«در دههی پیشرفت و عدالت بایستی هم در پیشرفت موفّق میشدیم، هم در عدالت؛ در پیشرفت بهمعنای واقعی کلمه موفّق شدیم، واقعاً پیشرفت کردیم و در همهی زمینهها پیشرفت اتّفاق افتاده است؛ [امّا] در زمینهی عدالت، باید تلاش کنیم، باید کار کنیم، باید از خدای متعال و از مردم عزیز عذرخواهی کنیم.»(۱۳۹۶/۱۱/۲۹)
این سخنان رهبر انقلاب، فصل تازهای را برای مسئولین نظام و مردم جامعه گشود. سخنانی که اگرچه بیانگر پیشرفت کشور در عرصه های مادی است اما در عین حال، بر عدم موفقیت نظام اسلامی در تحقق قابل قبول «عدالت» نیز دلالت داشت.
طرح این بحث از سوی رهبر انقلاب، زمینهای برای مرور سوابق موضوع و چرایی عدم تحققِ مناسب آن فراهم آورده است.
نگاهی به موضعگیریهای رهبر انقلاب در دوران بر سر کار آمدن چهار دولت سازندگی ، اصلاحات ، مهرورز و اعتدال در این زمینه راهگشاست:
۱. سازندگی آری ، دنیاطلبی هرگز
کشور از جنگی خانمانسوز خارج شده بود و دولتمردان بهدنبال بازسازی خرابیها و رونق اقتصادی بودند. از سویی دیگر با فاصله گرفتن از سالهای ابتدایی انقلاب، گویی بعضیها «آرمانِ عدالت» را ایدهای منسوخ و «مانع رونق و توسعه» میدانستند.
در این میان بازار تجملگرایی و مادیگرایی داغ بود. اما رهبر انقلاب، صریح و قاطعانه به میدان مبارزه با این جهتگیری آمدند: «عدّهای، سازندگی را با مادّیگرایی، اشتباه گرفتهاند… سازندگی یعنی کشور آباد شود، و طبقات محروم به نوایی برسند… این دو را با هم اشتباه نباید کرد.»(۱۳۷۱/۰۴/۲۲)
۲- اساس اصلاحات این است
دوران بعدی دوران «اصلاحات» بود. در گفتمان اصلاحات و عملکرد دولت برآمده از این گفتمان نیز همچنان غایب بزرگ «عدالت» بود.
باز هم آیتالله خامنهای، علنی بهنفع جهتگیری عدالتخواهانه در ادارهی کشور وارد میدان شدند و اصلاحات را چنین معنا کردند: «اساس اصلاحات این است که ما با فقر و فساد و تبعیض مبارزه کنیم… بدترین فسادها در جامعه، رواج فقر و افزایش شکاف بین فقیر و غنی است.»(۱۳۸۱/۰۴/۲۶)
مسئله اما به گفتمانسازی عمومی ختم نشد. پس «فرمان مبارزه با مفاسد اقتصادی» که مطالبهای صریح از «رؤسای سه قوه» بود در این دوران صادر شد: «خشکانیدن ریشهی فساد مالی و اقتصادی و عمل قاطع و گرهگشا در این باره، مستلزم اقدام همه جانبه بوسیلهی قوای سه گانه مخصوصاً دو قوهی مجریه و قضائیه است.»(۱۳۸۰/۰۲/۱۰)
گرچه مرجع ضمیر رهبر انقلاب، رؤسای سه قوه بودند، اما با عدم اقدام مناسب مسئولین وقت، نیروهای مؤمن و انقلابی، آن را سردست گرفتند و گفتمان عمومی برای تحقق عدالت را در دانشگاه و جامعه آغاز کردند.
چهار سال بعد، به مدد نیروهای مؤمن و انقلابی، گفتمان عدالت، تبدیل به مهمترین گفتمان انتخابات ریاستجمهوری نهم شد.
۳. عدالتِ منهای معنویت و عقلانیت نداریم
پس از این، دولتی که بر سر کار آمد آشکارا شعارش را «عدالت» قرار داده بود. در این دوره رهبر انقلاب، برای جهتدهی درست به رویکرد عدالتخواهی و مصونیت یافتن آن از آفاتِ گوناگون اقدام کردند: «اگر معنویت نشد، عدالت تبدیل میشود به ظاهرسازی و ریاکاری؛ اگر عقلانیت نشد، عدالت اصلاً تحقق پیدا نمیکند.»(۱۳۸۷/۰۶/۰۲)
این در حالی بود که رهبر انقلاب در اینجا هم صریح و قاطعانه نسبت به روشهای نادرستی که سعی میشد «عدالتخواهی» معرفی شوند موضعگیری کردند. ردِ افشاگریهای غیراخلاقی و اثباتنشده از مصادیق این «پاسبانی از عدالت و عدالتخواهی» بود.
۴. خطرِ ارتجاع
این جهتگیری کلان رهبر انقلاب بعد از انتخابات سال ۹۲ نیز همچنان ادامه یافت. ایشان نسبت به برخوردهای سطحی و ظاهری با موضوع صراحتا تذکر دادند: «مگر وضعیت برای شما مسئولان سه قوه روشن نیست؟… چرا اقدام قاطع و اساسی انجام نمیگیرد که نتیجه را همه بطور ملموس مشاهده کنند.»(۱۳۹۳/۰۹/۱۷)
و در ادامه نیز در روزهای اخیر، از «خطرِ ارتجاع انقلاب» سخن گفتند: «ما اگر به سمت اشرافیگری حرکت کردیم، این رفتن به سمت ارتجاع است؛ اگر به جای توجّه به طبقهی ضعیف، دلسپردهی طبقات مرفّه و زیادهخواه در کشور شدیم، این حرکت به سمت ارتجاع است.»(۱۳۹۶/۱۱/۲۹)
این گفتمان را همهگیر کنید
موارد بالا، تنها مشتی از نمونه خرواری است از مجموعه اقدامات رهبر انقلاب در طول دوران رهبری ایشان برای تحقق عدالت در کشور.
اما حقیقت این است که طی سالیان متمادی، نظام دیوانسالاری کشور، نتوانسته است مطالبات رهبر انقلاب برای تحقق عدالت را عملی کند.
گرچه همانطور که گفته شد، در طول این سالها گفتمانسازی و مطالبهگری رهبر انقلاب از سویی و تلاش امیدوارانهی «جریان مؤمن و انقلابی» از سوی دیگر، مانع فراموشی این آرمان و بهمحاق رفتن آن شد.
رهبر انقلاب نیز سالها پیش خطاب به این جریان، فراگیرسازی «گفتمان عدالت» را خواستار شده بودند: «گفتمان عدالت، یك گفتمان اساسى است و همه چیز ماست… این گفتمان را باید همهگیر كنید.»(۱۳۸۳/۰۸/۱۰)
این حرکت انقلابی که با «هدایت و راهبری آیتالله خامنهای» و «مجاهدتِ انقلابیها» دنبال شد گفتمان عدالتطلبی را در کشور حاکم کرد. در وضعیت فعلی کشور اما باز هم بهصورت جدی، خطر ارتجاع و فراموشی و نادیده گرفتن عدالت مطرح است.
میدان، میدان مجاهدت انقلابیهاست. رهبر انقلاب این پرچم را در طول این سالها برافراشته نگاه داشتهاند و حالا بار دیگر انقلابیها باید حول این پرچم برافراشته «مجاهدت برای فراگیرسازی گفتمان عدالت» و تحقق آن را دنبال کنند.
در پی دیدار شیرین جمعی از مستندسازان جوان انقلابی با امام خامنه ای در تاریخ ۲۱ دی ماه ۹۶، حضرت آیتالله خامنهای فردای آن روز در پیامی خطاب به مستندسازان جوان، ۵ نکته را به این جوانان توصیه کردند.
متن پیام امام خامنه ای به مستند سازان به این شرح است:
بسمه تعالی
جوانان عزیز مستندساز!
در پی جلسهٔ شیرین دیشب، این نکتهها را در یاد نگه دارید:
۱.جهت انقلابی را با دقّت تمام حفظ کنید. بازیهای تکنیکی و شهرت حرفهای، بر صفا و درستکاریِ انقلابیِ کار، غلبه نکند. با سرِ افراشته، زبان و عمل، نشان دهید که مؤمن انقلابیاید.
۲.جنگ نرم دشمن، برپایهٔ دروغ و تحریف و شایعه و سانسور و بایکوت بنا شده است؛ هنر شما میتواند با سند، کار دشمن را بی اثر کند. تاریخ چهلساله، لبریز از سندها بر حقّانیّت جمهوری اسلامی و کجروی و گمراهی دشمنان است.
۳.یک هدف اساسی دشمن، ترویج بدبینی و نومیدی است؛ دستمایههای امید درکشور بیشمار است. هنر شما قادر است با استناد به واقعیّات، سرچشمهٔ امید و شوق و حرکت باشد.
۴.مستند انتقادی، مفید و لازم است. لحن اثر باید ناصحانه و چارهجویانه باشد. در انتقاد، لحن خصمانه و یأسآلود و هرجومرجطلبانه، فایدهٔ آن را تبدیل به زیان میکند. زبان طنز به رسایی و سودمندی اثر کمک میکند.
۵.رضای خدای را در کارها در نظر بگیرید و از او کمک بخواهید.
صدوهفدهمین شماره خط حزبالله با یادداشتی باعنوان «برای مرهم زخم» که درباره دستور رهبر انقلاب به تمرکز مسئولان بر روی نقاط کلیدی مشکلات مردم است، منتشر شد.
در بخشی از متن چنین میخوانیم: در این میدان «مبارزهی سرنوشتساز»(۱۳۹۵/۰۴/۱۲)، دشمن عصبانی از شکستهای متناوبش در مقابل مردم و انقلاب است. او از هر کاری برای ضربهزدن به کشور فروگذاری نمیکند.
او، حالا که نمیتواند به “جسم” مردم لطمه بزند و امنیت جانی آنان را مورد تهدید قرار دهد؛ بر “ذهن” مردم حمله میکند تا “روح امید” مردم و تحرک آنان را خاموش کند و «نمیشود و نمیتوانیم» را در جامعه حاکم کند.
در مقابل چنین مردم لحظهشناس و وفاداری و در شرایط غیرعادی که کشور با آن روبهروست وظیفهی مسئولین سنگینتر است: «فکر اساسى این است که کارى کنید که کشور از اَخم دشمن ضربه نبیند، از تحریم دشمن لطمه نخورد؛ و راههایى هست، کارهایى هست که میشود کرد… معتقدم باید دل را به نقطههاى امیدبخش حقیقى سپرد، نه به نقطههاى خیالى.»(۱۳۹۳/۱۰/۱۷)
به گزارش نشریه خط حزبالله، روز سهشنبه، رهبر انقلاب در دیدار شرکتکنندگان در کنفرانس اتحادیهی بینالمجالس سازمان همکاری اسلامی، با اشاره به موضوع فلسطین، به عنوان مسألهی اصلی جهان اسلام فرمودند: «رژیمصهیونیستی در لبنان شکست خورد، مجبور به عقبنشینی شد، مجبور به اعتراف به شکست شد؛ درحالیکه همه خیال میکردند این یک رژیم شکستناپذیر است.»
به همین دلیل گزارش هفتهی این شماره از نشریه نیز با عنوان «پایان افسانه شکستناپذیری رژیم صهیونیستی» به همین موضوع پرداخته است.
همچنین نشریه خط حزبالله همزمان با ایام فرار شاه کثیف از ایران و نزدیک شدن به ایام دهه فجر و پیروزی انقلاب اسلامی، ستون ویژهی «بدتر از قاجار» را در صفحهی سوم راهاندازی کرد. در این شماره، مطلبی با عنوان «شاهی که حتی اجازه تعیین نخستوزیر خود را هم نداشت» منتشر شد.
یک مجموعه بسته بعد از مدّتی فرسوده خواهد شد، همیشه جوان حزباللهی در مقابل دشمن سینه سپر کرده است، ترامپ درباره ایران باید از مدل ریگان پیروی کند، پرچم پرافتخاری که میرزای شیرازی آن را بلند کرد، رفتار خود را از همین حالا خوب کنیم، شیوه درست از بین بردن خطای همسر و… عناوین بخشهای دیگر نشریه خط حزبالله است که مخاطبین گرامی میتوانند با مراجعه به نشریه این مطالب را مورد مطالعه قرار دهند.
صدوهفدهمین شمارهی خط حزبالله به روح جان باختگان کشتی نفتکش ایرانی سانچی تقدیم شده است.
گفتنی است مخاطبین محترم از این پس میتوانند خط حزبالله را در کانال شبکه پیامرسان آیگپ به نشانی @KHATTEHEZBOLLAH مطالعه کرده و نسخههای مختلف و تابلو اعلاناتی آن را دانلود فرمایند.
تکثیر و توزیع خط حزبالله به صورت داوطلبانه و خودجوش است. بدین نحو که برادران و خواهران گرامی فایل نشریه را دانلود کرده، و به تعدادی که امکان دارد تکثیر و در مکانهایی مانند مسجد، پایگاه بسیج، هیئتهای مذهبی، دانشگاهها و حوزههای علمیه توزیع میکنند.
کنگرهٔ آمریکا چند روز قبل، در ادامهٔ طرح عملیات روانی خود علیه ایران، طرح موسوم به دارایی رهبران ایران را تصویب کرد که به موجب آن، وزارت خزانهداری آمریکا باید فهرست دارایی رهبران ایران از جمله رهبر انقلاب اسلامی را منتشر کند.
در یکی از بندهای این طرح آمده است: “ایران به حمایت از گروههای تروریستی در سراسر جهان، بهویژه از طریق نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ادامه داده است.
این گروهها، شامل حزبالله لبنان، چندین گروه شبهنظامی شیعهٔ عراقی، حماس و جهاد اسلامی فلسطینی هستند. ایران، حزبالله و دیگر شبهنظامیان شیعه به فراهم ساختن حمایت از رژیم اسد ادامه دادند، که به گونهای چشمگیر موجب تقویت توانائیهای رژیم، طولانی شدن جنگ داخلی سوریه و وخیمتر شدن وضعیت حقوق بشر، و بحران آوارگان در آنجا منجر شده است.”
واضح است که بهانهٔ کنگرهٔ آمریکا از انجام این طرح، آنچنان که در جملات بالا مشهود است، وحشت از نفوذ منطقهای ایران در سالهای اخیر، تحت راهبردهای کلان رهبر انقلاب است.
البته پیش از این نیز رسانههای غربی گزارشهایی در همینباره منتشر کرده بودند.
بهعنوان نمونه خبرگزاری انگلیسی رویترز دو سال قبل در گزارشی به این موضوع پرداخت و بهطور مشخص ستاد اجرایی فرمان امام رحمتاللهعلیه، که وظیفهٔ خدمترسانی به مناطق محروم را برعهده دارد، هدف قرار داده بود.
با این حال، به نظر میرسد وارد کردن این موضوع از تبلیغات به قانونگذاری در کنگره و اقداماتی از این دست، یقیناً ریشه در تحولات اخیر دارد.
وعده صادق چند روز بعد از توافق هستهای
برای فهم تحولات مزبور لازم است حدود دو سال به عقب بازگردیم؛ جاییکه آمریکاییها امیدوار بودند توافق هستهای گام اول در مهار جمهوری اسلامی ایران و تضعیف آن خواهد بود و به سرعت خواهند توانست گامهای بعدی را با تضعیف برنامهٔ موشکی و سپس محدود کردن حضور و نفوذ منطقهای ایران بردارند تا در نهایت بتوانند امنیت ملت ایران را تضعیف کنند.
البته رهبر انقلاب اسلامی در همان روزهای اول پس از انجام توافق هستهای وعدهای صادق دادند و در خطبههای نماز عید سعید فطر گفتند: «چه این متن تصویب بشود و چه نشود، به حول و قوّهٔ الهی، اجازهٔ هیچگونه سوءاستفادهای از آن داده نخواهد شد؛ اجازهٔ خدشهٔ در اصول اساسی نظام اسلامی به کسی داده نخواهد شد؛ قابلیتهای دفاعی و حریم امنیت کشور، به فضل الهی حفظ خواهد شد… ما از حمایت دوستانمان در منطقه دست نخواهیم کشید.»(۱۳۹۴/۰۴/۲۷)
رهبر انقلاب آنروز در حالی این سخنان را گفتند که داعش بخشهای مهمی از عراق و سوریه را در اشغال داشت و عربستان تصور میکرد با داشتن دست بالا در تهاجم نظامی علیه مردم بیپناه یمن، به سرعت خواهد توانست مهرهٔ خود را به این کشور بازگرداند و در ادامه مناطق مهمی همچون لبنان را درگیر بنبست و بحران سازد؛
اما حالا دو سال پس از آن روزها که حتی برخی دلسوزان را نیز نگران کرده بود، با وجود آنکه یک همپیمانی کامل از سوی آمریکا و برخی دولتهای مرتجع منطقه برای باقیماندن یک داعشِ تحت کنترل وجود داشت، با فداکاری سربازان جبههٔ مقاومت، سیطرهٔ شجره خبیثه داعش پایان یافته است، مردم یمن پس از هزار روز مقاومت، همچنان سرافراز ایستادهاند.
و ایستادگی، توان نظامی و سرعت و مهارت آنان در دفع فتنهٔ سعودی علیعبداللهصالح حیرتآور است، و در لبنان نیز فتنهٔ سعودی برای ایجاد بحران سیاسی و بهدنبال آن جنگ داخلی، با کیاست و درایت جبهه مقاومت ماند.
عصبانیت آمریکا از چارچوب پرقدرت ولایتفقیه
صحنهٔ امروز منطقه و پیشرفت جبههٔ مقاومت، دقیقاً در نقطهٔ مقابل انتظار آمریکاییهاست که خیال میکردند توافق هستهای و اقدامات دیگر قرار است ایران و جریان مقاومت را ضعیف کند. رئیسجمهور آمریکا در نطق دو ماه قبل خود علیه کشورمان بهوضوح عصبانیت خود را از این واقعیت که توافق هستهای نتوانسته پیشروندگی ایران را مهار کند، بیان کرد.
اما موفقیتهای خیرهکنندهٔ جبهه مقاومت در ذیل یک چارچوب پرقدرت بهنام “ولایتفقیه” رخ داده است که از آن میتوان به “عمود خیمه” انقلاب و کشور تعبیر کرد؛ به برکت این چارچوب پرقدرت فکری و عملی است که سیدحسن نصرالله، سردار رشید جبههٔ مقاومت با افتخار اعلام میکند: “آمریکا بردههایی دارد. اشغالگران نفت و پول و گاز با بردهها تعامل میکنند. ما ولیفقیه داریم و با ولایت فقیه آقایی میکنیم.”
در مقابل، برنامهٔ ثابت دشمن در سالهای پس از انقلاب، ضربهزدن به چارچوب ولایتفقیه و جایگزینکردن چارچوبهای القایی و دروغین با هدف تزریق وابستهگرایی و لطمه زدن به امنیت و استقلال کشور بوده است. طرح اخیر کنگرهٔ آمریکا تنها نمونهٔ کوچکی از هزاران توطئه علیه نظام اسلامی در طول این سالهاست.
صدودوازدهمین شماره از نشریه خط حزبالله در هفتهٔ سوم از آذرماه ۱۳۹۶ منتشر شد.
سخن هفته این شماره از نشریه خط حزب الله با عنوان « راز وعده های صادق » به این سؤال پاسخ میدهد که رهبر انقلاب از چه طریق و چگونه در جریان مسائل کشور قرار میگیرند؟
در بخشی از متن چنین میخوانیم: هنوز ساعاتی از صحبتهای رهبر انقلاب در جمع نیروی دریایی(مهرماه ۹۴) نگذشته بود که رفتار سعودیها در ماجرای کشتار مظلومانهٔ منا تغییر کرد.
زیرا آنها میدانستند تهدید به برخورد «سخت و خشن» که از سوی رهبر ایران صورت گرفته، یک تعارف نیست. سؤال آن است که چرا دشمن از تهدید رهبر انقلاب رفتارش را تغییر داده و میدهد؟
جواب آن یک چیز است: آنها تجربه کردهاند که اگر از سوی رهبر انقلاب حرفی زده میشود؛ آن حرف حتما عملی میشود. آن تهدید، آن وعده، “وعدهٔ صادق” است. طبعا کسی هم میتواند وعدهٔ صادق و راست بدهد که جدا از خصلتهای فردی و ایمان به وعدههای الهی، هم بر امکانات و تواناییهای مجموعهٔ تحت امرش اشراف داشته باشد و هم از توانمندی و وضعیت رقیبش اطلاع کافی.
گزارش هفتهٔ این شماره از نشریه خط حزب الله نیز به این پرسش پاسخ داده است که چرا تصمیم ترامپ دربارهٔ “قدس شریف” نشانهٔ عجز آمریکا است؟
در بخش احکام شرعی نیز، جدیدترین استفتاء رهبر انقلاب دربارهٔ «احکام خرید و فروش» منتشر شده است.
بنده با شما پیش خدا احتجاج خواهم کرد، خطرناکتر از تحجر مذهبی، تحجر سیاسی است، بهطور جدی به کارهای فکری و فرهنگی عمیق بپردازید، مردها باید ضرورتهای همسر خود را درک کنند، هرکسی بیشتر به مردم خدمت کند به ریاست سزاوارتر است، نتیجه نهایی اعلامیهٔ ترامپ تضعیف امنیت اسرائیل است، پایه مشروعیت نظام، عدالت است، رژیم صهیونیستی ضربه فنی شد و… عناوین بخشهای دیگر نشریه خط حزبالله است که مخاطبین گرامی میتوانند با مراجعه به نشریه این مطالب را مورد مطالعه قرار دهند.
* صدودوازدهمین شمارهٔ خط حزبالله به روح پرفتوح شهید محمد شهسواری تقدیم شده است.
فایل PDF نشریه در سه نسخهٔ تابلوی اعلانات، A۴ جهت مطالعه و A۳ برای چاپ و تکثیر در ادامه مطلب قرار گرفته و عموم امت حزبالله میتوانند آن را چاپ و در محافل انقلابی، نمازهای جمعه، هیئتهای مذهبی و پایگاههای بسیج توزیع کنند
تکثیر و توزیع خط حزبالله به صورت داوطلبانه و خودجوش است. بدین نحو که برادران و خواهران گرامی فایل نشریه را از سایت KHAMENEI.IR یا کانال خط حزبالله: @khattehezbollah دانلود کرده، و به تعدادی که امکان دارد تکثیر و در مکانهایی مانند مسجد، پایگاه بسیج، هیئتهای مذهبی، دانشگاهها و حوزههای علمیه توزیع میکنند.
کتاب روشنای علم ، شامل بیانات رهبر انقلاب در مقوله تولید علم، تحقیق و پژوهش از ابتدای رهبری معظم له است که با همکاری جمعی از طلاب و محققان حوزه علمیه قم و طی حدود سه سال کار مستمر تدوین شده است.
بدون تردید کتاب روشنای علم میتواند علاوه بر پاسخگویی به سوالات و تبیین موضوعات مختلف مربوط به علم و تولید علم میتواند به عنوان یک منبع و مرجع علمی تاثیرگذار و هماهنگ کننده علوم و مراکز علمی در فضای رو به پیشرفت علم و دانش جامعه اسلامی ایران ایفای نقش نماید.
کتاب روشنای علم در 7 بخش تحت عناوین: اسلام و علم، غرب و علم، ایران و علم، دانشگاه و مراکز تحقیقاتی، حوزهها، جنبش نرمافزاری و متفرقه تهیه و تدوین شده است و با ارایه فهرستنامه کاملی از آیات و روایات، اعلام و اماکن، زمانها و دورانها، علوم و کتابها و کتابنامه به پایان میرسد.
در ادامه مقدمه این کتاب مراحل تدوین این پروژه اینگونه توضیح داده شده است:
«مطالعه اولیه بیانات و تعریف بیش از 50 کلیدواژه طی دو مرحله، گزینش اولیه بیانات بر اساس کلیدواژهها، مطالعه دقیق سخنرانیهای گزینششده و جداسازی مطلب مرتبط با موضوع، نمایهزنی و ایجاد چکیده مطالب، تدوین نهایی، چند دوره بازبینی نمایهها و نسخههای مدون نهایی، استخراج فهرست در چند موضوع.»
در یکی از فصول این کتاب و ذیل بیانات در دیدار نخبگان استان سمنان آمده است:
«استعدادهای انسانی، عنصر انسانی و ظرفیت انسانی، خیلی خیلی بالاست. هدف، باید همان چیزی باشد که من بارها گفتهام. کشور باید در علم، در دانش و به تبع علم و دانش، در آنچه که مترتب بر علم است، در رتبههای اول جهان قرار بگیرد.
نمیگویم پنج سال دیگر، ده سال دیگر؛ نه، هدف را بگیرید پنجاه سال دیگر؛ اما باید برویم و برسیم و این، به همت احتیاج دارد و من به شما عرض بکنم: مطمئن باشید این ملت، آن ملتی است که اگر این حرکت را بکند، خواهد رسید.
همهٔ ملتها اینطور نیستند؛ بعضی ملتها این استعداد را ندارند؛ بعضی ملتها این موقعیتِ جغرافیایی را ندارند؛ بعضی ملتها این گذشتهٔ فرهنگی را ندارند؛ این میراث عظیم و غنی را ندارند؛ بعضی ملتها استعداد انسانیشان اینقدر نیست.
ملتها همه یکجور نیستند؛ اما این ملت از همهٔ این جهات تواناییهایی دارد که اگر این همت را بکند و این تصمیم را بگیرد، خواهد رسید. این ایران نمیتواند ایرانِ دورهٔ قاجار و پهلوی بماند.
این ایران، ایرانِ دورهٔ اسلامی است؛ باید بتوانیم در قلهٔ تمدن بشری قرار بگیریم که حق ماست؛ به خاطر اسلاممان، به خاطر ایمانمان، به خاطر استعدادمان، به خاطر ایرانی بودنمان.»
کتاب روشنای علم” که یکی از جدیدترین محصولات موسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی است به کوشش موسسه فرهنگی حدیث لوح و قلم در مدت سه سال تحقیق و تدوین شده است. این کتاب با شمارگان 5000 نسخه در 832 صفحه روانه کتابفروشیها شده است
برای خرید نسخه چاپی از سایت book-khamenei.ir روی این لینک کلیک کنید
همین ملت، همین دودمان و سلسلهٔ بشری که در این منطقه زندگی میکنند، روزگاری برترین پرچمهای دانش را در علوم طبیعی، علوم انسانی، علوم نظری، علوم دینی و علوم محض در اختیار داشتند.
در حالی که اسلام از کشورهای عربی به ایران آمد؛ اما بیشترین کتاب دینی، بیشترین تفسیر، بیشترین حدیث، بیشترین کتاب فقه و حتی بهترین کتابهای لغت عربی را ایرانیها نوشتند. این یک واقعیت است.
بهترین کتابهای عربی را ایرانیها نوشته اند. معروفترین کتاب لغت عربی، «قاموس فیروزآبادی» است.
کسانی که خواستند کتاب لغت خوبی در عربی بنویسند، مثلاً شرح این قاموس را نوشتند و از این قبیل. پس، این یک نکته که ملت ایران از لحاظ استعداد، دارای چنین سابقهای است.
منبع : “روشنای علم” مروری بر بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی پیرامون دانش و تولید علم / صفحه ۱۸۰
ششم تیرماه ۶۰، طبق برنامهٔ شنبه شبها، رهبر انقلاب که تازه از جبهه برگشته بودند، به مسجد ابوذر رفتند تا مانند همیشه جلسات فرهنگی و تبیینی خود را ادامه دهند. گروهک فرقان که پیش از این، ترور مغزهای متفکر انقلاب اسلامی را در دستور کار قرار داده و شهید مطهری را هم به شهادت رسانده بود، از فرصت حضور امام جمعهٔ تهران در مسجد ابوذر برای ترور ایشان استفاده کرد. فرقان طراحی ترور خود را به صورت دقیق انجام داده بود، اما “مشیت الهی” جور دیگری رقم خورد. برای همین، علیرغم انجام شدن ترور، رهبر انقلاب، با وجود جراحتهای شدید، زنده ماندند.
۳۶ سال بعد از آن روز، مستندی از تلویزیون بههمین مناسبت پخش میشود. در بخشی از این مستند، دوربین سمت کتابخانهٔ این مسجد رفته و از کتابهای موجود در آن چند فریمی نشان میدهد. دست بر قضا، رهبر انقلاب این بخش از مستند را میبینند و همین هم انگیزهای میشود برای ایشان، که تعدادی کتاب، به کتابخانهٔ این مسجد اهدا کنند.
چند روز بعد، نمایندهای از طرف ایشان، ۱۱۵ جلد که شامل ۴۲ عنوان کتاب بود، همراه با دستخطی از رهبر انقلاب، به این مسجد برده و تحویل امام جماعت آن میدهند. کتابهایی که بیشتر آنها جنبه “دینی” و “اخلاقی” دارند. کتابهایی نظیر نهجالبلاغه (ترجمهٔ مرحوم دشتی)، میزانالحکمة، کیمیای سعادت، شرح گلشن راز، اسرارالصلوة، فیه ما فیه و مجلدات مختلف اخلاق ربانی حاجآقا مجتبی تهرانی در بین آنها خودنمایی بیشتری میکنند.
در این بین برخی کتابها نیز جنبهٔ فرهنگی و اجتماعی دارند، کتابهایی مانند دریغ است ایران که ویران شود، علل انحطاط تمدنها از دیدگاه قرآن، اصحاب امام حسن مجتبی(ع)، نقش وهابیت در ترویج خشونت و اسلامهراسی در دنیای کنونی و فرهنگ فارسی عمید. چند کتاب هم با موضوع دفاع مقدس در آنها به چشم میخورد، کتابهایی چون رمز موفقیت در فرماندهی، سر دلبران، افلاکی خاکی، بلندای نخل، بگو ببارد باران، شهید از حرم تا به حرم، درد شیرین و خداحافظ دنیا.
تصاويری از کتاب های هدیه امام خامنه ای به مسجد ابوذر تهران
پس از چند روز ادعای گسترده دولتیها درباره ارائه لیست وزرای دولت دوازدهم به رهبر انقلاب و کسب نظر موافق ایشان، دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله خامنهای، در گزارشی به این القائات و شایعات پاسخ داد که متن آن را در ادامه میخوانید :
دغدغه اصلی رهبر انقلاب اسلامی در خصوص کابینه
دولت دوازدهم به روزهای تشکیل نزدیک میشود؛ تا ۱۰ روز دیگر و پس از مراسم تنفیذ و تحلیف، اعضای کابینه پیشنهادی آقای رئیسجمهور معرفی میشوند. با این حال، از حدود دو هفته قبل، یک جریان خبری که از پشتیبانی پر حجم رسانههای خارج از کشور نیز برخوردار است، درصدد القای این ادعاست که تکتک اعضای کابینه با نظر رهبر معظم انقلاب اسلامی(مدظلهالعالی) انتخاب میشوند.
در خصوص منشأ و انگیزههای انتشار چنین شایعهای، میتوان حدسهایی زد اما مهمتر از آن، تبیین رویکرد رهبر معظم انقلاب اسلامی در خصوص دولتها و مباشران ارشدِ رتق و فتق امور مردم در قوهمجریه است.
رویکرد کلی رهبر انقلاب در قبال دولتها، رویکرد حمایتی است و ایشان بارها بر استمرار این رویکرد تأکید کردهاند از جمله در دیدار رمضانی با مسئولان نظام و در شرایط پسا انتخابات، مجدداً و مؤکداً گفتند: «دأب بنده هم این است که همیشه از همهٔ دولتها که بر سرکار هستند حمایت میکنم؛ امروز هم همینجور است، بعد از این هم انشاءالله تا زنده هستیم همینجور خواهد بود. ۲۲/۳/۹۶»
غرض از رویکرد حمایتی چیست؟ غرض آن است که دولتی که عهدهدار کار سنگینِ مدیریت اجرایی است، بتواند به وظایف خود عمل، و از مشکلات کشور و مردم گرهگشایی کند. یک لازمه اساسی در تحقق این هدف، انتخاب مسئولانی است که از بُن دندان به اصول انقلاب و وظایف خود معتقد باشند و شأن خود را نوکری و خدمتگزاری به مردم بدانند.
بیشترین تأکیدات رهبر انقلاب در سالهای اخیر بر حل مشکلات معیشتی مردم و قوی کردن اقتصاد کشور بوده است؛ مغرضانی که جز بدخواهی برای ایران و مردم در سر ندارند، تلاش کردند این تأکیدات را به مخالفت رهبری با دولت ترجمه کنند، در حالیکه این رویکرد رهبر انقلاب، بالاترین سطح از کمک و حمایت از دولت بود؛
نتیجه تلاش برای دور نگهداشتن دولت از حاشیهها و هدایت آن به میدان خدمت و اقدام و عمل، در صورتی که با همراهی دولت همراه شود، موفقیت دولت و اقبال عمومی به خدمات دولت خواهد بود و این چیزی نیست، جز سرافرازی و موفقیت برای دولت و نظام.
بنابراین، حساسیت اصلی رهبر انقلاب اسلامی در انتخاب مسئولان در همه دولتها معطوف به این منطق بوده است که فلسفه وجودی مسئولان در نظام اسلامی، خدمتگزاری به مردم است و باید مسئولانی انتخاب شوند که به مسئولیت بهعنوان فرصتی برای خدمت و جلب رضای خداوند و بندگان او بنگرند نه آنکه مسئولیت را همچون غنیمت و طعمهای بدانند و آن را وسیلهٔ برای بیشتر چنگ زدن به دنیا و جلب سخط خدا و خلق او کنند.
با فهم این منطق، رویکرد رهبر انقلاب در قبال انتخاب وزیران نیز مشخص میشود؛ رویه ثابت در همه دولتها، هماهنگی با رهبری در انتخاب وزیران دفاع، امور خارجه و اطلاعات بوده است، و این هم،حسب تکالیفی است که در قانون اساسی برای رهبری در امور سیاست خارجی و دفاعی- امنیتی تعیین شده است.
در خصوص برخی وزارتخانهها مثل علوم، آموزشوپرورش و ارشاد اسلامی، رهبر انقلاب اسلامی حساسیتهایی دارند، چراکه انحراف در آنها، موجب ایجاد انحراف در حرکت کلان کشور به سمت آرمانها میشود و نگهبانی و مراقبت در خصوص حرکت عمومی به سمت آرمانها وظیفه قطعی رهبری است اما در انتخاب مسئولان این وزارتخانهها، ورود نمیکنند؛
و در خصوص اکثریت کابینه نیز در همه ادوار تا آنجاکه از سوابق امر بر میآید نظری ابراز نمیکنند لکن همواره تأکید دارند که وزیران، افرادی کاری و بهدور از حاشیه باشند، زیرا همانطور که در نظر مردم، کارآمدی و موفقیت دولت، موفقیت نظام است، ضعف و ناکارآمدی دولت نیز به حساب نظام گذاشته میشود.
رهبر انقلاب در مراسم ۱۴ خرداد امسال گفتند: «بر طبق قانوناساسی، رئیسجمهور از امکانات بسیار گستردهای در کشور برخوردار است؛ خیلی از کارها را میتوانند انجام بدهند؛ از این امکاناتی که در اختیار دارند استفاده کنند، ظرفیّتهای داخلی را بالفعل کنند، هیچ درنگی در عمل به وعدههایی که به مردم داده شدهاست صورت نگیرد. مسئولین را، مسئولان بخشهای مختلف را -حالادر دولت دوازدهم- جوری انتخاب بکنند که کارکن و فعّال و پایکار وتوانا باشند؛ یعنی توانایی آنها بتواند کارها را انشاءالله پیش ببرد. اگر خدای نکرده در بخشهای مختلف -چه اقتصادی و چه غیراقتصادی- یک بخشی از خود ناکارآمدی نشان بدهد، این به حساب ناکارآمدی نظام گذاشته خواهد شد و این بیانصافی است؛نظام کارآمد است؛ بخشهای مختلف باید بتوانند خودشان را پابهپای نظام پیش ببرند.»
بنابراین، شایعات و القائات اخیر پایه در واقعیت ندارد و دغدغه رهبر انقلاب اسلامی در قبال کابینه، بهطور ذاتی معطوف به کارآمدی و انتخاب افرادی است که فکر و ذکر آنان، کار شبانهروزی و حل مشکلات مردم باشد.
این سند ۲۰۳۰ سازمان ملل و یونسکو و این حرفها، اینها چیزهایی نیست که جمهوری اسلامی بتواند شانهاش را زیر بار اینها بدهد و تسلیم اینها بشود. به چه مناسبت یک مجموعهٔ بهاصطلاح بینالمللیای -که قطعاً تحت نفوذ قدرتهای بزرگ دنیا است- این حق را داشته باشد که برای کشورهای مختلف، برای ملّتهای گوناگون، با تمدّنهای مختلف، با سوابق تاریخی و فرهنگی گوناگون، تکلیف معیّن کند که شما باید اینجوری عمل کنید؟ اصل کار، غلط است. (۱۳۹۶/۰۲/۱۷)
همان انگیزههایی که به کشورهای اسلامی فشار میآورند تا موضوعات جهاد و شهادت را از کتابهای درسی حذف کنند در داخل نیز استمرار پیدا میکنند و خود را بهصورت خردهسیاستهای فرهنگی نشان میدهند.(۱۳۹۶/۰۳/۰۳)
هفده اردیبهشت سال گذشته، رهبر انقلاب در دیدار با معلمان با اشاره به اینکه ما برای تربیت نسل آینده با حریفی به نام «نظام سلطهٔ بینالمللی» مواجه هستیم فرمودند: «ممکن است برخی تعجب کنند که چه ارتباطی میان آموزشوپرورش و «نظام سلطهٔ بینالمللی» وجود دارد، درحالیکه واقعیت این است که نظام سلطه برای نسل جوانِ ملتها بهویژه ملتِ ایران برنامه دارد.»
ایشان به این موضوع هم تأکید کردند: «نظام سلطه میخواهد نسل آیندهٔ کشورها، نسلی باشند که فکر، فرهنگ، نگاه و سلیقهٔ مورد نظر او را در مسائل جهانی داشته باشند و در نهایت نخبگان، سیاستمداران و افراد تأثیرگذار همانگونه فکر و عمل کنند که او تمایل دارد.» بههمین دلیل، رهبر انقلاب موضوع آموزش و پرورش را طبق تصریح قانون اساسی، موضوعی «حاکمیتی» بیان فرمودند.
ماهیت سند 2030 یک پروژهای جهانی
سند موسوم به ۲۰۳۰ سازمان یونسکو را میتوان یکی از موارد طراحی نظام سلطهٔ بینالمللی دانست. البته این سند تنها یکی از ۱۷ هدف پروژهٔ میلینیوم جهانی است. میلینیوم یا اعلامیهٔ هزارهٔ سازمان ملل متحد با هدف توسعهٔ پایدار، از مهمترین طرحهایی است که توسط سازمان ملل به منظور جهانیسازی ملتها و یکسانسازی فرهنگها سالها در دستور کار نهادهای مرتبط با این سازمان قرار گرفته بود و سرانجام شکست خورد.
پس از شکست این پروژه، در سال ۲۰۱۵ برنامهٔ جدیدی از سوی سازمان ملل مطرح شد و در مجمع عمومی سازمان ملل با حضور روسای جمهور کشورهای عضو از جمله جمهوری اسلامی ایران به تصویب رسید. نکتهٔ حائز اهمیت این است که این برنامه به صورت without voting، یعنی بدون رای و نظر مخالف به تصویب رسیده است، در حالیکه اگر مخالفتی از سوی هیئت ایرانی حاضر صورت گرفته بود، این برنامه با «اجماع عمومی» تصویب نمیشد.
امری که انتظار میرفت با توجه به مغایرتها و تضادهای واضح و مشخص این برنامه با فرهنگ و اسناد بالادستی کشورمان، با مخالفت هیئت جمهوری اسلامی به عنوان داعیهدار حکومت اسلامی قرار بگیرد.
پس از اجلاس عمومی سازمان ملل، اجلاس با حضور وزرای ۱۳۰ کشور از جمله ایران در اینچئون کرهٔ جنوبی برگزار میشود. سندی که از سال ۲۰۱۴ به عنوان برنامهٔ آموزشی در مسقط طراحی شده بود، در این اجلاس به تصویب و امضا میرسد. هرچند که تا به امروز هیچ خبر رسمیای مبنی بر امضای وزیر وقت آموزش و پرورش بر این سند منتشر نشده است.
این تعهد در حالی صورت میگیرد که دو نهاد نظارتی مهم در این موضوع یعنی شورای عالی انقلاب فرهنگی و مجلس شورای اسلامی و نهادهای فراقوهای نظیر مجمع تشخیص مصلحت و شورای عالی امنیت ملی از پذیرفتن این سند بیاطلاع بودهاند.
تصویب و اجرای پنهانی سند 2030
در جلسهٔ مورخ ۱۳۹۵/۰۶/۲۵ هیئت دولت، اجرای سند ۲۰۳۰ با تشکیل کارگروهی، الزامی میشود. این کارگروه موظف میشود که برنامههای اجرایی این سند را به سایر دستگاههای مربوطه ابلاغ کند و بر اجرای آن نظارت داشته باشد. نخستین واکنش رسمی به این مصوبهٔ هیئت دولت، چهار ماه پس از اجرایی شدن آن صورت میگیرد، زمانی که ستاد نقشهٔ جامع علمی کشور در جلسهٔ هشتاد و هشتم خود، با گلایه از عدم اطلاع رسانی دولت به شورای عالی انقلاب فرهنگی، نگرانی خود را از تصویب و اجرای این سند اعلام میکند.
با ادامه یافتن اجرای این سند و عدم پاسخگویی مسئولان مربوطه، این نگرانی به صحن عمومی شورای عالی انقلاب فرهنگی در جلسهٔ ۱۳۹۵/۱۱/۱۹ سرایت کرد و در حضور رئیس جمهور و وزرای مربوطه، نگرانی از تصویب و اجرای سند ۲۰۳۰ با صحبت چند تن از اعضای شورا به ریاست جمهوری منتقل شد. در حالیکه انتظار عمومی اعضای شورا بر این بود که با انتقال این دغدغه، روند رایگیری و در دستورکار قرار گرفتن توقف و اصلاح سند ۲۰۳۰ آغاز میشود اما رئیسجمهور این مسئله را به جلسهٔ بعدی موکول میکند. جلسهای که تا به امروز تشکیل نشده است.
پس از این اتفاق، موضوع سند ۲۰۳۰، با حضور مدیر کل کمیسیون ملی یونسکو در دستور کار ستاد نقشهٔ جامع علمی کشور قرار میگیرد. محورهای این جلسه بدین شرح است:
– عدم مشارکت و اطلاع رسانی به شورای عالی انقلاب فرهنگی مورد انتقاد است.
– اسناد آموزشی بالادستی نظام، اسنادی مترقی هستند که کشور را بینیاز از اسناد ابلاغی از سایر جوامع بیگانه میکند.
– روند ابلاغ و ترجمهٔ این سند متوقف شود، تا از تداخل و تعارض در نظام آموزشی کشور جلوگیری شود.
– در بسیاری از جملات بیانیهٔ اینچئون عباراتی وجود دارد که نشانگر الزامآور بودن بندهایی از این بیانیه میشود.
– سکولار بودن و ترویج بیدینی، آموزش معلمان به شیوهٔ غربی، اختلاط جنسی، حذف آیات جهاد و ممنوعیت ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و… از جمله موارد اختلافی و متضادی است که این سند با فرهنگ اسلامی ایرانی دارد.
– پذیرش نقش راهبری، نظارت و گزارشدهی به یونسکو محکوم میشود.
در حقیقت با پذیرش این سند علاوهبر تغییراتی که در نظام آموزشی کشور پدید میآید، این تعهد بوجود میآید که مهمترین آمارها و اطلاعات که مربوط به نسل جوان و نوجوان کشور است به صورت گزارشهای مداوم به نهادهای بیگانه اعلام شود. در پایان این جلسه که با حضور مدیر کل کمیسیون ملی یونسکو برگزار شد، مقرر شد تا اجرای این سند سریعا متوقف شود.
علی رغم این مصوبه بازهم دولت اجرای این سند را متوقف نمیکند و ماههای آینده هم اجرای آن ادامه مییابد تا زمانی که رهبر انقلاب در دیدار با معلمان به اجبار، شخصا به روند اجرای سند ورود میکنند و میفرمایند: «این سند ۲۰۳۰ سازمان ملل و یونسکو و این حرفها، اینها چیزهایی نیست که جمهوری اسلامی بتواند شانهاش را زیر بار اینها بدهد و تسلیم اینها بشود. به چه مناسبت یک مجموعهٔ بهاصطلاح بینالمللیای -که قطعاً تحت نفوذ قدرتهای بزرگ دنیا است- این حق را داشته باشد که برای کشورهای مختلف، برای ملّتهای گوناگون، با تمدّنهای مختلف، با سوابق تاریخی و فرهنگی گوناگون، تکلیف معیّن کند که شما باید اینجوری عمل کنید؟ اصل کار، غلط است. اگرچنانچه با اصل کار شما نمیتوانید مخالفت بکنید، حدّاقلّش این است که بِایستید بگویید جمهوری اسلامی خودش ممشیٰ دارد، خطّوربط دارد، ما سندهای بالادستی داریم، ما میدانیم باید در زمینههای آموزش، پرورش، اخلاق، سبک زندگی چهکار کنیم؛ احتیاج به این سند وجود ندارد. اینکه ما برویم سند را امضا کنیم و بعد هم بیاییم شروع کنیم بیسروصدا اجرائی کردن، نخیر، این اصلاً مطلقاً مجاز نیست.»
با این بیانات بود که بلافاصله و به اجبار روند اجرای سند ۲۰۳۰ متوقف شد. از سوی دیگر سند ۲۰۳۰ تعارضات فراوانی با اسناد بالادستی نظام شامل، سند چشم انداز بیست ساله، نقشهٔ جامع علمی کشور، سند تحول بنیادین در آموزش و پرورش و حتی اصول ۷۷و ۱۵۳ قانون اساسی دارد.
* اختلاف در چیست؟
اما در روزهای اخیر، رسانههای معاند با انقلاب مبنای مخالفت با سند ۲۰۳۰ را برابری و یکسانسازی آموزشی و جلوگیری از رشد کیفی آموزش در سطح کشور بیان کردهاند، در حالیکه ماجرا این نیست، کمااینکه در سند سیاستهای کلی ایجاد تحول در آموزش و پرورش که رهبر انقلاب در سال ۱۳۹۲ ابلاغ کردند نیز ارتقاء جایگاه آموزش و پرورش به مثابه مهمترین نهاد تربیت نیروی انسانی و مولّد سرمایهٔ اجتماعی در دستور کار قرار گرفته است.
به این دلیل که این برنامه بدون در نظر گرفتن مسائل و اقتضائات بومی، فرهنگی و همچنین آرمانهای ایران اسلامی طراحی شده است. به همین دلیل اجرا و تعهد به این سند، موجبات تغییر و تعارض فرهنگی و هویتی را در نسلهای آینده سبب میسازد.
آموزش بهانه است
سند ۲۰۳۰ را میتوان مدخل ورودی برنامهٔ جامع سازمان ملل برای تسلط بر کشورها به بهانهٔ موهوم توسعهٔ پایدار دانست. این برنامه که در ادامهٔ پروژهٔ میلینیوم جهانی است، در چهارمین و مهمترین هدف از اهداف ۱۷ گانهٔ این پروژه، قرار گرفته است. در حقیقت آغاز و نقطهٔ شروع این پروژه با تغییر نظام آموزشی کشورها صورت میگیرد، حال آنکه برای رسیدن به جامعهٔ جهانی یکپارچه و مقبول قدرتهای جهانی، تنها لازم است تا نسل آینده با هویت ملی و مذهبی خود بیگانه شود.
در این میان نباید غافل شد که نهادها و سازمانهای جهانی همواره در راستای همافزایی اطلاعاتی و بازوهای اجرایی ایالات متحده امریکا و همپیمانش در سطح بینالملل فعالیت میکنند. در حقیقت این برنامهٔ جهانی اهدافی مهمتر از صرف تغییر نظام آموزشی را در کشور را دنبال میکند و آن تغییر همهجانبه در اقتصاد، سیاست، قوانین مدنی و سبک زندگی است، بهگونهای که در نظام مرکز- پیرامونی جامعهٔ جهانی، ایران به کشوری پیرامونی و تابع جامعهٔ جهانی تبدیل شود.
کشوری که با قبول سرکردگی و هژمون یک دولت و فرهنگ خاص، خود را عرضهکنندهٔ مواد خام و تأمینکنندهٔ نیروی انسانی برای مناسبات جهانی بداند و حق تصمیمگیری در عرصهٔ داخلی و بینالمللی را از خود سلب نماید. بیخود نیست که در این سند، از عبارت «شهروند جهانی» برای تعریف مردمان یک سرزمین استفاده شده است. موضوعی که به مرور، روح استقلال یک ملت را نیز نشانه گرفته و به خطر خواهد انداخت.
آنچه را که در ادامه می خوانید مجموعه ای از دغدغه هایی که رهبری دارد اما حزب اللهی ها ندارند . در ادامه همراه بنیانا باشید
۱-بعد از بیست سال از انقلاب فرانسه، برای ناپلئون بناپارت هیچ افتار دیگری از لحاظ آرمان های انقلاب-آن حرف هایی که “ژان ژاک روسو” و “ولتر” و دیگران می گفتند- در حکومت فرانسه مطلقا وجود ندارد.
از کتاب”دغدغه های فرهنگی” – مجموعه بیانات رهبر انقلاب-انتشارات صهبا-صفحه ۲۸
۲- ماجرای بعد از انقلاب فرانسه واقعا رویدادهای عجیب و داستان های مهمی است. من افسوس می خورم که چرا بعضی از جوانان ما با این ماجراها آشنا نیستند.
از کتاب”دغدغه های فرهنگی” – مجموعه بیانات رهبر انقلاب-انتشارات صهبا-صفحه ۲۹
۳-من شنیده ام در قضایای جنگ جهانی دوم در روسیه، شور علی اف-اهنگ معروفی که البته من نه اهنگش را شنیده ام، نه درست می دانم چیست؛ آقایان می دانند- درتهییج مردم برای وارد شدن به میدان جنگ، بیشترین تاثیر را داشت؛ یعنی در خدمت اهداف مردمی قرار گرفت. به طور طبیعی این توقع از از هنرمند هر کشوری وجود دارد.
از کتاب”دغدغه های فرهنگی” – مجموعه بیانات رهبر انقلاب-انتشارات صهبا-صفحه ۴۳
۴-کسی که از تئاتر، نقاشی، عکس یا شعر چیزی نمی فهمد، راه های معرفت به رویش بسته است. ملتی که هر کدام از این ها را ندارد ، دریچه ای به روی او بسته است.
از کتاب”دغدغه های فرهنگی” – مجموعه بیانات رهبر انقلاب-انتشارات صهبا-صفحه ۴۹
۵- من در مقوله های سینمایی و هنرهای تجسمی و تصویری و امثال اینها ورود ندارم؛ یعنی یک مستمع عامی هستم. اما در مورد شعر و رمان نه، آدم عامی ای نیستم؛ از این آثاری که وجود دارد زیاد خوانده ام.
از کتاب ” من و کتاب” – مجموعه بیانات رهبری-انتشارات سوره – صفحه۲۲
۶-خلاصه انگلیسی کتاب های جین اوستین را، از جمله همین کتاب غرور و تعصب را من خواندم. برای کسانی که انگلیسی می آموزند، خلاصه ساده ای درست می کنند.
از کتاب ” من و کتاب” – مجموعه بیانات رهبری-انتشارات سوره – صفحه۳۶
۷-دن آرام یکی از بهترین رمان های دنیاست. البته جلد اولش بهتر است؛ جلدهای بعدی اش سطح رمان را متوسط می کند، کما اینکه کتاب بعدی اش، زمین نوآباد هم کتاب خوبی نیست.
از کتاب ” من و کتاب” – مجموعه بیانات رهبری-انتشارات سوره – صفحه۳۶
۸- ویکتورهوگو یک حکیم است. ویکتور هوگو یک نویسنده معمولی نیست. واقعاً به همان معنایی که ما مسلمانان «حکیم» را استعمال میکنیم و بهکار میبریم ، یک حکیم است و بهترین حرفهایش را در «بینوایان» زده است. «بینوایان» هم یک کتاب حکمت است و به اعتقاد من، همه باید «بینوایان» را بخوانند.
بیانات در دیدار مسئولان برگزار کننده هفته دفاع مقدس در سال ۱۳۷۲
۹- من میگویم بینوایان یک معجزه است در عالم رماننویسی، در عالم کتابنویسی. واقعاً یک معجزه است.
۱۰ – من خاطرم هست که در بخش غربی ارتفاعات البرز، گروهی مشغول راهسازی بودند و خاکها را از بالا ریخته بودند و به بخشی از درختهای کف دره آسیب زده بود. آقا فرمودند وقتی دیدم خاک، تنهها و شاخههای درخت را گرفته است احساس خفگی به من هم دست داد چرا این موجود زنده را زیر خاک دفن میکنیم؟ به هر قیمتی باید جلوی این کار گرفته شود. حتی اگر این باغ شخصی است، در حال آسیب زدن به محیطزیست عمومی است و شما نباید اجازه بدهید، این اتفاق بیفتد. پس ایشان با این حساسیت موضوعات را دنبال میکنند.
خاطره آقای قالیباف از رهبر انقلاب /به نقل از سایت رسمی دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله خامنه ای
۱۱- قضیّهٔ خاک از قضیّهٔ آب مهمتر است؛ ما مشکل آب هم داریم، مشکل بزرگی هم هست، لکن برای تهیّهٔ آب راههای فراوانی وجود دارد؛ برای تهیّهٔ خاک حاصلخیز این راهها دیگر وجود ندارد. یعنی بیتوجّهی به مبانی حفظ محیط زیست، گاهی اوقات یک چنین مشکلاتی را بهوجود میآورد؛ آسیبی که وارد می شود، آسیبی نیست که بشود [جبران کرد].
بیانات رهبری در دیدار فعالین محیط زیست در اسفند ۹۳
بعضی کتابها خیلی زود بر سر زبان ها میافتد. کتاب هایی که بسیار خواندنیاند ولی شاید فرصت خواندن این کتاب ها را نداریم. امروز میتوانید بخش هایی از یک کتاب خواندنی را در «بنیانا» بخوانید
در طی سالهای گذشته کتابهای مختلفی پیرامون خاطرات و برخوردهای مقام معظم رهبری در موقعیتهای مختلف چه در دوران ریاست جمهوری و چه در دوران رهبری ایشان منتشر شده است که هرکدام به نوبه خود بسیار جذاب و دلنشین است؛ اما شاید هیچکس انتظار آن را نداشته باشد که رهبر کشور بزرگی همچون ایران با هزاران مشکل و دلمشغولی، حتی به اقلیتهای مذهبی کشورش توجه کند. موضوعی که میتوان آن را با خواندن کتاب «مسیح در شب قدر» به خوبی درک کرد.
مسیح در شب قدر ، دومین کتاب از مجموعه کتابهای «خورشید در مهبط ملائکـة الله» است که روایتی از حضور مقام معظم رهبری در منازل خانوادههای شهدای مسیحی کشورمان است. دیدارهایی متفاوت که میتواند هر خوانندهای را به خود جذب کند.
روایت اتفاقات پیش آمده در این دیدارها در قالب داستانی و با استفاده از راویای متفاوت برای هر داستان در کنار بهرهگیری از عکسهایی جذاب و دیدنی برای هر بخش، توانسته اثری متفاوت را در حوزه خاطره نگاری روانه بازار نشر کند. علاوه بر این، گردآورندگان اثر در هر داستان نکاتی زیبا درباره شهید، خاطرات و نحوه شهادتش آوردهاند که باعث میشود خوانندگان آن بیشتر با قهرمانان کشورشان آشنا شوند.
مسیح در شب قدر، در خود بیست و سه فصل را گنجانده است که با مقدمهای نسبتا طولانی ولی ابتکاری و نو همراه شده است و در آن به موضوعاتی همچون زندگی حضرت مسیح، ارتباط میان ادیان اسلام و مسیحیت و رابطه جمهوری اسلامی با مسیحیت و اقلیتهای مذهبی پرداخته است.
قسمت پایانی کتاب، شامل ضمیمهای کامل از نام و تصویر تمام شهدای ارمنی و آشوری کشورمان است و علاوه بر آن، پنج پیوست از بیانات و مکتوبات مقام معظم رهبری که در آن به موضوعاتی که با این کتاب ارتباط دارد و یا در دیدارهایشان، اشارهای به آنها داشتهاند، پرداخته است.
این اثر را موسسه فرهنگی ایمان جهادی یا همان انتشارات صهبا در ۴۹۶ صفحه و با دو قیمت ۱۸ هزار تومان (جلد نرم) و ۲۳ هزارتومان (جلد سخت) منتشر کرده است که البته دلیل قیمت بالای کتاب هم به خاطر چاپ تمام رنگی آن است. هر چند که این موضوع نتوانسته بر فروش این کتاب خواندنی و دلنشین اثرگذار باشد.
پرده اول: جمهوری اسلامی فرقی بین من و یک فرزند شهید مسلمان نگذاشته!
روایت حضور آیتالله خامنهای در منزل شهید گالوست بابومیان در تاریخ ۶۸/۱۰/۷
شهید بمباران اهواز، تاریخ شهادت: ۵۹/۷/۱۷
گالوست بیش از سی سال بود که در بخش کامپیوتر شرکت نفت کار میکرد؛ در جریان انقلاب و اعتصاب، جلودار بود و حالا در این شرایط بحرانی کشور، تجربهاش برای ادارهٔ کشور و ادامهٔ جریان نفت در لولهها واجب بود. خودش هم پای رفتن نداشت، گرچه دلش حسابی تنگ شده بود. جنگ که شروع شد، بچهها را فرستاد خانهٔ برادرش در تهران و خودش ماند اهواز. دیشب که با آنها تلفنی صحبت کرده بود، از همه بیشتر مادرش اصرار میکرد که برگردد تهران.
– پسرم، گالوست جان! پسفردا عراقیها اهواز را میگیرند، آن وقت معلوم نیست چه بلایی سرت بیاورند. اینها مثل مسلمانان ایران نیستند؛ امروز همسایهمان میگفت اینها همانهایی هستند که امام حسین را کشتند. تو که نظامی نیستی، بیا برگرد تهران.
مادر بود دیگر؛ گفت: «چشم، همین روزها میآیم.» راست هم میگفت؛ قرار بود آن روز اسناد مهمّی را با قطار ببرد تهران. مادر را راحت راضی کرد، اما بعد از حرف زدن با بچهها، باید دل خودش را راضی میکرد. واروژان ده ساله بود و تالین شش ساله و چقدر خوش زبان؛ تازه از تلویزیون فارسی یاد گرفته بود و با ارمنی قاطی میکرد! ساعت نه شب اخبار شانزدهم مهر پنجاه و نه، هفدهمین روز جنگ، از تلویزیون؛ وقتی آتش و دود بالای برجهای پالایشگاه را دید، خشم و نگرانی بر دلتنگیاش غالب شد و عزمش را جَزم کرد بر ماندن و کمک کردن به ادامهٔ تولید نفت کشور.
از شرکت مستقیم رفت سمت راهآهن اهواز. ایستگاه راهآهن شلوغ بود. هنوز به پای قطار نرسیده بود که صدای آژیر و بعد جنگندهٔ عراقی فضا را پر کرد. گالوست خیره شده بود به آسمان. دید که چندین نقطهٔ سیاه از هواپیما جدا شدند و با سرعت به زمین سقوط کردند. گالوست توان حرکت نداشت، آخرین تصویر مقابل چشمش واروژان و تالین و همسرش هاسمیک بودند…
… هاسمیک بهتزده مانده بود و تا صبح اسم شوهرش را تکرار میکرد؛ گالوست، گالوست…
گالوست در زبان ارمنی به معنای «بشارت بازگشت» است؛ اما «بشارت بازگشت» بازنگشت.
صبح پنجشنبه خبر دادند امشب اگر خانه هستید، یکی از مسئولین کشور، چند دقیقهای مهمانتان باشند. گفتم بفرمایید، خواهش میکنم. بعد هم به برادر گالوست و شوهر خواهرم خبر دادم که بیایند خانهٔ ما. واروژان و تالین هیچکدام از خبر مهمان خوشحال نشدند، چون ایام امتحاناتشان بود و حسابی درس داشتند. تالین دبیرستانی است و واروژان دانشجوی پزشکی. روزی که پزشکی قبول شد، تمام خستگی چند سال کار و زندگی بدون گالوست از تنم بیرون رفت. واروژان با سهمیهٔ فرزندان شهدا قبول شد؛ اصرار هم دارد این را همه جا بگوید؛ با غرور میگوید پدرم شهید شده و جمهوری اسلامی فرقی بین من و یک فرزند شهید مسلمان نگذاشته!
سه ساعتی از غروب گذشته که مهمانمان از راه میرسد. من و برادر گالوست و شوهرخواهرم، همینطور مبهوت ماندهایم و توان هیچ کاری را نداریم.
حاجآقا خامنهای با ما سلام و احوالپرسی میکنند و همراه بقیه روی مبل مینشینند. ما هیچکداممان توان صحبت کردن نداریم. ایشان بعد از سلام واحوالپرسی، خودشان صحبت را شروع میکنند: پدر شهید، این آقا هستند؟
احتمالا چون اکثر شهدای ارمنی سربازان جوان هستند، آقا فکر کردهاند این عکس پدر شهید است. میگویم: این آقا خودش شهید شده.
– عجب! آقا شهید شدند؟
– بله.
– شما همسرشان هستید؟
– بله.
دارم از خجالت آب میشوم تا حالا با یک روحانی معمولی مسلمان هم صحبت نکردهام؛ حالا بزرگترین مقام روحانی کشور مقابلم نشستهاند و با من حرف میزنند.
[مکالمات رهبری با همسر و برادر شهید در فضایی گرم و صمیمی ادامه مییابد طوریکه جمع از سادگی و بدون تکلّف بودن ایشان به وجد آمده و کاملاً دلهره و خجالت را کنار میگذارند و با آقا همکلام میشوند.]
چند دقیقهای در سکوت میگذرد. هیچکداممان باورمان نمیشود که چند دقیقه پیش، رهبر کشور ایران، اینجا کنار ما نشسته بودند، چای مینوشیدند و صحبت میکردند!
پرده دوم: مسیح در شب قدر
روایت حضور آیتالله خامنهای در منزل شهیدان هایقان و ادموند موسسیان و منزل شهید گاگیک تومانیان در تاریخ ۷۷/۱۰/۱۱
شهید هایقان موسسیان، شهید ترور در تهران، تاریخ شهادت: ۶۰/۶/۱۲
شهید ادموند موسسیان، شهید ترور در تهران، تاریخ شهادت: ۶۰/۳/۲۳
شهید گاگیک تومانیان، محل شهادت مریوان، تاریخ شهادت: ۶۶/۵/۲۴
زمستان سردی است، برف و یخ خیابانها را پوشانده؛ اما گرمای ماه رمضان به اوج رسیدهاست. شبهای نوزدهم و بیستویکم گذشته و امشب شب بیستوسوم است؛ شبی که احتمال قدر بودنش، از دوشب قبل هم بیشتر است. پس برای هر مسلمانی، امشب باید مهمترین شب سال باشد. با ارزشترین ماه سال، ماه رمضان و بالاترین شب ماه رمضان، شب قدر است. شبی که سرنوشت سال آیندهٔ تمام انسانها در آن نوشته میشود. این شبها رنگ و بوی عزا هم دارند. این پنجمین شب است که بر مصیبت حضرت علی(ع) اشک میریزیم.
همیشه در شبهای قدر به این فکر میکنم که دعاها و درخواستهای حضرت آقا در این شبها چیست؟
به امشب امید بستهام و برنامه چیدهام و زمانبندی کردهام؛ بسیار اعمال، آداب و خواسته دارم. باز هم با خود میاندیشم که من ناچیز، این همه حاجت دارم، رهبرمان با این همه دغدغه برای انقلاب و کشور و جهان اسلام، چه شرایطی در شب قدر دارند. چه برنامهای ریختهاند؟ و کدام عمل را برای تقرب به خدا مناسبتر یافتهاند؟
در همین فکرها هستم که صدای تلفن بلند میشود. از دفتر است، گفته میشود که امشب برنامهٔ رفتن به منازل خانوادهٔ شهدا داریم.
عجب! امشب؟! با دلخوری و ناراحتی از این فرصت سوزی، خودم را به دفتر میرسانم. با دیدن فضای عزادار شهر و مردمی که به سمت مسجد حرکت میکنند، ناراحتیام بیشتر شده؛ آقا را که میبینم و سلام میکنم همهٔ این فکرها از ذهنم کنار میرود، فضای حضور ایشان دلم را پُر میکند…
پشت سر آقا از پلههای خانه بالا میرویم، متوجه میشویم این خانواده دو شهید دارد؛ هم پسر و هم پدر.
پسری بیست ساله مقابل در ایستاده. بهتزده، جواب سلام آقا را میدهد! بانویی شصت و چند ساله چند بار پشت سر هم، دستپاچه به آقا میگوید: «خیلی خوش آمدید، خیلی خوش آمدید».
[و این آغاز اولین دیدار آن شب است]
در خانهٔ دوم دو خانم حدوداً شصت ساله و چهل ساله به استقبال آقا میآیند. آقا نمینشینند تا ببینند مادر شهید کجا مینشیند.
[از همه چیز صحبت میشود، اینکه شهید چند ساله بوده و چگونه به شهادت رسیده تا اوضاع و احوال کنونی این خانواده، از رسم و رسوم و آداب عبادت ارامنه و دیگر بحثها در مورد زبان ارمنی]
بحث به اینجا میرسد که آقای وارطانیان [نمایندهٔ ارامنه در مجلس شورای اسلامی] از وسعت اطلاعات آقا متعجب میشود؛ به قابی که به دیوار نصب شده اشاره میکند، تصویر یک کلیسای بزرگ است.
– دو نفر از حواریون به ایران آمدند که مزار یکیشان در این کلیسای تادئوس است .
– عجب! همین قرهکلیسای معروف؟!
وارطانیان با لبخندی حاکی از خوشحالی که آقا قرهکلیسا را میشناسند، بلند میشود و قاب عکس را به آقا میدهد.
– این کلیسا، حکم واتیکان را برای ارامنهٔ سراسر جهان دارد. در واقع واتیکان هم مزار یکی دیگر از حواریون است.
آقا نام آن حواری را که در قرهکلیسا مدفون است را میپرسند.
– تادئوس. از یازده حواریون حضرت عیسی، دو نفرشان در ایران شهید شدند. در نقاشی معروف شام آخر داوینچی هم تصویرش کشیده شده.
– از این دو حواری، آثاری هم در انجیل هست؟
– بله! بله! داریم.
– نام ارمنی این کلیسا چیست؟
– سن تادئوس.
[صحبتها ادامه مییابد در حالیکه میزبانان فارغ از آقا رو به مادر و خواهر شهید مینشینند و برایشان دعا میکنند.]
– امیدواریم دل شما شاد باشد. این غمهای بزرگ تأثیرش در شما، ایجاد نورانیت باشد. چون این غمها و این فشارهای روحی، در انسان نورانیت ایجاد میکند و رحمت الهی را جلب میکند. خودمان را باید اهل قبول رحمت الهی بکنیم.
بعد این جملات، آقا، دو هدیه به مادر و خواهر شهید میدهند.
وقتی سوال شد که مادر شهید خدمت آقا چه عرضی دارند، مادر، شهید با ادب، اشک چشمش را پاک میکند.
– ما هیچ چیز نمیخواهیم. اگر قرار است کمکی به ما بکنند، خواهش میکنم به شهدایی که بچهٔ کوچک دارند، به آنها کمک بکنند. من خیلی راضی میشوم به آنها کمک بشود.
راستش در برابر این مادر شهید، احساس خضوعی تعریف ناپذیر پیدا کردم. مادران شهدا از ناشناسترین نعمتهای پوشیدهٔ خدا هستند!
آقا با گفتن جملهٔ «انشاءالله موفق باشید» برمیخیزند و از خانوادهٔ شهید گاگیک تومانیان خداحافظی میکنند.
همیشه در شبهای قدر فکر میکردم که چه عمل و عبادتی، بیشترین اثر را در سرنوشت ملت و انقلاب ما، در سال آینده دارد؟ حالا فکر میکنم لبخند رضایت مادر شهید تومانیان و دعای او، یکی از مؤثرترین اعمال شب قدر باشد.
در این شرایط، رهبر حکیم ما، با الهامات الهی و استمداد از تعالیم علوی، با فراست دریافتهاند که افضل اعمال شب قدر امسالشان، شاد کردن دل آنهایی است که رنج کشیدند و ملامت چشیدند، اما نشکستند.
پرده سوم: عیسی دم
روایت حضور آیتالله خامنهای در منزل شهید وارطان آقاخانیان در تاریخ ۶۴/۱۰/۵
شهید وارطان آقاخانیان، محل شهادت: جزیرهٔ مجنون، عراق، تاریخ شهادت: ۶۴/۹/۱۸
شب، شب عید است، شب میلاد حضرت مسیح. قرار است اولین جایی که بهعنوان عید دیدنی میرویم، منزل عموگابریل باشد. به زبان ارمنی شعر میگویم و به اشعار بزرگان شعر فارسی بسیار علاقه مندم. مقالهٔ «حافظ و مسیح»ام را امروز در مجلهٔ پروین چاپ کردهاند.
خانهٔ عموگابریل حسابی شلوغ است و اکثر فامیل جمع شدهاند اینجا. همه هستند بهجز پسرعموی جوانم، وارطان. سلطهٔ غم و غصه، رنگ کریسمس را از خانه زدوده، عموگابریل و زنعمو در این پانزده روز، بهاندازهٔ پانزده سال پیر شدهاند.
زنگ خانه به صدا درمیآید و لحظاتی بعد، پسرعمویم با دو جوان که ارمنی هم نیستند، یاالله گویان وارد خانه میشوند. ظاهراً از قبل قرار بوده که گروهی امشب بیایند و مصاحبهای تهیه کنند. نمیدانم عمو و زن عمو با این حال و روز، با چه دل و دماغی میخواهند حرف بزنند. هر چه باشد فقط دو هفته از شهادت وارطان گذشته است.
دو جوان عمو را به گوشهای خلوت میکشانند و چیزهایی به او میگویند، رنگ چهرهٔ عمو از شنیدن حرفهای جوان عوض میشود!
عمو بعد از شنیدن حرفهای جوان، سریع به طرف جمع ما میآید و میگوید: مهمان مهمی الآن به خانمان میآید. از تعجب چشمانم گرد میشود! کیست که بهخاطرش عمو سرزنده شد؟
خدای من! باور کردنی نیست! این کسی که از در وارد شد و با تک تک ما سلام و احوالپرسی کرد، آقای خامنهای است.
آقای خامنهای خیره به قاب عکس وارطان شدهاند و عمو و زن عمو و همهٔ ما خیره به ایشان! از نزدیک، چهرهشان، عجیب روشن و تماشایی است! از ایشان چند خاطرهٔ خیلی برجسته در ذهن دارم، همین چند ماه پیش که در نماز جمعه تهران، بمبی منفجر شد، به خودم بالیدم برای داشتن یک چنین رئیس جمهور شجاعی! اما وقتی این رفتار مهرمندانهٔ آقای خامنهای را کنار آن سخنرانیهای قاطعشان قرار میدهم، میفهمم که سکهٔ شجاعت و صلابت و اقتدار ایشان، روی دیگری هم دارد: محبت و مهربانی و لطافتی که بی حد و مرز مینماید.
آقای خامنهای با صحبتهایی شیرین و جذاب و دلنشین، دربارهٔ ارادت مسلمانها به حضرت عیسی مسیح و شهدای مسیحی صدر مسیحیت، حرفهایشان را پی میگیرند. ایشان زمانی عزم رفتن میکنند که دیگر از فضای اندوهبار خانه، اثری نماندهاست و غم و غصه از چهرهها رفته است.
از همان موقعی که حاجآقا خداحافظی کردند و رفتند، ناخودآگاه بیتی از جناب حافظ فکرم را مشغول کرده، یک صفحهٔ سفید میآورم…
تو آمدی و قصهٔ احساس، سرگرفت
ققنوس دل، در آتش عشق تو پر گرفت
دیگر ز درد و داغ، شکایت نمیکنیم
تو آمدی و این شب یلدا، سحر گرفت
مادر اگرچه پای پسر پیر گشتهاست
بغض شکسته، گرچه گلوی پدر گرفت
لبخندهای گرم تو غم را ز یاد برد
خورشید روی خوب تو جای قمر گرفت
«بار غمی که خاطر ما خسته کرده بود
عیسی دمی خدا بفرستاد و برگرفت»
پرده چهارم: حقوق بشر واقعی
روایت حضور آیتالله خامنهای در منزل شهیده ژرمن پورگورگیس و همسرش شهید آقاجان اودیشو و دخترش شهیده رامینا اودیشو، در تاریخ ۷۰/۱۰/۴
شهدای بمباران تهران، تاریخ شهادت: ۶۶/۱۲/۲۱
شب عید پاک بود و تو روزه بودی، یعنی همه روزه بودند. ژرمن و دخترش رامینا و دامادت از صبح آمدند کمکت. شب آنقدر خسته بودی که قبل از بقیه خوابت برد. دخترت و شوهر و بچهاش هم همانجا خوابیدند. اما کاش رفته بودند. ژرمن دختر اولت بود و تو جانت میرفت برای او. عاشق این زن و شوهر عاشق بودی. البته تا وقتی نوهات رامینا به دنیا آمد و تمام دلت را گرفت.
گوشَت آن وقت هم کمی سنگین بود، خوابت هم همینطور، وقتی بیدار شدی که دود و خاک انفجار راه نفست را گرفت. با سرفه از خواب پریدی، ژرمن را صدا زدی که بپرسی چه شده؟ بیاید کمکت، اما جواب نداد. یک لحظه، فکری شوم و وحشتناک، همراه بوی دود و آتش، گلویت را فشار داد. فریاد کشیدی: ژرمن… ژرمن… رامینا… رامینا! اما از داخل خانه هیچ صدایی نیامد. از بیرون اما صدای داد و فریاد بلند بود.
یا عیسی مسیح! موشک نصف خانهٔ تو و همسایهات را ویران کرده بود. دم در، چشمت افتاد به پسرت ابراهیم که سر تا پا خاکی بود. چقدر حضورش برایت لازم بود. تو را که دید، روی زانو افتاد و به زبان آشوری صدایت کرد: یِمَّه! چند دقیقه در آغوش هم گریه کردید، بدون حرف. نمیدانستی باید آرامش کنی یا آرامت کند…
الان که سه سال از آن روزها گذشته و جنگ هم تمام شده، هنوز دنیا همان دنیاست هنوز هیچکس صدای تو و هزاران مادر مثل تو را در دنیا نمیشنود. زمانی که مردم شعار میدادند: «موشک جواب موشک» امام مدافع حقوق بشر بود به شرطی اجازه میداد که به مردم آسیبی نرسد. اما اکنون کافی است یک قاتل جنایتکار، در گوشهای از ایران، به سزای عملش برسد؛ چنان فریاد حقوق بشر میزنند که گویا گروهی از پاکترین و بی گناهترین مردم، مظلومانه قتل عام شدهاند.
اما ایران تو همانطور پشت حق و حقوق واقعی تمام انسانها مانده. امام دو سال پیش از دنیا رفت، اما جانشین او هم از همان جنس است و از نسل همان بزرگمرد تاریخ؛ امام علی و حالا شب کریسمس سال هفتاد، همین مرد، یعنی آقای خامنهای میخواهد بیاید اینجا. خانهٔ تو که مادر و مادرخانم و مادربزرگ شهیدی.
رهبر مقتدر انقلاب مظلوممان، با لبخند و سلام وارد میشوند و اول سراغ تو را میگیرند. حاجآقا وقتی میفهمند که از آشوریهای ارومیه هستی، چند سؤال از ارومیه و آشوریهای آن و اینکه آیا
ترکی بلدی یا نه میپرسند؟
– ترکی بلدید و آشوری بلدید و فارسی؟
– بله.
عروست که ماشاءالله سرزباندار است، میگوید: ارمنی هم بلدند.
صحبت از کلیسای آشوریها و ارمنیها میشود و عروست میگوید که کلیسای آشوریها در خیابان قوامالسلطنه است. حاج آقا از اسم خیابان تعجب میکنند. میپرسند که اسم جدید خیابان چیست؟«قوامالسلطنه که مرد و رفت!»
و همه میخندیم. میگوید: «سی تیر» است و این باعث میشود آقای خامنهای تاریخ مختصری از قوام و سی تیر بگویند.
– چون سی تیر را قوامالسلطنه بهوجود آورد و اینها لج کردند با قوامالسلطنه. روز سی تیر، روزی بود که دکتر مصدق در سال ۱۳۳۱ استعفا کرد، مردم آمدند به خیابانها، برای اینکه مصدق بیاید سر کار. شاه هم قوامالسلطنه را کرد نخست وزیر. قوامالسلطنه گفت که سیاست را کشتیبان دیگر آمد؛ من اِل میکنم، من بِل میکنم، میکُشم، میبندم، جمع نشوید در خیابانها. مردم هم اعتنا نکردند، جمع شدند. مرحوم آیتالله کاشانی پیغام داد که جمع بشوید، آمدند. قوامالسلطنه بیستوچهار ساعت نکشید که استعفا کرد، مجدد هم مصدق آمد سرکار. این هست که قوامالسلطنهٔ سابق را گذاشتند سی تیر. خوش ذوقی بهخرج دادند.
فکر میکنید ما که این همه سال است نزدیک خیابان سی تیر زندگی میکنیم، اصلاً این چیزها را میدانستیم؟! چه قصهای دارد این خیابان!
حالا با این صحبتها فضای این مهمانی صمیمی شده. حتی دوست داری برایشان درد و دل کنی، از آن شب سیاه و دردناک. خودشان به تو این فرصت را میدهند.
– در نظام اسلامی، جمهوری اسلامی همین است؛ یعنی شهروندان، آن کسانی که در زیر پرچم جمهوری اسلامی هستند، اینها با هم فرقی نمیکنند. ما موظفیم به عنوان کسانی که مسئولیت کشور را دارند، از آحاد مردم دفاع کنیم و حراست کنیم. ما وقتی بخواهیم از حقوق کسی دفاع کنیم، نمیپرسیم شما دینت چیست، نه؛ شهروند ماست، متعلق به این کشور است و فرزند این خانواده است؛ ما باید از او دفاع کنیم و دفاع هم میکنیم.
حضرت آیت الله خامنهای در پیامی با بزرگداشت فداکاری با شکوه و مظلومانه آتشنشانان مؤمن و با اخلاص در حادثه پلاسکو، از همه دستگاهها و افرادی که در این ده شبانهروز تلخ با همهٔ توان، کار بزرگی را به پایان رساندند، قدردانی کردند.
متن پیام رهبر انقلاب اسلامی در تجلیل از آتش نشانان حادثه پلاسکو به این شرح است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
اکنون پس از شبها و روزهای تلخ نگرانی و کاوش، نوبت آن است که یاد فداکاری با شکوه و مظلومانهٔ آتشنشانان مؤمن و شجاع ملت ایران ثبت و بزرگ داشته شود و مردانی را که حقاً باید قهرمانان کمادّعا و با اخلاص نامیده شوند همگان بشناسند و درس آنان را در خاطر نگه دارند.
این جوانمردان برای نجات جان و مال هممیهنان خود، با شهامتی شگفتانگیز به درون آتش و آوار رفتند و جان خود را در خطر نهادند و خود را فدا کردند. آنان یک بار دیگر خاطرات فداکاریهای دوران دفاع مقدس را زنده کردند و نشان دادند که ایرانی مؤمن آنجا که پای خطرپذیری برای ادای وظیفه در میان است عزمی راسخ و شجاعتی مثالزدنی را تجسّم میبخشد و در راه خدا متاع جان را بیچند و چون عرضه میکند.
خانوادههای داغدار و همهٔ ملت ایران به این عزم و شهامت برخاسته از ایمان ببالند و صاحبنظران، این پدیده را در تحلیلها و محاسبات خود دربارهٔ ایران و ایرانی مؤمن به حساب آورند. این حادثه از سوئی غمانگیز و از سوئی افتخارآمیز است. اینها شهیدان راه خدمت دشوار و انجام وظیفهٔ پر خطرند و هرگز فراموش نخواهند شد انشاء الله.
اینجانب در غم آن عزیزان و دیگر جانباختگان حادثهٔ پلاسکو با خانوادهها و بازماندگان آنان شریکم و از خداوند متعال برای آنان رحمت الهی و برای اینان صبر و اجر مسألت میکنم.
همچنین از دستگاهها و افرادی که در این ده شبانهروز تلخ با همهٔ توان برای نجات جان آتشنشانان و گرفتارشدگان، کوه سنگینی از کار و تلاش و همت و نگرانی را بر دوش کشیدند و با همکاری و صمیمیّت، کاری بزرگ را به پایان رساندند تشکر میکنم و پاداش الهی را برای آنان میطلبم.
“مسیح در شب قدر” عنوان دومین کتاب از مجموعهٔ «خورشید در مهبط ملائکـه الله» است که به موضوع حضور مقام معظم رهبری در منازل خانوادههای شهدا میپردازد.
در کتاب مسیح در شب قدر ، حضور حضرت آقا در منازل شهدای مسیحی کشورمان، در بیستوسه بخش روایت شده است. مسیحیان ایران عمدتاً ارمنی و آشوری هستند و صدها سال است در این کشور زندگی میکنند. این هموطنان عزیز که خود را ایرانی و بخشی از ملت میدانند، در مجموع، بیش از صد شهید تقدیم کشور کردهاند. عمدهٔ این شهدا، سربازانی هستند که در دوران دفاع مقدس، در جبههها به شهادت رسیدهاند و تعدادی هم در ترورهای منافقین، یا بمباران و موشکباران شهرهای کشور در طول جنگ، شهید شدهاند.
حضرت آقا با توجه به اهمیت و ارزش بالای خانوادههای شهدا و لزوم احترام و توجه ویژه نسبت به آنها، از همان ابتدای جنگ، عنایت خاصی به این خانوادهها دارند. و از سال شصتوسه، برنامهٔ مرتب خودشان را برای حضور در منازل شهدا و ابراز محبت و توجه و گفتوگوی رو در رو و صمیمانه با خانوادههای شهدا، شروع میکنند. برنامهای که هنوز هم ادامه دارد و جزو سنتهای حسنهای است که توسط معظمله ایجاد شده.
از جذابترین دیدارهای حضرت آقا با خانوادههای شهدا، موارد مربوط به شهدای مسیحی است. حضرت آقا از همان سال شصتوسه، در ایام عید مسیحیان و میلاد حضرت مسیح، مهمان خانوادههای شهدای مسیحی میشوند. یک روحانی برجستهٔ مسلمان، که در دورانی، رئیسجمهور ایران و بعد از آن، رهبر انقلاب اسلامی هستند، در منزل خانوادهای مسیحی و کنار آنها مینشینند و از ارزش شهدای آنها و افتخار کشور به این شهدا و خانوادههایشان میگویند.
از ویژگیهای خاص این دیدارها، این است که خانوادههای مسیحی، اغلبشان نمیتوانند حضور حضرت آقا در منازلشان را باور کنند و در بهت میمانند. حالتی که معمولاً تا اواخر دیدار، باقی میماند. این حالت باعث میشود که اتفاقاً آقا در بین این خانوادهها بیشتر صحبت کنند، خاطره بگویند و بهشکلی مجلس را گرم کنند.
سبک روایتگری کتاب مسیح در شب قدر ، تا حدودی داستانی است و در هر کدام از آنها، از یک راوی متفاوت و مناسب آن روایت استفاده شده که خود این تنوع راویان، داستانها را جذابتر میکند. البته مفهوم داستانی کردن روایتها، آزاد گذاشتن تخیل نیست. تمام نکات موجود در کتاب، بهخصوص بیانات حضرت آقا، کاملاً مستند و بر اساس اسناد هستند.
همراه با روایت حضور آیتالله خامنهای در منزل یک خانوادهٔ شهید ارمنی یا آشوری، در مورد خود آن شهید و خاطرات و شهادتش هم نکات زیبایی آمده، که فداکاری و شجاعت و انسانیت این شهدای عزیز و خانوادههایشان را نشان میدهد. شهدایی که تعدادی از آنها، داوطلبانه و حتی با تلاش و اصرار به جبهه رفته و به شهادت رسیدهاند.
کتاب مسیح در شب قدر، تماماً رنگی است و تصاویر حضور حضرت آقا در منازل شهدای مسیحی، و همچنین تصاویری از این شهدای گرانقدر، روایتها را تکمیل کردهاند.
در پایان کتاب، علاوهبر ضمیمهای شامل نام و تصویر تمام شهدای ارمنی و آشوری کشور، پنج پیوست آمده است که تماماً از بیانات و مکتوبات حضرت آیتالله خامنهای هستند و در آنها، به موضوعاتی که با این کتاب ارتباط دارد و بعضاً معظمله در دیدارهایشان، اشارهای به آنها داشتهاند، پرداخته شده.
مطالعهٔ این کتاب، از طرفی ما را با یک پرتو دیگر از منش و اخلاق و ولایت نورانی مقام معظم رهبری آشنا میکند که حقیقتاً ریشه در آموزههای نبوی و علوی دارد. و از طرفی هم با مناعت طبع و انسانیت و وطندوستی هموطنان مسیحیمان آشنا میکند که در برهههای حساس، همپای سایر مردم، وظیفهٔ خودشان را شناخته و آن را به زیبایی ادا کردهاند، و به آن افتخار میکنند
.
در ادامه متن انگلیسی توضیحات پروفسور نیک آیین ( مترجم کتاب ) درباره کتاب مسیح در شب قدر را میخوانیم :
The Iranian supreme leader, Sayyed Ali Khamenei, has since the year 1983 (at this time he was the President of the Islamic Republic of Iran) been frequently visiting the families of Iranian martyrs. Of course, most of these were the families of Muslim martyrs, but a significant aspect of these visits was his meeting with the families of our Armenian and Assyrian martyrs, heroic martyrs from among these two small communities in iran, who fought bravely and selflessly in defense of their patriotic country and in the path of God.
This book is about Mr. Khamenei’s visiting these latter groups that usually took place about Christmas and the Christian new years.
We cannot describe the incredible atmosphere of these intimate, affectionate, kind and emotional meetings in a few words; one must read them all. We may, however, say that the readers often find, when reading them, that tears fill their eyes: they are not tears of pity but of human love, admiration, empathy and appreciation. The other outstanding feature of these meetings is that most often the grief-stricken atmosphere in the house gradually changes and the begrieved family members, especially the mothers of the martyrs, are really consoled and feel a greater pride for their sons who fought and died in a patriotic, rightful cause.
And this translation into English from the original Persian will be sent to Armenia, Lebanon, Europe and the USA for the further knowledge of Armenians (and Assyrians) who were living in Iran since ancient times. As an example, Darius the Great -521-486 B.C- mentions the names of two military commanders of this who were dispatched to certain areas to quell rebellions there (Behistun, Kermanshah, account by Darius carved on a cliff in cuneiform script in 3 languages: Old Persian, Elamite and Babylonian.)
We say no more and ask the readers to go over the narration about these meetings to note other sweet-bitter but sublime features we failed to describe.
Fazlollah Nikayin
در ادامه مطلب راه های تهیه و خرید کتاب مسیح در شب قدر را میخوانیم
به جهت افزایش شمار خوانندگان کتاب مسیح در شب قدر این کتاب به انگلیسی ترجمه شد و هم چنین بخش های مختلف این کتاب به رایگان در سایت اختصاصی آن منتشر شده است .
نسخه الکترونیک ترجمه کتاب «مسیح در شب قدر» ویژه تلفنهای همراه از سوی انتشارات صهبا تولید شده است. این اپلیکیشنها در بستر اندروید و iOS تهیه شده است.
برای دسترسی به نسخه انگلیسی بخش های مختلف و دانلود برنامک های موبایلی به سایت http://sahbabooks.com مراجعه کنید
[/box]
دانلود نسخه پی دی اف انگلیسی کتاب مسیح در شب قدر |
یک پیشنهاد ویژه ؛ برای تقویت زبان انگلیسی خود می توانید نسخه انگلیسی مسیح در شب قدر را بخوانید ؛ هم مهارت زبان خود را تقویت کرده اید هم اینکه یک کتاب خیلی عالی را خوانده اید 🙂
حضرت امام خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی با صدور پیامی، ارتحال رفیق دیرین و همسنگر و همگام دوران مبارزات نهضت اسلامی حضرت حجتالاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ اکبر هاشمی رفسنجانی را تسلیت گفتند.
متن پیام تسلیت امام خامنه ای در پی ارتحال حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی به شرح زیر است :
بسم الله الرحمن الرحیم
انّا لله و انّا الیه راجعون
با دریغ و تأسف خبر درگذشت ناگهانی رفیق دیرین، و همسنگر و همگام دوران مبارزات نهضت اسلامی، و همکار نزدیک سالهای متمادی در عهد جمهوری اسلامی جناب حجتالاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ اکبر هاشمی رفسنجانی را دریافت کردم. فقدان همرزم و همگامی که سابقهٔ همکاری و آغاز همدلی و همکاری با وی به پنجاه و نه سال تمام میرسد، سخت و جانکاه است. چه دشواریها و تنگناها که در این دهها سال بر ما گذشت و چه همفکریها و همدلیها که در برهههای زیادی ما را با یکدیگر در راهی مشترک به تلاش و تحمل و خطرپذیری کشانید.
هوش وافر و صمیمیت کمنظیر او در آن سالها، تکیهگاه مطمئنی برای همهٔ کسانی که با وی همکار بودند به ویژه برای اینجانب به شمار میآمد. اختلاف نظرها و اجتهادهای متفاوت در برهههائی از این دوران طولانی هرگز نتوانست پیوند رفاقتی را که سرآغاز آن در بینالحرمین کربلای معلّی بود به کلی بگسلد و وسوسهٔ خناسانی که در سالهای اخیر با شدّت و جدیت در پی بهرهبرداری از این تفاوتهای نظری بودند، نتوانست در محبت شخصی عمیق او نسبت به این حقیر خلل وارد آورد.
او نمونهٔ کمنظیری از نسل اوّل مبارزان ضد ستمشاهی و از رنجدیدگان این راه پرخطر و پرافتخار بود.
سالها زندان و تحمل شکنجههای ساواک و مقاومت در برابر این همه و آنگاه مسئولیتهای خطیر در دفاع مقدس و ریاست مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان و غیره، برگهای درخشان زندگی پر فراز و نشیب این مبارز قدیمی است.
با فقدان هاشمی اینجانب هیچ شخصیت دیگری را نمیشناسم که تجربهای مشترک و چنین درازمدت را با او در نشیب و فرازهای این دوران تاریخساز به یاد داشته باشم.
اکنون این مبارز کهنسال در محضر محاسبهٔ الهی با پروندهئی مشحون از تلاش و فعالیت گوناگون قرار دارد، و این سرنوشت همهٔ ما مسئولان جمهوری اسلامی است.
غفران و رحمت و عفو الهی را برای وی از صمیم قلب تمنا میکنم و به همسر گرامی و فرزندان و برادران و دیگر بازماندگان ایشان تسلیت عرض میکنم.
در تقویم، یک روز برای گرامیداشت مقام مادر و زن تعیین شده است. امام خامنهای همانند امام خمینی(ره)، هر سال در سالروز میلاد حضرت زهرا(س)، پس از تجلیل از آن یکتا بانوی هستی، به تبیین و تجلیل جایگاه «مادر» و «زن» میپردازند.
وقتی به سراغ پیامها و کلماتشان میرویم، بسیاری از سخنانشان هنوز با گوشهای زن و مرد ما ناآشناست و گویی تاکنون نشنیدهایم و این نشان میدهد همت نخبگان، مبلغین و رسانه های ما در تبیین این جایگاه، هنوز از میزان اهتمام و دغدغهٔ این دو بزرگوار در تبیین جایگاه «زن» بسی فروتر است و نتوانسته حق فرمایشات ایشان را ادا کند.
امام راحل و مقام معظم رهبری به گونهای جایگاه زن را-به طور عمیق و غیرشعاری-تبیین کردهاند، که آخرین نظریههای طرفدران به اصطلاح حقوق زن در دنیا نیز بعید است در تجلیل از زن به گرد این دیدگاههای مترقی رسیده باشند، اگر ما این فرمایشات را به زبانهای زندهٔ دنیا ترجمه و معرفی کرده بودیم، زنان عالم را شیفتهٔ نگاه بلند امام خمینی(ره) و امام خامنهای نسبت به جایگاه زن کرده بودیم و از نظر امام خمینی(ره) بزرگترین گامها را برای صدور انقلاب و زمینهسازی ظهور برداشته بودیم.
« نظرات امام درباره زنان » یک مجموعهٔ سه قسمتی شامل ناشنیدههایی از امام خمینی و امام خامنهای دربارهٔ زن است که برای اولین بار منتشر و به نسل جوان و به ویژه بانوان ایرانی تقدیم میکند. در ادامه همراه بنیانا باشید
قسمت اول مجموعه نظرات امام درباره زنان را در ادامه میخوانید:
امام خمینی | شغل تربیت فرزند، از همه شغلها بالاتر است/تأثیر «مادر» بیشتر از پدر، معلم و استاد
شما خانمها به طوری که حالا خودتان میگویید معلم هستید؛ دو شغل شریف دارید. شما خانمها دو تا شغل بسیار شریف دارید. یکی شغل تربیت فرزند، که این از همه شغلها بالاتر است. یک فرزند خوب شما اگر به جامعه تحویل بدهید، برای شما بهتر است از همه عالَم. اگر یک انسان شما تربیت کنید، برای شما به قدری شرافت دارد که من نمی توانم بیان کنم. پس شما یک شغلتان این است که بچههای خوب تربیت کنید.
دامن مادرها دامنی است که «انسان» از آن باید درست بشود. یعنی اول مرتبه تربیت، تربیت بچه است در دامن مادر؛ و برای اینکه علاقه بچه به مادر بیشتر از همه علایق هست و هیچ علاقهای بالاتر از علاقه مادری و فرزندی نیست. بچهها از مادر بهتر [مسائل] را اخذ میکنند. آنقدری که تحت تأثیر مادر هستند، تحت تأثیر پدر نیستند، تحت تأثیر معلم نیستند، تحت تأثیر استاد نیستند.
از این جهت بچه هایتان [را] در دامنتان تربیت اسلامی، تربیت انسانی بکنید تا وقتی تحویل میدهید شما این بچه را به دبستان، یک بچه صحیح، اخلاق خوب، آداب خوب؛ آنطور تحویل بدهید. (صحیفه امام، ج8، ص: 90 |در جمع بانوان فرهنگی و معلم| 21 خرداد 1358)
امام خمینی | دامن مادر مبدأ خیرات و شرور/ آن چیزی که در بچگی از مادر میشنود یا میبیند، آن نقش میبندد در قلبش؛ و تا آخر! همراهش هست!/ این یک مطلب بسیار بزرگی است که از مادرها میآید. و از کس دیگر نمیآید/آنقدری که بچه از مادر چیز میشنود از پدر نمیشنود
انبیا آمدهاند که انسان درست کنند، انبیا مأمورند که افراد را- افرادی که بشر هستند و از همین با حیوانات فرق ندارند- آمدهاند که اینها را انسان کنند؛ تزکیه کنند، مزکّی کنند؛ پاکیزه کنند. شغل انبیا همین است و باید شغل مادرها همین باشد نسبت به بچه هایی که در دامنشان هست. بچهها را از آن اول که در دامنشان هست تزکیه کنند. آنها با اخلاق خوب، با اعمال خوب در آنجا بچهها بهتر تربیت میشوند.
در دامن مادر، بچهها بهتر تربیت میشوند تا در پیش استاد. آن علاقهای که بچه به مادر دارد به هیچ کس ندارد. و آن چیزی که در بچگی از مادر میشنود یا میبیند، آن نقش میبندد در قلبش؛ و تا آخر همراهش هست. مادرها باید توجه به این معنا بکنند که این بچهها را خوب تربیت کنند، مزکّی تربیت کنند؛ یک مدرسه علمی- ایمانی باشد دامنهایشان، و این یک مطلب بسیار بزرگی است که از مادرها میآید. و از کس دیگر نمیآید.
آنقدری که بچه از مادر چیز می شنود از پدر نمیشنود. آنقدری که اخلاق مادر تأثیر دارد در بچه کوچولوی نورس و به او منتقل میشود از دیگران نمیشود، مادرها مبدأ خیراتند و اگر خدای نخواسته مادری باشد که بچه را بد تربیت کند، مبدأ شرورند. (صحیفه امام، ج9، ص136 | 26 تیر 1358)
امام خمینی | اگر در دامن مادر، که بالاترین محل تربیت است، بچه خوب از کار درآمد، این تا آخر به همان تربیت بچگی که شده باقی میماند! -مگر یک عوامل بسیار قویای او را برگرداند/ زیرا علاقهای که بچه به مادر دارد به هیچ کس ندارد و حرف مادر نقش میشود در مغزش
بچه در محیط خانوادگی، در دامن مادر و در محیط خانه مبدأ تربیت اصلیاش است، اگر در محیط خانه و در دامن مادر، که بالاترین محل تربیت است، بچه خوب از کار درآمد، این تا آخر- مگر یک عوامل بسیار قویای باشد که او را برگرداند- و الّا تا آخر به همان تربیت بچگی و کوچکی که شده است تا آخر به همان تربیت باقی میماند.
از این جهت محیط خانوادگی یکی از جاهای بسیار مهم است برای تربیت اولاد. و دامن مادر هم یکی از جاهای بزرگ است برای تربیت. و بچه در دامن مادر و از مادر بیشتر از هرکس، بیشتر از معلم، بیشتر از رفقایی که بعدها پیدا میکند، بیشتر از اجتماع، در دامن مادر بیشتر قابل این است که قبول کند چیزها را. علاقهای که اولاد و بچه به مادر دارد به هیچ کس ندارد. و حرف مادر را قبول میکند و نقش میشود در مغزش حرفهای مادر. (صحیفه امام، ج8، ص363 | 11 تیر 1358)
امام خمینی | تمام آرزوهای بچه خلاصه میشود در «مادر»، چون به هیچکس آن علاقه را ندارد/بچه همه چیز را در «مادر» میبینید؛ «حرف»، «خُلق» و «عمل» مادر در بچهها اثر دارد/ مسئول افعال و اعمال بچهها هم شما هستید
شما خانمها شرف مادری دارید، که در این شرف از مردها جلو هستید؛ و مسئولیت تربیت بچه در دامن خودتان دارید. اول مدرسهای که بچه دارد، دامن مادر است. مادرِ خوب، بچه خوب تربیت میکند؛ و خدای نخواسته، اگر مادر منحرف باشد، بچه از همان توی دامن مادر، منحرف بیرون میآید. و چون بچه ها آن علاقه ای که به مادر دارند به هیچ کس ندارند، و در دامن مادر که هستند تمام … آرزوهایی که دارند خلاصه میشود در مادر و همه چیز را در مادر میبینند، حرف مادر، خُلق مادر، عمل مادر، در بچهها اثر دارد.
لامحاله یک بچه در دامن مادر- که اول کلاس است- این دامن اگر یک دامن طاهر پاکیزه مهذب باشد، بچه از همین اول که دارد رشد میکند، با آن اخلاق صحیح و با آن تهذیب نفس و با آن عمل خوب رشد میکند. بچه وقتی در دامن مادرش هست، میبیند مادر اخلاق خوش دارد، اعمال صحیح دارد، گفتار خوش دارد، این بچه از همان جا اعمالش و گفتارش به تقلید از مادر- که از همه تقلیدها بالاتر است- و به تزریق مادر- که از همه تزریقها مؤثرتر است- تربیت میشود.
شما این مسئولیت بزرگ را دارید که باید بچههای خودتان را که نوزاد هستند، و نفوسشان … تربیت را زود قبول میکند، خوب و بد را زود قبول میکند، شما از اول که این بچهها در دامان شما بزرگ میشوند، مسئول افعال و اعمال آنها هم شما هستید.
همان طوری که اگر یک بچه خوب تربیت کنید ممکن است که سعادت یک ملت را همان یک بچه تأمین کند، اگر یک بچه بد هم- خدای نخواسته- در دامن شما بزرگ بشود، ممکن است که یک فساد در جامعه پیدا بشود. گمان نکنید که یک بچه است؛ یک بچه گاهی وقتها در جامعه، وقتی که وارد شد، در رأس جامعه واقع میشود، و محتمل است که بچه یک فقیر، یکوقت در رأس جامعه واقع بشود.
اگر این بچهای که شما تربیت کردید یک تربیت صحیح باشد و آن وقت آن بچه در رأس جامعه واقع بشود، یک ملت را سعادتمند می کند؛ و آن شرفش مال شماست؛ یعنی شما این سعادت را برای یک ملت بیمه کردید. و اگر خدای نخواسته به عکس باشد: یک بچهای در [دامن] مادر تربیتش تربیت اسلامی نباشد، تربیت انسانی نباشد، انحراف داشته باشد، این ممکن است که بعدها یک جامعه را به فساد بکشد.
خیال نکنید یک آدم است. گاهی یک آدم، یک ده را خراب میکند؛ گاهی یک آدم یک شهرستان را خراب میکند؛ گاهی یک مملکت را خراب میکند. (صحیفه امام، ج7، ص284 | 24 اردیبهشت 1358)
امام خمینی | بانوان محترم! مسئولید همه/ مادرها بیشتر مسئول هستند/ شرافت مادری از شرافت پدری بیشتر است/ تأثیر مادر هم در روحیه اطفال از تأثیر پدر بیشتر است
یَا أَیُّهَا النبِی حَسبُکَ اللَّهُ و مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ المُؤمِنیِنَ(انفال/64). چه خطاب افتخارآمیزی است برای مؤمنین! چه خطاب مسئولیت آوری است برای مؤمنین! افتخارآمیز برای اینکه با اینکه خدا کافی است لکن همچو تشریفی را به مؤمنین- که مؤمنات هم داخل هستند- مرحمت فرموده است که خدا و مؤمنین، کسانی که از تو تبعیت کردند، از تو کفایت میکنند.
چقدر افتخارآمیز است برای ما، برای مؤمنین برای شما مخدرات، برای شما مؤمنات، که شما [را] در ردیف خدای تبارک و تعالی قرار داده است، و چقدر مسئولیت آور است این خطاب…خدای تبارک و تعالی در این آیه به ما فرمودهاند که اهداف اسلام و خود نبی اکرم و هرچه مربوط به نبی اکرم است، شماها باید کفایت کنید.
ما مأموریم، مأموریم که حفاظت کنیم از دین خدا، حفاظت کنیم از اهداف الهی…. خداوند به ما این مرحمت را فرموده است که «شما» با «خدا» حفاظت کنید از اسلام و از دین اسلام؛ حَسبُکَ اللَّهُ وَ مَنِ اتَّبَعَک مِنَ المُؤمِنینَ…
بانوان محترم! مسئولید همه؛ مسئولیم همه. شما مسئول تربیت اولاد هستید؛ شما مسئولید که در دامنهای خودتان اولاد متقی بار بیاورید، تربیت کنید، به جامعه تحویل بدهید. همه مسئول هستیم که اولاد را تربیت کنیم؛ لکن در دامن شما بهتر تربیت می شوند. دامن مادر بهترین مکتبی است از برای اولاد.
مسئولیت دارید نسبت به فرزندان خود، مسئولیت دارید نسبت به کشور خودتان. و شما میتوانید بچه هایی تربیت کنید که یک کشور را آباد کنند. شما میتوانید بچه هایی را تربیت کنید که حفاظت از انبیا بکنند؛ حفاظت از آمال انبیا بکنند…آنها را تربیت کنید… توجه به سرنوشت اینها بر عهده پدران است و بر عهده مادرها.
مادرها بیشتر مسئول هستند؛ و مادرها اشرف هستند. شرافت مادری از شرافت پدری بیشتر است. تأثیر مادر هم در روحیه اطفال از تأثیر پدر بیشتر است. (صحیفه امام، ج7، ص503 | صبح 5 خرداد 1358)
امام خامنهای | همه تحت تأثیر مادران هستند/ آنکه بهشتی میشود، پایهٔ بهشتی شدنش از مادر است؛ الجنة تحت اقدام الأمهات
مادر است که فرهنگ و معرفت و تمدن و ویژگیهای اخلاقیِ یک قوم و جامعه را با جسم خود، با روح خود، با خُلق خود و با رفتارِ خود، دانسته و ندانسته به فرزند منتقل میکند. همه تحت تأثیر مادران هستند. آنکه بهشتی میشود، پایهٔ بهشتی شدنش از مادر است؛ که «الجنة تحت اقدام الأمهات». (بیانات در سالروز ولادت حضرت فاطمه زهرا(س)؛ 5/ 5/1384)
امام خامنهای | باید کاری بکنیم که بچّهها دست مادر را حتماً ببوسند؛ اسلام دنبال این است/در صورت محترم بودن زن در محیط خانواده، بخش مهمّی از مشکلات جامعه حل خواهد شد
زن اگر چنانچه در محیط خانواده، محترم و مکرّم شمرده بشود، بخش مهمّی از مشکلات جامعه حل خواهد شد. باید کاری بکنیم که بچّهها دست مادر را حتماً ببوسند؛ اسلام دنبال این است…هیچ منافاتی ندارد این تکریمِ نسبت به مادر، با آن حالت عاطفی و خودمانیگریای که بین فرزند و مادر وجود دارد. (بیانات در دیدار جمعی از بانوان فرهیختهٔ حوزوی و دانشگاهی؛ ۱۳۹۲/۰۲/۲۱)
امام خمینی | مربی انسانها زن است/زن مبدأ همه خیرات است/ ما نهضت خودمان را مرهون زنها میدانیم. مردها به تَبَع زنها در خیابانها میریختند/ زنها مردان را تشویق میکردند
مربی انسانها زن است. سعادت و شقاوت کشورها بسته به وجود زن است. زن با تربیت صحیح خودش انسان درست میکند؛ و با تربیت صحیح خودش کشور را آباد میکند. مبدأ همه سعادتها از دامن زن بلند میشود. زن مبدأ همه سعادتها باید باشد. و مع الأسف زن را به صورت یک لعبه در آوردند این پدر و پسر؛ و خصوصاً این پسر. آنقدر جنایات که به زن کردند به مردان نکردند. زن مبدأ همه خیرات است.
شما دیدید، ما دیدیم، که زن در این نهضت چه کرد… ما نهضت خودمان را مرهون زنها میدانیم. مردها به تَبَع زنها در خیابانها میریختند. تشویق میکردند زنها مردان را. خودشان در صفهای جلو بودند. زن یک همچو موجودی است که میتواند یک قدرت شیطانی را بشکند… (صحیفه امام، ج7، ص: 338، 26 اردیبهشت 1358 ، پیام رادیو تلویزیونی به ملت ایران دربارهٔ مقام و منزلت حقیقی زن)
امام خمینی | در نهضت ما زنها پیشقدم بودند/ارزش فعالیت زنها بیشتر از مردها/ وقتی خواهرها مشت گره کردند و ..، اینها قدرت مردها را دوچندان کرد
در نهضتی که ملت ما کردند، همهتان ملاحظه کردید که زنها پیشقدم بودند. بلکه فعالیت زنها در این باب ارزشش بیشتر از فعالیت مردها بود؛ برای اینکه همین خواهرها که ریختند در خیابانها و در مقابل توپ و تانک تظاهر کردند و مشت گره کردند، اینها مردها را، قدرتشان را دوچندان کرد. وقتی مردها ببینند که خانمها آمدند در مقابل توپ و تانک، آنها بیشتر اقدام میکنند. و ما دیدیم که این خواهرها در این نهضت یک سهم بسیار بزرگ داشتند.
(صحیفه امام، ج10، ص183 | 8 مهر 1358)
امام خمینی | این خانمها بودند که وقتی به خیابانها ریختند و فریاد زدند، مردها را تشجیع کردند و قدرتهای آنها را چند مقابل کردند/ شما علاوه بر اینکه خودتان را قدرتمند کردید، دیگران را هم قدرتمند کردید
الآن این نهضتی که شما در پیش دارید، و باید تشکر کنیم از خانمها که در این نهضت یک قدم راسخی داشتند، و یک کمک بزرگی به ملت کردند. این خانمها بودند که وقتی که به خیابانها و کوچهها ریختند و فریاد زدند، تشییع کردند، تشجیع کردند مردها را و قدرتهای آنها را چند مقابل کردند. و لهذا شما علاوه بر اینکه خودتان را قدرتمند کردید، دیگران را هم قدرتمند کردید. (صحیفه امام، ج10، ص244 | 17 مهر 1358)
امام خمینی | ابرجنایتکاران فهمیدند زنان هستند که میتوانند با قیام خود، مردان را به میدان بکشند
بدون شک آنچه در این پنجاه سال روزگار سیاه ایران به دست این رژیم سیه روی به ملت عزیز ایران بویژه بانوان مظلوم آن گذشت باطرح و نقشه از پیش حسابشده ابرجنایتکاران جهان بوده. ابرجنایتکاران دریافتند که تنها «قشر مذهبی» است که میتواند خار راهی در راه استعمار و استثمار آنان باشد.
و دیدند که حکم نیم سطری یک مرجع مذهبی مورد علاقه مردم دارای چنان قدرتی است که دولت انگلستان و دربار قدرتمند قاجار را به زانو در آورد؛ و نیز دریافتند که زنان در آن نهضت نقش اساسی را داشتند. و متوجه شدند که در مشروطه و پس از آن نیز زنان بویژه قشر متوسط محروم آنان هستند که میتوانند با قیام خود، مردان را به میدان بکشند. و احساس کردند که تا این عوامل به قوت خود باقی هستند نقشههای آنان نقش بر آب است.
(صحیفه امام، ج16، ص: 192 | 25 فروردین 1361)
امام خمینی | زنها هستند که ملتها را تقویت و شجاع میکنند/ عنایت اسلام به بانوان بیش از مردان است
عنایتی که اسلام به بانوان دارد بیشتر از عنایتی است که بر مردان دارد. مردان بر ملتها حق دارند و زنها حق بیشتر دارند. زنها مردان شجاع را در دامن خود بزرگ میکنند. قرآن کریم انسان ساز است، و زنها نیز انسان ساز. وظیفه زنها انسانسازی است. اگر زنهای انسانساز از ملتها گرفته بشود، ملتها شکست خواهند خورد، منحط خواهند شد. زنها هستند که ملتها را تقویت میکنند، شجاع میکنند … مقام زن مقام والاست؛ عالیرتبه هستند. بانوان در اسلام بلندپایه هستند. (صحیفه امام، ج6، ص299 | 13 اسفند 1357)
امام خمینی | شما خواهران اسباب این شدید که برادرها هم جرأت پیدا بکنند
شما خواهران- بحمداللَّه- در این راه- در راه نهضت- سهم بسزایی دارید. شما اسباب این شدید که برادرها هم جرأت پیدا بکنند. (صحیفه امام، ج8، ص: 117 | 23 خرداد 1358)
امام خمینی | بعضی از جوانها به من میگفتند که عکس العملِ این مادرهای جوان مرده ما را گرم نگه داشته و به ما شجاعت میدهند/ اینها هستند که ما را تشویق میکنند
مادرهای امروز نمونه است، خدا میداند. یعنی در طول تاریخ مثل این مادرها ما نداشتیم الّاکم، که فرزندانش کشته بشود و بعد بیاید بگوید که نه، من افتخار دارم. بعضی از جوانها به من میگفتند که این مادرها ما را گرم نگه داشتهاند؛ این عکس العملِ این مادرهای جوان مرده، ما را زنده نگه داشته و گرم نگه داشته برای اینکه اینها هستند که به ما شجاعت میدهند، اینها هستند که ما را تشویق میکنند. (صحیفه امام، ج4، ص269 | 11 آبان 1357)
امام خامنهای | زنان نیمی از جمعیت کشورند؛ اما تأثیرشان در سرنوشت این کشور ، بیش از تأثیر نیمی از کل جمعیت است/ زن تنها خود به راهی نمیرود، مردها را در آن راه میبرد
تنها مطلب این نیست که زنان نیمی از جمعیت کشورند؛ نباید به این قضیه به چشم کمّیت نگاه کرد. بله، زنان نیمی از جمعیت کشورند؛ اما تأثیر زن ـ تأثیر این نیم جمعیت ـ در سرنوشت این کشور، آن وقتی که بخواهند در سرنوشت دخالت کنند، بیش از تأثیر نیمی از کل جمعیت در سرنوشت است.
یک وقت است که ما مجموعهای از انسانها را در نظر میگیریم، نیمی از آنها نقشی به قدر پنجاه درصد دارند، مسألة زن در جامعه اینگونه نیست؛ بالاتر از اینهاست.اگر زنان در یک جامعه، به فکری مؤمن بشوند و در راهی قدم بگذارند و علیرغم موانع آن راه را ادامه بدهند، تأثیر آنها بر روی فرزندان، همسران، حتّی برادران و پدرانشان، یک تأثیر تعیین کننده و سازنده است.
آن که جوانان را تربیت میکند و در راههای گوناگون قرار میدهد ـ در درجة اول ـ مادر است. البته عوامل دیگر نقش دارند، نقشهای زیادی هم دارند؛ اما نقش مادر از آن نقشها کمتر نیست و در مواردی بیشتر است. زن تنها خود به راهی نمیرود، مردها را در آن راه میبرد. اهمیت تفکر زنان در یک جامعه، در این است! (بیانات امام خامنهای در دیدار بانوان هرمزگان، 29/11/76 – نقش و رسالت زن، ج5، ص43، انتشارات انقلاب اسلامی)
امام خامنهای | غالباً مادران شهدا را قویتر از پدران شهدا دیدهام
من هرجا که با مادران شهدا مواجه شدهام، آنها را حتّی از پدران شهدا هم قویتر دیدهام. (بیانات در دیدار با خانوادههای سرداران شهید استان تهران | 17/ 02/ 1376)