دسته‌ها
اخبار

صداسیما ایران ابزار تباهی مردم یا یک آموزشگاه عمومی؟ [نظر امام خمینی(ره) چیست؟]

تلويزيون و راديو، به عنوان پرمخاطب ترين رسانه‌هاي جمعي، نقش موثري بر فرهنگ و رفتار عمومي دارند. از اين رو نيز بنيانگذار جمهوري اسلامي، تاكيدات فراواني نسبت به لزوم دقت در نحوه نقش‌آفريني آن داشتند.

دسته‌ها
اخبار

جوابیه صداوسیما در پاسخ به گزارش سایت انتخاب 💵 درمورد شکست پرس تی وی و العالم [تلاش همه جانبه اصلاح طلبان 👿 برای غلبه صدای آمریکایی]

معاونت برون مرزی سازمان صداوسیما ایران در جوابیه ای به گزارش سایت انتخاب درمورد بی اثر بودن رسانه های برون مرزی این سازمان آورده است: سایت انتخاب اخیرا اهتمامی عجیب برای تخریب تریبون رسانه ای بین المللی نظام جمهوری اسلامی به خرج داده است. با توجه به استمرار این رویکرد تخریبی، حوزه برون مرزی سازمان صدا و سیما لازم می داند برای تنویر افکار عمومی و رفع شبهات ایجاد شده توسط سایت یادشده توضیحاتی را ارائه نماید و انتظار دارد سایت انتخاب بر اساس قانون، این جوابیه را به صورت کامل منتشر کند:

دسته‌ها
رسانه ملی

انتخاب‌های نادرست صدا و سیما عامل کاهش مخاطب در رمضان المبارک بود [ 3 عامل شکست کدامست؟]

سریال زیر خاکی

آمار‌های رسمی صداوسیما از میزان تماشای سریال‌های ماه رمضان سال ۹۹ نشان می‌دهد مخاطبان مجموعه‌های ماه رمضان نسبت به سال‌های گذشته با افت چشمگیری روبه‌رو بوده است.

دو تن از کارگردانان سریال‌های خاطره‌انگیز رمضان در سال‌های گذشته، در گفتگو با روزنامه جوان می‌گویند انتخاب اشتباه عوامل، کمبود بودجه و انتخاب‌های نادرست از جمله دلایل کاهش میزان تماشای سریال‌های ماه رمضانی بوده است.

به اعتقاد این سینماگران وجود رقیب جدی به نام فضای مجازی و شبکه‌های ماهواره‌ای نیز از دیگر مواردی است که باعث کاهش بینندگان مجموعه‌های ماه رمضان شده است.

سال ۱۳۸۵، شبکه ۳ سیما سریال زیر زمین را پخش کرد، این سریال با ۸۲ درصد بیننده پرمخاطب‌ترین سریال شد. شبکه یک سیما با سریال صاحبدلان توانست با نزدیک ۷۶‌درصد بیننده در رتبه دوم بیشترین میزان مخاطب قرار گیرد.

سال ۱۳۹۹، اما سریال زیر خاکی شبکه یک سیما ۵۱‌درصد مخاطب و سریال سرباز شبکه ۳، ۲۹‌درصد بیننده داشت. اختلاف فاحش میان آمار بینندگان سریال‌های ماه رمضان در سال‌های گذشته و امسال، نیازمند آسیب‌شناسی است چراکه وضعیت پخش سریال‌ها و حتی زمان پخش آن‌ها و شرایط معنوی ماه رمضان در همه سال‌ها تقریبا برابر است.

روزنامه جوان برای تحلیل چرایی این اتفاق، نظرات محمدحسین لطیفی کارگردان مجموعه صاحبدلان و علیرضا افخمی کارگردان سریال زیرزمین را جویا شده است.

انتخاب‌های نادرست صداوسیما

آقای محمد حسین لطیفی با بیان اینکه سریال‌سازی تلویزیونی و فیلمسازی در سینما دارای استاندارد‌ها و معیارهایی است که در سینمای ایران رعایت نمی‌شود، می‌گوید: «رسیدن به استاندارد‌های تولید فیلم و سریال چندان سخت نیست، اما هر سال می‌بینیم که این اتفاق رخ نمی‌دهد. وقتی تولید استاندارد وجود نداشته باشد، کار خوبی تولید نمی‌شود.»

این فیلمساز در بیان اینکه چه معیار هایی برای ساخت سریال‌های تلویزیونی باید در نظر گرفته شود که دیگر شاهد بی‌رغبتی مردم به تلویزیون نباشیم، توضیح می‌دهد: «مهم‌ترین عامل انتخاب یک تهیه‌کننده خوب است. تهیه‌کننده خوب، ژانر را می‌شناسد، می‌تواند نویسنده و کارگردان خوب برای کار انتخاب کند. این تهیه‌کننده است که تیم عوامل را می‌چیند و اگر کارش را خوب انجام دهد کار خوبی خواهد شد.»

محمد حسین لطیفی کارگردان سریال صاحبدلان ادامه می‌دهد: «وقتی مدیران تلویزیون تهیه‌کننده خوبی انتخاب نمی‌کنند و کار دست افراد دست دوم می‌افتد، شاهد تولیدات ضعیف خواهیم بود.

محمد حسین لطیفی در پاسخ به این سؤال که چرا کارگردانانی که زمانی برای ماه رمضان سریال‌های خاطره‌انگیز تولید کرده‌اند، کم‌کار شده‌اند؟ می‌گوید: «شاید دلیل مهم آن به نارضایتی بازمی‌گردد؛ نارضایتی‌ای که لزوماً از بدقولی‌های مالی نیست و به خاطر نبود حس احترام و اعتماد به وجود می‌آید.»

محمد حسین لطیفی کارگردان سریال دودکش ، می‌گوید: «تا زمانی که احترام و اعتماد به فیلمساز به وجود نیاید، هر سال شاهد تولیدات ضعیف‌تری خواهیم بود.»

۳ عامل شکست صداسیما در جذب مخاطب

علیرضا افخمی که با سریال زیر زمین یکی از پربیننده‌ترین سریال‌های مناسبتی ماه رمضان را برای صدا و سیما ساخته است، با تأکید بر اینکه با حرف لطیفی که نبود تهیه‌کننده خوب به سریال‌ها ضرر می‌زند، موافق است، سه عامل را در افت میزان مخاطب بینندگان سریال‌های ماه رمضان، دخیل می‌داند، این فیلمساز می‌گوید: «انتخاب عوامل خوب، مهم‌ترین دلیل برای ساخت سریال خوب است، تهیه‌کننده است که از مرحله فیلمنامه تا انتخاب عوامل دخالت دارد و اگر قوه تشخیص خوبی نداشته باشد، کار خوبی تولید نمی‌شود.»

علیرضا افخمی کارگردان سریال پنج کیلومتر تا بهشت، دومین عامل را مسئله بودجه می‌داند و بیان می‌کند: «تلویزیون دچار مسئله جدی به نام بودجه است و انتخاب‌های تهیه‌کننده برای عوامل اصلی ساخت سریال یعنی انتخاب کارگردان و نویسنده، به بودجه کار بستگی دارد. بودجه ارتباط مستقیمی با کیفیت کار دارد، وقتی افراد درجه یک انتخاب نشوند، محصول درجه یکی نیز تولید نمی‌شود.»

علیرضا افخمی سومین عامل را وجود رقیب می‌داند و تأکید می‌کند: «در سال‌های گذشته که سریال‌های مناسبتی بسیار پربیننده بود، وجود عوامل رقیب از جمله اینترنت و شبکه‌های ماهواره‌ای به پررنگی اکنون نبود، فضای رقابتی که با حضور اینترنت و ماهواره به وجود آمده کار را برای تلویزیون سخت کرده است و حتی اگر در تلویزیون سریالی به کیفیت کار‌های قدیمی ساخته شود، دیگر مانند گذشته با استقبال روبه‌رو نمی‌شود.»

کار سفارشی به صدا و سیما لطمه می‌زند

افخمی در پاسخ به این سؤال «جوان» که چرا با وجود حمایت مالی یک اسپانسر از سریال سرباز و نداشتن مشکل مالی، این سریال با مخاطب پایین و انتقادات بالا مواجه شد، پاسخ می‌دهد: «درباره سریال سرباز مسئله نداشتن پول نبود، اینکه اسپانسر برای تولید سریال پول می‌دهد، قاعدتاً انتظاراتی برای ساخت و محتوا دارد که تلویزیون ملزم به رعایت آنهاست، این الزامات باعث می‌شود که از جذابیت کار کاسته شود.»

وی می‌افزاید: «من هم در زمان ساخت سریال پرستاران که اسپانسرش وزارت بهداشت بود با چنین مشکلی روبه‌رو بودم، به هر حال انتظارات حامی مالی سریال که به عنوان سرمایه‌گذار ورود پیدا کرده باعث تغییراتی در اثر می‌شود که از میزان مخاطب آن می‌کاهد.»

علیرضا افخمی تأکید می‌کند: « صدا و سیما باید سعی کند برای ساخت سریال سراغ اسپانسر از بیرون سازمان نرود، به خصوص برای سریال‌های ماه رمضان که مردم آن را دنبال می‌کنند. وقتی سرمایه‌گذار بیرونی بیاید، نتیجه کار شاید برای اهداف سرمایه‌گذار مثل دیده شدن و مطرح کردن خود، مطلوب باشد، ولی قطعاً مردم از آن استقبال نمی‌کنند.»

آنتن پرکنی به محبوبیت صدا و سیما لطمه می‌زند!

کارگردان او یک فرشته بود معتقد است: یکی از اشتباه‌های صدا و سیما این است که می‌خواهد آنتن پُر کند و کار را با پول سرمایه‌گذار بیرونی یا با کمترین هزینه بسازد، در حالی که باید به باکس سریال‌های ماه رمضان به عنوان یک باکس ارزشمند نگاه کند.

این زمان ویژه‌ای است که مردم پای تلویزیون نشسته‌اند و انتظار آغاز سریال‌ها را می‌کشند. افخمی می‌گوید: زمانی که سریال زیرزمین پخش شد، میرباقری معاون سیما به من گفت: «سریال ۸۶‌درصد بیننده دارد و از نظر سازمان هر برنامه‌ای بالای ۸۰‌درصد بیننده دارد به آن معناست که همه مردم به تماشای آن نشسته‌اند» و آن‌درصدی که ندیده‌اند معمولاً اصلا تلویزیون ندارند، اما اکنون شرایط تغییر کرده است، دیگر نمی‌شود انتظار داشت برنامه‌ای ۹۰‌درصد بیننده داشته باشد، در شرایط فعلی سریالی که بین ۶۰ تا ۷۰‌درصد بیننده داشته باشد، موفق است.»

همان طور که این دو سریال‌ساز مطرح کردند، یکی از دلایل شکست سریال‌های سال جاری می‌تواند در انتخاب‌های اشتباه تلویزیون دیده شود؛ انتخاب‌هایی که باید برای ماه‌های پیش رو تصحیح شود.

این یادداشت به قلم آقای محمدصادق عابدینی در بخش فرهنگ و هنر روزنامه جوان در تاریخ 12 خرداد 1399 منتشر شده است.

در ادامه بخوانید »

راهکار تضمینی برون رفت صداوسیما از بحران مالی و ریزش مخاطب چیست ؟

وحید یامین پور : تبلیغات بازرگانی صداوسیما مقاومت شکن است+ویدیو

شهید حججی شما را رئیس صدا سیما کرد [نکته ای درباره جمله اخیر علی عسگری]

مجلس به دنبال ممنوعیت تبلیغ کنکور در صداوسیما [آیا مجلس طلاق کنکور را از تلویزیون می‌گیرد]

دسته‌ها
مقاله

درباره بی دقتی صدا و سیما نسبت به اعلام اوقات شرعی

اذان صبح؛ چالش مذهبی رسانه ملی

راوی #دینی: چند سالی است که انتقادها از صدا و سیما به‌سبب نحوه اعلام زمان اذان صبح افزایش یافته است. رسانه ملی اوقات شرعی را بر پایه محاسبه مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران اعلام می‌کند و این زمان با زمانی که مورد تأیید برخی مراجع برجسته تقلید است بین ۵ تا ۲۰ دقیقه تفاوت دارد.

از همین رو طبق فتوای بسیاری از فقها اگر کسی بلافاصله پس از اعلام اذان صبح نمازش را بخواند نمازش باطل محسوب می‌شود، هرچند احتیاطا روزه از همین زمان آغاز شود بهتر است.

دست‌کم در سال‌های ابتدای دهه شصت، مرحوم آیت‌الله‌العظمی خوانساری و طی سال‌های اخیر آیات عظام سیستانی، شبیری زنجانی و مکارم شیرازی از مقلدین خود خواسته‌اند که نماز صبح را دقایقی پس از اذان صبح رسانه ملی بخوانند.

دو سال گذشته دفتر آیت‌الله‌العظمی سیستانی در مشهد طی بیانیه‌ای تأیید کرد که در جلسه فقهی این دفتر که خرداد ۹۶ برگزار شده بود علمای حاضر در جلسه و نمایندگان آقای سیستانی ضمن بی‌اعتبار دانستن اذان صبح اعلامی صدا و سیما از مؤمنین خواسته‌اند که بین ۸ تا ۲۰ دقیقه به تفاوت فصول مختلف برای اقامه نماز صبح درنگ کنند.

در استفتائی که از دفتر ایشان شده گفته‌اند: اذانی که پخش می‌شود معتبر نیست و باید به مقداری صبر کنند که وقت داخل شود و امکان دیدن فجر صادق با چشم غیر مسلح فراهم باشد‌.

همچنین آیت‌الله‌العظمی شبیری زنجانی نیز محاسبه مؤسسه لواء در قم را تأیید کرد که در ماه رمضان پارسال حدود ۱۳ دقیقه از اذان صبح رسانه ملی تأخیر داشت و در فصول مختلف بین ۸ تا ۱۴ دقیقه پس از اذان رسانه ملی است.

آیت‌الله‌العظمی مکارم نیز در سایت رسمی خود آورده است:

«با توجّه به اینکه حدود ۵ دقیقه نیز [پخشِ] اذان طول مى‌کشد، بعد از پایان اذان وقت نماز صبح داخل شده است و قبل از آن مشکل است».

با این تفاصیل به نظر می‌رسد که بی‌توجهی رسانه ملی به تکثرها و تنوع‌های موجود در جامعه و دیدگاه‌های کارشناسان و متخصصین ابعاد بغرنج‌تری دارد که روز به‌روز آسیب بیشتری به جایگاه ملی و حرفه‌ای این رسانه می‌زند.

منبع : راوی؛ @rawinews

دسته‌ها
مقاله

چرا همان گزارشگری که در صداوسیما گزارش اربعین را می‌گیرد، گزارش بحران را هم می‌دهد!

آقای پیام فضلی‌نژاد طی یادداشتی در روزنامه فرهیختگان نوشت:

از نخستین ساعات پس از زلزله دریافتیم با بحران در «خبرنگاری بحران» مواجه هستیم. به بیان دقیق‌تر نوع عملکرد صداوسیما در این حادثه حتی عملکرد سنتی در اطلاع‌رسانی نیز نبود

و رسانه ملی عملکردی آشفته و پرتناقض و ناشی از عدم آمادگی برای اطلاع‌رسانی در زمینه بحران از خود به نمایش گذاشت.

در این میان هریک از مسئولان مربوطه اطلاعاتی متناقض ارائه می‌دادند. در مواجهه با این امر اساسا خبرنگار باید این پرسش را مطرح می‌کرد که چرا مسئولان تا این اندازه پرتناقض و در تضاد با هم صحبت می‌کنند که متاسفانه چنین مطالبه‌ای مشاهده نشد.

این موضوع نشان می‌داد رسانه ملی از مجریان توانمندی که بتوانند تضادها و تناقض‌های بحران را سریع شناسایی کنند و نسبت به آن عکس‌العمل به‌موقع نشان دهند و آنها را به چالش بکشند، بی‌بهره است.

در ادامه شاهد آن بودیم که مسئولان در صداوسیما گزارش می‌دهند. به‌طور نمونه جلسه ستاد بحران وزارت کشور پخش می‌شود و معاون سازمان مدیریت بحران کشور مدام در حال مصاحبه است.

یک گزاره در تمام این مصاحبه‌ها تکرار می‌شود که آرامش کامل در مناطق زلزله‌زده برقرار است و به شایعات توجه نکنید و به رسانه‌های رسمی اعتماد کنید، در حالی که رسانه رسمی جز انتشار گزارش‌های رسمی مسئولان خروجی دیگری ندارد.

مردم منتظر ایفای نقش خبرنگاران مستقل در این بحران هستند که در صحنه حضور دارند یا اطلاعات مفیدی را می‌توانند در اختیار مخاطبان قرار دهند.

صداوسیما در طول 24 ساعتی که از این بحران گذشت نتوانست با خبرنگاران بحران در صحنه ارتباط بگیرد. به بیان دقیق‌تر همان گزارشگری که گزارش اربعین را می‌گیرد، گزارش بحران را هم می‌دهد و این یعنی صداوسیما هیچ تفکیکی مبتنی‌بر تخصص‌گرایی در ژانرهای مختلف خبری بین کارمندان و خبرنگاران خود قائل نیست.

چنین اتفاقی نشان‌دهنده آن است که قرار نیست اطلاعات دقیقی ارائه شود. بحرانِ «خبرنگاری بحران» سرتاپای صداوسیما را فراگرفته است.

مردم در لحظات ابتدای بحران اطلاعات و گزارش از میزان فاجعه می‌خواهند، می‌خواهند بدانند در سرپل‌ذهاب چه خبر است، چه می‌گذرد و تصویر حتی تاریک آنجا را ببینند.

رسانه باید بتواند توضیحاتی مستدل از حجم واقعه را در اختیار مخاطب قرار دهد.

شبکه خبر هر پنج دقیقه به مردم می‌گوید به شبکه‌های اجتماعی اعتماد نکنید و تنها مرجع اخبار صداوسیماست اما خود، هیچ داده متقنی ارائه نداده و در مقابل آمارهای متضاد و مخالف را منتشر می‌کند.

این نشان از سرگشتگی استراتژیک در صداوسیما دارد و وضع به‌گونه‌ای است که هنوز بعد از بحران‌های متعدد در کشور، متولیان اطلاع‌رسانی نمی‌دانند باید چه کنند.

جنگ هشت‌ساله باید باعث تجربه‌آموزی خبرنگاران بحران می‌شد که نشد. بلایای طبیعی متفاوت و متعدد و مشابه در دسته‌های مختلف از توفان و گردوخاک گرفته تا زلزله در کشور ما بارها تکرار شده است؛

اما هنوز وقتی این اتفاقات رخ می‌دهد رسانه ملی غافلگیر می‌شود و با دستپاچگی کامل با این مسائل برخورد می‌کند.

با وجود این برخی می‌گویند چرا مخاطب را از دست می‌دهیم و چرا مردم برای کسب اخبار به توییتر مراجعه می‌کنند.

نتیجه این عملکرد، بی‌اعتمادی مردم به رسانه است. صداوسیما در میان‌مدت باید تکلیف خود را مشخص کند که رسانه دولت است یا رسانه مردم؟ مسئولان دولتی تنها القای آرامش می‌کنند و این در حالی است که خانه‌ها بر سر مردم خراب شده.

القای آرامش کاذب و القای اعتماد کاذب به ضدخود بدل می‌شود و جامعه بی‌اعتماد و ملتهب هم به منابع خبری دیگری مراجعه می‌کنند.

از آنجا که ایران یک کشور بحران‌خیز است باید در استراتژی خود در تربیت خبرنگار بحران تجدیدنظر جدی کنیم.

اگر فارغ‌التحصیلان دانشکده صداوسیما به‌درستی تربیت می‌شدند و واحدهای درستی را طی می‌کردند، سردبیران بخش‌های خبری ما می‌دانستند ژانر خبرنگاری بحران متفاوت از ژانر خبرنگاری اربعین و ژانر خبرنگاری سیاسی است و وقتی اتفاقی رخ می‌داد این اندازه دستپاچه نمی‌شدند و می‌توانستند با رسانه‌های دیگر رقابت کنند.

رقابت با رسانه‌های دیگر، رقابت در تعبیر رئالیستی از واقعه یا فاجعه یا حادثه است. اگر مخاطب بعد از 24 ساعت صداوسیما را دنبال و همان تصویر واقعی را دریافت کرد صداوسیما برنده است؛

اما اگر بعد از 24 ساعت رسانه به سمت ترفندهای سنتی رفت و تلاش کرد آرامش کاذب القا کند، این نتیجه در افکارعمومی گرفته می‌شود که رسانه نخواسته تصویر واقعی را ارائه دهد.

این احساسی است که مردم به رسانه‌های رسمی دارند. به بیان دقیق‌تر احساس می‌کنند تصویری از واقعیت حادثه را دریافت نمی‌کنند و عقبه‌های ذهنی در گذشته هم وجود دارد که برخی از این تفاسیر را تشدید می‌کند.


در ادامه بخوانید » نکات مهم درباره سیل و رسانه و بحران [یادداشت از سید مرتضی فاطمی]

دسته‌ها
رسانه ملی

خنداننده شوها؛‌ تکیه‌ی طنز به جنسی‌نویسی؛ ذائقه‌های اینستاگرامی یا توئیتری

خنداننده‌شوها؛‌ تکیه‌ی طنز به جنسی‌نویسی؛ ذائقه‌های اینستاگرامی یا توئیتری

استندآپ‌کمدی از پارسال خیلی گل و گُر گرفت. در مسابقات پارسال، پسری بود که می‌نشست و طنزی می‌ساخت پر از ارجاعات جنسی. چهار نفر از همین بازیگرها هم قربان‌صدقه‌اش می‌رفتند و نهایتا هم به دلایلی که می‌گویم دوم شد.

بازیگرهای ذوق‌زده، او را مولف و نویسنده و صاحب قلم معرفی می‌کردند. الان هم شده است مجری یکی از برنامه‌های شبکه سه، که دیروز ایرج ملکی را آورد و دستش انداخت و مسخره‌اش کرد.

دسته‌ها
رسانه ملی

تلویزیون ایران را چه کسی اداره می‌کند؟ [چرا همش تبلیغاته؟ ]

تلویزیون
تلویزیون

تلویزیون ایران را چه کسی اداره می‌کند؟

احتمالا شما هم در این روزها هر شبکه ای می‌زنید با برنامه‌ای مواجه می‌شوید که با تبلیغ یک کالا، یک اپلیکیشن، یک موسسه یا بانک و… همراه است.

دسته‌ها
رسانه ملی

شهید حججی شما را رئیس صدا سیما کرد [نکته ای درباره جمله اخیر علی عسگری]

فرهنگ چهار دهه‌ای انقلاب اسلامی ایران اینگونه بوده است که شهید، خون شهید و برکتش بن مایه استمرار حیات طیبه ایران بوده است. مدیریت مدیران ایران مدیون خون شهیدان است.

شهید حججی یک جوان دهه هفتادی است که حالا نمادی از شهادت و مظلومیت شهدای مدافع حرم است.

مراسم تشییع شهید محسن حججی نمایش تمام عیاری از همبستگی و وفاق ملی بود به گونه‌ای که در این مراسم از همه اقشار جامعه و حتی آن‌هایی که ظاهرشان تناسبی با شهادت ندارد دل‌هایشان مجذوب این شهید شد

و مراسم تشییع پیکر این شهید به تعبیر رهبر فرزانه انقلاب اثبات کرد «کمیت و کیفیت جوانان انقلابی از دهه ۶۰ بیشتر نباشد، کمتر نیست.»

حججی و حججی‌ها هم اصل انقلاب را تداوم بخشیده‌اند و همه ملت و دولت کشورمان امنیت و زندگی‌شان را مدیون آن‌ها هستند، چه رسد به پست و مقامشان!

علی عسگری باید بداند آن کس که حججی را حججی کرد، براساس نص صریح قرآن، خود خداوند است که می‌فرماید: «وکسانی را که در راه خدا کشته می‌شوند، مرده مپندارید، بلکه آن‌ها زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی می‌خورند.»

انتظار می‌رود رئیس سازمان صدا و سیما که گفته «حججی را من حججی کردم» این نقل قول را فوراً تکذیب یا عذرخواهی کند.

دیدار اخیر رئیس سازمان صداوسیما با تشکل‌های دانشجویی به‌واسطه برخی حرف‌های رد و بدل شده در این دیدار با حاشیه‌هایی همراه بوده است.

یکی از فعالان دانشجویی حاضر در این جلسه درباره جملات رد و بدل شده دانشجویان با رئیس رسانه ملی در صفحه اجتماعی‌اش اینگونه روایت کرده است: «رئیس سازمان صداوسیما جناب علی عسگری در دیدار با تشکل‌های دانشجویی: بگذارید یک چیزی را صریح بگویم. محسن حججی را من محسن حججی کردم. جمله کوتاه بود. ولی معرفی کاملی است از تصوری که برخی‌ها از تأثیرگذاری خودشون دارن و دنیای موهومی که مدیران ما دارن توش زندگی می‌کنن.»

دسته‌ها
رسانه ملی

راهکار تضمینی برون رفت صداوسیما از بحران مالی و ریزش مخاطب چیست ؟

راهکار تضمینی برون رفت صداوسیما از بحران مالی
راهکار تضمینی برون رفت صداوسیما از بحران مالی

صداوسیما از زمانی وارد بحران کسری بودجه و مشکلات مالی و ریزش مخاطب شد که عده‌ای سودجو در بدنه پیر مدیران برای تمدید و تضمین دوران منفعت‌طلبی خویش به بهانه و توجیه واهی برون‌سپاری، مدیریت رو به افول خویش را در آستانه بازنشستگی از درون سازمان صداوسیما به دفاتر تولید خصوصی اقماری اطراف سازمان صداوسیما انتقال دادند و این شد که با یک تیر دو نشان زدند؛

 

هم برای دوران پسابازنشستگی خویش میز مدیریتی را گسترده و مستمر کردند و هم آقازاده‌ها، دامادها و در یک کلام ژن‌های برتر خویش را به برداشت دستمزدهای نجومی از این دفاتر هدایت کردند؛

دفاتری که حکم زالو را برای بدنه داخلی سازمان صداوسیما بازی می‌کنند، دفاتری که ضعیف‌ترین تولیدات را با گران‌ترین هزینه ممکن به صداوسیما تحمیل می‌کنند.

 

و این شد که سازمانی توانمند همچون صداوسیما عملا مجبور شد برای تامین منافع دفاتر خصوصی تولید مدیران بازنشسته خویش، نیروهای انسانی و تخصصی رسمی و حقوق‌بگیرش را از چرخه تولیدات فیلم و سریال بی‌رحمانه خارج سازد.

و ژن‌های برتر غیرمتخصص خویش را با دستمزدهای نجومی در مشاغل تولید در فیلم و سریال به‌کار گیرد که نتیجه آن نجومی‌شدن رقم برآورد مالی پروژه‌های فیلم و سریال به‌نفع مدیران بازنشسته منفعت‌طلب و همچنین تنزل کیفی شدید محتوایی و فنی فیلم‌ها و سریال‌ها شد.

در حالی که همین سریال‌های فعلی با حقوق سر برج نیروهای انسانی داخلی حقوق‌بگیر و رسمی داخل صداوسیما به جرات با یک‌بیستم و حتی کمتر از این ارقام قابل مدیریت است. 

کار سختی نیست یک تحقیق و تفحص بسیار ساده از روند تولید فیلم و سریال در سازمان صداوسیما به‌عنوان گران‌ترین محصول رسانه مالی، کافی است شما را با حقایقی بسیار تلخ از حیف و میل بیت‌المال به‌نفع معدود ژن‌های برتر و طیفی سودجو از مدیران ناخلف بازنشسته صداوسیما مواجه کند.

 

امروز با سوءاستفاده از واژه برون‌سپاری، نیروهای تخصصی صداوسیما در مشاغل تولید اعم از کارگردان، صدابردار، نورپرداز، منشی صحنه و دیگر مشاغل تولید متاسفانه هرگز در دوران خدمت خود حتی یک‌بار هم تجربه حتی یک تله‌فیلم و سریال را نخواهند داشت .

و اصطلاحا ماه خویش را با کمبود آفیش سپری می‌کنند در حالی که همه مشاغل تولید در فیلم و سریال به ژن‌های برتر غیرمتخصص دفاتر سودجو اختصاص می‌یابد آن‌هم با دستمزدهای نجومی و سرسام‌آور.

 

و چه تلخ است قصه بیکاری انبوهی از کارمندان رسمی تولید صداوسیما و هدررفت ظرفیت بکر طیف گسترده‌ای از نیروهای تخصصی حقوق‌بگیر به‌نفع منافع جمعی معدود از مدیران بازنشسته کارنابلد.

مثلا چقدر تلخ است تهیه‌کننده طیف گسترده‌ای از گران‌ترین سریال‌های طبقه الف صداوسیما همواره آقای «م. و» داماد آقای «م» یکی از معاونان اسبق و بازنشسته صداوسیما باشد

یا وجب‌به‌وجب در صداوسیما به ژن‌های برتر از اطرافیان فلان معاون اسبق اداری و مالی صداوسیما آقای «ت» بربخوریم که به‌نام خواهرزاده، پسر برادر و چه و چه تهیه‌کننده فیلم و سریال‌های الف رسانه ملی و برنامه‌های روتین شبکه‌های داخلی باشند

یا حتی فلان برنامه روتین و هرروزه شبکه‌های ملی و بهترین باکس‌های زمانی مخاطب را در اختیار داماد یا عروس یا پسرخاله ژن برتر قرار دهیم که نتیجه آن چیزی جز تولیدات آبکی دفاتر اقماری تولید و ریزش مخاطب و هدررفت بیت‌المال نیست.

ژن‌های برتر هیچ هنری ندارند جز پر کردن تایم آنتن به قیمت ریزش نفس‌گیر مخاطب.

 

کارشناسان رسانه به‌خوبی می‌دانند تاسیس مرکز تولید و فنی صداوسیما به دو منظور مهم صورت گرفت؛

استفاده بهینه و مقرون‌به‌صرفه از نیروی انسانی حقوق‌بگیر داخلی و رسمی تولید موسوم به نیروهای تولید صداوسیما و همچنین بالا بردن کیفیت فنی و تولید محصولات که متاسفانه دفاتر اقماری تولید سودجوی مدیران بازنشسته این راه صواب را اخته کرده‌اند.

کافی است به تیتراژ فیلم‌ها و سریال‌های کیلویی و آبکی اخیر نیم‌نگاهی بیندازید تا به نیکی دریابید اکنون ژن‌های برتر کارنابلد هستند که به‌جای نیروی انسانی متخصص تولید، مشاغل تولید را در فیلم‌ها و سریال‌های پرهزینه اشغال کرده‌اند و تنها دلیل آن نجومی کردن برآوردهای مالی دستمزد تولید بوده است.

این همه اشکال در ساخت و تولید چه محتوایی و چه فنی از یک‌جا آب می‌خورد؛ دفاتر اقماری تولید مدیران بازنشسته صداوسیما. این دفاتر دست‌های پرتوان سازمان صداوسیما را بسته‌اند و خود به‌جای صداوسیما آنتن را به اشغال درآورده‌اند.

 

برون‌رفت از وضع اسفبار کنونی رسانه ملی که نتیجه مستقیم ضعف مدیریتی است و نتیجه‌اش متاسفانه ریزش شدید مخاطب بوده، منوط به آسیب‌شناسی مدیریت کلان صداوسیماست.

صداوسیما در دوره بسیار کوتاهی به‌رغم همه ضعف‌ها در این خصوص دست به یک جراحی بزرگ زد و غدد چرکین مدیریت سودجوی پیر را به یک‌باره و ضربتی از بدنه خارج کرد.

ولی در دوره علی‌عسکری به‌مثابه یک Ctrl+z بسیار بزرگ سازمان صداوسیما همه مدیران سودجو را از RecycleBIN به بدنه سازمان بازگرداند

و این شد که با نسخه مدیران پیر عاشق دوربین جشنواره‌های بی‌ارزش «از خودم متشکرم» مجددا بر دوش رسانه ملی تحمیل شد، هزینه‌های سرسام‌آور سمینارهای بی‌بازده موز و گلابی بر گرده این سازمان سوار شد

و از همه وحشتناک‌تر دفاتر ژن برتر و ریخت و پاش از جیب صداوسیما به‌نفع دامادم و عروسم و بچه‌ام رونق گرفت و این در حالی است که نیروی انسانی متخصص و مجرب حقوق‌بگیر و رسمی داخل سازمان صداوسیما از بیکاری پی نخود سیاه و مگس‌پرانی حواله شده است.

 

راهکار تضمینی برای برون‌رفت صداوسیما از بحران مالی و از این شرایط بغرنج کنونی که ریزش مخاطب و اتلاف بیت‌المال را باعث شده این است که اولا برون‌سپاری فیلم و سریال به دفاتر اقماری ژن‌های برتر پایان یابد و نیروهای رسمی تولید کمافی‌السابق مجددا سکان تولید فیلم و سریال را در دست بگیرند

و مرکز تولید و فنی سیما به شرح وظیفه اصلی خود در تامین نیروی انسانی فیلم و سریال بازگردد و ثانیا برآوردهای نجومی مالی فیلم و سریال از فرمت گلوبال یعنی دادن کل پول فیلم و سریال به صورت یک‌جا به تهیه‌کننده به فرمت کدی یعنی دادن دستمزد به تک‌تک نیروهای تولید آن سریال اعم از کارگردان، نورپرداز، صدابردار و سایرین تغییر داده شود

که در غیر این صورت همچنان باید نظاره‌گر ریزش مخاطب تولیدات ضعیف ژن‌های برتر و هضم بودجه صداوسیما در جیب مدیران بازنشسته مستقر در دفاتر قارچ‌گونه اقماری تولید خواهیم بود.

 

نویسنده : محمد عبدالهی @Abdollahy

 

[su_note]

در ادامه بخوانید »»

 برنامه خندوانه به امپراتوری فحش های اینستاگرامی تبدیل شده است 

درباره بیماری برهنگی و بدن نمایی در میان برخی هنرمندان

[/su_note]

دسته‌ها
گفت‌وگو

وب سایت پرس تی وی 12 هزار رتبه افزایش بازدید داشته است [بررسی وضعیت در مصاحبه با مدیر وبسایت پرس‌تی‌وی]

وب سایت پرس تی وی
وب سایت پرس تی وی

امروزه با رشد و نفوذ اینترنت و شبکه‌های مجازی بر زندگی مردم، مسوولیت مدیران رسانه‌ها نسبت به گذشته دوچندان شده و برای رقابت با سایر شبکه‌ها و جذب مخاطب بیشتر، تولید محتوای خلاقانه از اهمیت بالایی برخوردار است.

وب‌سایت شبکه انگلیسی پرس تی وی موفق شده‌است با بهره‌گیری از نیروهای جوان و خلاق، ضمن اتخاذ سیاست‌های صحیح و راهکارهای نوین جایگاه خود را در میان سایر رسانه‌های مطرح تثبیت کند.

با آقای حبیب عبدالحسین، مدیر وب سایت شبکه پرس تی وی گفت‌وگو کردیم تا درباره گوشه‌ای از فعالیت‌های این بخش از مجموعه بزرگ سعادت‌آباد معاونت برون‌مرزی صداوسیما توضیح بدهد.

حبیب عبدالحسین حدود یک سال است که مدیریت وب‌سایت انگلیسی را بر عهده دارد. وی در این‌باره می‌گوید: امروزه اگر بخواهیم از رقابت با سایر شبکه‌های مطرح عقب نمانیم باید به استفاده از پتانسیل رسانه‌های اجتماعی بهای بیشتری دهیم.

عبدالحسین با توجه به آشنایی دیرینه با این مجموعه به‌واسطه آن که از بدو تأسیس پرس تی وی با این رسانه همکاری داشته‌است، می‌گوید: در فضای مجازی هم به سرعت عمل بالا نیازمند هستیم و هم به خلاقیت. با این حال با تمام محدودیت‌های سخت‌افزاری و نرم‌افزاری که ما با آن روبه‌رو بوده‌ایم، عوامل مجموعه وب‌سایت پرس تی‌وی با انگیزه و روحیه بالا توانسته‌اند از عهده این مسوولیت برآیند.

این در حالی است که شاید کوچک‌ترین رقبای ما با بودجه‌هایی چند برابر ما فعالیت می‌کنند. با این وجود ما با همین امکانات اندک توانسته‌ایم در خیلی از مواقع جریان‌ساز باشیم و واقعیت‌ها را آن‌طور که هستند، نشان دهیم.

عبدالحسین می‌گوید: انتشار سریع اخبار، انتخاب تصاویر جذاب و خلاقانه، تولید اینفوکلیپ، اینفوگرافی و ویدئوهای کوتاه، پخش زنده رویدادهای مهم خبری و خلق محتوای خبری، مخاطبان را در فضای مجازی جذب می‌کند.

او می‌گوید: به‌عنوان مثال ما در فیسبوک و توئیتر، در همین روزهای اخیر عکسی از نیکی هیلی؛ نماینده دائم آمریکا در سازمان ملل قبل و بعد از رأی گیری در مجمع عمومی سازمان ملل بر سر پایتخت رژیم صهیونیستی منتشر کردیم که با استقبال فوق‌العاده و واکنش گسترده مخاطبان مواجه شد.

یکی از مهم‌ترین مواردی که به افزایش شمار مخاطبان پرس تی وی در فضای مجازی کمک شایانی کرده‌است، هماهنگی و یکپارچگی پخش تلویزیونی، وب‌سایت و فضای مجازی با یکدیگر است. این هماهنگی باعث شده‌است شمار مخاطبان ما در فضای مجازی به‌ویژه در توئیتر به مرور طی یک سال گذشته در مقایسه با سال‌های پیش از آن افزایش چشمگیری داشته‌باشد.

او عنوان می‌کند که تجربه نشان داده است در بسیاری از موارد مانند مسائل مربوط به فلسطین، کاربران رسانه‌های اجتماعی به هشتگ تولیدی پرس تی‌وی پیوسته و مطالب این شبکه را در فضای مجازی به اشتراک گذاشته‌اند.

اگر بخواهم به چند مورد در این خصوص اشاره کنم، هشتگ #savealaqsa از مصداقی‌ترین و بهترین‌هاست. اواخر تیرماه ما درباره مبارزات فلسطینیان و اخبار مسجدالاقصی پیش‌بینی می‌کردیم که درگیری اتفاق بیافتد و یک هفته قبل از این جریان، این هشتگ را در فضای مجازی منتشر کردیم و بعد از این اتفاق، علاوه‌بر اینکه این هشتگ ترند جهانی شد، نام پرس تی وی نیز در صدر آن قرار گرفت.

مورد دیگری که وی بدان اشاره می‌کند به بعد از تصمیم دونالد ترامپ رییس جمهور ایالات متحده مبنی بر به‌رسمیت‌شناختن قدس به‌عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی است: رهبر معظم انقلاب با محکوم کردن اظهارات ترامپ، موضوع آزادی فلسطین را مطرح کردند و پرس‌تی‌وی بلافاصله هشتگ #freepalestine را در فضای مجازی منتشر کرد.

برای تبلیغ و جلب مخاطب بیشتر ما این هشتگ را در روی صفحه پخش تلویزیونی خود نیز قرار دادیم و خوشبختانه بعد از چند هفته از سخنان ترامپ هنوز این هشتگ در صدر شبکه‌های اجتماعی است.

عبدالحسین درباره رشد رنکینگ وب‌سایت و دلایل آن نیز این‌چنین شرح می‌دهد: طی ماه اخیر رنکینگ وب‌سایت پرس تی‌وی در الکسا ارتقای رتبه 12 هزاری داشت که علل و اسباب این رشد صعودی را می‌توان در چندین مورد خلاصه کرد؛ همسان ساختن دامنه ir و com ، حضور جدی‌تر در مقایسه با گذشته روی پلت‌فرم‌های شبکه‌های اجتماعی به‌ویژه توییتر، ایجاد یکپارچگی میان بخش مجازی و پخش تلویزیونی و استفاده از تولیدات و محصولات هر دو بخش (پخش و وب سایت).

به‌علاوه به‌تازگی روی وب‌سایت ما بخشی تحت عنوان infoclip راه‌اندازی شده‌است که دست‌اندرکاران آن یک ایده و موضوع را با استفاده از تصاویر، متن‌های کوتاه و گرافیک جذاب در قالب ویدئوهای کوتاه یک دقیقه‌ای بارگذاری می‌کنند و همین موارد توانسته در جذب مخاطبان کمک زیادی کند. این مطالب تولیدی همزمان در سایر پلت‌فرم های رسانه‌های اجتماعی نیز منتشر می‌شوند.

عبدالحسین با اشاره به آمار بازدیدکنندگان شبکه‌های مجازی پرس تی‌وی در مقایسه با رقبای خود اضافه می‌کند: درحال‌حاضر طبق آخرین آمار بازدید از فضای مجازی پرس تی وی (آذرماه) 83 میلیون بازدید از فیسبوک، حدود 13 میلیون بازدید از توییتر و بیش از 4 میلیون و 700 هزار بازدید از یوتیوب پرس تی‌وی صورت‌گرفته‌است.

طبق آخرین آمار، در ماه گذشته بیش از 9 میلیون و 250 هزار کاربر از وب سایت پرس تی وی بازدید کرده‌اند. اگر بخواهم مقایسه‌ای بر مبنای تعداد دنبال‌کنندگان خود با شبکه‌های دیگر داشته باشم باید بگویم که فیسبوک ما در حال حاضر بیش از 3 میلیون و 600 هزار نفر فالوور دارد که در مقایسه با فرانس 24(3 میلیون)، دویچه‌وله انگلیسی(2 میلیون) و یورونیوز( 1میلیون و900 هزار) توانسته مخاطبان بیشتری را جذب کند و رقابت نزدیکی با RT انگلیسی با حدود 4 میلیون و 900 هزار فالوور دارد.

او می‌گوید: ما نباید انتظار داشته باشیم که با بضاعت کنونی، خود را با شبکه‌هایی مثل BBC، CNN مقایسه کنیم. باید توجه داشت که آنها خیلی قبل‌تر از ما شروع به فعالیت رسانه‌ای کرده و با صرف هزینه‌های بالا و به‌خصوص تبلیغات فراوان در فضای مجازی توانسته‌اند مخاطبان زیادی را جذب کنند.

مدیر وب‌سایت پرس تی‌وی در پایان خاطرنشان می‌کند: سرمایه اصلی پرس تی‌وی در این کارزار رسانه‌ای نیروی انسانی متعهد و باانگیزه است که در واقع برای ما مزیت رقابتی ایجاد می‌کند. همچنین مخاطبان ما نیز به‌نوبه خود با اشتراک گذاشتن موارد تولیدی، کمک شایانی به انتشار پیام پرس تی‌وی می‌کنند. افتخار ما این است که با بودجه بسیار کمتر از شبکه‌های مطرح، صدای بی‌صدایان را در سراسر جهان انعکاس می‌دهیم.

برای ورود به سایت پرس تی وی روی لینک http://www.presstv.com بزنید 

هم چنین بخوانید »» 

حضور رسانه ملی در آفریقا با شبکه هوسا [سرمایه گذاری پرسود برای فردا]

بهتر نیست هزینه زیارت امام حسین(ع) را خرج فقرا کنیم؟ [پنج پاسخ به پرسش] +ویدیو حضور خواهران منصوریان در اربعین

دسته‌ها
اخبار

حضور رسانه ملی در آفریقا با شبکه هوسا [سرمایه گذاری پرسود برای فردا]

شبکه هوسا
شبکه هوسا

 به سینما در قاره آفریقا نظیر کالاها و پدیده‌های وارداتی از غرب نگریسته می‌شود اما سینمای امروز این قاره ریشه در تاریخ، سنت‌ها و آیین و رسوم این قاره نیز دارد.

سینما در کشور آفریقای جنوبی با چرخش مالی سالانه ۱۲۰تا ۱۴۰میلیون دلاری این کشور را به عنوان یکی از کشورهای قدرتمند در این زمینه متبادر می‌کند.

سینماهای اوگاندا موسوم به یوگاوود، تانزانیا، کنیا، رواندا، اتیوپی و سومالی موسوم به سومالیوود و …. نیز، از دیگر مهدهای این هنر – صنعت در قاره آفریقا به حساب می‌آیند.

غول سینمای جهان که دومین سینمای بزرگ جهان را در اختیار دارد متعلق به سینمای نیجریه موسوم به نالیوود است که ارزش سهام آن تا چندی پیش پنج میلیون دلار و درآمد سالانه آن ۵۵۰میلیون دلار بوده است.

 

وسعت سینمای آفریقا آن قدر فراخ است که می‌توان از منظرهای مختلفی آن را بررسی کرد. مهم‌ترین وجهی که در این نوشتار بدان می‌توان اشاره کرد، مخاطبان بسیار و پروپاقرصی است که در داخل کشورهای آفریقایی این صنعت پولساز را سر پا نگه داشته‌اند.

 

نمی‌توان انکار کرد که رونق سینمای آفریقا ریشه در علاقه مندی مردم این جوامع به فیلم و آثار نمایشی داستانی دارد.علاوه بر اینکه آثار نمایشی غربی و …. در این کشورها تماشاگران و طالبان خود را یافته‌اند و چه از طریق تلویزیون و چه پرده عریض سینما، صیدهای خود را به دام می‌کشانند.

 

اکنون جشنواره‌های سینمایی مختلف در قاره آفریقا، محمل دیگری شده‌اند تا هر از چندی، نسیم‌ها – و توفان‌های- جدیدی از فیلم‌ها و آثار دیگر کشورها با گفتمان‌های فرهنگی و خاستگاه‌های اخلاقی و اندیشه‌ای مختلف، راه به آفریقا باز کرده و فرهنگ اجتماعات گوناگون مردمی و اقشار مردمی را تحت تأثیر خود قرار دهند.

 

یکی از این رویدادهای جشنواره‌ای، فستیوال فیلم رواندا با عنوان «Hillywood» است. این جشنواره در قامت یکی از جشنواره‌های مهم قاره آفریقا مورد توجه سینماگران جهان قرارگرفته است.

 

 هر ساله در ایامی مقارن روزهای نخست آبان‌ماه، ده‌ها تهیه کننده و مؤسسه سینمایی از کشورهایی چون آمریکا، اسپانیا، بلژیک، فرانسه، آلمان، آفریقای جنوبی، بورکینافاسو، جمهوری دموکراتیک کنگو، اتیوپی، سیرالئون، سودان، اوگاندا و رواندا و … در این جشنواره شرکت می‌کنند و به نمایش و رقابت آثار خود با یکدیگر می‌پردازند.

 

…. و نتیجه پس از برچیده شدن بساط جشنواره، حضور قوی‌تر آثار غربی و … در این کشور و پهنه قاره آفریقاست؛ میدان گشوده‌ای که سینماگران ایرانی و نهادهای دست اندرکار کشورمان از آن غافل‌اند.

کما اینکه درفهرست آثار سینمایی شرکت کننده در این جشنواره امسال هم نام و نشانی از مؤسسات سینمایی جمهوری اسلامی ایران دیده نمی‌شد.

 

حال آن که آفریقا به اذعان همه صاحب نظران و اندیشمندان جهان، به حق «قاره قرن آینده» است و هر گونه سرمایه‌گذاری فرهنگی در این وسعت متنوع فرهنگی، جز سود و برد برای کسانی که هوشمندانه وارد عرصه آفریقا و زمینه‌ها و استعدادهای شگرفش شود، در پی ندارد.

 

 صنعت، تجارت، تبادل فرهنگی و هنری، انتقال دانش و … همه و همه در ردیف فرصت سازی‌های پرسود آینده از تعامل با قاره آفریقا قرار می‌گیرند. این دستاوردی است که شاید اندیشه و اقدام برای تأسیس شبکه هوسا تی‌وی(Hausa TV) ایران، با نگاهی بدان صورت گرفته است.

 

 هر چه که هست، این ظرفیت به ویژه با تصمیم هوسا تی وی برای دوبله پرحجم و حرفه‌ای فیلم و سریال‌های ایرانی به منظور جذب و جلب گروه‌های بزرگی از جمعیت آفریقا (سخنوران به زبان هوسا) آن چنان ارزشمند است که صرف هزینه برای آن که هر چه سریع‌تر جامه تحقق به خود بپوشد، سرمایه گذاری‌ای مطمئن است.

 

شبکه هوسا  که در نیمه دوم مهرماه فعالیت‌هایش را در فضای شبکه‌های اجتماعی مجازی آغاز کرده است، دوبله منسجم آثار نمایشی فاخر و جذاب تلویزیونی و نیز فیلم‌های سینمایی شاخص ایرانی برای هوسا زبانان قاره آفریقا و پخش آن را جزو مهم‌ترین مأموریت‌های خود اعلام کرده است.

 

این شبکه در واقع به مثابه نمایشگاهی از سینمای پاک و دارای مضامین متعالی انسانی و اسلامی ایران، در میان مخاطبان خود کارکرد خواهد داشت.

 

به نظر می‌رسد که اختصاص بخشی از بنیه پخش شبکه هوسا تی‌وی به نمایش فیلم و سریال‌های ایرانی، نه تنها ذائقه مخاطبان این شبکه را با طعم آثار مهذب و پرمحتوای ایرانی آشنا و آموخته می‌کند که در سطوح بالاتر، ترویج و معرفی سبک زندگی ایرانی- اسلامی و آماده کردن هر چه بیشتر زمینه‌های پذیرش اجتماعی و روانی جامعه آفریقا نسبت به محصولات فرهنگی و تجاری و … ایران را نیز در پی خواهد داشت و بدین ترتیب باز هم رسانه به عنوان بازوی قدرتمند دیپلماسی و حتی رونق تجارت و صنعت و … وارد عمل می‌شود.

 

یادداشتی از فهیمه اسماعیلی

 

[su_note note_color=”#F1F8E9″]

شبکه هوسا هوسا در روزهای اخیر (آبان96) فعالیت محدودش را در فضای شبکه های اجتماعی مجازی آغاز کرده و با فراهم شدن امکانات مالی، شرایط فنی و… در آینده برای پخش آزمایشی خود نیز برنامه ریزی خواهد کرد و نخستین شبکه تلویزیونی ایران خواهد بود که با ساختار یک شبکه عمومی (جدول پخش ترکیبی از خبر، برنامه های گفتگو محور، مستند و فیلم و سریال و…) ماموریت معرفی سیمای راستین سبک زندگی ایرانی- اسلامی را با شعار Bringing Hearts Togethe به مخاطبان در قاره آفریقا را به عهده دارد.

The network is currently available in Hausa at www.facebook.com/HausaTV1, in English at www.facebook.com/HausaTV2, and in French for future activities at www.facebook.com/HausaTV3

web: hausatv.com 

[/su_note]

ویدیو : ایران اولین شبکه تلویزیونی مخصوص آفریقا را راه اندازی می‌کند

دریافت ویدیو  

[su_note]

در ادامه بخوانید »»

۲۵ سال بعد، هنوز نام پسران در آفریقا « خمینی » است/فیلم:جماران امروز

شهید محمد علی رحیمی , سردار فرهنگی ایران در هند و پاکستان

[/su_note]

دسته‌ها
رسانه ملی

چرا قرعه کشی های تلویزیونی و جوائز میلیونی بازی دو سر باخت است؟

قرعه کشی های تلویزیونی
قرعه کشی های تلویزیونی

 

سودای یک شبه پولدار شدن

بازی دو سر باخت قرعه کشی های تلویزیونی

شاید شما برنده خوش شانس این هفته باشید…هر هفته بیش از 200 میلیون جایزه نقدی و غیر نقدی …یک دستگاه ویلای خصوصی جایزه برنده خوش شانس این هفته… این جملات و امثال اینها تماماً جملاتی‌اند که این روزها در برنامه‌های مختلف تلویزیونی و تجارت‌های پیامکی مرتباً شنیده و دیده‌اید. شرکت‌های تجاری نیمه دولتی و خصوصی چنان به تنور مسابقات تلویزیونی و جایزه‌های تلویزیونی و اسپانسرینگ ها دمیده‌اند که موجی از شانس بازی و رقابت‌های لاتاری وار در مردم و مصرف کنندگان ایجاد شده است.

 

متأسفانه در مسائل تجاری و بازرگانی و همین طور تبلیغات مربوط به آن‌ها اصولاً یاد گرفته‌ایم تبدیل به یک کپی‌بردار محض از روی دست آن‌ور آبی‌ها بشویم و هر آنچه را آنها انجام می‌دهند بدون کم و کاست و بلکه ده برابر آن را در کشور خودمان اجرا کنیم؛ فارغ از اینکه آن عمل ممکن است اثرات مخربی را بر الگوی رفتار مصرف کننده و فرهنگ مردم کشورمان بگذارد.

 

چه بخواهیم و چه نخواهیم دیگر بازار این‌گونه قرعه‌کشی‌ها و بازاریابی‌ها داغ داغ شده است و همه سعی در اجرای آن دارند و سرآمدتر از همه می‌توان اپراتورهای تلفن همراه یا سیستم‌های ارزش افزوده مخابراتی (VAS) و نوع دیگر سیستم‌های تلفنی سیستم‌های مبتنی بر یو پی اس را نام برد که به صورت شماره‌هایی شبیه *Code# هستند. همپای شرکت‌های خدمات ارتباطی و تلفنی شرکت‌های تولید مواد شوینده و مواد غذایی هستند که تمام توان خود را برای اختصاص بازار بیشتر و بزرگ‌تر به خود اختصاص داده‌اند.

 

اینکه منابع مالی این قرعه کشی های تلویزیونی بزرگ از کجا تأمین می‌شوند فعلاً مهم نیست و اصلاً مهم نیست که هزینه این قرعه کشی‌ها در سال حدود 10 الی 20 میلیارد هستند اما سؤال اینجاست که چرا همیشه وقتی سراغ این تولید کنندگان می‌رویم از کمبود ذخیره سرمایه یا سرمایه در گردش می‌نالند؟

 

اگر منابع مالی ندارند پس این جایزه‌های کلان چیست و اگر منابع مالی دارند پس این نالیدن‌ها چیست؟

 

اصولاً وقتی ذره‌ای تکانه تورمی در بازار ایجاد می‌شود  یا ذره‌ای قیمت مواد اولیه در بازار گسترش می‌یابد، تولید کنندگان نخستین کسانی هستند که سریعاً دادشان بالا می‌رود، به سمت اتاق اصناف حرکت می‌کنند، در مقابل آنها صف می‌کشند برای مجوز افزایش قیمت؛ اما موقعی که کاهش قیمت‌های مواد اولیه را در بازار مشاهده می‌کنیم هیچ اثر کاهش قیمتی را شاهد نیستیم.

 

واقعیت این است که تمام این تولید کنندگان به منظور افزایش سهم بازارشان رو به این کارها آورده‌اند و چون رکود سنگینی در بازار وجود دارد که موجب بی میلی مصرف کننده نسبت به خرید یا حتی تغییر سبد خریدش شده، تولید کنندگان را مجبور به چنین سیاست‌هایی کرده است . 

 

اما باید به این مسأله توجه کرد که درست است موج‌های احساسی و بازی با هوش هیجانی مشتری عامل بسیار تأثیرگذار است و در فروش کوتاه مدت تغییرات و افزایش گسترده ایجاد می‌کند اما بعد از خوابیدن آن هیجانات و تمام شدن جشنواره‌های قرعه کشی های تلویزیونی ، مصرف کننده سریعاً به کیفیت محصول رجوع می‌کند.

 

پر واضح است که تولید کننده عاشق چشم و ابروی مصرف کننده نیست که به آن خودروی لکسوس و BMW و ویلا و سکه بدهد و برای سود بیشتر است که روی به سمت قرعه کشی های تلویزیونی می‌آورد اما باید به این موضوع اشاره کرد که پول تمامی این قرعه کشی‌ها را کامل و تمام از مصرف کننده می‌گیرد و با سیاست غیرمنصفانه‌ای با افزایش قیمت تولیداتشان، هم سهم قرعه کشی‌ها را از مصرف‌کننده می‌گیرد و هم اینکه این قدرت را برای خودش به‌وجود می‌آورد که از سطح بالاتری با اتاق اصناف و سازمان‌های بازرسی کننده بر سر قیمت تولیدات خود چانه زنی کند.

 

چون وقتی زمان افزایش قیمت بشود به راحتی این مسأله صورت می‌گیرد ولی وقتی بحث کاهش قیمت به دلیل حمایت از مصرف کننده  یا به دلیل کاهش قیمت مواد اولیه باشد، با اعلام قیمت تولیدات خود در تلویزیون و اینکه مبلغ زیادی را جایزه می‌دهند بهانه‌های مختلفی را می‌تراشند تا هیچ کاهش قیمتی را صورت ندهند.

 

اینجاست که باید به این مسأله اذعان کرد که اصولاً هیچ وقت سازمان حمایت از مصرف کننده حداقل بر طبق نامش عمل نمی‌کند و فقط زمانی که بحث افزایش قیمت مطرح می‌شود اعلام پذیرش می‌کند و الا نه در کاهش قیمت‌ها و نه در افزایش کیفیت‌ها و نه حمایت از حقوق مصرف کننده، هیچ‌گاه حضور فعال و مؤثری ندارد.

 

اما باید به این توجه شود که خرید برنامه‌های تلویزیونی که با قیمت‌های ثانیه‌ای و بسیار هنگفت صورت می‌گیرد، یک بازی باخت باخت است. اینکه صدا و سیما کسری بودجه دارد یا نه بماند و اینکه دولت بودجه کافی به آن اختصاص می‌دهد یا نه، بازهم بماند و حتی بماند اینکه دولت به علت اختلاف با صدا و سیما و جلب حمایت صدا و سیما بودجه آن را گروگان نگه می‌دارد یا نه؛

 

اما این دو نهاد ملی باید توجه کنند که این رویه بسیار غلط است و هم مصرف کننده را متضرر می‌کند و هم تولید کننده را و وقتی این وضعیت ایجاد شد، کشور و ملت ضرر می‌کنند و دودش، هم به چشم مردم می‌رود و هم مسائل پیش روی دولت را بیشتر و پیچیده‌تر می‌کند.

 

[su_note]

در ادامه بخوانید »» برنامه خندوانه به امپراتوری فحش های اینستاگرامی تبدیل شده است

[/su_note]

 

شما در شرکت‌های خارجی و کشورهای خارجی این تبلیغات را مشاهده می‌کنید اما نه به این گستردگی. به عنوان مثال شرکت اپل را در نظر بگیرید که وقتی محصول جدیدش را به بازار ارائه می‌کند، برای دریافت آن صف کشیده می‌شود. حالا بررسی کنید و ببینید اپل چقدر قرعه کشی های تلویزیونی و جایزه می‌دهد؟ تقریباً هیچی.

 

واقعیت این است که برای وفاداری مشتری به شما و افزایش سهم بازار در میان مدت و بلند مدت در کنار تبلیغات حتماً افزایش کیفیت و در نظر گرفتن سیاست‌های بازرگانی نیاز است نه اینکه محصول خوش آب و رنگی تولید کنید و وقتی مشتری با آن رو به رو می‌شود با بسته‌ای مواجه باشد که نصف آن هواست و الا این سیاست‌های در پیش گرفته شده فقط منجر به شرطی شدن مشتری می‌شود و لا غیر که در آینده دست و پا گیر خود تولید کننده می‌شود؛

 

به صورتی که بعد از مدتی که مصرف کننده ببیند مرتباً خرید می‌کند ولی هیچ موفقیتی به‌دست نمی‌آورد، باعث بی اعتمادی و عصبانیت‌اش می‌شود که نتیجه‌ای جز مجازات تولید کننده با عدم خرید نخواهد داشت. بماند اینکه حس راحت طلبی و شانسی بودن موفقیت‌ها را در مردم به‌وجود می‌آورد که بدعت فرهنگی‌ای نابخشودنی است.

 

رویه در پیش گرفته شده را نامی جز بازی با احساسات مردم در شرایط سخت زندگی‌شان نمی‌توان گذاشت؛ شرایط رکودی که مردم حتی از خرید محصولات بسیار واجب تغذیه‌ای‌شان مانند شیر و لبنیات و … می‌گذرند تا زندگی‌شان را بچرخانند، آن وقت یک عده در این شرایط با رضایت دولت و صداسیما با ترسیم یک زندگی رؤیایی دست نیافتنی همراه با صندوق طلا و ویلا و ماشین آخرین سیستم، آن هم بدون هیچ زحمت و کوششی و فقط با برد در یک لاتاری، باعث تحقیر و سرخوردگی مردم می‌شوند.

 

شاید جالب باشد که حتی در این لحظه که مشغول نگارش آخرین کلمات این متن بودم، پیامکی با متنی برای تشویق به شرکت در قرعه کشی های تلویزیونی با ارسال عددی به شماره‌ای برایم آمد که نشان می‌دهد این جنون شانس، سعی دارد همه را ببلعد.

 

گزارشی از حسین آمره (صبح نو 285)

 

دسته‌ها
رسانه ملی

سبک زندگی ما را ماهواره مشخص می‌کند یا رسانه ملی؟

سبک زندگی ما را ماهواره مشخص می‌کند یا رسانه ملی ؟
سبک زندگی ما را ماهواره مشخص می‌کند یا رسانه ملی ؟

آیا قرار است ماهواره سبک زندگی ما را مشخص کند؟!/ ببخشید! اتاق فکر صدا وسیما کجاست؟

برخی برنامه‌سازان و تهیه‌کنندگان تلویزیونی هرچند هدف خوبی در سردارند ولی از شیوه‌های درستی بهر نمی‌برد. آن‌ها برای کنار زدن شبکه‌های مبتذل ماهواره‌ای به تقلید از این شبکه‌ها می‌پردازند و در تولیداتشان آن‌چنان از شبکه‌های مبتذل ماهواره الگو گیری می‌کنند.

 

جنگ فرهنگی، امری غیرقابل‌انکار است و روشن‌تر از هدف قرار گرفتن سبک زندگی اسلامی و ایرانی، که مدت‌هاست با آن روبه‌رو بوده‌ایم. جنگی که ماهواره و شبکه‌های مختلف آن و نیز اینترنت با سایت‌ها واپلیکیشن های گوناگونش در آن حرف اول را میزند در این جنگ نرم اصول جذابیت و خلاقیت اولین و مهم‌ترین رکن هستند تا مخاطبان بیشتری را جذب کنند در همین راستا جبهه داخل هم کار دفاع  و هم حمله را بر عهده دارد.

 

لذا به نظر می‌رسد بیشتر از همه سازمان‌ها، برنامه‌های تلویزیونی و گاه سایت‌های اینترنتی و… بیشتر از خلاقیت بر اصل جذابیت تأکیددارند تأکیدی که گاه انقدر به آن پرداخته‌شده که آثار را به سمت کپی کاری صرف، از شبکه‌های و تولیدات دشمن  و حتی مبتذل سوق می‌دهد. این در حالی است که جذابیت بدون خلاقیت برد چندانی ندارد، آن‌هم در یک نبرد سخت فرهنگی.

 

به‌طورقطع یکی از این دستگاه‌های تأثیرگذار در نهادینه کردن سبک زندگی اسلامی ایرانی صداوسیماست که به دلیل فراگیری آن و بهره بردنش از تصویر می‌تواند  بسیار مؤثر باشد، بااین‌وجود برخی برنامه‌سازان و تهیه‌کنندگان تلویزیونی هرچند هدف خوبی در سردارند ولی از شیوه‌های درستی بهره نمی‌برد.

 

آن‌ها برای کنار زدن شبکه‌های مبتذل ماهواره‌ای به تقلید از این شبکه‌ها می‌پردازند و در تولیداتشان آن‌چنان از شبکه‌های مبتذل ماهواره  الگو گیری می‌کنند که هدف در شکل و ظاهر برنامه گاه گم می‌شود می‌کنند  و گاه حتی این کپی‌های عین به‌عین، به کاریکاتوری برای مخاطبانی که اصلش را دیده‌اند تبدیل می‌شود.

 

جای تأمل است که باوجود داشتن نیروهای فعال و خلاق و جوان  در عرصه رسانه و ساخت برنامه، کمتر شاهد  خلاقیت در تولید برنامه‌سازی هستیم و این خلائی است که در اغلب برنامه های تلویزیونی شاهدآن هستیم، کپی کاری‌هایی که واو به واو شبکه‌های ماهواره را در خود گنجانده است یا شبکه «نسیم» هم شبکه‌ای نوپا و جوان که با شعار سرگرمی، تفریح و شادی روی کارآمد تا ساعاتی مفرح و متفاوت را برای مخاطبان خود رقم بزند ولی در این شبکه هم باوجود ظرفیت‌های بالای بومی و ملی که می‌تواند به بهترین شکل ارائه شود تور تقلید و کپی کاری بدجور خود را بازکرده است. برنامه‌هایی همچون «شب کوک»، «هاونگ»، «چند درجه»، «ده شب »  و…

 

سبک زندگی ما را ماهواره مشخص می‌کند یا رسانه ملی ؟
سبک زندگی ما را ماهواره مشخص می‌کند یا رسانه ملی ؟

 

به نظر می‌رسد  برنامه‌سازان ما نیاز به خلاقیت و اتاق فکر دارند؛ نه مقلدهای زبردست. مثلاً «برنامه ده شب»  یکی از این مرغ‌های مقلد به شیوه ماهواره‌ای است؛ برنامه‌ای که  هرچند محتوای جالب و آموزنده دارد اما رفتار و گفتار مجریان  در فضای کپی‌برداری شده از ماهواره است. اصلاً انگار قرار بوده شوهای ماهواره‌ای در تلویزیون جمهوری اسلامی تکرار شود که کمترین  وجه اشتراکی با سبک زندگی اسلامی ایرانی دارد.

 

دو مجری جوان زن و مرد در این برنامه اجرا می‌کنند (اخیراً  مد شده است  که بازیگران اجرا می‌کنند درحالی‌که فن اجرا  آموزه‌های خود را دارد و تنها تسلط جلوی دوربین و شهرت افراد  کافی نیست) که حاشیه‌ای نداشته‌اند و بازیگران موفقی در سینما و تلویزیون  هستند ولی گویی تنها راه سرگرمی و تنوع برای مخاطب داشتن دو مجری زن و مرد در کنارهم است زیرا در فضای برنامه به خاطر محتوایی که دارد مجبور هستند شاد و صمیمی باشند برای همین هم یوسف صیادی و روشنک عجمیان خیلی راحت و دوستانه روی مبلی لم می‌دهند و باهم گپ و گفت دارند  مجری زن با پوشش دامن اجرا می‌کند که  مسلماً برای یک مجری تلویزیونی زیبنده نیست چراکه اگر در بازی و یا موارد دیگر این نوع پوشش وجود دارد قرار نیست بازیگر مجری با همان سبک لباس به‌عنوان  یک مجری ظاهر شود که البته این خانم هر شب یک نوع  لباس می‌پوشد و گویا می‌خواهد تنوع جذب مخاطب با تنوع  لباس ایشان همراه باشد.

 

انتقاد دیگری که به اصل این مسابقه می‌شود؛ مسئله آب است که لیوان‌های بزرگی از آب روی می میز می‌چینند و بازیگر شرکت‌کننده در مسابقه باید یا به‌اجبار آب بخورد مانند زمانی که خود خانم مجری با ناز و کرشمه به‌اجبار آب می‌خورد و یا لیوان آب را بر سر بازیگر مهمان می‌ریزند و با سروصدا و خنده‌های بی‌مورد به برنامه  هیجان کاذب می‌دهند؛

 

چیزی که شاید برای خود آن‌ها جالب باشد ولی نه‌تنها جذابیت ندارد بلکه با توجه به وضعیت بحران آب که مدام از آن دم زده می‌شود؛ چنانچه در برنامه «خندوانه» رامبد جوان کمپینی جهت  صرفه‌جویی آب حتی با یک لیوان  راه می‌اندازد و بعد می‌بینیم که درهمان شبکه برنامه دیگری در نقطه مقابل قرار دارد که به‌طورقطع این دوگانگی و تناقض در گفتار و کردار از سوی تلویزیون،  آموزش را  کمرنگ می‌کند.

 

یا برنامه«شب به‌یادماندنی» به تقلید از «شما هم دعوتید» که زمستان سال 90 روی آنتن یکی از شبکه‌های ماهواره‌ای رفت. این شبکه از عروس و دامادهای ایرانی می‌خواست فیلم‌های عروسی‌شان را بفرستند تا بعد از پخش 1000 یورو به‌عنوان کادو دریافت کنند. دو سال بعد شبکه تهران سراغ ساخت برنامه‌ای مشابه با عنوان «شب به‌یادماندنی» با اجرای بهمن هاشمی رفت و….

 

 

 

درست است به تفریح و سرگرمی و تنوع  کار در رسانه نیاز داریم تا در فضای رقابت سنگین رسانه‌ها، مخاطبان بیشتری را  به‌سوی رسانه  ملی جذب کنیم؛ رسانه‌ای که سالم و پاک و به‌دوراز ابتذال شبکه‌های ماهواره‌ای است، ولی قرار نیست تولیدات و برنامه‌هایی به هر قیمت آنتن پخش بگیرند و سازندگان برنامه‌ها از ماهواره کپی کنند؛

 

برنامه‌هایی که سبکی مغایر با سبک زندگی اسلامی و ایرانی ما دارند گاهی خود ما باید پیشرو  و جلودار تولید برنامه باشیم. چه کسی گفته است حتماً دو جنس مخالف در اجرا  برنامه را مفرح و جالب می‌کنند! آن‌هم در برنامه‌ای که رویکرد طنز دارد و مجریان برای اجرا  باید راحت‌تر باشند! متأسفانه این شیوه اجرا در اغلب برنامه‌های ما اعم از طنز یا جدی جاافتاده است.

 

 بنابراین اگر قرار است به سبک زندگی اسلامی برسیم و شاخصه‌های آن را در جامعه نهادینه‌سازی کنیم، باید به همان اندازه در تولیدات نگاهی اسلامی داشته باشیم البته مقصود این نیست که کارهای تکراری را بومی‌سازی کنیم و خلاقیت حلقه گمشده پازل ما باشد. تهیه‌کنندگان و برنامه‌سازان  هستند که با تولیدات خوب می‌توانند ضمن ذائقه سازی مخاطبان، رفتارها و گفتارها و پوشش‌های مطلوب را در جامعه نهادینه سازند باید از افراد خلاق و مبدع و متعهد  استفاده کرد تا در خلق برنامه‌های خوب متناسب با سبک زندگی اسلامی تأثیرگذار باشند؛

 

البته  الحق و الانصاف باید گفت رسانه ملی جمهوری اسلامی ایران را نه در بعد ساختاری و نه در بعد محتوایی نباید با هیچ‌یک از شبکه‌های تلویزیونی مقایسه کرد، زیرا رسانه‌ای با نگاهی انقلابی و محتوای سالم دارد برای همین است که زیبنده نیست  برنامه‌های شبکه‌های مبتذل ماهواره‌ای را عیناً کپی کنیم البته گاه الگو گرفتن  خوب است وایده می‌دهد اما نه اینکه همه ساختار برنامه در تلویزیون کپی کاری شود.

 

یادداشتی از معصومه طاهری در فرهنگ نیوز

دسته‌ها
رسانه ملی فیلم

وحید یامین پور : تبلیغات بازرگانی صداوسیما مقاومت شکن است + ویدیو

برنامه ثریا در آستانه سه سالگی خود با حضور چهره ها و فعالان برجسته رسانه ای کشور به موضوع نقش رسانه در پیشرفت کشور پرداخت. در این برنامه نادر طالب زاده و وحید یامین پور از برنامه سازان و کارشناسان رسانه انقلاب اسلامی و وحید جلیلی، مدیر دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی و محمدرضا شهیدی فرد، مجری و تهیه کننده برنامه پارک ملت به صورت تلفنی ثریا را همراهی کردند.برنامه سه سالگی ثریا در حوالی ششم اسفند سال 93 پخش شد . 

دسته‌ها
گفت‌وگو

ندا ملکی درباره زندگی شخصی و اجرای برنامه‌ها می گوید

[box type=”success” align=”” class=”” width=””]

دکتر ندا ملکی، مجری تلویزیون، سال ۵۹ در اردبیل در خانواده‌ای فرهنگی و متدین به دنیا آمد. وی از دوران کودکی به فعالیت‌های دینی علاقه‌مند بود و بیشتر اوقات همراه با مادربزرگش به یادگیری قرآن کریم می‌پرداخت.

مادربزرگش با وجود اینکه سواد خواندن قرآن داشت اما نمی‌توانست معانی آیات الهی را بخواند به همین جهت ندا پس از مدرسه به خانه مادربزرگش می‌رفت و معانی قرآن را از پارسی به گویش آذری ترجمه می‌کرد.

مادربزرگش نیز به او نماز را می‌آموخت. حضور در ویژه‌برنامه نوروز ۷۹ شبکه قرآن سیما به‌عنوان «جوان موفق» به دلیل کسب رتبه سوم مسابقات قرائت قرآن دانشجویان سراسر کشور، سبب راهیابی وی به عرصه اجرا و حضور در رسانه ملی شد‌‌. خانم ندا ملکی  در کارنامه فعالیت‌های خود اجرا در برنامه‌هایی همچون آیین‌ زندگی، تا نیایش، اشراق، صبح عالی بخیر، مصیر، روشنا، اشاره، آفتاب شرقی و… را دارد.

وی ابتدا به کار در رسانه ملی علاقه‌مند نبود و زمانی که پیشنهاد اجرای یک برنامه‌ را با او در میان گذاشتند، نپذیرفت اما پس از مشورت و تایید پدرش و همچنین علاقه به تاثیرگذاری در عرصه معارف، وارد رسانه ملی شد.

روزنامه وزین «وطن امروز» با این مجری محبوب و محجوب گفت‌وگو کرده است. متن این گفت گو را در ادامه می خوانیم ؛ همراه بنیانا باشید [/box]

ندا ملکی
ندا ملکی

***

  خانم ندا ملکی ! درباره خود و دوران کودکی‌تان بگویید.

بسم‌الله‌الرحمن الرحیم. پیش از هر چیز شهادت 5 هزار نفر از حجاج بویژه حدود 500 تن از حاجیان ایرانی بیت‌الله الحرام در فاجعه منا را که تعدادی از همکاران بنده هم در میان این شهدای مظلوم بودند، خدمت امام زمان حضرت مهدی موعود(عج)، نایب آن حضرت رهبر حکیم و بزرگوار انقلاب اسلامی، خانواده آن عزیزان و همه ملت سوگوار ایران تسلیت می‌گویم و علو درجات را برای آن شهدا از خدای متعال مسالت می‌کنم.

 

در دوران کودکی خاطراتی تکرارناپذیر برای همه رقم می‌خورد. اگر ماجراجو هم باشیم این دوران جذاب‌تر و شیرین‌تر می‌شود. پرتحرک و ماجراجو بودم و به مطالعه علاقه زیادی داشتم طوری که در دوران مدرسه تمام کتاب‌های کتابخانه را خوانده بودم حتی برخی کتاب‌ها را چند بار می‌خواندم. علاقه زیادی به داستان‌های «ژول ورن» داشتم و ادبیات هم از حوزه‌های مورد علاقه من برای مطالعه بود.

 

وقتی از کتاب‌های کتابخانه مدرسه خسته می‌شدم، سراغ کتابخانه پدرم می‌رفتم و کتاب‌های تفسیر قرآن، مجموعه آثار آیت‌الله شهید مطهری و برخی کتاب‌های دیگر را که مطالب‌شان را اصلا متوجه نمی‌شدم، مطالعه می‌کردم البته بعدها در دوران دانشگاه تازه متوجه معنای آنچه در گذشته خوانده بودم شدم. خلاصه! در کودکی‌ام قدری ادای انسان‌های فرهیخته را درمی‌آوردم!

 

  خانواده‌ چقدر در حضور شما در عرصه‌های قرآنی و دینی مؤثر بود؟

پدر و مادرم فرهنگی هستند و در عرصه‌های اجتماعی بسیار فعال و من زمان زیادی را با مادربزرگم سپری می‌کردم. مادربزرگی داشتم که می‌توانم بگویم عاشقش بودم. ایشان توانایی خواندن قرآن را داشت و همواره با کلام خدا مأنوس بود. مادربزرگم به زبان فارسی صحبت نمی‌کرد و نمی‌توانست ترجمه فارسی قرآن را بخواند.

یک روز از من خواست پس از مدرسه به خانه آنها بروم و ترجمه قرآن را از فارسی به گویش آذری برایش بگویم. از آن به بعد، من هر روز بعد از مدرسه ترجمه قرآن را می‌خواندم و از فارسی به آذری برمی‌گرداندم. مادربزرگم هم به من نماز خواندن یاد می‌داد.

[box type=”info” align=”” class=”” width=””]

یادم هست بسیاری از نمازهای مستحبی را با اینکه سخت بود به اتفاق ایشان می‌خواندم و گویی این یک توفیق الهی بود که چراغ عشق به قرآن در وجود بنده به فضل الهی روشن شود و امیدوارم تا آخر عمر هم روشن بماند.

 بعد از آن انس من با قرآن و اعتماد به نفسم بیشتر شد تا جایی که از دوم ابتدایی در مسابقات قرآن شرکت می‌کردم تا اینکه سال 76 نفر اول مسابقات قرآن دانش‌آموزی استان اردبیل شدم.

[/box]

برای پیشرفت در امور قرآنی هم، یا کتاب می‌خواندم یا به نوارهای قرآن گوش می‌دادم. البته به یاد دارم تهیه نوار قرآن خیلی سخت بود و امکانات آموزشی مثل الان نبود اما پشتکار زیادی داشتم. ضمن اینکه برای تلاوت بهتر ورزش هم می‌کردم و این امر نشاط بنده را بیشتر می‌کرد. همانطور که می‌دانید ورزش به بحث نفسگیری در تلاوت قرآن بسیار کمک می‌کند.

 

چه عواملی موجب شد در مسیر یادگیری علوم قرآن و حدیث قدم بگذارید؟

چند مؤلفه در این موضوع تاثیرگذار بود. بخش زیادی به رفتارهای خانواده مربوط می‌شد. اینکه خانواده‌ای بتواند نه با زبان ظاهری که در عمل، به فرزندانش دین را آموزش بدهد خیلی در تربیت فرزند و تصمیم‌گیری او در انتخاب مسیر زندگی مهم و موثر است.

 

یادم نمی‌آید تا حدود نوجوانی خانواده‌ام درباره دین با من حرف زده باشند اما در رفتارشان نماز خواندن بویژه نماز اول وقت، دروغ نگفتن و خیلی از مسائل دینداری را یاد گرفتم.

 

پدرم صداقت زیادی داشته و دارند و مهربانی و خوش‌خلقی‌ای که در مادرم می‌دیدم، بی‌نظیر بود. هر دو در عین حال که نماز می‌خواندند رفتارهای صحیحی داشتند و من از آنها کلام دروغی نشنیدم، همین امر باعث شد کم‌کم من هم به خواندن نماز علاقه‌مند شدم و صدق گفتار از همان زمان در من نهادینه شد.

 

  آنها به شما برای رعایت حجاب تذکر هم می‌دادند؟

هیچ‌گاه به یاد ندارم خانواده‌ام به زبان مرا تشویق به اعمال نیکو کرده باشند. هیچ‌وقت پدر یا مادرم به من نگفتند حجابت را رعایت کن یا درس بخوان. من طبق آنچه در زندگی دیدم رفتار می‌کردم یعنی پدر و مادرم الگوی عملی افعال نیکو بودند.

  به یادگیری قرآن از طریق گوش دادن به نوارهای قرآن اشاره کردید. آیا اولین نوار قرآنی که گوش دادید، به یاد دارید؟

بله! تلاوت سوره مبارکه «کهف» با صدای مرحوم استاد «عبدالباسط» بود که شاید بیش از 200 بار آن نوار را گوش داده باشم و این نوار قرآن را مادرم از یکی از سفرهای زیارتی که داشتند به‌عنوان سوغات برایم خریده بودند.

  شما در دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد در رشته علوم قرآن و حدیث تحصیل کردید؛ دلیل‌تان برای انتخاب این رشته چه بود؟ البته خبر داریم برای دوره دکترای رشته تحصیلی‌تان را تغییر داده‌اید.

در دوران مدرسه معدلم بسیار بالا و خوب بود به همین دلیل والدین و اطرافیان توقع داشتند حتما در رشته‌ پزشکی تحصیل کنم اما بعد از کنکور و کسب رتبه خوب و با وجود اینکه رشته‌ام علوم تجربی بود، اولویت رشته‌ها را کارشناسی علوم قرآنی که یکی از رشته‌های نیمه‌متمرکز بود، زدم.

پس از قبولی در رشته کارشناسی علوم قرآنی دانشکده علوم قرآنی تهران، برخی نزدیکان‌مان ناراحت شدند و می‌گفتند تو باید پزشکی بخوانی اما من تصمیمم را گرفته بودم. در مصاحبه هم بین 80 نفر، چهارم شدم.

  پس از قبولی در رشته کارشناسی علوم قرآنی والدین‌تان چه عکس‌العملی داشتند؟

آنها هم چندان راضی نبودند اما به مرور زمان وقتی علاقه من به کسب دانش در این رشته را دیدند، متقاعد شدند. آنها به من قدرت عمل و استقلال می‌دادند و مرا برای پیشرفت همراهی می‌کردند.

  والدین شما معلم بودند. آنها در دوران تحصیل هم به شما کمک می‌کردند؟

تا حدودی! البته بدترین خاطره تحصیلم زمانی بود که مادرم معلمم شدند! آن زمان کلاس دوم بودم و دوست داشتم مادرم به‌عنوان معلم به من توجه بیشتری کنند اما برعکس شد. ایشان به من کم‌محلی می‌کردند و برخوردشان در کلاس با من طوری بود که مجبور شوم درس‌ها را در همان کلاس یاد بگیرم البته این روش باعث شد در یادگیری پیشرفت بهتری داشته باشم. ضمن اینکه در منزل با مهر بی‌پایان مادری جبران می‌کردند.

 

در دوران مدرسه به انشا هم خیلی علاقه‌مند بودم طوری که مسؤول نوشتن انشاهای اعضای خانواده هم شده بودم(!) به یاد دارم در دوره‌ای یکی از اقوام ما معلم خواهرم بود و می‌دانست من به انشا علاقه زیادی دارم به همین جهت وقتی برای خواهرم انشا می‌نوشتم، نمره 20 به او می‌داد و در پایین برگه می‌نوشت: «آفرین ندا»!

 

صبح‌ها با صوت تلاوت قرآن پدرم بیدار می‌شدم

 

[box type=”info” align=”” class=”” width=””]

 چه شد که به تحصیل و یادگیری امور قرآنی علاقه‌مند شدید؟

دوران کودکی خیلی وقت‌ها صبح‌ها با نوای تلاوت قرآن پدرم از خواب بیدار می‌شدم و در خانواده به امور دینی توجه زیادی می‌شد به همین جهت از همان زمان انس با قرآن در وجودم نقش بسته بود.

به نظر من هر چیزی اگر در دوران کودکی در ذهن افراد نقش ببندد، در بزرگسالی هم دنبال خواهد شد. مهر قرآن به دلم افتاده بود و هر کسی هر چه می‌کرد نمی‌توانست مرا از آیات الهی دور کند. 

مادربزرگم بهانه‌ای شد تا بتوانم با قرآن انس بگیرم و برای اینکه برای او معنای قرآن را بگویم، خودم هم با آیات الهی و معانی آنها آشنا شدم.

همواره در خانواده‌ها بهتر است علاوه بر پدر و مادر نفر سومی که شخصیت ایشان محبوب کودک است و رفتارهایش با معیارهای آن خانواده همخوانی دارد، در کنار او باشد. چون معمولا بچه‌ها حرف‌شنوی‌شان از آن نفر سوم بهتر است.

[/box]

photo_2015-10-29_22-16-32

 

فکر می‌کردم رسانه جایی برای فعالیت‌های دینی نیست

 

  چگونه وارد صداوسیما و عرصه اجرا در رسانه ملی شدید؟

یک سال در دوران مدرسه جهشی خوانده بودم به همین دلیل وقتی 17 ساله بودم وارد دانشگاه شدم. پس از ورود به دانشگاه همواره در مسابقات قرآن شرکت می‌کردم به طوری که سال 78 موفق به کسب رتبه سوم مسابقات کشوری قرآن دانشجویی شدم و از همان زمان زندگی‌ام وارد مسیر جدیدی شد. البته سال 76 هم رتبه اول را در سطح استان اردبیل در مسابقات قرآن دانش‌آموزی کسب کرده بودم.

 

پس از این موفقیت، در زمان آقای مهندس فرهمند، مدیر وقت شبکه قرآن به‌عنوان «جوان موفق» در یکی از برنامه‌های این شبکه حضور یافتم. بعد از گذشت 15 روز از پخش این برنامه، تهیه‌کننده برنامه با من تماس گرفت و گفت: «می‌توانید برنامه تخصصی قرآنی را اداره کنید؟»

 

من در آن زمان فکر می‌کردم رسانه جایی برای فعالیت‌های مذهبی و قرآنی نیست و شاید به دلیل روحیات خاصی که دارم برای رسانه و اجرای برنامه تخصصی گزینه مناسبی نباشم.

 

با این وجود با پدرم مشورت کردم و ایشان با این امر موافقت کردند و من به دلیل تایید پدرم پذیرفتم و فکر کردم اگر از اجرای این برنامه خوشم نیاید، دیگر نمی‌روم. موافقتم را اعلام کردم و قرار شد از من تست بگیرند.

در آزمونی که گرفتند باید 20 دقیقه به صورت تخصصی درباره موضوعات قرآنی صحبت می‌کردم. 19 سال داشتم که پیشنهاد حضور در رسانه ملی را پذیرفتم. در آن زمان فضای حاکم متفاوت بود و مثل حالا فوران اطلاعات نبود اما من به پشتوانه مطالعات گذشته و رشته تحصیلی‌ام، وارد عرصه اجرای برنامه‌های تلویزیونی شدم.

 

برای یک دختر جوان قرار گرفتن در این موقعیت کمی سخت بود و من هم به گویندگی علاقه چندانی نداشتم اما بعد از مدتی که اقبال فراوان مخاطبان را دیدم، متوجه شدم کاری که انجام می‌دهم، کاری قرآنی در رسانه است و می‌تواند اثرگذاری خوبی داشته باشد و همین امر باعث علاقه‌مندی من به اجرا شد.

در آن دوران در کنار اجراهای زنده تلویزیونی، با وجود مشکلات، امکانات کم و… برنامه‌های تولیدی را هم اجرا می‌کردم. بعد، اجرای برنامه‌های آیین زندگی و تا نیایش شبکه تهران را برعهده گرفتم.

پس از گذشت چند سال از اجرای تلویزیونی، سال 82 آزمون گویندگی در سازمان صداوسیما برگزار شد و من موفق به قبول شدن در این آزمون شدم و پس از آن به‌عنوان گوینده رسمی شبکه یک سیما وارد برنامه آفتاب شرقی شدم و از همان زمان کار خود را به صورت رسمی آغاز کردم که تاکنون هم به لطف خدا ادامه دارد.

[box type=”info” align=”” class=”” width=””]

 اولین اجرای تلویزیونی خودتان را به یاد دارید؟ چه حسی داشتید؟

وارد استودیو شده و متن بلندی آماده کرده بودم. وقتی اولین بخش برنامه تمام شد، آقای کلانتری کارگردان برنامه با خوشحالی پایش را زمین کوبید و گفت: «خیلی عالی بود». بعد از 15 سال سابقه اجرا هنوز هم استرس روز اول را برای اجرا دارم که البته فکر می‌کنم این استرس از لوازم کار اجرای تلویزیونی است و باعث بهتر شدن کیفیت اجرا می‌شود. [/box]

 

  نظر خانواده درباره اجرای شما چه بود؟

هیچ‌‌وقت ندیدم پدرم درباره برنامه من نظر دهند. ایشان فرد درون‌گرایی هستند و سکوتشان دلالت بر رضایت از کارم دارد البته پدرم در جمع هم از من حرفی نمی‌زنند که مبادا من به خودم مغرور شوم و نتوانم پیشرفت بیشتری کنم.

در کنار این رفتار در بیشتر مواقع با من مشورت می‌کنند که این امر برایم بسیار ارزشمند است و باعث می‌شود من بیشتر به مطالعه و کسب دانش روز بپردازم. ضمن اینکه ایشان علاقه فراوانی به پیشرفت بنده در عرصه‌های دانش مانند نوشتن مقاله‌های علمی- پژوهشی یا تدریس در دانشگاه‌های معتبر و… دارند.

 

در مقابل مادرم خیلی وقت‌ها درباره اجراهایم نظر می‌دهند و می‌گویند: «تو بهترینی» (احتمالا این حس مادرانه است) و همواره از من تعریف می‌کنند که این امر مایه دلگرمی‌ام است.

 

ندا ملکی
ندا ملکی

احساس کردم برای تبلیغ دین اسلام باید در رسانه بمانم

 

  چرا پس از اجرای اول همچنان به حضور در این عرصه علاقه نشان دادید؟ پوشش شما چه تاثیری بر این انتخاب داشت؟

بعد از اولین باری که اجرا داشتم و حتی تا چند برنامه دیگر، هنوز برای اینکه بخواهم رسماً مجری شوم تردید داشتم اما هر‌چه برنامه بیشتر پیش رفت، استقبال مردم مرا به ادامه کار بیشتر تشویق می‌کرد. گویی مردم در حوزه اجرای برنامه‌های دینی روی رفتار بیرونی مجری بسیار حساس هستند و توقع دارند مجری برنامه‌های معارفی گفتار و رفتارش با یکدیگر همخوانی داشته باشد.

در هر صورت این علاقه در من بتدریج ایجاد شد و احساس کردم نه به‌عنوان مجری بلکه به فضل الهی به‌عنوان مبلّغ دین خدا و پیامبر اعظم(ص) و اهل بیت(ع) وظیفه‌ای برای ادامه کار برعهده دارم. البته گاهی هنوز این تردید همراه من است و از خودم می‌پرسم آیا ورودم به این کار درست بود یا نه؟ به هر حال کار بسیار دشواری است و باید در سرای آخرت نسبت به تک‌تک لحظه‌هایی که درست عمل نکردیم پاسخگو باشیم.

 

همه آنهایی که در حوزه تبلیغ دین فعال هستند باید پاسخگو باشند چون ممکن است به خاطر عملکرد نادرست ایشان، شخصی تا آخر عمر نماز نخواند یا سراغ قرآن نرود. چون بسیاری از مواقع اتفاق می‌افتد که رفتار ناصواب افراد به‌ظاهر دیندار موجب دلزدگی انسان‌های تشنه دینداری و خداپرستی می‌شود.

 

[box type=”info” align=”” class=”” width=””]

  آیا می‌خواهید همچنان به اجرا ادامه دهید و علاقه‌ای به تجربه عرصه‌های دیگر برنامه‌سازی ندارید؟

 

ترجیح می‌دهم تا آنجا که اجرایم دچار روزمرگی نشود، پشتوانه علمی یاریگرم در اجرا باشد و سخنانم برای مخاطب تازگی و طراوت خود را از دست ندهد، همچنان به اجرا ادامه دهم؛ ضمن اینکه ادامه اجرای یک شخص در همه حوزه‌ها در رسانه به سیاست‌گذاری‌های سازمان و شیوه مدیریتی مدیران و نوع نگاه رسانه به انتخاب مجری در برنامه‌های مختلف و بسیاری از عوامل دیگر بستگی دارد و تا وقتی این زمینه مهیاست، تلاش می‌کنم مجری باقی بمانم.

البته بعد از این همه سال علاقه فراوانی به طراحی برنامه‌های معارفی در رسانه دارم که هم‌اکنون چند برنامه با طراحی بنده در حال ساخت است. [/box]

   رشته تحصیلی شما تا چه حد توانسته در رشد و توانمندی اجرای‌تان تاثیر‌گذار باشد؟

تسلط مجری بر موضوع و محتوای برنامه، یکی از مؤلفه‌های مهم برای یک اجرای خوب و موفق به‌ شمار می‌آید. این مساله خطاهای احتمالی را کاهش می‌دهد و باعث می‌شود یک مجری بتواند به شیوه‌ای مطلوب اجرای یک برنامه را برعهده بگیرد.

البته آشنا بودن با فن گویندگی، نوع پوشش، نحوه اجرا و همچنین داشتن اطلاعات عمومی و البته تخصصی در برنامه‌ای که اجرای آن را بر‌عهده دارد، از مولفه‌های ضروری برای ساخت برنامه به‌شمار می‌آید.

  درباره تلاش خود برای موفقیت در مصاحبه و آزمون بگویید.

دغدغه من رسمی شدن در سازمان صداوسیما نبود بلکه هدفم از اجرا و حضور در رسانه، تبلیغ فرهنگ اسلامی و قرآنی و ارائه کاری برای رضای خداوند متعال بود به همین جهت فقط به توسعه برنامه‌های قرآنی و تفهیم آیات الهی در جامعه از طریق رسانه ملی که مخاطبان بسیاری داشت، فکر می‌کردم.

وقتی در آزمون موفق شدم، برای مصاحبه رفتم. وارد اتاقی شدم که چند نفر نشسته بودند. اول خیلی ترسیدم تا جایی که فکر می‌کردم قبول نمی‌شوم.

[box type=”success” align=”” class=”” width=””]

اولین سوالی که پرسیدند این بود که از در اتاق تا اینجا که آمدی را به صورت ادبی توصیف کن. بعد باید یک برنامه صبحگاهی برای آنها اجرا می‌کردم.

حتی متن عربی بدون اعراب به من دادند تا درست بخوانم. بعد به من گفتند: «فکر کن در مجلسی هستی که رسول جعفریان میهمان آن است، چگونه اجرا می‌کنی؟» من می‌دانستم ایشان روحانی و استاد تاریخ است اما عنوان حجت‌الاسلام را چون دچار اضطراب شده بودم فراموش کردم البته اساتیدی که آنجا بودند این مساله را متوجه شدند.

در نهایت آنها از جرأت من خوششان آمد و من هم متوجه شدم مصاحبه خوبی داشتم. وقتی جواب مصاحبه آمد بسیار خوشحال شدم چرا که توانسته بودم سربلند از آزمون بیرون بیایم. [/box]

ندا ملکی
ندا ملکی

چادر را خودم برگزیدم

 

[box type=”note” align=”” class=”” width=””]

چرا چادر را برای پوشش انتخاب کردید؟

اردبیل پایتخت حسینی ایران است و فرزندان این خطه از ایران اسلامی با مهر حضرت امام حسین و حضرت ابوالفضل‌العباس علیهما‌السلام رشد می‌کنند و مادران پاکدامن‌شان همواره از صبوری و صلابت، حیا و عفاف حضرت زینب سلام‌الله علیها در گوش‌شان زمزمه می‌کنند.

من تا پایان دوره ابتدایی جثه کوچکی داشتم اما وقتی به دوره راهنمایی رفتم به سرعت رشد کردم و قد کشیدم. همان زمان بود که احساس کردم شیوه رفتارم باید تغییر کند.

به همین جهت به مادرم گفتم می‌خواهم چادری شوم. مادرم هم برایم چادر مشکی گلداری خرید و من نیز از همان موقع چادری شدم.

در حقیقت حیا و یک عفاف درونی انتخاب این پوشش را برایم رقم زد، ضمن اینکه شخصیت اسوه‌های دینی به قدری برایم جذاب و دوست‌داشتنی بود که حاضر بودم سختی بعضی از رفتارها را به خاطر جلب رضایت ایشان، با کمال رغبت بپذیرم.

[/box]

  رفتار خانواده چقدر در انتخاب حجاب شما مؤثر بود؟

من چادر را خودم انتخاب کردم و هیچ اجباری در کار نبود البته والدین هم در انتخابم مرا تشویق و حمایت کردند. به نظر من رفتار خانواده در رفتارهای افراد اثرگذاری بسیاری دارد. والدین من به صورت غیرمستقیم ما را تربیت می‌کردند و آموزش‌های دینی و مذهبی می‌دادند.

من به یاد ندارم که پدرم بگوید تو باید این کار را انجام دهی یا اینکه برای من ممانعتی برای انجام کاری در نظر بگیرد.  البته باید بگویم در آن دوران همه دوست داشتند چادر سرشان کنند. وقتی من چادری شدم بسیاری از اطرافیان و دوستانم هم به چادر علاقه‌مند شدند تا جایی که حتی خواهرانم نیز از من الگو گرفتند.

 

خانواده‌ها باید خود را به دانش تربیت فرزند مجهز کنند

 

  به نظر شما رفتار خانواده برای رعایت حجاب اهمیت بسیاری دارد. هم‌اکنون بسیاری از والدین رفتاری دینی دارند و حتی مادران این سرزمین چادری هستند اما فرزندان آنها به رعایت حجاب کم‌توجهی می‌کنند، دلیل این امر چیست؟

فکر می‌کنم الان فرصت مناسبی است که ما درباره برخی نکات مهم تربیتی صحبت کنیم. ببینید! ما زمانی که می‌خواهیم به یک مسافرت کوتاه‌مدت برویم، از قبل سعی می‌کنیم آمادگی‌های لازم را به واسطه آگاهی‌هایی که درباره مقصد کسب می‌کنیم، به دست بیاوریم تا هنگام ورود به آنجا دچار مشکل نشویم یا مثلا درباره سفر حج واجب بیشتر از 48 ساعت آموزش می‌بینیم تا در سرزمین وحی اعمال را به صورت صحیح انجام دهیم.

 

حال شما تصور بفرمایید درباره تشکیل خانواده یا فرزنددار شدن بدون اینکه حتی یک ساعت کتاب بخوانیم یا در محضر استادی قرار بگیریم، تصمیم به این کار گرفته و بدون مجهز شدن به دانش همسرداری یا تربیت فرزند وارد عرصه‌ای به نام خانواده ‌شویم که قرار است آنجا محل آدم‌سازی و مکان پرورش موجودی باشد که غایت او بندگی خدا و رسیدن به لقای الهی است، بنابراین با چنین پیش‌فرضی نگاه ما به تربیت فرزند بسیار جدی و موضع ما فعال است.

 

همه پدر و مادرها دوست دارند فرزندان صالحی داشته باشند اما آیا در مرحله اول خودشان صالح هستند؟ آیا پیش از تصمیم‌گیری به فرزنددار شدن از پاک بودن اموالشان اطمینان دارند؟ آیا از پیچیدگی‌های شخصیت آدمی و از توانایی‌ها، ظرفیت‌ها و استعدادهای آدمی باخبرند و می‌دانند در فراز و نشیب‌های عالم ماده باید چگونه مواظب سلامت روح او باشند که رنگ دنیا نگیرد و مهم‌تر از همه آیا انگیزه ایشان از تربیت فرزند صالح، حقیقتا جلب رضایت الهی و بنده واقعی پرورش دادن است یا نه، نگران موقعیت خانوادگی و اجتماعی و قضاوت‌های دیگران هستند؟

 

و در مرحله دوم آیا کودکان خود را به فرموده امیرمومنان حضرت علی بن ابیطالب علیه آلاف التحیه و الثناء، فرزند زمان خویش تربیت می‌کنند؟ به‌عنوان مثال در کشور ما خانواده بر اثر مواجه شدن با دنیای مدرن دچار دگرگونی‌هایی شده و در بعضی موارد به دلیل این تحولات آسیب‌هایی دیده است و دلیل این آسیب‌ها آماده نبودن ما و نداشتن مهارت‌های لازم برای مواجه شدن با ویژگی‌های مدرنیته است. دین اسلام یک اصول مهم تربیتی دارد که بهره‌مندی از آنها در اعصار مختلف کاملا ممکن است و جامعیت دین درباره ارائه راهکارهای تربیتی مشهود وموثر است.

[box type=”success” align=”” class=”” width=””]

من بیشتر دوران کودکی‌ام را با مادربزرگم سپری کردم. ما در کنار خواندن قرآن و معانی آیات الهی، تفریح هم می‌کردیم، گل می‌کاشتیم، به گردش می‌رفتیم و گاهی هم دیوان شهریار را با هم می‌خواندیم.

مرحوم مادربزرگم که شخصیتی قرآنی بودند، در کنار توجه به قرآن و مفاتیح، روزها هم نان می‌پختند، خیاطی و آشپزی هم می‌کردند یعنی فردی تک‌بعدی نبودند و دین بخشی از زندگی ما بود تا جایی که می‌توانم بگویم دین و قرآن در لحظه‌لحظه زندگی ما جریان داشت و ریشه اصلی دیدگاه و تفکرات قرآنی، همنشینی با مادربزرگم بود چرا که مادرم شاغل بود و من بیشتر با مادربزرگم بودم.

[/box]

هم‌اکنون هم زمانی که نماز می‌خوانم یا آیاتی از قرآن کریم را تلاوت می‌کنم، ثواب آن را به روح مادربزرگم هدیه می‌کنم، چرا که ایشان اصلی‌ترین معلم و مشوق من برای فعالیت‌های قرآنی بودند و اگر مادربزرگم نبودند، شاید تا این حد قرآن و دین در زندگی من جاری نبود.

من همیشه از مصاحبت و همراهی با مادربزرگم لذت می‌بردم تا جایی که دین و قرآن را با ایشان آموختم و هر وقت اسم دین می‌آید، به یاد مادربزرگم می‌افتم و ناخودآگاه لبخندی بر لبانم نقش می‌بندد و برای شادی روحش دعا می‌کنم و فاتحه‌ای می‌خوانم.

 

بنابراین یادگیری هنر استفاده از شاخص‌های تربیت دینی به عهده ماست. به‌عنوان نمونه روی مقوله‌ای به نام خویشتنداری در اسلام عزیز تاکید شده است. ما از دوران کودکی درباره آموزش خویشتنداری غفلت می‌ورزیم و در دوران جوانی انتظار داریم فرزند ما عفیف و پاکدامن باشد. در صورتی که نتیجه تحقیقات غربی نشان می‌دهد اگر کودکی یاد بگیرد در مواقعی برای رسیدن به خواسته‌هایش قدری تامل کند و به قوانین مشخص شده از سوی والدین عمل کند در آینده موفق‌تر خواهد بود.

 

یعنی تعمیق باورها از دوران کودکی باید سرفصل اصول تربیتی ما قرار بگیرد. بنابراین فرزند از کودکی باید یاد بگیرد که با انتخاب درست و گذر از امیال سطحی و زودگذر می‌تواند به اهداف عالی دست یابد. درباره دختران این سرزمین نیز باید این اتفاق بیفتد و فرهنگ و هویت اسلامی- ایرانی باید در بین زنان این سرزمین احیا شود تا آنها از بند نیازهای دانی و پست رها شده و به نیازهایی با سطح بالا فکر کنند. 

از سوی دیگر باید زنان به‌عنوان منبع رویش و زایش و به‌عنوان نماینده صفات جمال خداوند متعال، تکریم شوند. زمانی که زن در خانواده و محیط‌های آموزشی حضور فعالی داشته باشد و افراد با او رفتار صحیح، اسلامی، انسانی و کریمانه‌ای داشته باشند، زن به جایگاه اصلی خود بازمی‌گردد.

[one_half]

ما باید اسلام و حقوق زن را به صورت جامع به بانوان عرضه کنیم و آنها را در معرض انتخاب صحیح قرار دهیم تا آنها نیز با دل و جان، احکام و آموزه‌های دینی را بپذیرند و به آنها عمل کنند، چرا که یکی از مهم‌ترین شاخصه‌های رشد نظام مقدس اسلامی، توجه به حضور بانوان در جامعه و تلاش در جهت تکریم آنهاست و این امر در سیره پیامبر اعظم(ص) و جانشینان برحق ایشان کاملا مشهود است.

 

[/one_half][one_half_last]

 

ما باید برای لحظه‌لحظه بانوان ایرانی برنامه‌ریزی کنیم و آنها را با جایگاه اصلی و واقعی خودشان در عالم هستی آشنا کنیم یعنی ابتدا باید بانوان عظمت خود را به‌عنوان یک انسان دریابند سپس احیای این عظمت را در سایه ارتباط با حضرت رب‌العالمین بدانند. فکر می‌کنم دلیل انتخابم را با توضیحات بالا متوجه شدید.

[/one_half_last]

ندا ملکی
ندا ملکی

حجاب مانعی برای حضور در اجتماع نیست

  برخی تصور می‌کنند اجرای برنامه تلویزیونی با پوششی همچون چادر نه‌تنها برای مخاطب جذاب نیست بلکه برای خود مجری نیز سخت است. نظر شما در این باره چیست؟

وقتی وارد رسانه ملی و عرصه اجرا شدم، برخی مرا تحسین می‌کردند، چرا که حجاب و نحوه پوشش من در رسانه با خارج از فضای کاری تفاوتی نداشت یعنی بیرون هم مرا با همان حجاب می‌دیدند تا جایی که حتی در زندگی شخصی، از جلوی دوربین هم حجاب کامل‌تر و بیشتری دارم البته برخی افراد نیز این نوع پوشش را دوست نداشتند و می‌گفتند چرا با این حجاب جلوی دوربین می‌آیی؟ کم‌کم که پیش رفتم بسیاری از مخالفان این نوع پوشش به جمع موافقان پیوستند.

 

 فکر می‌کنم کیفیت اجرا در بسیاری از مواقع حاشیه‌ها را از بین می‌برد و باعث ترویج یک نوع رفتار و نگرش می‌شود.  درباره سختی کار اجرا با چادر هم باید بگویم تاکنون نوع حجاب و چادرم هیچ‌گونه سختی‌ای در اجرای تلویزیونی برایم نداشته؛ این حرف، شعار و دروغ نیست بلکه یک واقعیت انکارناپذیر است. چادر مرا در یک حصار امنیتی قرار داده که حین اجرا و حضور در رسانه ملی از هویت و شخصیت من محافظت می‌کند.

[box type=”success” align=”” class=”” width=””]

براساس آیات الهی حجاب برای زن‌ها واجب شده تا آنها با اندیشه‌های پاکشان شناخته شوند، در حقیقت فلسفه تشریع حکم حجاب برای زنان، کمک به حضور اجتماعی زن و آسیب‌ناپذیری آنهاست. بر همین اساس شخصیت واقعی زن باید جدای جذابیت ظاهری او دیده شود.

[/box]

 

برنامه‌های معارفی رسانه ملی باید با هم‌اندیشی نخبگان ارتقا یابد

 

  شما مجری برنامه‌های معارفی هستید. نظرتان درباره کیفیت این نوع برنامه‌ها در رسانه ملی چیست؟

[one_half]

ما همیشه باید وضعیت موجود را با وضعیت مطلوب بسنجیم. در حال حاضر وضعیت برنامه‌های معارفی سازمان با وضعیت مطلوب فاصله دارد و باید با هم‌اندیشی نخبگان کیفیت برنامه‌های معارفی ارتقا یابد البته لازمه‌اش این است که این امر به صورت یک دغدغه در سازمان مورد توجه قرار گیرد. 

 

[/one_half][one_half_last]

یکی از بدترین خاطراتم در اجرای برنامه‌ها زمانی است که مخاطب حین برنامه پیامک ارسال می‌کند و از ما کمک فکری می‌خواهد اما من نمی‌توانم برایش کاری کنم، چرا که در حد بضاعتم نیست. اینها نشان می‌دهد چقدر مردم ما نیازمند و تشنه معارف اسلام ناب محمدی صلی‌الله علیه و آله هستند اما متاسفانه برای پاسخگویی و سیراب کردن آنها از معارف دینی به درستی برنامه‌ریزی صورت نگرفته و همین امر باعث نفوذ فرهنگ بیگانه می‌شود.

[/one_half_last]

 

 

تأثیرپذیری مردم از برنامه‌های معارفی رسانه ملی

 

  این برنامه‌‌ها در ارتقای فرهنگ دینی مردم چقدر مؤثر است؟

من تاکنون چندین بار اهمیت و تأثیر برنامه‌های مذهبی را حس کرده‌ام. یک بار همراه با خانواده به مشهد مقدس می‌رفتیم. دخترم مسافرت با قطار را دوست داشت و چون تا حالا با قطار سفر نکرده بودیم برای اینکه او را خوشحال کنیم با قطار عازم مشهد بودیم.

برای رفتن به راه‌آهن آژانس گرفتیم، راننده از شوق دخترم برای سفر آن‌ هم با قطار فهمیده بود ما عازم مشهد هستیم به همین جهت قطعه‌ای از تصنیف بسیار زیبای «آمدم ای شاه پناهم بده» را گذاشت و خطاب به من گفت: «خانم ندا ملکی ! یک عمر شما در برنامه‌های تلویزیونی دل ما را به سمت خدا هدایت و دل‌بسته ائمه(ع) کردید، حالا من می‌خواهم دینم را ادا کنم به همین دلیل این قطعه که خیلی هم آن را دوست دارم، می‌گذارم تا شما هم آماده رفتن به زیارت ثامن‌الائمه امام رضا(ع) شوید».

بعد از آن ‌هم از ما خواست برای حاجت مهمی که دارد 2 رکعت نماز زیارت به نیابتش بخوانیم. این خاطره برایم بسیار جالب بود، چرا که حس کردم مردم برنامه آفتاب شرقی را می‌بینند و از آن تأثیر می‌پذیرند که همین امر باعث دلگرمی‌ام شد و مرا ترغیب به ادامه فعالیت و ارتباط صمیمانه با مردم کرد.

[box type=”note” align=”” class=”” width=””]

به نظر شما هم‌اکنون برنامه‌های تلویزیونی چقدر مردم را به تحقق فرهنگ اسلامی و نهادینه کردن فرهنگ عفاف و حجاب تشویق می‌کنند و چرا پخش این برنامه‌ها منجر به تحقق سبک زندگی اسلامی نمی‌شود؟

اساس فطرت انسان بر‌ مبنای دوستی خدا و رفتن به ‌سمت او بنا شده اما اینکه چرا آدمی که دوست دارد به سمت خدا برود، دین‌گریز و دین‌زده می‌شود، یک بخش آن بازمی‌گردد به اینکه برخی از آنهایی که متولی تبلیغ دین هستند، نتوانسته‌اند دین را به‌خوبی معرفی کنند.

همین باعث شده دین با وجود جذابیت، برای مخاطبان به‌گونه‌ای دیگر جلوه داده شود. مردم دین را دوست دارند، خدا را دوست دارند، پس چه شده که برخی به‌ظاهر دین‌گریز شده و به احکام دین پایبند نیستند؟! قطعا اشکال کار در کوتاهی‌هایی است که در عرصه تبلیغ بوده و بخشی از این تبلیغ بر‌عهده رسانه است. ما اگر امکانات لازم برای خوب ارائه دادن یک برنامه دینی را به‌کار نبریم، قطعا در آینده با دین‌گریزی بیشتری مواجه خواهیم شد.

[/box]

 

 

  درباره زندگی شخصی خودتان بگویید، چگونه با همسرتان آشنا شدید؟

پس از پایان تحصیلات دوره کارشناسی ازدواج کردم.

  همسرتان چقدر با قرآن مأنوس است؟ معیارهای شما برای انتخاب همسر چه بود؟

مهم‌ترین معیار بنده برای انتخاب همسر کفویت در باورها، نگرش‌ها و ارزش‌ها بود چون نگرش، مقدمه عملکرد انسان است. البته اگر نگرش انسان با تکیه بر شاخصه‌های دینداری به شکل صحیحی شکل بگیرد، عمل مطلوب نیز از او سر خواهد زد. ضمن اینکه تحصیلات ایشان نیز برایم اهمیت داشت  البته در کنار اینها از همسرم سوال کردم اگر یک هفته خواهرتان را نبینید، دلتان برایش تنگ می‌شود؟ اما نپرسیدم کارتان چیست یا چقدر پس‌انداز دارید؟ چون تربیت عاطفی برایم مهم بود.

البته تربیت عاطفی در روانشناسی دایره بسیارگسترده‌تری دارد. درباره انس با قرآن هم باید بگویم هر قدر رفتار آدم‌ها شبیه به معانی و مفاهیم آیات الهی باشد به همان اندازه با قرآن انس دارند.

photo_2015-10-29_22-16-28

فرزندم چادر را برای پوشش در اجتماع انتخاب کرد

  فرزندتان هم چادری است، در انتخاب پوشش او اجباری در کار بود؟

«فاطمه‌حورا» 9 ساله است و به سن تکلیف رسیده. در حال حاضر چادر را برای پوشش انتخاب کرده است. اگر شخصیت پدر و مادر برای فرزند محبوب باشد، فرزند حتی در پوشیدن لباس هم از آنها تقلید می‌کند. البته فراهم کردن محیطی پاک برای تحصیل او هم بسیار موثر و خیلی مهم است.

  چگونه او را تشویق به فعالیت‌های دینی می‌کنید؟ به نظر شما چرا او چادر را برای پوشش انتخاب کرد؟

[one_half]

بنده معتقدم دین باید در متن زندگی ما جریان داشته باشد یعنی فرزند من در کنار اینکه نماز و قرآن خواندن مرا می‌بیند، باید به همان اندازه خوش‌خلقی، نظم، نظافت، صبوری و مردمداری و… را نیز در رفتارهای من مشاهده کند و این چندبعدی بودن جامعیت دین را برای او ترسیم می‌کند و می‌تواند به دیندار بودنش ببالد.

من سعی کردم برای فرزندم قصه‌های قرآنی بگویم و حتی از دوران کودکی او را تشویق به حضور در برنامه‌های دینی می‌کردم حتی بسیاری مواقع شب‌ها او را با خودم مسجد می‌بردم تا با فضای مسجد آشنا شود. برخی اوقات نیز داستان پیامبران و امامان را برایش تعریف می‌کردم.

در کنار این موارد ما با هم شاهنامه هم می‌خوانیم. حتی درباره وقایع ورزشی روز هم صحبت می‌کنیم و گاهی وقت‌ها با هم آشپزی می‌کنیم.

 

[/one_half][one_half_last]

گاهی اوقات در خانه نوای آسمانی قرآن می‌گذارم و بسیاری مواقع نیز خودم قرآن می‌خوانم به همین جهت فاطمه‌حورا با قرآن مأنوس شده و رشد کرده است.

وقتی به میهمانی می‌رویم کافی است به ما بگویند اول ناهار یا شام بخوریم بعد نماز بخوانیم. در همان لحظه فاطمه‌حورا اعتراض می‌کند و به همه می‌گوید مامان من در برنامه‌ها همه را به نماز اول وقت سفارش می‌کند پس از او نخواهید نمازش را برا‌ی خوردن غذا کنار بگذارد.

در رعایت حجاب هم بدون اینکه من به او بگویم الگوبرداری می‌کند. دقت فاطمه‌حورا در صحبت‌هایی که مقابل دوربین می‌گویم سبب شده بیشتر مراقب حرف‌هایم باشم. به ‌نظر من یکی از مشکلات مادران شاغل، کم وقت گذاشتن برای فرزندانشان است در حالی که دوران کودکی مهم‌ترین دوره زندگی است به همین جهت سعی می‌کنم برنامه‌ام را طوری تنظیم کنم که هنگام برگشت فاطمه‌حورا از مدرسه، حتما در منزل باشم و وقت بیشتری برای بودن در کنار دخترم بگذارم.

[/one_half_last]

 

 

 

  چه توصیه‌ای به افرادی که می‌خواهند وارد عرصه اجرا شوند، دارید؟

مجریان افسران جنگ نرم و در خط مقدم جبهه فرهنگی هستند بنابراین باید با ارتقای دانش و قدرت انتقال مفاهیم اسلامی، اهدافی را که در اتاق فکر سازمان‌ برنامه‌ریزی می‌شود دنبال کنند و به مخاطب نیز انتقال دهند که این امر با جدی گرفته شدن مجریان امکان‌پذیر است.

افرادی که می‌خواهند وارد عرصه اجرا در رسانه ملی شوند، اول باید هدف از ورود به این عرصه را مشخص کنند و ببینند آیا اگر در این مسیر قرار بگیرند، به خداوند نزدیک‌تر می‌شوند یا اینکه با هدف شهرت پا به این عرصه می‌گذارند. اگر با هدف قرب الهی باشد موفق می‌شوند در غیر این صورت عمرشان برکت نخواهد داشت.

برای موفقیت نیز مطالعه، نقش مهمی در اجرای خوب دارد البته نقد منصفانه نیز از اهمیت بسیاری برخوردار است و زمینه رشد افراد را فراهم می‌کند. انسان باید خود را در معرض نقد افراد متخصص و منصف قرار دهد.

  بزرگ‌ترین آرزوی شما چیست؟

ظهور حضرت مهدی موعود(عج)، تحقق حکومت جهانی مهدوی و تکامل عقول بشر در سایه زمامداری منجی عالم بشریت.

  ممنون از وقتی که در اختیار ما گذاشتید؛ در انتها اگر صحبتی دارید، بفرمایید.

من هم از شما ممنونم و امیدوارم «وطن‌امروز» بهترین مبلغ و اشاعه‌دهنده فرهنگ و هویت اسلامی و ملی‌مان باشد.

 

[box type=”download” align=”” class=”” width=””]

دانلود پی دی اف روزنامه وطن امروز و گفت وگو با خانم ندا ملکی 300کیلوبایت

[/box]

لینک گفت و گو در سایت وطن امروز