دسته‌ها
رسانه ملی

زینب موسوی حاشیه ساز شد [فرافکنی بازنده در فضای مجازی]

زینب موسوی
زینب موسوی

خانم زینب موسوی یکی از شرکت کنندگان مسابقه «خنداننده‌شو» برنامه خندوانه است که از راهیابی به مرحله بعد این مسابقه بازماند؛ وی اخیراً صحبت‌هایی کرده که حاشیه ساز شده است.

 زینب موسوی از شرکت کنندگان مسابقه خنداننده‌شو در زمان شرکت دراین مسابقه و پس از آن حواشی زیادی ایجاد کرده است. حاشیه سازی‌های وی روز گذشته وارد مرحله جدیدی شد که با چاشنی توهین به مردم همراه بود.

قبح‌زدایی

مسابقه خنداننده‌شو برنامه خندوانه که توانسته بود پس از مدت‌ها این برنامه را بازهم بر سرزبان‌ها بیندازد، در یکی از شب‌های اجرای زینب موسوی وارد حاشیه و اعتراضاتی شد. موسوی با استفاده از سوژه‌ها و موضوعات بعضاً جنسی و تمسخرآمیز، تلویزیون را به مرحله جدیدی روانه کرد. تجربه‌ای که قبلاً رخ نداده بود و باعث عذرخواهی تهیه کننده این  برنامه و همچنین حساسیت بیشتر ناظران سیما براین برنامه شد.

پس از این اتفاق که مسبب آن زینب موسوی بود، تیغ حذفیات بر اجراهای خنداننده شو فرود آمد و شاید به خاطر حساسیت ایجاد شده برخی زیاده‌روی ها هم صورت پذیرفت. پیرو این حذفیات برخی از شرکت کنندگان از جمله زینب موسوی به انتشار برخی از جملات حذف شده، در صفحه اجتماعی خود اقدام کردند و طی آن چندین توئیت منتشر شد.

تهدیدم کرده‌اند!

پس از اجرای آخر زینب موسوی و باخت او در نظرسنجی مردمی، او همچنان خبرساز شد و در قالب برخی مصاحبه‌ها با رسانه‌های مختلف مسائلی مطرح کرد که باعث شد همچنان رسانه‌ای باقی بماند.

موسوی در مصاحبه تصویری با یکی از برنامه‌های اینترنتی گفت: من این روزها، بسیار روزهای بدی را سپری می‌کنم. روزهایی که در آن علاوه بر فحاشی به خودم و خانواده‌ام در بسیاری از صفحات مجازی، با تهدیدهای فراوانی از اسیدپاشی تا زیر گرفتن با ماشین مواجهم.

موسوی درحالی این مسأله را مطرح می‌کند که خودش در ایجاد این جو نامناسب بی تأثیر نبوده و بعضاً با رفتارهایی مثل کامنت ها و همچنین پرخاش و بلاک منتقدان، کم و بیش باعث تحریک مخاطبان خود به عصبانیت شده است؛ وگرنه چه دلیلی وجود دارد که در یک حالت عادی مردم نسبت به یک جوان تازه هنرمند واکنش نامناسب و تهاجمی نشان دهند؟

احمق‌ها درک نمی‌کنند!

مشی زینب موسوی به گونه‌ای است که فقط با یک اجرا می‌شود شخصیت اورا تحلیل کرد. از نگاه بالا به پایین، رک گویی بیش از حد که گاهی به گستاخی می‌رسد و غرور عیان در رفتار و کردار او که باعث ایجاد نگاه منفی در مخاطب می‌شود؛ حتی به عقیده برخی شکست و عدم راهیابی وی به مرحله بعد در مسابقه هم به دلیل همین مشی متکبرانه او بوده است.

پس از برخی رفتارهای زینب موسوی در فضای مجازی و همچنین اجراهایش در خندوانه، این بار مصاحبه تصویری وی با یکی از برنامه‌های اینترنتی باعث نمایان شدن چهره مغرور و بعضاً خارج از ادب او شد.

زینب موسوی دراین مصاحبه گفته است: «تصور مردم ما از طنز و کمدی چیز مفرحیه که قراره تو رو بخندونه و فقط بخندونه و من فکر نکنم و بخندم. اینکه یک انسانی ادای مرغ دربیاره، تحت هر شرایطی بامزه است، خصوصاً اینکه آدم درشتی باشه… و مردم ما اینو دوست دارن، چون قرار نیست که فکر کنن. غالب مردم دوست ندارن فکر کنن و چیزی که اندکی تفکر ازشون بخواد رو دوست ندارن.

میگن: تو چی داری میگی، اینا به چی دارن می‌خندن، من به این نمی‌خندم و این بی‌مزه است که بهش نمی‌خندم. من احمق نیستم، این بی‌مزه و بددهن و پررو و وقیحه و داره از دید بالا به من نگاه می‌کنه و چیزی می‌گه که من نمی‌فهمم، و ناراحت می‌شن…»

خانم خنداننده بازنده با نگاه متکبرانه خود مدعی شده که مردم دنبال طنز سطحی هستند و اگر ایشان رأی نیاورده قطعاً به خاطر نگاه نازل آن‌هاست! بله شاید درست می‌گوید، احتمالاً شوخی‌های شبه جنسی او منظومه‌ای از اندیشه و تفکر بوده و استفاده از فرم بدن دیگر خنداننده‌ها در اجرایشان مسائلی سخیف و دست چندم! مثلاً داستان رستم و سهراب ورژن زینب موسوی چه کارکردی در تفکر و ارتقای سطح سلیقه هنری مخاطب دارد؟ جز چند لحظه خنده زودگذر؟

اهالی طنز و استندآپ به خوبی می‌دانند که این شیوه، صرفاً به قرائت طنازانه یک ماجرا اطلاق نمی‌شود و مؤلفه‌هایی دارد که بسته به شخص، متغیراست. این که شخصی از ویژگی های ظاهری‌اش در سبد استندآپ‌خود بهره ببرد نه تنها اقدام نازلی نیست بلکه عملی هوشمندانه و بجاست.

متأسفانه خانم زینب موسوی با انواع و اقسام متلک‌ها به رأی مردم حمله و آن را سطحی نگری معرفی می‌کند. وی هنوز به آن مرحله از پختگی و بلوغ حرفه‌ای نرسیده که به رأی مردم احترام بگذارد و متوجه باشد که سلایق مختلفی در برابر طنز وجود دارند و هر یک در جای خود قابل تأمل‌اند.

این دانای کل بودنی که به گفته زینب موسوی در ذات کاراکتر « امپراطورکوزکو » وجود دارد، گویا آینه‌ای از شخصیت واقعی خالق این کاراکتر، یعنی زینب موسوی است.

زینب موسوی که شاید نهایت استعدادش در طنازی روایت قصه‌ای تخیلی با لهجه‌ای با نمک باشد در همین ابتدای فعالیت رسمی هنری‌اش به درجه‌ای رسیده (یا فکر می‌کند رسیده) که عرصه را بی رقیب می‌داند و ادبیات و لحنی دارد که ستاره‌های طنز کشور با چند دهه سابقه مدعی آن نیستند.

هرچند که حواشی و برخی رفتار موسوی نشان دهنده علاقه وی در حضور رسانه‌ای و جنجال است اما ای کاش یک نفر از دلسوزان اهل فن پیدا شود که او را در آینده ارشاد کند؛ هم در مسیر هنری و هم منش اخلاقی؛ هم استاد فن و هم استاد اخلاق؛ که بداند هرآن که به تو رأی نداد، احمق نیست و هنر چیزی نیست جز اخلاق نیکو.

نویسنده : میلاد نجفی (روزنامه صبح نو)

دسته‌ها
اخبار

ماجرای گروگان‌های ایرانی در ترکیه، مربع وحشت در این کشور را کامل کرد

 

ماجرای دلهره‌آور گروگان‌های ایرانی در ترکیه، مربع وحشت در این کشور را کامل کرد

بلیت یک‌سره به سرزمین وحشت ترکیه

 

پایان ماجرای گروگان‌های ایرانی در ترکیه با اعلام پلیس این کشور، مربع وحشت ایرانیان در این مقصد گردشگری را کامل کرد. مربعی که تهدید و تحقیر، انفجار، قتل و گروگان‌گیری را نصیب گردشگرانی کرده است که به قصد تفریح و گردش، این کشور را انتخاب می‌کنند؛ اما مشخص نیست مربع وحشت، چه تقدیری برای آنان در این کشور رقم خواهد زد.

 

شاید حدود یک ماه پیش، وقتی آن سه جوان ایرانی داشتند در رویاهای خود، مهاجرت به اروپا و ویزای ورود به قاره سبز را می‌دیدند، حتی در وحشتناک‌ترین کابوس‌های عمرشان هم نمی‌دیدند که کمتر از چند روز بعد، یک ماه تمام همه فکر و ذکرشان تلاش و تقلا برای زنده ماندن و التماس به گروگان‌گیران برای رها شدن باشد. آنان حتی فکرش را هم نمی‌کردند که تمام این روزها و شب‌ها به سرخط خبرها تبدیل شوند و پس از یک ماه دست و پنجه با وحشت مرگ، بالاخره بتوانند از چنگ آدم‌ربایان و گروگان‌گیران خلاص شوند.

 

پنجم مردادماه، پلیس استانبول بالاخره پس از یک ماه بی خبری و نگرانی درباره سلامت سه جوان ایرانی محبوس در چنگ آدم‌ربایان،  اعلام کرد که با بازداشت ربایندگان گردشگران ایرانی، متهمان در حال بازجویی و سیر مراحل قضایی هستند.

 

خبرگزاری صداوسیما از استانبول گزارش داد که آدم‌ربایان، این سه جوان ایرانی را از یک ماه پیش با ترفند اخذ ویزای اروپا به گروگان گرفته بودند تا از خانواده‌های آنان اخاذی کنند. آنان خواهان 50 هزار یورو برای آزادی گروگان‌ها شده بودند و در تمام این مدت با سخت‌ترین شکنجه‌ها و ارسال تصاویر شکنجه این سه جوان به خانواده‌های آنان، در پی آن بودند که خانواده ربوده‌شدگان را تحت فشار قرار داده و بتوانند از آنان اخاذی کنند.

 

اتفاقی که البته نیفتاد تا سه جوان ایرانی، پس از یک ماه کابوس وار و جدال با مرگ، بالاخره درعملیاتی که با پیگیری سفارت و کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در استانبول و همکاری و هماهنگی رابط ناجا در نمایندگی آنکارا و پلیس ترکیه انجام شد، آزاد شوند.

 

گردشگری به صرف مشت و لگد

اما این، تنها آدم‌ربایی نبود که برای ایرانیان در ترکیه اتفاق می‌افتد. همین یک ماه پیش بود که چرب‌زبانی تورلیدر شیاد، یک خانواده ایرانی دیگر را به اسارت‌گاه گروگان‌گیران استانبول کشاند و آنها را تا یک قدمی مرگ پیش برد.

 

خبرگزاری «میزان» درباره خانواده پنج نفره ایرانی که از سوی چهار گروگان‌گیر به بهانه تورهای مسافرتی در منطقه گردشگری بودروم ربوده شده‌اند نوشت: «آنان که پس از ربوده شدن به منطقه شیشلی در استانبول انتقال داده شده بودند، با ایجاد آتش‌سوزی در محل محبوس شدن خود، از دست آدم‌ربایان نجات پیدا کردند. این خانواده ایرانی که سه روز در اسارات آدم‌ربایان بودند، بعد از ایجاد آتش‌سوزی عمدی برای جلب توجه و درخواست کمک از همسایگان ساکن در ساختمان محل نگهداری و حبس اجباری خود، توانستند با متواری شدن گروگان‌گیران از محل، خود را نجات دهند .

 

این خانواده که یک زن و شوهر ایرانی به همراه سه فرزند خود بودند، با چهار نفر آدم ربا که گفته می‌شود 2 تبعه ترک و 2 تبعه عرب بوده‌اند، برای شرکت در تورهای گردشگری ارتباط برقرار کرده ولی در نهایت آدم ربایان با اسلحه آنها را از هتل محل اقامتشان خارج کرده و از خانواده آنها در ایران در قبال آزادی درخواست پول کرده بودند.» 

 

این چندمین اتفاق تلخ در 6 ماه گذشته برای گردشگران ایرانی بود. اتفاق‌هایی که با ضرب و شتم ایرانیان در منطقه مرزی گوربولاغ ترکیه توسط ماموران ترکیه‌ای آغاز شد و انتشار فیلم این ضرب و شتم، سبب شد تا موجی رسانه‌ای علیه این رفتار وحشیانه شکل بگیرد و ترکیه‌ای‌ها را وادار به عذرخواهی و برخورد با خاطیان کند.

 

به ترکیه نیایید

آتش‌زدن تریلی‌های ایرانی و قتل رانندگان ایرانی در جنوب شرقی ترکیه، چشمه دیگری از سرزمین وحشتی بود که مقصد گردشگران ایرانی است. موضوعی که حتی صدای سرکنسول جمهوری اسلامی ایران در استانبول را هم درآورد و او با این جمله‌ها از ایرانیان خواست ترکیه را به‌عنوان مقصد تفریح و گردشگری خود انتخاب نکنند.

 

چون آنجا بیش از آن که محل استراحت و خوشگذرانی باشد، ملغمه‌ای از انفجار و گروگان‌گیری و قتل و تحقیر را در خود برای ایرانیان به همراه دارد. آقای « بختیار اسدزاده» گفته بود: «برخی از ایرانیانی که به امید مهاجرت به اروپا ابتدا به ترکیه می‌آیند تا سپس به کشورهای اروپایی بروند، طعمه کلاهبرداران قرار می‌گیرند. آنها با شناسایی افرادی که از وضعیت مالی خوبی برخوردارند، سراغ آنها رفته و می‌گویند ما می‌توانیم با 50 میلیون تومان شما را به فلان کشور اروپایی ببریم و می‌گویند تا زمان انجام نهایی کار امکان اسکان شما را هم فراهم کرده‌ایم و می‌توانید رایگان اقامت کنید.

 

آن فرد هم این سخنان را می‌پذیرد و در محلی که به او پیشنهاد شده مستقر می‌شود و 50 میلیون تومان هم می‌دهد و وقتی که آن فرد می‌خواهد خارج شود، می‌گویند باید 50 میلیون دیگر هم بدهی تا کار تو را درست کنیم. وی با بیان اینکه گروگان‌گیران در مرحله بعدی با خانواده آن افراد تماس می‌گیرند، اظهار داشت: آن‌ها به خانواده‌ها می گویند ما فرزند شما را گروگان گرفتیم و باید 50 میلیون تومان بفرستید تا این فرد را آزاد کنیم و خانواده‌ها هم به ناچار این پول را می‌دهند ولی این افراد گروگان را آزاد نمی‌کنند.»

 

اسدزاده وضعیت اسفبار کمپ‌های مهاجران غیر قانونی را هم این طور وصف کرده بود: «عده‌ای از افرادی که به ترکیه می‌آیند اما قطعاً آخرین آنها هم نیستند، پس از ورود به سازمان ملل مراجعه و برای پناهندگی ثبت‌نام می‌کنند. در این مرحله ابتدا اعراب و سوری‌ها رسیدگی شده و سپس نوبت به ایرانیان می‌رسد و اینان سرگردانند و به‌صورت اسفباری در کمپ‌ها زندگی می‌کنند چون فکر می‌کنند در غرب به آرزوهایشان خواهند رسید ولی واقعیت با رویاهای آنان متفاوت است.»

 

رسمی برای وحشت

این اتفاق‌ها، البته بارها پیش از این برای گردشگران، پناهجویان و مهاجران ایرانی در ترکیه افتاده است تا این کشور را به عنوان یکی از ناامن‌ترین مقاصد گردشگری برای ایرانیان، درگزارش‌های آماری بر سر زبان‌ها بیندازد.

 

این در حالی است که همین چند روز پیش، وزارت فرهنگ و گردشگری ترکیه اعلام کرد بیش از ۷۷۴ هزار ایرانی در پنج ماهه نخست سال ۲۰۱۷ به ترکیه سفر کرده‌اند. رقمی که با احتساب خرج متوسط دو میلیون تومانی خرید برای هر ایرانی در ترکیه، حدود یک هزار و ۵۴۸ میلیارد تومان از ایران به صنعت این کشور و در رأس آن، پوشاک تزریق شده است و این، جدای از ارقامی است که خرج سفر و اقامت در هتل‌های این کشور و البته خورد و خوراک ایرانیان در ترکیه می‌شود.

 

به هرحال به نظر می‌رسد سفر به ترکیه، تبدیل به رسمی البته بدشگون شده است که گردشگران ایرانی را با رویاهای زیبا به سمت خود می‌خواند اما معلوم نیست چه سرنوشتی در انتظار آنان خواهد بود و هریک از این 774 هزار ایرانی، می‌تواند گرفتار ماجراهایی شبیه گرفتاری‌های 6ماهه اخیر ایرانیان در ترکیه شود. گرفتاری‌هایی که از این کشور، سرزمین وحشت برای ایرانیان ساخته است.

 

منبع : روزنامه صبح نو (284)

 

[su_note]

در ادامه بخوانید »» سفر ترکیه نروید , دیگر امن نیست

[/su_note]

 

دسته‌ها
گزارش

نواصول گرایی،بازگشت به ارزش‌ها [ناکامی بی‌بی‌سی در تخریب انقلاب]

ناکامی بی بی سی در تخریب یاران انقلاب

نو اصول گرایی، بازگشت به ارزش‌هاست

 

5 مردادماه، بی بی سی فارسی در برنامه «صفحه دو آخرهفته» ماجرای نواصول گرایی را سوژه خود قرارداد و درصدد بود تا رویکرد نواصول گرایی را غیرممکن جلوه دهد و از سویی دیگر تلاش کرد تا مردم را رویگردان از اصول گرایی معرفی کند!

 

هفته گذشته بود که آقای قالیباف از ضرورت تغییر در کنش سیاسی جریان اصول‌گرایی سخن به میان آورد و تاکید کرد که اصول‌گرایی به لحاظ ساختاری، عملکردی و رویکردی نیازمند اصلاح و تغییر شیوه است.

 

برنامه «صفحه دو آخرهفته» بی بی سی هم به این موضوع اختصاص داشت و آقای محمدحسین جعفریان، روزنامه نگار و مستندساز از مشهد، علی حاجی قاسمی، مدیر دپارتمان علوم سیاسی و سیاست‌گذاری اجتماعی در دانشگاه سودرتورن سوئد و همچنین حسین باستانی روزنامه نگار و تحلیلگر سیاسی بی بی سی فارسی درباره نواصول گرایی سخن گفتند.

 

اصول گرایان، سنگرهای خود را از دست داده‌اند

مهدی پرپنجی، مجری بی بی سی فارسی برنامه «صفحه دو آخرهفته» را با مقدمه‌ای درباره سرنوشت اصول گرایی از سال 92 تا کنون آغاز کرد و گفت:  « از سال 92 به بعد اصول‌گرایان سنگرهای انتخابی خود در نظام را یکی یکی از دست دادند. کرسی ریاست جمهوری در سال 92 از دست این جناح خارج شد و در انتخابات ریاست جمهوری اخیرهم نتوانستند آب رفته را به جوی بازگردانند و تردید نیست اصول‌گرایان در پنج سال گذشته توان رقابت با جبهه اعتدال و اصلاحات را در جلب آرای عمومی از دست داده‌اند.پرپنجی، همچنین این سؤال را مطرح کرد که آیا « نواصول‌گرایی که آقای قالیباف به دنبال آن است، می‌تواند به نوش داروی احیای این جریان سیاسی تبدیل شود؟»

 

بازنگری در جریان اصول گرایی لازم است

جعفریان درباره ضرورت‌هایی که باعث صحبت از تغییر و بازنگری در مواضع اصول گرایی شده است، گفت: «اصول واقعی اصول گرایی بر پایه صحیفه نور امام خمینی؟ره؟ و منویات مقام معظم رهبری است؛ همان اصولی که از سال 42 آغاز شد و تا بهمن 57 و در سال‌های پس از انقلاب وجود داشت. آرمان‌هایی که کوخ نشینان را ارباب می‌دانست و به آنها افتخار می‌کرد. امروزه بزرگانی که مدعی جریان اصول گرایی هستند از اصول اصلی آن تهی‌اند و شیر بی یال و دمی هستند که نسبتی با اصول گرایی ندارند، فلذا لازم است در این جریان بازنگری صورت گیرد.»

 

وی ادامه داد: «دلسوزان واقعی نسل بعدی انقلاب معتقدند که آنچه امروزه به عنوان اصول گرایی مطرح شده، نسبتی با صحیفه نور ندارد اما لزوم تغییر در جریان اصول گرایی دیر به ذهن و زبان بزرگان این جریان رسید؛ اما این تغییر اصول نباید فقط به تعویض نام منتهی شود؛ چرا که این جریان تخصص ویژه‌ای در تغییر نام دارد؛ از جناح راست و ائتلاف خط امام و رهبری گرفته تا اصول گرایان و جمنا؛ از نظر من جریان اصول گرایی باید کاملاتغییر کند.»

 

مشکل اصول گرایان، نبود استراتژی است

حاج قاسمی اما معتقد است که سردرگمی امروز اصول گرایان به دلیل فقدان دیدگاه منسجم و استراتژی در این جریان است و در این باره می‌گوید: « اصول گرایان ارزش‌ها و اصول خود را به‌طور دقیق تعریف و تبیین نکردند که همین امر سبب سردرگمی این جریان شده است؛ در واقع هر اصول‌گرایی در ظن خود یار اصول‌گرا می‌شود.»

 

ضرورت مرزبندی سیاسی بین نو اصول گرایی و اصول گرایی 

باستانی هم در سخنانش به اسامی متفاوت جریان اصول گرا اشاره و تاکید کرد: «بحث بازنگری در جریان اصول گرایی بارها مطرح شده است. برای مثال بعد از انتخابات دوم خرداد در لایه‌های متفاوت جناح محافظه کار حتی عده‌ای برای ایجاد گفتمان جدید به میدان آمدند. در انتخابات ریاست جمهوری هشتم ما شاهد بودیم که تعداد قابل توجهی از کاندیداهای محافظه کار آمدند و شعارهایی متفاوت از شعارهای جریانشان مطرح کردند.»

 

وی افزود: « هر طیف سیاسی بخواهد جریان جدید در خود ایجاد کند باید به چندین سؤال پاسخ دهد؛ اینکه چه موضوعاتی را مطرح کرده و قرار است چه رویکردی را در پیش بگیرد. همچنین باید مرزبندی سیاسی‌اش را با بقیه اصول گرایان مشخص کرده وخط قرمزهایش را اعلام کند اما اگر این موارد تعیین نشوند، نمی‌توان گفت که درباره یک جریان جدید صحبت می‌کنیم.»

 

در واقع، جعفریان فاصله گرفتن اصول گرایان از آرمان‌های ابتدای انقلاب را مشکل اصلی می‌داند و حاج قاسمی معتقد است که آرمان‌های این جریان شفاف نیستند و ابهام‌های بسیاری دارند. همچنین باستانی مرزبندی روشن با دیگر جریان‌های اصول گرایی را یکی از مهم‌ترین لازمه تشکیل نواصول گرایی ذکر می‌کرد.

 

پس از آن اما این سه میهمان برنامه «صفحه دو آخرهفته» درباره نظرات یکدیگر سخن گفته و پاسخ دادند.

 

جعفریان روزنامه نگار تاکید کرد: « #نواصول گرایی یعنی بازگشت به 30 سال قبل و ارزش‌هایی که براساس آن فرد تشنه خدمت باشد و نه تشنه قدرت. تغییر در روش‌های ارتباط با مردم و روش‌های ارتباط با وابستگان جریان اصول گرایی، یعنی #نواصول گرایی.»

 

همچنین باستانی تحلیلگر سیاسی معتقد است که سخنان آقای قالیباف برای نو اصول گرایی درواقع تنها تغییر در روش‌هاست نه تجدیدنظر در اصول و معتقد است که «تغییر در روش‌ها جز با نقد گزنده روش‌های موجود ممکن نیست. تغییر روش در اصول گرایی لازم است امّا نباید این تغییر رفتار یا تغییر روش به همراهی با تتلو   بیانجامد.»

 

از نظر باستانی «در احزاب اصلاح طلب و اصول گرا تغییر روش‌ها نه تنها شفاف بیان نمی‌شوند بلکه توام با نقد گزنده نیست و هرجا که این فضا غالب باشد، امکان تغییر بنیادین در روش‌ها خیلی ممکن نیست.»

 

پس از این سخنان اما مجری بی بی سی تلاش کرد تا آقای قالیباف را فردی شکست خورده معرفی کند که لایق هدایت پرچم نو اصول گرایی نیست، اما  جعفریان، درباره این سخنان گفت: این روزها اصول گرایانی که دم از اصول گرایی می‌زنند، به رهنمودهای امام خمینی و منویات مقام معظم رهبری عمل نمی‌کنند؛ نواصول گرایی که آقای قالیباف درباره آن سخن می‌گوید، در واقع بازگشت به ارزش‌ها و اصول است و پرچمداری این جریان از نظر من در توان آقای قالیباف هست.»

 

حاج قاسمی مدیر دپارتمان علوم سیاسی و سیاست‌گذاری اجتماعی در دانشگاه سودرتورن سوئد هم تاکید کرد: «اصول گرایان نباید دایره اصول گرایی را بیشتر از این تنگ کنند. در این 40 سال شاهد بودیم که اصول گرایان نیروهای وفادار به جمهوری اسلامی را یک به یک از جریان اصول گرایی بیرون انداختند، فلذا نباید طیف‌هایی که در اصول خود و روش‌ها بازنگری انجام می‌دهند، از اصول گرایی اخراج کنیم که این عمل بزرگ‌ترین آفت برای نوگرایی است.»

 

پس از آن، باستانی درباره انتخابات 96 و چرایی پرچمداری نواصول گرایی از سوی قالیباف گفت: « قالیباف در جریان اصول گرایی قابل حذف شدن نیست. او می‌توانست در انتخابات ریاست جمهوری آرای بیشتری را نسبت به آقای ابراهیم رئیسی کسب کند، زیرا می‌توانست غیر از اصول گرایان، افراد غیر اصول گرا را نیز به‌سوی خود جلب کند. درجریان اصول گرایی، ابراهیم رئیسی پرچم دار نوگرایی نیست زیرا که حامی اصلی وی بخشی از حکومت بود و نه جریانات اصول گرا.»

 

در بخش پایانی این برنامه، جعفریان خاطرنشان کرد: بلاهایی که این روزها بر سر اصول گرایی آمده، زیر سر اصول گرایی نیست؛ اصولی که باید در مملکت انقلابی حاکم باشد، از دوران سازندگی منکوب شد و امروز به مرحله منفوریت رسیده است.

 

همچنین حاج قاسمی معتقد بود: «نوگرایی، انطباق دادن اصول گرایی و مبانی اصول گرایی با شرایط واقعی جامعه و مطالبات واقعی مردم است که اجتناب ناپذیر است و با این کار می‌شود گوهر ارزشمند اصول گرایی را هم حفظ کرد.»

 

منبع : روزنامه صبح نو (284)

 

دسته‌ها
اخبار

نامه دکتر قالیباف به جوانان انقلابی و دلسوز ایران اسلامی

نامه دکتر قالیباف به جوانان انقلابی و دلسوز ایران اسلامی
نامه دکتر قالیباف به جوانان انقلابی و دلسوز ایران اسلامی

 

دکتر محمدباقر قالیباف در نامه‌ای خطاب به جوانان انقلابی ایران اسلامی به مهمترین مساله پیش روی کشور اشاره کرد و نوشت: «این انقلاب با تکیه بر شور و انگیزه جوانان پیروز شد و این نظام با فداکاری آن‌ها بقای خود را تضمین کرد. در ادامة راه نیز چاره‌ای جز تکیه بر جوانان در انجامِ کارهای بزرگ و ماندگار نیست و یکی از کارهای بزرگ جسارت «خودانتقادی» و متحوّل کردن اصول‌گرایی، بدونِ تضعیفِ این جریان در مقابل رقیبی است که اصلی‌ترین هنر آن تزریق ترس مصنوعی به جامعه، به قصد فراموش کردن وعده‌ها و ناکارآمدی‌هایش است.»

 

مشروح بیانیه تاریخی دکتر محمدباقر قالیباف بدین شرح است:

 

نامه دکتر قالیباف به جوانان انقلابی و دلسوز ایران اسلامی

بسم الله الرّحمن الرّحیم

 

جوانان انقلابی و دلسوز ایران عزیز

 

در ماههای گذشته بسیاری از شما به صورت حضوری و غیرحضوری با من از دغدغه‌های جدی خود دربارة آینده کشور و انقلاب سخن گفتید. این شور و شوق و احساسِ مسئولیتِ تحسین‌برانگیزِ شما مرا برآن داشت که دست به قلم برده و برخی نگرانی‌های خودم را با شما و مردم عزیزمان در میان بگذارم. پایانِ رقابت‌هایِ انتخاباتی به معنایِ فراموش کردنِ ناکارآمدی‌هایِ دولتِ مستقر یا نادیده‌گرفتن برخی خطاهایِ دوستانِ جبهة انقلاب نیست.

 

ناکارآمدی در حلِ معضلاتِ اقتصادی، گذرانِ زندگیْ همراه با آرامشِ خاطر را برای بسیاری از مردم، روز به روز دشوارتر می‌کند و این در حالی است که  عده‌ای می‌خواهند برای فرار از مسئولیت و پاسخگویی، هرگونه انتقادی را با نسبت دادن به رقابت‌هایِ انتخاباتی نادیده گرفته و کم اهمیت جلوه دهند؛ هر زمان که به سودشان باشد به رقابت‌هایِ انتخاباتی ارجاع می‌دهند و هر زمان که به ضررشان باشد  می‌گویند رقابت تمام شده است.

 

این برخورد دوگانه خطر هدررفتن سرمایه اجتماعی و ملّی را به همراه دارد؛ گویی دولت خود را بی نیاز از سایر مردمی می‌داند که به هر دلیلی به رئیس‌جمهورِ مستقر رای نداده‌اند. کیست که نداند دعواهایِ سیاسیِ غیرِ ضروری چند هفتة گذشته برای آن بوده که معضلات و ناکارآمدیِ اقتصادی به حاشیه برده شود.

 

در حالی که خبرِ تعطیلیِ بنگاه‌هایِ تولیدی و بیکار شدنِ کارگرانْ یکی پس از دیگری شنیده می‌شود و مردم، نگرانِ عواقبِ سیاست‌هایِ بانکی و تداومِ رکود هستند، رئیس‌جمهورِ محترم حرف از پایانِ دورانِ رکود می‌زند. این تناقض را ای بسا تنها با راه‌اندازیِ جنجال‌هایِ سیاسی  بتوان حل کرد؛ وگرنه مردم به چشم خود می‌بینند که دولتِ مستقر به جای حلِ مشکلاتِ کلانِ اقتصادیِ کشور، بر طبل حاشیه‌سازی و ایجادِ شکاف در حاکمیت و ادارة کشور می‌کوبد.

 

در برابر این نگرانی‌های دلسوزانه، دو پرسش بیش از هر چیز، ذهن من را به خود مشغول کرده است: پرسش اول این که ناکارآمدیِ دولت زمینه را برای تغییر در وضع موجود در افکارعمومی کاملا مهیا کرده بود، چه عواملی باعث شد که ما این فرصت بزرگ را هم مانند گذشته از دست بدهیم و در عمل اجازه بدهیم با تثبیت مدیریت خسته، بسته و زاویه‌دار با گفتمان انقلاب اسلامی و منافع ملی، زندگیِ جاریِ مردم و آرمانهایِ انقلابِ اسلامی چهار سال دیگر در بیم و نگرانی سپری شود؟ 

 

و در پی این سوال، پرسش بعدی مطرح می شود که برای اصلاح این روندی که سالهاست ادامه دارد و باعث شده جمهوری اسلامی نتواند در دوران پس از دفاع مقدس حتی یک دولت کارآمد در حل نیازهای مادی و معنوی مردم و نزدیک به افق آرمان‌های انقلابِ اسلامی را تشکیل دهد، چه باید کرد؟

 

در گفتگو با شما جوانانِ مؤمن، دلسوزِ انقلاب و نظام و کشور، جواب‌هایِ متعددی در پاسخ به این دغدغه‌ها شنیده‌ام که نشان می‌دهد بسیاری از شما دلیلِ شکست‌های اخیرِ جریانِ اصول‌گرایی، در جلبِ نظرِ مردم در انتخابات را، نتیجة اشکالاتِ ساختاری، رویکردی و عملکردیْ در سطوحِ کلان و خُرد می‌دانید.

 

لذا به این باور رسیدم که «تغییرِ اساسی در نحوة کنشِ جریانِ اصول‌گرایی» یکی از مطالباتِ اصلیِ امروزِ شما جوانانِ مومن و دلسوزِ انقلاب و کشور است. امروز دیگر روشن است که اصول‌گرایی باید با حفظِ مبانی و ارزش‌هایِ انقلابیِ جمهوریِ اسلامی، در نگرش و شیوة سیاست‌ورزی خودْ متحوّل شود و با گفتمان و چهره‌هایی نو، حرکت در راستایِ «نواصول‌گرایی» را هرچه زودتر آغاز کند.

 

برادران و خواهران عزیزم

 

این انقلاب با تکیه بر شور و انگیزه جوانان پیروز شد و این نظام با فداکاری آنها بقای خود را تضمین کرد. در ادامة راه نیز چاره‌ای جز تکیه بر جوانان در انجامِ کارهایِ بزرگ و ماندگار نیست و یکی از کارهای بزرگْ جسارتِ «خودانتقادی» و متحوّل کردن اصول‌گرایی، بدونِ تضعیفِ این جریان در مقابل رقیبی است که اصلی‌ترینِ هنر آنْ تزریقِ ترسِ مصنوعی به جامعه، به قصدِ فراموش کردنِ وعده‌ها و ناکارآمدی‌هایش است.

 

امیدوارم دیگر دوستانِ مسئول و اثرگذار در جبهه اصول‌گراییْ این پیام و درخواستِ شما را، برای ایجادِ این تحولِ بزرگ و ضروری، بشنوند و بدانند «خودانتقادی» و تغییر نشانه قوت است و نه ضعف.

 

این مهم زمانی اتفاق خواهد افتاد که شما امیدوارانه، فعالانه و آتش‌به‌اختیار وارد صحنه شده، منتظرِ اقداماتِ از بالا به پایین در جریانِ اصول‌گرایی نباشید؛ زیرا تحلیلِ رفتارهایِ پس از انتخاباتِ برخی دوستانْ نشان می‌دهدْ تصمیم‌گیری در این مورد در رأسِ جریانْ همچنان دچارِ اختلال است.

بدون شک نخستین گام در انجام این رسالتِ مهم و به سر منزل مقصود رساندنِ آن، ترسیم ویژگی‌ها و مبانیِ «نواصول‌گرایی» است و لذا برآنم که در همین باب چند پرسش و دغدغة جدی را با شما درمیان بگذارم و شما را دعوت کنم در عرصة عمومی، و در صورت تمایل به صورت خصوصی، جواب آنها را به بحث و گفتگو بگذارید:

 

۱. از یک منظر آسیب‌شناسانه، «اصول‌گرایی» چه ضعف‌های ساختاری، عملکردی و رویکردی دارد که باید آنها را اصلاح کرد؟ «نواصول‌گرایی» در این سه مورد کدام دغدغه ها را باید مورد توجه قرار دهد؟ چتر نواصول‌گرایی باید شامل کدام گروههای جامعه باشد؟

 

۲. چگونه و با چه روشی می‌توان از اصول‌گرایی به سمت نواصول‌گرایی حرکت کرد؟ و چهره‌های جدیدی که می‌توانند این کار را انجام دهند باید چه خصایصی داشته باشند و نقش جوانان در این روند چیست؟

 

۳.  جایگاه مردم در نواصول‌گرایی چگونه باید باشد؟ آیا ما نیازمند بازگشت به مردم و توجه به مطالبات و نقش آنها در اداره همه امور نیستیم؟ چگونه می‌توان بدون چشم پوشی از آرمان‌ها با واقعیتِ تغییرِ سبکِ زندگیِ طبقة متوسط کنار آمد؟

 

۴. شیوه تعامل نواصول‌گرایی با دولت چگونه باید باشد؟

 

۵. نسبت نواصول‌گرایی با رهبری انقلاب، نهادهای حاکمیتی و جریان‌هایِ سیاسیِ رقیب چگونه باید باشد؟

 

محمدباقر قالیباف

۳۱ تیرماه ۱۳۹۶

دانلود فایل پی دی اف نامه 

منبع : سایت دکتر قالیباف 

 

ارسال نظر و مطالعه نظرات دیگر کارشناسان از طریق سایت:
http://ghalibaf.ir
ارسال نظر از طریق تلگرام (ارسال به ادمین کانال):
http://t.me/ghalibaf_official

 

دسته‌ها
مقاله

چگونه با کودکان خود بازی کنیم ؟ [راهنمای زنده کردن کودک درون پدر و مادرها]

یکی از لذت‌بخش‌ترین کارها برای کودکان این است که همراه با پدر یا مادرشان غرق در یک بازی کودکانه شوند و با هم از آن لذت ببرند.

 

کودکان، بزرگ‌تری را که در وقت بازی کاملا همبازی‌شان بشود و قواعد دنیای آنها را رعایت کند بسیار دوست دارند و نسبت به او حرف‌شنوی پیدا می‌کنند. کودکی‌کردن با کودکان، برای خود والدین نیز لذت‌بخش است و نشاط و طراوت و انرژی خاصی به همراه می‌آورد. اما با وجود این نکات، بسیاری از والدین انگیزه‌ای برای بازی همدلانه با کودک خود ندارند و ترجیح می‌دهند حتی لحظه‌ای از دنیای بزرگسالان مرخصی نگیرند.

 

چرا چنین است؟ چرا ما گاهی آنقدر احساس خستگی و پیری می‌کنیم که حتی نمی‌توانیم برای مدت کوتاهی کودک شویم؟ چه کنیم تا شور زندگی در ما جان بگیرد و چگونه با کودکان خود بازی کنیم ؟

 

امان از حرف مردم

یکی از مهم‌ترین موانع ما برای کودکی‌کردن با کودکانمان، چهارچوب‌های ذهنی‌مان است که قضاوت دیگران نقش مهمی در آن دارد. ما همواره نگران مهمان سرزده‌ای هستیم که ناگهان وارد خانه شده و با خانه‌ای نامرتب روبه‌رو شود؛ از این‌رو ایجاد نظم در خانه و حفظ آن، یکی از اولویت‌های مهم اصول زندگی‌مان است.

 

در مهمانی لباس‌های شیک و سخت تن کودکانمان می‌کنیم تا در چشم دیگران زیبا و آراسته باشند. بسیاری از زمان‌های آزاد خود را صرف کارهایی می‌کنیم که برای خودمان اهمیت چندانی ندارند، اما برای دریافت تأیید دیگران و مقبولیت نزد بقیه، به انجام آنها اهتمام می‌ورزیم، بدین‌ترتیب، برای بازی و همدلی با کودکمان نه وقت کافی داریم، نه انرژی و توان و نه می‌توانیم به این کار تن دهیم چراکه مخل سایر اصول ماست.

 

طبیعی است که کودکان در بازی‌شان نه جایگاه چندانی برای نظم قائلند و نه نگران حفظ تمیزی هستند. ما اگر همبازی کودکمان شویم، مدام نگرانیم که پس کی این حجم آوار را ساماندهی کنیم؟!

 

[su_note]

در ادامه بخوانید »» چگونه فرهنگ مقاومت را به کودکان آموزش دهیم ؟

[/su_note]

 

بازیگر شوید

این طبیعی است که کسی که سال‌ها از دنیای کودکانه دور بوده، یکشبه و با یک دستور نمی‌تواند کاملا با آن دنیا آشتی کند. شاید در گام اول لازم باشد کمی خودتان را مجبور به کودکی کنید، به این ماجرا دقت کنید: روزی اصحاب پیامبر اکرم(ص) در مسجد منتظر ایشان برای اقامه نماز جماعت بودند. وقتی با تأخیر حضرت مواجه شدند نگران شدند. بلال از مسجد خارج شد تا ببیند چه اتفاقی باعث تأخیر پیامبر(ص) شده است. در راه، کودکانی را دید که به دور ایشان حلقه زده و به هوا می‌پریدند و خطاب به پیامبر می‌گفتند: «شتر من باش!» پیامبر(ص) هم یکی یکی آنها را روی کول خود می‌گذاشتند.

 

بلال به کودکان اعتراض کرد و خواست کودکان را از اطراف پیامبر دور سازد ولی پیامبر اکرم(ص) او را از این کار بازداشت و آرام به او فرمود: به منزل برو ببین چیزی پیدا می‌کنی برای این بچه ها بیاوری. بلال به منزل پیامبر(ص) رفت و 8گردو یافت و آنها را آورد. پیامبر گردوها را در دست گرفت و خطاب به کودکان فرمود: آیا شتر خود را به این گردوها می‌فروشید؟ کودکان به این معامله رضایت دادند و با خوشحالی حضرت را رها کردند. پیامبر نیز عازم مسجد شد و فرمود: خدا رحمت کند برادرم یوسف را که او را به چند درهم فروختند و مرا نیز به 8 گردو.

چگونه با کودکان خود بازی کنیم ؟
چگونه با کودکان خود بازی کنیم ؟

در اعماق خاطرات

گاهی خاطرات کودکی‌تان را مرور کنید. سعی کنید به عمق احساسات‌تان در آن زمان سرک بکشید، آلبوم‌های کودکی را نگاه کنید، شور و نشاط کودکی و خواسته‌های عجیب و غریب آن دوران را به یاد بیاورید، از پدر و مادرتان و بزرگ‌ترهای فامیل بخواهید خاطرات و ویژگی‌های شما در کودکی را برایتان تعریف کنند؛ از بالا رفتن‌هایتان از درخت، از پرحرفی‌هایتان، از آتش‌بازی‌هایتان، از کاردستی‌های خلاقانه‌تان و… .

 

گاهی با هم‌سن‌وسال‌های اکنون‌تان که همبازی‌های دیروز بودند، بازی‌های آن دوران را یادآوری کنید و از خاطرات‌تان بگویید: قایم موشک، گرگم به هوا، بادبادک‌بازی، خاله‌بازی و… . این کار احساسات همدلانه شما را برمی‌انگیزد و بهتر می‌توانید با دنیای کودکانه فرزندتان ارتباط برقرار کنید.

 

یک زنگ تفریح جدی

سعی کنید زمان خاصی را به بازی و همراهی با کودکان اختصاص دهید و در برنامه‌تان کار دیگری برای آن ساعت نداشته باشید؛ بدین‌ترتیب شما در آن زمان، تنها همین یک کار را در عالم دارید. ذهنتان را عادت دهید که در این زمان، به ظرف‌های نشسته دیشب، آماده کردن غذای ظهر، امتحان پس‌فردا و… فکر نکنید و بدانید که همین حالا هم شما در حال انجام یکی از کارهای مهم روزتان هستید.

 

تلاش کنید تا فقط به بازی، هیجان و کیف آن لحظه خود فکر کنید و اجازه ندهید دغدغه‌های دیگر، ذهنتان را مشغول کنند. به مرور، این زمان اختصاصی، به زنگ تفریحی برای خستگی درکردن خودتان تبدیل خواهد شد.

 

[su_note]

در ادامه بخوانید »» ایا اجازه می‌دهیم فرزندانمان را ماهواره تربیت کند؟

[/su_note]

 

هم فال هم تماشا

چند راه میانبر هم وجود دارد: ببینید کدام فعالیت‌های کودکانه‌ای که فرزندتان از آنها استقبال می‌کند، به علایق شما نیز نزدیک است. روی این علایق مشترک متمرکز شوید. برای مثال اگر خودتان عاشق کتابخوانی هستید، یکی از برنامه‌های روزانه‌تان را قصه‌گویی و خواندن کتاب‌های کودک قرار دهید.

 

می‌توانید حین خواندن کتاب، پانتومیم نوشته‌های آن را نیز بازی کنید تا کتابخوانی پرهیجان و پرخنده‌ای را تجربه کنید. پوشیدن گاه‌گاه لباس‌های شادی که کمی حالت نوجوانانه دارند یا تغییر حالت موها به چنین شکلی، می‌تواند به شما برای ایجاد احساس کودکی و نشاط کمک کند. گاهی اگر حال و حوصله بازی با بچه‌ها را نداشتید، چند کودک دیگر را به خانه‌تان دعوت کنید، ناگهان سطح انرژی‌تان بالا می‌رود و احساس می‌کنید یک مربی مهد هستید و آماده‌اید که ساعت‌ها با بچه‌ها بازی کنید.

 

مادر شاد، خانواده شاد

مادرانی می‌توانند هنگام بازی با فرزندان‌شان، هم‌سن و هم‌قد آنها شوند و دنیا را از زاویه آنها ببینند که در درونشان احساس رضایت، شادی و کامیابی داشته باشند. اگر در این زمینه احساس نقص می‌کنید، به واکاوی احساسات درونی‌تان بپردازید و ریشه عدم‌شادابی‌تان را بیابید. سعی کنید با بررسی بیشتر، راهکارهای مناسبی برای رفع مشکلتان پیدا کنید.

 

یکی از اقداماتی که به نشاط مادران کمک می‌کند، اختصاص یک وقت ویژه به‌خودشان، فارغ از مسئولیت‌های مادری است. یک شغل پاره‌وقت و با قابلیت دورکاری، یک برنامه ورزشی و حضور در باشگاهی نزدیک خانه، فعالیت در یک سازمان مردم‌نهاد، کتاب خواندن، قدم زدن در پارک، انجام فعالیت‌های هنری یا حتی داشتن 2 ساعت وقت کامل و ویژه برای استراحت کردن و خوابیدن و… .

 

هر کدام از این موارد می‌تواند حال مادری را که تمام وقت مشغول فرزندپروری است بهتر و شور و نشاط بیشتری را به زندگی او تزریق کند تا او بتواند همین شور و انرژی را به خانواده منتقل کند. مادری که از وقت اختصاصی غیرمادرانه خود به خوبی استفاده کرده، اکنون با رضایتمندی و کشش بیشتری سراغ مادری و فرزندانش می‌رود.

البته سلامت جسمی مادر نیز در این زمینه بسیار مهم است و مادران باید مراقب سلامتی و قوای جسمانی‌شان باشند و با ورزش و تغذیه مناسب، توان بدنی خود را ارتقا دهند.

بالغ درون

یادمان باشد که قرار نیست همه فعالیت‌های کودکان برای ما جذاب باشد. از پدر و مادر انتظار می‌رود که گاهی بتوانند به کودک درونشان میدان بدهند تا همپای کودکان برون (!) بازی کنند و لذت ببرند، اما طبیعی است که ما در اکثر مواقع یک بزرگسال بالغیم و برخی از رفتارهای کودکان، مثل بازی‌های تکرارشونده و بی‌قاعده و منطق، شادمان نمی‌کند.

 

قرار است ما با کودکان همدلی و آنها را درک کنیم و این به این معنا نیست که خودمان کاملا کودک شویم و کودکی را باور کنیم و قواعد دنیای بزرگ‌ترها را به کلی نادیده بگیریم.

 

قرار است نقش‌های مراقبتی و دغدغه سلامت جسمی، آموزش، ادب و نظم آنچنان ما را به‌خود مشغول نکند که نتوانیم با کودکمان خاک‌بازی کنیم، گلوله روزنامه به هم پرت کنیم، در رودخانه سنگ بیندازیم، با صورتمان شکلک دربیاوریم و شب‌ها قبل از خواب با هم بالش‌بازی کنیم.

 

ما کودک را درک می‌کنیم و به او فرصت بازی و آزادی می‌دهیم، اما مراقبیم که این آزادی و بازی از حد توان و ظرفیتمان فراتر نرود و به‌گونه‌ای نشود که در پایان کار از لحاظ روانی کم بیاوریم و واکنش نادرستی به کودک نشان دهیم.

نویسنده : مژده پورمحمدی

 

معرفی کتابی درباره تربیت کودک
معرفی کتابی درباره تربیت کودک

 

دسته‌ها
مقاله

اوقات فراغت خود را چگونه بگذرانیم [کارهای لذت بخش در بیکاری تابستان]

اوقات فراغت خود را چگونه بگذرانیم ؛ نسخه بزرگ عکس
اوقات فراغت خود را چگونه بگذرانیم ؛ نسخه بزرگ عکس

 

امتحان‌های شما (خدا را شکر!) به پایان رسیده و همه پروژه‌های ترم قبل خود را تحویل داده‌اید.  به خوابگاه خود آمده‌اید، وسایلتان را جمع کرده‌اید و برای یک استراحت چندماهه تابستانی، بلیت در دست راهی ترمینال یا فرودگاه شده‌اید. این دوره که چندان هم کوتاه نیست، احتمالا برای شما با خواب طولانی، مسافرت‌های کوتاه و بلند و گذراندن وقت بیشتر با خانواده تداعی می‌شود!

 

اما چطور می‌شود از این بازه زمانی، برای رسیدن به موفقیت و بهره‌برداری بیشتر همراه با استراحت و ایجاد تنفس بین 2ترم بهترین استفاده را کرد؟ راستش زمان، پرنده پروازکننده‌ای است که برای تصمیم‌های طولانی ما صبورانه منتظر نمی‌ماند و سال‌های گذران عمر در دانشگاه هم‌زمانی است که همزمان با ایام جوانی، سرشار از توانایی برای حرکت و به چالش کشیدن استعدادها به‌نظر می‌رسد.

 

امام علی(علیه السلام) می‌فرمایند: 2 نعمت است که ارزش آنها را نمی‌دانند مگر کسی که آنها را از دست داده باشد: جوانی و تندرستی. شما در طول سال تحصیلی دانشجویان با مسائل استرس‌زای مختلفی ازجمله کارهای کلاسی، امتحان‌ها و گزارش‌های آزمایشگاهی مواجه هستید؛ اما ایام تحصیلی در عین حال مزایایی هم دارد: دیدار اساتید و دوستان، برنامه‌های مشترک اردویی، فعالیت مداوم و بی‌وقفه.

 

اوقات فراغت تابستان این مشکل را دارد که روابط اجتماعی شما را دچار کاهش ناگهانی کند و از این طریق از شما فردی خمود بسازد که نتواند خود را درگیر هیچ کار مفیدی در این مدت بکند؛ پس اگر در طول سال تحصیلی دانشجو بوده‌اید، تا دیر نشده دست بجنبانید و برنامه‌ای را برای اوقات فراغت چندماهه خود بریزید. ما راهکارهایی برای اینکه اوقات فراغت خود را چگونه بگذرانیم داریم:

 

یک مهارت جدید بیاموزید

سوابق شما که مجموعه‌ای از عملکردها و مهارت‌های شماست، در انتخابتان برای ادامه تحصیل و شغل مؤثر است. دوره تابستان فرصت خوبی است که با انتخاب یک مهارت مؤثر در رشته‌تان و…، گزینه‌ای را به رزومه خود اضافه کنید.یادگیری ترتیل قرآن کریم و زبان‌آموزی، مهارت‌های کامپیوتری و نرم‌افزارهای مرتبط با رشته خودتان ازجمله پیشنهادهای ما هستند.

 

در دوره کارورزی شرکت کنید

دغدغه‌های متعدد در طول ترم تحصیلی به شما اجازه عملیاتی‌کردن دانش خودتان را نمی‌دهد و از طرفی بخشی از علم به‌وسیله تجربه‌کردن آن به‌دست می‌آید. تابستان این موقعیت را فراهم می‌کند که با کسب نامه معرفی از دانشگاه، در یک نهاد عمومی یا خصوصی به کارورزی بپردازید.

 

[su_note]

در ادامه بخوانید »» روز دانشجو برای جهل جویان است یا دانشجویان ؟

[/su_note]

 

پول دربیاورید!

شما می‌توانید با یک دوراندیشی خوب، یک شغل کوتاه‌مدت فشرده برای خود دست‌وپا کنید و یک ذخیره مالی بسازید. این کار می‌تواند در حیطه پژوهشی و در ارتباط با کارفرمایان مرتبط با رشته شما، یک پروژه عملیاتی در یک نهاد مرتبط، کار آزاد و یا یک شغل خانگی موقت باشد.

 

ارتباط‌تان را با اساتید حفظ کنید

تابستان فرصتی است که می‌توانید در آن با جست‌وجوی دقیق‌تر و بیشتر اساتید مربوط به حیطه تحصیلی، دغدغه علمی یا حرفه‌ای‌تان را پیدا کنید و با آنها ارتباط بگیرید. آنها با توجه به تخصص و روابط خود می‌توانند راهگشای شما برای انجام پروژه‌های علمی و عملیاتی باشند.

 

فرصت خوبی برای مسافرت!

حتی اگر به دلایل مختلف امکان برنامه‌ریزی برای سفر طولانی و دور را ندارید، اطراف و اکناف شهر خود یا حتی مواهب درون شهری را در ایام تابستان که فراغت بال برای اعضای خانواده یا دوستان بیشتر وجود دارد، دست‌کم نگیرید.

 

ثبت‌نام در دوره‌های علمی

برخی از دانشگاه‌ها و مؤسسات در ایران و جهان، در طول تابستان دوره‌هایی را به‌صورت مجازی برگزار می‌کنند که باعث می‌شود بدون زحمت جابه‌جایی زیاد، وقت خود را مفیدتر سپری کنید. همینطور شما می‌توانید در کارگاه‌ها و کنفرانس‌های مرتبط با حوزه تحصیلی‌تان شرکت کنید و از این طریق با افراد جدید و حوزه‌های کاری متعدد آشنا شوید.

 

زمان کتاب‌های نخوانده!

کتاب‌ها چه علمی و چه مرتبط با علایق آزاد، دنیای انسان را وسیع می‌کنند و امکان‌های جدید را به شما نشان می‌دهند. فیلم‌های علمی و حرفه‌ای و مفید همچنین عملکردی دارند. برای حفظ انگیزه بیشتر برای تمام‌کردن این کتاب‌ها یا دیدن فیلم‌ها می‌توانید قرارهای حضوری یا مجازی با دوستانتان که دارای علاقه مشترک هستند بگذارید و پس از آن به گفت‌وگو راجع به دیدگاه خود در آن رابطه بپردازید.

 

به بدن خود رسیدگی کنید و ورزش کنید!

شاید مسائلی در جسمتان وجود داشته باشید که در طول ترم نتوانسته باشید برای درمان آنها اقدام مناسب و فوری انجام دهید. اوقات فراغت تابستان این مزیت را برای شما دارد که بتوانید مسائل پیشگیری و درمانی خود را زیرنظر متخصصین، دنبال کنید.

 

خودتان را در شبکه‌های مجازی مدیریت کنید

زمان استفاده از شبکه‌های مجازی هنگام تعطیلات، احتمالا افزایش می‌یابد. شبکه‌های مجازی با توجه به تکثر خود، توانایی به هدردادن اوقات ما را دارد؛ اما سعی کنید که این زمان را مدیریت کنید. شما می‌توانید با راه‌اندازی یک وبلاگ، صفحه، سایت یا وسیله دیگری در شبکه مجازی که با حوزه تحصیلی‌تان و دانش به‌روز آن مرتبط است، هم خودتان را معرفی کنید و هم با افراد جدیدی در این حیطه در کل کشور ارتباط برقرار کنید.

 

گوش‌دادن به کتاب‌های صوتی یا خواندن کتاب‌های الکترونیکی از دیگر مواردی هستند که شما را به استفاده مفید از تلفن همراه عادت می‌دهند. اگر میخواهید برای ایام بیکاری چند کانال تلگرامی خوب عضو شوید لیست 80 تایی کانال های مفید تلگرامی که ما آماده کردیم رو ببینید

 

برنامه پس از تحصیل‌تان را پیگیری کنید

شاید شما قصد داشته باشید که بعد از اتمام این مقطع، تحصیلات تکمیلی را دنبال کنید. در این صورت تابستان فرصت خوبی برای کسب آمادگی برای کنکور از طریق منابع مطمئن است. همینطور اگر به‌دنبال کسب شغل خاصی بعد از پایان تحصیل هستید، می‌توانید در تابستان به کسب دانش مورد نیاز آن بپردازید.

 

به ازدواج فکر کنید

اگر مجرد هستید، فرصت تعطیلات تابستان موقعیت خوبی برای به‌دست آوردن مهارت‌های انتخاب همسر و یادگیری نقش همسری است. می‌توانید به ملاک‌ها و معیارهای‌تان درست‌تر و دقیق‌تر فکر کنید و اگر آمادگی ازدواج دارید آن را با خانواده‌تان در میان بگذارید تا آنها برای متاهل‌شدن‌تان به شما کمک کنند.

 

یکی از کارهای مخصوص نوجوانان حضور در مساجد و آشنایی با بقیه هم سالان است
یکی از کارهای مخصوص نوجوانان حضور در مساجد و آشنایی با بقیه هم سالان است

 

فصل تحرک!

بر خلاف آنچه از تابستان برای خمودی و سستی تداعی می‌شود بهتر است این فصل را با یک فعالیت ورزشی مورد علاقه همراه کنیم. کوهنوردی، دوچرخه‌سواری، رفتن به باشگاه‌های ورزشی، پیاده‌روی یا دوی منظم و شنا ازجمله ورزش‌هایی هستند که باید جای پشت میز و نیمکت‌نشینی طول ترم تحصیلی را بگیرند.

 

[su_note]

در ادامه بخوانید »» چگونه در مدارس آمریکا رفتار و عقاید بچه‌ها جهت می‌گیرد

[/su_note]

 

دیدار با اقوام را احیا کنید

اگر در شهر دیگری دانشجو هستید و در طول این مدت بخشی از نزدیکان خود را ندیده‌اید، خیر بودن و مواهب صله‌رحم را در ذهن خود داشته و مترصد فرصت‌هایی برای تجدید دیدارها باشید.

 

کارهای داوطلبانه انجام دهید

اردوهای جهادی، تدریس در مناطق محروم پایین شهر، فعالیت در پایگاه های بسیج و فعالیت فرهنگی در پایگاه‌ها و مساجد ازجمله کارهایی هستند که در طول تابستان با فراغ بال بیشتری می‌توان به آنها پرداخت. 

 

گردآورنده : نرجس لاری 

 

دسته‌ها
صوت

بحران در افکار مذهبی جوانان چگونه است ؟ [در زنگ بیداری 236 بشنوید]

سخنان استاد مطهری درباره بحران در افکار مذهبی جوانان
سخنان استاد مطهری درباره بحران در افکار مذهبی جوانان

 

برنامه زنگ بیداری  236 از تولیدات سایت صدای میقات اوایل اردیبهشت ۹۶ منتشر شد . این برنامه در بخش های مختلف به بررسی مسائل فرهنگی سیاسی روز ایران می پردازد . در ادامه فهرستی از برنامه های این قسمت زنگ بیداری را می خوانیم : 

 

* نفس حق (بحران در افکار مذهبی جوانان) سخنان شهید استاد معلم مطهری

*بمب خنده (نمایشهای طنز) به مناسبت عیاد شعبانیه…کاری از بروبچه های گروه نمایش زنگ بیداری

*حکایت (یه حس خیلی خوب) با اجرای آقای صفری

*گلهای یاس (در میان نیزارها) به یاد شهید سید مجتبی علمدار…با اجرای آقای علی حاجی پور

*(روحانی مچکریم) به چه کسی رای بدهیم؟ به مردم قول بدهید برای بازکردن گره‌ها، نگاهتان به بیرون از مرزها نباشد…

*حرف دل سخنی با امام زمان عج 

 

زنگ بیداری 236 را آنلاین بشنوید »» 

دانلود mp3 (حجم : 21 مگابایت) 

 

درباره صدای میقات :

مهم‌ترین هدف رادیو صدای میقات ارتقا و رشد اخلاق دینی و انقلابی در میان فرزندان نسل سوم انقلاب هست

و هدف اصلی دشمنان اسلام از بین بردن همین اخلاق است ، که اگر اخلاق را ریشه کن کنند ، مراحل بعدی تخریب را خیلی سریع‌تر تمام می کنند

ان شا الله با صدای میقات و صداهای دیگری که در آینده به این راه خواهند پیوست ، هیچ‌گاه به هدف شومشان نخواهند رسید  

منبع صوت : سایت صدای میقات 

 

دسته‌ها
معرفی

معرفی قنداب ؛ سایتی برای زمینه سازی تشکیل خانواده و حفظ آن

معرفی قنداب
معرفی قنداب

با توجه به اینکه آسان‌سازی ازدواج، نیاز اصلی جامعه امروزی است و عدم اگاهی و فراموشی ارزش های اسلامی باعث به وجود امدن مشکلات و موانعی در این زمینه شده و همچنین باعث از هم گسیختگی ساختار بنیادی ترین بخش جامعه ،یعنی خانواده شده است، موسسه فرهنگی مصاف (تحت نظر استاد رائفی پور ) اقدام به راه اندازی سایتی با عنوان قنداب در راستای ترویج  فرهنگ درست ازدواج و اهمیت حفظ خانواده کرده است.

 سایت قنداب با هدف زمینه سازی برای تشکیل نهاد مقدس خانواده و حفظ آن با تمرکز بر ترویج سبک زندگی اسلامی، قصد دارد میزان آگاهی جوانان در حوزه مسائل قبل از ازدواج حین ازدواج و مسائل پس از ازدواج را بالا ببرد.

 برخی از ویژگی های متمایز سایت قنداب نسبت به سایر سایت ها شامل موارد زیر است :

1- سایتی با بیش از 2000 فایل مختلف درباره ازدواج , طلاق , فرزند آوری , رابطه زناشویی و … 

2- بکارگیری سخنرانی های ده ها سخنران برتر کشور و کارشناسان فرهنگی حوزه ازدواج

3- بخش ارتباط با دفاتر مراجع و ارتباطات مردمی قوه قضاییه برای آسانی پرسش و پاسخ و ارتباط با دفاتر پاسخگویی سوالات دینی 

4- پاسخگویی به سوالات مطرح شده نوجوانان و جوانان در سایت توسط روحانیون و کارشناسان

 بخش های دیگر سایت که به زودی در دسترس عموم قرار خواهد گرفت » 

5- معرفی کتب مرتبط با ازدواج

6- معرفی موسسات و سازمان های همسان گزینی

7- معرفی مراکز ترک اعتیاد

8- ارائه مقاله های  علمی و پژوهشی

9- معرفی موسسات برگزار کننده جشن های عروسی

10- بخش جهیزیه ایرانی

بی‌شک  همراهی و مشارکت شما عزیزان و بهره‌گیری از ظرفیت‌ها و توانایی‌های موجود، میتواند برای ترویج فرهنگ تشکیل نهاد مقدس خانواده با تمرکز بر اصل “سبک زندگی اسلامی” برای خانواده های نوپا در فضای مجازی یاری ده و راهگشا باشد.

لینک ورود به سایت قنداب http://ghandab.ir

کانال قندآب در سروش : http://splus.ir/ghandab

کانال قنداب در ایتا : http://eitaa.com/ghandab

کانال قنداب در آی گپ :  http://iGap.net/ghandab

کانال قنداب در تلگرام :  https://t.me/ghandaab

پیشنهاد می کنیم مطالب قدیمی کانال ها را نیز مطالعه بفرمایید …

[su_note]

در ادامه بخوانید »» ملاک های انتخاب همسر مناسب به عنوان اولین گام ازدواج

[/su_note]

دسته‌ها
مقاله

راهنمای نگهداری گل و گیاه در تابستان + نکات تغذیه گیاه

راهنمای نگهداری گل و گیاه در تابستان
راهنمای نگهداری گل و گیاه در تابستان

 

شما جزو کسانی هستید که دوست دارند با گذاشتن چند گلدان ساده در خانه یا داشتن یک باغچه کوچک در حیاط، طبیعت را مهمان آپارتمانشان کنند؟

خب چه چیزی از این بهتر؛ اما یادتان باشد که گل‌ها و گیاهان در هر فصلی نیاز به نگهداری و مراقبت مخصوص آن فصل دارند، ربطی هم به موقعیت جغرافیایی آنها ندارد. یعنی، چه گیاه در یک باغ سرسبز در شمال کشور باشد وچه در یک واحد آپارتمانی در شهری مثل تهران، باید در هر فصل به یک شکل مورد توجه قرار گیرد.

 

حالا که تابستان از راه رسیده و هوا هم حسابی گرم شده، باید به فکر گل‌ها و گیاهان‌مان باشیم تا در این فصل حساس، سرحال و قبراق باشند. حتما می‌دانید که همین فصل تابستان، فصل رشد گیاهان است؛ پس آنها نیاز به توجه بیشتری دارند.‌ این صفحه یک راهنمای نگهداری گل و گیاه در تابستان  است.

 

میزان آبیاری گل و گیاه آبیاری در تابستان

کارشناسان می‌گویند که به‌طور کلی بهترین زمان آبیاری گیاهان در شب یا صبح است، اما ترجیح این است که این آبیاری در غروب یا همان شب انجام شود. توصیه شده که در روزهای بسیار گرم، 2بار آبیاری در روز صورت گیرد که در این صورت می‌توان آبیاری صبح را هم انجام داد. درباره علت آبیاری در شب گفته‌اند که هنگام تاریکی هوا و نبود نور خورشید، آب راحت‌تر به زمین نفوذ کرده و به ریشه گیاه می‌رسد. در زمان آفتاب درصد زیادی از آب تبخیر می‌شود و آب کمتری به گیاه می‌رسد.

 

نگران سوختن گیاه باشید

یادمان باشد این روزها که هوا گرم است و نور خورشید بسیار قدرتمند، آبیاری زیر نور خورشید باعث این می‌شود که قطرات آب روی برگ گیاهان مثل یک ذره‌بین عمل کند و اشعه خورشید با شدت خیلی زیاد تابیده و در نهایت قسمت‌هایی از سلول‌های برگ را می‌سوزاند که به مرور زمان به گل و گیاه آسیب‌زده و موجب متوقف شدن رشد آن می‌شود. اگر در زمان وجود آفتاب آبیاری می‌کنید به برگ‌های گیاهان ظریف‌تر مثل گل رٌز توجه کنید، ‌ لکه‌هایی سیاه که انگار سوخته باشند روی برگ‌ها مشاهده می‌شود.

 

غذای گل و گیاه در تابستان فراموش نشود

کود مناسب حکم غذا را برای گیاهان شما دارد. تابستان و بهار، یعنی همین روزهایی که در آن قرار داریم بهترین زمان برای کوددهی گیاهان است چون آنها در فصل رشد و نمو هستند و نیاز دارند که تغذیه مناسبی داشته باشند. البته یادتان باشد که در هر فصلی اگر گیاه شرایط خیلی بدی دارد، همان موقع لازم است این کار را بکنید، در غیر این صورت تغذیه فقط در بهار و تابستان انجام می‌شود که دفعات بیشتری به گیاه آب می‌دهیم. اگر هم تازه گلدان گیاه‌تان را عوض کرده‌اید، خیال‌تان تا چندماه بابت تغذیه راحت باشد.

 

[su_note]

در ادامه بخوانید »» درختکاری استاد شهاب مرادی و شاگردانش +گزارش آرمان پلاس شهر

[/su_note]

 

چقدر به گیاهان کود بدهیم؟

برخی فکر می‌کنند که کوددهی به گیاهان باید مثلا هنگام تعویض گلدان انجام شود، یا اینکه کوددهی به باغچه حیاط باید فقط در ابتدای فصل بهار صورت گیرد. این تصور غلط است. تابستان که فصل رشد گیاهان است اکثر آنها هر 2 تا 4 هفته یک‌بار به غذا نیاز دارند.

 

اغلب دادن غذای کمتر در دفعات کمتر بهتر از دادن غذای زیاد در فواصل زمانی نامنظم است. کودهایی با جذب کند هم وجود دارد که به‌طور معمول برای گیاهان بیرون از خانه استفاده می‌شود، نه گیاهان آپارتمانی. میزان استفاده از کود هم بستگی به حجم و سن گیاه‌تان دارد.

 

 

زیاد هم به گیاهان غذا ندهید

درست است که فصل تابستان، فصل رشد گیاهان است اما غذا دادن زیاد هم به گیاهان آسیب می‌زند. فراموش نکنید که همیشه گیاهان دچار کمبود مواد غذایی نیستند، گاهی جذب زیاد مواد غذایی نیز مشکل‌ساز است.

 

اگر گیاه شما دارای رشد تابستانه کند است یا نقاط سوخته در حاشیه و متن برگ‌ها مشاهده می‌کنید و اگر برگ‌ها پژمرده هستند و لکه‌های سفید نمکی روی خاک دیده‌اید، همه از عوارض بیشتر بودن عناصر غذایی است. شما به یک کودک هم زیاد از حد غذا بدهید، نتیجه معکوس خواهد داشت و باعث بیماری او می‌شود.

 

حواستان به نور آفتاب باشد

حتما شنیده‌اید که گیاه برای رشد به نور نیاز دارد. خب، این نکته درستی است، اما گیاهان آپارتمانی اساسا برای این با عنوان آپارتمانی خطاب می‌شوند که نیاز به نور مستقیم ندارند. پژمردگی گیاه در ساعات گرم روزهای تابستان نشان‌دهنده آن است که گیاه از نور زیاد رنج می‌برد و باید گیاه را از پنجره دورتر قرار داد یا در اواسط روز پرده‌ها را کشید.

 

نور مستقیم آفتاب برای گیاهان آپارتمانی و مخصوصا برگ‌های تازه مضر است و نباید نور آفتاب مستقیما از پشت شیشه پنجره به آنها بتابد؛ بهتر است نور از پرده توری عبور کرده و به گیاه بتابد.

 

[su_note]

در ادامه بخوانید »» کدام گیاهان مناسب آپارتمان هستند ؟ + شرایط نگهداری

[/su_note]

 

درجه حرارت مناسب گل و گیاه در تابستان

همانطور که گرما شما را اذیت می‌کند گیاه هم با حرارت زیاد مشکل دارد. کارشناسان گل و گیاهان می‌گویند که معمولا حداقل دمای مورد نیاز گیاهان آپارتمانی، 5درجه سانتی‌گراد و حداکثر 45درجه سانتی‌گراد است، اما مناسب‌ترین دما برای گیاهان آپارتمانی بین 10تا 40درجه گفته شده. شاید گیاه شما تا مدتی دمای خارج از این محدوده را تحمل کند، اما احتمالا خیلی زود افسرده و کسل می‌شود. یادتان باشد درجه حرارت و رطوبت مناسب باعث طراوت و شادابی خاصی درگیاهان می‌شود.

 

کود مایع بخرید

اگر به مراکز فروش گل و گیاه مراجعه کنید می‌توانید کود مایع بخرید که بسیار برای تغذیه گیاهان آپارتمانی و باغچه‌های کوچک خانگی مناسب هستند. کود مایع به گفته بسیاری از کارشناسان بهترین شیوه تغذیه گیاه است زیرا به اندازه کافی غذا به تمام سیستم ریشه گیاه می‌رسد. همچنین می‌توانید آن را با توجه به دوره رشد گیاه در تابستان تنظیم کنید.

 

برای توزیع بهتر این کود بهتر است قبل از دادن آن به گیاه، مطابق معمول گیاه‌تان را آب بدهید. از پودرهای قابل حل نیز می‌توانید به همین شیوه استفاده کنید. اگر گیاه‌تان در این فصل رشد و نمو، خیلی ناراحت به‌نظر می‌رسد، غذای قابل‌حل بهترین راه سرحال کردن سریع آن است.

 

گرد آورنده : مهدی واعظی

 

دسته‌ها
مقاله

داستان خیالی خواستگاری امام علی از جویریه دختر ابوجهل !!!

متنی که در ادامه میخوانید برگرفته شده از سخنرانی استاد رائفی پور درباره داستان خیالی خواستگاری امام علی از جویریه دختر ابوجهل !!!

وقتی فرزند فامیل دور ! از راویان صحیح بخاری می شود!!!

دشمنان اهل بیت در طول تاریخ  برای تنقیص مقام این بزرگواران به هر خس و خاشاکی دست انداخته اند.

یکی از این موارد جالب  را با هم مرور می کنیم :

بخاری در صحیحش ج 3، ص 1132، حدیث 2443 از “مِسْوَرُ بْنُ مَخْرَمَةَ” آورده است:

پس از بازگشت كاروان اهل بيت از اسارت شام به شهر مدينه، مسور بن مخرمه نزد امام سجاد (ع) آمد و گفت: آيا كاري هست كه به من فرمان دهی تا انجام دهم؟ فرمود: نه، مخرمه گفت: آيا شمشير رسول خدا را به من مي دهی؛ چون مي ترسم از تو بگيرند؟ به خدا سوگند! اگر آن را به من بدهی هيچگاه دست آنان به آن نخواهد رسيد مگر جانم را بگيرند، علی از دختر ابوجهل خواستگاري كرد، پيغمبر را بر منبر ديدم كه در اين باره سخن می گفت و من نوجوانی بودم كه به حد بلوغ رسيده و محتلم مي شدم، شنيدم مي فرمود: فاطمه از من است و من می ترسم(علی) در دينش دچار فتنه شود…

چند نکته :

1-اولا طبق قوی ترین اسناد تاریخی «جُوِيرية»(دختر ابو جهل) تا سال هشتم هجرت کافر بود و ازدواج با کافر حرام است.

2-براستی چرا باید سازنده این داستان تاکید کند در آن زمانی که این صحبت را از پیامبر شنیده محتلم می شده (بچه سال نبوده ، سن داشته و به بلوغ جنسی رسیده بوده )؟

 الا اینکه یک جای کار میلنگد ، آیا خود شما وقتی می خواهید خاطره ای نقل کنید تاکید می کنید که محتلم می شدید؟

3- بله درست متوجه شدید طبق شهادت علمای رجال ـ مثل «ابن حجر» در جلد 6 کتاب “العصابة” ، ص 94 ـ «مسور بن مخرمه» (راوی این حدیث)در سال دوم هجرت تازه به دنیا آمده بود. بنابراین ـ همانگونه که «ابوعلم» از علمای بزرگ دانشگاه الازهر نیز در ص 170 کتاب “فاطمة الزهراء” نوشته است ـ روایت جعلی خواستگاری علی(ع) از جویریه در سال دوم هجرت بوده است. پس در آن زمان یا «مسور» متولد نشده بود یا در قنداق بوده است! و عجیب تر اینکه ایشان در قنداق محتلم می شده و چون به سن بلوغ رسیده بوده لابد ریش و سبیلی هم داشته ،چیزی شبیه فرزند فامیل دور  البته بلا نسبت فرزند فامیل دور!!!

بنده خدا جعل کننده و سازنده این مزخرفات ترس داشته مردم پی ببرند آن زمان اصلا به دنیا نیامده بوده یا حدودا 6ماهه بوده برای همین تاکید میکرده که آن زمان محتلم می شدم!

4- این دختر (همان که می گویند امام علی قصد ازدواج با او را داشته است) تا زمان حیات پیامبر(ص) ـ سال دهم هجرت ـ اصلا به مدینه نیامد تا این اتفاقات رخ دهد.

5- آخر پدر نیامرزها می خواهید داستان درست کنید بهتر از دختر ابو جهل (از سر سخت ترین دشمنان پیامبر) نبود .

6- در یک دنیای خیالی فرضا این مزخرفاتی که بافته اند درست باشد آیا پیامبر خدا می تواند مردم  را از کاری منع کند (ازدواج مجدد) که خودش انجام داده است؟

7-با همان فرض قبلی  آیا پیامبری که حلال خدا را بر مردم حرام کند اساساً خدایی که او را فرستاده و احکامش را می شناسد؟

8-  این داستان را ساختند که ماجرایی دیگر را به حاشیه ببرند :

الف : بخاری در صحیحش  ج 3، ص 1126، ح2926، باب فَرْضِ الْخُمُسِ آورده است :

فاطمه دختر رسول خدا از ابوبكر ناراحت و از وی روی گردان شد و اين ناراحتي ادامه داشت تا از دنيا رفت.

و در جای دیگر ( ج 4، ص 1549، ح3998، كتاب المغازي) آورده است : فاطمه بر ابوبكر غضب كرد وبا وی سخن نگفت تا ازدنيا رفت.

و باز در جایی دیگر(صحيح البخاري، ج 6، ص 2474، ح6346، كتاب الفرائض) : پس فاطمه با ابوبكر قهر كرد وبا وی سخن نگفت تا از دنيا رفت.

و این روایت های بالا را در کنار روایت های ذیل قرار دهید تا ماجرا برایتان روشنتر شود :

 قال رسول اللّه (صلى الله عليه وآله): (فاطِمَة بَضْعَةُ مِنّي فَمَنْ أَغْضَبَها أَغْضَبَنِي) .

( فاطمه پاره تن من است , هر چه او را غضبناك كند مرا غضبناك كرده است ) .

صحيح البخاري ج 3 كتاب الفضائل باب مناقب فاطِمَة ص 1374/ خصائص الإمام عليّ للنسائي ص 122/ الجامع الصغير ج 2 ص 653 ح 5858/ كنز العمّال ج 3 ص 93 ـ 97/ منتخب بهامش المسند ج 5 ص 96/ مصابيح السنّة ج 4 ص 185/ إسعاف الراغبين ص 188/ ذخائر العقبى ص 37/ ينابيع المودّة ج 2 ص 52 ـ 79.

همچنین حاکم نیشابوری امام محدثین اهل سنت می گوید :

 حاكم نيشابوري در روايت صحيح نقل مي‌كند كه پيامبر فرمود : إنّ اللّه يغضب لغضبك، ويرضى لرضاك.

خداي عالم با غضب تو ، غضبناك مي‌شود و با رضايت تو راضي مي‌شود .

المستدرك: ج 3 ص 153

بله این همه داستان سرایی کردند تا بگویند اگر خدا از آن دو نفر ناراضی است(بواسطه نارضایتی حضرت زهرا از آن دو نفر) در عوضش از علی (شوهر خودش) هم ناراضی است

9- طبق این روایات قطعا هرکس حضرت زهرا را ناراضی کند و موجب غضب ایشان شود جهنمی است و چون برادران اهل سنت بنا بر اعتقاد به مقوله عدالت صحابه(همه صحابه پیامبر علی الخصوص خلفای راشدین  بهشتی هستند !!!) حالا باید بیایند جواب دهند اگر این داستان خیالی که ساخته اند درست باشد  پس بغیر از  جناب ابوبکر  و عمر ،  امیرالمونین علی (ع) هم جهنمی است (العیاذ بالله) .با این حساب تا قبلش باید کلی آسمان و ریسمان به هم می بافتند که دو صحابه را از جهنم نجات دهند حالا باید سه نفر از صحابه پیامبر (آن هم از اصلی ترین ها) را از آتش جهنم و خشم الهی نجات دهند.

آری عزیزان امکان ندارد یک انسان منصف و حق طلب در ماجرای شهادت حضرت زهرا (س) دقیق شود و حق برایش آشکار نگردد ولی افسوس عده ای دوست دارند بابت اعتقاد بی دلیل به افرادی دیگر به قعر جهنم بروند!

شگفتا از این همه تعصب وا اسفا بر این همه جهل

ان شاالله خداوند ما و ذریه و نسل ما را از بهترین و خوشنام ترین خادمان اهل بیت قرار دهد .

منبع : سایت و کانال تلگرامی موسسه مصاف

+ سوال و شبه درباره خوستگاری امام علی … در سایت مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی نیز پاسخ داده شده است. برای مطالعه پاسخ آن اینجا کلیک کنید 

[su_note]

در ادامه بخوانید »» سایت شایعات ,ایده برتر وب فارسی [شکارچیان چهل کلاغ]

[/su_note]

دسته‌ها
اخبار

نظرات امام خامنه ای در خصوص کابینه دولت دوازدهم

 

پس از چند روز ادعای گسترده دولتی‌ها درباره ارائه لیست وزرای دولت دوازدهم به رهبر انقلاب و کسب نظر موافق ایشان، دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله خامنه‌ای، در گزارشی به این القائات و شایعات پاسخ داد که متن آن را در ادامه میخوانید : 

 

دغدغه اصلی رهبر انقلاب اسلامی در خصوص کابینه

 

دولت دوازدهم به روزهای تشکیل نزدیک می‌شود؛ تا ۱۰ روز دیگر و پس از مراسم تنفیذ و تحلیف، اعضای کابینه پیشنهادی آقای رئیس‌جمهور معرفی می‌شوند. با این حال، از حدود دو هفته قبل، یک جریان خبری که از پشتیبانی پر حجم رسانه‌های خارج از کشور نیز برخوردار است، درصدد القای این ادعاست که تک‌تک اعضای کابینه با نظر رهبر معظم انقلاب اسلامی(مدظله‌العالی) انتخاب می‌شوند.

 

در خصوص منشأ و انگیزه‌های انتشار چنین شایعه‌ای، می‌توان حدس‌هایی زد اما مهمتر از آن، تبیین رویکرد رهبر معظم انقلاب اسلامی در خصوص دولت‌ها و مباشران ارشدِ رتق و فتق امور مردم در قوه‌مجریه است.

 

رویکرد کلی رهبر انقلاب در قبال دولت‌ها، رویکرد حمایتی است و ایشان بارها بر استمرار این رویکرد تأکید کرده‌اند از جمله در دیدار رمضانی با مسئولان نظام و در شرایط پسا انتخابات، مجدداً و مؤکداً گفتند: «دأب بنده هم این است که همیشه از همهٔ دولت‌ها که بر سرکار هستند حمایت میکنم؛ امروز هم همین‌جور است، بعد از این هم ان‌شاءالله تا زنده هستیم همین‌جور خواهد بود. ۲۲/۳/۹۶»

 

غرض از رویکرد حمایتی چیست؟ غرض آن است که دولتی که عهده‌دار کار سنگینِ مدیریت اجرایی است، بتواند به وظایف خود عمل، و از مشکلات کشور و مردم گره‌گشایی کند. یک لازمه اساسی در تحقق این هدف، انتخاب مسئولانی است که از بُن دندان به اصول انقلاب و وظایف خود معتقد باشند و شأن خود را نوکری و خدمتگزاری به مردم بدانند.

 

بیشترین تأکیدات رهبر انقلاب در سالهای اخیر بر حل مشکلات معیشتی مردم و قوی کردن اقتصاد کشور بوده است؛ مغرضانی که جز بدخواهی برای ایران و مردم در سر ندارند، تلاش کردند این تأکیدات را به مخالفت رهبری با دولت ترجمه کنند، در حالی‌که این رویکرد رهبر انقلاب، بالاترین سطح از کمک و حمایت از دولت بود؛

 

نتیجه تلاش برای دور نگه‌داشتن دولت از حاشیه‌ها و هدایت آن به میدان خدمت و اقدام و عمل، در صورتی که با همراهی دولت همراه شود، موفقیت دولت و اقبال عمومی به خدمات دولت خواهد بود و این چیزی نیست، جز سرافرازی و موفقیت برای دولت و نظام.

 

بنابراین، حساسیت اصلی رهبر انقلاب اسلامی در انتخاب مسئولان در همه دولت‌ها معطوف به این منطق بوده است که فلسفه وجودی مسئولان در نظام اسلامی، خدمتگزاری به مردم است و باید مسئولانی انتخاب شوند که به مسئولیت به‌عنوان فرصتی برای خدمت و جلب رضای خداوند و بندگان او بنگرند نه آنکه مسئولیت را همچون غنیمت و طعمه‌ای بدانند و آن را وسیلهٔ برای بیشتر چنگ زدن به دنیا و جلب سخط خدا و خلق او کنند.

 

با فهم این منطق، رویکرد رهبر انقلاب در قبال انتخاب وزیران نیز مشخص می‌شود؛ رویه ثابت در همه دولت‌ها، هماهنگی با رهبری در انتخاب وزیران دفاع، امور خارجه و اطلاعات بوده است، و این هم،حسب تکالیفی است که در قانون اساسی برای رهبری در امور سیاست خارجی و دفاعی- امنیتی تعیین شده است.

 

در خصوص برخی وزارتخانه‌ها مثل علوم، آموزش‌وپرورش و ارشاد اسلامی، رهبر انقلاب اسلامی حساسیت‌هایی دارند، چراکه انحراف در آنها، موجب ایجاد انحراف در حرکت کلان کشور به سمت آرمانها می‌شود و نگهبانی و مراقبت در خصوص حرکت عمومی به سمت آرمانها وظیفه قطعی رهبری است اما در انتخاب مسئولان این وزارتخانه‌ها، ورود نمی‌کنند؛

 

و در خصوص اکثریت کابینه نیز در همه ادوار تا آنجاکه از سوابق امر بر می‌آید نظری ابراز نمیکنند لکن همواره تأکید دارند که وزیران، افرادی کاری و به‌دور از حاشیه باشند، زیرا همان‌طور که در نظر مردم، کارآمدی و موفقیت دولت، موفقیت نظام است، ضعف و ناکارآمدی دولت نیز به حساب نظام گذاشته می‌شود.

 

رهبر انقلاب در مراسم ۱۴ خرداد امسال گفتند: «بر طبق قانون‌اساسی، رئیس‌جمهور از امکانات بسیار گسترده‌ای در کشور برخوردار است؛ خیلی از کارها را میتوانند انجام بدهند؛ از این امکاناتی که در اختیار دارند استفاده کنند، ظرفیّت‌های داخلی را بالفعل کنند، هیچ درنگی در عمل به وعده‌هایی که به مردم داده شده‌است صورت نگیرد. مسئولین را، مسئولان بخش‌های مختلف را -حالادر دولت دوازدهم- جوری انتخاب بکنند که کارکن و فعّال و پای‌کار وتوانا باشند؛ یعنی توانایی آنها بتواند کارها را ان‌شاءالله پیش ببرد. اگر خدای نکرده در بخشهای مختلف -چه اقتصادی و چه غیراقتصادی- یک بخشی از خود ناکارآمدی نشان بدهد، این به حساب ناکارآمدی نظام گذاشته خواهد شد و این بی‌انصافی است؛نظام کارآمد است؛ بخش‌های مختلف باید بتوانند خودشان را پابه‌پای نظام پیش ببرند.»

 

بنابراین، شایعات و القائات اخیر پایه در واقعیت ندارد و دغدغه رهبر انقلاب اسلامی در قبال کابینه، به‌طور ذاتی معطوف به کارآمدی و انتخاب افرادی است که فکر و ذکر آنان، کار شبانه‌روزی و حل مشکلات مردم باشد.

 

منبع : سایت khamenei.ir

دسته‌ها
صوت

«سرزمینی که حسابش از زمین جداست»[در زنگ بیداری 235بشنوید]

برنامه زنگ بیداری 235 از تولیدات سایت صدای میقات اوایل اردیبهشت 96 منتشر شد . این برنامه در بخش های مختلف به بررسی مسائل فرهنگی سیاسی روز ایران می پردازد . در ادامه فهرستی از برنامه های این قسمت زنگ بیداری را می خوانیم :

 

* بمب خنده (نمایشهای طنز) به مناسبت مبعت حضرت محمد ص …کاری از بروبچه ها گروه نمایش زنگ بیداری

*گلهای یاس (سرزمینی که حسابش از زمین جداست) به یاد فرمانده شهید محمد بروجردی معروف به مسیح کردستان

*حکایت ( این کدخدا را باید عوض کنیم) با اجرای آقای صفری

*روحانی مچکریم : دفاع از فرمانده حسن!!! رکورد افتتاح پروژه ها در دولت رکود؟ روزی چندین افتتاح!!! مناظره بی مناظره (نشکنیم قلمها را) !!! اعتراض مردم به جلوگیری دولت از پخش زنده مناظره ها از رسانهٔ ملی…

*حرف دل سخنی با امام زمان عج

 

زنگ بیداری 235 را انلاین بشنوید: 

دانلود mp3 (شانزده مگابایت) 

 

درباره صدای میقات :

مهم‌ترین هدف رادیو صدای میقات ارتقا و رشد اخلاق دینی و انقلابی در میان فرزندان نسل سوم انقلاب هست

و هدف اصلی دشمنان اسلام از بین بردن همین اخلاق است ، که اگر اخلاق را ریشه کن کنند ، مراحل بعدی تخریب را خیلی سریع‌تر تمام می کنند

ان شا الله با صدای میقات و صداهای دیگری که در آینده به این راه خواهند پیوست ، هیچ‌گاه به هدف شومشان نخواهند رسید  

منبع صوت : سایت صدای میقات 

 
دسته‌ها
صوت

نقش برجام در کشته شدن مردم یمن [در رادیو زنگ بیداری 234 بشنوید]

برنامه زنگ بیداری 234 از تولیدات سایت صدای میقات اواخر فروردین ۹۶ منتشر شد . این برنامه در بخش های مختلف به بررسی مسائل فرهنگی سیاسی روز ایران می پردازد . در ادامه فهرستی از برنامه های این قسمت زنگ بیداری را می خوانیم : 

 

*حکایت (راهزن و راهب) با اجرای آقای صفری

*گلهای یاس (منافقین جگرش را خوردند) به یاد شهید پاسدار سعید وکیلی

*روحانی مچکریم: نظر مردم درباره کاندید شدن مجدد حسن روحانی…بی بی سی بالاخره  رئیس جمهور منتخب خود را معرفی کرد!!!

نقش برجام در کشته شدن مردم مظلوم یمن توسط آل سعود…

*نفس حق (در مقابل دروغگو می ایستیم) سخنان آموزندهٔ شهید دکتر بهشتی

*(حرف دل) سخنی با امام زمان عج

 

زنگ بیداری 234 را آنلاین بشنوید : 

دانلود mp3 (شش مگابایت)

 

درباره صدای میقات :

مهم‌ترین هدف رادیو صدای میقات ارتقا و رشد اخلاق دینی و انقلابی در میان فرزندان نسل سوم انقلاب هست

و هدف اصلی دشمنان اسلام از بین بردن همین اخلاق است ، که اگر اخلاق را ریشه کن کنند ، مراحل بعدی تخریب را خیلی سریع‌تر تمام می کنند

ان شا الله با صدای میقات و صداهای دیگری که در آینده به این راه خواهند پیوست ، هیچ‌گاه به هدف شومشان نخواهند رسید 

 

دسته‌ها
مقاله

مسواک نزدن و پوسیدگی دندان ها چه عواقبی دارد؟ از دیابت تا بیماری ریه

مسواک نزدن و پوسیدگی دندان ها
مسواک نزدن و پوسیدگی دندان ها

ایده‌آل‌ترین روش رعایت بهداشت دهان و دندان مسواک زدن و نخ دندان کشیدن بعد از هر وعده غذایی است؛ اما حداقل ۲بار مسواک زدن در شبانه‌روز و یک‌بار نخ دندان کشیدن به هنگام خواب لازم است.

به‌دلیل کمتر ترشح کردن بزاق دهان در زمان خواب شبانه، میکروب‌های لثه و دندان بیشترین فرصت را برای شیوع پوسیدگی دندان‌ها به‌دست می‌آورند. مسواک نزدن و پوسیدگی دندان ها مقدمه انواع بیماری‌هاست که در این مطلب به آن اشاره می‌کنیم.

 

دندان‌های لق

فارغ از بوی بد و خرابی دندان‌ها، آلودگی‌های موجود باعث آبسه دندان و تخریب بافت لثه می‌شود. آبسه دندانی، وضعیتی است که به‌دنبال عفونت دندانی و درگیر شدن مغز دندان یا پالپ دندان به‌وجود می‌آید. در این شرایط میکروارگانیسم‌های درون دهان باعث ایجاد عفونت اطراف ریشه می‌شوند.

میکروارگانیسم‌های بی‌هوازی استخوان فک را تخریب می‌کنند و در نتیجه دندان در دهان لق و از فک جدا می‌شود. تنها راه پیشگیری از این بیماری مسواک زدن روزانه و رعایت بهداشت دهان است.

 

ریشه زایمان زودرس

تحقیقات زیادی بر ارتباط بیماری لثه با زایمان زودرس تأکید کرده است. باکتری‌های بیماری‌زا درون دهان زن باردار می‌توانند به جفت یا مایع آمنیوتیک وارد شوند و احتمالا با افزایش میزان عوامل زیست‌شناختی القاکننده زایمان، باعث زایمان زودرس شوند. زنان بارداری که دچار بیماری پریودنتال هستند، ممکن است تا 7برابر با احتمال بیشتر نوزادی به دنیا آورند که زودرس، با وزن کم و یا نارس باشد.

 

درمان بیماری‌های بافت‌های اطراف دندانی (پریودنتال) در جریان بارداری ممکن است دیگر بیش از حد دیر شده باشد، زیرا عفونت ممکن است از قبل در بدن زن منتشر شده باشد. به همین علت است که داشتن سلامت دهان و دندان و ارزیابی دندانپزشکی پیش از باردارشدن ضروری است.

 

[su_note]

در ادامه بخوانید »» احکام مسکرات و مشروبات مست کننده مثل الکل یا انگور

[/su_note]

 

بیماری‌های تنفسی

عفونت‌های باکتریایی تنفسی از طریق ورود قطرات ریز مایع از دهان و گلو به درون ریه‌ها به‌وجود می‌آیند. به همین دلیل باکتری‌هایی که درون دهان رشد می‌کنند، به‌خصوص در افرادی که دچار بیماری‌های بافت اطراف دندان هستند، می‌توانند باعث ایجاد عفونت‌های تنفسی مانند ذات‌الریه شوند.

 

کسانی که ریه‌های آسیب‌پذیری دارند مانند سالمندان و کودکان بیشتر به مراقبت‌های دهانی نیاز دارند. افراد دچار برونشیت مزمن و سایر بیماری‌های انسدادی مزمن ریه که از قبل ازجمله به‌علت سیگار کشیدن مداوم، دچار آسیب ریوی هستند، از همین طریق ممکن است دچار حملات عفونت شوند. رعایت بهداشت دهان و دندان در این مورد نیز احتمالا می‌تواند به سلامت تنفسی کمک کند.

 

رابطه دوطرفه دندان و دیابت

بین پوسیدگی دندان و بیماری دیابت ارتباط دوطرفه‌ای وجود دارد. دیابت خطر بیماری‌های لثه، پوسیدگی دندان، از دست دادن دندان، خشکی دهان و انواع مختلف عفونت‌های دهانی را افزایش می‌دهد و همچنین بهداشت نامناسب دهان و در نتیجه عفونت شدید لثه می‌تواند باعث دشوار شدن کنترل دیابت شود.

 

در واقع عفونت باعث می‌شود که قند خون بالا رود و به انسولین بیشتری برای کنترل قند خون نیاز باشد. دیابتی‌هایی که دچار بیماری‌های پریودنتال هستند، باید مورد معالجه قرار گیرند تا عفونت دهانی آنها ریشه‌کن شود. باکتری‌ها به ارگان‌های دیگر که حتی از دهان نیز دورتر هستند سرایت کرده و خطر عفونت را تشدید می‌کنند.

 

بدن افراد دیابتی کمتر در برابر درمان عفونت‌ها واکنش نشان می‌دهد و زخم‌هایشان با سرعت کمتری ترمیم می‌شود؛ بنابراین، این افراد علاوه بر دقت در مسواک روزانه، باید هر 6ماه یک‌بار به دندانپزشک مراجعه کنند. یک مطالعه روی 113بیمار مبتلا به بیماری لثه‌ای و دیابت نوع 2 نشان داده است که درمان بیماری لثه‌ای با جرم‌گیری و تجویز آنتی‌بیوتیک داکسی سایکلین، باعث کاهش عوارض بیماری دیابت می‌شود.

 

اتصالات پوسیده

باکتری‌هایی که ذکرش رفت، راه را برای آسیب مفاصل نیز باز می‌کنند. برخی تحقیقات نشان داده است که احتمال آرتریت روماتوئید (روماتیسم مفصلی) در افرادی که به بیماری‌های عفونی لثه مبتلا هستند بسیار بالاتر است. روماتیسم یک بیماری خود ایمنی است که کل بدن را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. انواع مختلف از ساییدگی و پارگی غضروف‌ها (استئوآرتریت) تا التهاب مفاصل (آرتریت روماتوئید) که در نتیجه افزایش فعالیت سیستم ایمنی بدن است، انواع مختلفی از آرتروز است.

 

نتایج تحقیق دانشگاه جان هاپکینز مریلند نشان می‌دهد، یک نوع میکروب خاص ارتباط بین بیماری لثه و آرتروز روماتوئید را نشان می‌دهد. محققان دریافته‌اند افراد مبتلا به بیماری لثه، دوبرابر بیشتر در معرض ابتلا به آرتروز روماتوئید قرار دارند. باکتری موسوم به A. actinomycetemcomitans می‌تواند هم موجب بیماری لثه و هم آرتروز روماتوئید شود.

 

این باکتری لثه‌ها را درگیر کرده و سپس موجب تورم مفاصل به‌عنوان عارضه جانبی آن می‌شود. برخی از باکتری‌های عامل پارادونتیت (التهاب لثه‌ها و بافت استخوانی دندان‌ها) آنزیمی تولید می‌کنند که اسیدآمینه آرژینین را به سیترولین تبدیل می‌کند که برای بدن بیگانه است. سیستم دفاعی بدن در برابر این مولکول بیگانه شروع به تولید آنتی‌بادی‌هایی می‌کند که جزو علائم آرتریت روماتوئید (بیماری خودایمنی) محسوب می‌شوند.

 

[su_note]

در ادامه بخوانید »» کدام گیاهان مناسب آپارتمان هستند ؟ + شرایط نگهداری

[/su_note]

 

دریچه‌های آلوده

سلامت قلب بر دهان و بالعکس تأثیر مستقیم می‌گذارد. افرادی که دچار بیماری‌های دندان یا لثه هستند، دو برابر بیشتر نسبت به دیگران، در خطر ابتلا به بیماری قلبی قرار دارند. تعداد باکتری‌های موجود در دهان بیماران قلبی و کسانی که دچار حملات قلبی شده‌اند، نسبت به افراد سالم بسیار بیشتر است.

 

باکتری‌های لثه که موجب بروز پلاک‌های دندانی می‌شوند، می‌توانند از دهان به جریان خون منتقل شده و احتمال تشکیل لخته‌های خونی، خطر حمله قلبی و بیماری‌های قلبی را افزایش دهند. مسواک نزدن باعث تجمع باکتری استرپتوکوک در دهان می‌شود. این باکتری در خون پروتئینی به نام PadA را روی سطح خارجی خود جذب کرده و موجب تجمع پلاکت‌های خون و تشکیل لخته خون می‌شود.

 

اگر شما سیستم ایمنی قوی داشته باشید، ورود باکتری‌ها به جریان خون مشکلات کمتر و دیرهنگام‌تری ایجاد می‌کند اما اگر سالمند یا مبتلا به بیماری‌هایی مانند سرطان باشید، آسیب جدی‌تری به بدنتان وارد می‌کند. باکتری‌ها به دریچه‌های قلب بیمار می‌چسبند و باعث سکته قلبی می‌شوند.

نویسنده : زهرا رفیعی (همشهری دو)

 

دسته‌ها
گفت‌وگو

نظر استاد حسن عباسی درباره احزاب سیاسی و نظام آموزشی ایران

 

 هرچند استاد حسن عباسی را معمولاً از پشت تریبون دانشگاه‌ها می‌شناسیم اما او به شدت به وضعیت امروز دانشگاه‌ها حمله می‌کند و معتقد است که در آینده نسل چهارم دانشگاه با مدلی شبیه به اندیشکده یقین شکل خواهند گرفت. عباسی در این گفت‌وگو درباره سیاست و اعتقادش به مرگ اصلاح‌طلبی و اصولگرایی هم سخن می‌گوید. علاوه بر اینها این گفت و گو فرصتی بود تا کمی هم به انتقاداتی که علیه او مطرح است بپردازیم. در ادامه متن کامل این گفت‌وگو تقدیم می‌شود : 

 

سوال : آقای عباسی، شما را دکتر صدا بزنیم؟

 

نه به من دکتر نگویید. به چند دلیل از این صفت برای من استفاده نکنید. اولین نکته این است که در دین ما اعتباریات به شرط و شروطی معتبر است به علاوه اینکه در روز قیامت اولین چیزی که باطل می‌شود اعتباریات است.

 

نکته مهمتر در حوزه تمدن‌سازی است. تمدن با شاخص‌ها ساخته می‌شود. الآن غرب در آموزش و پرورش شاخصی دارد به نام ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان یا در دانشگاه لیسانس، فوق لیسانس و دکترا، حالا کی گفته باید 136 واحد پاس کنی تا لیسانس بگیرید کسی نمی‌داند. هرکس این شاخص‌ها را وارد نظامش کند تمدن غربی را پذیرفته است.

 

وقتی مناسبات اجتماعی شکل می‌گیرد شما سنجه نیاز دارید. برخی از سنجه‌های مادی هستند مانند سنجه‌های متریک و اینچ و پوند برخی هم غیر مادی هستند؛ مانند سنجه‌های آموزش، سنجه‌های نظامی و غیره. وقتی ما مدعی تمدن نوین اسلامی هستیم باید تکلیف خودمان را با این سنجه‌ها مشخص کنیم. ناکارآمدی این سنجه‌ها در جامعه امروز بیش از پیش خودش را نشان داده است.

 

شما می‌دانید از سال 79 که مسئله کرسی نظریه‌پردازی مطرح شد، حکومت التماس کرده که اندیشمندان بیایند کرسی نظریه‌پردازی راه بیاندازند اما بر اساس آماری که مسئول این بخش در شورای عالی انقلاب فرهنگی داد در 15 سال گذشته یک نفر هم نتوانسته کرسی نظریه‌پردازی برگزار کند. 70 هزار استاد دانشگاه داریم. اگر از هر هزار نفر یک نفر کرسی نظریه‌پردازی برگزار می‌کرد الآن 70 کرسی نظریه‌پردازی داشتیم. این دلیل بی‌اعتبار شدن مفهوم دکترا در ایران است.

 

شگل دیگری از بی‌اعتباری مدرک در ایران، مصاحبه چند روز پیش معاون وزیر علوم بود که اعلام کرد چند هزار دکترای بی‌کار در کشور است. یک سنجه غلط وارد کشور ما شد که هرکس مدرک دکترا Phd داشته باشد دیگر حکیم است.  Phd  یعنی در آن علم مورد نظر فیلسوف است. این امروز دیگر معتبر نیست. امروز استفاده از واژه بی‌اعتبار و بی‌آبرویی مثل دکتر برای افرادی که واجد تفکر و علم هستند، نقض غرض است. ما به هیچ وجه نباید از سنجه‌های تمدن غربی برای جامعه اسلامی استفاده کنیم.

 

نظام دانشگاهی ما آبرویش با گزارش مجله ساینس و نشریات دیگر رفت. جلوی دانشگاه تهران تز دکترا و فوق لیسانس را با چند میلیون تومان می‌خرند. ما در اندیشکده سالی 300 الی 400 مورد پروژه را باید به دانشگاه‌های اصلی کمک کنیم تا موضوعاتی که کارشناس برایش ندارند را انجام دهند. نظام دانشگاهی ما بی‌اعتبارتر از آن است که مدرکش برای کسی ارزش بیاورد.

 

جامعه ما در دوره جدید با سنجه‌های جدیدی در عرصه اقتصاد، علم، مسائل نظامی و غیره آشنا خواهد شد. ما دفاع مقدس را بدون مدارج معمول نظامی طی کردیم. من به عنوان کسی که تنها کرسی نظریه‌پردازی تهران را در 15 سال گذشته با 6 الی 7 هزار دانشجو برگزار کردم، موجب شرمندگی می‌دانم که واژه دکتر را برای خودم یا شاگردانم استفاده شود. آنهایی که آدم‌های کوچکی هستند، بگذارید سرگرم این واژه‌ها باشند.

 

یک روزی کلمه تیمسار آبرویی در ایران داشت. مقام معظم رهبری تذکر دادند که این واژه معنی بدی دارد. عوضش کردند جایش امیر گذاشتند حالا امیدوارم تا کسی به اینها نگفته است واژه دیپلم معنی بدی دارد خودشان عوضش کنند. اینها امروز مد است.

 

من معتقدم شاخص مهم برای دانش افراد این است که فرد بتواند کرسی نظریه‌پردازی داشته باشد. یک دوره‌ای گفتند اعتبار به مقالات است. خب امروز همه می‌دانیم این بی‌اعتبار شده است. امروز در جهان شاخص دانش این است که شما کرسی داشته باشید و حرف بزنید. وقتی اساتید نمی‌توانند مثل شریعتی در حسینه ارشاد حرف جدید بزند و هر ترم می‌رود سر کلاس درس‌های تکراری می‌دهد خب بساط تحصیلات تکمیلی را جمع کنید.

 

[su_note]

در ادامه بخوانید »» مصاحبه دکتر عباسی با جهان نیوز درباره عفاف و حجاب

[/su_note]

 

سوال : شما گفته بودید ما باید یک جریان سیاسی با عنوان تحول‌گرایان در برابر اصولگرایان و اصلاح‌ طلبان ایجاد کنیم. به اعتقاد شما سنجه‌های این جریان سیاسی چه چیزهایی است؟

 

 من معتقدم اصولگرایی و اصلاح‌طلبی مرده است. اصلاح‌طلبان آمدند واژه رفرمیست را از غرب گرفتند. اصلاح در قرآن مقابل افساد قرار دارد. این با مفهوم رفرم تفاوت دارد. تغییر فرم و شکل لزوما ارزشمند نیست. ممکن است یک فرم مصلحانه را مفسدانه کنید. رفرمیست‌ها در ایران از واژه اصلاح‌طلب استفاده کردند. امروز احزاب، وزرا و دانشگاهیانشان صراحتاً می‌گویند ما لیبرال هستیم. حرکت از نظام اسلامی به لیرالیسم، اصلاح نیست. از این نظر ما جناح لیبرال داریم نه اصلاح‌طلب. این چیزی است که خودشان به صراحت می‌گویند. خدا پدرشان هم بیامرزد که اینگونه صریح حرف می‌زنند.

 

حالا می‌ماند اصولگرایان. وقتی می‌گوییم کسی به اصولی پایبند است باید مشخص باشد که چه اصولی. بالاترین حد این موضوع این است که ما بر اصول توحید پایبند هستیم. وقتی به این اصول و معارف نگاه می‌کنید می‌بینید این مسائل صفر و یکی است. حق و باطل، نور و ظلمت و امثال این. حد وسطی ندارد.

 

صفر را باید بزنی، یک را اقامه کنی. کسی که اصولگرا است باید به این صفر و یک‌ها پایبند باشد. تجربه نشان داد برخی اصولگرایان حساسیتی روی این مسائل ندارند. صفر و یک برای آنها علی‌السویه است. بسیاری از اصولگرایان در اوایل انقلاب بودند و می‌دانند امام چه موضعی در برابر لیبرال‌ها داشت. ایدوئولوژی لیبرال منحوس است لذا لیبرال‌ها نجس هستند و نباید وارد سازوکار نظام شوند.

 

ما در بین اصولگرایانی افرادی را می‌بینیم که خط قرمزی با لیبرال‌ها ندارند. قاطبه اینها افرادی هستند که بین اسلام و لیبرالیسم نمی‌توانند تفاوت قائل شوند. همه سنجه‌های تمدن غرب را می‌پذیرند. فرزندانشان در آمریکا درس می‌خوانند بعد اصولگرا هستند. خودشان وسط مرگ بر آمریکا گفتن می‌روند آمریکا یا انگلیس دکترا می‌گیرند.

 

شاخص ما برای اینکه اصولگرایان مرده‌اند این است که اگر از عمده این گروه‌ها بپرسیم فلان فرد یا گروه رسماً می‌گوید ما لیبرال هستیم؛ موضع شما چیست؟ می‌گویند چه اشکالی دارد؟ مشکل بعدی آنها این است که مدارک دانشگاه‌های غربی را گرفتند و تفکرشان لیبرال شده‌است. معتقدند باید اصول آنها را در اقتصاد پیاده کنیم.

 

لذا امروز معتقدم اینها مرده‌اند. چند وقت پیش تشبیه قشنگی دیدم. می‌گفتند اصلاح‌طلبان یک فولکس قدیمی هستند و به زور راه می‌روند. اعتدال‌گرایان هم مثل ژیان از کار افتاده هستند. اصولگرایان هم مانند یک پیکان لهیده هستند اما جریان انقلابی یک بی‌ام‌دبیلیو تندرو است. بله بی‌ام‌دبیلیو تند می‌رود.

 

اما فولکس و ژیان و پیکان که راه نمی‌روند. اصلاح‌طلبان و اعتدال‌گرایان حرف جدیدی ندارند. در عرصه فرهنگ کل تلاششان آزاد گذاشتن کنسرت و پهنای باند اینترنت است. در عرصه اقتصاد ذوب شدن در اقتصاد جهانی و در سیاست هم دنبال پذیرش هژمونی ایالات متحده هستند. کسی بین اینها هست که بتواند حرف جدیدی بزند؟ اصولگرایان هم همینطور.

 

یک اصولگرا داریم که کرسی نظریه‌پردازی داشته باشد؟ وقتی می‌پرسیم ایدئولوگ شما کیست می‌گویند مبانی نظر ما نظرات امام و مقام و معظم رهبری است. چرا دروغ می‌گویید؟ کجا مبانی نظری شما نظرات امام و رهبری است؟ تکلیف خودتان را مشخص کنید. مدل شما برای اقتصاد و فرهنگ جامعه چیست؟

 

اصولگرایان و اصلاح‌طلبان فقط از نفی یکدیگر قدرت می‌گیرند. این می‌گوید او خورد و برد بهتر است من بیایم. آن یکی هم همینطور. پا روی دوش هم می‌گذارند و جلو می‌آیند. تحولگرایی اصطلاح مقام معظم رهبری است. انقلابی هم اصطلاح ایشان است. انقلابی بودنی که ایشان مطرح کرد در برابر جریانی بود که در مجمع تشخیص مصلحت نظام معتقد بود انقلاب اسلامی تمام شده است و ما الآن باید به فکر جمهوری اسلامی باشیم.

 

رهبری فرمودند نخیر انقلاب تمام نشده و من انقلابیم. سال 85 رهبر انقلاب به دستگاه‌های مختلف گفتند که طرح تحول آماده کنند. تحول صداوسیما، ساختارهای نظامی، آموزش و پرورش و غیره. کارهایی انجام شد ولی بیشتر آنها زمین ماند. لذا مسئله تحول‌خواهی بحث جدیدی نیست. یک پرچم بر زمین مانده‌ای است که جریان انقلابی باید آن را از زمین بردارد.

 

پس مبحث تحول‌خواهی گفتمان جریان انقلابی است که در 10 سال گذشته ادبیات آن را رهبری ساخته‌اند. از این رو معتقدم رویش سوم انقلاب جریانی جوانانی است که پیگیر این صحبت‌های تحولگرایانه هستند. این نسل گفتمان دارد اما اصولگرایان و اصلاح‌طلبان حرف جدیدی ندارند و تنها کاری که می‌کنند، این است که جلوی حرف زدن دیگران را بگیرند.

 

[su_note]

در ادامه بخوانید »» دانلود سخنرانی دکتر عباسی درباره زنای ذهنی [ویژه]

[/su_note]

 

 

سوال : یکی از سوالاتی که همیشه درباره شما مطرح شده، این است که چرا در همه موضوعات اظهارنظر می‌کنید؟ یک روز داور جشنواره فجر هستید. یک روز درباره سیاست، یک روز درباره اقتصاد. مگر می‌شود یک نفر متخصص همه چیز باشد؟

 

 افراد کوچک و حقیر با ذهن‌های میکرو وقتی وارد دبیرستان می‌شوند یک رشته جزئی انتخاب می‌کنند. هرچه هم رو به جلو می‌روند همینطور جزئی‌تر می‌شوند. این شیوه آموزش استقرایی است که مختص غربی‌ها است. می‌شود نگاه دیگری هم داشت. شما در دامنه حکمت وقتی به قاعدت القواعد مجهز شوید، به همان سادگی که در فرهنگ می‌توانید نظر بدهید، در سیاست و اقتصاد و صنعت هم می‌توانید نظر بدهید.

 

پس مولفه اول غلط بودن نگاه غربی است. این مخالف حکیم پروری است. جهت‌گیری در نظام چهارم آموزشی حکمت بنیانی است. دانشگاه نسل اول آموزش بنیان بود. نسل دوم پژوهش بنیان، نسل سوم کارآفرین اما نسل چهارم دانشگاه‌ها حکمت بنیان خواهد بود. رسیدن به دانشگاه حکمت بنیان با جزئی‌نگری تناقض دارد. نمی‌شود حکیمی باشد که در طب فقط چشم را بلد باشد. یا فقط قلب بلد باشید.

 

الآن از دید شما شاید این عجیب باشد اما نگاه غربی‌ها غلط است. می‌گویند زمان بوعلی سینا دانش بشری اینقدر زیاد نبود. مگر ما تا امروز توانستیم شاخه‌های جدیدی ایجادی کنیم؟ همان قبلی‌ها را جزئی‌تر کرده‌ایم. هرچه دانش کسی بیشتر می‌شود باید کل‌نگرتر شوند. در غرب فقط علوم استراتژیک چیزی شبیه نگاه حکمی دارد که از سطح تکنیک بالاتر می‌آید.

 

در اندیشکده، مسئله اصلی ما جامعه‌سازی و هرم جامعه است. یک نظام اجتماعی به صورت عمومی 140 زیرنظام دارد که هر کدام ده زیر نظام دارند و می‌شود هزار و 400 زیرنظام جزئی‌تر. شما می‌توانید تنها به یک زیرنظام‌ها مسلط باشید و جامعه‌سازی کنید؟ یعنی درباره نظام آموزش و پرورش صحبت کنید در حالی که چیزی از نظام کشاورزی و رسانه و غیره ندانید؟ اجزاء یک سیستم باید با هم در ارتباط باشند تا کار کنند.

 

این نهادهای گوناگون باید در ارتباط با هم خدمات ارائه کنند. شما نمی‌توانید استراتژیست بپرورانید اما آنها بر این 140 حوزه اشراف نداشته باشند. شما مجبورید همان اندازه که سیاست‌گذاری امنیت ملی را آموزش می‌دهد، درباره سیاستگذاری کشاورزی و آموزش و پرورش و غیره هم بیاموزید.

 

لذا در جواب سوال شما دو نکته وجود دارد. اولی اشتباه بودن نگاه غربی است. دومی هم هرم جامعه مهدوی با 140 زیرنظام قرآنی است که در اندیشکده برای هر کدام از آنها هم یک پایان‌نامه انجام شده است. این پایان‌نامه‌ها در همین دانشگاه‌های مطرح کشور مثل تهران و شریف و امیرکبیر دفاع می‌شوند.

 

دانشجویانی که 10 سال در این دانشگاه‌ها و موسسه ما آموزش دیده‌اند در دوره دکترا هم زمانی که روی همه این حوزه‌ها اشراف دارند روی یکی از آنها کار می‌کنند و پایان‌نامه می‌دهند. شما می‌دانید برای هر پایان‌نامه 3 استاد راهنما، مشاور و ممتحن وجود دارد. لذا یک جمع دانشگاهی تأیید می‌کنند که این حرف‌ها منطقی و صحیح است.

مسئله سر این است که آیا نظراتی که اندیشکده می‌دهد آیا کسی می‌تواند آن را رد کنند. آیا نظراتی که ما تا کنون ارائه دادیم غلط بوده است؟ یعنی چی «چرا شما در همه چیز نظر می‌دهید؟» مگر حرف غلط زده‌ایم؟ هرجا مشکل دارد بگویید.

 

امروز از دید برخی افراد کوچک و حقیر این مسائل عیب است اما شما وقتی فیلسوفان بزرگ را نگاه می‌کنید می‌بینید واجد دستگاه فکری هستند. فردی مثل هگل فلسفه، حق دارد، سیاست دارد، اجتماع دارد. درباره ملاصدرا و کانت و افلاطون و ارسطو هم همینطور هستند. اتفاقاً این نقطه قوت اندیشکده است. ادبیات اندیشکده، رو است. ما نرفتیم پشت درهای بسته صحبت کنیم. نظرات ما در دسترس است خب بیایند نقد کنند. هیچکس تا کنون صحبت‌های ما را رد نکرده است.

 

سوال : چند ماه پیش وقتی یاشار سلطانی به اتهام انتشار اسناد محرمانه زندانی شد، شما با خانواده ایشان دیدار کردید. خیلی‌ها از شما انتقاد کردند که این کار ولو اینکه با انگیزه مبارزه با فساد باشد، تقویت یک رویه غلط است. الآن تصور نمی‌کنید آن کار اشتباه بود؟

 

مسئله من یک نکته بود. در نظام ما ممکن است جایی مثل شهرداری مسائلی داشته باشد. بخش دیگر حکومت ما سازمان بازرسی کل کشور بود که باید روی آن اسناد، مهر طبقه‌بندی می‌زند اما نزده بود. مشکل سوم مربوط به بخش دیگری از حکومت بود به نام شورای شهر تهران که برخی اعضای آن اسناد را به این خبرنگار داده بودند.

 

در این میان قوه قضائیه ما باید برود با آخرین نفر که حالا به قول شما او هم تخلفی انجام داده است، برخورد کند؟ ما هم موافقیم با هرکس که تخلفی انجام داده است برخورد شود اما از آن گردن کلفته شروع شود. ظاهراً در کشور ما باب شده همیشه ضعیف‌ها را می‌گیرند، قوی‌ها قسر در می‌روند. پیام آن کار ما به نظام و نیروهای انقلاب این بود که در باب برخورد با فساد دارد فضایی به وجود می‌آید که دانه درشت‌ها فرار می‌کنند و ضعیف‌ها گیر می‌افتند.

 

بعد از من آقای سعید زیباکلام و بچه‌های تشکل‌های دانشجویی رفتند. مهم‌ترین دست‌آورد آن هم این بود که رسانه‌های ضد انقلاب نتوانستند از این موضوع سوءاستفاده کنند. در این ماجرا وکیل پرونده و تشکل‌های دانشجویی خیلی هوشمندانه عمل کردند اما جناح‌های سیاسی ناراحت شدند. اصلاح‌طلبان می‌خواستند از این ماجرا استفاده کنند، دیدند نشد. جناح اصولگرا هم تصور می‌کردند این کار ما علیه شهرداری است.

 

ما اصلاً با این بازی‌های سیاسی کاری نداریم. ما وظیفه داریم بر اساس تکلیف دینی‌مان برای عدالت قیام کنیم. در 15 سال گذشته همه شاهد بودند در مسائلی که دیگران وجودش را نداشتند ما ورود کردیم و انشاءالله در آینده هم همین خواهد بود. نظام باید برخورد با تخلفات را از دانه درشت‌ها شروع کنند. مسئله ما اقامه قسط است. اقامه قسط کارکرد دین است. اگر این محقق نشود مثل این است که اصلاً هیچ دینی وجود ندارد.

 

سوال : شما در سخنرانی‌هایتان زیاد عصبانی می‌شوید. تا حالا شده در این حالت حرفی بزنید که بعداً پشیمان شوید؟

 

بله من در سخنرانی‌ها خیلی عصبانی می‌شوم و داد می‌زنم اما این کنترل شده است. بالآخره یکی از تخصص‌های من عملیات روانی است و بلدم در هر سخنرانی به راحتی 29 لایه عملیات روانی اجرا کنم. به هر حال در سخنرانی ما فقط نباید اطلاعات بدهیم. ما باید غیر از نکات علمی حس منتقل کنیم. برای انتقال احساساتی مانند شجاعت، تردید و غیره نیازمند این هستید که گاهی طنز بگویید، گاهی شعر بخوانید، گاهی هم نیاز است داد بزنید. ایجاد روحیه حماسی یکی از دغدغه‌های نیروهای انقلاب است. جریان لیبرال به مسائلی مثل شهدای مدافع حرم که اعتقادی ندارد. خب برای روحیه حماسی باید داد زد.

الآن مورد خاصی در ذهنم نیست که پشیمان شده باشم اما ممکن است مواردی بوده باشد. مگر اینکه در دانشگاه‌ها با این جوان‌ها کل کلی کرده باشم آن هم معمولاً در پایان سخنرانی‌ها از آنها عذرخواهی می‌کنم. 

 

منبع : مصاحبه آقای سها صالح در فروردین 96 (SNN.IR)