چشمت که به مانیتور میافتد و انگشتانت که تند و تند کلیدهای کیبورد را میپیمایند، خیلی وقتها پشت شخصیت مجازیات که پنهان میشوی، حواست پرت میشود که یک نفر از رگ گردن به تو نزدیک تر است، حتی وقتی که دلت را سپرده ای به پنجرههای توی مانیتور… راستی، دنیای مجازی هم جزو محضر خدا هست؟
[/box]
[box type=”info” align=”” class=”” width=””]
آن که گفت عالم محضر خداست با عینکهای ما عالم را تکه تکه نکرده بود. او همه عالم را میگفت.
آفاق و انفسش را، ازل و ابدش را، زمین و آسمانش را، غیب و شهادتش را، پنهان و پیدایش را، “ماتبدون وماتکتمون” اش را، آنچه ما «حقیقی» نامش میدهیم و آنچه مجازی صدایش میکنیم را.
و همان کسی که گفت عالم محضر خداست، منظورش این بود که در محضر خدا معصیت نکنید! آن که گفت گناه، همه گناهان ما را میگفت.
اگر دروغ را گناه میدانست، فرقی میان دنیای حقیقی و مجازی نمیگذاشت. اگر تهمت زدن و تهمت شنیدن را حرام خوانده بود، فرقی میان دنیای حقیقی و مجازیاش نگذاشته بود.
اگر از تیرهای شیطان ما را بر حذر میداشت، نگران چشمهایی که در مقابل دنیای مَجاز پنداشته در تیررس کمانداران شیطان قرار داشته هم بود. او فریب واژهها و سایهها را نخورده بود.
[/box]
دنیای مجازی آنقدر هم که از اسمش بر میآید مجازی نیست و از آنجا که درب دنیای مجازی در خلوت ذهن و دل افراد باز میشود، میتوان گفت باید جای این دو اسم عوض شود چرا که افراد حقیقت وجودی خود را در این عالم بروز میدهند و در رابطه ای متقابل باطناً تأثیر میپذیرند در حالی که بسیاری از اوقات در خارج از دنیای به اصطلاح مجازی در واقع آن کسی نیستند که نشان میدهند!.
همزمان با آغاز ماه بندگی خدا شاهد نشر یک فراخوان در دنیای مجازی بودیم. فراخوانی که فضای غبار روبی مساجد و شستن زنگارهای دل در آستانه این ماه را به یاد میاورد. اما کمی متفاوت!
این بار قرار است برای غبار روبی و شستن آلودگیهای گناه از فضای مجازی کمر همت بسته شود.
فراخوانی که میهمانی خدا را به سیطره دنیای مجازی میکشاند و گواهی میدهد که این دنیای غیر حقیقی نیز قلمرو حکمرانی خداست. دنیایی که به خاطر غیر ملموس بودن و غیر واقعی بودن گویا چندان میانه خوبی با هنجارها و ارزشها ندارد و البته که جولانگاه خوبی برای شیاطین روزگار است. اما این فراخوان که به واسطه جوانان منتشر شده و به سرعت مخاطبان خود را یافته و بازار آن این روزها در شبکههای اجتماعی داغ است نوید بخش تعهد و تقید جوانان میهن مان حتی در دنیای مجازی است.
جوانانی که در مجاز و واقعیت به بندگی خدا گواهی میدهند و حریم و محرم و نامحرم میشناسد. و در حالی که فضای شبکههای اجتماعی میتواند حریم امنی برای پاسخگویی به مقتضیات نفسانی باشد؛ این کاربران تمام قد به رعایت حجب و حیا و عفت ایستادهاند و هدف والایشان استفاده درست و اصولی از امکانات زمانه خود ضمن حفظ ارزشهاست.
[box type=”success” align=”” class=”” width=””]
این فراخوان که با برچسب#تقوا_در_دنیای_مجازی به صورت خودجوش توسط برخی جوانان منتشر شد به سرعت بین کاربران جای خود را باز کرد و بسیاری با انتشار مطالب گوناگونی که همگی بر حفظ حریمها و هنجارها در این فضا تاکید داشت به ترویج و تأیید هشتگ مورد نظر پرداختند.
فراخوانی که همچنان آغوش گشوده است و منتظر استقبال از سوی همه کاربران ارزشی دنیای مجازی است.
[/box]
در ادامه برخی از مطالب و عکسنوشتهای « تقوا در دنیای مجازی » که تاکنون منتشر شده است را مشاهده میکنید ؛همراه بنیانا باشید
در تاریخ 10 مردادسال 95 نه قسمت جدید به مجموعه دانلود ها افزوده شد
شامل: برنامه 27 , 19 و 15 فروردین 95 اضافه شد ؛ برنامه 24 , 17 ,10 و پنجم اردیبهشت 95 اضافه شد ؛ برنامه 19و پانزده اسفند 94 اضافه شد
توضیح: از این به بعد تمامی ویدیو ها در سرویس بیان باکس و سایت شاتل لند آپلود می شوند . این تصمیم برای سهولت در دانلود و پخش آنلاین ویدیو توسط بیان باکس صورت گرفته است ؛ ان شاالله مفید باشد
[/box]
[box type=”note” align=”” class=”” width=””]
مستند «از لاک جیغ تا خدا»(فصل دوم) کاری مستند از گروه خانواده و فرهنگ به تهیه کنندگی هاشم تفکری بافقی است که هر روز از ساعت 16 به مدت ۲۰ دقیقه روی آنتن میرود . این برنامه قصد دارد با هدف تکریم حجاب و بانوان محجبه، با افرادی که به تازگی موفق به بهره مندی از پوشش چادر شدهاند، گفتگو کند.
الگوسازی برای جامعه دختران و زنان کشور و نیز ارائه حجاب برتر از اهداف این برنامه است . در ادامه این مطلب علاوه بر متن گفت و گوی کوتاه تهیه کننده مستند , ویدیوی تمامی قسمتهای مستند که در ماه مبارک رمضان پخش می شود را برای شما گرد آورده ایم ؛ در ادامه همراه بنیانا باشید [/box]
سوژههای «از لاک جیغ تا خدا» مجریان سری جدید هستند
تهیهکننده و کارگردان «از لاک جیغ تا خدا ۲» با ارائه توضیحاتی درباره ساخت سری دوم این برنامه، اعلام کرد مجریان این سری، همان لاک جیغیهای سری اول هستند.
هاشم تفکری بافقی تهیهکننده و کارگردان «از لاک جیغ تا خدا ۲» درباره انگیزههای ساخت سری دوم این مجموعه گفت: ۱۵ روز مانده بود به ماه رمضان که قرار شد سری دوم برنامه را کلید بزنیم. البته پیش از این هم مبنایمان ادامه دادن این برنامه بود اما فکر نمیکردیم ناچار به این همه شتاب شویم.
وی افزود: این سری از برنامه ۳۰ قسمت دارد و نکته جالب آن این است که برای اجرا و روایت قسمتهای مختلف برنامه، از سوژههای «از لاک جیغ تا خدا ۱» استفاده کردیم و به نظرم این سری مخاطبان شاهد برنامه پختهتری خواهند بود.
توزیع بروشورهای مضرات ماهواره و پیام رسان های فوری (وایبر لاین تلگرام) بین مردم از راه های آگاه سازی جوانان و نوجوان از خطرات این ابزارهاست که این روزها بیشتر جنبه مضر آنها مورد استفاده قرار می گیرید .در این مطلب سه فایل چاپی برای شما گرد آورده ایم که به راحتی میتوان چاپ و به دست مردم رساند؛ در ادامه همراه بنیانا باشید
ویل للوایبریون
یک بروشور در اندازه برگه A5، با رزولوشن 300 Dpi، چاپ به صورت دوطرفه، با موضوع وایبر و دیگر شبکههای اجتماعی. بعد از چاپ دو بار تا میخورد.
دریافت شرح مفصل (شش صفحه ای) از آنچه که در این بروشور گنجانده شده است؛ فایل در فرمت PDF میباشد. با تشکر از وبلاگ پر محتوای روح الله مؤمن نسب (کارشناس فضای مجازی)
چند خط درباره ماهواره
این یک بروشور با زیرعنوان “چند خط درباره ماهواره” میباشد که در اندازه یک برگه A5 دو رو چاپ میشود. بعد از چاپ از وسط دو بار تا میخورد.
این نشریه در سایز برگه A4 و به صورت پشت و رو طراحی شده است. بعد از چاپ، دو برش افقی از وسط برگه و بین صفحات میخورد. بعد از قرار دادن برگههای برش خورده به روی هم، از وسط با پنس دوخته شده و تا زده میشود.
پسر جوانی که متهم است پدر و خواهرش را به قتل رسانده میگوید بر سر تماشای دو سریال ماهوارهای و ایرانی با خواهرش مشاجره کرده بود.
ساعت ۱۹ و ۳۰ دقیقه شامگاه یکشنبه ۱۶ فروردین ماه مأموران کلانتری ۱۰ فلسطین در جریان قتل دو عضو یک خانواده در مجتمع مسکونی شماره ۳۷۵ خیابان فلسطین قرار گرفتند. مأموران پلیس بلافاصله در محل حادثه که طبقه سوم این مجتمع بود، حاضر شدند و با جسد خونین مرد ۶۵ ساله به نام ساسان داخل آشپزخانه و در اتاق خواب با جسد دختر ۲۷ساله او که آرزو نام داشت و طنابی به گردنش آویزان بود، مواجه شدند.
پس از این قاضی احمد بیگی، بازپرس ویژه قتل از دادسرای جنایی به همراه تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی در محل به تحقیق پرداختند. بازپرس در اولین گام دریافت که این حادثه را پسر ۲۷ ساله خانواده به نام فرید به پلیس خبر داده است. نخستین بررسیهای تیم جنایی نشان داد ساسان که پزشک متخصص طب سوزنی است با اصابت سه ضربه چاقو به گردن، قلب و دست به قتل رسیده و آرزو که دانشجوی فوق لیسانس ژئوفیزیک است با فشار بر عناصر حیاتی گردن فوت شده است.
همچنین بررسیهای بیشتر نشان داد قفل در سالم است و چیزی از خانه سرقت نشده است و این فرضیه برای بازپرس پرونده قوت گرفت که عامل یا عاملان این حادثه افراد آشنایی هستند.
بنابراین با توجه به آثار زخم در کف و روی دست فرید بازپرس ابتدا وی را مورد تحقیق قرار داد. وی در ادعایی گفت: عصر روز قبل به خاطر موضوعی با خواهرم درگیر شدم که او با چاقو به من حمله کرد اما من چاقو را از او گرفتم و دستم زخمی شد تا اینکه پدرم وارد خانه شد و من از خانه خارج شدم و بعد پیش دوستم سعید رفتم و با هم به سینما رفتیم و شب را هم خانه آنها خوابیدم تا اینکه امروز عصر به خانه آمدم و دیدم خواهرم در اتاق خواب حلق آویز است و پدرم هم در آشپزخانه با چاقو به قتل رسیده است و احتمال دادم آرزو پدرم را کشته و بعد خودکشی کرده است. بنابراین طناب دار را پاره کردم و جسد را به کف اتاق منتقل کردم.
[/box]
صحنهسازی جرم
تیم جنایی در بررسیهای خود متوجه آثار خونی روی لباس آرزو شدند که معلوم شد این خون را عامل این حادثه بعد از قتل با ظرفی به لباس او ریخته است تا با صحنهسازی و فریب پلیس صحنه را طوری جلوه دهد که آرزو ابتدا پدرش را کشته و بعد دست به خودکشی زده است.
همچنین بررسیهای بیشتر نشان داد آرزو اصلاً حلق آویز نشده است بلکه قسمتی از طناب بعد از بریده شدن به گردن آرزو بسته شده و قسمت دیگری هم به چنگک لوستر بسته شده تا صحنه را خودکشی جلوه دهند. بنابراین با توجه به تناقضگوییهای فرید و بررسی صحنه جرم، بازپرس به فرید مظنون شد و وی را دوباره مورد بازجویی قرار داد. وی این بار هم در ادعایی با انکار قتل پدر و خواهرش گفت: روز حادثه بعد از درگیری با خواهرم، پدرم وارد شد و من قهر کردم و از خانه خارج شدم.
ساعتی در پارک بودم تا اینکه به خانه برگشتم و وارد خانه شدم و با این صحنه روبهرو شدم. خیلی ترسیدم و با توجه به اینکه دستم زخمی بود احتمال دادم پلیس به من مشکوک شود به همین خاطر به خانه دوستم رفتم و با هم به سینما رفتیم و شب را خانه آنها ماندم تا اینکه امروز عصر به خانه برگشتم و با دیدن این صحنه از دوستم سعید کمک خواستم و او گفت که به پلیس خبر دهیم.
در حالی که بررسیها نشان میداد حرفهای فرید متناقض است، متهم بار دیگر مورد تحقیق فنی قرار گرفت اما این بار او به قتل پدر و خواهرش اقرار کرد. او گفت وقتی برای تماشای تکرار سریال در حاشیه به اتاق رفتم دیدم خواهرم مشغول تماشای کانال دیگری است. بر سر تغییر کانال با هم درگیر شدیم و او را به قتل رساندم. بعد از آن بود که پدرم وارد خانه شد. از آنجا که ترسیده بودم با چاقو به پدرم حمله کردم و او را هم به قتل رساند. بعد با صحنهسازی قصد فریب داشتم که گرفتار شدم.
سرهنگ کارآگاه آریا حاجی زاده ، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران گفت : تحقیقات بیشتر از متهم به دستور قاضی احمد بیگی ادامه دارد.
گفتوگو با متهم
فرید کمی درباره خانوادهات توضیح بده؟
ما خانواده تحصیلکردهای بودیم. پدرم پزشک طب سنتی بود و مدرکش را از ایتالیا گرفته بود و تخصصش را هم از کشور کانادا. خواهرم دانشجوی فوق لیسانس ژئوفیزیک دانشگاه آزاد علوم تحقیقات بود و خودم نیز دانشجوی کارشناسی رشته بیولوژیک دانشگاه آزاد تهران شمال هستم. من علاوه بر تحصیل در کار خرید و فروش لوازم برقی بودم و با دوستم شرکت واردات داشتم. چند سال قبل که مادرم بر اثر بیماری سرطان فوت کرد، من و خواهر و پدرم در خانهمان در خیابان فلسطین با هم زندگی میکردیم تا اینکه این حادثه رخ داد.
با پدر و خواهرت مشکل داشتی؟
نه. با پدرم که خیلی دوست بودم و اصلاً مشکل نداشتم اما با خواهرم با توجه به اینکه از نظر سنی به هم نزدیک بودیم، گاهی اوقات بگو مگو داشتیم آن هم در حد مشاجره لفظی.
پس چی شد که دست به این جنایت هولناک زدی؟
من به خاطر تماشای تلویزیون با خواهرم درگیر شدم که این اتفاق افتاد.
پذیرفتن حرف شما کمی سخت است. اینکه آدم به خاطر تماشای تلویزیون نزدیکترین عزیزانش را به قتل برساند؟
واقعیت را گفتم. این حادثه پیش آمد، خودم هم فکرش را نمیکردم.
بیشتر توضیح بده؟
عصر روز حادثه خواهرم در حال تماشای شبکه ماهوارهای جی ام سی بود و من قصد داشتم یک سریال ایرانی را از شبکه ۳ تماشا کنم اما وقتی خواستم کانال را عوض کنم خواهرم مخالفت کرد و اصرار داشت میخواهد برنامه شبکه جی ام سی ماهواره را نگاه کند که با هم درگیر شدیم.
پس از این آرزو را در اتاقش حبس کردم که بیرون آمد و ناگهان چاقویی از آشپزخانه برداشت و به طرف من حمله کرد. من توانستم چاقو را با دستم بگیرم که دستم زخمی شد و بعد گلویش را گرفتم و کش زیر شلواری را که نزدیکم بود به گردنش انداختم و آنقدر فشار دادم که نفسش قطع شد و فوت کرد.
چرا پدرت را کشتی؟
پس از این خواهرم را به اتاقش بردم و قصد داشتم برای فریب پلیس صحنهسازی کنم که پدرم در خانه را باز کرد. او با نایلونی که داخلش نان شیرمال بود وارد آشپزخانه شد که فکرم به جایی نرسید و در تاریکی آشپزخانه با همان چاقویی که آرزو به من حمله کرده بود، چند ضربه به پدرم زدم تا تنها شاهد حادثه را از بین ببرم.
بعد چه کار کردی؟
بعد کمی فکر کردم و این صحنهسازی به ذهنم رسید. طنابی را از بالکن بریدم و قسمتی از آن را به دور گردن خواهرم گره زدم و قسمتی را هم به چنگک لوستر و بعد هم مقداری از خونهای پدرم را به لباس آرزو پاشیدم تا صحنه را اینگونه جلوه دهم که خواهرم ابتدا با چاقو پدرم را کشته و بعد اقدام به خودکشی کرده است.
صحنهسازی برای فریب پلیس از کجا به ذهنت رسید؟
من خیلی برنامههای شبکههای مختلف ماهواره را نگاه میکنم. این صحنهسازی را هم در شبکه ماهوارهای من و تو یاد گرفتم و بعد از حادثه به ذهنم خطور کرد.
چی شد که بعد از قتل پدر و خواهرت به سینما رفتی؟
پس از حادثه لباسهایم را عوض کردم و لباسهای خونی و کش زیر شلواری را به داخل سطل زبالهای انداختم و با دوستم سعید و پرهام تماس گرفتم و به سینما رفتیم. من رفتارم را عادی جلوه دادم تا کسی به من شک نکند و شب را هم در خانه سعید خوابیدم و حتی صبح از خانه آنها چند بار با خانهمان تماس گرفتم و بعد خودم را نگران جلوه دادم تا سعید هم به من شک نکند. تا عصر خانه آنها بودم و فوتبال تماشا کردیم تا اینکه با هم برگشتیم و من وارد خانه شدم و به سعید زنگ زدم و گفتم پدرم به قتل رسیده و خواهرم نیز حلق آویز شده است.
حرف آخر؟
با کاری که کردم حرفی ندارم اما خیلی پشیمان هستم. کاش تصمیم درستتری میگرفتم.
ارج نهادن به نماز جماعت و نماز اول وقت مایه نزول خیرو برکات فراوانی می باشد.به همین میزان بی توجهی به نمازباعث خسارات فراوان دنیوی و اخروی می باشد.
سایت فرهنگ نیوز در اقدامی فرهنگی و متفاوت تصمیم به ایجاد چالشی با موضوع اقامه نماز در روز طبیعت ( هرجا هستی نمازت را بخوان ) گرفته است.
مخاطبین فرهنگ می توانند با حمایت از طریق بازنشر پوستر و طرح این جنبش و همچنین تصویر شخصی نماز در محیط شبکه های اجتماعی از جمله اینستاگرام قدمی در راه اعتلای فریضه نمازبردارند.
با انتشارتصاویرخود از نماز روز طبیعت فرهنگ اقامه نماز راارج نهیم.
برای تبلیغ و ترویج این فرهنگ و هم افزایی ، علاوه بر تصاویر نمازخوانی خود در طبیعت از پوستر و تگ های زیر استفاده کنید.
#نماز
#نماز_در_طبیعت
#نماز_سیزدهم
#هر_جا_هستی_نمازت_را_بخوان
پوستر در سایز بزرگ را از سایت فرهنگ نیوز دریافت کنید
برنامه «۳۶» که مدتی پیش در راستای ویژه برنامههای گرامیداشت سالگرد انقلاب اسلامی پخش شد، در روزهای اخیر در شبکههای اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است
بخشهایی از آن که با محوریت مجادله کلامی درباره حجاب است، برجسته شده؛ برنامهای که بخشهایی از آن به واسطه محدود بودن زمان برنامه پخش نشد و تنها ۵۰ دقیقه از این برنامه تدوین شد و در کنداکتور قرار گرفت؛ اما اکنون میتوانید نسخه کامل این برنامه را در « بنیانا » تماشا کنید.در ادامه مطلب همراه ما باشید + لینک دانلود سخنرانی استاد زائری در برنامه 36 بدون سانسور در انتهای این مطلب قرار گرفت
با ورود محمد سرافراز به فضای رسانه ملی، امکان شکل گیری برنامههایی که به جای طرح مباحث شعاری، درباره چالشهای اساسی، به نقدهای جدی و صریح میپردازند، فراهم شد و برنامه ۳۶ نیز یکی از این برنامههای مؤثر بود.
برنامه تلویزیونی «۳۶» که در فرهنگسرای امام خمینی (ره) ضبط و به مناسبت ایام دهه مبارک فجر از رسانه ملی پخش شد، در میان سیل برنامههای مناسبی به چشم نیامد؛ اما به تازگی حداقل یکی از قسمتهای این برنامه، در شبکههای اجتماعی و از آن قسمت نیز، تنها بخش کوچکی مورد توجه قرار گرفته است.
در این بخش از برنامه، محمدرضا زائری، استاد حوزه و دانشگاه که جزو چهرههای مقبول محسوب میشود و به تازگی مناظرهاش با احمد سالک، توجه عمومی را جلب کرده بود، وارد چالش کلامی با یکی از حاضران شد.
زائری در پاسخ به یکی از پرسش کنندگان خانم که فلسفه حجاب را از شاهنامه فردوسی تا ساسانیان و اشکانیان خوانده و فراتر از اسلام و جمهوری اسلامی تعبیر کرده بود و به زائری نسبت داد که گفته، حجاب ظلم به زنان است و همچنین مقایسه ایران و لبنان در بحث حجاب را اشتباه دانست و حجاب را مرتبط با لفظ جمهوری اسلامی ایران خواند، گفت: اولاً من نگفتم حجاب ظلم به زنان است و میگویم الزام به حجاب و توقع اینکه زن فقط حجاب را رعایت کند، ظلم به زن است. ما به مرد کاری نداریم و فقط زورمان به زن میرسد.
وی ادامه داد: اگر اینقدر روی تک تک الفاظ جمهوری اسلامی ایران سخت بگیریم، آیا نمره جمهوری اسلامی ایران در راستگویی، در نظم، در وجدان کاری، در وفای به عهد، در صداقت، نمره بدتری است یا نمره حجاب؟ این را صادقانه جواب دهید. اگر بخواهیم نمره بدهیم و بگوییم نمره امروز وضعیت جامعه ما، ۳۶ سال بعد از انقلاب، در حجاب کمتر است یا دروغگویی، وفای به عهد ؟ [تشویق حاضران].
این پرسش کننده خانم در پاسخ به زائری گفت: در درجه اول با توجه به نام گذاری سال که یک بخشش فرهنگ است و یک بعدش هم اقتصاد است، فکر میکنم این دو مقوله از نظر مقام معظم رهبری خیلی حائز اهمیت است…
در این میان زائری با اعتراض خواستار پاسخ به پرسش خود شد و گفت: جواب سؤال من را بدهید. یک کلمه نمره حجاب بدتر است، یا نمره راستگویی ما؟ وفای به عهد ما؟ وجدان کاری و نظم ما؟
این پرسش کننده در ادامه دوباره گفت: بدون شک در هر قسمتی از هر ابعادی از جامعه مشکلاتی است اما آنچه ما امروز…[دوباره با اعتراض زائری که چرا یک کلمه پاسخ بنده را نمیدهید]… بدون شک حجاب است!
زائری در پاسخ گفت: ببینید امیرالمونین قبل از شهادتشان در بستر شهادت وقتی میخواهند آخرین کلماتشان را وصیت کنند، میگویند: «نظم». امروز در جامعه ما، «نظم» چه وضعیتی دارد؟ بینظمی مردها بیشتر است یا بیحجابی خانمها؟
این پرسش کننده دوباره در پاسخ گفت: بدون شک بیحجابی خانمها بدتر است و به علاوه بینظمی!
زائری گفت: بیحجابی بدتر است؟! پس هیچ سؤال دیگری ندارم. رک بگویم، ما یک وقتی میخواهیم بیاییم اینجا من یک چیزی درباره حجاب بگویم و شعار بدهم و همه راضی شوند که اصلاً نیاز به این دعواها نداریم اما یک وقت است که میخواهیم مشکل رفع شود. ما که دور هم جمع شدهایم، مسألهمان این است که حجاب را درست کنیم.
وی یادآور شد: شما گفتید تنها از زاویه اسلامی به حجاب نگاه نکنیم و من کاملاً قبول دارم. یک مثال میزنم که تأیید فرمایش شما (پرسش کننده) است. یکی از کسانی که در سالهای اخیر مسلمان شد و حجاب را انتخاب کرد و مشهور شد، خواهر خانم تونی بلر بود.
این خانم در مصاحبهای میگوید: وقتی من تصمیم گرفتم مسلمان شوم، اولین بار با دو دخترم در خانه مطرح کردم که یکی ده سال و یکی سیزده، چهارده ساله بود. در آشپزخانه سر میز نشسته بودیم و من گفتم: «بچهها من تصمیم گرفتم دینم را عوض کنم». او میگوید: این دو دختر با تعجب مرا نگاه کرد و یک چیزی در گوش هم گفتند و به اتاقشان رفتند.
بعد از چند دقیقه برگشتند و گفتند: «ما دو سؤال داریم؛ یک، آیا مسلمان شوی، الکل میخوری؟ دو، آیا مسلمان شوی، پیراهن یقه باز جلوی دیگران در میهمانی میپوشی؟»، گفتم: «نه الکل مینوشم و نه پیراهن یقه باز میپوشم». هر دو گفتند: «ما میخواهیم مسلمان شویم». یعنی یک دختری که در انگلیس بزرگ شده، ۱۰، ۱۵ ساله است و مادر مسیحیاش میخواهد مسلمان شود، دو تا مسأله برایش مهم است و از دیدن مادرش در حالی که مست است یا برهنگی دارد و دیگران چشم چرانی میکنند، ناراحت میشود.
زائری در ادامه با طرح این پرسش که «در این سالها چند بار شما جایی دیدهاید که حجاب از این زاویه مطرح شود؟» گفت: آیا شما یادتان است که جایی تلویزیون ما، رادیوی ما، روزنامه ما، مدرسه ما، کتابهای درسی ما، فضای عمومی ما، به دختر نوجوان و جوان بگوید که مسأله حجاب چه آثار روانی دارد؟ وقتی حجاب اجباری بود، این حرفها چه معنی دارد؟ وقتی طرف چه بخواهد و چه نخواهد باید یک چهارچوبی را رعایت کند، این روش چه اثری دارد؟
اگر از باب مثال، من در این سالن را ببندم و شما را مجبور کنم که سه ساعت فیلم تماشا کنید و مکرر برای شما توضیح دهم که این فیلم از جهت هنر در اسکار جایزه برده، این تعریف معنی دارد؟ این تعریفها زمانی معنی دارد که شما بتوانید بیرون بروید و من با تعریف کردن، نگهتان دارم. (بتوانید انتخاب کنید و تبیین، اثربخشی برای انتخاب حجاب داشته باشید).
این روحانی ادامه داد: منصفانه جواب دهیم؛ اگر قرار بود آمریکا همین حجاب ما را ترویج و اجبار کند یا قرار بود اتریش، آلمان و یا انگلستان این کار را کند، آنها چه میکردند؟ اول یکسری چهره انتخاب میکردند و آنها را جلو میانداختند، بعد در این باره فیلم میساختند، بعد در کتابهای درسی میآوردند، بعد نظریه پردازان میآمدند و دربارهاش نظریهپردازی میکردند. ما در ۳۶ سال اخیر، چقدر از این کارها کردیم؟ متاسفانه در ۳۶ سال گذشته، معمولاً شعار و الزام و اجبار و اکراه بوده است.
وی به مورد جالبی اشاره کرد: مدیر یکی از مؤسسات دینی در خارج از کشور به خودم گفت: ما به دخترانمان قبل از ۹ سال اجازه نمیدهیم روسری سرشان کنند؛ (کودکان) برای جشن تکلیف لحظه شماری میکنند و وقتی به جشن تکلیفشان میرسند، برای روسری سر کردن حرص و عطش دارند.
میگفت اجازه نمیدهم تا به ۹ سال نرسیدهاند، در نمازخانه بیایند. گفت من خبر دارم بعضی از دخترهایی که هشت و نیمشان است، یواشکی میروند مهر و روسری از دوستانشان میگیرند و شب در نمازخانه، نماز میخوانند.
زائری خطاب به پرسش کننده گفت: خانم محترم باید اعتراف کنیم در برخی مدارس، بچهها را در نمازخانه بردهایم و در را قفل کردهایم و مجبورشان کردهایم نماز بخوانند. آیا دیگر اینجا جا دارد که من به عنوان یک کارشناس و روحانی، بیاییم و بگویم که نماز از جهت روحی انسان را چنین و چنان میکند؟ وقتی انسان مجبور است، چه تبیینی؟
این استاد حوزه و دانشگاه در پاسخ به اینکه «چه تضمینی وجود دارد بچهای که تا نه سالگی حجاب را تجربه نکرده، از آن به بعد حجاب را رعایت کند؟» گفت: من تضمینی نمیکنم. قبلاً هم گفتم، این آزمون و خطاست. باید کارشناسانمان بیایند و مطالعه کنند، رسانهمان در این حوزه کار جدی کند و امشب هم نیامدم به عنوان فصل الخطاب حرف آخر را بزنم. عرضم این است که ما در مرحله آزمون و خطاییم. ۳۶ سال، عمر بسیار جوانی برای یک نظام اجتماعی، سیاسی و حاکمیتی است.
زائری در پاسخ به این پرسش مجری برنامه که «اگر امروز بگویند حجاب اجباری نیست و اختیاری است، شما فکر میکنید چنددرصد از مردم در محیط بیرون از منزل حجاب را نگه میدارند؟» اظهار داشت: چرا من باید جواب بدهم؟ باید روی این موضوع مطالعه و نظرسنجی شود… [به اصرار مجری و با استدلال اینکه این روحانی با مردم ارتباط نزدیکی دارد ادامه داد]… من درصد نمیتوانم بگویم و حدودش را هم نمیتوانم بگویم ولی یک چیز را مطمئنم؛ واقعیتش این است که من فکر میکنم وضعیت از آنی که هست، خیلی بدتر نمیشود.
به طور طبیعی اولش یک تکانی دارد ولی کسانی که تا این بحث مطرح میشود، ری اکشنشان این است که «وای میدانی چه میشود؟» معتقدم از وضعیت فعلی جامعه خبر ندارند؛ مثل کسانی که تا میگویی پارازیت ماهواره یا فیلترینگ اینترنت و یا امثالهم، میگویند: «آی…».
وی تصریح نمود: فرضمان بر این است که هیچکسی دسترسی به هیچ سایتی ندارد ولی وقتی خیلیها وی پی ان و فیلترشکن استفاده میکنند، این حرف دیگر معنی ندارد. وقتی چشم بر هم بزنیم، نسل بعد از ما ممکن است روی موبایلش به راحتی دسترسی به شبکههای ماهوارهای داشته باشد، لازم است فکر دیگری کنیم.
بسیاری از کشورهای دیگر که اصلاً حرف تهاجم فرهنگی و اسلام و دین و خدا و پیغمبر و انقلاب ندارند، رسماً در مقابل تهاجم فرهنگی موضع داشته و برای آموزش سواد رسانهای برنامه ریزی دارند.
زائری یادآور شد: یکی از مهارتهای مهم در دنیا، ارتباط با رسانه است. ما در این چند سال به کودکانمان چقدر یاد دادیم؟ ما بچههای خودمان را آزاد در اقیانوس رها میکنیم که در مقابل انواع و اقسام رسانهها، بیپناه باشند.
حرف من این است که رویارویی با واقعیتهای دنیا جدید از موضع انفعال نیست و موضع دین موضع انفعال نیست، موضع قدرت است. طبیعتاً در این موضع باید بیشتر زحمت بکشم؛ خیلی وقتها چون میخواهیم زحمتمان را کم کنیم، صورت مسأله را پاک میکنیم و درباره حجاب هم نظرم همین است.
وی بار دیگر دعوت کرد تا واقعیتها را مشاهده کنیم و در این باره گفت: در دانش آموزان دبیرستانی ما، آمار میزان مصرف مواد مخدر و الکل، مشکلات اخلاقی، میزان ارتباط با جنس مخالف را ببینیم و بدون ملاحظه و پیرایه و حاشیه واقعیت را ببینیم. بعد بگوییم آیا اگر مثلاً موضوعی مثل حجاب آزاد بود، آیا با وضعیت فعلی خیلی فاصله خواهد داشت؟ این پرسش را، این گونه میتوان جواب داد.
زائری درباره استفاده از شیوه حکومت امامان معصوم در دوران کوتاهی که مسئولیت داشتند و مشخصاً شیوه مدیریت حضرت علی در این دوره نیز گفت: مطابق با آن چیزی که در سیره ائمه معصومین است، اولویتهایی داشتند که مراعات آن اولویتها زمینه عمومی عفاف و حیا را در جامعه بیشتر میکند. نگاه کنید امیرالمونین نزدیک پنج سال حکومت کردند.
ایشان در طول نزدیک این پنج سال، مکرر نسبت به سرقت از بیتالمال موضع گیری شدیدی دارند و در نهج البلاغه و در خطبه حضرت زهرا هم داریم، «وَ تَرْکَ السَّرِقَةِ اِیجاباً لِلْعِفَّةِ» یعنی زمینه ساز عفت عمومی در جامعه، جلوگیری از دزدی و سرقت است. یعنی اگر ربا و رشوه و اختلاس و دزدی و دستاندازی به اموال مردم، زیاد شد، به طور طبیعی زمینه عفاف و حیا از بین میرود. اگر در جامعهای میبینید که فساد رواج پیدا میکند، برای این است که این زیرساختها از دست رفته است.
وی در مواجهه با پرسش دیگری که گفته شد حضرت امیر (ع) در جایی دیگر نسبت به تردد زنان نامحرم در بازار شکوه میکنند، گفت: این دو را با هم مقایسه کنید. حضرت علی در مقام حاکم اسلامی از این امر شکایت دارد اما درباره بیتالمال و دزدی از بیت المال دست قطع میکند.
آن چیزی که در سیره ائمه معصومین (ع) تا اینجا خواندم و البته ممکن است خیلی چیزها باشد که من اطلاع نداشته باشم، این است که امیرالمونین که فرصت حکومت پیدا کردند و بقیه ائمه معصومین در حد ارتباط خودشان، حجاب به این معنا که ما امروز میگوییم، اولویتشان نبوده است. میدانستند اگر یک چیزهای دیگری را درست کنند، حجاب به طور طبیعی درست میشود.
این روحانی در ادامه در پاسخ به این پرسش که اگر بخواهیم امروز حجاب را آزاد کنیم، باید تا چه حد آزاد کنیم و باید کامل آزاد کنیم، گفت: هیچ کجای دنیا کامل آزاد نیست. آن دیگر قانون میشود.
من به قانون کار ندارم و الان از موضع حاکمیت دینی حرف میزنم. آن چیزی که به نظر میرسد این است که گاهی اصرار بیش از دین، اصرار بیش از اعتقاد، اصرار بیش از خدا بر مسأله حجاب ظاهری آدرس غلط دادن است. باعث میشود از چیزهای دیگری غافل شویم. ما از چیزهایی غافل شدهایم که اگر به آنها میرسیدیم، حجاب به طور طبیعی درست میشد.
«در کشورهای دیگر که هرکس خودش انتخاب میکند، چه حجابی داشته باشد، اکثریت مردمشان مسلمان نیستند ولی اکثریت جامعه ما، مردم مسلمان هستند که آیات قرآن و خداوند و دستورات اسلام را قبول کرده و میخواهند اطاعت کنند.
فقط مشکل این است که تبیین نشده و اگرنه یک فرد میگوید مسلمانم، یعنی آیه حجاب هم قبول دارد، آیه خمس هم قبول دارد، آیه نماز هم قبول دارد، آیه اینکه دزدی نکنید هم قبول دارد. من فکر میکنم همزمان با اینکه تبیین شود، اجباری هم باید باشد؛ چه از نظر عبودیتی و چه از نظر تبلیغاتی… و اگر از جنبه دموکراسی و مردم سالاری هم در نظر بگیریم، حجاب باید اجباری باشد…».
زائری در پاسخ به این نظر گفت: اگر جمعیت یک کشور همه اینقدر مسلمان و ملتزم هستند، که اصلاً نیازی به اجبار نداریم و خود به خود فشار اجتماعی و کنترل مردم، همه را به حجاب وادار میکند.
مثل اینکه مثلاً الان در خیابان کسی نمیتواند حرف زشتی به پدر و مادر دیگری بزند، برای اینکه به طور عمومی واکنش دیگران منفی است. اگر ما در جایی نیاز به اجبار پیدا میکنیم، نشان از این است که به هر دلیل از جمله اینکه تبیین نشده باشد، آن فشار و کنترل اجتماعی نیست.
اگر از اجبار درباره حجاب حرف میزنیم، لازمهاش این است که اجبار حجاب در دین کاملاً مشخص باشد. آن چیزی که از دین میفهمیم اصل حجاب است که ضروری دین است اما آیا الزام به حجاب، مثل نماز وجود دارد؟ کسی نمیگوید دین بدون نماز معنی دارد و جزو اولویتهای دین است.
این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه با این پرسش مواجه شد که «اگر نماز نخوانیم، ارتباط ما با خدای خودمان است و رابطه فردی من و خدای من است، خداوند عقبوتش را میکند ولی وقتی وارد بحث اجتماعی میشویم، دیگر فقط بحث رابطه من و خدای من نیست و من به یک فرد دیگر هم آسیب میزنم و ممکن است حتی به یک خانواده دیگر با این نوع پوشش آسیب بزنم»، گفت: جای خوبی رفتید. اگر میگوییم بحث حجاب احتماعی است، ترویج یک مسأله اجتماعی راهکارهای خودش را دارد.
در ادامه این موضوع از سوی همان پرسشگر مطرح شد که «همچون دیگر قوانین اجتماعی است و مثلاً وقتی میخواهیم کمربند ایمنی خودرو را اجبار کنیم، هم اجبار میکنیم و هم یکسری مجازاتهایی را برای کسانی که آن کمربند را نمیبندند قرار میدهیم و هم اینکه مضرات و فوایدش را میگوییم. هم باید این مسائل از همه جوانب تبیین شود و جامعه مفهوم حجاب را به معنای واقعی درک کند».
زائری پاسخ داد: تمام عرض من همین است؛ من میگویم وقتی چیزی در حوزه سبک زندگی قرار گرفت، اساساً سبک زندگی یعنی انتخابها و گزینشهای ما بر اساس میل درونی مان.
اگر الان همه ما را در مغازه لباس فروشی ببرند، یک نفر یک جور انتخاب میکند و دیگری، جور دیگری انتخاب میکند؛ بر اساس آنچه میپسندیم. سبک زندگی یعنی همین. اگر طی سالها من به مخاطبم، از حجاب یک تصویری ارائه دادم که فقط برای کلفت عقب مانده خانواده است، اگر از حجاب یک تصویری ارائه دادم که برای بیسواد است، [اثرش را میگذارد].
ما در سالهای اخیر برنده محجبه نوبل داشتهایم؛ این یک فرصت است. من میخواهم بگویم اگر به عقب بازگشتیم و دیدیدم تصویری که مخاطب ما از حجاب دارد، تصویر شوق انگیز نیست و بخواهیم شوق انگیز باشد، تصویری میشود که میخواهند همه به آن شکل باشند. ( منبع متن تابناک )
فیلم استاد زائری در شبکه سه موضوع حجاب|بخش اول بدون سانسور
اخیرا بخش هایی دو یا سه دقیقه ای از این برنامه توسط برخی افراد در بین مردم پخش شده است که تنها چند درصد از سخنرانی حجت الاسلام زائری را شامل می شود ؛ این امر موجب ناراحتی استاد زائری شده لذا از شما مخاطب عزیز انتظار می رود برای جلوگیری از سوءبرداشت این ویدیوی کامل را به دوستان خود معرفی کنید
شما همیشه هر جا گناهی ببینید تذکر میدید؟ طی هفته گذشته، هرگناهکاری دیدین، بهش تذکر دادید؟ چرا شما امر به معروف و نهی از منکر نمی کنید؟!
این پست ویژه در واقع پاسخی جامع است به شبهات مطرح شده ی توسط مردم درباره این واجب دینی ؛ عکس نوشته های این مطلب مناسب برای اشتراک در شبکه های اجتماعی هستند ؛ این مطلب به تدریج بروز رسانی می شود ؛ در ادامه مطلب همراه بنیانا باشید
اگر پویایی هر جامعهای در گرو حساسیت اعضایش نسبت به پیشرفت و پسرفت ان باشد و بتوان گفت که حساسیت قشرهای مختلف جوامع با میزان نخبگی و فرهیختگی آنان رابطه مستقیم دارد، باید اقرار کرد که بخش اعظم پویایی جامعه اسلامی ما وابسته به میزان التزام عملی دانشگاهیان به اصل امربهمعروف و نهی از منکر دارد و بیراه نیست اگر بگوییم که امروز هر چه میکشیم از بیاهمیتی و شاید بیاعتمادی به این حقیقت اصیل و ابزار مترقی و بیبدیل فرهنگی اجتماعی است.
جنبش دانشجویی حیا در فرایند دستیابی به این دغدغه اصیل در میان بدنه زنده دانشجویان ایرانی پا به عرصه حیات نهاد و امروز آغوش گشوده تا هر دستی که به یاری دین خدا بلند گشته را در مدار حسن این مسیر الهی یاری کند
سایت جنبش حیا به عنوان پایگاه دریافت و انتشار تجربه مردم از امر به معروف و نهی از منکر فعالیت می کند در ادامه معرفی سایت جنبش حیا همراه بنیانا باشید.
بخش اخبار سایت جنبش حیا علاوه بر پوشش اخبار حوزه سبک زندگی و امر به معروف در جامعه به اطلاع رسانی در مورد فعالیت های گروه های مختلف امر به معروف می پردازد .
بخش بیانات در سایت جنبش حیا برای انتشار سخنرانی ها و بیانات بزرگان و روحانیون درباره واجب امر به معروف و نهی از منکر فعالیت می کند
بخش خاطرات سومین گزینه در منوی فهرست سایت جنبش حیا است . اصلی ترین بخش سایت جنبش حیا که در هفت بخش تنظیم شده است.تجربیات و خاطرات مردم ایران از امر به معروف و نهی از منکر در دانشگاه ,مدرسه ,تاکسی ,حرم , جامعه ,اتوبوس ,مترو و حتی مسجد را در این بخش می خوانید . نظرات هر کدام از خاطرات در سایت جنبش حیا محلی برای تبادل نظر و بحث درباره تجربه ارسال شده است .
علاقه مند هستید درباره وجوب امر به معروف و نهی از منکر و آیات و روایات این واجب دینی بیشتر بدانید . بخش آیات و روایات سایت جنبش حیا مناسب ترین بخش برای کسب اطلاعات درباره امر به معروف است .
بخش چندرسانه ای در سایت جنبش حیا به عنوان اصلی ترین بخش انتشار تولیدات صوتی و ویدیویی جنبش حیا فعال است . انتشار پویانمایی و پوستر و پادکست برای ترویج امر به معروف و نهی از منکر و معرفی برنامک های (اپلیکیشن) اندرویدی از دیگر محتوای منتشر شده در این بخش است .
بخش مقالات و داستانک های امر به معروف شهدای دفاع مقدس در کنار بخش پیشخوان به انتشار محتوا می پردازد
اکنون کاربران فعال موبایلی ایران بهطور شبانهروز با نرمافزارهای ارتباطی کار میکنند و در شبکههای اجتماعی حاصل از این نرمافزارهای ارتباطی مشغولند. پس از آنکه ویچت فیلتر شد و وایبر به سرعت جای آن را گرفت، کاربران موبایلی ایرانی با استقبال گسترده از این نرمافزار اتباطی توانستند در مدت زمان کوتاهی تعداد کاربران حاضر در این شبکه را به عددهای میلیونی برسانند طوریکه مدیران شبکه وایبر با بهت و تعجب از این استقبال یاد کردند.
نفوذ این نرمافزار و بهدنبال آن واتسآپ، تلگرام و لاین، امکان گستردهای را برای حضور کاربران ایرانی موبایلی در شبکههای اجتماعی به وجود آورد.
اندکی بعد، استفادهکنندگان از چنین نرمافزارهایی به فکر راهاندازی و تشکیل گروههای مختلف در همین شبکهها برآمدند طوریکه استقبال از تشکیل چنین گروههایی همانند استقبال از نصب و راهاندازی نرمافزارهای ارتباطی در گوشیهای موبایل کاربران بود.
افراد مختلف بسته به تخصص و توانایی خود و حتی بدون در نظر گرفتن چنین مهمی، اقدام به تشکیل گروههای مختلف در شبکههای اجتماعی وایبر، واتسآپ، لاین و تلگرام کرده که سپس خود نیز بهعنوان مدیر گروه، گردانندگی آن را بر عهده گرفتند.
عضوگیری در این گروهها در ابتدا از سوی کسی صورت میگرفت که چنین گروهی را راهاندازی کرده و اغلب از میان دوستان نزدیک بود اما در ادامه کاربران حاضر در گروه به روشهای مختلف که سادهترین آن جذب دوستان، همکاران و حتی با نیت بالا بردن تعداد اعضای گروه بود، اقدام به اضافه کردن کاربران مختلف به گروههای خود بدون در نظر گرفتن هرگونه پیشینه، تخصص و حتی گرفتن رضایت از آن کاربر برای حضور یا عدم حضورش در گروه کردند.
ناگفته نماند برخی از کاربران نیز برای اعلام اینکه در گروههای مختلف عضو بوده و تعداد گروههایشان زیاد است اقدام به حضور در گروهها مختلف میکردند. این موضوع در قدم اول شاید کار سادهای به نظر بیاید اما در ادامه باعث بروز مشکلات فراوانی برای کاربرانی شد که خواسته یا ناخواسته در گروههای مختلف عضو شده بودند.
از آنجا که عضوگیری گروههای مختلف در شبکههای اجتماعی در ابتدا با هدف جمع کردن دوستان بود اما از آنجا که دوستان هر کاربر، با دوستان کاربر دیگر مشترک نبود، بنابراین جمعی از آدمهای مختلف در گروهها عضو شدند که – فارغ از ایجاد فضایی برای تضارب آراء – هیچگونه همخوانی با یکدیگر نداشتند.
همچنین بهدلیل عطش بالای کاربران برای حضور در گروهها و استفاده بیحد و حصر ایشان از شبکههای اجتماعی، آنها را از انصراف و خروج از گروههایی که توجیهی برای آنها نداشت، منع میکرد. در نتیجه این کاربران، فضایی را تحمل میکردند که یا در ادامه با آن همراه شده و به اجبار بسیاری از ویژگیهای شخصیتی خود را زیر پا میگذاشتند و یا مجبور به جدل با کاربران دیگر در آن گروه میشدند و همین موضوع زمینهساز بروز بسیاری از مشکلات برای کاربران ایرانی شبکههای اجتماعی شده، میشود و خواهد شد.
اگرچه پس از گذشت یک دوره زمانی 7-6 ماهه از ورود این شبکهها و تشکیل چنین گروههایی، اغلب کاربران کمکم به این باور رسیدند که ناچار هستند برخی از گروهها را ترک کنند اما متاسفانه هنوز هم عده زیادی با این توجیه که اینجا فضای مجازی است و در فضای مجازی اینگونه برخوردها و رفتارها طبیعی بوده و نباید سخت گرفت بلکه باید آزادتر بود، به ماندن در آن گروهها و البته همرنگ شدن با آن ادامه میدهند.
چرا؟ از آنجا که عضوگیری در چنین گروههایی، قاعده و قانون خاصی نداشته و ندارد، بنابراین هر کاربر با هر نوع گرایش فکری در آن ورود میکند و در ادامه آدمهایی که هیچ شناختی از یکدیگر ندارند به ناچار اقدام به اضافه کردن افراد گروههای مختلف در فهرست مخاطبان گوشیهای موبایل خود میکنند.
نکته جالب همینجا است که کاربری که تا دیروز، شماره همراهش بهعنوان یکی از شخصیترین داراییهایش بوده و آن را به هرکسی نمیداده است اکنون بهطور تقریبی بیش از هزار نفر بهراحتی شماره او را در دسترس دارند آن هم افرادی که قابل شناسایی نیستند و البته اقدام به گذاشتن پیام یا هر نوع پست دیگری در صفحه شخصی او در شبکههای اجتماعی مختلف میکنند که جنبه مزاحمت دارد و در ادامه اینگونه مزاحمتها راه به جاهایی میبرد که سرنوشت خوبی را برای کاربران رقم نمیزند.
این یک سوی ماجراست و اما سوی دیگر آن نوع برخورد با کاربران در گروههایی است که ایشان در آن عضویت دارند. همانگونه که در بالا آمد چون عضوگیری گروهها قانون خاصی را پیروی نمیکرد بنابراین هرکس، هرکسی را دوست داشت به گروه خود اضافه میکرد و این کاربران بهدلیل آنکه تعهدی نسبت به دیگر کاربران نداشتند و با تأکید بر اینکه در فضای مجازی چنین تعهداتی جایی ندارد، پس به خود اجازه میدادند تا هرگونه متن، عکس، موسیقی و فیلمی را نشر کنند.
در ادامه اینگونه نشرها، تأییدهایی(بخوانید لایک) که از سوی مدیر گروه و دیگر کاربران صورت میگرفت نوعی رقابت کاذب را در میان دیگران کاربران بهخصوص خانمهای عضو گروه(با توجه به اینکه احساسیتر برخورد میکنند) ایجاد میکرد و آنان نیز برای اینکه در کورس رقابت با همگروهیهای خود عقب نمانند و البته لایکهای بیشتری را دریافت کنند به ناچار در راهی قدم میگذاشتند که شاید تا قبل از آن به خود اجازه ورودش را نمیدادند چراکه با روحیات، اخلاقیات و منش آنها در تضاد بود.
اما آنها اینگونه تعبیر میکردند که اینجا فضای مجازی بوده و واقعی نیست پس نباید خیلی سخت گرفت غافل از ینکه کاربران دیگر آنها را باتوجه به آنچه آنها در گروهها میگذارند، قضاوت میکنند و نتیجه آنکه وقتی کاربری به نشر متن، عکس، موسیقی و یا فیلمی اقدام میکند که برخلاف عرف و عاداتش است درواقع به دیگر کاربران اعلام میکند که من از چنین مواردی رضایت دارم.
متأسفانه قضاوت کاربران از یکدیگر براساس مطالب منتشر از سوی آنها، این انگیزه ناپسند را در دیگر کاربران ایجاد میکند تا آنان نیز به خود اجازه دهند مطالبی به مراتب بدتر از آن در گروههای نشر دهند و یا به صفحه شخصی هر کاربر ارسال کنند، موضوعی که باعث زحمت کاربران شده و آنها با این اندیشه که به دیگر همگروهایهای خود بیاحترامی نکنند چنین توهینهایی را تحمل میکنند اما حاضر نیستند آن کاربر را بلاک کنند.
بدتر آنکه دریافت و ارسال چنین مطالبی پس از مدتی عادی شده و با از بین رفتن قبح آن، امنیت اخلاقی کاربران(بخوانید همسران و فرزندان) را به شدن تهدید میکند. حال این شبکهها مدتی است خانه و خانواده را هدف گرفته و سبب شدهاند تا افراد خانواده از یکدیگر دور شوند تا آنجا که در برخی از خانوادهها همین گروهها جای همسر و فرزند را گرفتهاند. متأسفانه اکنون نرمافزارهای بیآزاری که قرار بود دوری فاصلهها را جبران کنند، زندگی مشترک ایرانیان را نشان گرفتهاند.
شاید فکر کنید اینگونه شیوههای مدرن معاشرت تهدیدی برای عشق مشترک همسران و خانوادههای ایرانی به حساب نمیآید اما باور کنید بههمان اندازه که زندگی خانوادگی معتادان به مواد مخدر در خطر است زندگی مشترک زوجهای ایرانی معتاد به نرمافزارهای ارتباطی نیز هر لحظه در خطر فروپاشی است.
به راستی ما را چه شده است؟ شاید از خود بپرسید پس نقش مدیران گروه در این میان چیست؟ مدیران گروه یا همان کاربرانی که در ابتدا اقدام به راهاندازی چنین گروههایی کرده و البته در ادامه روند عضوگیری از دستشان در رفته است (چراکه هر دوستی میخواسته دوست خود را به گروه اضافه کند و اکنون جمعیت گروه به اندازهای رسیده که غیرقابل کنترل است) اگرچه درباره مطالب نازیبا و خلاف اخلاق تذکر میدهند اما درنهایت راه به جایی نمیبرند چون آنها نمیخواهند اعضا را از خود دلگیر کنند. در اینجاست که احساس پاک کاربرانی که (بهطور عمده خانمها) برای پر کردن اوقات فراغت یا سرگرمی و حتی آموختن نکتهای در این گروهها وارد شدهاند، دستخوش تلاطماتی قرار میگیرد که آثار سوء روانی برای آنها دارد.
برخوردهای مجازی خارج از شأن با کاربران در چنین گروههایی و نشر مطالب، عکس و فیلمهایی که در اصل توهین به شعور کاربران است سبب میشود تا عقل و احساس کاربران در این گروهها به استثمار کشیده شود و جالب آنکه کاربران حاضرند این چنین توهینها و استثماری را بپذیرند و تحمل کنند و بازهم در این گروهها بمانند! به راستی چرا؟
دانش پورشفیعی
اگر دوستان شما هم درگیر این برنامه های موبایلی هستند این پادکست بدردشان می خورد
به مناسبت میلاد امام حسن عسکری(علیه السلام) از نرم افزار اندروید واجب فراموش شده رونمایی شده بود. نسخه جدید برنامه با ظاهری بسیار متفاوت و کارایی بالاتر را هم اکنون از بازار دریافت کنید.در ادامه مطلب برای معرفی این برنامک اندرویدی همراه بنیانا باشید
به گزارش روابط عمومی سازمان بسیج دانشجویی کشور، در جشن میلاد با سعادت حضرت زینب کبری(س)، دانشجویان دختر دانشگاه آزاد نجف آباد پوشش چادر را انتخاب و توسط الهام چرخنده بازیگر محبوب سینما و تلویزیون مراسم چادر گزاری اجرا گردید و این دختران استفاده از حجاب برتر و پوشش چادر را آغاز کردند.
این جشن از ساعت ۹ تا ۱۲ امروز (5 اسفند) با حضور دانشجویان در سالن شهید میردامادی دانشگاه آزاد نجفآباد برگزار شد.
یکی از بحثهای داغی كه این روزها نقل بعضی از محافل شده و نسبت به آن اظهارنظرهای متفاوتی میشود، محدوده سنی ازدواج جوانان است.از پیشنهاد ازدواج برای دختر دبیرستانی ها گرفته تا ازدواج بالای 30-40 سال.
اما سئوال اینجاست آیا ازدواج همه دخترهای دبیرستانی زودهنگام و همه 30-40 ساله ها دیر هنگام است؟سن واقعی ازدواج را چگونه باید تشخیص داد؟ آیا تنها با رسیدن به بلوغ جسمانی، میتوان از عوامل دیگری که در شروع یک زندگی مشترک نقش دارند چشمپوشی کرد؟
در همین زمینه بسیاری از کارشناسان و روانشناسان معتقدند “سن ازدواج “باید مبتنی بر سه اصل بلوغ جسمانی، بلوغ روانی و بلوغ اجتماعی باشد. منظور از بلوغ جسمانی دوران توانمندی فرد از نظر تولید مثل است كه برای دختران از حدود سنین 12 تا 14 سالگی و در پسران از حدود 14 تا 16 سالگی شروع میشود.
بلوغ روانی، عنوانی است كه روانپزشكان از آن تحت عنوان رشد شخصیت نام میبرند. از لحاظ حقوقی نیز بلوغ روانی با عنوان رشد شناخته میشود.
اما اختلافی که روانشناسان با حقوقدانان در این زمینه دارند این است که حقوقدانها به حداقل كفایت میكنند و معتقدند فقط كافی است فرد توان تشخیص مصالح خود را داشته باشد، ولی عقیده روانپزشكان و اصولا مكاتب روانشناختی بر این است كه فرد باید از لحاظ شخصیتی، توانمندی، پختگی و رشد به مرحلهای برسد كه نه تنها نسبت به خود شناخت كافی پیدا کند و بتواند مصالح خود را تشخیص بدهد بلكه نسبت به فردی كه در نظر دارد با او ازدواج كند نیز شناخت كافی بهدست آورد.
منظور از بلوغ اجتماعی چیست؟
بلوغ اجتماعی به معنی توانمندی لازم برای اداره امور خانواده، همسر و فرزندان است. این امر، مستلزم برآوردهشدن نیازهای اقتصادی، بهداشتی، علمی، آموزشی و… برای گذراندن زندگی است تا فرد بتواند با آن، مسكن و حداقل نیازهای خانواده را تامین كند.اما این خصوصیات معمولا در چه سنی بهدست میآید؟
پاسخ این است که بستگی به فرد دارد. یك فرد ممكن است در سن 20 سالگی زمینههای فوق را یكجا و كامل پیدا كند. در حالی كه فردی دیگر در سنین بالاتر هم نتواند به آنها دست یابد.
در مورد خانمها هم به همین شكل است. یك دختر جوان ممكن است در سن 14 تا 15 سالگی به رشد كامل جسمانی رسیده باشد، اما رشد روانی و شخصیتی او کامل نشده و توانایی ایجاد یك رابطه درست با همسر، فرزند، اطرافیان خود و از جمله خانواده جدیدی كه با او پیوند میخورد یعنی خانواده شوهر را نداشته باشد.
در این صورت تبعات آن نه تنها به فرد و خانواده بلكه به جامعه هم كشیده میشود. جامعهای كه نیازمند افراد فعال، آگاه، پخته و توانمند است. بنابراین ما فقط سن شناسنامه را ملاك اولیه و اصلی برای تشكیل خانواده یا ازدواج قرار نمیدهیم.بلکه باید سن عقلی و درکی طرف را هم مورد ارزیابی قرار دهیم.
البته به این نكته هم باید اشاره کرد كه خردهگیری و سختگیری و اینكه افراد فكر كنند ابتدا باید همه امكانات را فراهم و تمام دورههای تحصیل را طی كنند، شغل پردرآمدی داشته باشند و بعد ازدواج كنند را تایید نمیكنیم. صحبت در مورد حداقلهاست. اگر فرد بتواند به توانمندیهای شخصیتی، اجتماعی، اقتصادی و… برسد، میتواند ازدواج كند كه این اتفاق میتواند در هر سنی باشد.
بهترین سن ازدواج برای دختر و پسر
ازدواج برای دختر و پسر امری است غریزی و فطری. هر زمان این غریزه و فطرت و رشد سنی و عقلی و اجتماعی بیدار شود و دختر و پسر نیاز به ازدواج در درونشان بیدار شود؛ این زمان، زمان ازدواج آن شخص است.
این نیاز به ازدواج اکثراً بعد از سنّ بلوغ شرعی دختر و پسر است. امّا زمان ظهور این نیاز در افراد متفاوت است. اگر جوانی به «بلوغ جسمی» و «بلوغ عقلی» رسیده باشد، آماده ازدواج است. در افراد مؤمن و باهوش، این بلوغ جسمی و عقلی زودتر حاصل می شود. پس سنّ ازدواج چیزی است نسبی که در افراد مختلف، جوامع مختلف متفاوت است.
ما در اینجا شرایطی را که یک شخص را به سنّ ازدواج می رساند مطرح می کنیم که این شرایط باید در هر دختر و پسری باشد تا یک ازدواج موفّق داشته باشد. همچنین باید گفت که تعیین کردن سنّ برای ازدواج و یک نسخه پیچیدن برای همه افراد امری است اشتباه چون هر کسی در سنّی خاص این شرایط را دارا است.
شرایط لازم برای رسیدن به سنّ ازدواج:
1) رشد جسمانی:
دختر و پسر باید از لحاظ جسمی به بلوغ برسند. یعنی دختر و پسر توانایی جنسی داشته باشند. تحقیقات نشان می دهد دختران در سن ۱۳ تا ۱۴ سالگی اکثراً بلوغ جنسی پیدا می کنند و تمام دختران تا سنّ ۱۷ سالگی بالغ می شوند.و در پسران نیز از سنّ ۱۴ الی ۱۷ سالگی تماماً بلوغ جنسی پیدا می کنند.
اولین شرط برای ازدواج همین بلوغ جنسی است که عموماً در دختران در ۱۵ سالگی و در پسران در ۱۶ سالگی حاصل می شود. منظور از بلوغ جنسی این است که اندامهای جنسی دختر و پسر آمادگی مسائل زناشویی داشته باشد. به عبارت دیگر بلوغ جنسی عبارتست از خواسته های فیزیولوژیکی و غریزی یک فرد و ازدواج جوابی است به خواسته ها و هر چه بین این دو سؤال و جواب فاصله بیشتر باشد عقده های روانی بیشتر است.
2) رشد عقلی:
به یقین زمانی که فردی رشد فکری لازم جهت انتخاب همسر را نیافته است، نمی تواند اقدام به تصمیم برای ازدواج خود بنماید و چه بسا قدرت تشخیص مصلحت یا مفسده در ازدواج با فرد مورد نظر را ندارد.
رشد فکری پس از بلوغ جسمانی رو به تکامل می رود. پس از بحران های بلوغ، فرد استعدادها، توانائیها و امکانات محیطی خود را بهتر می شناسد و نسبت به شخصیّت خود بیشتر آگاهی می یابد. در نتیجه تصمیماتش بیشتر از عقل نشأت می گیرد تا احساسات.
3) رشد عاطفی:
رشد عاطفی و احساسی از شرایط لازم برای ازدواج است و دارای محاسن و مزایای زیادی است. از جمله اینکه قدرت محرکه انسان است، عامل اتصال و پیوستگی و تلطیف انسانها و جوامع است، از مهمترین عوامل موفقیّت در زندگی زناشویی است.
فرد برخوردار از رشد عاطفی، مهار احساسات منفی و مثبت خود را در دست دارد. او در ابراز خشم و ترس، گریه و شادی، محبّت و غیره در محدوده مورد قبول جامعه عمل می کند، نه همانند یک کودک. رشد عاطفی نیز مانند رشد عقلی به سنّ تقویمی نیست، بلکه به میزان یادگیری، تجارب فرد و از همه مهمتر تعامل عاطفی کودک با والدین و دیگر بزرگسالان آموخته می شود.
4) رشد اجتماعی:
رشد اجتماعی رابطه نزدیکی با رشد عقلی و رشد عاطفی دارد. انسان دارای چهار دنیای اجتماعی است: خانواده، مدرسه، شغل و دوستان که فرد را باید از نظر اجتماعی در آنها مورد ارزیابی و بررسی قرار داد. فردی که از رشد اجتماعی برخوردار است روابط اجتماعی (از جمله رابطه بین زن و شوهر) را بهتر درک می کند، به دیگران احترام می گذارد، حقوق دیگران را محترم می شمارد، نقش، وظایف و مسئولیتهای مربوط به خویش را به نحو أحسن انجام می دهد.
5) رشد اخلاقی:
روابط زناشویی همانند هر ارتباط اجتماعی دیگر بین انسانها با در نظر گرفتن ارزشهای اخلاقی و معنوی زن و مرد است که منجر به سعادت و معنویت زندگی آنان می گردد.
بسیاری از امور و مسائل زندگی زناشویی در چهارچوب اخلاق و فضایل اخلاقی قابل حلّ است و هر اندازه زن و شوهر متخلّق به اخلاق و رفتار پسندیده مانند صداقت و گذشت، درستی و فداکاری و… باشند زندگی شان از سلامت و آرامش بیشتری برخوردار خواهد بود.
اگر دختر و پسر این شرایط را دارا بودند می توانند ازدواج نمایند. البته باید دانست مناطق، محیط ها، جامعه ها، نسلها، نژادها، قبیله ها، خانواده ها و افراد (تفاوتهای فردی)، در این زمینه یکسان نیستند، بلکه تفاوت هایی با هم دارند، مثلاً در سرزمینهای «گرمسیر» بلوغ جنسی زودتر فرا می رسد تا مناطق «سردسیر»؛
و در محیطهای باز و شلوغ که برخورد زن و مرد و دختر و پسر بیشتر است، و در محیطهای غیرمذهبی و بی بند و بار که مسائل محرم و نامحرم و حجاب و عفّت کمتر رعایت می شود، بلوغ جنسی زودتر فرا می رسد تا در محیطهای مذهبی و پاک و با عفّت و پایبند به قوانین شرعی؛
و در خانواده های غیرمؤدب و بی فرهنگ که رعایت حفظ مسائل جنسی را نمی کنند و احیاناً بچه ها شاهد مسائل جنسی (کلامی و غیرکلامی) پدر و مادر خود هستند، بلوغ جنسی زودتر فرا می رسد تا خانواده هایی که این مسائل را رعایت می کنند. کمیّت و کیفیّت خوراک و غذا نیز در این موضوع تأثیر دارد؛ آنهایی که غذای بیشتر و قوی تر می خورند، بلوغ جنسی شان سریعتر است.
آنچه که آمار و تحقیقات نشان می دهد، حاکی از آن است که بهترین سن ازدواج برای پسران ۱۹ سال و برای دختران ۱۶ سال است. البته این سن متوسط است ممکن است پسر یا دختری زودتر از این نیاز به همسر داشته باشد، که باید اقدام شود. در مسأله ازدواج نباید بیشتر به مسائل اقتصادی توجه کرد و ازدواج را به تأخیر انداخت که اگر به تأخیر بیفتد باید شاهد فساد و فحشاء در جامعه بود.
جوان اگر هنگام ازدواج نتواند ازدواج نماید تحت فشارهای جنسی و روانی از راههای غیرصحیح خود را ارضاء خواهد کرد. تحقیقات نشان می دهد که اگر جوانان خوب آموزش ببینند هم زندگی لذّت بخشی بعد از ازدواج خواهند داشت و هم فرزندانِ کسانی که در سنین گفته شده ازدواج کنند سالم تر و باهوش تر خواهند بود و در آینده با فاصله سنی کم ارتباط بهتری با فرزندان خود خواهند داشت.