دسته‌ها
اخبار

همشهری آیه مهر ماه 94؛گفت‌وگو با شهید محسن حاجی حسنی

همشهری آیه مهر ماه از سه شنبه (7مهر94) در دکه های مطبوعاتی با موضوع فاجعه منا و گفت و گویی که با شهید محسن حاجی حسنی کارگر چند روز قبل از سفر حج انجام شد.

همشهری آیه مهر ماه همراه با ویژه نامه ای درباره عید سعید غدیر

و صفحات ویژه فیلم محمد رسول الله (ص)

همشهری آیه مهر ماه
همشهری آیه مهر ماه

 

همشهری آیه مهر ماه و چند خط برای حاجیان قربانی که فرزندانشان چشم انتظار ماندند:

 قول داده بودند بعد از سفر یکدیگر را «حاجی» و «حاج‌خانم» صدا کنند. شب عرفه کنار هم نشسته بودند و فکر می‌کردند فرداشب این موقع، شیطان را سنگ زده‌اند، قربانی کرده‌اند و آقا سرش را هم تراشیده.

با هم شوخی می‌کردند که کچلی به حاجی می‌آید یا نه. بچه‌ها هم از مادر قول گرفته بودند وقتی بابا سرش را تراشید فوری یک عکس بگیرد و برایشان بفرستد. منتظر بودند بابا را در هیبت حاجی ببینند؛ هیبتی که سال‌ها آرزویش را می‌کشید. صبح روز عید قربان وقتی حاج‌خانم کارهای قربانی‌اش را انجام داد، با همان چادر سفید در خیمه‌اش منتظر بود آقا از رمی جمره برگردد.

 تیغ سرتراشی را آماده کرده بود. قرار بود حاجی با سر تراشیده برای بچه‌هایش لبخند بزند، قرار بود با هم سلفی بگیرند، قرار بود هر دو حاجی شوند، قرار بود به آرزوی دیر و دورشان برسند.

 مادر حاجی شد اما پدر نیامد. نیامد تا چشم بچه‌ها به این موبایل لعنتی خشک شود. نیامد تا تیغ سرتراشی روی دست حاج‌خانم بماند.

نیامد تا بچه‌ها پلاکاردهای «حاج‌آقا خوشامدی» را جمع کنند و به جایش پلاکارد «مرحوم مغفور» نصب شود. نیامد تا همان سالن ولیمه‌شان بشود سالن غذای اموات. نیامد تا سهمش به جای «حجکم مقبول»، «خدا رحتمش کند» شود.

 نیامد تا بچه‌ها به‌جای «چشمتان روشن»، «خدا صبرتان دهد» بشنوند. حاجی به آرزویش نرسید. درست در لحظه‌های آخر فاجعه رخ داد و همراه صدها نفر دیگر در چند دقیقه یک مرگ دسته‌جمعی را تجربه کردند. عیدش «قربان» شد.

#همشهری_آیه

با دکمه‌های زیر این صفحه را برای دیگران ارسال کنید
عباس رازی

از عباس رازی

پنج دهه از عمر من می‌گذرد و در تمام این سال‌ها دنبال رضای خدا و راه انداختن کار مردم بودم .بیشتر مطالبی که از من توی سایت بنیانا می‌خوانید در حوزه قرآن و سبک زندگی اسلامی هست.

رخداد از
guest

0 نظرات
Inline Feedbacks
نمایش همه نظرات