تاریخ معاصر کشور ایران، به خصوص از آغاز نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) منشاء تحولات بسیاری در داخل و خارج از ایران قرار گرفت و این تاریخ توانست هم درس عبرت و هم الگویی مناسب برای همه عدالتخواهان و مردمان آزاده در سراسر دنیا باشد تا به وسیله آن بتوانند موجی از “بیداری اسلامی” را در منطقه به راه بیندازند و رفتهرفته شاهد افول هژمونی امپریالیست در منطقه باشیم.
بر همین اساس حفاظت و حراست از تاریخ انقلاب اسلامی و جلوگیری از تحریف آن از جمله مسائل مهمی است که بر اساس فرمان امام خمینی (ره) به مرکز اسناد انقلاب اسلامی محول شده است. از این رو، مرکز اسناد انقلاب اسلامی نیز سعی دارد در صورتی که شبهاتی در خصوص تاریخ انقلاب مطرح میشود با ارائه اسناد، شواهد و قرائن تاریخی پاسخ دهد تا روایت تاریخ انقلاب اسلامی دستخوش تحریف جریانها نشود.
اخیرا نیز از سوی برخی جریانات سیاسی شبهاتی در خصوص سوابق انقلابی علامه محمدتقی مصباح یزدی مطرح شده است و مرکز اسناد انقلاب اسلامی برای جلوگیری از تحریف تاریخ انقلاب برخی از اسناد را برای اولین بار منتشر میکند تا حقایق تاریخ انقلاب را به صورت شفاف نشان دهد. در ادامه همراه بنیانا باشید
آیت الله محمدتقی مصباح یزدی را میتوان یکی از روحانیون فعال در نهضت امام خمینی(ره) دانست. فعالیتهای انقلابی او از اوایل دهه 40 با انتشار نشریات “بعثت” و “انتقام” جنبه سیاسی به خود گرفت و از اواسط این دهه وارد فاز جدیدی شد به طوری که در این سالها سوءظن ساواک و نیروهای اطلاعاتی را نسبت به خود برانگیخت و چندین بار توسط عناصر اطلاعاتی بازداشت شده و مورد بازجویی قرار گرفت.
اما بهرغم مراقبتهای ویژه ساواک و حساسیت رژیم نسبت به وی، فعالیتهای او هرگز محدود نشد؛ به طوری که در سالهای اوج نهضت امام خمینی(ره) و روزهای منتهی به انقلاب اسلامی شاهد افزایش تحرکات انقلابی آیت الله مصباح و حضور فعال وی در نهضت اسلامی هستیم. در نوشتار پیش رو مراحل مختلف مبارزات انقلابی آیت الله مصباح یزدی از اوایل دهه 40 تا پیروزی انقلاب اسلامی مورد بررسی قرار میگیرد.
1- مبارزات انقلابی آیت الله مصباح یزدی در قالب انتشار نشریههای “بعثت” و “انتقام”
از جمله فعالیتهای سیاسی موثر آیت الله مصباح در مبارزه با رژیم پهلوی همکاری در انتشار نشریه “بعثت” و راهاندازی نشریه “انتقام” بود. این دو نشریه در آن دوران بسیار سازنده و امیدبخش بودند و نقش استمراربخشی مبارزه را برعهده داشتند.
نخستین شماره نشریه “بعثت” به عنوان ارگان داخلی حوزه علمیه قم در آذرماه 1342 منتشر شد و آیت الله مصباح یزدی یکی از نویسندگان مطالب این نشریه بود. وی در رابطه با چگونگی همکاری خود با نشریه “بعثت” میگوید: «بعد از اینکه حضرت امام(ره) را به تهران بردند و مدتی تحت نظر و زندانی بودند، به این فکر افتادیم که سعی کنیم یک وسیله تکثیری فراهم کنیم و یک نشریهای منتشر کنیم.
البته این کار ابتدا به وسیله چند نفر دیگر شروع شد که نشریهای به نام بعثت را سامان دادند. ما هم به عنوان یکی از نویسندگان با آنها همکاری داشتیم. گاهی یک مقاله مینوشتیم و احیانا برای توزیع و تکثیرش هم یک کمکهایی میکردیم…»[1]
نشریه “انتقام” نیز از تاریخ 29 آذر 43 با استفاده از آیه شریفه “والله عزیز ذوانتقام”، به عنوان دومین نشریه مخفی دانشجویان حوزه علمیه، به وسیله آیت الله مصباح یزدی آغاز به کار کرد و انتشار آن تا تاریخ 15 مهر 1344 ادامه یافت و در مجموع 8 شماره از آن منتشر شد. آیه “انا من المجرمین منتقمون” به عنوان شعار نشریه “انتقام” در صفحات ابتدایی این نشریه تکرار میشد.
حجتالاسلام خسروشاهی درمورد نقش آیت الله مصباح یزدی در انتشار نشریه “انتقام” میگوید: «این نشریه با محتوای تقریبا مشابه محتوای نشریات “بعثت” اما کمی رادیکالتر توسط آیت الله محمدتقی مصباح یزدی تهیه و تنظیم و تکثیر و توزیع میشد. در واقع استاد همه کار این نشریه را از تهیه و نوشتن مقالات و اخبار و تایپ و چاپ و حتی دستهبندی و توزیع، خود به تنهایی انجام میداد.»[2]
نشریه “انتقام” که از نام آن کینه و بغض نسبت به رژیم ستمشاهی مشخص بود نقش بهسزایی در جوشش انقلابی داشت. آیت الله مسعودی خمینی درباره تاثیر این نشریه بر مبارزات انقلابی میگوید: «مطالب نشریه انتقام به قدری انقلابی و تند بود که الان نیز وقتی که انسان آنها را مطالعه میکند لرزه بر اندامش میافتد.»
وی همچنین در رابطه با مطالب انتقادیای که آیت الله مصباح در این نشریه علیه دیکتاتوری محمدرضا پهلوی مینوشت میگوید: «یادم میآید که آیت الله مصباح مقالهای در رابطه با “موسی چمبه” دیکتاتور کنگو نوشته بود و در این مقاله محمدرضا پهلوی را با او مقایسه کرده و نوشته بود: “موسی چمبه ایران را بشناسید.”»[3]
همچنین در اغلب صفحات این نشریه، مطالبی در حمایت از امام خمینی(ره) و نهضت اسلامی به چشم میخورد. چنانکه مشخص است این نشریه با هدف تبیین اندیشههای اسلامی به روشن ساختن راه مبارزه با استعمار خارجی و استبداد داخلی میپرداخت.
2- عضویت آیت الله مصباح در گروه انقلابی “یازده نفره”
در اوایل سال 1343 جمعی از علما و مدرسین حوزه علمیه قم، به منظور انسجام بخشیدن به مبارزات سیاسی، یک گروه سری موسوم به “جمعیت یازده نفره” را تشکیل دادند. اعضای این گروه تحت پوشش اصلاح حوزه تلاش میکردند تا مرکزیتی برای مبارزه با رژیم منحوس پهلوی به وجود بیاورند.
آیت الله مصباح یزدی یکی از اعضای این هیئت سری بود و براساس اساسنامه گروه، بخش تبلیغات “گروه سری یازده نفره” را برعهده داشت.[4] دیگر اعضای این گروه عبارت بودند از حضرت آیت الله سیدعلی خامنهای و آیات علی مشکینی، عبدالرحیم شیرازی، ابراهیم امینی، احمد آذری قمی، علی قدوسی، مهدی حائری تهرانی، علیاکبر هاشمیرفسنجانی، حسینعلی منتظری و سید محمد خامنهای.[5]
براساس اساسنامه 63 مادی این گروه، که با همفکری اعضاء و توسط آیت الله مصباح یزدی نوشته میشود، بخش تبلیغات که مسئول آن خود آیت الله مصباح بود وظایفی چون اشاعه و انتشار افکار مبارزاتی این جمعیت، مطالعه در افراد قابل عضویت، تعلیم و تربیت افکار اعضای تازه وارد، کسب اطلاع از اهداف و عقاید سایر گروهها و مطالعه و اطلاع از مطالب ضد مرامی جراید، مطبوعات و رسانههای جمعی دیگر داشت.[6]
3- آیت الله مصباح یزدی در مبارزه با رژیم پهلوی به صورت علنی
در 29 بهمن 43، جمعی از علمای حوزه علمیه قم از جمله حضرت آیت الله خامنهای، هاشمی رفسنجانی، علی دوانی، ابراهیم امینی و… نامه سرگشادهای خطاب به نخستوزیر وقت، امیرعباس هویدا نوشتند و نسبت به اوضاع نامطلوب مملکت شکایت کردند که نام آیت الله مصباح یزدی نیز در بین امضاءکنندگان این نامه دیده میشود.
در بخشی از این نامه سرگشاده آمده است: «متاسفانه در سالهای اخیر اقداماتی برخلاف قوانین اسلام و قانون اساسی در این کشور مذهبی انجام یافته که موجبات ناراحتی عموم طبقات را فراهم آورده… خفقان، محدودیت، سانسور، تفتیش عقاید از یک طرف، شکست اقتصادیات و تصاعد هزینه کمرشکن زندگی از طرف دیگر، ملت را از پای درآورده و اگر کسی از وضع موجود اظهار نارضایتی کند، سیاهچال زندان و سپس حکم دادستانی ارتش زندگی تیره او را تیرهتر مینماید.»[7]
علاوه بر این، اعلامیهها، نامهها و بیانیههای دیگری نیز وجود دارد که با امضای آیت الله مصباح علیه رژیم پهلوی و در حمایت از امام(ره) و انقلاب صادر شده است که از جمله مهمترین آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- – نامه اعتراضآمیز فضلا و مدرسین حوزه علمیه قم در تاریخ 8 مهر 42 به هیئت دولت نسبت به بازداشت امام(ره).
- – نامه فضلای یزد در اسفند 43 به هویدا در اعتراض به تبعید حضرت امام(ره).
- ـ نامه جمعی از استادان حوزه علمیه قم به هویدا در تقبیح هجوم ماموران رژیم پهلوی به حرم حضرت معصومه (س) در تاریخ 5 فروردین 44.
- ـ نامه اساتید حوزه علمیه قم به امام خمینی(ره) در 14 خرداد 1349.
- ـ اعلامیه اساتید و فضلا در مورد فاجعه خونین 19 دی 56 قم در تاریخ 22 دیماه همان سال.
- ـ اعلامیه حادثه کشتار یزد در 16 فروردین 57.
- ـ اعلامیه درباره اوضاع اسفبار ایران در تاریخ 25 فروردین 57.
- ـ نامه جمعی از استادان حوزه علمیه قم به رئیس جمهور فرانسه در حمایت از امام خمینی(ره) در آذرماه 57.[8]
4- دبیری آیت الله مصباح یزدی بر گروه ولایت در سالهای 41 و 42
با توجه به اینکه هر حرکت و اقدام سیاسی نیازمند پشتوانه عمیق فکری و ایدئولوژیکی است، یکی از مسائل مهمی که میبایست در مبارزه با رژیم محمدرضا پهلوی مد نظر قرار میگرفت طرح حکومت اسلامی به عنوان آلترناتیو رژیم پهلوی بود؛ لذا جمعی از بزرگان حوزه با محوریت شهید بهشتی در سالهای 41 و 42 با تشکیل گروهی به نام “ولایت” به تحقیق علمی در رابطه با این موضوع میپردازند که دبیری این گروه را آیت الله مصباح برعهده دارد.
آیت الله مصباح یزدی درمورد نحوه فعالیت این گروه میگوید: «از جمله کارهایی که در سالهای 41 و 42 با ابتکار شهید بهشتی آغاز شد تشکیل گروهی از بین شخصیتهای معروف از جمله آقای هاشمی رفسنجانی و مرحوم شهید قدوسی بود. اسم این گروه را “ولایت” گذاشته بودند، برای اینکه اسم حساسیتبرانگیزی نباشد و به اصطلاح دستگاه را خام کنند.
معنای ولایت هم حکومت بود، همین که امروز به آن “ولایت فقیه” میگوییم. محور بحث، حکومت اسلامی بود و طرحی برای تحقیق در مسائل حکومتی تهیه شده بود. حتی وقتی شهید بهشتی بعد از جریان قتل منصور به آلمان رفتند باز ما این کار را اینجا ادامه دادیم و با جذب افراد دیگری توانستیم هزاران برگه فیش در زمینه حکومت اسلامی تهیه کنیم.»[9
5- فعالیتهای سیاسی آیت الله مصباح یزدی در سال 43
در حدود سال 1343، در حوزه علمیه قم مجمعی به نام “مجمع علمی نجات نسل جوان” شکل گرفت که بنا بر گزارش ساواک اعضای آن «با عدهای از عناصر مذهبی در تهران مانند محمدتقی فلسفی» تماس داشتند. چنان که از گزارشهای ساواک به دست میآید یکی از اهداف اعضای این مجمع آگاهسازی مردم در مورد لفظ موهوم اعطای آزادی به زنان بود که از اوایل دهه چهل در دستور کار رژیم پهلوی قرار گرفته بود.
در همین رابطه گزارشگر ناشناخته ساواک چنین گزارش میدهد: «یکی از هدفهای عمده این مجمع [مجمع علمی نجات نسل جوان] مبارزه با حقوق اعطائی به بانوان ایران میباشد و در سایر هدفهایش نیز علیرغم نامی که برای مجمع مذکور انتخاب کردهاند بیشتر جنبه سیاسی دارند.» همین گزارش اعضای این مجمع را اینگونه معرفی میکند: «برخی از اعضای مجمع نامبرده محمد مفتح و محمدرضا صالحی فرزند حاج شیخ علی اصغر صالحی، امام جمعه کرمان و سید هادی خسروشاهی و سید غلامرضا سعیدی، یکی از اعضاء موثر جمعیت مکتب تشیع در تهران و محمدتقی مصباح میباشند.»[10]
6- دستور دستگیری آیت الله مصباح یزدی از سوی ساواک در سال 45
در اواسط دهه چهل، ساواک با آگاهی از فعالیتهای انقلابی آیت الله مصباح یزدی، دستگیری او را در دستور کار خود قرار میدهد. بر همین اساس در تاریخ 5 خرداد 1345، ساواک قم دستور میگیرد که آیت الله مصباح را دستگیر کرده و به مرکز اعزام کند.
در چنین شرایطی آیت الله مصباح یزدی که از چندی پیش متوجه حساسیت ساواک نسبت به خودش شده بود به روستایی به نام “فیضآباد” در حوالی آشتیان رفته و پس از دو هفته به سمت یزد حرکت میکند تا در آنجا مخفی شود. از همین رو ساواک تهران در تاریخ 1345/3/21 حکم دستگیری آیت الله مصباح را به ساواک اصفهان صادر کرده و دستور میدهد: «محمدتقی مصباح یزدی روحانی مقیم قم را که فعلا تحت تعقیب و متواری و به یزد عزیمت نموده [به] وسیله شهربانی محل دستگیر و اعزام دارند. ضمنا آدرس محل سکونت وی در یزد در دست نمیباشد.»[11]
در حالی ساواک اصفهان مسئول دستگیری و اعزام آیت الله مصباح یزدی به تهران میشود که وی از یزد خارج شده و راهی تهران شده بود. بنابراین این تعقیب و گریز همچنان ادامه مییابد. براساس اسناد ساواک، در تاریخ 5 تیرماه 1345، ساواک تهران درباره آیت الله مصباح یزدی چنین دستور میدهد:
«از: اداره کل سوم
به: ریاست ساواک تهران
درباره: محمد تقی مصباح یزدی
نامبرده بالا که از روحانیون مقیم شهرستان قم میباشد به علت یکرشته فعالیتهای مضره که مرتکب گردیده تحت تعقیب میباشد. به ساواک قم اعلام گردیده بود که مشارالیه را دستگیر و به مرکز اعزام دارند؛ پاسخ حاکی از آن بود که یاد شده به شهرستان یزد عزیمت نموده است.
لذا مراتب به ساواک اصفهان اعلام ولی ساواک مزبور اعلام داشته که این شخص در تهران نزد برادرش محمدمهدی مصباح یزدی که در شرکت تولید دارو کار میکند اقامت دارد. علیهذا خواهشمند است دستور فرمائید با مراجعه به آدرس فوق نامبرده را دستگیر و نتیجه را سریعا اعلام نمایند.
مدیر کل اداره سوم-مقدم.»[12]
7- فعالیتهای انقلابی آیت الله مصباح یزدی در سال 47
در بهار سال 1347 بار دیگر ساواک نسبت به فعالیتهای آیت الله مصباح یزدی حساس شده و طی گزارشی در 15 خرداد همان سال، پیرو گزارش های قبلی خود اعلام میکند:
«درباره: محمد تقی مصباح یزدی
نامبرده بالا جزو شبکهای بوده که در موقع تحویل سال 45 مبادرت به توزیع اعلامیهای تحت عنوان “اعلام خطر” در شهرستان قم نموده و به همین جهت تحت تعقیب قرار گرفته و با وجود اینکه تاکنون مکاتباتی درمورد اخذ اطلاعات وی راجع به شبکه مزبور و اساسنامه آن با آن ساواک به عمل آمده نتیجه مثبتی حاصل نشده است.
علیهذا با ایفاد سه برگ فتوکپی نامهای که مشارالیه چند سال پیش جهت آیت الله خمینی ارسال داشته و طی آن صریحا از دولت انتقاد نموده، خواهشمند است دستور فرمایید مشارالیه را احضار و کلیه اطلاعات وی را پیرامون شبکه مذکور و نحوه فعالیت اعضای آن و اساسنامه تنظیمی اخذ و نتیجه را ضمن ارسال بیوگرافی ملصق به عکس نامبرده اعلام دارند.
ضمنا چون افرادی از قبیل شخص فوق با داشتن عقاید افراطی و افکار ماجراجویانه پس از ازهم پاشیدگی جلسات و شبکه آنان مجددا در نقاط دیگر فعالیت مضره خود را با افراد جدیدی آغاز خواهند کرد لذا ضروری است اعمال و رفتار آنان از جمله مشارالیه دقیقا تحت مراقبت قرار گیرد و گزارشهای مکتسبه را به مرکز ارسال دارند.»[13]
جریان از آن قرار بود که آیت الله مصباح طی نامهای که به امام خمینی(ره) ارسال میکند، مطالبی تندی را علیه رژیم پهلوی مینویسد و اطلاعاتی را درمورد وضعیت نهضت اسلامی به گوش ایشان میرساند. همین نامه به دست ساواک میافتد و بار دیگر تعقیب و بازجویی از وی در دستور ساواک قرار میگیرد.
به هرحال پس از مدتی ساواک موفق به دستگیری آیت الله مصباح شده و او را مورد بازجویی قرار میدهد اما چون به نتیجه مورد نظر خود نمیرسند وی را آزاد میکنند. در واقع آیت الله مصباح در این بازجویی با ارائه اطلاعات ناقص و یا سوخته، ساواک را سردرگم میکند. خود وی در این رابطه میگوید: «در بازجویی در پاسخ به این سوال که با چه کسانی ارتباط داشتم از دو گروه اسم بردم؛ یک عده از اشخاصی که هیچ ارتباطی با مسائل سیاسی نداشتند و یک عده هم از افرادی که مورد نظر بودند و حدس میزدم که اینها میدانند و ارتباط ما را با آنها کشف کردهاند…»[14]
به هرحال، ساواک قم پس از بازجویی از آیت الله مصباح یزدی وی را تحت مراقبت قرار میدهد و رفت و آمدهای او را کنترل میکند.
8- مبارزات انقلابی آیت الله مصباح یزدی در سالهای منتهی به انقلاب اسلامی
در سالهای منتهی به انقلاب اسلامی نیز همچون سالهای قبل شاهد فعالیتهای انقلابی آیت الله مصباح یزدی هستیم. به عنوان مثال در یکی از گزارشهای ساواک درمورد مبارزات انقلابی آیت الله مصباح یزدی به “ارسال اعلامیه از قم به تهران” توسط او اشاره شده و آمده است:
«اخیرا شخصی به نام مصباح که قبلا مدیر مدرسه حقانی بوده تعداد شش برگ اعلامیه به امضاء روحانیون مبارز ایران جهت یکی از دوستانش به تهران ارسال داشته است و خواسته که اعلامیههای مذکور در تهران تکثیر و توزیع گردد.»
این سند که متعلق به آبانماه 1356 است حکایت از مبارزات انقلابی آیت الله مصباح یزدی در دوران اوج انقلاب اسلامی دارد. در ادامه همین گزارش، ساواک دستور میدهد که: «جهت اطلاع و شناسایی مصباح و روشن نمودن نحوه فعالیت و تمایلات سیاسی وی و اعلام نتیجه» اقدام شود.[15] بدین ترتیب بار دیگر ساواک تحقیقات خود را بر روی اقدامات و فعالیتهای آیت الله مصباح متمرکز میکند.
در فروردین 57 باز هم شاهد همراهی آیت الله مصباح با روحانیون مبارز و انقلابی هستیم؛ وی در روزهای اوج نهضت امام خمینی(ره) نیز در کنار دیگر روحانیون علیه رژیم منحوس پهلوی مبارزه میکرد.
در روز 10 فروردین 57 آیت الله صدوقی مردم یزد را به تعطیل عمومی و اجتماع در مسجد جامع شهر یزد دعوت کرد و در یک سخنرانی خواستار بازگشت امام خمینی(ره) از تبعید و سرنگونی رژیم محمدرضا شد. در پایان مراسم مردم به خیابانها ریخته و تظاهراتی علیه رژیم انجام دادند که با حمله ماموران به خاک و خون کشیده شد.
پس از این حادثه خونین، علما و فضلای قم در نامهای، به شدت این حمله را محکوم کردند. در این مکتوب، نام آیت الله مصباح یزدی در کنار اشخاصی چون شهید مطهری و آیت الله علی مشکینی دیده میشود. علما طی این نامه ضمن محکوم کردن این کشتار، مردم را به استقامت و ادامه مبارزه دعوت کردند.[16]
پی نوشت ها ومنابع:
1- گفتمان مصباح، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 88.
2- اسناد نهضت اسلامی(نشریه انتقام)، جلد دوم، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 15.
3- گفتمان مصباح، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، ص 94.
4- جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، جلد اول، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی،ص 149.
5- خاطرات آیت الله سید محمد خامنهای، جلد اول، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 201.
6- گفتمان مصباح، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، صص 127-124.
7- خاطرات هاشمی رفسنجانی، جلد اول، تهران: دفتر نشر معارف انقلاب، صص 461- 463.
8- اسناد انقلاب اسلامی، جلد سوم، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، صص 106، 163، 222، 239، 268، 272، 479.
9- گفتمان مصباح، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 109.
10- پیشین، ص 992.
11- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کد بازیابی: 5784، سند شماره 8.
12- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کدبازیابی: 5784، سند شماره 11.
13- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کدبازیابی: 5784، سند شماره 18.
14- گفتمان مصباح، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 138.
15- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کدبازیابی: 5784، سند شماره 54.
16- انقلاب اسلامی در یزد، جلد دوم، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 70