دسته‌ها
حجاب و عفاف فیلم

پویانمایی یادگار ، داستان بیمارستانی پر از مجروح [ کاری از گروه شفق مدیا براساس مشاهدات خانم سیده فاطمه موسوی ]


بیمارستان پر از مجروح بود. حال یکی شون خیلی بد بود
رگ هاش پاره پاره شده بود و خونریزی شدیدی داشت.
دکتر اشاره کرد که چادرمو در بیارم راحت تر بتونم مجروح رو جا به جا کنم.
مجروح به من نگاه کرد؛ کمی ازش فاصله گرفتم تا چادرمو از سرم در آرم.
احساس کردم که چادرم به جایی گیر کرده. دیدم چادرم در مشت اون مجروحه. انگار می خواست چیزی بمن بگه.
سرمو نزدیک لباش بردم. به سختی و بریده بریده گفت: من دارم میرم تا تو چادرتو در نیاری. ما برای این چادر داریم می ریم.
نگاهش که کردم هنوز چادرم در مشتش بود که شهید شد.

دسته‌ها
حجاب و عفاف گفت‌وگو

مژده لواسانی : اگر حیا وجود نداشته باشد، پوشیدن چادر هیچ فایده ای ندارد

مژده لواسانی : اگر حیا وجود نداشته باشد، پوشیدن چادر هیچ فایده ای ندارد
مژده لواسانی : اگر حیا وجود نداشته باشد، پوشیدن چادر هیچ فایده ای ندارد

« مژده لواسانی »یکی از جوانترین مجری های رسانه ملی است که او را از دوران نوجوانی اش در قاب تلویزیون دیده ایم. شروع برنامه تازه این مجری جوان بهانه ای شد تا به مناسبت « روز جوان » به سراغش برویم.و گفت وگو کنیم 

درست شبیه آنچه در تلویزیون می بینید پراست از ذوق زدگی ها و هیجانات دخترانه که به راحتی ابرازشان می کند. «مژده لواسانی» مجری جوان و خوش رویی است که تمام مخاطبان رادیو و تلویزیون لحظه به لحظه قد کشیدن و بزرگ شدنش را در رسانه ملی دیده اند. از روزهای کودکی و نوجوانی که در رادیو گذشت تا روزهایی که در ۱۴ سالگی سر از تلویزیون در آورد و در ۲۱ سالگی یکی از مجریان شناخته شده تلویزیون شد. حالا لواسانی در روزهای ۲۶ سالگی برنامه زنده «روبه راه» را هر شب در شبکه ۲ اجرا می کند. به بهانه روز جوان سری به مژده لواسانی، جوانترین سردبیر تاریخ رادیو زدیم تا از حال و هوای جوانی اش بیشتر سر دربیاوریم.

 

 

مژده  لواسانی : در ۱۶ سالگی سردبیر رادیو شدم

 

« مژده لواسانی » متولد ۲۰ آبان ۱۳۶۸ در محل شهرآرا تهران است. علاقه به رادیو او را به عنوان مهمان به یکی از برنامه های خردسال رادیو کشاند تا خوش زبانی اش در این برنامه راه اجرا را برایش باز کند: « رادیو یک برنامه بسیار باسابقه به نام «سلام کوچولو» دارد.

 

اساس خانم وکیلی آن زمان این بود که خردسالان نیز در این برنامه حضور داشته باشند. مثل امروز که در برنامه فتیله و عموپورنگ هم بچه ها حضور دارند. از آن بچه ها که آن روزها از این طریق وارد رادیو شدند و بعد مجری قابلی شدند می توان «خانم ژاله صادقیان» را نیز مثال زد. من هنوز فایل صوتی آن برنامه را دارم که وقتی به من می گویند خودت را معرفی کن می گویم: «بسم الله الرحمن الرحیم. من مژده خانم لواسانی هستم».

 

تا این جمله را گفتم همه تعجب کردند و گفتند «چه خانم» هم میگوید. بعد از این اتفاق من کم کم پایم به رادیو باز شد تا اینکه در ۹ سالگی برنامه زنده جشن عاطفه ها را کنار خانم ژاله صادقیان و آقای جاویدنیا اجرا کردم. بعد از آن در ۱۱ سالگی برنامه ای را با نام «بوی گل آفتاب» به تهیه کنندگی محمد طارمی و محیدحمزه به طور رسمی اجرا کردم و بعد از انجام یک تست تخصصی برنامه «من می توانم» را خودم نوشته و اجرایش را هم خودم به عهده داشتم. در ۱۶ سالگی نیز جوان ترین سردبیر تاریخ رادیو شدم».

 

با طنز مهران مدیری پایم به تلویزیون باز شد

 

خوش سرو زبانی خانم مجری او را در همان سن و سال کودکی به بازیگری نیز کشاند اما انتخاب لواسانی برای حضور در رسانه جدای از بازیگری بود: «سالهای کودکی ام مهران مدیری برنامه طنزی به نام «پلاک ۱۴» داشت و من نقش خواهرزاده اش را در ۹ سالگی بازی کردم. این موضوع هم به خاطر این بود که آقای مدیری مرا در رادیو دیده بود و برای این نقش یک دختر سرزبان دار می خواست.

 

بعد از آن در خانه فرهنگ نیم رخ آقای «محمد حسن زاده» بعد از مجموعه های نیمرخ سریال نوجوانانه ای به نام «خبرنگار» ساخت. در این سریال من در نقش یک دختر خبرنگار به نام «عاطفه» حضور داشتم و «عباس غزالی» و «حسین مهری» نیز هم بازی های من بودند. بعد از آن چند پیشنهاد بازی داشتم اما چون می خواستم با چادر باشم طبعا نمی توانستم این راه را ادامه بدهم. اما سر از کبوتر دات کام در آوردم.

 

حتی یادم است کارگردان آن برنامه آقای علیپور از من پرسید: می خواهی با چادر اجرا کنی؟ گفتم :بله. گفت: چادرت که علی السویه نیست؟ گفتم: نه من همیشه سرم می کنم. اگر دوست ندارید من اجرا نمی کنم. که آقای علیپور گفت: نه و باهم ۹۰ قسمت ضبط کردیم. بعد از آن یک قانونی اعمال شد که یا باید فقط در رادیو کار کنیم یا فقط در تلویزیون که من رادیو را انتخاب کردم».

 

 

رادیو را از من می گرفتند افسرده می شدم

 

مژده لواسانی در کوچه پس کوچه های رادیو بزرگ شده و به قول خودش خیلی بچگی نکرده است. اما پذیرفتن چنین موضوعی برای هر خانواده ای ساده نیست و لواسانی این موضوع را از افتخارات زندگی اش می داند: «خانواده من بسیار سخت گیر است. پدر من یک وکیل کاملا جدی است که اصلا به این نوع فضا تعلق ندارد. نه پدر و نه مادرم هیچ وقت ذوق زده این موضوع نبودند که من رادیو و تلویزیون کار می کنم.

 

هنوز هم گاهی کسی با ذوق و شوق به آنها درباره من می گوید واکنش آنها خیلی عادی است. اما من چون تک فرزندم خیلی حواسشان بود من کاری را که علاقه داشتم انجام بدهم. آنها هم همیشه به این علاقه احترام گذاشته اند. رادیو برای من خیلی اهمیت داشت. شاید اگر آن دوران کسی رادیو را از من می گرفت من کاملا افسرده می شدم.

 

من هیچ وقت زنگ های آخر مدرسه را نبودم. همیشه ماشین رادیو دنبالم می آمد و مرا می برد. این موضوع برای مدرسه حل شده بود. اما پدرو مادرم همیشه به نمرات و معدلم حساس بودند و سخت می گرفتند. اگر درباره من از بسیاری از مجریان مطرح رادیو و تلویزیون بپرسید هنوز از من آن تصویر یک دختر دبستانی با چادر و روپوش مدرسه و یک کوله پشتی توی ذهنشان است. یکبار حتی در یکی از برنامه هایم که خانم «ژاله صادقیان» حضور داشت گفتم من روبروی کسی نشسته ام که یک زمانی چون قدم به میکروفون رادیو نمی رسید من در آغوشش می نشستم برنامه اجرا می کردم.»

 

حفظ حیا از پوشیدن چادر مهم تر است

 

لواسانی از مجریانی است که خردسالی وارد کار اجرا شد و در نوجوانی روبروی دوربین تلویزیون قرار گرفت و مخاطبان او در تمام مراحل بزرگ شدنش او را با پوشش چادر دیده اند. او درباره انتخاب این پوشش می گوید: «برای من به لحاظ سبک و سیاق خانواده ام چادر چیز غریبی نبود. و من واقعا چادر را دوست داشتم. پیش از ما هم سریال «درپناه تو» کمکی بزرگی به چادر کرد. چون برای اولین بار یک دختر دانشجوی فعال و با چهره و سیمای خوب را با پوشش چادر نشان داد.

 

همین موضوع باعث شد بسیاری درآن زمان چادری شوند.من هم همیشه چادر را دوست داشتم و از دوم ابتدایی شروع کردم به سر کردن تا اینکه از سوم ابتدایی پوشش همیشگی ام شد. هیچ وقت هم برایم اجبار نبوده است. آنقدر این آزادانه برخورد کردن با این پوشش برایم دلچسب است که هیچ وقت در زندگی ام این فکرحتی خطور نکرده است که من چون چادری هستم و جایی مثل جشنواره فیلم فجر می روم و بقیه چنین پوششی ندارند سختم باشد.

 

چیزی که بقیه زیاد از من می پرسند. من یا چیزی را انتخاب نمی کنم یا اگر انتخاب کنم تمام قد پایش می ایستم. اما چادر تنها چند متر پارچه نیست. باید حرمت آن نیز حفظ شود. برای همین معتقدم یک سری از برنامه های تلویزیونی را مجری چادری نباید اجرا کند. چون یک فرد یا یک مجری چادری نماینده یک سری باورهای اعتقادی و فرهنگی است که نباید به آن خدشه ای وارد شود.

 

یک سری هم که فکر می کنند با چادر پس زده می شوند به آنها می گویم اقشار مختلف هیچ موضعی نسبت به پوشش شما ندارند مگر اینکه حس کنند اعتقاد شما حقیقی نیست. من تمام برنامه های فرهنگی و کاری ام مثل سینما، جشنواره فیلم فجر را با این پوشش می روم و سعی می کنم جلوتر از پوشش، حیا را حفظ کنم. چون اگر حیا وجود نداشته باشد، پوشیدن چادر هیچ فایده ای ندارد».

 

 

وکالت و اجرا نقاط مشترک زیادی دارد

 

خانم مجری در دانشگاه حقوق خوانده است تا یک جورهایی در تحصیل راه پدر را ادامه دهد. همان پدری که روزی مهمان یکی از برنامه هایش در برنامه عصر خانواده بود که به مسائل حقوقی اختصاص داشت. لواسانی تاکید می کند که اگر مجری نمی شد حتما راه وکالت دنبال می کرده: «من در دانشگاه حقوق خواندم. به نظرم وکالت و اجرا و به خصوص اجرای برنامه های اجتماعی با هم نقاط مشترک زیادی دارد. شما اگر وکیل باشی باید در ساحت دادگاه از موکل خود دفاع کنی. وقتی هم مجری هستی باید در تلویزیون از مردم دفاع کنی و یا آنها را درباره موضوعی مجاب کنی.

 

این «دفاع» در هردوی آنها وجود دارد و در هردو تنها سلاح شما تنها حرف زدن است. یکی از سوژه هایی که همواره دوست داشتم روی آنها کار کنم. زندان زنان و یا دخترانی است که در کانون های اصلاح وتربیت حضور دارند و یا خانه دخترانی که از خانواده های خود به هردلیل فرار کرده اند.همیشه مسأله زنان در جامعه برایم خیلی مهم بوده است البته بدون نگاهی که رنگی از اندیشه های فمنیستی داشته باشد،دغدغه های زنانه را دنبال کرده ام.

 

چند هفته پیش هم بر اساس همین علاقه،با شهرداری تهران همراه شدم و به سامان سراها و مددسراهای شهر که محل نگهداری زنان آسیب دیده اجتماعی شهر هست رفتم و اتفاقا وقتی نگاهم را در صفحه اینستاگرام در مورد آن شب روایت کردم،متوجه شدم مردم هم به شدت همراه هستند و می پسندند،سال گذشته هم بارها از گرمخانه ها و کارتن خواب ها بازدید کردم و با آنها حرف زدم و اطلاع رسانی کردم،حتی چند قسمت از کافه سوال را به این آسیب های اجتماعی اختصاص دادیم.اما اینکه احساس می کنم کاری ازمن برنمی آید بسیار تلخ است. و خیلی دوست دارم برنامه ای در این خصوص بسازم که تاثیرگذار باشد.هنوز هم دوست اگر روزی وکالت کنم وکیل پرونده زنانی باشم که نیاز به دفاع دارند.»

 

تصمیم های مهم زندگی را برای قبل از ۱۸ سالگی است

 

مژده لواسانی در ۱۶سالگی سردبیر رادیو شد تا بسیاری از کارهای مهم زندگی اش را پیش از رسیدن به ۱۸ سالگی انجام داده باشدو حالا از ۱۸ سالگی به عنوان یک دروازه ورود یاد می کند: «اگر شما تا پشت درهای ۱۸ سالگی فهمیدید که چه می خواهید؟ تکلیف زندگی تان را مشخص کردید اما اگر هنوز نفهمیدید که چه می خواهید مطمئن باشید نمی توانید جوانی خوبی داشته باشید. تصمیم های قبل از ۱۸ سالگی می تواند یک جوانی باشکوه را برای شما رقم بزند. من تصمیم هایم را قبل از ۱۸ سالگی گرفته بودم و با این حال بسیار از ایده آل هایم عقب تر هستم.»

 

لواسانی معتقد است چون خیلی زود وارد کار شده است وقت کودکی کردن نداشته و حالا جوانی کردنش هم به سبک و سیاق خودش است: «بخش عمده این جوانی که در کار خلاصه شده است. در این جوانی کردن کتاب خیلی نقش داشته، به خصوص دوران ۱۸ تا ۲۲ سالگی ام که همه اش به شهرکتاب گردی گذشت.

مدام پیگیر بودم انتشارات مختلف چه کتاب های تازه ای منتشر کرده اند که بخوانم. من به واسطه جو ادبیاتی که در خانواده ام وجود داشت بسیاری از کتاب ها را زودتر از بقیه خواندم. دیگر تفریحی که بخش زیادی از جوانی کردنم را می سازد سفر است. من به شدت اهل سفر هستم و به جز یک سری از استان های غرب کشور همه را رفته ام. دلم هم که می گیرد بلافاصله  به مشهد می روم».

 

گاهی از دست مهمان هایم عصبانی می شوم

 

خانم مجری در قاب چهارگوش تلویزیون درست همانی است که در پشت صحنه حضور دارد. حتی اگر عصبانی می شود و یا اینکه از روی احساساتی شدن حرکت غافلگیرکننده ای انجام دهد. اما این احساساتی شدن گاهی کار هم دستش داده است: «در یکی از برنامه ها که مربوط به هفته دفاع مقدس بود. قرار شد پدربزرگ دایی و پسردایی من به عنوان سه نسل از خانواده جانبازان و شهدا بیایند. اما قرار نبود لو بدهیم که آنها با من نسبت دارند.

 

در برنامه یک جایی پدربزرگم خاطره ای تعریف می کند و شروع به گریه کردن می کند. این حرکت او حسابی احساسات مرا بر انگیخته می کند و ناخودآگاه به سمتش می روم و دستش را می بوسم. بعد از این کار مجبور شدیم اعلام کنیم که با من نسبت دارند. اما من به این موضوع افتخار می کنم و هرچیزی از علاقه به شهدا در من وجود دارد از پس این خانواده است.

 

البته گاهی هم شده که در برنامه عصبانی شوم. به خصوص جایی که حس می کنم مسئول مربوطه جواب درست و قانع کننده ای نمی دهد و من هرچه تلاش می کنم فایده ای ندارد. چهره ام حتی این موضوع را نشان داده است. بعد از برنامه هم به روی آن مسئول آوردم که شما نتوانستید مرا قانع کنید. یک بار مهمانمان آقای مدیری بود که به همین شکل حرف زد. من هم بعد از برنامه  حرفم را زدم او هم ناراحت شد و حتی مشارکتش با برنامه را به هم زد.»

 

اجرای برنامه اربعین را بیشتر از همه دوست دارم

 

اجرای ۷ روزه خانم لواسانی در بام حرم امام حسین (ع) در ایام اربعین تبدیل به بهترین خاطره اش در اجرا شد. طوری که بارها از لذت های آن اجرای متفاوت تعریف می کند: «اگر از من بپرسید کدام اجرایت را بیشتر دوست داری. قطعا ۷ روز اجرای اربعین را می گویم. هیچ وقت فکر نمی کردم که جلوی دوربین بلرزم. آن روز همه چیز آماده بود. من هم از خودم مطمئن بودم اما تا شروع شد و دیدم پشت سرم گنبد حرم امام حسین (ع) است و جمعیت بسیار زیادی در بین الحرمین حضور دارند. صدای جمعیت واقعا تنم را لرزاند. آن روز معجزه زندگی من بود و به من ثابت کرد که هرکاری هم که انجام بدهی همه چیز همانطور که قرار باشد اتفاق می افتد.»

 

 

خانم مجری در جواب این سوال که آرزو دارد چه کسی به عنوان مهمان روبرویش بنشیند؟ و تابه حال کدام مهمان حالش را خوب کرده است جواب جالبی می دهد: « واقعا آرزو دارم  «سردار سلیمانی» یک روز مهمان برنامه ام باشد اما می دانم چنین چیزی غیرممکن است. تابه حال مهمان های زیادی داشته ام که سادگی آنها در اوج موفقیتی که به دست آورده اند برایم سرشار از انرژی مثبت بوده است. چند روز پیش «محمدعلی کیانی» یک جوان ساده و بی نظیر  از کهکیلویه و بویر احمد مهمان برنامه ام بود که قصهٔ زندگی و مبارزه اش برایم جذاب بود.

 

آقای کیایی دانشگاه شهید بهشتی قبول شده بود و چون یکی از نمرات دبیرستانش نرسید از دانشگاه با معدل ۱۹ اخراج می شود. اما نا امید نمی شود و دوباره تلاش می کند. مجبور می شود دوسال به خاطر همین اخراج شدن پشت کنکور بماند و سربازی برود و بعد از آن مجدد کنکور می دهد و این بار با رتبه بهتری در دانشگاه تهران قبول می شود. سختکوشی این آدم برای خود من حقیقتا درس بود و کلی انرژی گرفتم.»

 

به نوشتن جدی تر فکر می کنم

 

تصمیم ها و آرزوهای قبل از ۱۸ سالگی خانم مجری هنوز همه اش برآورده نشده است و او همچنان به فکر روزهایی است که خودش را در قالب دیگری به جز اجرا به مخاطبش معرفی کند: «همیشه سودای برنامه سازی داشته ام اما سودای تهیه کنندگی نداشتم چون به صورت حرفه ای آن را در رادیو تجربه کرده ام. خوبی رادیو در این است که دغدغه مالی به عهده تهیه کننده نیست. اما تهیه کنندگی در تلویزیون دغدغه مالی خیلی جدی دارد و شما به عنوان تهیه کننده باید مدام در فکر بازاریابی باشید. اما قصه می نویسم. شعر سپید می گویم.

 

حتی اگر شما به صفحات من در فضای مجازی بروید نامی از اینکه «مجری» هستم نبرده ام و نوشته ام «نوشتن همه سهم من از لذت های زندگیست». شعر زیاد می خوانم از مولانا و ابتهاج بگیر تا منزوی و بهمنی و فاضل و مدام شعرهای دوست داشتنی ام را تکرار می کنم:«مرا سریست با تو که گر خلق روزگار، دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم!»یا اینکه هر روز این ذکر روزانه را تکرار می کنم و می گویم: «مرا هزار امید است و هر هزار تویی»

 

دنیای کتاب برایم بسیار شیرین است غیر از غزل که به شدت می خوانم و اساسا «من زنده ام و هنوز غزل فکر می کنم» بسیار قصه و نمایشنامه را دوست دارم. مصطفی مستور، رضا امیرخانی، گلی ترقی، گابریل گارسیا مارکز، سلینجر، رومن گاری و نمایشنامه های اریل امانوئل اشمیت را بسیار دوست دارم و گهگاه دوباره مرروشان می کنم. حتی کلاس داستان نویسی حرفه ای می روم و یکی از دغدغه های مهم زندگی ام این است روزهایی که سرشلوغی های اجرا تمام شود حتما نوشتن را جدی تر دنبال کنم و به سرانجام برسانم».

 

 

 

منبع : مهر نیوز 

دسته‌ها
حجاب و عفاف

سکینه خدابنده لو ؛ شکوه حجاب در رژه المپیک

سکینه خدابنده لو چهره اول کاروان ورزشی ایران در مراسم افتتاحیه

شکوه حجاب در رژه المپیک

نه لباس رسمی کاروان که در دقیقه 90 و با موج اعتراضی شبکه‌های اجتماعی عوض شد، نه حاشیه‌های غیبت سه والیبالیست مطرح تیم ملی در مراسم رژه و نه مقام ششمی خانم «الهه احمدی»، داغ‌ترین اتفاق ایرانی اولین روز المپیک ریو 2016 نبودند.

حتی پرچمداری فراموش نشدنی ورزشکار تاریخ‌ساز ایران، خانم «زهرا نعمتی» که به عنوان اولین ورزشکار تاریخ ایران، مسابقات المپیک و پارالمپیک را تجربه می‌کند هم، نتوانست داغ‌تر از ماجرای بانویی باشد که پشت ویلچر او، با پوشش چادر توجه دنیا را به خود جلب کرده بود. چهره روز اول المپیک در ایران، خانم «سکینه خدا‌بنده‌لو» بود.

مربی تیم ملی تیراندازی بانوان ایران که یکی از اعضای کاروان ایران در مراسم رژه افتتاحیه بود و همراه با زهرا نعمتی و پرچم ایران وارد ورزشگاه ماراکانا شدند. اما آن چه او را چهره کرد، پوشش «چادر» او بود که روی لباس های رسمی رژه کاروان ایران، بر تن کرده بود تا پوشش چادر او بیش از همیشه مورد توجه رسانه‌ها و کاربران شبکه‌های اجتماعی قرار بگیرد.

سکینه خدابنده لو
سکینه خدابنده لو

سکینه خدابنده لو ، مربی همدانی تیم ملی تیراندازی ایران در رشته تپانچه است. او که در تمام عکس‌های حضور کاروان ایران در دهکده بازی‌ها نیز با این پوشش حاضر شده است، مربی ورزشکارانی چون «مه‌لقا جام بزرگ» و «گلنوش سبقت اللهی» در المپیک ریوست.

جالب اینکه شاگردان او در المپیک لندن نیز با پوشش چادر، مورد توجه قرار گرفته بودند و عکسی از «گلنوش سبقت اللهی» در میانه راه رسیدن به سالن برگزاری مسابقات در المپیک 2012 لندن نیز مورد توجه ویژه رسانه‌ها قرار گرفته بود. اما نگاه ویژه کاربران شبکه‌های اجتماعی، موضوع پوشش چادر عضو کاروان المپیک ایران را هم داغ کرد.

برخی این پوشش را برنتابیدند و با حمله شدید به خدابنده‌لو و پوشش او، این نوع پوشش را تقبیح کرده و مورد تمسخر قرار دادند. سوی دیگر ماجرا اما، موافقان این نوع پوشش بودند. یکی از کاربران شبکه های اجتماعی در این‌باره نوشت: «تیم آمریکا به روسری یکی از اعضایش احترام گذاشته و عضو محجبه داره، بعضی هاحضور یک چادری رو نمی‌تونن تحمل کنن! تحمل کنین تا تحملتون کنن.»

 و دیگری، ماجرا را از زاویه دیگری دید:«شاهد سیل بی احترامی ها  به بانوی چادری کاروان کشورمون هستیم تو اینستا.احترام به عقاید و انتخاب دیگران تا کجا؟» ‏یکی دیگر هم نوشت :«الان اینکه یه خانم با چادر رفته مراسم افتتاحیه المپیک باعث خدشه دار شدن وجهه آریاییتون شده؟ شما تو صفحات سلبریتی ها فحش نده وجهه پیشکش ات !»

اما شاید جالب‌ترین واکنش به پوشش چادر خانم خدا بنده لو را مجری سرشناس شبکه خبر داشت. خانم «المیرا شریفی مقدم» در صفحه شخصی اش ، استقبال ویژه‌ای از پوشش مربی تیم ملی تیراندازی کرد و البته کنایه ای هم به کمپین اخیر فضای مجازی یعنی کمپین «بلاک کردن» زد. او نوشت:«مگه هرکی پاشو از لب مرز میگذاره اونور باید اعتقادش رو کم کنه؟ ظاهر آراسته،سربند به رنگ پرچم، پوشش خوشرنگ زیر چادر ،لبخند دلنشین،وقار و متانت،… واقعا چطوری میتونیم انقدر بیرحم باشیم؟! آرزوی موفقیت برای تیم ایران در المپیک ریو. چالش بلاک یادتون نره.»

 

منبع: روزنامه صبح نو شماره57

دسته‌ها
حجاب و عفاف عکس

تصاویری از اولین تجربه حجاب برای دختران

کودکان دوست دارند احساس بزرگى کنند. به دنیاى بزرگترها قدم بگذارند و نقش هاى جدى ترى را ایفا کنند. حجاب ، شاید اولین تجربه آنها براى ورود به دنیاى جدید و احساس بزرگ شدن آنهاست.

دسته‌ها
صوت

رادیو مسیر 48 /داستانی ازکرامات امام هادی (ع) / نان بر سر سفره و بلعیده شدن جادوگر


  رادیو مسیر 48  * ویژه برنامهٔ جلباب به مناسبت میلاد حضرت مهدی عجل الله با آیتم‌های

رادیو مسیر 48 (نقش زنان در تاریخ زندگانی امام زمان عجل الله/

رادیو مسیر 48 یک نکته از هزاران: امام زمان و انتظار فرج از لسان شیوای امام خامنه ای بهمراه صحبت‌های آیت الله بهجت.

دسته‌ها
صوت

رادیو مسیر 45 ؛ خاطرات چادری شدن: با امام زمان عهد بستم چادری بشم


رادیو مسیر 45 شعار سوم خرداد “ما می‌توانیم”

دسته‌ها
صوت

رادیو مسیر 44 :به جرم عاشقی مرا با چوب زدند!! پدرم روزت مبارک!


رادیو مسیر 44 * خطبه حضرت زینب سلام الله علیها در کاخ یزید – قسمت اول

دسته‌ها
حجاب و عفاف عکس

تصاویری از تجمع عفاف و حجاب در تهران


تجمع روز چهارشنبه ,حجاب و عفاف در میدان فاطمی تهران برگزار شد. این تجمع که تا پیش از ظهر  خبر لغو آن منتشر شده بود، با حضور پرشکوه امت شهید پرور تهران برگزار شد. لازم به ذکر است تجمع “حجاب و عفاف” در اعتراض به وضعیت نامناسب حجاب برگزار شده است تا از مسئولان دولت یازدهم درخواست شود برای این معضل اجتماعی و مشکل فرهنگی راهکاری اساسی اندیشیده و از تسامح و سهل انگاری در این مورد با اهمیت خودداری نمایند.