دسته‌ها
مقاله

روز عرفه فرصتی برای تبدیل شدن به یکی از بهترین انسان‌ها

مراسم دعای روز عرفه در جمکران1
مراسم دعای روز عرفه در جمکران

 

هرکس از ماه رمضان جامانده است و حس می‌کند نتوانسته از بخشش خداوند نصیبی ببرد، هنوز روز عرفه را برای جبران، فرصت دارد.

 با عرفه می‌شود راه یکساله را به‌جای یک‌ماه در یک روز رفت. تلاش کنید از رمز و راز برکات این روز که به روز نیایش معروف است باخبر شوید تا بتوانید به خوبی از این نعمت بهره‌مند شوید؛ چرا که خداوند خود نشانی این راه را که به بخشش و سعادت منتهی می‌شود به بنده‌هایش داده است و ناامیدی از آن را بزرگ‌ترین گناه می‌داند. اگر دلتان برای بهتر بودن و یک شروع جدید در زندگی معنوی تنگ شده است از فرصت روز عرفه اینگونه بهره‌برداری کنید:

 

سوار کشتی امام حسین(ع) شوید

یاد امام حسین(ع) با عرفه گره خورده است. چرا؟ وقتی امام‌حسین(ع) دعای عرفه را در صحرای عرفات خواندند به‌جای حرکت به سمت مکه از ترس بی‌احترامی یزید به منطقه امن خانه خدا با ریختن خونشان، به سمت سرزمین کربلا راهی شدند. در روایات مختلفی آمده است که خداوند در روز عرفه، اول به زائران امام‌حسین(ع) نگاه می‌کند و آنها را می‌بخشد و بعد افرادی که در سرزمین عرفات هستند.

 

با این حال همین خدا هم به ما یاد داده است که اگر آرزوی انجام کار خیری را داشته باشیم از آن گروه حساب می‌شویم. پس روز عرفه وقتی است که اگر در کربلا نیستیم، باید از ته‌دل حسرت و آرزوی آنجا بودن را داشته باشیم. شاید سؤال کنید چرا وصل‌شدن به امام‌حسین(ع) خاصیت درمان روح و رشد معنوی بی‌نظیری به ما می‌دهد و همیشه به این امر توصیه می‌شود؟ روز عرفه زمانی است که اسلام ایشان را به‌عنوان یک الگوی تمام قد بندگی معرفی می‌کند.

 

داشتن چنین الگویی هدف چطور بندگی کردن، میزان گذشت از خود برای خدا، نحوه تحمل سختی‌ها، ارزش دینداری و… را نشان می‌دهد و استعداد ما را برای رشد معنوی چند برابر می‌کند. وقتی انسان پای دعای عرفه می‌نشیند که امام‌حسین(ع)چطور با وجود آن همه خوبی باز هم به همراه گریه‌های شدید خدا را شکر می‌کند، عذر می‌خواهد و… انتظارش از خودش بیشتر می‌شود.

 

برای ترقی معنوی در روزی مثل عرفه وقت آن است که انتظارات جدی، روشن و قابل انجامی برای خودتان مشخص کنید و نوع بندگی امام‌حسین(ع) را به‌عنوان یک تلنگر دائمی برای پایبندی به قرارهای خودمانی‌تان به‌کار ببرید.

 

مراسم دعای روز عرفه - قم
مراسم دعای روز عرفه – قم

روزانه شکرگزار باشید

بنده‌های شاکر، راه انس با خدا و یاد او را بهتر از بقیه درک می‌کنند. اینکه به هرچه نگاه کنند رد پای خدا را در آن ببینند و بهانه شکری به آنها بدهد، فرصت‌های لحظه به لحظه‌ای برای یادآوری حضور و حمایت خدا به آنها می‌دهد که در پناه آن رشد معنوی چشمگیری دارند.

 

دومین برکت شکر، در صاحب ندیدن خودتان است. وقتی فردی در دل اتفاق‌های خوب و در داشته‌هایش فقط خدا را ببیند نه غرورش را، همه‌چیز آماده می‌شود تا بتواند بستری مناسب را برای زندگی و تلاش خود فراهم کند. برای یک شروع خوب در روز نیایش به تقویت روحیه شکرگزاری از خدا و قدردانی از مردم بیشتر فکر کنید.

 

فردی که پرتوقع نباشد و لطف دیگران را پای وظیفه آنها نگذارد؛ قدردان است و از بیان تشکر و سپاس ترسی ندارد. به عنوان نمونه کوچک شکرگزاری از خدا، تمرین کنید تا خوبی‌های اطرافیانتان را باارزش بدانید و اهل ابراز نکات مثبت به آنان باشید. این قدردانی به‌خود شما هم کمک می‌کند تا با ایجاد انگیزه در مخاطب‌تان به اصلاح عادت‌های ناپسند آنان نیز کمک کنید.

 

می‌توانید کمی به غریبه‌ها هم فکر کنید مثلا اگر از یک برنامه تلویزیونی درس گرفته‌اید، یک مقاله روزنامه روی شما اثر گذاشته است، یک پله برقی که شهرداری در جایی گذاشته و به شما کمک کرده است و… با آنها تماس بگیرید و برای ادامه روند خوبشان به آنها انگیزه بدهید و به خاطر کمکشان به شما از آنها قدردانی کنید.

 

قدردانی بزرگ‌ترهای خانه از دیگران به روحیه قناعت و شکر بچه‌ها از تلاش‌های والدین و نعمت‌های خدا هم اثر زیادی می‌گذارد. با این حساب به‌خاطر ارتباط تنگاتنگ اعضای خانواده با هم، خانه شما بهترین محل تمرین شکرگزاری از خدا و قدردانی از بنده‌های خداست.

 

دعای روز عرفه در تهران
دعای روز عرفه در تهران

با دعای روز عرفه با معرفت زندگی کنید

عرفه به معنی شناخت و معرفت است. اگر قرار باشد از بین جمله‌های مختلف دعای عرفه امام‌حسین(ع)، 2جمله را برای همه سال خودتان ذخیره کنید تا شاخص عملکردتان در زندگی باشد می‌توانید درباره این دو فراز دعای عرفه بیشتر از قبل تفکر کنید:

 

امام‌حسین(ع) یک جمله بسیار زیبا در دعای عرفه دارند. «ما ذا وَجَد مَن فَقدک و ما ذا فَقَد مَن وجدک؛ آن کس که تو را دارد چه ندارد و آن کس که تو را ندارد چه دارد؟» خیلی‌ها به ظاهر چیزی ندارند ولی خدا را دارند و همه عالم را دارند. برای پیشرفت در هر زمینه‌ای که وارد شوید، احساس دارایی و حامی داشتن شرط موفقیت است.

 

کسی که فکر کند تلاشش ارزش دارد، به نتیجه می‌رسد و امید پیدا می‌کند. کسی که اعتبار دارایی‌های مختلف را یکسان نبیند و بداند چه چیزهایی ارزش دارد و سرمایه واقعی به‌حساب می‌آید خیلی از دلواپسی‌هایش حذف می‌شود. این ضرب‌المثل با خدا باش و پادشاهی کن اشاره به همین تعبیر دعای عرفه دارد.

 

اگر می‌خواهید با تکیه بر دعای عرفه شناخت بندگی‌تان چندبرابر شود تا سایه آن روی همه زندگی‌تان بماند، به قدرت خدا بیشتر فکر کنید.در هرکجا که هستید دنبال نشانه‌های قدرت خدا بگردید. فهم قدرت خدا که در وجودتان باشد، به‌دنبال آن ضعف و ناتوانی خودتان هم برایتان مصور می‌شود که این نقطه تولد بنده بودن است.

 

«خدایا چنانم ترسان خودت کن که گویا می‌بینمت و به پرهیزکاری از خویش خوشبختم گردان و به واسطه نافرمانیت بدبختم مکن»

من بدبختم و او خوشبخت. کی من خوشبخت می‌شوم و… این جمله‌ها را زیاد شنیده‌اید یا حتی بیان کرده‌اید! اما وقتی معیارخوشبختی در دسترس نباشد نه می‌توان برای رسیدن به آن تلاش کرد و نه می‌توان در سایه آن تلاش، نشاطی به‌دست آورد. با عیار دعای عرفه ، فردی که بگوید دنیا محضر خداست و همیشه خدا را مراقب خودش بداند یک سرمشق جدی سبک زندگی پیدا کرده است.

 

با این حساب، بداخلاقی‌ها و بی‌قانونی‌ها به هیچ قیمتی شدنی نیست. دوست داشتن و رحمت خدا مجوز این نمی‌شود که من هر حقی از خدا را نادیده بگیرم به این دلیل که خدا بخشنده است. یعنی مرز در دعای عرفه ، زندگی در حد عشق به خدا و همزمان پروا و ترس از خداست. با این نوع برداشت از دعای امام‌حسین(ع) در روز عرفه ، نگاه به حضور خدا همه جای زندگی‌تان می‌تواند جاری باشد. آن وقت طعم بندگی به جانتان می‌نشیند. درک سختی‌های قیام عاشورا به‌خاطر همین لذتبخش بودن طعم بندگی، برای خانواده و خود ایشان میسر شد.

 

دعای روز عرفه در تهران
دعای روز عرفه در تهران

بچه‌ها را با دعا کردن آشنا کنید

سیره اهل‌بیت(ع) به ما می‌آموزد که بچه‌ها را به دعا دعوت کنیم. برای دعاهای آنها آمین بگوییم و برای دعاهای خودمان بخواهیم تا آمین بگویند؛ درست دعا کردن را به آنها یاد بدهید.

به بچه‌ها بگویید که خداوند دوست دارد آدم‌ها برای هم دعا کنند؛ مثلا برای دوست‌ات دعا کن. یا برای پدر و مادر و خاله و عمو و… با این کار خدا دعای تو را هم مستجاب می‌کند.

به آنها یاد بدهید که دعا در بعضی از مکان‌ها احتمال بیشتری برای استجابت دارد. چون آن مکان و آن زمان برای خداوند خاص است و ارزش بیشتری دارد؛ مثلا در حرم ائمه و امامزاده‌ها و… یا در زمان‌های خاصی مثل لحظات سحر و اذان و… .

 

نویسنده : فاطمه محمدصالحی

 

دسته‌ها
مقاله

خانه داری ؛ نکاتی درباره خرید سبزیجات سالم و خوب

سبزیجات سالم
سبزیجات سالم

⭕️ خانه داری ؛ سبزیجات سالم بخورید

 

✅ سبزیجات سالم از آن دسته مواد غذایی هستند که به‌دلیل ارزش غذایی بالا با سلامت ما نسبت مستقیم دارند و خوشبختانه در سفره غذایی‌مان از جایگاه مناسبی برخوردارند.

اما آنچه این روزها ما را نگران می‌کند، اطمینان از سالم بودن آنهاست. شایعاتی مانند وجود نیترات در سبزیجات اجازه نمی‌دهد ما بی‌دغدغه و راحت از سبزیجات استفاده کنیم، به‌ویژه در سبزیجات برگی که انباشت نیترات در آنها نسبت به سبزیجات غده‌ای و میوه‌ای فراوان‌تر است. در این میان از کدبانوی خانه چه کاری ساخته است که هم دغدغه نیاز به مصرف سبزیجات سالم بی‌پاسخ نماند و هم نگرانی از استفاده آنها وجود نداشته باشد؟

 

 

?  می‌دانستید بیشترین تجمع نیترات در اسفناج و کاهو وجود دارد؟ در موقع خرید، اسفناج‌های برگ صاف را انتخاب کنید. انواع برگ چروکیده دارای نیترات بیشتری هستند. همچنین در اسفناج، نیترات دمبرگ‌ها 4تا 9برابر بیشتر از نیترات برگ‌هاست. شاید بهتر باشد دمبرگ‌ها را قبل از مصرف ببُرید تا از بابت سالم‌بودن آنها مطمئن شوید.

 

?  در کاهو بیشترین میزان نیترات در برگ‌های بیرونی و همینطور مغز آن مشاهده شده است. دیده‌اید که این برگ‌ها زودتر هم پلاسیده می‌شوند، پس دور خوردن برگ‌های پیر بیرونی و مغز سفید کاهو را برای همیشه خط بکشید.

 

?  حواستان باشد سیب‌زمینی‌هایی که نیترات‌شان بالاست، هم خیلی زود جوانه می‌زنند و هم چند دقیقه بعد از قاچ کردن سریع سیاه می‌شوند. بهتر است قید خوردن آنها را بزنید. اما می‌توانید سیب‌زمینی‌ها را بعد از خلال یا خرد کردن چند ساعت در آب بگذارید و بعد از دور ریختن آب، آنها را استفاده کنید. با این کار بیش از نصف نیتراتی که در سیب‌زمینی‌ها وجود دارد، خارج می‌شود. در مورد هویج هم که یک سبزی غده‌ای است می‌توان این کار را انجام داد.

 

? موقع خرید پیاز از خریدن پیازهای ریز خجالت نکشید. پیاز سالم پیازی است که به اندازه یک تخم مرغ باشد و جوانه نزده باشد. به پیازهای جوانه‌زده و با گردن کلفت، کود بیشتری داده شده است.

 

? در خیار و هویج هم بهتر است یکی‌دو سانتی‌متر انتهایی آنها را که محل تجمع نیترات است، مصرف نکنید.

 

 

نوشته به قلم  ?  «زینب خزایی، کارشناس ارشد علوم باغبانی»

 

دسته‌ها
مقاله

راهکارهای ترک عادت دروغ گویی میان بچه‌ها

photo_2016-09-01_00-02-15

⭕️دروغگوها به بهشت نمی‌روند

✅چند نکته برای ترک عادت دروغگویی میان بچه‌ها؛

⬅️ نقش قصه، نمایش و شعر در مثبت یا منفی جلوه‌دادن یک موضوع برای کودکان اهمیت زیادی دارد؛ برای مثال با تکرار داستان چوپان دروغگو اثرات دروغگویی را در ذهن کودک شفاف کنید.

 

⬅️ بچه‌ها در شرایط متفاوت و سنین مختلف به شکل‌های گوناگونی باید مفهوم «خدا ناظر است» را درک کنند؛ مثلاً برای کودکان از نشانه‌های وجود خدا مثال بزنید تا ابتدا مفهوم خداوند را به اندازه فهم خودشان، درک کنند. درک و توضیح مفهوم فرشته‌های ثبت‌کننده اعمال هم برای کودکان، کمک کار خوبی برای تقویت خودکنترلی است.

 

⬅️ وقتی که کودک با راستگویی حتی یک دردسر موقتی را برای خودش پیش می‌آورد، زمان خوبی است تا او را از عادت به دروغگویی دور کنید؛ مثلاً بگویید چقدر خوب که شجاعی و دروغ نمی‌گویی. یا درباره بی‌اعتمادی مردم به دروغگوها بگویید. خاطره‌های شخصی‌تان را برای او بگویید که بداند گاهی یک دروغ کوچک چه دردسرهایی برایتان درست کرده  و شما را به چه مشقت‌هایی انداخته است.

 

⬅️ تشویق به راستگویی کودک یا نوجوان را بیشتر به‌صورت زبانی و کلامی انجام دهید. از راستگویی‌اش حمایت کنید و آن‌ها را با تشویق، تقویت کنید. آگاه باشید که در این میان باید معیار و ملاک ارزشگذاری راست و دروغ را هم به بچه‌ها یاد بدهید تا قدرت تشخیص حق از باطل را در او تقویت کنید. اگر شما معیار ارزشگذاری دروغ و راست شوید، بچه‌ها فقط به‌طور موقتی از عادت دروغ دوری می‌کنند.

 

 

دسته‌ها
مقاله

سبک زندگی در نهج البلاغه همراه با استاد دلشاد تهرانی

سبک زندگی در نهج البلاغه همراه با استاد دلشاد تهرانی
سبک زندگی در نهج البلاغه همراه با استاد دلشاد تهرانی

 

سیر در حالات و احوالات پیشوایان دین هرچه هم که تکرار شود، برای این عمق، انتهایی نیست و هر بار که به سراغ آن معصومان عزیز برویم، درسی جدید از آن‌ها می‌آموزیم.

بماند که درس‌های ناشنیده از آن‌ها بسیار زیاد است و هنوز با شیعیان واقعی آن‌ها فرسنگ‌ها فاصله داریم. اما در میان آن امامان عزیز جایگاه امیرالمؤمنین برای شیعیان و به‌خصوص ایرانیان چیز دیگری است و درس‌آموزی پندها و اعمال ایشان هر بیننده‌ای را به شگفتی وامی‌دارد. نهج‌البلاغه گنج مهجوری میان مسلمانان است که اعجازهای لفظی و معنوی آن هوش از سر هر دوستدار ادبیات می‌پراند و عمق مفاهیم آن نیز دل‌های تشنه را سیراب می‌کند.

 

با همه این نقاط برجسته، اگرچه قرن‌ها از ایراد آن سخنان می‌گذرد، غبار تاریخ نه‌تنها نتوانسته ارزش آن را بکاهد بلکه هر روز بر درخشش آن گوهر می‌افزاید و آن را لعابی دیگر می‌دهد. چیستی و چگونگی سبک زندگی علوی و به تعبیر استاد دلشاد تهرانی سبک زندگی «انسانی» همان چیزی است که در این مصاحبه سعی بر شناسایی بهتر آن داریم. با دکتر مصطفی دلشاد تهرانی (عضو هیأت علمی دانشکده علوم قرآن و حدیث) به گفت‌وگو نشسته‌ایم. آنچه در این نوشته می‌خوانید حاصل این گفت وگو است ؛ همراه بنیانا باشید 

در ابتدا اگربخواهیم تعریفی درست از سبک زندگی از نگاه دین داشته باشیم، این سبک دارای چه مختصاتی است؟

برای اینکه به یک تعریف درست برسیم ابتدا باید واژه‌ها را به‌صورت دقیق مورد بررسی قرار دهیم؛ به‌عبارت دیگر زمانی که می‌گوییم « سبک زندگی » واژه سبک به چه معناست و ترکیب آن با زندگی چه معنایی را می‌رساند. واژه سبک در عربی از «سبیکه» گرفته شده است که به‌معنای پاره فلز گداخته‌شده که در قالب ریخته شده و به‌صورت استوار شکل گرفته، اطلاق می‌شود.

در دوره‌های جدید هم واژه سبک را برای یک روش خاص عمدتاً در ادبیات به‌کار برده‌اند. برای مثال گفته‌اند فلان شاعر به فلان سبک شعر می‌سراید، منتها مانعی نداردکه استعمال واژه را گسترش دهیم و در سایر حوزه‌ها نیز از این واژه به همان معنای قالب‌های معین استفاده کنیم.

 

برای اینکه واژه سبک بهتر فهمیده شود نیز می‌بایست سراغ واژه‌هایی برویم که هم طیف آن به‌حساب می‌آیند. از این جهت نزدیک‌ترین واژه‌ای که در ادبیات دینی وجود دارد، واژه «سیره» است که دارای 2 معنای حقیقی و اصطلاحی است. اگرچه بسیاری معنای سیره را تاریخ درنظر می‌گیرند اما معنای حقیقی سیره در عربی همان سبک است.

 

در زبان عربی زمانی که یک واژه به وزن «فِعلَه» می‌رود بیانگر هیأت و حالت و سبک است و از این جهت نیز سیره دقیقاً حالت و سبک رفتار را نشان می‌دهد و نزدیک‌ترین معنا به سبک به‌حساب می‌آید. بنابراین سبک یا سیره یعنی آن قواعدی که به‌طور ثابت در یک حیطه حکومت می‌کند؛ برای مثال وقتی می‌گوییم فلان شاعر به فلان سبک شعر می‌گوید یعنی قواعد خاص آن سبک را رعایت می‌کند.

 

حال اگر همین را وارد زندگی کنیم سبک زندگی بدین معناست که ما در زندگی خود دارای روابط و اصول معین بوده و به آن‌ها پایبند باشیم. در اوایل دهه 70 کتابی نوشتم که عنوان آن «سیره نبوی یا منطق نبوی» بود و با این نگاه که راه و رسم پیامبر (ص) و سایر معصومین را استخراج کنم به سراغ آن کار رفتم. در آن کتاب معنایی را برای سیره و سبک زندگی ارائه کردم که سبک زندگی عبارت است از: مجموعه اصول کلی عملی ثابت حاکم بر زندگی.

 

چه شد که به این ترکیب، با این همه قید رسیدید؟

به این دلیل که مسلمانان از صدر اسلام 2 رویکرد به سبک زندگی یا سیره پیامبر (ص) داشتند که در امتداد آن نیز سیره سایر معصومین مورد بررسی قرار گرفته است. یکی از آن‌ها رویکرد جزئی نگر و دیگری رویکرد کلی نگر بوده است.

 

 

هر کدام از این رویکردها به چه نتایجی می‌رسد؟

رویکرد جزئی‌نگر به این معناست که ما بررسی کنیم که پیامبر اسلام در امور جزئی زندگی خود به چه ترتیبی عمل می‌کردند. برای مثال، اینکه پیامبر (ص) چگونه غذا می‌خوردند؟ چه غذایی می‌خوردند؟ چگونه می‌نشستند؟ چگونه برمی‌خاستند؟ چگونه لباس می‌پوشیدند؟ چگونه موهای خود را می‌آراستند؟ و…

 

رویکرد جزئی‌نگر به‌دنبال آن است که چنین مواردی را بیابد و براساس همان عمل کند. در میان مسلمانان عمدتاً در طول تاریخ این اتفاق افتاده و سیره پیامبر (ص) و معصومین با چنین رویکردی مورد بررسی قرار گرفته است. اما مشکل اینجاست که این رویکرد به روح حاکم بر اعمال و اهداف آن توجه کافی نمی‌کند و این در حالی است که در بسیاری از این نمونه‌ها تغییر روی می‌دهد و این‌ها نمی‌تواند ثابت بماند.

 

برای نمونه، پیامبر اسلام با انگشت غذا میل می‌کردند اما امروز چرا این کار را انجام نمی‌دهیم؟ یا معمول آن بوده است که موهای پیامبر (ص) تا شانه ایشان بلند بوده است. پیامبر (ص) برای عبور و مرور در شهر سوار چهارپا می‌شدند. همچنین مقید بودند که روی زمین بنشینند. حال آیا رعایت نکردن این موارد به‌معنای عدم‌تبعیت از پیامبر اسلام و خلاف سیره آن حضرت است؟

 

پاسخ اینجاست که همه این موارد قابل تغییر هستند و قرار نبوده است که تغییر نکند بلکه قرار بر این بوده است که روح حاکم بر این اعمال، درک و آن‌ها را بر رفتار خودمان حاکم کرده و به آن‌ها عمل کنیم؛ برای مثال شخصی خدمت امام علی (ع) رسید و جمله‌ای از پیامبر اسلام نقل کرد مبنی بر اینکه در زمان پیری ریش‌های خود را خضاب کنید و خود را مانند یهود مسازید پس چرا شما (خطاب به امیرمؤمنان (ع)) چنین کاری را انجام نمی‌دهید و مردم را به آن دعوت نمی‌کنید؟!

 

امیرمؤمنان (ع) در پاسخ به آن شخص مطلبی فرمودند که در حکمت 17 نهج البلاغه آمده است. فرمودند: «پیامبر (ص) آن کار را انجام دادند درحالی‌که دین دارای کسان کمی بود لیکن اکنون که دامنه آن گسترش یافته و پایه‌های آن استوار شده پس هر کس هرگونه خواست رفتار کند آزاد است». ددر واقع ایشان هم اشاره داشتند که این ظواهر تغییر می‌کنند و مهم آن است که روح حاکم بر اعمال را دریابیم و به آن مقید باشیم.

 

ایشان بیان دیگری در حکمت 105 نهج البلاغه دارند که نوعی دین شناسی و رویکرد دینی است. فرمودند: «بی‌گمان خداوند برعهده شما واجباتی نهاده پس آن‌ها را ضایع مکنید، و حدودی برایتان قرار داده، از آن‌ها عبور نکنید، و از چیزهایی بازتان داشته، حرمت آن‌ها را مشکنید». تا اینجای کار به بایدها و نبایدها و مرزهایی اشاره داشته‌اند که باید پاس داشته شوند.

 

در ادامه همین حکمت می‌فرمایند: «و در مورد چیزهایی سکوت کرده است. خداوند در این موارد دچار نسیان یا فراموشی نشده، پس در این موارد خود را به رنج نیندازید و چیزی به کسی تحمیل نکنید». به‌عبارت دیگر دین مرزها و حدودی دارد که باید آن‌ها را بشناسیم، در مواردی نیز خداوند سکوت کرده تا مردم میل و سلیقه خود را اعمال کنند.

 

روایت دیگری از امیرمومنان (ع) وجود دارد که شیخ صدوق در کتاب امالی خود ذکر کرده است و این موضوع را بهتر باز می‌کند. ایشان فرموده‌اند: «پیوسته خیر مردم در این است که متفاوت باشند و اگر مردم یکسان شوند هلاک می‌شوند».

پس نباید بگوییم که انسان‌ها در همه اعمال جزئی یکسان باشند چرا که در این صورت استعدادها از بین می‌رود و دین چنین هدفی ندارد. اما در رویکرد دوم (کلی‌نگر) این اتفاق می‌افتد که ما روح حاکم بر اعمال پیشوایان را دریابیم و آن را بر زندگی خود انطباق دهیم که با آموزه‌های دین نیز سازگارتر است.

 

کدام گزاره‌های دینی چنین نگاهی را تأیید می‌کند؟

برای نمونه، زمانی که قرآن کریم پیامبر اسلام را به‌عنوان الگوی نیکو مطرح می‌سازد به این معنا نیست که همه در جزئیات، کارهای ایشان را تکرار کنند؛ مثلاً همه مدل موی پیامبر اسلام را داشته باشند یا مانند ایشان لباس بپوشند چرا که سلیقه افراد متفاوت است. روایتی از امام صادق (ع) وجود دارد که می‌فرمایند: «بهترین لباس، لباس اهل زمان است». بنابر این نگاه دوم بیشتر قابل پذیرش است و بر همین اساس سبک زندگی عبارت است از مجموعه اصول کلی عملی حاکم بر زندگی که همه بتوانند از آن استفاده کنند.

 

یکی دیگر از جلوه‌های مهم سبک زندگی امیرمؤمنان (ع) به نوع رفتار ایشان در محیط خانه بازمی گردد. در روابط همسری و خانوادگی ایشان چه اصول لطیفی قابل بازشناسی است؟

با بررسی زندگی ایشان و سایر معصومان در می‌یابیم که زندگی خانوادگی آن‌ها دارای اصولی بود که رعایت آن توسط هر خانواده‌ای موجب استحکام و قوام آن می‌شود. این اصول عبارت‌اند از: مودت و رحمت، رفق و مدارا، حقوق مداری، تأمین نیازها، نیک رفتاری در هر شرایطی، تکریم، تفاهم و توافق، مدارا و سازگاری، نفی خشونت، بخشش و گذشت، صراحت و صداقت، شکیبایی و بردباری، تدبیر امور و استحکام خانواده. تمامی معصومان این اصول را رعایت کرده‌اند.

برای مثال اگر اصل همکاری در خانه مطرح است پیامبر اسلام در جامعه‌ای که خیلی مرسوم نبوده است، منزل را جارو می‌کردند و شیر می‌دوشیدند. همچنین نقل است که پیامبر خیاطی را بیشتر از هر کاری دوست داشتند و در خانه به کسی فرمان نمی‌دادند.

 

آیا اختلافی هم میان امیرمؤمنان (ع) و حضرت زهرا (س) به‌وجود آمده است؟

اصل تفاهم در زندگی خانوادگی ایشان چنان برقرار بوده است که کسی شاهد چنین چیزی نبوده است. اساساً اختلاف، زمانی پیش می‌آید که اختلاف نظری یا عملی وجود داشته باشد، این در حالی است که این دو شخص دارای بینش و اصول همانند بودند و چه در نگرش و چه در عمل مانند هم بودند و از این‌رو اختلاف میان آن‌ها نیز بی‌معناست.

 

معدود اخبار هم که در مورد اختلاف میان حضرت زهرا (س) و امام علی (ع) وجود دارد، آثار جعل از سر و روی آن‌ها می‌بارد و به هیچ عنوان اختلافی میان آن‌ها وجود نداشته است. اصراری هم که در آموزه‌های دینی مبنی بر «کفو» بودن در زمان ازدواج وجود دارد برای همین است که اختلاف و عدم‌تفاهم را به حداقل برساند.

 

آیا در تربیت دختر و پسر نیز تفاوت روشی قائل بودند؟
آیا در تربیت دختر و پسر نیز تفاوت روشی قائل بودند؟

آیا در تربیت دختر و پسر نیز تفاوت روشی قائل بودند؟

اصول تربیت برای دختر و پسر یکی است اما به تناسب افراد روش‌ها متغیر است. برای مثال روایتی از پیامبر اسلام وجود دارد که می‌گویند: «اگر قرار است به فرزندان خود هدیه دهید، اول به دختران خود دهید». همچنین در جامعه‌ای که دختران از اکرام زیادی برخوردار نبودند، پیامبر اسلام فرمودند که «اگر کسی 2 دختر را رشد دهد در بهشت با من محشور می‌شود». بنابراین تفاوت‌هایی میان روش تربیت دختر و پسر وجود دارد اما اصول مثلاً اصل عدالت نباید نقض شود.

 

به‌عنوان سؤال آخر آیا ایشان برنامه مدونی هم برای تربیت فرزندان خود داشته‌اند که ما بتوانیم امروز از آن استفاده کنیم؟

بله. اگر ما سیره ایشان را بررسی کنیم درمی‌یابیم که یک برنامه تربیتی خاص داشتند که نامه 31 نهج البلاغه خطاب به امام حسن مجتبی (ع) اوج آن است و با نگاه انداختن به آن می‌توانیم نکات فراوانی به‌دست آوریم.

 

….

10 فرمان امیرالمؤمنین برای رسیدن به سبک زندگی علوی ( سبک زندگی در نهج البلاغه ) 

اگر بخواهیم سبک زندگی مسلمانی و به تعبیر بهتر سبک زندگی انسانی را دریابیم ابتدا باید به سراغ قرآن کریم برویم که پیامبر اسلام (ص) و امام علی (ع) و سایر معصومان نیز براساس آن عمل کرده‌اند.

 

در مورد شخص امیرمؤمنان نیز کتب زیادی وجود دارد که می‌توان از طریق آن به سیره و سبک زندگی ایشان پی برد که نهج البلاغه بهترین آن‌ها به‌حساب می‌آید. باید تمام منابع حدیثی و تاریخی مرتبط با ایشان را به‌صورت علمی مورد بررسی قرار دهیم؛ بدین معنا که هم آن‌ها را درست فهم کنیم، هم درست ارزیابی و نقد کنیم.

 

ما برای هرچه بهتر انجام‌شدن این کار نیازمند علومی مانند «فقه‌الحدیث» و «فقه‌التاریخ» و پس از آن «نقدالحدیث» و «نقدالتاریخ» هستیم چرا که در منابع حدیثی و تاریخی ما تحریف‌ها به‌وقوع پیوسته است که نیاز به‌کار علمی و دقیق را دوچندان می‌کند.

 

براساس همین روش کلی‌نگر نیز یک مجموعه 10 جلدی در مورد سیره امیرمؤمنان تألیف کرده‌ام که عنوان آن «سبک زندگی در نهج‌البلاغه» است. در این مجموعه ده‌اصل را که حکم 10 فرمان را دارد از نهج‌البلاغه برای سبک زندگی استخراج کرده‌ام که این 10 اصل می‌تواند بیانگر همان سبک زندگی باشد که دیروز، امروز و فردای ما را پاسخگو باشد.

 

این 10 اصل عبارت‌اند از: 1- مرزبانی، حریم‌داری و پرواپیشگی 2- پایبندی به شیوه استفاده مناسب 3- اعتدال و میانه‌روی 4-پارسایی 5- تکریم 6- پاسداشت حقوق 7- رفق و مدارا 8- صراحت و صداقت 9- پایبندی به عهد وپیمان 10- عدالت.

 

این 10 اصل در همه عرصه‌های زندگی امیرمؤمنان اعم از شخصی، خانوادگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، حکومتی، مدیریتی، قضایی و نظامی حاکم بوده است و اگر ما نیز آن‌ها را مورد توجه قرار دهیم آن‌وقت می‌توانیم یک سبک زندگی علوی برای خود داشته باشیم و سایرین را نیز به آن دعوت کنیم.

 

برای مثال اگر همه انسان‌های جامعه اصل پاسداشت حقوق را رعایت می‌کردند شاید بسیاری از نابسامانی‌های امروز را شاهد نبودیم. تعبیر امیرمؤمنان گویا این است که اگر بخواهیم دین به درستی برپا شود راه آن برپایی حقوق همه‌جانبه است. حضرت بیانی دارند که در نهج البلاغه در خطبه 216 مطابق شماره‌گذاری دکتر صبحی‌صالح آمده است.

 

در این رابطه می‌فرمایند: «اگر مردم حقوق حکومت را رعایت کنند و حکومت حقوق مردم را پاس بدارد، حق میان آنان ارزشمند و استوار شود و راه‌های دین برپا و پدیدار شود، و نشانه‌های عدالت برجا و استوار شود، سنت و اخلاق به راحتی جریان یابد، پس زمانه بسامان شود و امید رود که دولت بماند و چشمداشت‌های دشمنان به ناامیدی انجامد».

 

آن وقت در ادامه در مورد عواقب عدم‌رعایت این اصل می‌فرمایند: «آنگاه که مردم بر حکومت چیره شوند و حقوق را رعایت نکنند یا حکومت به مردم خود ستم روا دارد، در اینجاست که اختلاف پدیدار شود، و نشانه‌های ستم آشکار شود و تباهی و ناراستی در دین بسیار شود و سنت و اخلاق ترک شود و از روی هوای نفس عمل کنند و احکام فروگذار شود و بیماری‌های روحی و روانی بسیار شود و بیمی نکنند که حقی بزرگ فرونهاده شود و یا باطلی بزرگ انجام شود. آنگاه است که نیکان خوار شوند و بدکاران بزرگ مقدار». از این بیان به خوبی می‌توان فهمید که پاسداشت حقوق یا عدم آن چه پیامدهایی دارد.

 

نظام تربیتی چهارحلقه‌ای امام علی ع

امیرمؤمنان (ع) یک نظام تربیتی ارائه کرده‌اند که از نهج‌البلاغه و خانواده حدیثی مرتبط با آن قابل استخراج است. به‌نظر می‌رسد که این نظام امروز نیز راهگشا باشد.

 

جالب است که امیرمؤمنان (ع) بیانی در خطبه 175 نهج‌البلاغه دارند که فرموده‌اند: «ای مردم، به خدا سوگند، من شما را به طاعتی برنمی‌انگیزم جز آنکه خود پیش از شما به گزاردن آن برمی‌خیزم و شما را از معصیتی باز نمی‌دارم جز آنکه خود پیش از شما آن را فرومی‌گذارم». بنابراین آموزه‌های ایشان در همه حوزه‌ها و ازجمله در عرصه تربیتی، آموزه‌هایی عملی است.

برخی تصور می‌کنند آموزه‌های ایشان یکسری مطالب نظری است که امکان عمل به آن‌ها وجود ندارد و این در حالی است که همه آن‌ها پیش از صدور اجرایی شده‌اند. امیرمؤمنان (ع) فرزندان خود را براساس همین نظام تربیت کرده‌اند که به‌نظرم یک نظام چهاربخشی است.

 

بخش اول این نظام شناخت موانع و مقتضیات تربیت است؛ یعنی چه چیزهایی کار تربیت را سخت می‌کند و چه چیزهایی برای آن بسترسازی می‌کند. موانع و مقتضیات نیز در نگاه ایشان شامل موارد فردی، اجتماعی، اقتصادی و… است که به تفصیل در روایات آمده است.

 

پس از آن باید به سراغ مبانی تربیت برویم. برای نمونه باید انسان و مراتب آن را بشناسیم و بدانیم در هر مرحله‌ای از مراحل رشد دارای چه نیازهایی است تا بتوانیم او را تربیت کنیم.

اصول تربیت، حلقه بعدی این نظام را تشکیل می‌دهد. تربیت باید تابع این اصول عملی باشد؛ مانند اصل اعتدال و میانه‌روی، اصل تدرج و تمکن، اصل تکریم و اصل عزت.

روش‌های تربیت نیز آخرین بخش نظام تربیتی را تشکیل می‌دهد که روش‌ها متغیر ولی تابع اصول است؛ مانند تشویق و تنبیه، عبرت، موعظه و روش الگویی.

بنابراین می‌توانیم یک نظام تربیتی از آموزه‌های ایشان استخراج کنیم که خودشان نیز به آن عمل می‌کرده‌اند.

 

تقسیم اوقات شبانه‌روز میان خود، خدا و مردم

راه و روش و سفارش پیامبر و سایر پیشوایان دین این بوده است که برای زندگی خود برنامه داشته باشید. شخص پیامبر اسلام به‌عنوان فردی شناخته می‌شود که اوقات خود را تقسیم می‌کرد و ساعاتی را برای جامعه، ساعاتی را به‌کار، ساعاتی را به خانواده و ساعاتی را به عبادت خدا اختصاص می‌داد.

 

ساعات حضور در منزل را هم تقسیم می‌کرد. برای مثال زمانی که سیره‌نویسان از همسران پیامبر در مورد احوالات ایشان در منزل می‌پرسیدند، همسران پیامبر اینگونه گفتند که ایشان در منزل اوقات خود را به 3 قسمت تقسیم می‌کرد: اوقاتی را به عبادت خدا، اوقاتی را به خانواده و اوقاتی را هم به‌خودش اختصاص می‌داد. آن‌وقت بخشی را هم که به‌خودش اختصاص می‌داد، میان خودش و مردم تقسیم می‌کرد. در روایات ما هم تأکید شده است که اوقات خود را تقسیم و برنامه‌ریزی کنید.

 

در روایتی از امام موسی کاظم (ع) نقل شده است که اوقات زندگی خود را به 4 بخش تقسیم کنید: بخشی را برای عبادت، بخشی را برای معاش، بخشی را برای روابط اجتماعی و بخشی هم برای لذت‌های حلال.

این کلیات در روایات آمده است اما اگر بخواهیم به سراغ جزءجزء ساعات زندگی امیرمؤمنان (ع) برویم اولاً چنین اطلاعاتی در دسترس ما نیست و ثانیاً به همان مشکل جزئی‌نگری می‌رسیم.

 

برای نمونه حدیثی از امام باقر (ع) داریم که در مورد برنامه زندگی امیرمؤمنان (ع) می‌فرمایند: حضرت پس از اقامه نماز صبح، تعقیبات را به جا می‌آوردند و پس از طلوع آفتاب نیز مردم نزد حضرت می‌آمدند و حضرت به ایشان درس می‌دادند. پس از آن به قضاوت می‌پرداختند و در ادامه آن هم به سایر امور مشغول می‌شدند.

 

طبیعی است که همه مردم مشغله‌های امیرمؤمنان (ع) را ندارند تا مانند ایشان برنامه‌ریزی کنند اما این قبیل روایات نشان می‌دهد که ایشان یک برنامه مشخص و منسجم برای خود داشتند و ما هم می‌توانیم این کار را برای خود انجام دهیم. امروز هم می‌توانیم اوقات زندگی خود را به چند بخش تقسیم کنیم و هر قسمت نیز متناسب با نیاز، به زیر مجموعه‌هایی تقسیم شود.

 

طبیعتاً تناسب برنامه‌ها در ادوار مختلف زندگی ایشان تغییر می‌کرد؛ برای مثال به‌صورت طبیعی انتظار می‌رود زمانی که امیرمؤمنان حکومت داری می‌کردند، بیشتر وقت خود را به کشورداری اختصاص بدهند اما این مشغله‌ها هم باعث نمی‌شد که از خانواده خود غافل شوند.

مشکلی هم که امروز داریم از این قرار است که زندگی‌ها آلوده به افراط و تفریط است حال آنکه ما باید اصل اعتدال را هم رعایت کنیم؛ برای مثال تصور می‌کنیم که اگر 20 ساعت در طول شبانه‌روز کار اقتصادی انجام دهیم کار خوبی است اما براساس آموزه‌های پیشوایان دین، کار مناسبی نیست مگر آنکه در وضعیت اضطراری باشیم. همانطور که پیامبر اسلام در اوج جنگ‌ها هیچ آسیبی به زندگی خانوادگی خود نزدند و آن را هم حفظ کردند.

 

منبع : همشهری دو

دسته‌ها
مقاله

چگونه بچه را تربیت کنیم و فرزند عالی داشته باشیم

چگونه بچه را تربیت کنیم
چگونه بچه را تربیت کنیم

 

? پدر و مادرای عزیز حتماً بخونید?

 

چگونه بچه را تربیت کنیم ؟ پدر و مادر حرفه‌ای , بچهٔ «باعرضه» بار می‌آورند , نه شاگرد اول.

 

برایشان مهم است بچه راحت بتواند زیپ کاپشنش را بالا بکشد و بند کفشش را ببندد.

وقتی سر جلسهٔ امتحان، خودکارش ننوشتاشکش در نیاید و راهی پیدا کند.

میوه‌هایی که مادر برایش می‌گذارد، توی کیفش نگندد.

وقتی معلمش یا ناظمش دنبال داوطلبی می‌گردند زیر میز قایم نشود.

غذا خوردنش که تمام شد دل آدم به‌هم نخورد از دیدن ظرف غذایش.

وقتی بزرگ‌تری خواست از او سوال‌های اضافی بپرسد  راحت بپیچاندش.

وقتی تلویزیون نگاه می‌کند انگشتش نیم‌متر توی حلقش فرو نرود.

پدر و مادر حرفه‌ای یک‌جوری با بچه‌اش حرف می‌زند  که بچه، جواب دروغ نمی‌دهد.

اگر بچه ویرش گرفت در حمام آواز بخواند و صدایش را رها کند، پدرش توی ذوقش نمی‌زند که «چه خبرته!».

وقتی یک بچهٔ دیگر خواست توپش را به زور بگیرد او ندهد، بهش حالی کند با زور نمی‌توانی، اما اگر دوست داری، باهات بازی می‌کنم.

وقتی چیزی به نظرش نامعقول آمد به هر که می‌خواهد باشد، اعتراض می‌کند.

این‌ها بچهٔ باعرضه بار می‌آورند تا به خاطر نیم نمره امتحانی جلوی میز معلم عجز و التماس نکند.

.

.

والدین گرامی آگه دوست دارید فرزندانی عالی داشته باشید ,و بدانید چگونه بچه را تربیت کنیم که هیچ وقت به سمت اعتیاد، انواع بزهکاری‌های اجتماعی و روابط نامشروع نرن، حتماً به راهکارهای زیر عمل کنید

1_همیشه فرزندت را با عنوان‌های محترمانه و عاطفی چون آقا، خانم و…صدا بزن ؛ نرگس خانم، علی آقا، عزیز گلی مامان، فرشته کوچولوی من و…

2-حداقل روزی یکبار به فرزندت این جمله را بگو: عزیز دلم من به وجودت افتخار می‌کنم.

3-به فرزندت بیشتر از یک مهمان احترام بگذار و برای شخصیتش ارزش قائل باش.

4-به فرزندت اعتماد کن تا هر چه را تو دوست نداری هیچ گاه انجام ندهد

5-قبل از همه چیز اختلافات خود را با همسرت در روش‌های تربیتی رفع کن

6-بیشتر برای فرزندت و حرف زدن با او وقت بگذار و کمتر از کودک زیر هفت سالت دور باش

7-جلوی فرزندت رابطه‌ات با همسرت از همیشه بهتر باشد.

8-فرزندت را از صمیم قلب دوست بدار و این دوست داشتنت را همیشه ابراز کن

9-از سه سالگی به بعد کم کم مسئولیت‌های فرزندت را به خودش واگذار کن

10-سعی کن رابطهٔ خود و خانواده‌ات را با خدا مستحکم‌تر کنی. به ویژه اهتمام به خواندن نماز!

فرزندان با ایمان کمتر مسیر زندگی را به سمت کارهای خلاف کج می‌کنند

 

11-اشتباهات فرزندت را ببخش و به او فرصت بازگشت بده تا محرم اسرارش باشی (حتی گاهی فرصت اشتباه کردن و ریسک کردن به او بده)

12-هر روز با کودکت بازی کن. گاهی در میان بازی بلند بلند بخندید.

13-روزهای مشخصی را صرف پیاده روی بافرزندت کن

14-برای فرزندت مصداق واقعی صداقت. امانت داری. کنترل خشم و وفای به عهد باش…

 

منبع : براساس مطالب مرکز مشاوره زندگی بهتر

دسته‌ها
مقاله

نقش یمن در قدرت راهبردی جهان اسلام

یمن
یمن

قدرت راهبردی جهان اسلام و نقش یمن

چرا به یمن حمله شد؟!

در سده‌های ابتدایی ظهور اسلام، ایران یکی از 2 امپراتوری عصر، به دلیل ضعف در ساختارهای داخلی و فسادهای مذهبی، اقتصادی و سیاسی در سلسله‌نبردهایی مقهور سپاه مسلمانان شده و فرومی‌پاشد. پس از نابودی امپراتوری ایران، امپراتوری روم نیز در پی شکست‌هایی از مسلمانان بخش‌هایی از قلمرو خود را از دست می‌دهد و منطقه شامات که نقطه تلاقی همیشگی 2 امپراتوری ایران و روم بوده، به تسخیر مسلمانان درمی‌آید.

 

در آن زمان منطقه شامات منطقه‌ای راهبردی بوده چراکه دروازه ورود به اروپا و آفریقا محسوب می‌شده است. تسخیر شامات موجب نفوذ بیش از پیش اسلام به قاره آفریقا می‌شود و حتی در برهه‌ای از زمان، مسلمانان از شمال آفریقا تا جنوب اروپا یعنی اسپانیا پیش رفته و سرزمین‌های اسلامی را گسترش می‌دهند. روند گسترش اسلام ادامه یافته و از شرق تا جنوب‌شرقی آسیا و شمال‌غربی چین نیز پیش می‌رود.

 

پس از فروپاشی حکومت عثمانی در ابتدای قرن بیستم، دیگر شاهد حکومتی بزرگ و وسیع در سرزمین‌های اسلامی نیستیم و از قرن بیستم به بعد کشورهای اسلامی با رویکردهای ملی، نژادی و زبانی و با خط‌کشی جغرافیایی کشورهای غربی در قالب کشورهایی کوچک‌تر شکل می‌گیرند.

 

در چندصد سال گذشته به دلیل رشد علمی و تکنیکی اروپا روند مهاجرت به غرب تشدید شده و عده زیادی از مسلمانان به دلایل گوناگون به قاره‌های اروپا، آمریکا و اقیانوسیه مهاجرت کرده و موجب تشکیل اقلیتی تاثیرگذار در اروپا و آمریکا شده‌اند. آنچه امروز آمارها نشان می‌دهد پراکندگی مسلمانان در 2 قاره آسیا و آفریقا و جمعیت بیش از یک و نیم میلیاردی آنهاست، به تعبیری مسلمانان یک پنجم جمعیت کره زمین را تشکیل می‌دهند.

 

آنچه گفته شد تعریضی کوتاه به 2 شاخصه گستردگی سرزمینی و جمعیت مسلمانان بود اما وسعت، اهمیت سرزمینی و جمعیت به تنهایی نمی‌توانند شاخصه قدرت محسوب شوند، آنچه ما در این نگاشته در پی آن هستیم، شرح توانایی راهبردی نهفته در دنیای اسلام و نقش یمن در این قدرت برتر است.

 

نخستین عامل قدرت کشورهای منطقه خاورمیانه قرار گرفتن بخش عمده‌ای از ذخایر انرژی جهان یعنی نفت و گاز در آن است، هرچند معادن و ثروت‌های زیرزمینی فراوانی نیز در این منطقه موجود است. کشورهای مسلمان به صورت بالقوه ثروتمند و دارا هستند و مهم‌تر اینکه «انرژی» که لازمه توسعه و پیشرفت تکنیکی در دنیای کنونی است در اختیار آنهاست.

 

دومین عامل مهم قدرت اینکه منطقه خاورمیانه در واقع چهارراه قاره‌ای دنیاست. هر نوع انتقال و حمل‌ونقل زمینی و خطوط انتقال انرژی مانند نفت و گاز باید از این منطقه عبور کند. در گذشته این نقش بسیار حساس‌تر نیز بوده چراکه حمل‌ونقل دریایی به دلیل ضعف فناوری در ساخت کشتی‌های بزرگ هنوز به وسعت و اهمیت امروز نبوده و لاجرم هر کشوری که این منطقه را در دست داشته دارای قدرت فراوانی بوده است. 

 

اما سومین عامل اهمیت منطقه خاورمیانه و کل دنیای اسلام اینکه امروز بیش از 80 درصد تجارت جهانی از مسیرهای دریایی صورت می‌گیرد که بیش از 85 درصد این آمار از 3 تنگه استراتژیک هرمز، مالاکا و باب‌المندب عبور می‌کند. تنگه هرمز در حوزه سرزمینی آب‌های ایران و امارات عربی متحده قرار گرفته که به دلیل عمق کم آب‌های خلیج‌فارس در طرف اماراتی، مسیر ایران مناسب‌تر است.

 

تنگه باب‌المندب در حوزه آبی یمن و جیبوتی و تنگه مالاکا نیز در حوزه سرزمینی کشورهای مالزی و سنگاپور قرار دارد. در عین حال کانال سوئز که کانالی مهم برای اتصال مسیر دریایی آسیا- اقیانوسیه به اروپا، شمال آفریقا و آمریکاست در اختیار مصر است. به روشنی مشخص است تمام این مسیرها در مرز کشورهای اسلامی قرار گرفته‌اند.

 

بخش عمده‌ای از انرژی مورد نیاز جهان از طریق کشورهای غرب آسیا مانند ایران، عربستان، کویت، بحرین و قطر استحصال و از طریق تنگه هرمز صادر می‌شود؛ سپس با عبور از تنگه مالاکا به شرق آسیا یا با عبور از خلیج عدن، تنگه باب‌المندب، دریای‌سرخ و آبراهه سوئز به اروپا و آمریکا صادر می‌شود.

 

از سوی دیگر تمام محصولات تکنولوژیک، غذایی، دارویی و صنعتی کشورهای شرق و غرب عالم از جمله چین، ژاپن، کره‌جنوبی، تایوان، سنگاپور و حتی کشورهای اروپایی و آمریکا همگی باید از طریق مرزهای زمینی یا دریایی کشورهای خاورمیانه جابه‌جا شود که تنگه مالاکا و باب‌المندب سهم بیشتری را به خود اختصاص می‌دهند.

 

به تعبیر دیگر، کشورهای مسلمان علاوه بر دارا بودن ذخایر فراوان انرژی، مهم‌ترین شاهراه‌های زمینی و دریایی بین‌المللی را نیز در اختیار دارند، شاهراه‌هایی که می‌توانند تعیین‌کننده جریان انتقال انرژی و تجارت بین‌المللی و به معنای دیگر تعیین‌کننده قدرت بلامنازع جهانی باشند. با آنچه عنوان شد کشورهای اسلامی به طور کلی و کشورهای خاورمیانه به طور خاص در صورت اتحاد به راحتی می‌توانند کل جریان تجارت و انرژی جهان را اداره کنند.

 

غرب پس از پایان دوران استعمار کهن و اشغال مستقیم کشورها، امروز سیاست وابستگی و نفوذ در ارکان حکومتی کشورهای دیگر را در دستور کار قرار داده و دوران استعمار جدید را آغاز کرده است و در همین راستا در پی تبدیل کشورهای بزرگ خاورمیانه به کشورهای کوچک‌تر است تا در صورت لزوم بتواند به راحتی با ایجاد تفرقه میان آنها یا حمله نظامی، مقاومت در برابر هژمونی غرب را در هم شکند.

 

در واقع طرح خاورمیانه جدید آمریکا را می‌توان طرحی در جهت مبارزه با خودآگاهی و قدرت‌گیری مسلمانان دانست. غرب دریافته در صورت بیداری مردم منطقه و حذف عوامل تفرقه، کشورها به زندگی مسالمت‌آمیز باهم پرداخته، قدرت خود را توسعه داده و دیگر نمی‌توان این قدرت را خنثی کرد. عامل این بیداری و خودباوری و تسریع روند آن نیز انقلاب اسلامی ایران است.

 

عامل بسیاری از درگیری‌های منطقه، سرسپردگی برخی حکام منطقه و ناآگاهی مردم از توطئه بزرگ غرب است؛ در همین حال غرب و پیروان منطقه‌ای آن با طرح موضوعاتی چون «توهم توطئه» نظریه‌پردازان و آگاهان به امور را به انزوا کشانده یا مورد تعقیب قرار می‌دهند؛ این انزوا توسط مردم متاثر از تبلیغات رسانه‌های غربی نیز بیشتر تشدید می‌شود.

 

سیاست اجازه به عربستان سعودی برای تبلیغ وهابیت و سلفی‌گری در تمام جهان و منطقه و جلوگیری از تبلیغ تشیع را نیز می‌توان در همین راستا تفسیر کرد چراکه تشیع مذهبی متفکر، سازگار و در پی صلح و بیداری است اما وهابیت در خود تخم تفرقه، کینه و درگیری را دارد، تفکری که به راحتی می‌توان از آن طالبان، النصره و داعش را متولد کرد.

 

در منطقه، اسرائیل نماد قدرت و هژمونی غرب است و چنانچه این نماد بشکند تمام دنیای غرب با افول قدرت روبه‌رو خواهد شد؛ اسرائیل دقیقا عاملی برای دوپاره شدن جغرافیای کشورهای اسلامی در منطقه شامات است. صرف وجود اسرائیل موجبات عدم اتحاد و واگرایی مسلمانان است و تلاش غرب برای برتری مطلق اسرائیل در حوزه فناوری، اقتصاد و سیاست به همین دلیل است.

 

کشورهای مسلمان در حوزه اندیشه و تفکر دچار خلأ بزرگی هستند که اجازه نداده پایه‌های طرح‌ریزی نظام اقتصادی و سیاسی درونزا در آنها شکل بگیرد؛ استفاده از نرم‌افزار فکری غربی نیز در نهایت منتهی به هژمونی و قدرت همیشگی غرب شده است. فرقه‌گرایی، نژادپرستی و تکیه بر اختلافات مذهبی، کشورهای منطقه را در حالت اجتماعی ویژه‌ای قرار داده که روند پیشرفت و توسعه درونزا را متوقف کرده است.

 

در این میان مقاومت سیاسی، اقتصادی و نظامی و همچنین فکری و اجتماعی ایران، برافراشته کردن پرچم اتحاد و برادری میان شیعه و سنی و کمک به جریان‌های مقاومت شیعه و سنی منطقه، خطری بزرگ برای هژمونی غرب و اسرائیل شده است.

 

در این اثنا ایران طرحی برای انتقال انرژی از طریق لوله‌های زمینی به عراق، سوریه و ترکیه و سپس به اروپا مطرح می‌کند و همچنین مسیری نیز از طریق پاکستان و افغانستان برای انتقال انرژی به هند، چین و شرق آسیا گشوده می‌شود.

این طرح انتقال انرژی، بسیاری از کشورها را از انرژی ایران برخوردار کرده و علاوه بر آن کشورهایی را که خط لوله از آنها عبور می‌کند با بهره‌گیری از انرژی ارزان در مسیر پیشرفت قرار می‌دهد؛ همچنین کشورهایی را که انرژی از آنها ترانزیت می‌شود صاحب عایدات ارزی ترانزیت انرژی خواهد کرد.

این طرح برای غرب بویژه آمریکا قابل قبول نیست و قدرت بیش از پیش ایران را در پی خواهد داشت به همین علت غرب بویژه آمریکا برای نابودی این طرح، کل منطقه را درگیر جنگ کرده است.

 

هر چند ایران تفکری سلطه‌گر ندارد اما عدالت چیزی نیست که مورد قبول غرب باشد، بنیاد سرمایه‌داری و صهیونیسم جهانی بر ویژه‌خواری استوار است و دلیل کودتا، جنگ و تلاش برای استحاله حکومت ایران، همین است. ایجاد محور مقاومت هر روز منطقه را به سویی پیش می‌برد که مورد پذیرش غرب نیست.

آنچه روشن است اینکه اگر ایران بتواند روند بیداری در منطقه را تسریع و راهی برای همگرایی بیشتر کشورهای مسلمان بیابد به آرامی شاهد افول قدرت غرب، آرامش در منطقه و قدرت روزافزون مسلمانان خواهیم بود.

نقش یمن در این میان چیست؟

یمن کشوری در جنوب خاورمیانه است که بر تنگه باب‌المندب و دریای سرخ اشراف کامل دارد. این کشور دارای 23 میلیون نفر جمعیت است که از این رقم حدود 40 درصد یعنی 9 میلیون نفر را شیعیان تشکیل می‌دهند، همچنین این کشور527 هزار کیلومتر مربع وسعت داشته و به اقیانوس هند و خلیج عدن نیز دسترسی دارد.

 

عمده شیعیان یمن در مناطق کوهستانی شمال یمن برای سال‌ها در محاصره، سختی و فقر به سر برده و صاحب نفوذ کافی در ارکان تصمیم‌گیری نبوده‌اند. اما با شکل‌گیری انقلاب اسلامی ایران به سرعت تفکرات امام خمینی(ره) به این کشور وارد می‌شود و رهبران حوثی یمن روند رشد فکری شیعیان را آغاز می‌کنند.

 

در چند سال گذشته شیعیان یمن تلاش کرده‌اند با مشارکت بیشتر در قدرت، دست اجانب را از کشور خود کوتاه و به استقلال برسند. جریان بیداری مردم یمن به تأسی از انقلاب مردم ایران آغاز شده است، روندی که گمان نمی‌رود به این راحتی متوقف یا به انحراف کشیده شود.

 

غرب پی برده در صورت پیروزی جنبش مردمی یمن و نفوذ تفکر انقلاب اسلامی در ارکان حکومتی، یمن و ایران ارتباط قوی‌تری باهم برقرار کرده و این مساله به معنای قدرت بیشتر این دو در اداره 2 تنگه مهم بین‌المللی است. به این شکل سیطره تفکر عدالت و استقلال از یک تنگه به 2 تنگه افزایش یافته و توازن قدرت به نفع ایران و مسلمانان تغییر خواهد کرد و غرب شاهد تنگنای بیشتر خود و اسرائیل در منطقه خواهد بود.

 

سکوت سازمان ملل و غرب در حمله موسوم به «توفان اراده» به سرکردگی عربستان به کشور یمن و رضایت به بحران در عراق و سوریه را می‌توان بخشی از سیاست غرب برای اداره و کنترل دنیا و جریان‌های موثر قدرت دانست.

 

وجود کشورهای مستقل و قدرتمند در منطقه برای قدرت و هژمونی غرب تهدید محسوب می‌شود و لاجرم غرب به هر طرحی که چنین تهدیدی را به چالش بکشد روی خوش نشان خواهد داد. علت تاکید فراوان عربستان و غرب به حاکمیت دولتی باب نظر آنها در یمن همین امر است چراکه دولتی بیدار، با هویت مستقل و همراه ایران به‌راحتی می‌تواند منافع نامشروع آنها را با خطر روبه‌رو کند.

 

اکنون دلیل دشمنی محورهای عربی- غربی با ایران و یمن آشکار است، این 2 کشور نباید به محوری یکپارچه به مانند ایران و حزب‌الله لبنان یا عراق کنونی تبدیل شوند چراکه خطری بزرگ کیان قدرت غرب را تهدید خواهد کرد.

یمن کشوری بسیار مهم است هر چند دارای فقر نسبی در دیگر شاخصه‌های قدرت مانند منابع زیرزمینی و روزمینی، جمعیت و کشاورزی است اما اهمیت جغرافیایی و دریایی آن بسیار حائز توجه است.

در نظر غرب یمن به هیچ‌وجه نباید از حیطه اختیار و قدرت عربستان که دست منطقه‌ای آمریکاست خارج شود. توان و تلاش آنها محصور کردن انصارالله و جنبش مردمی یمن در کوه‌های شمال یمن است تا از نفوذ آنها به دریای سرخ و تنگه باب‌المندب جلوگیری کنند.

 

نویسنده : احسان  کرمی (روزنامه وطن امروز 28 تیر95

دسته‌ها
مقاله

سالروز تخریب قبور ائمه بقیع (ع) و یوم الهدم

بقیع
بقیع

واگویه یک «هتک حرمت»

 

 

در آغاز سخن تذکار به این مهم لازم است که فرقه وهابیت با تفکر بدعت‌گذار و مخرب خود – که بیش از 300 سال است جهان اسلام را تهدید می‌کند- بر اساس اعتقاداتی در فقه حنبلی، در قرن چهارم پایه‌گذاری و در قرن هشتم با پیدایش تعاریف سلفی احیا شد، در قرن دوازدهم سر و سامان پیدا کرد و در قرن چهاردهم به عنوان تحفه‌ای سیاسی به سراسر دنیا صادر شد!

 

با تأمل در ریشه‌های پیدایش این گروه انحرافی، به‌خوبی می‌توان دست‌های استعمار را در ایجاد تفرقه بین ملل اسلامی مشاهده کرد. مورخین با اسناد و مدارک معتبر، این فرضیه را به اثبات رسانده‌اند که وهابیت به دستور مستقیم بریتانیا پایه‌گذاری شد و جاسوسان وزارت مستعمرات انگلیس در شکل‌گیری و تثبیت این فرقه نقش اصلی را به عهده داشته‌اند.

 

مستر همفر جاسوس انگلیس در کتاب خاطرات خود می‌نویسد: «گمشده‌اش را در محمد بن عبدالوهاب یافته است!» او از علمای عصر خود متنفر بود و حتی به خلفای چهارگانه هم اهمیت نمی‌داد و فقط به فهم خود از قرآن و سنت تکیه می‌کرد.

از این‌رو وزارت مستعمرات بریتانیا، نقشه دقیقی برای محمد بن عبدالوهاب تهیه می‌کند که مهم‌ترین مفاد آن عبارت‌اند از: «تکفیر همه مسلمانان، مباح بودن قتل و غارت اموال و هتک آبروی آنان و فروختن آن‌ها در بازار برده‌فروشان و جواز برده کردن مردان و به کنیزی گرفتن زنان، ویران کردن کعبه تحت عنوان امحای آثار بت‌پرستی، جلوگیری از حج، تحریک عشایر به حمله به قافله‌های حجاج و کشتن و غارت آن‌ها، تحریک مردم به نافرمانی از خلیفه عثمانی و جنگ با او، مبارزه شدید با شریف‌های حجاز و کاستن از نفوذ آنان، تخریب قبه‌ها، ضریح‌ها و اماکن مقدس مسلمین در مکه و مدینه و بلاد اسلامی تحت عنوان مبارزه با شرک و بت‌پرستی، ایجاد آشوب در بلاد مختلف با هر وسیله ممکن و انتشار قرآنی تحریف شده!»

 

[box type=”warning” align=”” class=”” width=””]

 وهابی‌ها معتقدند مسلمانان دیگر از دین برگشته و در دین بدعت گذاشته و با زیارت قبول انبیا، اولیا و صالحین کافر شده‌اند! لذا ریختن خون آنان و غارت اموالشان، بر وهابیان واجب است! بر اساس این تفکر هنگامی که سعودی‌ها بر حجاز مسلط شدند، با توجه به پیوند فکری و عقیدتی با محمد بن عبدالوهاب همه آثار و بناهای روی قبور بزرگان صدر اسلام را خراب کردند!

[/box]

 

 

آن‌ها ابتدا بخشی از بناهای قبرستان بقیع را ویران کردند و پس از آنکه کاملاً بر حجاز مسلط شدند، به تخریب بناها و آثار و گنبدها پرداختند و اشیای گران‌قیمت داخل آن‌ها را به غارت بردند و نه‌تنها در مدینه بلکه در هر جایی که بارگاه، زیارتگاه و گنبدی دیدند، ویران کردند.

 

وهابیان در مکه گنبدهای قبرحضرت عبدالمطلب، حضرت ابوطالب، حضرت خدیجه (س) را ویران و زادگاه پیامبر (ص) و فاطمه‌زهرا (س) را با خاک یکسان کردند! آنان در جدّه به تخریب گنبد و قبر حوّا پرداختند و همه مقابر را در مکه، طائف، جده و سایر نواحی ویران ساختند و در مدینه هم به تخریب مسجد و آرامگاه حمزه سیدالشهدا (ع) پرداختند.

 

پس از تسلط وهابی‌ها بر مدینه، شیخ عبدالله بن بالیهد، قاضی‌القضات وهابی‌ها در باره تخریب گنبدها و زیارتگاه‌ها از مردم نظرخواهی کرد که اکثراً از ترس جواب ندادند! البته وهابی‌ها برای تخریب گنبدها و ضریح‌ها و حتی گنبد مرقد پیامبر (ص) از کسی اجازه نمی‌گرفتند و این نظرخواهی هم در واقع برای آماده‌کردن مردم انجام شده بود، لذا بلافاصله پس از صدور اعلامیه و نظرخواهی، همه گنبد و زیارتگاه‌ها در مدینه و اطراف آن ویران شدند.

 

[box type=”error” align=”” class=”” width=””]

حتی گنبد ائمه (ع) در بقیع و قبر عباس عموی پیامبر (ص) را که در کنار آن‌ها بود، ویران کردند و صندوق‌ها و ضریح‌هایی را که روی قبرها قرار داشتند از بین بردند و از این زیارتگاه‌ها جز تلّ خاکی برجا نگذاشتند.

از جمله آثاری که از بین رفتند می‌توان به گنبد مرقد عبدالله و آمنه، پدر و مادر پیامبر (ص)، مزار همسران پیامبر (ص)، قبر عثمان بن عفان، اسماعیل پسر امام صادق (ع) قبر مالک و خلاصه همه مزارهای مدینه و اطراف آن را خراب کردند! پیش از این هم قبر حمزه عموی پیامبر (ص) و قبور شهدای احد را از بین برده و مشتی خاک بر جا گذاشته بودند.

[/box]

 

 

قابل ذکر است تا پیش از هجرت پیامبر (ص) به مدینه مردم آن شهر مرده‌های خود را در دو قبرستان «بنی‌سالم» و «بنی‌حرام» و گاهی هم در خانه‌های خود دفن می‌کردند، اما با هجرت مسلمانان به مدینه بقیع تبدیل به تنها قبرستان مردم مدینه شد و با دفن اجساد اصحاب پیامبر (ص) و نیز همسران و دختران و فرزندان آنان و اهل‌بیت (ع) این قبرستان اهمیت خاصی پیدا کرد و قبرستان‌های دیگر به صورت متروکه در آمدند. این قبرستان با وجود 10 هزار تن از شخصیت‌های بزرگ تاریخ اسلام در واقع یک گنجینه تاریخی است که متأسفانه با تعصب و انحراف حکام آن دیار به ویرانه‌ای تبدیل شده است.

 

نویسنده: علی احمدی فراهانی

 

دسته‌ها
مقاله

حضرت خدیجه (س) ؛ راه توسل به پیامبر اسلام (ص)

حضرت خدیجه (س)
حضرت خدیجه (س)

«پشت هر مرد موفقی یک زن وجود دارد!»؛ شاید این یک جمله شعاری به‌نظر برسد اما با بررسی زندگی همسران بزرگ‌ترین اشخاص تاریخ درمی‌یابیم که جمله حکیمانه‌ای است.

 

یک زن می‌تواند در جایگاه همسری و مادری خود به چنان منبع الهام‌بخشی برای تک‌تک اعضای خانواده تبدیل شود که آن‌ها را به اکسیری برای جامعه بدل سازد و از آن‌ها نیروهای فعالی بسازد. زمانی هم که یک عنصر فعالیت اجتماعی با چاشنی مبارزه و هدایت پیش برود، نیاز عاطفی‌اش دوچندان خواهد بود و نبود آن می‌تواند تبعات بدی برای همسر او به همراه داشته باشد.

 

بررسی زندگانی پر فراز و نشیب پیامبر اسلام با حضرت خدیجه نیز نشان از آن دارد که بانوی بزرگ تاریخ اسلام، پناهگاهی سترگ برای شخص رسول گرامی اسلام بوده و همراهی وی با پیامبر اسلام از خانه و خانواده تا بستر اجتماع، کمک فراوانی به رسول خدا کرده است.

 

هر چند که اطلاعات تاریخی موجود در رابطه با زندگانی و زمانه حضرت خدیجه جامع نیست اما در گفت‌وگو با حجت‌الاسلام دکتر جواد سلیمانی (استاد تاریخ اسلام) به جنبه‌هایی از زندگی حضرت خدیجه پرداختیم که یادآوری آن می‌تواند برای هر بانویی (بانوی خانه‌دار یا بانوی فعال اجتماعی) بسیار جالب توجه باشد. در ادامه مطلب همراه بنیانا باشید

 

آنطور که منابع تاریخی نشان می‌دهند اطلاعات تاریخی جامعی در مورد زندگانی و احوالات حضرت خدیجه (سلام‌الله علیها) وجود ندارد! علت نبود آثاری درخور درباره این بانوی بزرگوار اسلام چیست؟

در پاسخ به این سؤال باید درنظر داشته باشیم نخستین کتابی که در رابطه با سیره پیامبر اسلام نگاشته شده مربوط به ابن‌اسحاق یا ابن‌هشام است که تاریخ آن به نیمه دوم قرن دوم هجری (حدود سال 150 هجری) می‌رسد. قبل از این کتاب، تاریخ مکتوبی در رابطه با سیره وجود ندارد و علاوه بر این در رابطه با عصر جاهلیت نیز اثر مکتوبی وجود ندارد؛ فقط به مناسبت نگارش سیره که مقدمه آن در مورد دوره جهالت است، اطلاعاتی از آن دوره تاریخی به‌دست ما رسیده است.

 

این موضوع در مورد شرح زندگانی و احوالات حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها) نیز صدق می‌کند و تاریخ مربوط به زندگی او را از زمانی که به همسری رسول گرامی اسلام درآمد (در قالب نگارش سیره) در اختیار داریم و از این پس است که در مورد ایشان در تاریخ حرفی در میان است. اما پیش از این تاریخ، نه‌تنها در رابطه با حضرت خدیجه (سلام‌الله علیها) بلکه در مورد بسیاری از رجال تاریخ اسلام و قریش اطلاعاتی وجود ندارد.

 

با توجه به همین منابع چه اطلاعات اولیه‌ای از کلیات شخصیت حضرت خدیجه (سلام‌الله علیها) وجود دارد؟

آنطور که منابع تاریخی نشان می‌دهد، ایشان ازجمله بانوان شریف و متشخص مکه بوده و مورد توجه سران قریش قرار داشته. وی زنی بود که به پاکدامنی، ثروت و بزرگ‌منشی شناخته می‌شد، به‌طوری که بزرگان قریش بارها به خواستگاری وی رفته بودند اما او حاضر به قبول همسری آن‌ها نمی‌شد.

 

با توجه به خواستگاری بسیاری از سران قریش و امتناع حضرت خدیجه، چه شد که محمد امین جوان، مورد توجه و اقبال وی قرار گرفت؟

این موضوع زمانی محقق شد که در یک ماجرای اقتصادی این دو شخص بیشتر با یکدیگر آشنا شدند که در اینجا 2 نقل وجود دارد: برخی آورده‌اند که آن 2 بزرگوار در یک سفر اقتصادی با یکدیگر آشنا شدند و برخی نیز گفته‌اند که حضرت خدیجه (سلام‌الله علیها) سرمایه‌ای را در اختیار پیامبر اسلام (صلی‌الله علیه‌وآله) قرار داد تا با آن کار اقتصادی کنند. پس از این رفت‌وآمدها و اوصاف پدیدارشده از سوی پیامبر اسلام بود که حضرت خدیجه (سلام‌الله علیها) نسبت به پیامبر اسلام ارادت پیدا کرد و نسبت به ازدواج با او موافقت کرد.

 

آیا مسئله اختلاف سنی یک مانع اجتماعی برای آن‌ها نبود؟

در آن زمان مسئله اختلاف سنی مورد توجه اعراب نبود چراکه بنابر مستندات تاریخی در همان دوره و حتی سال‌ها پس از ظهور اسلام نیز پیش می‌آمد که یک مرد مسن با زنی بسیار جوان ازدواج می‌کرد یا اینکه یک مرد جوان با زنی مسن ازدواج می‌کرد. از همین جهت زمانی که حضرت رسول (ص) از حضرت خدیجه خواستگاری کرد، ایشان نیز پذیرفت و این ازدواج سر گرفت.

 

صرف پذیرش این ازدواج نشان می‌دهد که حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها) اهل فضل و مکارم اخلاقی بوده چراکه رسول گرامی اسلام در آن زمان ثروتی نداشت بلکه تنها متعلق به یک خاندان شناخته‌شده (بنی هاشم) بود و مراتب اخلاقی و معنوی وی مورد توجه همگان قرار داشت. حضرت خدیجه نیز از آنجا که مسائل معنوی برایش دارای اهمیت بود و ارزش عرفان را درک می‌کرد، قیمت اصلی این ازدواج را درک کرده بود.

 

در غیراین صورت، حضرت خدیجه می‌بایست به ازدواجی تن می‌داد که حداقل جنبه مادی قابل توجهی برای وی دربرمی‌داشت چراکه او به ثروتمند بودن در مکه شهرت داشته و طبیعتاً ازدواج او در سن 40 سالگی با جوانی در سن 25 سالگی معنای دیگری می‌دهد. البته پیش از پذیرش ازدواج، خوابی هم دید که در قبول خواستگاری پیامبر بی‌تأثیر نبود.

 

چه خوابی؟

او در همان ایام در عالم خواب و رؤیا دید که خورشید در حیاط خانه‌اش است. در منابع تاریخی آمده است که در تعبیر این خواب، حضرت خدیجه (سلام‌الله علیها) گفت که با شخصی ازدواج خواهد کرد که نام او مانند خورشید در عالم فراگیر خواهد شد.

 

آیا در مورد شیوه خواستگاری پیامبر (ص) از حضرت خدیجه نیز منابع تاریخی، مطلبی آورده‌اند؟

این خواستگاری توسط ابوطالب (عموی پیامبر) صورت پذیرفت. در آن طرف هم شخصی به نام «ورقه بن نوفل» از سوی حضرت خدیجه (سلام‌الله علیها) در مراسم خواستگاری شرکت کرد. وی یکی از علمای ادیان (غیر از اسلام) بود و در آن مجلس از سجایای اخلاقی دوطرف گفت و ازدواج پا گرفت.

 

مخالفتی از سوی خانواده حضرت خدیجه وجود نداشت؟

خیر! مخالفتی وجود نداشت، به‌خصوص آنکه تصمیم‌گیرنده اصلی شخص حضرت خدیجه (سلام‌الله علیها) بود و او از لحاظ شخصیتی در حدی بود که نیازی به قیم نداشت و نظر خودش مهم بود.

 

یکی از نکاتی که در رابطه با حضرت خدیجه وجود دارد به مسئله ازدواج ایشان پیش از ازدواج با رسول گرامی اسلام مربوط می‌شود. آیا این موضوع صحت دارد؟

نظر مشهور تاریخی این است که حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها) پیش از ازدواج با پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) ازدواج دیگری نیز انجام داده بود اما از آن ازدواج صاحب فرزند نشد و پس از ازدواج با پیامبر اسلام بود که صاحب دخترانی به نام‌های رقیه، ام‌کلثوم، زینب و حضرت فاطمه زهرا و پسرانی به نام‌های طاهر و قاسم شد.

 

اما نقل دیگری هم وجود دارد که وی ازدواج نکرده و آن دختران خواهرزاده‌های وی بودند که پس از ازدواج با پیامبر اسلام نیز تحت تکفل وی قرار داشتند و به خانه پیامبر اسلام آمدند. از این جهت آن‌ها را «ربیبه»(پرورش یافته) پیامبر اسلام می‌دانند. علی‌ای حال نقل مشهور می‌گوید که این‌ها دختران پیامبر (ص) بودند که زینب در زمان جاهلیت و 2 تن دیگر پس از اسلام ازدواج کردند.

 

آغاز این زندگی مقدس چگونه بود؟ مثلاً آیا رسول خدا در آن زمان خانه‌ای برای خود داشتند؟

اینکه در ابتدای ازدواج، رسول خدا خانه‌ای داشتند یا خیر؟ مسئله‌ای نیست که در منابع تاریخی اطلاعات خاصی در رابطه با آن وجودداشته باشد اما قدر مسلم آن است که خانه‌دار بودن در آن زمان به سرمایه آنچنانی نیازی نداشت بلکه ساختن خانه به اندکی خاک و آب (برای ساختن گِل) و اندکی کار نیاز داشت.

 

خانه‌ها متشکل از 2 اتاق تودرتو بودند و برای در و سقف خانه نیز یک لیف خرما کفایت می‌کرد. بنابراین خانه‌دار بودن پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) امر بعیدی به‌نظر نمی‌رسد. در تاریخ هم نداریم که تا پیش از هجرت پیامبر (ص) به مدینه، کسی از مسلمانان مستأجر بوده باشند و تنها پس از رفتن به مدینه بود که مهاجران بی‌خانمان ماندند و آن‌ها هم پس از مدت کوتاهی (از محل غنائم) صاحب خانه شدند.

 

علاوه بر این، روایتی از رسول خدا (ص) وجود دارد که خانه‌دار بودن ایشان در زمان سکونت در مکه را نشان می‌دهد. ایشان زمانی که پس از فتح مکه به دیار خود بازگشتند، فرمودند که «عقیل برای ما خانه‌ای در مکه باقی نگذاشت و آن را فروخت» که نشان می‌دهد ایشان در زمان بعثت (و زمان حیات حضرت خدیجه) دارای منزل بوده‌اند اما اینکه این خانه دقیقاً در چه زمانی ساخته شده مشخص نیست.

 

اما منابع تاریخی به ما می‌گویند که رسول خدا از وضع مالی مناسبی برخوردار بوده‌اند تا جایی که یک‌بار در مکه قحطی به‌وقوع می‌پیوندد و عموی ایشان ابوطالب از گذراندن زندگی خود ناتوان می‌ماند. در این زمان رسول خدا (ص) به‌دلیل تمکن مالی، مسئولیت و تکفل حضرت‌علی (علیه السلام) را بر عهده می‌گیرند که این موضوع نیز توانمندی مالی پیامبر اسلام در سال‌های بعثت را نشان می‌دهد.

 

این اموال نیز اولاً از محل تجارت و کارهای اقتصادی شخص پیامبر (ص) حاصل شده بود، ضمن آنکه پس از ازدواج با حضرت خدیجه نیز اموال این بانوی بزرگوار در اختیار پیامبر (ص) قرار گرفت که از این محل هزینه‌های زیادی برای مسلمین انجام شد.

 

برخی، این شائبه را مطرح می‌کنند که یکی از انگیزه‌های رسول گرامی اسلام برای ازدواج با حضرت خدیجه مسائل اقتصادی بوده است اما این موارد از عمق روابط عاطفی میان پیامبر اسلام و همسرشان خبر می‌دهد. آیا دلایل دیگری نیز در رد این ادعا وجود دارد؟

 

متأسفانه از ریز روابط در عصر جاهلیت (که حدود 15 سال از زندگی مشترک این بزرگواران را شامل می‌شود) اطلاعات چندانی در دست نیست اما اگر رسول خدا چنین هدفی را دنبال می‌کرد می‌توانست به سراغ گزینه‌های دیگری برود. اگر هدف، اقتصاد یا همان دنیا باشد، رسول خدا که از خانواده‌ای شناخته شده بودند و به محمد امین شهرت داشتند، می‌توانستند سراغ دختری از قریش برود که هم تمکن مالی داشته باشد و هم به لحاظ سن و سال جوان‌تر باشد اما دست به این کار نزدند.

 

در اثبات خوشنامی و اقبال مردم مکه به پیامبر اسلام همین بس که در ماجرای خارج‌شدن حجرالاسود از محل اصلی خود در زمان جاهلیت، پس از درگیری فراوان میان قبایل برای شخص قراردهنده حجرالاسود در محل خود، قضاوت پیامبر اسلام را معیار قرار دادند که این موضوع نشان می‌دهد پیامبر اسلام می‌توانستند از هر خانواده‌ای زن بگیرند. پیامبر اسلام به‌دنبال شخصی بودند که ایشان را به‌طور کامل درک کند و همراه او در مسیر سخت هدایت باشد.

 

در تاریخ آمده است که حضرت خدیجه در همان سفرهای اقتصادی دریافت که پیامبر اسلام دارای کمالاتی است که دیگران از آن محروم‌اند و علت این ازدواج، دریافت دوطرف از کمالات یکدیگر است، کمااینکه ازدواج‌های بعدی پیامبر (ص) نیز نشان می‌دهد که ایشان از ازدواج، اهداف غیردنیایی را دنبال می‌کنند؛ برای مثال، ازدواج پیامبر اسلام با ام‌سلمه به‌دلیل شهادت پدر وی بود تا او را از بی‌پناهی نجات دهد.

 

یا در مورد ازدواج با ام‌حبیبه نیز شاهدیم که همسر ام‌حبیبه پس از مهاجرت به حبشه مرتد شده بود که همین موضوع موجب مورد سرزنش قرارگرفتن ام‌حبیبه از سوی قریش شد و پیامبر اسلام برای نجات‌دادن آن زن، با او ازدواج کردند و جالب آنکه ام‌حبیبه چند سال بعد خدمت رسول‌خدا رسید. دیگر ازدواج‌های پیامبر اسلام و توجه به توع زنان نشان می‌دهد هیچ‌گونه اتهام دنیوی و پیگیری شهوات متوجه ایشان نبوده است.

 

حضرت خدیجه (س)
حضرت خدیجه (س)

به‌نظر می‌رسد که نوع فرزندداری و تربیت فرزند از سوی حضرت خدیجه دارای اصول و مبانی خاص خود باشد. ایشان در این زمینه چه رفتارهایی داشته‌اند؟

اخبار این قبیل اقدامات حضرت خدیجه مانند سایر معصومین موجود نیست اما برداشت من این است که «هم رأی» بودن حضرت خدیجه با پیامبر اسلام تأثیر بسیار زیادی بر تربیت صحیح فرزندان گذاشت.

 

یکی از دلایل ناهنجاری رفتاری فرزندان به این موضوع مربوط می‌شود که اختلاف آرمانی پدر و مادر برای فرزندان مشهود شود اما زمانی که فرزندان حضرت خدیجه می‌دیدند آنچه برای پدر قداست دارد، مادر نیز مقدس می‌داند دچار دوگانگی نمی‌شدند. مهم‌تر آنکه شخصیت پیامبر اسلام به‌طور کامل مورد تأیید حضرت خدیجه بود و این موضوع نیز در تربیت صحیح فرزندان نقش بسزایی داشت.

 

حضرت خدیجه (سلام‌الله علیها) در کنار شأن مادری و همسری برای بزرگ‌ترین شخصیت‌های تاریخ اسلام، مجاهدت‌های فروانی نیز برای رشد و گسترش اسلام انجام داد. این خدمات حضرت خدیجه چگونه در تاریخ به ثبت رسیده است؟

اول اینکه حضرت خدیجه (سلام‌الله علیها) ثروت فراوان و عظیم خود را برای اسلام هزینه‌کرد و این هزینه‌کرد در سال‌های محاصره اقتصادی در شعب ابی‌طالب به اوج خود رسید. حد فاصل سال‌های هفتم تا دهم بعثت، شخص رسول گرامی اسلام در محدودیت‌های فراوان اقتصادی قرار داشتند و به همین دلیل مسلمین از جیب خود می‌خوردند و درآمدزایی وجود نداشت.

 

در این سال‌ها جان پیامبر اسلام از سوی یهودیان و قریش در خطر بود و کسی حق معامله با ایشان را هم نداشت. طی همین ایام بود که حضرت خدیجه اموال خود را به‌دست بستگان خود سپرده بود تا به‌واسطه آن‌ها ارزاق به مسلمین حاضر در شعب برسد.

 

بستگان حضرت خدیجه، ارزاق را بار شتر می‌کردند و با رم دادن آن‌ها، اقلام را به شعب می‌رساندند تا مسلمانان بر اثر گرسنگی از بین نروند. آنقدر از سرمایه حضرت خدیجه مصرف شد که زمان ارتحال ایشان در سال دهم بعثت تقریباً چیزی از آن باقی نمانده بود.

جهت مشخص شدن جایگاه حضرت خدیجه در تقویت انقلاب پیامبر اسلام در شبه جزیره حجاز باید این موضوع را درنظر داشته باشیم که ایشان از سال اول تا سال 13 بعثت، صرفاً به امور تبلیغی مشغول بودند و دیگر آن انسان فارغ‌البال به‌حساب نمی‌آمدند که بتوانند کار اقتصادی کنند. ضمن آنکه طی این سال‌ها هیچ جنگی به وقوع نپیوست و به تبع آن هیچ غنیمتی نصیب مسلمین نشد.

 

سؤال اینجاست که هزینه این زندگی و کمک‌های انجام شده از سوی پیامبر (ص) از چه محلی تأمین می‌شد؟ طبیعی است که همه این موارد را حضرت خدیجه تقبل می‌کرد. اینجاست که می‌گویند اگر ثروت حضرت خدیجه نبود، اسلام به همین راحتی‌ها پا نمی‌گرفت.

 

این موضوع نشان می‌دهد که مسئله تبلیغ برای اسلام به پشتوانه‌های مالی نیازمند است و امروز هم اگر بخواهیم یک مبلّغ را به محلی بفرستیم، باید حداقل‌هایی را برای وی تأمین کنیم. امروز هم که انقلاب ما یک بعثت جدید در دنیای مدرن به‌حساب می‌آید، اگر بخواهیم در داخل و خارج از کشور پیام امام‌خمینی (ره) را در دل نسل‌ها بنشانیم، نیازمند تقویت اقتصادی کشور و هزینه برای تبلیغ انقلاب اسلامی هستیم.

 

ما به افراد فارغ البالی نیاز داریم که با تکیه بر روش‌های جدید، منطق انقلاب اسلامی را صادر کنند. اگر در روزگار پیامبر اسلام شخصی مانند حضرت خدیجه اموال خود را وقف صدور انقلاب پیامبر کرد، امروز نیز به پشتوانه‌های مالی لازم برای صدور منطق اسلام و انقلاب اسلامی نیازمندیم.

 

جالب است که مخالفان پیامبر اسلام پس از رحلت ایشان، نخستین اقدامی که انجام دادند این بود که منابع مالی اهل‌بیت را به‌صفر رساندند. در همین راستا بود که فدک (یکی از مهم‌ترین منابع مالی اهل‌بیت) را غصب کردند و منطقه «بانقیا» که حضرت امیرالمؤمنین (ع) در آنجا به زراعت می‌پرداختند را از ایشان گرفتند و حتی حقوقشان را از بیت‌المال صفر کردند که همه این موارد نشان از اهمیت مسائل مالی در امر تبلیغ و رساندن منطق اسلام دارد.

 

حضرت خدیجه این کار را به‌تنهایی انجام داد و با کنار گذاشتن بخل و بهانه آوردن، متواضعانه سرمایه خود را برای اسلام هزینه کرد. همین مسئله، به تنهایی نشان می‌دهد که این بانوی بزرگوار، عظمت حرکت رسول خدا را به خوبی درک کرد و دریافت این دعوت یک دعوت معمولی نیست و هر اقدامی برکات فراوانی را برای دنیا و آخرت او به همراه خواهد داشت.

 

نکته دیگری که باید درنظر داشت از این قرار است که حضرت خدیجه در تمام مراحل، روحیه انقلابی خود را حفظ کرد و به هیچ عنوان کم نیاورد.

 

ایشان حدود 55 سال داشت که رسول گرامی به رسالت مبعوث شدند و پس از آن به‌مدت 10 سال در سخت‌ترین سال‌های پیامبر اسلام (بعثت، تبلیغ، تحریم، فشارهای اجتماعی، شعب‌ابی‌طالب و…) پا به‌پای رسول خدا حضور داشت و این کار بسیار عظیمی است. زندگانی حضرت خدیجه نشان‌دهنده آن است که ایستادن پای اهداف، نیازمند پرداخت هزینه‌های متعدد است که ایشان نمونه بارز آن بود.

 

در پایان این را هم بگویم که به‌نظر من حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها) دروازه ورود و توسل به پیامبر اسلام و اهل‌بیت ایشان است و می‌توانیم برای رسیدن به حاجات خود از ایشان برای نزدیکی هرچه بیشتر به اهل بیت استفاده کنیم.

حضرت خدیجه (س)
حضرت خدیجه (س)

حضرت خدیجه (س) در مقام همسری

 حامی همیشگی پیامبر (ص)

براساس آیات قرآن کریم، زن و شوهر، «لباس» یکدیگر هستند که در اینجا بیشتر به‌معنای پشت و پناه است و حضرت خدیجه مصداق بارز این تعبیر قرآن کریم برای پیامبر اسلام است. صرف اینکه یک زن بخواهد لباس پیامبر اسلام باشد نیاز به مجد و عظمت فراوان دارد که این مجد در وجود حضرت خدیجه بود، به‌طوری که پس از لحظه به بعثت رسیدن پیامبر اسلام و آمدن ایشان از غار حرا به سمت خانه، حضرت خدیجه نخستین فردی بود که به وی ایمان آورد.

 

حتی پیش از به بعثت رسیدن پیامبر اسلام نیز حضرت یک‌ماه از سال (درماه مبارک رمضان) را در غار حرا عبادت می‌کردند که در آن ایام نیز حضرت خدیجه به‌طور کامل با پیامبر اسلام همراهی می‌کرد و توسط امیرالمؤمنین (ع) برای ایشان غذا می‌فرستاد.

 

پشتیبانی روحی حضرت خدیجه از پیامبر اسلام شاید همان موضوعی باشد که کمتر به آن توجه شده است. او علاوه بر اینکه به لحاظ مالی از پیامبر حمایت می‌کرد، به لحاظ روحی نیز بی‌اندازه با همسر خود همراه بود، به‌طوری که در همان روزهای نخست به همراه امیرالمؤمنین (ع) در مسجدالحرام به پیامبر اسلام اقتدا می‌کرد و با ایشان نماز جماعت می‌خواند و ایمان خود را تنها در خانه نگه نمی‌داشت بلکه در سخت‌ترین شرایط اجتماعی و روحی، دوشادوش پیامبر اسلام بود.

 

عمق روابط روحی حضرت خدیجه با پیامبر اسلام زمانی مشخص می‌شود که واکنش و عکس‌العمل پیامبر اسلام پس از رحلت ایشان را درنظر داشته باشیم.

 

در سال دهم بعثت حضرت خدیجه رحلت می‌کند و به فاصله بسیار کمی در همین سال ابوطالب (عموی پیامبر) نیز دار فانی را وداع می‌گوید. شدت غم ارتحال حضرت خدیجه چنان بود که این سال را «عام الحزن»(سال غم و اندوه) می‌نامند. ما در تاریخ زندگی پیامبر جز این یک‌بار، نمی‌بینیم که سالی را به‌عنوان سال اندوه نامیده باشند و حتی در سال وقوع جنگ احد که 70 تن از مسلمین به شهادت رسیدند، چنین نامی برگزیده نشد.

 

در این سال پیامبر اسلام علاوه بر از دست دادن مهم‌ترین پشتوانه سیاسی، اجتماعی خود (جناب ابوطالب)، مهم‌ترین پشتوانه روحی خود را نیز از دست دادند و تحمل اوضاع برای ایشان بسیار سخت و سنگین شد.

 

حضرت خدیجه توانسته بود با انجام وظایف همسری به بهترین شکل، به پشتوانه روحی رسول‌الله تبدیل شود و شدت ناراحتی پیامبر از ارتحال ایشان چنان بود که بعدها همواره از حضرت خدیجه یاد می‌کردند و همین موضوع موجب اعتراض برخی از زنان پیامبر (ص) شده بود.

 

روزی یکی از زنان پیامبر (ص) از ایشان پرسید که چرا اینقدر از خدیجه یاد می‌کنید؟ که حضرت فرمودند: «چرا از او یاد نکنم؟! آن زمان که همه مرا انکار می‌کردند او مرا تأیید کرد و به من ایمان آورد و از اموال خود برای نصرت دین ما هزینه کرد».

 

یکی دیگر از نشانه‌های عظمت حضرت خدیجه نسبت به سایر زنان پیامبر اسلام، حمل جنین حضرت فاطمه زهرا (سلام‌الله علیها) بود که این افتخار نیز به او رسید و اتفاقاتی که در زمان بارداری حضرت خدیجه رخ داده نشان از همخوانی روح حضرت خدیجه با فرزند خود دارد.

 

دلدادگی رسول خدا به حضرت خدیجه چنان بود که در زمان حیات ایشان ازدواج دیگری از سوی رسول خدا صورت نگرفت و تعدد زوجات پیامبر اسلام به پس از ارتحال حضرت خدیجه بازمی‌گردد.

 

دسته‌ها
مقاله

تلگرام بستری برای عقده گشایی؟ !

تلگرام
تلگرام

حتماً تا به حال فکر کرده‌اید که می‌توانید از ظرفیت فضای مجازی برای جبران فاصله‌ها و دیدار دیر به دیر دوستان و خویشان استفاده کنید. چرا نه؟!

 فناوری‌ها اگر کار انسان را راحت نکنند و در خدمت او نباشند، به چه درد می‌خورند؟! امتداد روابط خویشاوندی یا دوستی حقیقی تا فضای مجازی، اگرچه فرصتی برای بیشتر با هم بودن و فرار از دوری است، می‌تواند چالش‌هایی را نیز در پی داشته باشد. عاقل کسی است که از این فرصت، نهایت بهره را ببرد و با آگاهی ازچالش‌های پیش‌رو، آسیب‌ها را به حداقل برساند.

 

حضور مجازی به ز غیبت حقیقی!

راستش را بگویید! چند وقت است که به دیدن خاله، عمه، عمو و دایی خود نرفته‌اید یا با دوستانتان یک دورهمی کوچک ترتیب نداده‌اید؟! مشغله، بُعد مسیر، ترافیک، کمبود وقت و… می‌تواند بهانه یا توجیه شما باشد.

به هر حال دلیل نمی‌شود که ماه‌به‌ماه از دوست و فامیل خود بی‌خبر باشید! ایجاد گروه در شبکه‌های اجتماعی و پیام‌رسان و عضویت خانواده‌ها یا دوستان در آن‌ها اگر به قصد افزایش صمیمیت باشد، خیلی هم پسندیده است و خیر دنیا و آخرت را به‌دنبال دارد؛

در این دوره‌زمانه شلوغ، شاید بتوان گفت صله‌رحم مجازی بهتر از غیبت حقیقی و طولانی‌مدت است! در فضای مجازی می‌توان آشنایان حقیقی خود را هم بهتر شناخت؛ چون ارتباط رو در رو نیست و افراد، راحت‌تر «خودِ واقعی» شان را به نمایش می‌گذارند. ضمناً شاید بتوان در همین گروه‌های مجازی دورهمی، از مشکل عزیزی آگاه شد و برای حل و فصلش چاره‌ای اندیشید که خیر شما در آن است!

telegram2

حضور نیمه‌تمام، صراحت کلام!

شاید افراد خجالت بکشند یا جرأت نکنند رو در رو حرفی را به دوست یا فامیل خود بگویند اما در فضای چت خصوصی یا گروهی آن را می‌نویسند. این بدترین راه برای بیان مسئله است. نخستین آتش این روش، از گور کمبودها و محدودیت‌های فضای چت و متن بلند می‌شود که سوءتفاهم‌های ناجوانمردانه و برداشت‌های نادرست را افزایش می‌دهد.

 

قطعاً حرف و حس فرد در چند کاراکتر متنی خلاصه نمی‌شود و لحن کلام و حالت چهره، آن را کامل می‌کند. شما می‌توانید یک حقیقت تلخ را همراه با لحن مهربانانه و لبخندی عمیق، تحویل دوستتان بدهید و تلخی کلامتان را با مهربانی و لبخند، تلطیف کنید تا زیاد نرنجد! اما در فضای چت، نه لحن مهربان شما پیداست، نه لبخند عمیقتان؛ بلکه فقط تلخی گزنده حقیقت موردنظرتان را به جان مخاطب بی‌پناه می‌ریزید!

 

شاید فکر کنید با چند آیکن و استیکر می‌توانید کمبودهای فضای مجازی را جبران کنید اما موضوع جدی‌تر از این حرف‌هاست و تلاش این برچسب‌ها، برای انتقال کامل پیام شما، معمولاً مذبوحانه و بی‌فایده خواهد بود! یادتان باشد چه در فضای مجازی و چه در فضای حقیقی، هنوز و همیشه، بخش عظیمی از پیام و کلام آدم‌ها را باید در جایی غیراز کلماتشان جست‌وجو کرد و این مفهوم «ارتباط غیرکلامی» است!

 

فضایی برای قربت، نه جسارت!

وقتی برای تجمع دوستان یا خویشان خود، یک گروه مجازی می‌سازید، آن را دقیقاً به چشم یک جلسه دورهمی عصرانه نگاه کنید! مراقب باشید چه مطلبی را در این جمع مطرح می‌کنید. درست است که در آن لحظه، در گروه مجازی، همدیگر را نمی‌بینید؛ اما ارتباط شما با اعضای این گروه به فضای مجازی خلاصه نمی‌شود و سرانجام، دیر یا زود با هم روبه‌رو می‌شوید.

 

مطلبی را بنویسید و منتشر کنید که بعداً باعث خجالت یا شرمندگی‌تان نشود. خصوصاً در گروه‌های خانوادگی و فامیلی که افراد از طیف‌های سنی متفاوت در آن حضور دارند، مطالبی را که مناسب کم‌سن و سال‌هاست به اشتراک نگذارید و با توجه به حضور بزرگ‌ترها، در عین صمیمیت، ادب را بیش از همیشه رعایت کنید.

 

زیادی روشنفکربازی درنیاورید. ساختار ذهنی و بافت فکری همه آدم‌ها شبیه به هم نیست. به عقاید و احساسات دیگران احترام بگذارید. این «دیگران»، عزیزان شما در دنیای حقیقی هستند که فعلاً به‌صورت مجازی با آن‌ها در ارتباط هستید؛ گاهی هم مهمان منزلشان می‌شوید و با هم ناهار می‌خورید!

 

اجازه ندهید ارتباط مجازی با خویشان و دوستان، هنگام کدورت، شما را نسبت به آن‌ها جسور کند و اصطلاحاً روی شما به روی هم باز شود! در غیراین‌صورت، کشاندن روابط حقیقی به فضای مجازی، نه‌تنها به خدمت گرفتن ابزارهای تکنولوژیک برای افزایش کیفیت روابط دوستانه و خویشاوندی محسوب نمی‌شود که حتی ممکن است از هم‌گسیختگی روابط و دور شدن انسان‌ها از همدیگر در فضای حقیقی را نیز رقم بزند.

1688660_602

بستری برای عقده‌گشایی؟!

وقتی کسی در یک گروه مجازی خویشاوندی یا دوستی، به دیگری توهین می‌کند یا حرف ناجوری به او می‌زند، تمام اعضای گروه می‌توانند آن را بخوانند؛ یعنی در یک لحظه، شخصیت طرف مقابل را در حضور عده زیادی خرد می‌کند و خوب است از ابتدا بدانید راه برگشتی وجود ندارد! چون اغلب نمی‌توان گروه یا حداقل آن پیام دردسرساز را حذف کرد. پس مراقب کلماتتان باشید و بدانید که در زندگی پرمشغله و پردغدغه امروز، بیشتر آدم‌ها علاقه‌ای به درگیر شدن در مسائل و کدورت‌های شخصی دیگران (که گاهی حتی نمی‌شود دلیل درست و درمانی برایش پیدا کرد) ندارند. پس دیگران را درگیر مسائلی که برایشان آموزه یا فایده‌ای ندارد، نکنید.

 

ضمن اینکه وقتی کسی در گروه‌های خانوادگی یا دوستی به گلایه و بیان مشکلات شخصی‌اش با فرد دیگری می‌پردازد، جسارتا شبیه کسانی می‌شود که وسط خیابان، دعوا راه می‌اندازند و معرکه می‌گیرند و عده‌ای ناباورانه به تماشا می‌ایستند اما نمی‌دانند دخالت کنند یا نه؟! بنابراین سعی کنید چالش‌هایتان را با دیگران، رو در رو و در فضای صلح و آرامش حل کنید، نه در فضای مجازی و نه خصوصاً در فضای مجازی گروهی!

 

بمانیم، اما چگونه؟!

خیالتان نیمه‌راحت! بحث کردن و سعی بر قانع کردن دیگری در فضای چت، اگر ضرر نداشته باشد و باعث سوءتفاهم و کدورت نشود، معمولاً فایده چندانی هم ندارد؛ نه اینکه کاملاً بی‌فایده باشد! اما فایده چندانی ندارد! جایی که نیاز به روشنگری هست، سکوت نکنید؛ اما بحث بی‌خود را کنار بگذارید. قبل از اینکه در مورد مطلبی با اعضای گروه وارد بحث شوید، در مورد صحت و سقم آن جست‌وجوی کوتاهی کنید.

 

همین کار ساده، مانع بروز خیلی از وقت‌کشی‌ها و بحث‌ها و به‌دنبالش کدورت‌ها می‌شود. بین روشنگری به‌موقع و بحث بی‌فایده مرز باریکی هست که تشخیصش سخت نیست. امام‌هادی (ع) می‌فرمایند: «مجادله کردن، دوستی را از بین می‌برد و پیوند استوار را از هم می‌گسلد. کمترین چیزی که در مجادله هست، چیره‌جویی است و چیره‌جویی، خود، عامل اصلی قطع رابطه است».

 

نکته دقیقاً همینجاست! مراقب باشید بحث و روشنگری، تبدیل به مجادله، کدورت پراکنی و تلاش برای چیرگی بر مخاطب نشود. مراقبت از روابط خانوادگی و حفظ دوستان، از پیروزی ظاهری در این بحث‌ها بسیار مهم‌تر و ارزشمندتر است. پس هر جا دیدید کار دارد خراب می‌شود، قبل از نزدیک شدن به جاهای باریک، صلوات بفرستید و بحث را عوض کنید! به هر حال، باید اولویت‌ها را شناخت؛ اختلاف سلیقه سیاسی، مذهبی، فرهنگی و… نباید روابط خویشاوندی و دوستی را در فضای مجازی، دچار تلاطم و خدای‌ناکرده، بحران کند. حیف است آدم‌هایی را که در فضای حقیقی به آن‌ها تعلق‌خاطر داریم، در فضای مجازی برنجانیم و از خود برانیم!

 

نویسنده: مینا فرقانی

دسته‌ها
مقاله

چگونه آب کمتری مصرف کنیم ؟

کمبود آب شیرین بحرانی است که اکثر کشورها را با مشکلات جدی روبه‌رو کرده است به‌طوری که عده‌ای معتقدند جنگ جهانی سوم بر سر آب اتفاق می‌افتد. با افزایش دمای هوا و نزدیکی به فصل تابستان، بحران کمبود آب بیشتر احساس می‌شود.

به‌طوری که ممکن است برخی شهرها در فصل تابستان با مشکل قطعی یا افت شدید فشار آب مواجه و روستاهای کوچک در مناطق خشک و کویری کشور با مشکل بزرگ‌تری مثل بی‌آبی روبه‌رو شوند. آب هم مثل نفت یک سرمایه ملی محسوب می‌شود و باید از آن نگهداری و در مصرف آن صرفه‌جویی کنیم.

فرا رسیدن فصل گرما بهانه‌ای شد که سراغ آمار و ارقام میزان استاندارد مصرف خانگی آب برویم. علاوه بر این آمار و ارقام، این صفحه شما را با مهارت‌های صرفه‌جویی در آب آشنا می‌کند. خانم زهرا کاظمی، مدیر روابط عمومی شرکت آب و فاضلاب منطقه 5شهر تهران به‌عنوان کارشناس در این بخش ما را همراهی می‌کند. در ادامه مطلب همراه بنیانا باشید

چقدر بیشتر مصرف می‌کنیم؟

به‌طور استاندارد میزان مصرف آب جهانی برای هر نفر، روزانه 150لیتر است که متأسفانه این آمار در شهر تهران به‌طور میانگین روزانه برای هر نفر 240 لیتر تخمین زده می‌شود؛ یعنی شهروندان تهرانی روزانه حدود 60درصد بیشتر از استاندارد جهانی، آب مصرف می‌کنند. شاید یکی از دلایل این مصرف بی‌رویه، قیمت بسیار کم آب در کشور ما باشد. قیمت تمام‌شده برای هر مترمکعب آب در فرایند تصفیه، انتقال و توزیع، هزار تومان است که البته در این میزان هزینه سرمایه‌گذاری صورت گرفته برای تأسیسات سد و تصفیه خانه درنظر گرفته نشده است. با وجود همه این موارد قیمت فروش هرمترمکعب آب کمتر از یک سوم هزینه تمام‌شده برای سازمان آب است.

چطور مصرف آب را کاهش دهیم؟

میزان مصرف آب در بخش‌های مختلف خانه، ما را با آمار و ارقامی عجیب روبه‌رو کرده است. شاید باورش سخت باشد که برای رفع نیازهای روزمره، ما آب فراوانی هدرمی‌دهیم. با رعایت نکاتی ساده می‌توانیم در مصرف آب بسیار صرفه‌جویی کنیم. این بخش شما را با راهکارهایی ساده برای صرفه‌جویی آب در بخش‌های مختلف خانگی آشنا می‌کند.

صرف جویی در آب
صرف جویی در آب

استحمام

با توجه به گرم شدن هوا و تعرق بدن، استحمام یکی از نیازهای روزمره محسوب می‌شود اما ما در هر بار استحمام چقدر آب هدر می‌دهیم؟ هر فرد در هر 15دقیقه استحمام چیزی حدود 180بطری یک و نیم لیتری آب مصرف می‌کند. یعنی فردی که هر روز به حمام می‌رود فقط آب مصرفی او در حمام 30 لیتر بیشتر از میانگین آب مصرفی روزانه در شهر تهران است. یکی از راهکارهای ساده صرفه جویی آب در حمام این است که هنگام شست و شوی بدن آب را ببندید. اگر به‌طور میانگین شما در هر استحمام 15دقیقه‌ای 5دقیقه آب را ببندید چیزی حدود 90لیتر آب صرفه جویی کرده‌اید.

شست و شوی ظرف ها
شست و شوی ظرف ها

شست و شوی ظروف

شست و شوی ظروف به‌طور میانگین در طول روز 20دقیقه طول می‌کشد و اگر آب در این 20دقیقه باز باشد چیزی حدود 160بطری یک و نیم لیتری آب مصرف می‌شود. ما هم قبول داریم که در تمام مراحل شست و شوی ظرف‌ها به آب نیاز است، اما اگر فقط 2دقیقه، آن هم هنگام اسکاچ کشیدن ظرف‌ها، آب را ببندید بیش از 18 لیتر در مصرف آب صرفه‌جویی کرده‌اید. حال اگر در ابتدا ظروف را اسکاچ بکشید و سپس مرحله آبکشی را انجام دهید در این فاصله می‌توانید حداقل 5دقیقه آب را ببندید که می‌شود چیزی حدود 45 لیتر صرفه‌جویی.

مسواک‌زدن

اگر به‌طور میانگین مسواک زدن هر فرد 5دقیقه طول بکشد چیزی حدود 40 بطری یک‌ونیم لیتری آب مصرف می‌شود. این در حالی است که خیلی راحت می‌توانید با یک لیوان آب مسواک بزنید. به این ترتیب شما چیزی حدود 60 لیتر در مصرف آب صرفه‌جویی کرده‌اید.

کولر آبی
کولر آبی

کولر آبی

بد نیست بدانید که در طول روز هر کولر آبی چیزی حدود 200 لیتر آب مصرف می‌کند. مسلما همه ما در ساعاتی که هوا خنک می‌شود کولرها را خاموش می‌کنیم و کسی هم از شما توقع ندارد در ساعات اوج گرما کولرهای خود را خاموش کنید تا در مصرف آب صرفه‌جویی شود. پس چگونه در مصرف آب کولر صرفه جویی کنیم؟ خیلی راحت می‌توانیم با نصب یک سایه‌بان روی کولر خود از بخار شدن حجم عظیمی از آب جلوگیری کنیم و به این ترتیب میزان قابل توجهی در مصرف آب صرفه‌جویی کرده‌ایم.

روشویی

شستن دست و صورت از مواردی است که در طول روز زیاد با آن سروکار داریم. هر یک دقیقه کاهش زمان استفاده از شیر روشویی باعث می‌شود 12لیتر آب صرفه‌جویی کنیم. می‌شود هنگام زدن مایع دستشویی یا صابون به دست‌ها، یک دقیقه‌های زیادی در مصرف آب صرفه‌جویی کرد.

دست به آچار شوید

به کارگیری تجهیزات کاهنده به‌طور میانگین در روز باعث 40تا 50لیتر صرفه‌جویی در مصرف آب می‌شود. علاوه بر آن، این بخش چند راهکار ساده دیگر برای صرفه‌جویی در آب را معرفی می‌کند.

اگر شیر آلات شما چکه می‌کند روزانه چیزی قریب به 3لیتر آب از هر شیر هدر می‌رود. خیلی راحت می‌توانید با یک آچارکشی ساده شیر آلات این مشکل را برطرف کنید.

جدیدا فیلترهایی وارد بازار شده که مصرف آب را به‌شدت کاهش می‌دهد. این فیلترها خیلی راحت بر سر شیرآلات نصب می‌شوند.

شیرآلات اهرمی گزینه‌ای مناسب برای صرفه جویی در آب محسوب می‌شوند؛ چرا که خیلی راحت باز و بسته می‌شوند و با آنها می‌شود در مصرف آب بسیار صرفه‌جویی کرد. شاید در ابتدای امر این شیرآلات کمی هزینه بر به‌نظر برسند، اما با کاهش هزینه‌های آب از نظر اقتصادی هم به صرفه خواهند بود.

قرار دادن یک بطری پر از آب در مخزن فلاش تانک ساختمان باعث می‌شود 24لیتر آب در طول روز صرفه جویی کنید.

صرفا جهت اطلاع

از مجموع کل آب‌های جهان، 97/4 درصد آن را آب شور دریاها و اقیانوس‌ها تشکیل می‌دهد که به‌دلیل شوری قابل‌استفاده نیستند. به این ترتیب از مجموع منابع آبی جهان، ذخایر آب شیرین تنها 2/6 درصد کل حجم ذخایر آب‌های سطح زمین را شامل می‌شود که بخش اعظم آن به‌صورت یخ در قطب‌های کره‌زمین، یخچال‌های طبیعی و آب‌های زیرزمینی وجود دارند که در دسترس نیستند. بد نیست بدانید از مجموع آب‌های کره زمین تنها 0/014 آن قابل استفاده است.

دسته‌ها
مقاله

راهنمایی برای ختم قرآن ؛من چشمانم را برای قرآن خواندن می‌خواهم

photo_2016-06-08_17-14-22
نسخه بزرگ طرح

 

از بزرگ‌ترین برنامه‌های ماه مبارک رمضان در کشور ما و دیگر کشورهای اسلامی، برپایی مجالس بزرگ ختم و قرائت قرآن است.

قدیمی‌ها حتی ختم قرآن درماه رمضان را مانند روزه گرفتن برای خودشان واجب می‌دانستند. البته نه اینکه آن را واجب شرعی بدانند بلکه با توجه به ثمرات و برکات آن، به هیچ وجه دوست نداشتند که این ثواب عظیم را از دست بدهند. به هرحال هر کسی را با سبک زندگی‌اش می‌شود شناخت.

روزگار ما، روزگار شلوغ و پرتنشی شده است. چه بخواهیم و چه نخواهیم، سایه مدرن بودن افتاده است روی سرمان و اما باید مراقب باشیم که برخی از فرصت‌ها را از دست ندهیم. یکی از مهم‌ترین این فرصت‌ها، همین امروز است به‌مدت یک ماه؛ فرصتی فراهم شده برای انس بیشتر با کتاب آسمانی‌مان. فقط باید تصمیم بگیریم که در این ماه با قرآن بیشتر انس بگیریم، خدا هم درهای رحمت را به روی ما می‌گشاید.

 

با چه قرآنی درماه مبارک ختم قرآن کنیم؟

قرآن‌های فعلی توسط خطاط‌های مختلفی نوشته شده‌اند که برخی خارجی و برخی داخلی هستند. خب، شما مختارید که برای تلاوت روزانه قرآن در ماه رمضان، هر قرآنی که دلتان خواست انتخاب کنید اما پیشنهاد ما این است که سراغ یک خط استاندارد بروید. چرا؟ چون اگر بخواهید در مجالس قرآن‌خوانی به شکل گروهی شرکت کنید، یا با همراهی فایل‌های صوتی قاریان، قرائت کنید قرآن شما باید استاندارد باشد تا هماهنگ‌تر بتوانید ختم قرآن را انجام دهید.

 

خب حالا خط استاندارد، کدام خط قرآن است؟ کارشناسان قرائت، قرآن با رسم‌الخط عثمان طه را پیشنهاد کرده‌اند. این قرآن که توسط خطاط سوری نگاشته شده است، به‌علت خصوصیاتی که دارد میان مسلمان شهرت زیادی پیدا کرده، به‌گونه‌ای که الان در تمامی کشورهای اسلامی این قرآن به‌عنوان قرآن استاندارد شناخته شده است و در مسابقات حفظ و قرائت قرآن از آن استفاده می‌شود. فقط یادتان باشد که بهتر است این قرآن 15خطی باشد، چون این مصحف با تعداد سطور 15، 14، 12 و 18هم چاپ شده اما استاندارد آن 15خطی است.

[box type=”success” align=”” class=”” width=””]

کجاها می‌توانیم برای ختم قرآن برویم؟

امکان ندارد در محله‌ای زندگی کنید که هیچ‌یک از مساجدش، برنامه قرآن‌خوانی و ختم دسته‌جمعی قرآن نداشته باشد. حتی برخی مساجد هستند که در 2 یا 3 نوبت، برنامه جزءخوانی دارند. پس بهترین گزینه برای حضور در برنامه ختم قرآن، همین مساجد محله‌تان است.

 

البته گزینه‌های دیگری هم وجود دارد؛ آستان متبرک امامزادگان، حسینیه‌ها و دارالقرآن‌ها، جاهای دیگری هستند که می‌توانید برای ختم قرآن روی آن‌ها حساب کنید. فقط همین امروز باید از ساعت برگزاری برنامه آن‌ها مطلع شوید و خودتان را به جمع برسانید. یک کار خوب دیگر که در این سال‌ها رونق گرفته، برپایی مجالس خانگی ختم قرآن است.

 

این مجالس، مخصوصاً در محله‌هایی که هنوز هویت محلی خود را از دست نداده‌اند به راحتی پیدا می‌شود. خب خود شما هم می‌توانید بانی برگزاری این مجالس در خانه‌تان باشید و ثوابی بزرگ را کسب کنید. پیامبر اکرم(ص) می‌فرمایند: خانه‌ای که در آن قرآن خوانده شود فرشتگان وارد آن می‌شوند و شیطان‌ها از آن دور می‌شوند و اهل آن در آسایش قرار می‌گیرند و به خیر و برکت آن خانه افزوده می‌شود.

[/box]

 

قرآن را برای خواندن تقسیم‌بندی کنیم

به‌طور معمول، یک ماه 30روز است. البته امسال احتمال اینکه ماه رمضان 29روز باشد زیاد است. بهترین تقسیم‌بندی که بسیار هم رایج است خواندن یک جزء قرآن در هر روز است. این یک جزء با همان خط عثمان‌طه که در هر صفحه 15سطر دارد حدود 20صفحه می‌شود. حالا وقتش است که برنامه‌ریزی کنید، یعنی بخشی از روز یا شب ماه مبارک را به قرآن‌خوانی اختصاص دهید.

 

اگر قرآن را خیلی روان می‌خوانید باید بتوانید در کمتر از یک ساعت، یک جزء را بخوانید. زمان خواندن یک جزء توسط قاریان در فایل‌های صوتی هم چیزی حدود همین یک ساعت است؛ یعنی اگر خیلی هم روان‌خوان نیستید می‌توانید با استفاده از فایل‌های صوتی یا همراهی با برنامه‌های جزءخوانی تلویزیون و رادیو، برای همان یک ساعت برنامه‌ریزی کنید.

اینکه چه زمانی بهتر است، بستگی به برنامه کاری و زندگی خودتان دارد اما خب زمان‌هایی هم هستند که ثواب قرآن خواندن در آن بیشتر است. مثلاً بین‌الطلوعین زمانی است که براساس روایت‌های مختلف، ثواب هر کار خوب در آن دوبرابر است.

 

ترجمه قرآن را هنگام ختم قرآن بخوانیم یا نه؟

قرار است شما در این یک‌ماه بیشتر با قرآن مأنوس شوید. خب علما و بزرگان هم برای انس با قرآن، تعاریفی بیان کرده‌اند و آن را دارای درجاتی دانسته‌اند. مثلاً همین‌که شما به آیات قرآن، نگاه هم بکنید، درجه‌ای از انس با قرآن است و برای آن فواید جسمی و معنوی زیادی در روایات بیان شده است.

 

حتی طبق روایات اسلامی، کسی که در خانه‌اش از قرآن نگهداری می‌کند هم از اثرات آن برخوردار است. نگهداری قرآن در خانه، نگاه‌کردن به آیات قرآن، گوش فرا دادن به قرآن‌خوانی دیگران، تلاوت قرآن، تدبر و تفکر در قرآن و در نهایت عمل به قرآن، همان مراتب انس با قرآن است که توسط علما و همچنین در روایات مختلف بیان شده.

 

ماه بهار قرآن، بهترین فرصت است که شما از مرتبه‌ای به مرتبه بالاتر بروید. کسی که زبان عربی نمی‌داند، می‌تواند در کنار تلاوت روزانه به سراغ ترجمه‌ها هم برود و در آیات قرآن تفکر کند و دستورات آن را در زندگی‌اش به‌اجرا درآورد. ترجمه‌های خوب هم که کم نیست؛ ترجمه‌های بهاءالدین خرمشاهی، ابوالفضل بهرام‌پور، طاهره صفارزاده، عبدالمحمد آیتی و مهدی الهی‌قمشه‌ای از آن جمله‌اند.

ختم قرآن
ختم قرآن

حتماً باید درماه رمضان ختم قرآن انجام دهیم؟

هر چیزی بهاری دارد و بهار قرآن، رمضان است. در بهار قرآن، شایسته نیست که ما به‌عنوان یک مسلمان، قرآن نخوانیم و در آن تدبر و تفکر نکنیم. میزان این قرآن‌خوانی هم می‌تواند حتی به اندازه یک آیه قرآن باشد. حتماً این روایت معروف حضرت رسول(ص) را شنیده‌اید که فرموده‌اند کسی که درماه مبارک رمضان یک آیه قرآن بخواند پاداش او همانند کسی است که قرآن را در ماه‌های دیگر ختم کرده است.

 

اما سفارش شده در ماه رمضان قرآن را یک‌بار ختم کنیم. به هر حال هر چقدر بیشتر برای قرآن‌خوانی در این ماه وقت بگذارید ماه معنوی‌تری را تجربه می‌کنید و ثواب بیشتری می‌برید. اگر خیلی هم مهارت قرآن‌خوانی‌تان خوب نیست، بهتر است حتماً آموزش ببینید و تمرین کنید.

خوب نیست به‌عنوان یک مسلمان، بلد نباشید قرآن را از رو بخوانید. البته به این بهانه بی‌خیال قرآن‌خوانی نشوید. پیامبراکرم(ص) می‌فرمایند: قاری چنانچه قرآن را غلط یا اشتباه یا با لحن غیرعربی بخواند فرشته آن را همانطور که نازل شده (صحیح و کامل) می‌نویسد.

[box type=”info” align=”” class=”” width=””]

چه شرایطی را برای قرآن‌خوانی فراهم کنیم؟

قرآن، کتاب خداست، کتاب مقدس ما مسلمان‌ها، کتاب زندگی‌مان و خیلی صفات برگزیده دیگر که نشان از اهمیت آن دارد. خب مسلم است که وقتی می‌خواهیم سراغ آن برویم باید نکاتی را رعایت کنیم. پایین‌ترین مرتبه آن همین احترام ظاهری قرآن است، یعنی مثلاً محل نگهداری‌اش را در منزل، بهترین مکان قرار دهیم تا حدی که حتی موقع استراحتمان کوچک‌ترین بی‌احترامی به آن نشود، یا اینکه موقع قرائت دیگران به احترام قرآن سکوت کنیم و به قرائت گوش دهیم.

 

یا اینکه بدون وضو سراغ قرآن‌خوانی نرویم، حتی اگر قصد لمس کلمات آن را هم نداشته باشیم. یکی از کارهایی که برای مهیا شدن قرآن‌خوانی سفارش شده، مسواک زدن است. استعاذه کردن هم بسیار سفارش شده؛ یعنی قبل از شروع قرائت بگوییم «اعوذبالله من الشیطان الرجیم» چراکه این دستور قرآنی است که می‌فرماید «فاذا قرأت القران فاستعذ بالله من الشیطان الرجیم؛ یعنی هر وقت قرآن خواندی، پناه ببر به خدا از دست شیطان رجیم» بهترین شیوه‌ای هم که برای قرائت قرآن سفارش کرده‌اند ترتیل‌خوانی است، چون همزمان امکان تدبر در آیات قرآن را هم فراهم می‌کند.

[/box]

 

به نمایشگاه بیست‌وچهارم و فرهنگسرای قرآن بروید

اگر مایلید درماه رمضان انس بیشتری با قرآن داشته باشید، حتماً سری به بیست و چهارمین نمایشگاه بین‌المللی قرآن‌کریم واقع در مصلای امام‌خمینی(ره) بزنید. در این نمایشگاه که از 24خرداد شروع می‌شود و تا 8 تیرماه ادامه دارد، محافل مختلفی برای انس با قرآن خواهید یافت.

 

فرهنگسرای قرآن هم در این نمایشگاه غرفه دارد و می‌توانید از خدماتی که ارائه می‌شود، برای آشنایی بیشتر با مفاهیم کتاب آسمانی سود ببرید. اما در این روزها و شب‌های ماه رمضان می‌توانید سری هم به‌خود فرهنگسرای قرآن در خیابان قزوین بزنید. در طول‌ماه مبارک رمضان همچنین ظهرها بعد از نماز عصر مراسم جزءخوانی قرآن‌کریم صورت می‌گیرد که همه شهروندان می‌توانند با حضور در نمازخانه این فرهنگسرا، روخوانی قرآن را انجام دهند.

 

همچنین هرسال در شب میلاد امام حسن‌مجتبی(ع) در سالن همایش‌های فرهنگسرا از پیشکسوتان در ۶ رشته قرآنی تجلیل به عمل می‌آید که شهروندان برای آشنایی و ارتباط بیشتر با این اساتید می‌توانند در این مراسم حضور یابند. ضمن اینکه کلاس‌های آموزشی هم به قوت خود برگزار می‌شوند. شماره تماس این فرهنگسرا برای اطلاع از برنامه‌های آن 3-55775141 است.

 

من چشمانم را برای قرآن خواندن می‌خواهم

خاطره‌های زیادی درباره حضور پررنگ قرآن در زندگی حضرت‌امام(ره) بیان شده است که نشان از انس بسیار زیاد ایشان به این کتاب آسمانی دارد. ایشان هم مانند بسیاری از علما و بزرگان ما با آغاز ماه مبارک رمضان، سبک زندگی‌شان تغییر می‌کرد و اوقات زیادی را با قرآن سپری می‌کردند. یک‌بار زمانی که امام در نجف بود، از ناحیه چشم دچار ناراحتی شده بود. هنگامی که پزشک چشم، ایشان را معاینه کرد، توصیه کرد که چند روزی قرآن نخوانند و استراحت کنند. امام لبخند زدند و فرمودند: «دکتر! من چشم‌ام را برای خواندن قرآن می‌خواهم! چه فایده‌ای دارد اگر چشم داشته باشم و قرآن نخوانم؟ شما کاری بکنید که من بتوانم قرآن بخوانم».

 

ایشان احترام بسیار زیادی هم به قرآن می‌گذاشتند و همیشه مراقب بودند که قرآن روی زمین گذاشته نشود. گاهی که نزدیکان ایشان قرآن را روی زمین می‌گذاشتند، امام که مراقب بودند بلافاصله می‌فرمودند: «قرآن را روی زمین نگذارید!» و بلافاصله دستشان را جلو می‌آوردند، آن را می‌گرفتند و روی میز می‌گذاشتند. امام در روز چند نوبت قرآن می‌خواندند؛ بعد از نماز صبح، قبل از نماز ظهر و عصر، قبل از نماز مغرب و عشاء و یا در هر فرصت دیگر به این عمل مستحب پایبند بودند. نزدیکان ایشان بارها در طول روز که خدمت ایشان می‌رسیدند، امام را مشغول خواندن قرآن می‌دیدند.

ختم قرآن
ختم قرآن

به قرآن عشق بورزید

توصیه‌های کاربردی رهبری برای انس بیشتر با قرآن

 

رهبر معظم انقلاب بارها در دیدار با قاریان و حفاظ کشور و همچنین در محافل انس با قرآن که در حسینیه امام‌خمینی(ره) برگزار شده، توصیه‌هایی برای انس بیشتر با قرآن داشته‌اند. اینجا به چند مورد از این توصیه‌های کاربردی اشاره شده است:

 

همه به قرآن عشق می‌ورزند و احترام می‌کنند اما عده کمی همواره آن را تلاوت و عده کمتری در آن تدبر می‌کنند. برای رفع این نقیصه که کاری ممکن و روان است، در گام اول باید جوانان و نوجوانان را با متن و ترجمه قرآن آشنا کرد و از شربت گوارا و حیات‌بخش قرآن، به ذائقه آنان چیزی چشانید.

 

ترتیبی بدهید که بشود بچه‌ها را از کوچکی در دبستان وادار به حفظ قرآن کنند – البته مجبورشان نکنند – جایزه قرار بدهند و مثلاً بگویند هر بچه‌ای که در دوره دبستان، اینقدر از قرآن را حفظ بکند، این مقدار امتیاز خواهد گرفت؛ یا اگر کسی در دبیرستان، این مقدار قرآن را حفظ کند، به قدر این واحدها یا این درس‌ها، نمره یا امتیاز مادی می‌دهیم. من عقیده‌ام این است که حفظ قرآن باید از بچگی شروع بشود، یعنی حدوداً از 12سالگی، 13سالگی.

 

آیه‌ای را که تلاوت می‌کنید، به‌درستی معنایش را درک کنید. همین معنایی که یک عربی‌دان می‌تواند بفهمد، همین معنای ظاهری را درست درک کنید. اینکه درک شد، آن وقت در تلاوت، فرصت و قدرت تدبر به انسان دست می‌دهد، یعنی انسان می‌تواند آن وقت تدبر کند.

 

ما باید رابطه‌مان را با قرآن روزبه‌روز مستحکم‌تر کنیم. در خانه‌ها قرآن بخوانید. حتی در هنگام بیکاری، چنانچه مختصر فراغتی پیدا می‌کنید، خودتان را به قرآن وصل کنید. هر روز مقداری قرآن بخوانید و آن را فرابگیرید.

 

در آن دوران طاغوت، من در مشهد جلسات تفسیر و درس قرآن داشتم؛ به جوانانی که می‌آمدند، می‌گفتم که هر کدام از شماها یک نسخه قرآن در جیب بغلتان داشته باشید؛ اگر در جایی منتظر کاری می‌ایستید و فراغتی پیدا می‌کنید- یک دقیقه، 2 دقیقه، 5 دقیقه، نیم‌ساعت – قرآن را باز کنید و به تلاوت آن مشغول شوید، تا با این کتاب انس پیدا کنید.

 

قرآن را بایستی از خودمان جدا نکنیم. دائم باید با قرآن مرتبط و مأنوس باشیم. حالا در روایات دارد که هر روز لااقل 50 آیه قرآن بخوانید. این، یکی از معیارهاست. اگر نتوانستید، روزی 10 آیه قرآن بخوانید؛ نگویید سوره حمد را می‌خوانم و این چند آیه سوره حمد با چند آیه سوره قل‌هوالله – یک رکعت- می‌شود همان 10 آیه‌ای که فلانی می‌گوید. نه، غیراز آن قرآنی که در نماز می‌خوانید، قرآن را باز کنید، بنشینید، با حضور قلب، 10 آیه، 20 آیه، 50 آیه، 100 آیه بخوانید.

 

با حالت روزه‌داری یا حالت نورانیت ناشی از روزه‌داری، در شب‌ها و نیمه شب‌ها، تلاوت قرآن، انس با قرآن، مخاطب خدا قرارگرفتن، لذت دیگری و معنای دیگری دارد. چیزی که انسان در چنین تلاوتی از قرآن فرا می‌گیرد، در حال متعارف و معمول نمی‌تواند دسترسی پیدا کند.

 

اگر بخواهیم همه قرآن را بیاموزند، عده‌ای باید در اوج قرار گیرند- مثل همه‌چیز دیگر- همینطور که اگر بخواهید ورزش، همگانی شود، بایستی عده‌ای قهرمان را جلوی چشم مردم نگه دارید. اگر بخواهید قرآن در خانه‌ها، بین بچه‌ها، بین بزرگ‌ها، بین زن‌ها و مردها رواج پیدا کند، بایستی قهرمانان قرآنی را احترام کنید.

 

نویسنده : معصومه اصغری

 

دسته‌ها
مقاله

چگونه فرهنگ مقاومت را به کودکان آموزش دهیم ؟

فرهنگ مقاومت
فرهنگ مقاومت

ما مردمانی هستیم با فرهنگی چندهزارساله. دیگر این را هر پیر و جوان و کودک این کشور می‌داند. جزء جزء این فرهنگ قابل تأمل و اعتناست.

یکی از این عناصر و اجزای فرهنگی که همگی با هر دین و مسلک و مرامی به آن افتخار می‌کنیم و به آن احترام می‌گذاریم، فرهنگ مقاومت است که در حد اعلای خود در سال‌های دفاع‌مقدس بروز کرده است. در تاریخ این کشور، هیچ زمانی خالی از مقاومت نبوده است. هر دوره تاریخی را که بررسی کنید، مردمانی را می‌بینید که بر سر خاک، دین، ناموس و… ایستاده‌اند، مقاومت کرده‌اند و تاریخ‌ساز شده‌اند.

 

فرهنگ امری است یادگرفتنی و آموزش و تربیت، مسیری است که به فرهنگ ختم می‌شود. اما چه فرهنگی؟! آیا ما در تربیت کودکمان، آن‌هم در دنیای امروز، حواسمان به آشنایی او با فرهنگ مقاومت هست؟ اصلا می‌دانیم چرا باید کودک را با این مفاهیم آشنا کنیم؟ آیا فرهنگ مقاومت صرفا برای زمانی است که کشور در ناامنی و جنگ است یا به درد زندگی شخصی کودک هم می‌خورد؟ آیا آشنایی کودکان با فرهنگ مقاومت یعنی آموزش خشونت به آنها؟ و اینکه در نهایت چطور می‌توان کودکی را با فرهنگ مقاومت آشنا کرد و این دست مفاهیم را با توجه به روح حساس کودک، در سلامت به او آموخت؟ در ادامه به پاسخ این سؤالات خواهیم پرداخت.همراه بنیانا باشید 

 

درسش را بخواند کافی‌ست!

چند درصد از پدرومادرهای امروزی به آشنا کردن فرزندشان با فرهنگ مقاومت اهمیت می‌دهند یا تربیت به شیوه فرهنگ مقاومت برایشان دغدغه است؟ برخی از ما که آنقدر در چنگ روانشناسی‌های متفاوت و غیربومی اسیر شده‌ایم که مدام در حال افراط و تفریط هستیم.

 

اصلا خودمان هم آشنایی چندانی با فرهنگ مقاومت، ضرورت و پیامدهای آن نداریم. تمام هم و غم‌مان این است که کودک‌مان خوب درس بخواند تا برای خودش کسی بشود، یعنی کسی شدن را فقط از یک مسیر و آن‌هم از دانشگاه و دکتر و مهندس شدن، میسر می‌دانیم.

درحالی‌که اگر قرار است فردی بار بیاوریم که برای خود و جامعه‌اش مفید باشد و روحی بزرگوار و سالم داشته باشد، به جز درس خواندن و تشویق و تنبیه او باید به مسائل دیگری هم اهمیت بدهیم.

 

فرهنگ خشن یا فرهنگ مقاومت؟

همین که سخن از انتقال فرهنگ مقاومت به نسل جدید می‌شود، بعضی‌ها در ذهنشان کودکانی تفنگ به‌دست را تصور می‌کنند که خشونت از آنها می‌بارد و توانایی صلح، دوست‌داشتن و مدارا کردن با کسی را ندارند؛ آدمی که کشتن و کشته شدن برایش عادی است.

اما فرهنگ مقاومت الزاما به‌معنای آموزش خشونت نیست، به‌معنای تفنگ دست گرفتن هم نیست.

فرهنگ مقاومت اتفاقا به مدارا و صلح می‌انجامد. آموزش درست فرهنگ مقاومت، به کودک ما می‌گوید که دشمن کیست و در برابر چه کسانی و چه چیزهایی باید مقاومت کرد و به او مفاهیم ایثار و گذشت را می‌آموزد که جزء جدایی‌ناپذیر مقاومت هستند.

فرهنگ مقاومت
فرهنگ مقاومت

راه‌های آموزش فرهنگ مقاومت به کودکان

1- از همان کودکی، حواستان باشد که ستیزه‌جویی و خودخواهی دقیقا نقطه مقابل فرهنگ مقاومت است. کودک شما باید در مرحله اول دوست داشتن را فرابگیرد.

هرگز به او نگویید: «هرکی کتکت زد تو هم بزنش» این تربیت، از کودک شما فردی عصبی می‌سازد که گمان می‌کند تنها راه دفاع از خود کتک‌زدن دیگران است. از آنهایی هم نباشید که اجازه نمی‌دهند کودکشان هیچکدام از وسایلش را با دیگران شریک شود؛ «بدو اسباب‌بازی‌هاتو قایم کن که الان پسرخاله میاد همه رو خراب می‌کنه» یا «ماشین کنترلی‌تو ندی دست بچه‌ها که خرابش می‌کنن» شما با این جملات، کودکی مسئول و مراقب نخواهید داشت، آنچه نصیبتان می‌شود فردی خسیس، ستیزه‌جو، بدون داشتن روحیه گذشت و بخشش است.

 

2- کودکتان را به بخشش و گذشت تشویق کنید؛ «می‌تونی عروسکت رو به دوستت بدی» «اگر همکلاسی‌ات مداد رنگیشو یادش رفته بود، بهش کمک کن» «از لقمه غذات به پسرخاله‌ات هم بده» همه اینها پایه‌های بنیادین فرهنگ مقاومت، یعنی بخشش و گذشت هستند.

تا کودکی مهربان، باگذشت و بخشنده نداشته باشید، نمی‌توانید انتظار جوانی را داشته باشید که می‌داند چگونه و چرا باید مقاومت کند. کودکی که قرار است با فرهنگ مقاومت و پایداری بزرگ شود باید توانایی گذشت از آنچه دوست‌شان دارد را داشته باشد.

 

3- از اسطوره‌های مقاومت کمک بگیرید. این فرهنگ، این مرز و بوم و این ادبیات، سرشار از اسطوره‌هایی است که هم جذابند و هم اخلاقی! هم روحیه مقاومت در سراسر زندگی‌شان جریان داشته و هم آدم‌های مهربان و اخلاق‌گرایی بوده‌اند. به الگوها و شهدایی که در همین 50سال اخیر در کشور داشته‌ایم توجه کنید، همگی قابلیت این را دارند که تبدیل به داستان‌های شبانه برای کودک شما شوند. وجه مشترک همگی‌شان هم زیربار حرف زور نرفتن است.

 

4- کوچه، خیابان و بزرگراه‌های ما مزین به نام شخصیت‌ها و اغلب شهدای دفاع‌مقدس هستند. آیا وقتی می‌گوییم «همت» فرزند ما تنها یک اتوبان را به‌خاطر می‌آورد یا می‌داند شهیدهمت که بود و چه کرد؟ این رفت‌وآمدهای شهری را خالی از آموزش نگذارید، هر زمان که از کوچه یا خیابانی با این نام‌ها گذر می‌کنید، یک وجه از شخصیت آن فرد را برای کودکتان در قالب داستان بسیار کوتاه بگویید و هر بار که از آنجا گذر می‌کنید به خاطرش بیاورید.

 

5- وجهه بسیجی‌ها یا افرادی که این روزها از همه‌چیزشان گذشته‌اند و در سوریه به مقاومت مشغولند، در ذهن کودک شما بسیار مهم است. از مدافعان حرم برای کودکتان بگویید.

از آنها نباشید که با آمدن هر قافله شهید گمنام، آه و فریادشان بالا می‌رود که چقدر شهید! یا آنهایی که از صبح تا شب توی گوش آدم‌ها می‌خوانند: «اینا پول می‌گیرن میرن می‌جنگن» اتفاقا این رفتارهاست که به دوست نداشتن آدم‌ها و بدگمانی و بی‌اعتمادی می‌انجامد.

 

6- قدرشناسی کنید و کودکتان را در این قدرشناسی‌ها شریک کنید. شاید تعداد جانبازان بازمانده از دفاع‌مقدس کم باشد، اما بالاخره هستند آنهایی که بتوان به‌عنوان یک مرجع و الگوی زنده به کودک معرفی‌شان کرد.

قرار نیست آن جانباز برای کودک شما از سختی‌های جانبازی یا حتی آن قسمت کشت و کشتار جنگ بگوید؛ همین ارتباط نزدیک با روحیه مقاومت و آشنایی با افرادی که به‌خاطر آسایش ما خودشان را تا پای جان به خطر انداخته‌اند، اثرات خودش را دارد.

این روزها خانواده‌های شهدای مدافع حرم در اطرافمان هستند. با کودک و نوجوانتان از این رشادت‌ها بگویید، به دیدار خانواده‌ها بروید و بگذارید فرزندتان با این فضا آشنا بشود.

 

7- به ایمان و ارتباط کودک با خدا حساس باشید. تاریخ نشان داده است، آدم‌هایی که باورهای قوی‌تری داشته‌اند آدم‌های مقاوم‌تری بوده‌اند. معنویت و ارتباط با خدا و آشنایی با دین اسلام که سرشار از فرهنگ مقاومت است، در این مسیر کار شما را بسیار آسان می‌کند. او را به مجالس مذهبی ببرید و با این کار او را واکسینه کنید.

 

8- از نشانه‌های مقاومت فاصله نگیرید. بازدید از موزه دفاع‌مقدس، بازدید از مناطق جنگی، استفاده از وسایلی که نماد مقاومت هستند مثل سربند، چفیه، یاری‌دهنده‌اند. درست است که اینها ظاهر ماجراست اما از ظاهر همیشه پلی به باطن خواهد بود.

 

9- دشمن‌شناسی را دست‌کم نگیرید و به آن به چشم یک سوژه بی‌فایده و لوث نگاه نکنید. فرزند شما باید بداند جهان امروزی، جهانی است که ممکن است هر لحظه آن‌که ادعای دوستی کرده و برایش پیام تبریک سال نو فرستاده، بر سر بزنگاه، بزرگ‌ترین خیانت‌ها، عداوت‌ها و کشتارها را در جهان راه بیندازد. نگویید ما سیاسی نیستیم. آنچه در جهان امروزی جریان دارد، چیزی فراتر از سیاست است که باید با کودک و نوجوان در حد و اندازه خودش با زبانی مناسب سن و سالش به گفت‌وگو نشست.

 

10- کودکی عاشورایی تربیت کنید. عاشورا یکی از صحنه‌های بسیار مستعد برای ترویج فرهنگ مقاومت است و پر است از داستان‌هایی که به درد هر سن و سالی می‌خورد. هر مفهومی که لازمتان باشد را دارد؛ از ایثار و گذشت تا دشمن‌شناسی و ظلم‌ستیزی و…

 

در تمام مسیر آموزش چند نکته را فراموش نکنید

از تکرارهای بیهوده پرهیز کنید. تکراری و طولانی بودن هر امری کودک را خسته و دلزده می‌کند.

از هنر کمک بگیرید. فیلم، ادبیات، نقاشی و… می‌توانند غیرمستقیم و با زبانی لطیف با کودکان صحبت کنند.

داستان و شعر را جدی بگیرید. بچه‌ها با هر چیزی که در قالب داستان و شعر عنوان شود، ارتباط بهتری می‌گیرند.

بازی و شادی و هیجان، جزء لاینفک زندگی کودکان است. هر آنچه با اینها پیوند بخورد تأثیر بهتری خواهد گذاشت.

تشویق کردن او را ولو با یک بوسه، به‌خاطر بسپارید. رفتارهایی که به ازخودگذشتگی، ایثار، بخشش و… ربط دارد را حتما تشویق کنید.

 

نویسنده: مریم کمالی نژاد

منبع تصاویر از سایت moqawama.ir 

دسته‌ها
مقاله

منظور از مفسده در نگاه به نامحرم چیست ؟

با انجام عقد ازدواج با شرایط آن مرد و زن نامحرم با یكدیگر محرم می شوند كه این عقد ممكن است موقت یا دائم باشد در عقد موقت تا مدت تمام نشده محرمیت باقی است كه پس از پایان مدت در عقد موقت و انجام طلاق در عقد دائم محرمیت بین زن و شوهر از بین می رود.

لازم به ذكر است كه با انجام عقد (چه موقت و چه دائم) مادر زن به داماد و عروس به پدر شوهر محرم می شوند و این محرمیت دائمی است یعنی پس از طلاق و پایان مدت هم باقی می ماند.

البته محرمیت مادر زن به داماد و عروس به پدر شوهر در حد محرمیت مادر و خواهر است كه نگاه و لمس و مو و بدن آنها (به غیر از عورتین) بدون قصد لذت اشكال ندارد.

 

نگاه به نامحرم
نگاه به نامحرم

سوال: مقصود از ریبه و مفسده در نگاه به نامحرم چیست؟ آیا شامل احساس درونی گذرا نیز می‌شود؟

پاسخ : مقصود از ریبه و مفسده‌ای که در بحث نگاه به نامحرم و یا صحبت و ارتباط اجتماعی میان زن و مرد نامحرم مطرح شده، این است که؛ این امور باعث انجام گناه گردد و یا فکر و ذهن را به سوی شهوت‌رانی بکشاند و باعث آلودگی افکار بشود.

نه خطورات ذهنی و احساسات درونی لحظه‌ای و گذرا که قدرت مقابله با آن در بیشتر افراد وجود دارد. علاوه بر نگاه، باید از رفتارهای دیگری که افراد را به سوی گناه کشانده و یا دست کم ترس از آن وجود داشته باشد خودداری نموده و ظرفیت ذهنی و قلبی خود را بالا برد.

[/box]

سوال: الف) حکم خندیدن زن در برابر نامحرم چیست؟ ب) شنیدن صدای خنده توسط نامحرم چه حکمی دارد؟

آیة الله بهجت (ره):

الف) اشکال دارد.

ب) شنیدن صدای خنده زن- بدون ریبه- در صورتی که معرضیت برای فتنه نداشته باشد جایز است اگر چه احتیاط خوب است.

آیة الله خامنه ای (دام ظلّه):

الف و ب) اگر بدون قصد ریبه و همراه با اطمینان و عدم وقوع در مفاسد باشد اشکال ندارد والا جایز نیست.

آیة الله صافی گلپایگانی (دام ظلّه):

الف) لبخند زدن و هر کاری که در معرض تهییج نامحرم است، جایز نیست.

ب) گوش دادن به صدای خنده و گریه زن نامحرم چنانچه معرض تلذذ و فتنه نباشد مانعی ندارد.

آیة الله مکارم شیرازی (دام ظلّه):

الف) رعایت آداب عفت واجب است.

ب) در موردی که مفاسد خاصی بر آن مترتب نشود مانعی ندارد.

آیة الله وحید خراسانی (دام ظلّه):

الف) در صورتی که موجب تلذّذ یا تهییج شهوت اجانب یا ترس وقوع در گناهی باشد حرام است.

ب) اگر با تلذّذ یا ریبه (ترس وقوع در گناه) گوش کند مرتکب معصیت شده است.

سوال: آیا استفاده از ساق‌دست‌های رنگی، توردار یا گیپوردار در برابر نامحرم اشکال دارد؟

در مسئله‌ی حجاب زن، پوشش باید به گونه‌ای باشد که توجه نامحرم را جلب نکند؛ لذا اگر تزیینات به کار رفته در پوشش، به حدی است که عرفاً باعث جذابیت جنسی برای مردان نامحرم می‌شود، پوشاندن آن لازم است.

پاسخ مراجع عظام تقلید نسبت به این سوال، چنین است:

حضرت آیة الله العظمی خامنه‌ای (مد ظله العالی):

حجاب و پوشش، باید به گونه‌ای باشد که علاوه بر این که تمامى بدن زن (بجز صورت و دستها تا مچ که استثناء شده) را بپوشاند و توجه نامحرم را هم جلب نکند.

حضرت آیة الله العظمی نوری همدانی(مد ظله العالی):

چنانچه زینت باشد باید از نا‌محرم پوشیده شود.

حضرت آیة الله العظمی صافی گلپایگانی (مد ظله العالی):

چنانچه مورد جلب  توجه نامحرم گردد باید ترک شود.

سوال: چگونه می توان با جنس مخالف محرم شد؟

جواب: به طور كلی محرمیت از سه طریق ممكن است حاصل گردد: 1ـ نسب 2ـ رضاع 3ـ ازدواج .

در مورد نسب فرزند و نوه و نتیجه, فرزندان خواهر و برادر و فرزندان آنها, عمه و خاله, مادر و مادربزرگ پدری و مادری محرمند.

رضاع: اگر دختری قبل از دو سالگی از زن دیگری با شرایط معین شیر بخورد آن دختر به تمام فرزندان آن زن محرم می شود و نیز اگر پسری قبل از دو سالگی شیر زن دیگری را بخورد به تمام دختران آن زن محرم می شود.

ازدواج: با انجام عقد ازدواج با شرایط آن مرد و زن نامحرم با یكدیگر محرم می شوند كه این عقد ممكن است موقت یا دائم باشد در عقد موقت تا مدت تمام نشده محرمیت باقی است كه پس از پایان مدت در عقد موقت و انجام طلاق در عقد دائم محرمیت بین زن و شوهر از بین می رود.

لازم به ذكر است كه با انجام عقد (چه موقت و چه دائم) مادر زن به داماد و عروس به پدر شوهر محرم می شوند و این محرمیت دائمی است یعنی پس از طلاق و پایان مدت هم باقی می ماند.

البته محرمیت مادر زن به داماد و عروس به پدر شوهر در حد محرمیت مادر و خواهر است كه نگاه و لمس و مو و بدن آنها (به غیر از عورتین) بدون قصد لذت اشكال ندارد. شرایط رضاع و عقد موقت و دائم در رساله توضیح المسائل مذكور است مراجعه فرمایید. (تحریر الوسیله، ج2، ص262)

گردآوری: آمنه اسفندیاری

بخش احکام اسلامی تبیان

منابع:

استفتائات موجود در واحد پاسخ به سوالات جامعة الزهراء قم

سایت اسلام کوئیست

سایت اندیشه قم

تحریر الوسیله، ج2

دسته‌ها
مقاله

قاری نیمه شب قرآن و جهنم!!

امام علی (علیه السلام) شنید، مردی از خوارج «حَروُریّه» (منسوب به حروراء نزدیک نهروان) نماز شب خوانده و قرآن تلاوت می‌کند، فرمود: «نومٌ علی یقینٍ خیرٌ من صلاه فی شکِّ؛ خواب همراه یقین و ایمان، بهتر از نماز با شک است».

دسته‌ها
مقاله

بازی های آنلاین دخترانه ابزار جدید برای ترویج سبک زندگی غربی

در این بازی‌ها القائات سایر بازی‌ها نیز وجود دارد: از جمله اینکه مرتباً فرد برای شرکت در مهمانی‌ها و موقعیت‌های مختلف باید لباس مناسب را انتخاب کند، آرایش خاصی داشته باشد و… در ادامه با این بررسی درباره این نوع بازی ها همراه بنیانا باشید

 

اغلب بازی های آنلاین دخترانه  موجود در بازار به دلیل محتوای اکشن و اغلب خشن خود معمولاً به سختی می‌توانند دختران را به خود جلب کنند. همین امر باعث شده است که سازندگان این گونه بازی‌ها تمهیداتی بیندیشند تا این بخش از گیمرها را نیز از دست ندهند.

 

 تعیین جنسیت گیمر:

 

یکی از کارهایی که در ورژن ۱۰ از سری بازی‌های ندای وظیفه یعنی بازی call of duty:Ghosts انجام شده است قابلیت تعیین جنسیت گیمر بازی است. به اذعان سازندگان این بازی، مهم‌ترین هدف آنان از این کار جذب جنس مؤنث به این بازی بوده است.

 

بازی های آنلاین دخترانه :

اما بخش دیگری از این بازی‌ها که اغلب به صورت آنلاین و با نام بازی های آنلاین دخترانه ارائه می‌شوند، دقیقاً باتوجه به علایق جنس مؤنث طراحی می‌شوند اما این بازی‌ها و محتوای آن‌ها کاملاً همسو با همان فرهنگ و سبک زندگی است که غرب دوست دارد برای زن غربی، ملکه شود و او تنها خود را در همین چارچوب تصور کند. ازجمله بازی‌های آنلاین می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

 

آرایش و مدل مو:

 

بازی‌هایی که در آن فرد باید نوع آرایش را تعیین کند. اصلاح مو انجام دهد و مدل موی خاصی را برای دختر موجود بازی طراحی کند که از این جمله بازی های آنلاین دخترانه می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

بازی های آنلاین دخترانه
بازی های آنلاین دخترانه

آرایش باربی – اصلاح موی باربی- آرایش دختر آب نباتی

اما گاه حتی این مدل‌ها جنبه خاص دیگری از زندگی غربی را شامل می‌شوند که از آن جمله می‌توان به Hollywood style و Halloween hair اشاره کرد.

بازی‌های آنلاین دخترانه
بازی‌های آنلاین دخترانه

مد و لباس:

 

بخش دیگری از این بازی‌ها به لباس و مد می‌پردازند که از آن جمله می‌توان به بازی‌های زیر اشاره کرد:

 

بازی برای انتخاب مدل لباس مادر برای شرکت در مجلس رقص

 

خرید لباس برای فصل تابستان

بازی های آنلاین دخترانه
بازی های آنلاین دخترانه

جذب دختران به جنس مخالف:

اما این پایان کار نیست. در برخی از این بازی های آنلاین دخترانه ، گیمر با شماره گیری یک گوشی موبایل به دنبال عشق خود می‌گردد و قرار است بااین شماره گیری، عشق خود را بیابد!

 

علیرغم وجود این بازی‌ها، بازهم به نظر می‌رسد سازندگان بازی‌های کامپیوتری هنوز نتوانسته‌اند بخش زیادی از گیمرهای مؤنث را جذب کنند پس از طرق دیگر به این کار پرداخته‌اند.

 

سازندگان بازی The Sims که خیلی زود توانست طرفداران بسیاری را از اقصی نقاط جهان به خود جلب کند با اشاره به عدم جذب کافی دختران، از تلاش برای جذب این قشر از طریق محتواهایی با مضمون ایجاد ارتباط با جنس مخالف سخن به میان آورده است و این سری بازی های آنلاین دخترانه را برای جذب این قشر، بسیار موفق دانسته است.

 

اما بازی the sims چگونه بازی است:

 

دراین سری بازی‌ها، گیمر کاملاً در یک فضای مجازی زندگی می‌کند. یعنی چیزی شبیه زندگی دوم؛ در این فضا کار می‌کند، خانه‌اش را طراحی می‌کند، ازدواج می‌کند، بچه دار می‌شود، خانه داری می‌کند، پارتی می‌رود و …

بازی the sims
بازی the sims

اما گیمر برای ازدواج، باید با افراد مختلفی از جنس مخالف دوست شود، مرتباً به مهمانی‌های مختلف برود، باافراد زیادی از جنس مخالف ارتباط بگیرد تادرنهایت قلب یک نفر را ۱۰۰% کند و او همسرش شود.

 

یکی از سازندگان این سری بازی‌ها عامل موفقیت این بازی‌ها برای جلب مخاطبان دختر را همین موضوع عنوان می‌کند:”ما تا به حال درجذب خانم‌ها موفق نبوده‌ایم اما در سیمز با ایجاد شرایطی برای ارتباط بیشتردختران با پسران توانستیم این قشررانیز جذب کنیم.”

82447-246585-1404560259 (1)

در واقع او میزان جذب مخاطب انواع بازی‌های آنلاین دیگر را مناسب ندانسته و علتش را نبود فضای ارتباطی باجنس مخالف بر می‌شمرد.

 

اشاره به این نکته ضروری است که این بازی علاوه برایجاد این فضاها، القائات سایر بازی‌ها را نیز با خود دارند از جمله اینکه مرتباً فرد برای شرکت در مهمانی‌ها و موقعیت‌های مختلف باید لباس مناسب را انتخاب کند، آرایش خاصی داشته باشد و…

 

اهداف پشت پرده:

 

باقدری تأمل در سخن رهبری می‌توان به اهداف غربی‌ها در ارائه چنین بازی‌هایی دست یافت:

 

“آن‌ها (غربی‌ها) برای اینکه از زن، آنچنان موجودی به وجود آورند که مورد نظر خودشان است محتاج این هستند که دائماً مد درست کنند و چشم‌ها و دل‌ها و ذهن‌ها را به همین چیزهای ظاهری و کوته نظرانه مشغول کنند. کسی که به این کارها مشغول شود کی به ارزش‌های واقعی خواهد رسید؟”

رهبر معظم انقلاب

[box type=”note” align=”” class=”” width=””]

همانگونه که در بالا به آن اشاره شد، غربی‌ها برای معطوف کردن زن به ظواهر ظاهری، از انواع ابزارها از جمله بازی استفاده می‌کنند ازجمله این اهداف می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

 

۱. ایجادسبک زندگی متناسب با اهداف غرب

 

۲. مشغول داشتن زن به ظواهر

 

۳. مشغول کردن زنان به انواع مد، لباس و…

 

۴. معطوف کردن زن به ارتباط با جنس مخالف

[/box]

 

منبع : سراج