان یکی از معضلات زندگی امروزی نام میبرند.
شبکههای اجتماعی و حضور پررنگ آن در زندگی امروزی را از جمله دلایل تغییر سبک زندگی ایرانی،اسلامی میدانند و تنهایی انسان امروزی را به گردن این فناوری میاندازند. برخی معتقدند شبکههای اجتماعی برخلاف نامشان، انسان را از داشتن روابط انسانی صحیح و فرحبخش دور کردهاند و او را هر روز تنهاتر از قبل میکنند و در واقع به آنها باید گفت شبکههای انفرادی.
شاید این عقیده بیراه هم نباشد وقتی با استفاده افراطگونه از این شبکهها، مهمانیها و دورهمیهای گرم فامیلی گذشته به محافل سرد و بیروح امروزی تبدیل میشود باید هم این سردی روابط را به گردن این فناوری نوپا انداخت و به آن دورهمیها باید گفت شبکههای اجتماعی و این سر در موبایل بودنها را باید گفت شبکههای انفرادی.
در واقع ما ایرانیها مردمانی هستیم که وقتی چیز جدیدی کشف میکنیم در استفاده از آن دچار هول و دستپاچگی میشویم. تمام وقت و زندگی خود را وسط میگذاریم و خود را با این کشف جدید خفه میکنیم. شبکههای اجتماعی از همان کشفهای ایرانیهاست که در ابتدای حضورش در جامعه، به دلیل هول شدن افراد از این فناوری نوین که به راحتی میتوانستند با دوستان خود در هر کجای دنیا ارتباط برقرار کنند دچار جوزدگی شدند.
اکنون بعد از گذشت چندین سال از ورود شبکههای اجتماعی به زندگی ایرانی، شاید درست نباشد درباره خوب یا بد بودن این فناوری نظر کلی بدهیم که این فناوری مطلقاً خوب یا بد است. همانقدر که برخی معتقدند این شبکهها افراد را منزوی و تنهاتر کرده است میتوان گفت چرخیدن در این شبکهها و حال و احوال با دوستهای دیده و نادیده میتواند منجر به احساس بهتر و نشاط بیشتر فرد هم شود.
واقعیت این است که شبکههای اجتماعی و تأثیرات آن بر سبک زندگی افراد بستگی به طرز استفاده افراد، ویژگیهای شخصیتی و شرایط زندگی آنها در این زمینه دارد. اما برای اینکه بتوانیم از این شبکههای اجتماعی لذت کافی ببریم بهتر است چند نکته را در نظر بگیریم. نکته اول اینکه اسیر و معتاد این شبکهها نشویم که ما را از کار و زندگی میاندازد.
در این زمینه میتوانیم دست به گزینش آدمها بزنیم و دوستان و آشنایانی را که کمتر میبینیم در فضای مجازی پیدا کنیم و با هم در ارتباط باشیم و از این ارتباط و دوستی لذت ببریم. حد و حدود خود را بشناسیم. قبل از هر چیز ما باید جایگاه خودمان را بدانیم و حد و مرزهایمان را مشخص کنیم.
وقتگذرانی و پرسه زدن در شبکههای اجتماعی را راهی برای جبران کمبودهای عاطفی خود ندانیم و در شبکههای اجتماعی به دنبال پرکردن خلأهای زندگی خود نباشیم زیرا افراط در استفاده از آن بیماریزاست و حتی موجب بیزاری از هر نوع ارتباط میشود و به همین دلیل است که بسیاری از کاربران اینستاگرام پس از یک دوره حضور افراطی در این شبکه ناگهان غیبشان میزند و کلاً اینستاگرام را کنار میگذارند.
در استفاده از این شبکهها افراط نکنیم و از صبح تا شب و از شب تا صبح، سرمان تو گوشی و تبلتمان نباشد زیرا در اینصورت تبدیل به یک معتاد میشویم و آخر اعتیاد هم که معلوم است چه خواهد شد.
نقد حال و هوای افراطی برخی کاربران شبکههای اجتماعی
جوگرفتگی از برقگرفتگی خطرناکتر است!
آیا تا به حال جوگیر شدهاید؟ یا با افرادی که خیلی زود جوگیر میشوند برخورد داشتهاید؟ حتماً هم این جمله « ما چقدر جوگیر هستیم» را هم زیاد شنیدهاید. آدمی را میشناختم که بسیار تحت تأثیر شرایط محیط خود قرار میگرفت و کارهایی را انجام میداد که برایم بسیار عجیب بود. یادم است در مجلس مهمانی که با هم حضور داشتیم طبق روال همه مهمانیهای امروزی، بحث داغی بین مهمانان به راه افتاد که این دوست ما هم در این بحث و گفتوگو به شدت شرکت کرده بود.
با گذشت چند دقیقه بحث به اوج خود رسید و مهمانها به دو گروه موافق و مخالف تقسیم شدند. ناگهان این دوست ما با چهره برافروخته از جای خود بلند شد و شروع کرد با حرکات تند دستهایش، نظر و عقیدهاش را به دیگران القا کردن. به قدری تحت تأثیر افرادی که با او همعقیده بودند قرار گرفته و جوگیر شده بود که دیگر کنترل رفتار و گفتارش را نداشت و حرکاتی از خود نشان میداد که من به شدت نگرانش شدم، تا جایی که به سمتش رفتم و او را به آرامش دعوت کردم.
بعد از مهمانی با خنده به او گفتم: « آدم رو برق بگیره ولی جو نگیره! دوست عزیز این چه کاری بود تو کردی؟ هم به خودت هیجان بیش از حد وارد کردی هم مجلس مهمانی را به هم ریختی! » بنده خدا بعد از اینکه هیجانش خوابید خودش هم از دست خودش شاکی و عصبانی شده بود و میگفت این یک ضعف بزرگ من است که نمیتوانم رفتار و گفتار خودم را تحت کنترل داشته باشم و همیشه این جوزدگی برایم مشکلساز شده است.
اینکه ما از چه زمانی مردمان جوگیری بودیم مشخص نیست ولی به یمن حضور گسترده شبکههای اجتماعی، چند سالی است که به کرات شاهد جوگیر شدن مردم جامعه در موقعیتهای مختلف هستیم. فرقی هم ندارد در چه گروه سنی یا اجتماعی هستیم. از هر قشر و صنفی که باشیم خیلی زود نسبت به موضوعات مختلف واکنش هیجانی نشان میدهیم که مبادا از قافله عقب بمانیم!
شاید اگر مسابقه جوگیری در سطح دنیا برگزار میشد ما مقام اول را کسب میکردیم و جام را به خانه میآوردیم! آنقدر سریع نسبت به وقایع واکنش نشان میدهیم که ناگفتنی است! خوب یا بد، درست یا غلط، این جوگیری مهم نیست. مهم این است که همه مردم دنیا با خبر میشوند و جوزدگیهای یک ملت را در رأس خبرهایشان مینشانند.
یا تمام مدت منتظریم یک کسی در یک جایی حتی در فلات دور، حرکتی را انجام دهد تا ما هم پیرو او همان کار را انجام دهیم یا یک چهره معروف وطنی و غیروطنی مرتکب خطا و اشتباهی سهوی یا عمدی شود که ما آن را سریع به یک سوژه تبدیل کنیم و به قولی روزمان را بسازیم. از مرگ هنرمندان و نوابغ ایران و جهان بگیر تا بادهای سوئیس و سلفی سیاستمداران و غیره که این روزها بدجوری شبکههای اجتماعی را به خود مشغول کرده است.
کلاً مردم جوگیری هستیم! حتماً شما هم جریانات مختلفی را که در حاشیه فوت هنرمند و کارگردان بزرگ کشورمان رخ داد، میدانید. از دست دادن این کارگردان فقید، شوک بزرگی برای جامعه هنری و غیرهنری کشورمان بود درست! ولی بعضی از هنرمندان و افراد عادی جامعه واکنشهایی نسبت به این خبر از خود نشان دادند که بسیار حیرتآور بود.
از طومارنویسی هنرمند و غیرهنرمند علیه جامعه پزشکی بگیرید تا درخواست اشد مجازات برای دکتر معالج بیچاره و غیره. در آن روزها هر کدام از شبکههای اجتماعی را که باز میکردیم با پستها و کامنتهایی مواجهه میشدیم که کاملاً معلوم بود این افراد جوزده برای اینکه از این قافله عقب نمانند آتش به هیزم این جریان میانداختند که این جوزدگی فقط باعث شد جامعه هنری و پزشکی ما رودرروی هم قرار بگیرند.
ما حتی در کمک کردن هم جوزده هستیم. آنقدر سریع درگیر جو و فضای کمکهای خیریه قرار میگیریم که بدون هیچ گونه تحقیق و بررسیای درباره مراکز خیریه مربوطه و اینکه بدانیم این خیریه برای کی و کجاست سریع و شتابزده کمک میکنیم تا فقط به همه نشان بدهیم که ما خیلی خیر هستیم.
در بسیاری از گروههای تلگرامی پیامهایی حاوی یک شماره حساب و کلی التماس و خواهش برای کمک به یک نیازمند منتشر میشود که گاهی از صحت و سقم این پیام آگاه نیستیم و کاملاً هم مشخص است که دست به دست چرخیده تا به ما رسیده و چون از طرف یکی از دوستان ما منتشر شده است سریع برای کمک اعلام آمادگی میکنیم.
در این میان قطعاً افراد سودجویی هستند که از این معرکه جوزدگی افراد، سوءاستفاده میکنند و کلاهبرداریهایی را انجام میدهند. نوع دیگری از جوزدگی مردم ما شرکت در حرکات نمایشی در حمایت از بیماریهای خاص است، مثل چالش سطل یخ که خیلی از افراد جوزده فقط برای جلب توجه، یک سطل یخ روی سر خود میریختند و در اینستاگرام به اشتراک میگذاشتند که این چالش با این جوزدگی مردم از هدف اصلی خود خارج شد.
یا مورد اخیر جوزدگی افراد در شبکههای اجتماعی، خبر شهادت یکی از مدافعان حرم بود که چه واکنشهای شتابزدهای را در این مورد شاهد بودیم. چه سخنانی را از بعضی از افراد و بعضا چهرههای معروف مردمی خواندیم و شنیدم که هیچ ربطی به آرمانهای والای این شهید بزرگوار نداشت و فقط تعجب و حیرت همگان را نسبت به این موضعگیریهای شتابزده برانگیخت.
اما باید این را بدانیم که این دست به دست شدنها و یک کلاغ چهل کلاغ شدنهای اخبار و رویدادها تنها باعث میشود که واقعیت جریان در زیر لایههای جوزدگی گم شود و آنچه پیام اصلی این جریان است نادیده گرفته شود. مثل برخی از اتفاقات که جرقه آنها در فضاهای اجتماعیزده شده و در یک حرکت هیجانی، موضوعی که فقط در شبکههای اجتماعی دست به دست میشد به فضای واقعی کشیده میشود و گاهی جریانات دیگری را هم به همراه دارد.
در ماجرای گم شدن و مرگ آنیتای هشت ماهه، آنقدر جوزدگی در آن بالا بود که در مراسم ترحیم این کودک شاهد رفتارهای عجیب و غریبی از سوی برخی افراد بودیم، خانوادههایی که فرزندان خردسال خود را برای همدردی یا به دلایل دیگری به آغوش این پدر داغدیده میسپردند که باعث داغدیدگی بیشتر او میشد و در نهایت جوزدگی، این جریان را با خبر فوت پدر آنیتا تمام کردند! که در واقع یک شایعه بیش نبود.
انبوه خلق و جوزدگی
در جامعه امروزی افرادی که جوگیر یا جوزده هستند یا به عبارتی خیلی سریع دچار هیجان میشوند کم نیستند. تمام این افراد تحت تأثیر شرایط محیط پیرامون خود جوگیر یا دچار هیجان شده و رفتاهای نابهنجاری را بروز میدهند. از نظر رفتارشناسی «جوگیر شدن» به معنای اسیر عوامل محیطی و تسلیم فشارهای محیط شدن و تن دادن به خواستههای اطرافیان اعم از دوستان یا همراهان است.
«جوگیر شدن» به تعبیری به حالتی اطلاق میشود که فرد هنگامی که تحت فشار رفتارهای محیطی قرار میگیرد، برای همرنگ شدن با آن دست به کارهایی میزند که در شرایط عادی امکان ندارد به انجام آن حرکتها اقدام کند. رفتارهایی همچون استفاده از مواد مخدر، کشیدن سیگار یا سایر هنجارشکنیهایی که مغایر با اصول اخلاقی و رفتاری است و همه و همه ناشی از جوگیر شدن بعضی از افراد است.
بعضی از حرکتهای سیاسی یا اجتماعی که در جامعه شاهد آن هستیم نیز ریشه در جوگیر شدن افراد دارد. جوگیری بیشتر در سنین بین 11 سال تا 25 بیشتر دیده میشود و «جوگیر شدن» در این سن و سال موجب گرفتار شدن جوانان و نوجوانان در آسیبهای اجتماعی و رفتاری میشود و خطر انحراف و ناهنجاریهای ناشی از «جوگیر شدن» در این سنین بیشتر است.
گوستاو لوبون جامعهشناس فرانسوی در حوزه روانشناسی اجتماعی نظریه انبوه خلق را مطرح میکند. انبوه خلق به عدهای از افراد گفته میشود که در عمل مشخصی یا بروز حادثهای گرد هم میآیند و دارای ویژگیهایی چون وجود احساسات و هیجانات آنی، نداشتن تشکل و انسجام، به وجود ارتباط موقت و ناپایدار میان افراد، از دست دادن حس تشخیص و پیوستن به گروه و در نهایت نبود هدف قبلی و اندیشیده میباشند.
همین آشوبهای خیابانی سال 88 نمونه بارز این نظریه است، بسیاری از جوانان و نوجوانان اسیر جو موجود شدند و برای خودنمایی در مقابل هم سن و سالها یا جنس مخالف اقدام به برخی کارها کردند. شاید 70درصد از جوانان و نوجوانان برای اینکه به اصطلاح از قافله عقب نمانند و با جو موجود همرنگ شوند در برخی از آشوبها حضور داشتند وگرنه در شرایط عادی محال بود دست به چنین کارهایی بزنند.
امروزه نیز شاهد این انبوه خلقها یا جوزدگیهای جمعی افراد هستیم. انبوه خلقهایی در قالب شبکههای اجتماعی که در بعضی موارد از قاب گوشی های موبایل و تبلتها خارج شده و شکل ظاهری به خود میگیرد. انبوه خلقی که با جوزدگی فراوان بعد از برد تیمشان برای خوشحالی و پایکوبی به خیابانها آمده و نظم شهر را به هم میزنند یا برعکس بعد از باخت تیم مورد علاقهشان دست به تخریب وسایل نقلیه عمومی یا هتاکی و فحاشی به داور و مربی و بازیکن تیم مورد نظر میزنند.
همانطور که گفته شد جوگیری در سنین نوجوانی و جوانی بیشتر بروز پیدا میکند، بنابراین جوگیری به عنوان یک ناهنجاری رفتاری ممکن است منجر به سقوط آنها به اعتیاد یا دچار شدن به افسردگی یا آسیبهایی همچون فرار از خانه، ترک تحصیل، خرابکاریهای سیاسی و حتی خودکشی شود. اما با آموزش مهارتهای زندگی و واقعگرایی به جوانان میتوان از این حس «جوگیر» شدنشان در مسیر درست و سازندهای استفاده کرد.
امروزه شبکههای اجتماعی بستری برای بروز این ناهنجاری رفتاری است و برای اینکه نوجوان و جوان ما دچار جوزدگی در هیچ زمان و مکانی نشوند بهتر است به آنها نه گفتن را آموزش دهیم. از نگاه آسیبشناسی رفتاری، آموزشهای مهارتهای زندگی بهویژه مهارت گفتن «نه» اصلیترین واکسن برای جلوگیری از گرفتاری در این بیماری رفتاری است.
ترسیدن از تمسخر یا تبرئه کردن خود از اتهام ترسو بودن و امثال آن سبب میشود تا جوانان قدرت «نه» گفتن به دعوتها و خواستههای نامعقول و ضداخلاقی و مخالفت با ارزشها را از دست بدهند و این مسئله زیربنای اصلی جوگیری آنان است.
جوگیر شدن ریشه رفتاری دارد و به خاطر خلأ رفتارهای سالم و پیشگیریکننده بهوجود میآید. الگوهای رفتاری سالم باید در خانواده و مدرسه ارائه شود. جوانانی که مهارتهای زندگی را آموختهاند یا در خانوادههای اصیل و ارزشی تربیت شدهاند هرگز اسیر جوزدگی نمیشوند.
بنابر گزارشی از سوی انجمن سلامت عمومی انگلیس، اینستاگرام مضرترین وبدترین اپلیکیشن شبکه اجتماعی برای سلامت ذهن افراد است و اسنپچت هم با فاصله کمی در رده دوم قرار دارد. این انجمن، نزدیک به 1500 نوجوان و جوان 14 الی 24 ساله را مورد نظرسنجی قرار داده تا متوجه شود که پلتفرم های شبکه اجتماعی، تا چه حد سلامت ذهن را در حوزه هایی مانند نگرانی، افسردگی، شناخت خود و تصویر بدن تحت تاثیر قرار می دهد.
از کابران شرکت کننده در این آزمایش علمی خواسته شده بود بگویند شبکه اجتماعی اینستاگرام چه تاثیری بر اضطراب، افسردگی، تنهایی، آزار، تمسخر و تصور آنها از بدن خود دارد.
طبق این گزارش، شبکه اجتماعی اینستاگرام به این دلیل که امکان اشتراک عکس و ویدیو را میدهد روی تصویری که کاربران از بدن خود دارند، تاثیر منفی میگذارد.
90 درصد از شرکتکنندگان زن در این نظرسنجی گفتهاند که از بدن خود راضی نیستند.
اینستاگرام اثر مخربی بر خواب کاربران نیز دارد؛ علاوه بر این کاربران اینستاگرام ، همواره ترس دارند از اتفاقات بیخبر بمانند، باید مدام در تماس باشند تا مبادا اتفاقی بدون حضور و آگاهی آنها رخ دهد.
بخش زیادی از جوانان از شبکه اجتماعی اینستاگرام استفاده میکنند و در مقابل آن آسیب پذیر هستند.
به گفته انجمن سلطنتی بهداشت عمومی انگلیس” شبکه اجتماعی اینستاگرام باید به کاربرانی که از این شبکهها زیاد استفاده میکنند، هشدار بدهد و کسانی را که دچار مشکلات روانی هستند، شناسایی کند.
” در گزارش انجمن سلطنتی بهداشت عمومی آمده که شبکه اجتماعی اینستاگرام ممکن است به “بحران سلامت روان در میان کاربران جوان دامن بزند”.
برای حل این مشکل، انجمن مورد اشاره با پلتفرم های شبکه اجتماعی ارتباط برقرار کرده تا با قرار دادن نوعی هشدار روی تصاویری که به صورت دیجیتالی دستکاری شده اند، به مقابله با احساس «عدم کفایت» و «اضطراب» در میان کاربران جوان بپردازند. کراچر می گوید:
ما از این پلتفرم ها نمی خواهیم که فتوشاپ یا فیلترگذاری را ممنوع کنند، اما هنگامی که تصاویر دچار تغییر شده اند، به مردم اطلاع داده شود تا کاربر احساس نکند تصویر مورد نظر واقعی است. ما واقعاً می خواهیم ابزارها و دانش لازم را در اختیار افراد جوان قرار دهیم تا نه تنها از پلتفرم های شبکه اجتماعی به شکلی مثبت استفاده کنند، بلکه سلامت ذهنی شان هم بهبود یابد.
در جمع بندی این گزارش نیز گفته شده که اینستاگرام تاثیری منفی روی تصویر بدن، الگوهای خواب و افزایش «ترس از جداماندگی – FOMO» می گذارد.
برنامه زنگ بیداری 224 از تولیدات سایت صدای میقات روز 28 دی 95 منتشر شد . این برنامه در بخش های مختلف به بررسی مسائل فرهنگی سیاسی روز ایران می پردازد . در ادامه فهرستی از برنامه های این قسمت زنگ بیداری را می خوانیم :
–((هواپیما آوردیم مسکن تونو بردیم….هواپیما ارزونیتون ما رأی نمیدیم بهتون)) حقایقی دربارهٔ ورود هواپیمای ایرباس به ایران..به همراه طنز
*حکایت ((خب تو بو نکن!!)) با اجرای آقای صفری
*بمب خنده ((صلفی با شلیک پدافندها در تهران)) یعنی ما همچین مردمی هستیم…طنز
*گیربازار (( خودزنی دختران )) وقتی دختران مدرسه ای چاره ای جز خودزنی ندارند!! آقایان مسئول شما از کدام آزادی میگوئیید؟! با اجرای مسعود عباسی
*نفس حق ((نامه ای به خدا)) سخنان شنیدنی دکتر فرهنگ
ویسگون شبکه اجتماعی مبتنی بر تصویر، ساخته گروه نرم افزاری رخ برای سیستم عامل اندروید است که می توان از آن بهعنوان بهترین جایگزین ایرانی اینستاگرام یاد برد، رابط کاربری این برنامه بسیار ساده و کارکردن با آن نیز راحت است. عملکرد آن همانند Instagram, Pinterest, Foursquare و … می باشد، که شما می توانید در آن به راحتی تصاویر مورد علاقه خود را با دیگران به اشتراک بگذارید.
همچنین در ویسگون می توانید تصاویر دیگران را مشاهده کنید، لایک کنید، برای آن نظر بگذارید و یا با کیفیت اصلی دانلود کنید!
امکان شخصی سازی دسته بندی تصاویر نیز قابلیت دیگریست که به شما کمک می کند که تنها تصاویر گروه های دلخواهتان را در صفحه اصلی برنامه ویسگون مشاهده کنید
اگر از اینترنت نسبتا کند مثل اینترنت خطوط سیم کارت استفاده می کنید به راحتی می توانید با ورود به منوی تنظیمات ویسگون کیفیت نمایش تصاویر را روی «کیفیت پایین» یا «کیفیت متوسط» بگذارید و سرعت بارگزاری تصاویر را به طور قابل ملاحظه ای افزایش دهید.امکان نمایش تصاویر با کیفیت بالا نیز در تنظیمات تعبیه شده است.
ویسگون به صورت رایگان عرضه شده است، پس همین حالا این نرم افزار سبک و سریع را دریافت کنید و لذت ببرید!
امکانات نسخه حاضر ویسگون و جایگزین اینستاگرام
ارسال عکس از از طریق منوی share عکس در گالری تصاویر به برنامه
آپلود مستقیم عکس دربرنامه با انتخاب از گالری تصاویر یا دوربین گوشی
دسته بندی مطالب با امکان انتخاب دسته بندی های خاص
ذخیره تصاویر با کیفیت اصلی
امکان لایک و ارسال نظر برای تصاویر
نمایش آخرین رخدادها
مشاهده پروفایل کاربران
برترین کاربران
برترین تصاویر براساس روز،هفته و ماه
امکان ویرایش پروفایل و آواتار
دنبال کردن کاربران
بازیابی رمز عبور و نام کاربری فراموش شده
تغییر رمز عبور
نرم افزار ویسگون به تدریج کاملتر شده و بر امکانات آن افزوده می شود و البته همیشه رایگان خواهد بود
پس از نصب برنامه ویسگون در بخش ابتدایی برنامه همانند دیگر شبکههای اجتماعی شما نیاز به ثبتنام دارید، ثبتنام در این شبکهاجتماعی مبتنی بر نامکاربری است و هیچگونه تاییدیه مبتنی بر پیامک و یاشماره تلفن را دریافت نخواهید کرد، البته بهصورت مهمان نیز می توانید به برنامه دسترسی داشته باشید و پستهای دیگر کاربران را مشاهده کنید.
پس از ثبتنام در ویسگون بهراحتی وارد محیط برنامه میشوید که از شما درخواست میکند کاربر و یا کاربرانی را به لیست دنبالکنندگان خود بیفزایید تا تصاویر ارسالی توسط آنها را مشاهده کنید، همچنین می توانید با مراجعه به بخش دستهبندی، تصاویر ارسالشده در یک دسته خاص را مشاهده کنید. در ویسگون دستهبندی تصاویر بسیار متنوع و بالغ بر ۴۰ بخش مختلف است. از دیگر بخشهایی که میتوانید کاربران را به لیست خود اضافه کنید، لیست کاربران برتر و یا جستجوی افراد به وسیله نام کاربری آنهاست.
یکی از برترین ویژگی های ویسگون امکان ارسال پست از طریق رایانه و ویندوز است . یعنی علاوه بر ارسال و مشاهده عکس ها در موبایل , می توانید از طریق مرورگر سیستم هم این کار را انجام دهید . برای ورود به ویسگون اینجا کلیک کنید
برای دانلود برنامه از کافه بازار اینجا کلیک کنید | برای دانلود مستقیم فایل نصبی apk رو این لینک بزنید (حجم:6مگابایت)
پاک کردن صفحه اینستاگرام خود تنها طی چند مرحله کوتاه
محبوبیت زیاد یک شبکه اجتماعی و حضور تعداد بسیاری از افراد در آن که زمان زیادی را نیز در آن صرف میکنند، میتواند گهگاه دردسرساز شود. قرار گرفتن عکسهای شخصی یک کاربر در اختیار برخی افراد سودجو، گذران وقت بیش از اندازه در این رسانه، حساس شدن شخصی خاص از اطرافیان درباره حساب کاربری اینستاگرام و پدید آمدن نزاعهای این چنینی تنها گوشهای از مشکلاتی هستند که ممکن است با فعالیت بیش از اندازه و خارج از چهارچوب خاص، برای یک فرد اتفاق بیفتد.
چه مقصر خود ما باشیم و چه دیگران تفاوتی ندارد، چرا که زندگی واقعی و فیزیکی بسیار بیش از این ارزشمند بوده و این شبکههای اجتماعی گذران که طبق تجربه محبوبیت آنها تنها برای چند سال بیشتر دوام نمیآورد، نباید در زندگی ما اختلال ایجاد کنند. در چنین مواقعی پاک کردن اکانت اینستاگرام و یا هر شبکه اجتماعی مشابه به عنوان تر خلاص، بهترین راهکار خواهد بود. در نظر داشته باشید این پایان کار نیست. ثبت نام مجدد در اینستاگرام در زمانهای بعدی وقت زیادی از شما نخواهد گرفت و دوستان واقعیتان نیز همواره حتی بعد از گذشت مدتها از غیبتتان با شما خواهند ماند، از همین رو در پاک کردن اکانت اینستاگرام اگر تبدیل به یک دردسر برای شما شده به خود شک راه ندهید.
نکات مهم در خصوص حذف اکانت اینستاگرام :
۱- بر خلاف برخی برنامه ها نظیر واتس اپ، حذف اینستاگرام از طریق خود نرم افزار اینستاگرام امکان پذیر نبوده و این کار باید حتما از درون وبسایت رسمی اینستاگرام صورت گیرد.
۲- پس از حذف اکانت، تمامی موارد اعم از تصاویر، ویدئوها، کامنتها، لایکها، دوستان، فالوئرها و… کاملا پاک خواهند شد پس اگر ویدئو و یا تصاویر با ارزشی دارید قبل از حذف اکانت از آنها بکاپ گیری کرده و آن ها را در جایی ذخیره کنید.
۳- طبق گفته اینستاگرام، پس از پاک شدن اکانت، دیگر کسی امکان ساخت حسابی با همان نام را نخواهد داشت!
قدم اول در حذف اکانت اینستاگرام
ابتدا روی دکمه قرمز زیر کلیک کنید تا با مرورگر وارد صفحه حذف اکانت وبسایت اینستاگرام شوید. توجه کنید که نمیتوان با استفاده از خود اپلیکیشن این کار را انجام داد. ممکن است باز شدن صفحه اول به دلیل شلوغی با کمی کندی روبرو باشد که با استفاده از یک اینترنت بهتر و یا مراجعه در وقت دیگر این کار را انجام دهید.
لینک بالا را می توانید در مرورگر رایانه خود و یا مرورگر موبایل خود ( مثلا اپرا یا کروم) باز کنید
اگر وارد صفحه اینستاگرام خود نشده اید باید با وارد کردن رمز و نام کاربری ( یوزرنیم) وارد اینستاگرام شوید . (سپس دوباره با کلیک روی لینک بالا به صفحه حذف بروید )
اینستاگرام در بخش Why are you deleting your account دلیل پاک کردن اکانت را میپرسد و سعی میکند با ارائه راهکارهای احتمالی شما را از این کار منصرف کند!!! اگر تنها به پاک کردن صفحه اینستاگرام خود فکر میکنید، چندان اهمیتی هم ندارد و میتوانید گزینه Something Else را برگزینید. تا کادر وارد کردن مجدد رمز عبور برای شما ظاهر شود.
رمز عبور خود را دوباره بنویسید و روی دکمه قرمز Delete my Account کلیک کنید
سپس یک کادر دیگر باز می شود و باید برای تایید درخواست روی OK کلیک کنید .
در صفحه بعد عبارت موفقیت آمیز بودن حذف اکانت اینستاگرام نمایش داده می شود .
بالاخره بعد از نزدیک به یکماه جنجال و سروصدا در شبکههای فارسیزبان «آنور آبی» و موج شایعات و اخبار ضدو نقیض و شوخیهای نیشدار و گزنده در شبکههای اجتماعی و پیامرسان، مقامات مسئول کشور و صداوسیما هم طی یک هفته اخیر به اظهارنظر و واکنش درباره پرونده اتهامات یکی از قاریان پرداختند و ماجرا از پرده بیرون آمد و شکل رسمی و علنی بهخود گرفت.
این هم از طنزهای تلخ و ناگوار روزگار ماست که انگار در بعضی ماجراها، «واکنش منفعلانه» را به «کنش فعال» ترجیح میدهیم و به این ترتیب، باید برای پس گرفتن توپ و زمین از دستداده وارد میدان شویم. درحالیکه از ابتدا به سادگی میتوانستیم ابتکار عمل و فضای رسانهای را خودمان در اختیار داشته باشیم و با اقدامات بموقع و صحیح، جلوی گستردگی بیدلیل ابعاد اتفاق و شدت عواقبش را بگیریم.
شکی نیست که پرونده، سیر قضایی و عادی خود را طی میکند و به نقطه نهاییاش میرسد و متهم درصورت گناهکار بودن، به مجازات قانونی محکوم خواهد شد. اما فارغ از صحت و سقم این اتهام، موج سنگین و شدید و توقفناپذیر نشر اخبار تأییدنشده و (از آن بیشتر) شوخیها و طنزهای تند و تیز و گاه بیادبانه و رکیک درباره این موضوع، درخور توجه و البته نگرانی بهنظر میرسد؛ این میل و کشش فراگیر و مهارناشدنی به تحقیر و تمسخر و طعنه زدن به ماجرایی که از یک طرف در افکار عمومی «ناموسی» محسوب میشود و از طرف دیگر با «مقدسات» گره خورده است.
اینکه چرا و چطور این قشر پرتعداد از جامعه، بدون اطمینان از صحت این اتهام و بدون ذرهای تردید در آن، بدون اینکه حتی لحظهای فکر کنند که درصورت بیگناهی متهم، این حجم گسترده از انتشار رکیکترین شوخیها علیه او، چه به روز و روزگار آینده خودش و خانوادهاش و اطرافیانش خواهد آورد، به این کار دست میزنند و سرچشمه خلاقیت و مزه ریختن و شیرینزبانیشان را هم پایانی نیست.
عمق فاجعه وقتی بیشتر رخ مینماید که به یاد بیاوریم این همه قاطعیت در نشر اخبار یا طنزها در شرایطی صورت میگیرد که هنوز هیچ جرمی در دادگاه قطعی نشده و صرفا ادعاهایی مطرح شده است.
انگار در پنهانترین و سیاهترین پستوهای ذهن ما (دستکم در بخش زیادی از ما)، تمایلی مخفی اما شدید و مریض و بیرحمانه به درست بودن این اتهام وجود دارد. در هنرهای نمایشی در تحلیل «تراژدی»، میگویند قهرمان دچار «هامارتیا» (نقص و ضعف)ی است که درنهایت باعث سقوط او میشود و تراژدی را شکل میدهد و در پایان، تماشاچی را به «کاتارسیس» (احساس تطهیر و تزکیه) میرساند.
در واقع او از اینکه همچون قهرمان، دچار چنان نقصی نیست و چنان عاقبتی انتظارش را نمیکشد، خرسند میشود و لذت میبرد. انگار ما هم در این پرونده (و اصلا مواجهه با هر متهم به گناهی بزرگ)، در پی رسیدن به آن احساس کاتارسیس هستیم. دوست داریم دیگری را گناهکار بزرگ بپنداریم و از اینکه به اندازه او، خاسر و عاصی نیستیم، خرسند باشیم. روی پیشانیاش، برچسب «مرد بد» بچسبانیم و شب راحت بخوابیم که خدا را شکر که مثل او نشدیم.
اینطور وقتها، عجیب یاد سخن منتسب به حضرت مسیح(ع) موقع سنگسار مجدلیه میافتم: «هرکه گناه نکرده، سنگ بیندازد».
میخوام یک حرفی بزنم، شاید سنگین باشه، پس خواهشا مثل این فینگیلی ما، همینطوری پاتون رو بندازید رو اون پاتون و دستم به سینه و ریلکس باشید.
اگر هم مخالف این حرف هستید، خب انتقادتون رو بفرمایید.
قبلشم بگم که بگید ماشاالله
نه با خودم و حرفم نیستم، با این فینگیلیمون هستم.
اما حرف اصلی…….
خانم محترم، یه سوال دارم خدمت شما.
شما حاضر هستید که تشریف ببرید آتلیه عکاسی و یه عکس یهویی بگیرید و بیشمار ازش چاپ کنید و بعد تشریف ببرید سر چهار راه و مدرسه و دانشگاه و غیره، بعد وایسید و عکستون رو بدید دست هر مرد نامحرمی؟؟ دوست و آشنا، غریبه و ناشناس؟؟
مسلما حاضر نیستید، اصلا هم ربطی به مذهبی بودن و نبودن نداره. حتی اگه فردی هستید که براتون مهم هم نباشه جلوی نامحرم، حجابتون رعایت نشه هم حاضر به چنین کاری نیستید.
چون برای خودتون قدری شخصیت قائل هستید و حتی باهمه هم نمی پرید!!
خب، حالا زحمتتون رو کم میکنید، بجای رفتن به آتلیه و هزینه چاپ اون همه عکس، یه عکس یهویی میندازید و میزارید در صفحه شخصی تون و یا میزارید تصویر پروفایلتون.
صفحه ای که همه میتونن ببینن، تصویر رو ذخیره کنن، چه فرقی میکنه عکس توی یک کاغذ باشه توی کیف پول یا توی گالری گوشی و توی جیب.
چی؟؟ پرایوت کردید؟؟ یعنی همه فالور های شما، از محارمتون هستند؟؟ قطعا نیستند.
قدری تفکر بفرمایید.
اصلا هم سخت نیست.
به من و دیگران هم ربطی نداره، این فقط به خودتون برمیگرده.
والسلام.
ولش کنید، ناراحت و عصبانی نشید، برگردید باز عکس این پست رو ببینید و لذت ببرید.
اگر هم موافقید با حرفم، لطفا دیگران رو هم مطلع کنید و یا خودتون بگید این حرف رو، شاید تاثیری داشت در رفتارها.
«بی خیال! در دروازه را میشود بست، اما دهان مردم را نه!» حتما شما هم این ضربالمثل را زیاد شنیدهاید.
واقعیت آن است که در اجتماعات انسانی، آدمها راجعبه هم و رفتارهای یکدیگر زیاد گپ میزنند؛ گفتوگوهایی که گهگاه بهخاطر اطلاعات نادرست یا غرضورزیهای حسودانه، با آبروی افراد بازی کرده و آرامش و آبروی او را لگدمال پشت سرگوییهای نادرست میکند.
رسانههای مجازی (مثل اینستاگرام و تلگرام ) در دوران مدرن، بر شتاب این تخریب افزوده و آدمها را بیش از پیش به قضاوتهای عجولانه آلوده کرده است. مردمان بسیاری بهخاطر فقر مهارتهای رسانهای در برابر خبرهای فتوشاپی وا داده و بر شتاب تخریب میافزایند.
چه بسا هر کدام از ما هم قربانی این شایعات شده باشیم. حال در برابر این بلا چه باید کرد؟ عموما فکر میکنیم پیشگیری بهتر از درمان است!شاید بهتر باشد کاری کنیم که مردم راجع به ما حرف نزنند. پس پیشبینی میکنیم مردم از چه چیزی خوششان میآید و از چه چیزی نفرت دارند، آن وقت رفتارهای خود را با خواستهای عمومی مردم تنظیم میکنیم. این همان چیزی است که با عبارت «عرف مردم» نمایندگی میشود.
توجه به عرف، امر مذمومی نیست اما به شرط آنکه عاقلانه باشد و به زیرپاگذاشتن ارزشها نینجامد و انسان را وادار نکند امور صحیح را بهخاطر افکار غلط عدهای از مردم زیرپا بگذارد. اینکه بیش از حد به حرف مردم حساسیم، بهخاطر آنها حرص میخوریم و مدام میخواهیم در دفاع از خود، دیگران را توجیه کنیم، گواه این معناست که ما در اهمیت دادن به حرف مردم افراط میکنیم.
این روحیه، انسان را در دام رفتارهای خطرناکی نظیر تجملگرایی، خودنمایی یا رقابتهای کاذب گرفتار میکند، علاوه بر آن آدمی را از مسیر عبودیت و پرستش خدا خارج میکند. قاعده زندگی مؤمنانه آن است که خدا، مهمتر از مردم باشد. مسلمان، پیشتر از آنکه برای قضاوت مردم حساب باز کند، باید برای دستور خدا و عقوبت او اهمیت قائل باشد.
انسان باید در سبک زندگی، تکلیفش را با دو نفر تعیین کند: با خود و خدا! باید رودربایستیها را کنار بگذارد و ببیند رفتارهایش در برابر خدا چه امتیازی میگیرد. اگر باور کند خدا مهمترین رکن زندگی است و سود و زیانش فقط به دست خداست، پس همه چیزش را با خدا تنظیم میکند؛ نه با مردم، آنوقت زندگیاش بهشت میشود!
حمله ایرانیها به صفحه مجازی بازیکن تیم ملی فرانسه
در دقایق ابتدایی بازی فینال جام ملتهای اروپا، دیمیتری پایت، بازیکن تیم ملی فرانسه خطایی را روی کریستیانو رونالدو پرتغالی انجام میدهد. این خطا باعث مصدومیت شدید رونالدو میشود و چند دقیقه بعد ستاره تیم فوتبال پرتغال با چهرهای گریان زمین بازی را ترک میکند.
با وجود اینکه در نهایت پرتغال بازی را به نفع خود به پایان برد، اما همین خطای ورزشی ابتدای بازی باعث شد تا لشکری از وندالهای مجازی که متأسفانه بیشتر آنها ایرانی هستند تشکیل شود و به صفحه «پایت» در اینستاگرام حمله کنند؛ حملهای که ظرف چند دقیقه با چند صدهزار پیام توهینآمیز به زبانهای فارسی، انگلیسی و فرانسوی، طوفانی را به راه انداخت. این حرکت جمعی نابخردانه حتی در گزارش تلویزیونی مسابقه نیز بازتاب پیدا میکند و عادل فردوسی پور میگوید: مردم به پیج پایت رفته و از خجالت اون دراومدن؛ این چهکاریه آخه؟!
سؤال کنایهآمیز فردوسی پور را تا امروز کسی به صورت دقیق و صحیح پاسخ نداده است. هیچ کس هم نمیداند قربانی بعدی این رفتارهای غیرمتمدنانه چه کسی است و قرار است صفحه مجازی کدام بخت برگشتهای آماج انواع توهینها و الفاظ رکیک شود. مسئله وقتی بدتر میشود که بعد از موج حمله، موج دومی نیز به وجود میآید و این بار حملهکنندگان سعی در عذرخواهی از صاحب صفحه دارند!
کسانی که با نامهای حقیقی و مجازی در اینستاگرام، فیسبوک و دیگر شبکههای اجتماعی صفحه دارند و بدون اینکه دعوتنامه برای حضور حمله یا هماهنگی گروهی برای انتخاب طعمه وجود داشته باشد، به صفحه افراد خاصی حمله میکنند که در آن روز به نحوی از انحا نامش بر سر زبانها افتاده است.
حملهکنندگان هیچ علامت مشخصهای ندارند و حتی در صفحههای شخصی خودشان از سخنان بزرگان و پندهای حکیمانه استفاده میکنند و خود را شخصیتی بافرهنگ جلوه میدهند، اما در زمان حمله شبیه سربازان چنگیزخان همه آثار تمدنی پیش رویشان را تخریب میکنند!
آیا همه این افراد مشکل روانی دارند یا اینکه جامعه دچار یک بیماری حاد شده است که در شبکههای مجازی بروز و ظهور پیدا میکند؟! سابقه این رفتارها قدیمیتر از امسال و پارسال است، ولی هر بار آبروریزیهای بینالمللی جدیدتری از سوی این جماعت رخ میدهد که باعث میشود از داور بازی ایران و آرژانتین در جام جهانی گرفته تا لیونل مسی، بازیگران سینمای امریکا، سیاستمدارهای خارجی و حتی افراد مشهور ایرانی هم از دامنه این حملات در امان نمانند و بعد از هر حمله به صفحهای اجتماعی، صاحب آن صفحه از رفتار ایرانیها ابراز تعجب و تأسف کند.
آمار حملهها آنقدر بالا رفته است که دیگر جمشید مشایخی نیز پیشقدم عذرخواهی نمیشود. هنوز نه روانشناسان و نه جامعهشناسان ایرانی راه درمانی برای این رفتارهای بیمارگونه پیدا نکردهاند. حتی عدهای هنوز باور ندارند این رفتارها بیماری است و بعضاً به خاطر برخی از این هجومها که مطابق با سیاستهای دولت یا منافع ملی بوده است به طور غیرمستقیم آن را تشویق نیز کردهاند.
تنها واژهای که امروزه بر سر استفاده از آن برای حملهکنندگان به صفحههای اجتماعی و نویسندگان توهینها در این صفحات میتوان به کار برد «وندالهای مجازی» است. وندالها در شهرها به آثار فرهنگی حمله میکنند، روی دیوارها شعارهای غیراخلاقی، نژادپرستانه و اعتراضی مینویسند و نظم و زیبایی شهری را از بین میبرند، همان کار امروز در فضای مجازی و به نحو دیگری توسط برخی از هموطنان ما در حال رواج یافتن است.
کسانی که تلاش میکنند تا اینترنت خیلی ارزانتر و در دسترستر در اختیار افراد قرار گیرد، فکر اینجای کار را نکردهاند که حضور برخی از افراد در فضاهای مجازی تا چه حد میتواند از نظر اخلاقی و رفتاری خطرناک باشد. دولت اینترنت را گسترش میدهد و پهنای باند را پهنتر میکند، ولی کسی جلوی وهن شدن فرهنگ ملتی که خود را به واسطه حضور ادبا و عرفای نامیاش جزو برترین تمدنهای جهان میداند، نمیگیرد.
همه میخواهند به راحتی به اینترنت دسترسی داشته باشند و با هیچ فیلتری روبهرو نشوند و داشتن اینترنت را به عنوان حقی انسانی قلمداد میکنند، ولی در عمل غیرانسانیترین اعمال را در فضای مجازی انجام میدهند، این روزها بیشتر از اینکه راه درمان این بیماری جمعی محل بحث باشد، پیدا کردن قربانی بعدی وندالها سوژه حضور در شبکههای اجتماعی شده است.
شاید اولش قرار نبود که اینطور بشود! حداقل در پهنه ذهنی ما! فکرش را هم نمیکردیم! اصلاً عدهای بند پوتینها رامحکم کرده بودند تا بیایند در این جبههای که حتی جهاد اکبر نیز میدانستندش سربازی و یا حتی سرداری کنند!
آرمان همه هم یکی بود و همه در یک مسیر مشخص عزم طی طریق داشتند! اما یک دفعه در جبهه خودمان هم اوضاع بهم ریخت!
حافظهام دوران پر رنگ و باکلاس وبلاگ داری را به خوبی بخاطر دارد! غرض ذکر خاطره نیست اما خالی از لطف نیست یادآوری آن روزها، که حتی برای بحث مطروحه هم مفید خواهد بود!
روزگاری بود که عرصه جهادِ فرهنگیِ مجازیِ به وسعت الان نبود و این همه سرباز و سردار خودخوانده هم وجود نداشت!
آن روزها بیشتر جو قالب فضای وب بود و طبعاً وبلاگ نویسی به ابزار قابل توجهی برای گسیل نیروهای ارزشی به این جنگ تبدیل شده بود! آن موقع البته امکانات نسبت به الان محدود تر بود و هرکسی نه تواناییاش را داشت و نه حالش را که ساعتی از روز را پشت مانیتور سپری کند! آن موقع شاید قلت نیرو زیاد بود اما، اما حداقل کثرت سربازان و سرداران خودخوانده کم بود!
خلاصه آنکه آن موقع مثل حالا نبود که هر بزرگواری روی کاناپه منزل لَم بدهد و شروع کند به سربازی و سرداری در جبهه جنگ نرم!
راستی چه اسم پر مسمایی! جنگ نرم! ینی نرم و راحت میجنگی مثلاً! روی همان کاناپه نرم!
اصلاً کار از همان جایی خراب شد که دیگر نیازی نبود برای سربازی در جنگ نرم تا پشت صفحه مانیتور بروی و به خود زحمت بدهی!
نیازی نبود که دیگر قبل انتشار مطالب که همان موشکها و گلولههایت در جنگ نرم هستند فکر کنی و بالا و پایین کنی آن حرفها را! خیلی راحت و در لحظه هرچه به ذهنت میرسید را با یک کلیک تأیید میکردی و انتشار میدادی!
این شد که حالا متاسفانه هر خانم چادری میخواهد که مروج #حجاب_زهرایی باشد و همه را محجبه کند! آن #صور_عمومی هم که آوردم مقید به این نکته است که هرکی هرکی شده! از دختری که همین دیروز گوشی هوشمندش را برا جشن تکلیف هدیه گرفته تا فلان خانمی که در فضای مجازی دستی بر آتش دارد!
ایضاً هر آقا پسر مسجدی که چند تاری مو روی صورتش روییده هم میخواهد مروج اسلام ناب محمدی باشد! توضیحات عطف به همان توضیحات بالا! خلاصه آنکه خوشبختانه یا بدبختانه همه به میدان آمدهاند با تمام ظرفیت باطری گوشیهایشان!
این وسط هم کسی نیست که به داد #حیایی برسد که در این توهم حضور در جنگ نرم دوستان #ذبح شده است!
بله ذبح شده است چون آن خانمهای گرامی به فکر خودشان دارند سیل مشتاقان به حجاب را اغنا و تشویق میکنند اما با بد تبلیغ کردن حجاب با یک چاقوی خیار خوری سر حیا را ذبح میکنند!
چون آن پسرهای پر دغدغه، دارند با ضد تبلیغهایشان نمک میپاشند روی زخمهایی که خانمها به گردن حیا وارد کرده کردهاند!
ذکر مصادیق دون شأن این یادداشت است اما قسم به خدا که نمایش و عرض اندام با چادر این را به مخاطب القا نمیکند که چادر مصونیت است نه محدودیت! بلکه نشان میدهد که با #پوشش هم میتوان جلوه گری کرد!
به خدا تحسین حجاب زهرایی فلانی مروج حجاب نیست بلکه مروج بی بند و باری و شکسته شدن حرمتهاست برادر من!
من نمیخواهم خدای ناکرده بگویم که چمیدانم مثلاً حس دیده شدن برای خانمها و یا حس علاقه داشتن به کسی برای آقا پسرهاست که این بازار را گرم میکند بلکه فقط میگویم از سر نادانی و نابلدی است این آشفته بازار!
از سر آشنا نبودن به فوت و فنهای این عرصه است!
غرض آنکه کاری نکنیم که فردا روزی از کردههای خود پشیمان شویم…
رسانهای شدن تصاویر اینستاگرام قاتل چه پیامی برای مدیران دارد؟
صفحه مجازی قاتل ستایش، مهر تأییدی بر یادداشت رجانیوز/ خون و سکس، دو فاکتور اصلی شخصیتی قاتل 17ساله/ انعکاس تأثیر ماهواره و اینترنت آزاد را در عکس های اینستاگرام شخصیت اول تراژدی ببینید
با نگاهی بر حسابهایی که وی دنبال میکند (فالوئینگ) مشخص میشود سرمنشاء این شهوت و خشونت چگونه از مسیر اینترنت آزاد به دست هر نوجوانی میرسد. بخش قابلتوجهی از صدها حساب اینستاگرامی که از سوی قاتل ستایش دنبال میشد، مربوط است به مدلها و مانکنهای اروپایی و آمریکایی، بازیگران و خوانندههای خارجی و برخی بدکارهها که در شبکههای مجازی صفحات رسمی دارند و تصاویر برهنه و محرک خود را به رخ کاربران دیگر میکشند!
رسانهای شدن عکس های اینستاگرام قاتل ستایش اما مهری تأییدی بر مطلب رجانیوز بود؛ این که دسترسی آزاد کودکان و نوجوانان به ماهواره و محتوای اینترنتی فاسد، اعم از سایتهای پورن، شبکههای اجتماعی، دنیای بیپایان یوتیوب و… یکی از عوامل اصلی بروز جرم و جنایت اینچنینی در سنین پایین –حتی پیش از سن قانونی- است.
[box type=”warning” align=”” class=”” width=””]
بررسی اجمالی عکس های اینستاگرام شخصیت اول تراژدی ستایش نشان میدهد دو محور سکس (شهوت) و خون (خشونت) زیربنای اغلب تصاویری است که در این حساب وجود دارد؛ دو محوری که در فاجعه غمانگیز ستایش بسیار پررنگ بودند و البته برای نوجوان 17ساله انباشت چنین حجم از خشونت و شهوت بسیار حیرتآور است، مگر آن که با محتوای فاسد «اینترنت آزاد» و «ماهواره» تغذیه شود.
[/box]
[box type=”info” align=”” class=”” width=””]
با نگاهی بر حسابهایی که وی دنبال میکند (فالوئینگ) مشخص میشود سرمنشاء این شهوت و خشونت چگونه از مسیر اینترنت آزاد به دست هر نوجوانی میرسد.
بخش قابلتوجهی از 1100 حساب اینستاگرامی که از سوی قاتل ستایش دنبال میشد، مربوط است به مدلها و مانکنهای اروپایی و آمریکایی، بازیگران و خوانندههای خارجی و برخی بدکارهها که در شبکههای مجازی صفحات رسمی دارند و تصاویر برهنه و محرک خود را به رخ کاربران دیگر میکشند! ماحصل امر آن است که نوجوانی که هنوز به سن قانونی و بلکه به سن بلوغ نرسیده، با دسترسی کامل به آرشیو غنیای از تصاویر مفسدهآور، به مسیر گناههای فردی و جرمهای اجتماعی کشیده خواهد شد.
[/box]
ممکن است این سؤال پیش بیاید که قبلاً که چنین ابزارهایی نظیر اینترنت، تبلت و گوشی با سیستم عامل اندروید وجود نداشت هم جنایات فجیعی از این قبیل به وقوع میپیوست و اشخاصی همچون خفاش شب و اصغر قاتل هم در تاریخ این کشور وجود داشتند.
نکته ماجرا در آن است که این افراد هیچ کدام در سنین کودکی و نوجوانی دست به جنایات فجیع خود نزدند و در واقع در شرایطی بودند که نسبت به جرم خود شناخت داشتند. این که نوجوانی با 16 و خردهای سال سن که به طور طبیعی باید در حال آمادگی برای کنکور باشد، مرتکب چنین قتل فجیعی شود (که حتی با جنایات اصغر قاتل و خفاش شب هم قابلقیاس نیست) بیانگر آن است که درک و فهم او از محتوایی تأمین شده که در فضای مجازی وجود دارد و باز گذاشتن بدون چارچوب این فضا معادل است با افزایش احتمال تکرار «تراژدی ستایش»!
علاوه بر این، باید توجه داشت که در پدیدههای اجتماعی از این قبیل، شرایط «مطلق» یا به عبارت دیگر «صفر و صد» حاکم نیست. نه بدون اینترنت آزاد و ماهواره، آمار تجاوز و شکنجه و قتل در نوجوانان به صفر میرسد و نه با وجود این ابزارها، آمار جرم و جنایت نوجوانها صد میشود. بلکه این دو با هم رابطه مستقیم و شدیداً تأثیرگذاری و تأثیرپذیری دارند.
البته همان طور که گفته شده بود دسترسی کودکان و نوجوانان به محتوای فاسد ماهواره و اینترنت آزاد، تنها عامل جرمهایی همچون ضایعه ستایش نیست، بلکه یکی از عوامل آن است که البته اهمیت زیادی هم دارد. عواملی نظیر میزان پایبندی شخص به دین و مسائل اخلاقی و تربیت خانوادگی فرد هم در بروز تجاوز، قتل و جنایت در سنین نوجوانی تأثیر بهسزایی دارد، اما هیچ کدام از این عوامل باعث نمیشود آثار سوء و فوقالعاده خطرناک دسترسی بیقید و بند نوجوانان به اینترنت و ماهواره از بین برود.
وقتی برای مصارف انتخاباتی، چشم بر رشد قارچی کانالهای پورن تلگرام بسته شد؛
آقایان وزارت ارتباطات! مسئول مستقیم تراژدی « ستایش قریشی » شما هستید/ آن روزی که به اسم «اینترنت آزاد» و برای مصارف انتخاباتی چشم بر کانالهای مستهجن تلگرام بسته شد؛ باید منتظر این روزها مینشستیم!/
قطعاً رئیس جمهور، وزیر ارتباطات و وزیر اطلاعات در مساله کشته شدن نونهال 6 ساله – آن هم با این صورت فجیع – سهل انگاری کردهاند؛ چرا که وقتی دسترسی به اینترنت آزاد و کانالهای پورن و … را به دلیل استفادههای انتخاباتی آزاد میگذارند و هر کودک نابالغی میتواند به سهولتِ خریدن یک سیم کارت پنج هزار تومانی، به آنها دسترسی داشته باشد، نتیجه قطعاً همین تراژدی تلخی است که این روزها شاهد آن هستیم.
همان روزی که آقای رئیسجمهور در حال سخنرانی بود و از اعتماد به جوانان در زمینه استفاده از اینترنت و لزوم رفع محدودیتها و فیلترینگ در این زمینه صحبت میکرد، یک نوجوان 15-16 ساله یک گوشی اندرویدی خرید و «تلگرام» را روی آن نصب کرد و به دریای کانالهای مستهجن افتاد؛ دریایی که حالا به رنگ سرخ درآمده؛ سرخی خونِ « ستایش قریشی .»
دختری شش ساله پس از تجاوز، کشته شده و جنازهاش با اسید سوزانده شده است. این تراژدی هولناک زمانی تبدیل به یک کابوس فراموش نشدنی میشود که بدانیم که همه این اقدامات توسط یک نوجوان صورت گرفته است؛ آن هم در منطقه محرومی مانند جنوب تهران و شهرستان ورامین. ریشه این جنایت را در کجا باید یافت؟ شاید بد نباشد دو سه سالی به عقب بازگردیم.
از ابتدای روی کار آمدن دولت یازدهم، بسیاری از کارشناسان نسبت به بیتوجهی مقامات ارشد دولت درباره مساله اینترنت و کنترل مجاری غیراخلاقی آن هشدار دادند؛ هشدارهایی که البته همگی با پاسخ تند حسن روحانی روبرو شد.
به عنوان مثال، رئیسجمهور در یکی از سخنرانیهای خود با انتقاد از فیلترینگ اینترنت و با بیان اینکه چرا به جوانانمان اعتماد نمیکنیم، اظهار داشت: «در سالهای اول انقلاب دغدغه ما این بود مبادا یک دستگاه ویدئویی وارد کشور شود و این که چگونه ایمان و هویت جوانان را حفظ کرد؛ دیدیم ویدئو آمد و وارد خانهها هم شد اما در ایمان جوانان اثری نگذاشت بلکه حضور آنها در مساجد و محافل و راهپیماییهای انقلابی بیشتر شد و در جبههها نیز افتخار آفریدند… امروز ظاهراً قصه دیگری به پا شده و آن اینکه با اینترنت و جوان کاربر و ایمیل و موبایل چه کنیم؟ من به همه دوستان عرض میکنم به جوانانمان اعتماد کنیم؛ جوانان ما با فطرت پاک هستند و ایرانشان را با همه وجود دوست دارند و به اسلام خاندان ائمه واهل بیت عشق میورزند. حال اگر در گوشهای روزی خطایی شود، میشود آن را باز گرداند.»
و حالا خانواده ستایش قریشی ، دختر معصوم شش ساله از رئیسجمهور میخواهند که این خطا را به عقب بازگرداند تا آنها دوباره بتوانند خندههای شیرین دخترشان را تماشا کنند.
ای کاش آن روزی که آقای رئیسجمهور به کنایه گفت «ما حق ارتباط با شبکه اطلاعات جهانی به عنوان یک حق شهروندی را در کشورمان به رسمیت میشناسیم و امروز سواد به معنای ورود آسان به جامعه بزرگ اطلاعاتی و اینترنت است»، یکی از مشاوران ایشان به وی گوشزد میکرد که 25 درصد از محتوای این جامعه بزرگ اطلاعاتی، تولیدات مطلق پورن و سکس است. بنا برگزارش سایت Covenanteyes به عنوان مرجع مانیتورینگ اینترنت، در سال 2002 میلادی نزدیک به 11300 فیلم پورن ساخته شده است؛ درحالیکه محصولات تولیدی هالیوود تنها 470 فیلم بوده است. (اینجا)
کاش آقای رئیسجمهور میدانست که تلگرام حالا دیگر فقط یک پیغامرسان ساده نیست؛ در نظر داشته باشید نوع استفاده و کاربری شما از این نرمافزار، تعیینکننده لحظه آشناییتان با این کاربریهای مخفی خواهد بود. مثلاً اگر اهل پیوستن به کانالهای جدی خبری هستید یا اگر به گروههای شعر و ادب و سینما پیوستهاید، زمان درازی صرف میشود تا کانالهای مستهجن شما را بهعنوان یک کاربر پیدا کنند اما اگر در گروههای جوکهای غیراخلاقی عضویت دارید یا به کانالهای فشن و دختران امروز پیوستهاید، این زمان ممکن است به یک روز تقلیل پیدا کند.
شیوه عضوگیری کانالهای مستهجن تلگرام استفاده از امکان گروههای تلگرامی است؛ هر گروهی که امکان تبلیغ لینک این کانالهای مستهجن را داشته باشد، هر شب پر میشود از عکسها و لینکهایی که با لمسکردنشان، شما را به دنیای خود فرامیخوانند.
اگر در فیسبوک یک پست یا عکس غیراخلاقی منتشر کنید، میتوان با گزارشکردن صفحه شما به مدیریت فیسبوک، خواهان حذف پست یا بلاککردن صفحه شما شد، اما تلگرام مثل یک فرستنده عمل میکند که گیرنده روی محتوای آن نظارتی نمیتواند داشته باشد.
[box type=”warning” align=”” class=”” width=””]
البته محتوای غیراخلاقی، تنها مشکل اینترنت نیست؛ بلکه انتشار محتوای ضد دینی و ضد عقاید مذهبی هم یکی دیگر از کارکردهای اصلی فضای مجازی است که زمینه را برای سست شدن باورهای اعتقادی جوانان فراهم میکند و نهایتاً نوجوانان و جوانان در اثر محرکهای جنسی در اینترنت و به دلیل عدم توانایی در پاسخگویی صحیح به آن، مرتکب جنایاتی نظیر ماجرای ستایش میشوند.
[/box]
قطعاً رئیس جمهور، وزیر ارتباطات و وزیر اطلاعات در مساله کشته شدن نونهال 6 ساله – آن هم با این صورت فجیع – سهل انگاری کردهاند؛ چرا که وقتی دسترسی به اینترنت آزاد و کانالهای پورن و … را به دلیل استفادههای انتخاباتی آزاد میگذارند و هر کودک نابالغی میتواند به سهولتِ خریدن یک سیم کارت پنج هزار تومانی، به آنها دسترسی داشته باشد، نتیجه قطعاً همین تراژدی تلخی است که این روزها شاهد آن هستیم.
متاسفانه باید اذعان کرد که با ادامه این وضعیت، ستایش تنها قربانی پمپاژ شبانهروزی محتوای غیراخلاقی و ضداعتقادی نخواهد بود و این، آغاز مسیری است که کشورهای غربی تا انتهای آن رفتند و حالا قرار است با شعارهای شبهروشنفکری و وعدههای انتخاباتی بر سر ما نیز بیاید.
آقای رئیسجمهور باید بداند که آزادی اینترنت یعنی یکی از محوریترین سؤالات مردم از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در میتینگهای تبلیغاتی، برنامه آنها برای جلوگیری از موج وحشتناک تجاوز به دختران در دانشگاههای این کشور است. (اینجا)