نظام سلطه در سالهای اخیر نوع مقابله خود با جمهوری اسلامی ایران را تغییر داده و از فاز تقابل علنی صرف به فاز تلاش برای تغییر رفتار ایران روی آورده و تأکید باراک اوباما در سال گذشته مبنی بر اینکه ایالات متحده به دنبال تغییر حاکمیت در جمهوری اسلامی ایران نیست، مؤید چنین موضوعی است.
البته این بدان معنا نیست که ایالات متحده امریکا و سایر همپیمانان این کشور به کلی از تغییر حاکمیت کشورمان منصرف شدهاند بلکه آنها به این نتیجه رسیدهاند که تنها تمرکز روی چنین محوری به عنوان اقدامی تکبعدی نمیتواند نتیجه بخش باشد و به ویژه طی سالهای اخیر، تلاش برای تغییر رفتار ایران در عرصه منطقهای و بینالملل نیز مورد توجه قرار گرفت.
دولت باراک اوباما به صورت زیرپوستی ایده تغییر حاکمیت کشورمان را مورد توجه قرار داده بود، برخلاف دولت دونالد ترامپ که در دو حوزه «تغییر حاکمیت – تغییر رفتار» سرمایهگذاری کرده که از موضعگیری وی، وزیر امور خارجه این کشور و سایر مقامات رسمی چنین برداشتی به صراحت قابل دریافت است.
تأکید مقامات دولت باراک اوباما مبنی بر آنکه امریکا خواهان تغییر رژیم در ایران نیست را باید به شکل صحیح آن تفسیر کرد به این معنا که چنین موضعگیریای نشاندهنده ناتوانی است نه انصراف در عین توانمندی، به بیان بهتر امریکاییها دریافتهاند هزینههای سالیان متمادی برای تغییر رژیم در ایران نمیتواند اثرگذار باشد و تحریک و تقویت جریان غربگرای داخلی برای حرکت در چنین مسیری مؤثر واقع نشده و تنها به طرد و تحدید این جریان سیاسی در داخل کشور انجامیده است.
در طول تمام سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی «تغییر حاکمیت سیاسی در ایران» یکی از اصول بیبدیل و همیشگی دستگاه سیاست خارجه این کشور بوده است، به گونهای که مثلاً در دوران جورج بوش نیز سیاست خارجی تهاجمی موسوم به «دیپلماسی تحولآفرین» در قالب اقداماتی همانند راهاندازی برنامههای تبادل نفرات و گروهها (Exchange)، تأسیس مجموعه تحت عنوان «دفتر امور ایرانیان» در دوبی (به تقلید از پروژه پایگاه «ریگا»)، برگزاری کلاسهای براندازی در دوبی و اختصاص 67 میلیون دلار برای تقویت و تأسیس شبکههای تلویزیونی و ماهوارهای شکل بیرونی به خود گرفت.
تغییر حاکمیت در ایران از بوش تا ترامپ
حجم و گستره اقدامات دولت جورج بوش به میزانی بود که «سیمون هرش»، فعال رسانهای و پژوهشگر روزنامه «نیویورک پست» در سال 2008 از قول منابع مطلق و موثق هزینههای امریکا جهت بیثباتسازی در کشور برای عملیاتی کردن پروژه تغییر حاکمیت را بالغ بر 400 میلیون دلار تنها در دوران بوش ذکر کرد.
چنین مبالغی در دوران سایر رؤسای جمهور این کشور نیز تکرار شده است، به گونهای که در تمام بودجههای سالانه امریکا ردیفی به نام کمک به پروژه براندازی در ایران معین شده بود و این رقم در برخی از سالها مبالغ خیرهکنندهای را نشان میدهد، البته نتیجه هزینههای سرسامآور این کشور در چنین حوزهای همچنان بدون کمترین دستاوردی بوده است.
اعتراف به عدول امریکا از توافقنامه الجزایر
کنت کاتزمن کارشناس امور خاورمیانه در مرکز خدمات پژوهشی کنگره در مقالهای در سال 2010 به تاریخچه شکلگیری تلاشها در کنگره و دولت امریکا اشاره میکند و توضیح میدهد که این کشور چرا برای تغییر حاکمیت سیاسی در ایران رقمهای گستردهای را هزینه میکند. وی در بخشی از این مقاله بیان میکند: «حساسیت کنگره در راستای حمایت از ترویج دموکراسی در ایران (که ممکن است بازتابدهنده حمایت کنگره از تغییر رژیم در ایران نیز باشد) به کنگره صد و نهم امریکا و قانون حمایت از آزادی ایران برمیگردد که در تاریخ 30 سپتامبر سال 2006 به تصویب رسید.
در آن زمان به میزان کمکهای مالیای که کنگره باید برای ترویج دموکراسی یا به بیان بهتر، تغییر نظام در ایران میکرد، اشارهای نشده است اما این قانون از همان ابتدا مورد مخالفت نظام جمهوری اسلامی قرار گرفت و ایران تصریح کرد که این قانون نقض آشکار پیمان الجزایر است که امریکا تعهد داده بود در امور داخلی ایران دخالت نخواهد کرد.»
کنت کاتزمن نیز همانند بسیاری از محققان و کارشناسان امریکایی اعتقاد دارد چنین رویکردی برای امریکاییها حاوی دستاورد نخواهد بود و تنها به تقویت قدرت جمهوری اسلامی ایران کمک کرده و به تضعیف جریان هواخواه غرب در داخل ایران منجر خواهد شد، به عنوان نمونه اگرچه فعالیتهای براندازانه جریان غربگرای داخلی در سال 88 حاوی هزینههای اجتماعی و سیاسی در داخل کشور بود اما نهایتاً به تحدید قدرت این جریان در ساختار قدرت منجر شد و هزینههای گزافی را برای رهبران این جریان به دنبال داشت.
[su_note]
در ادامه بخوانید »» چرا دانشگاه های آمریکا با برهنگی به پیشرفت رسیدند؟
[/su_note]
سانسور مبالغ اختصاصیافته برای تغییر حاکمیت در ایران
بعد از روی کارآمدن دولت باراک اوباما در امریکا رقم و مبالغ تعیینشده جهت تغییر حاکمیت در ایران به صورت کلی و نه مصداقی به بیرون درز پیدا میکرد، به گونهای که در دوران اوباما تحت عنوان«طرح برنامه ترویج دموکراسی در خاورمیانه» مبالغ مهمی صرف میشد اما مشخص نمیشد چه میزان از این منابع مالی تنها برای ایران سرمایهگذاری میشود.
تنها در سالهای نخست اجرای این برنامه از رقم 30 میلیون دلار برای ترویج دموکراسی در ایران و سوریه سخن به میان آمد که از این مبلغ تنها 10میلیون دلار برای سوریه و باقی برای ایران هزینه میشد یا در سال 2008، 60 میلیون دلار از 75 میلیون دلار درخواستی به این برنامه اختصاص یافت که 6/21 میلیون دلار آن به برنامه ترویج دموکراسی در ایران اختصاص و 9/7 میلیون دلار نیز برای حمایت از مبارزان حقوق اجتماعی صرف شد.
بهواسطه چنین بودجهای 6/33 میلیون دلار هم برای کمک و تقویت رسانههای مرتبط با ایران اختصاص یافت که بر اساس گزارشهای اعلام شده بودجه تلویزیون صدای امریکا 20 میلیون دلار، رادیو فردا 1/8 میلیون دلار و 5 میلیون دلار دیگر نیز برای مبادلات با ایران اختصاص یافت.
دستگاه سیاست خارجه امریکا در سال 2009 نیز مبلغ 65 میلیون دلار درخواست میکند که این برنامه تحت عنوان «حمایت از خواستههای مردم ایران برای جامعهای دموکراتیک و باز با ترویج جامعه مدنی، مشارکت مدنی آزادی رسانهها و آزادی اطلاعات بپردازد» در دستور کار قرار میگیرد و از این رقم بیش از 25 میلیون دلار تنها به پروژه ایران اختصاص مییابد.
از سال 2013 تا سال 2016 نیز 30 میلیون دلار از کنگره درخواست میشود که سهم ایران مانند سالهای قبل بود، البته بنابر گزارشهای مستند بخشی از بودجه اختصاصیافته جهت تغییر حاکمیت در ایران طی این سالها محرمانه مانده است.
مبالغ اختصاص یافته در حالی است که باراک اوباما در گفتوگو با رادیو ملی این کشور بیان میکند: «میخواهم به این نکته برگردم: ما نمیخواهیم ایران به سلاحهای اتمی دست پیدا کند، دقیقاً به این دلیل که نمیتوانیم روی اینکه ماهیت این رژیم تغییر پیدا کند، سرمایهگذاری کنیم.»
اما همانگونه که گفته شد از سال 92 به این سو مبالغ اختصاص یافته برای تغییر حاکمیت در ایران بیشتر محرمانه ماند و دولت باراک اوباما تلاش کرد تمرکز اصلی خود را (موازی با پیشبرد پروژه مورد اشاره) بر تغییر رفتار ایران متمرکز کند؛ تغییر رفتاری که بهراحتی تأمینکننده منافع امریکا بوده و چالش ایران را حتی تبدیل به یک فرصت میکند.
در چهار سال دوم اعتدال نیز تغییر رفتار دغدغه اصلی مقامات امریکایی خواهد بود، اگر چه صراحت لهجه دولتمردان فعلی امریکا جهت تغییر رژیم در ایران نیز قابل توجه است و انتظار این است مجموعه مواضع و رفتارهای دولتمردان به ویژه دستگاه سیاست خارجه به گونهای نباشد که استنباط شود، ایده امریکاییها جهت تغییر ماهیت جمهوری اسلامی ایران قابل دسترسی است.
منبع : روزنامه جوان (867884)